فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۰۱ تا ۲٬۹۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
آزادی علمی یکی از اصول اساسی حاکم بر نظام های آموزش عالی می باشد، که سابقه طولانی در دانشگاه های دنیا دارد. آزادی علمی مفهومی نسبی است و هرگاه از نسبی باوری، سخن به میان می آید باید معنای مفاهیم را در ساختار و بافت اجتماعی مورد بررسی قرار داد و به همین دلیل نمی توان از یک روش همیشگی و جهان شمول استفاده نمود، بلکه باید آن را در بستر نیازها و بایسته های زمان و مکان مورد بررسی قرار داد. اندیشه ی استفاده از یک طرح جهان شمول در این زمینه رنگ باخته و می بایست جای خود را به اندیشه های فرهنگی، محیطی و اجتماعی دهد. مفهوم آزادی علمی بسیار متاثر از باورهای اجتماعی و فرهنگی جوامع می باشد. از این رو هدف کلی این مقاله، بررسی آزادی علمی در نظام آموزش عالی ایران است.جامعه آماری، کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی و هم چنین خبرگان علمی این حوزه می باشد که ۱۳ نفر از آنها به صورت هدفمند برای انجام مصاحبه های عمیق انتخاب شدند. روایی ابزار نیز با روش تطبیق مشارکت کنندگان و بازبینی همکاران بررسی شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته های پژوهش، شامل پنج بعد آزادی علمی (چالش ها، راهکارها، پیش نیازها، ملزومات و حدود آزاد علمی)، 17 مقوله اصلی و ۱۴۸ گزاره مفهومی (مقوله فرعی) بود که روابط بین آنها در الگوی پژوهش ترسیم شد.
تحلیل ارتباط صنعتی شدن، تقسیم کار و روابط اجتماعی در ایران مبتنی بر دیدگاه دورکیم با رویکرد اقتصادسنجی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل و سازوکارهایی که در تعیین و جهت دهی نوع ساختار روابط اجتماعی هر جامعه ای اثرگذار است، میزان یا سطح صنعتی شدن آن جامعه است. صنعتی شدن شرایط و مقدمات لازم را برای تخصصی تر شدن فعالیت های اقتصادی و تقویت تقسیم کار اجتماعی فراهم نموده و از آن طریق چگونگی و شعاع روابط اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد. در این مقاله در چارچوب دیدگاه تقسیم کار اجتماعی دورکیم، تأثیر صنعتی شدن بر سطح و نوع روابط اجتماعی حاکم بر استان های مختلف کشور با تأکید بر سازوکار تخصصی شدن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بدین منظور از رویکرد اقتصادسنجی فضایی و همچنین داده های استان های کشور در دو مقطع زمانی 1383 و 1393 بهره گرفته شده و روابط بین صنعتی شدن، تقسیم کار و روابط اجتماعی برآورد گشته و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که بین سطح توسعه فعالیت های صنعتی در استان ها طی دو مقطع زمانی ازیک طرف و سطح تخصصی شدن فعالیت های صنعتی و میزان تقسیم کار از طرف دیگر رابطه مثبت وجود دارد. همچنین افزایش تقسیم کار و تخصصی شدن فعالیت های اقتصادی نیز ازیک سو منجر به بهبود و تقویت روابط اجتماعی میان گروهی(ارگانیکی) مبتنی بر قواعد و هنجارهای رسمی شده و از سوی دیگر باعث کم رنگ تر شدن روابط درون گروهی(مکانیکی) مبتنی بر ساختارهای سنتی گشته است. اما ازآنجاکه قدر مطلق میزان تأثیر مثبت صنعتی شدن بر روابط ارگانیک از قدر مطلق میزان تأثیر منفی آن بر روابط مکانیک کمتر است، درجه جانشینی روابط ارگانیک به جای روابط مکانیک در فرایند صنعتی شدن در کشور ضعیف بوده و ازاین رو ساختار روابط اجتماعی کشور متناسب با شرایط یک جامعه صنعتی تحول و تکامل نیافته است.
جایگاه فرهنگ در توسعه اقتصادی منطقه گیلان با تأکید بر عوامل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۲
127 - 155
حوزههای تخصصی:
پیشرفت در بستر فرهنگی و توجه به فرهنگ از گام های مهم رسیدن به توسعه است و رسیدن به توسعه اقتصادی به عنوان الزامات توسعه وابسته به عناصر فرهنگی در بستر اجتماعی یک زیست بوم تلقی می شود. مطابق چارچوب نظری کارکردگرایی نیازهای فرهنگی، زمینه ها را برای هرگونه کنش اقتصادی در راستای توسعه فراهم می سازند به گونه ای که رفع نیازها، تعریف نیازهای جدید را به دنبال دارد و در سلسله مراتب نیازها، کارکرد، مفاهیم جدید یافته تا ساختار اقتصادی اجتماعی جامعه را رقم زند. فرهنگ نیز دارای کارکرد ارضاء نیازهای انسان در زندگی اجتماعی و انطباق انسان با محیط اطرافش بوده و اجزای مختلف فرهنگ، در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر و در جهت برآوردن این خواسته شرکت می جویند. مقاله حاضر یک پژوهش توسعه ای بوده که به روش اسنادی طی سال های 1394 الی 1397 در استان گیلان انجام شده است. بر طبق یافته ها و نتایج تحقیق فرهنگ به ویژه فرهنگ عامه از جایگاه ویژه ای در امر توسعه برخوردار است، اما همه ابعاد فرهنگ عامه مردم گیلان چندان از توسعه سخن نمی گویند. آیین ها در همه فرآیندهای اقتصادی نقش اساسی دارند. تقدیرگرایی افسانه های گیلانی نمی تواند تدبیر را در کنش های اقتصادی که زمینه ساز توسعه اقتصادی اند، رهنمون شود.
سنخ شناسی فضاهای ناامن شهری از نگاه زنان (مطالعه موردی: زنان 45-15 سال شهر جاسک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان نیمی از شهروندان هر جامعه و مشارکت اجتماعی آنان نقش بسزایی در توسعه جامعه دارد. در عین حال گاهی احساس ناامنی زنان در برخی فضاهای شهری، مانع از حضور اجتماعی آنان می گردد. بر همین اساس پژوهش کیفی حاضر با هدف بررسی فضاهای ناامن شهری از دیدگاه زنان صورت گرفته است که جامعه مورد مطالعه آن زنان 45-15 سال شهر جاسک بوده و تعداد 22 نفر نمونه به روش هدفمند انتخاب شده اند. ابزارهای گردآوری داده عبارت بودند از: مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و نقشه شهر که به منظور علامت گذاری فضاهای امن و ناامن شهری توسط افراد مورد مطالعه استفاده شده است. در نهایت داده ها به صورت متن پیاده سازی شده و به روش تحلیل تماتیک، تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که فضاهای ناامن شهری از نظر زنان شامل دو مقوله اصلی می باشد: 1)فضای ناامن اجتماعی(فضای خلوت، فضای جُرم خیز، فضای بزهکارانه، فضای بیگانه اجتماعی، فضای مردانه، فضای غالباً موتورسوار و فضای ناامن برساخته اجتماعی) و 2)فضای ناامن کالبدی(فضای تودرتو، فضای تاریک، فضای کاربری مردانه، فضای تک کاربری، فضای حاشیه شهر، فضای غالباً مسکونی، فضای فاقد دسترسی به حمل ونقل عمومی، فضای بیگانه کالبدی، فضای فرسوده وفضای آلوده). بنابراین به منظور تشویق زنان برای حضور در فضاهای عمومی شهری نه تنها برقراری «امنیت» در این فضاها اهمیت دارد بلکه آنچه مهم تر است، ایجاد «احساس امنیت» در زنان می باشد چرا که صرفاً برقراری امنیت، موجب ایجاد احساس امنیت در زنان نمی گردد بلکه مستلزم توجه موازی به امنیت اجتماعی و امنیت کالبدی است.
مقایسه علائم اختلالات اضطرابی، ابراز هیجان و پذیرش اجتماعی در کودکان دارای تجربه طلاق و مرگ والدین با کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۲
259-283
حوزههای تخصصی:
تجربه ی طلاق و مرگ والدین، می تواند به مشکلات روانشناختی و رفتاری زیادی در کودکان منجر شود. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی علایم اختلالات اضطرابی، ابراز هیجان و پذیرش اجتماعی در کودکان طلاق، دارای تجربه مرگ والدین و عادی بود. روش پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای بود. در این پژوهش 71 کودک طلاق و 63 کودک مواجه با مرگ یکی از والدین به صورت کل شماری و 134 کودک عادی به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی غربالگری اضطراب کودک مرتبط با اختلالات هیجانی، مقیاس ابراز هیجان و مقیاس پذیرش اجتماعی و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری دوراهه (مانکوای دوراهه) استفاده شد. نتایج نشان داد که علایم اختلالات اضطرابی (اختلال پانیک، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال اجتنابی، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال اجتناب از مدرسه)، مشکل در ابراز هیجان ( ابراز هیجان ضعیف، بی میلی در ابراز هیجان) در کودکان طلاق و دارای تجربه ی مرگ والدین بیشتر از کودکان عادی بود. همچنین میانگین اختلالات اضطرابی (ابعاد آن) و مشکل در ابراز هیجان (ابعاد آن) در دختران بیشتر از پسران بود. علاوه براین، پذیرش اجتماعی در کودکان طلاق کمتر از کودکان عادی بود. براساس نتایج، استفاده از آموزش ها و درمان های روانشناختی برای علایم اختلالات اضطرابی، مشکل در ابراز هیجان و پذیرش اجتماعی پایین در کودکان دارای تجربه ی طلاق والدین و مرگ والدین والدین پیشنهاد می شود.
مفهوم شناسی و تحلیل جامعه شناختی زمینه های شکل گیری پدیده تمارض اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش محوری این پژوهش، بررسی چرایی و چگونگی شانه خالی کردن از انجام دادن وظایف قانونی و اخلاقی با ارجاع به عوامل بیرونی و ناموجه در تعاملات اجتماعی و زندگی روزمره است. به این معنا در آغاز پژوهش با ابزار مفهومی تمارض اجتماعی توجه شده است. از آنجا که این مفهوم را نگارندگان این پژوهش ابداع کرده اند و درنتیجه، چارچوب مفهومی آن مشخص نیست، ابتدا به درک و دریافت متخصصان علوم اجتماعی از پدیده تمارض اجتماعی رجوع کرده ایم؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش، تدقیق معنایی و مفهوم شناسی پدیده تمارض اجتماعی و تحلیل جامعه شناختی زمینه های شکل گیری آن در تعاملات اجتماعی و زندگی روزمره است. برای این منظور با روش کیفی و انجام دادن مصاحبه های مسئله محور به سمت نظریه ای زمینه ای برای توضیح تمارض اجتماعی در جامعه خودمان حرکت کرده ایم. این مسیر مبتنی بر طرح جی تی ام نظام مند (SY-GTM) یعنی الگوی پارادایمی استراوس و کربین در رویکرد نظام مندِ روش نظریه زمینه ای پیگیری شده است؛ به این ترتیب که با نمونه گیری نظری، 15 نفر از خبرگان و متخصصان علوم اجتماعی برای انجام دادن مصاحبه عمیق انتخاب شده اند و داده های حاصل از گفت وگو با مشارکت کنندگان با استفاده از فرایند کدگذاری سه مرحله ای در طرح جی تی ام نظام مند تحلیل و مقوله بندی شده است. این پژوهش به کشف پدیده محوری اعتراض انجامید؛ اعتراض به شرایط فرهنگی و اجتماعی و نبود امنیت هستی شناختی، که همراه با شرایط علّی، شرایط زمینه ای و مداخله گرِ مرتبط با آن، همگی به کاربست راهبرد تمارض اجتماعی از طرف افراد جامعه می انجامد؛ به بیان دیگر، در جامعه بدون امنیت هستی شناختی و با حکمرانی بد، اخلاق گرایی ایدئولوژیک، کیش فردیت، تضعیف اخلاق و ناهنجاری افراد و گروه های مرجع، افراد جامعه اعتراض دارند و تمارض اجتماعی می کنند. نتیجه چنین زیست جهانی نیز کاهش سرمایه اجتماعی و پیش بینی ناپذیری رفتارهای اجتماعی است. بنا بر یافته های این پژوهش، تمارض اجتماعی شامل کنش و برهم کنش های خاصی است که تداعی گر مسئولیت گریزی، دلیل تراشی و توریه است. این کنش اجتماعی به شکل های گوناگون در تعاملات روزمره ظهور و بروز می کند و نباید آن را فقط به یکی از وجوه آن ساده سازی کرد؛ به علاوه، تمارض اجتماعی در نموداری از شرایط علّی، زمینه ای و مداخله گرِ آن و در شبکه ای میان آن شرایط و تمارض اجتماعی به مثابه راهبردی برای مواجهه با آنها و پیامدهایشان، درک و دریافت می شود.
تحلیلی بر رویکردهای نظریه ای پدیده وندالیسم در فوتبال (چالش ها و راهکارهای کیفری)
منبع:
مطالعات فرهنگی - اجتماعی المپیک سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴
127 - 161
حوزههای تخصصی:
ورزش فوتبال پرطرفدارترین و جذاب ترین رشته ورزشی محسوب می شود ، که دارای روابط متقابل با نهادها و ساختارهای مختلف جامعه و زیرساخت های ورزشی دارد. با توجه به خصوصیات منحصر فوتبال نسبت به سایر ورزش ها از جمله طرفداران زیاد و تماشاگران و تحت تأثیر قرار دادن آن در حوزه هایی مانند سیاست ، رسانه ها و هویت های ملی و منطقه ای و از همه مهمتر کارکردهای فراوان مثبت آن به مانند هر پدیده اجتماعی دارای کارکردهای منفی نیز مانند خشونت ،پرخاشگری و وندالیسم می باشد.اوباشگری تماشاگران از پیامدهای منفی تماشاگران در ورزش است که رشته ورزشی فوتبال به دلیل حجم بالای تماشاگران، زمینه مساعدی را برای بروز آن فراهم می کند. اگرچه اوباشگری تماشاگران بعضا با عناوین مجرمانه ای مانند منازعه، ایراد ضرب و جرح عمدی و تخریب اموال مطابقت دارد، بنا به دلایل حقوق کیفری نمی تواند در مواجهه با اوباشگری تماشاگران از تمام ظرفیت خود استفاده کند، به طوری که اغلب با توسعه مسئولیت کیفری شخص حقوقی (باشگاه ها) و توسل بیش از حد به جزای نقدی سعی در مقابله با این پدیده دارد. هدف این مقاله شناخت مهمترین تئوری های ارائه شده در زمینه وندالیسم و پرخاشگری است. در پژوهش حاضر ضمن تشریح کلیاتی از نحوه مقابله حقوق کیفری با اوباشگری تماشاگران ، به طور خاص، مشخصات خاص تماشاگران فوتبال و نیز مشکلات برخورد با رفتار جمعی تماشاگران بعنوان مهمترین چالش هایی که سبب شده حقوق کیفری نتواند از حداکثر ظرفیت خود برای مقابله با این پدیده استفاده کند، بررسی می شود.
نقش میانجی خودکارآمدی شغلی در رابطه ی بین انعطاف پذیری منابع انسانی و عملکرد شغلی کارکنان بانک تجارت استان مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی شغلی در رابطه بین انعطاف پذیری منابع انسانی و عملکرد شغلی کارکنان بانک تجارت استان مازندران است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان بانک تجارت استان مازندران به تعداد 489 نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به تفکیک جنسیت 215 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های انعطاف پذیری منابع انسانی باتاچاریا (2005)، عملکرد شغلی هرسی و گلداسمیت (۱۹۸۰)، خودکارآمدی شغلی شرر و همکاران (1982) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون همبستگی پیرسون، آزمون بوت استرپینگ و آزمون شمول واریانس) استفاده گردید. نتایج نشان داد بین انعطاف پذیری منابع انسانی و عملکرد شغلی با نقش میانجی خودکارآمدی شغلی در کارکنان بانک تجارت استان مازندران رابطه وجود دارد. همچنین براساس نتایج پژوهش بین انعطاف پذیری منابع انسانی و خودکارآمدی شغلی؛ خودکارآمدی شغلی و عملکرد شغلی در کارکنان بانک تجارت استان مازندران رابطه وجود دارد.
تاثیر موسیقی درمانی غیرفعال بر کیفیت زندگی سالمندان ساکن در آسایشگاه های سالمندان تهران (مقایسه موردی آسایشگاه های سالمندان استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
1 - 35
حوزههای تخصصی:
موسیقی درمانی استفاده از مهارتهای موزیکی در جهت بهبود کارکرد جسمی، روانی و واکنش های عاطفی- اجتماعی، کمک به رشد تواناییهای حرکتی، تحصیلی، ارتباطی، روحیه ی اجتماعی و عاطفی و در نهایت بهبود سطح کیفیت زندگی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت کیفیت زندگی سالمندان 60 سال به بالای ساکن در 60 آسایشگاه سالمندان در دو حالت دریافت و عدم دریافت موسیقی درمانی غیرفعال است. جامعه آماری 1800 نفر بوده اند؛ حجم نمونه محاسبه شده با استفاده از فرمول کوکران 318 نفر محاسبه گردیده است که با بهره گیری از روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی ساده به توزیع پرسشنامه ها اقدام گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد 26 گویه ای کیفیت زندگی است که بر اساس طیف لیکرت تنظیم گردیده است. روش تحقیق از نظر روش شناسی کمی و از نوع مقایسه ای می باشد. یافته ها بیانگر این است که فرضیات مبنی بر تفاوت کیفیت زندگی(Sig=0/000)، سلامت محیط(Sig=0/001)، روابط اجتماعی(Sig=0/011)، سلامت جسمانی(Sig=0/048)، سلامت روان(Sig=0/000) سالمندان بر حسب دریافت و عدم دریافت موسیقی درمانی غیرفعال تایید شده اند و کیفیت زندگی مردان سالمند بهتر از زنان سالمند می باشد.لذا با نظر به شناخت روحیات سالمندان مستقر در هر آسایشگاه با استفاده از فعالیت های متعدد موسیقی درمانی از جمله پخش موسیقی، آواز خواندن و ... می توان در راستای بهبود عملکرد جسمی و روانی سالمندان گام برداشت تا از این طریق به بالا رفتن امید به زندگی در آنها و کاهش بیماری های روحی کمک نمود.
مطالعه نقش مدیریت شهری نوین در کاهش آسیب های اجتماعی زنان سرپرست خانوار با تاکید بر شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
149 - 175
حوزههای تخصصی:
حکمرانی و مدیریت شهری نوین بیش از آن که بر مولفه های کالبدی و اقتصادی تاکید کند بر مولفه های اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی تاکید دارد. آسیب های اجتماعی یکی از چالش های اساسی کلان شهرهای امروز است که نیازمند تلاش مدیریت شهری به صورت ویژه در این حوزه است. هدف اصلی مقاله بررسی نقش مدیریت شهری نوین (مبتنی بر دو مولفه ارتقا کیفت زندگی و برقراری عدالت شهری) در حوزه کاهش آسیب های اجتماعی در بین زنان سرپرست خانوار نیازمند به عنوان یک آسیب اجتماعی است. روش مطالعه ترکیبی از نوع کمی و کیفی بوده است. براساس یافته های تحقیق، زنان سرپرست خانوار براساس مشکلاتی که در حوزه خانه و خانواده دارند به 5 دسته تقسیم شدند: 1) نیازمندان معیشتی، 2) آینده پریشان، 3) بی مسکنان و بی کاران، 4) بیماران جسمی و روانی، و 5) در دام افتادگان در خانه. همچنین براساس مشکلات حوزه عمومی و اجتماعی و مناسبات اجتماعی زنان به 5 گروه تقسیم شدند: 1) فاقدان احساس امنیت، 2) تحقیرشدگان، 3) بی اعتمادی ها، 4) آزار دیدگان جنسی، 5) ترحم دیدگان. براساس این تقسیم بندی مهمترین حوزه های مداخلاتی مدیریت شهری و شهرداری کرج تغییر در بینش و برداشت از زن سرپرست خانوار بودن در سطوح اداری و در حوزه عمومی، تلاش برای توانمندسازی مهارتی، معیشتی و شغلی، خدمات حوزه سلامت و گذاران و اوقات و .. است.
Comparative Study of Production Criteria of Tactile Books from the Viewpoint of Production Specialists(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: To compare the production criteria of tactile sensory books from the perspective of production experts Methodology: The method of the present study was combined in terms of applied purpose and qualitative-quantitative in terms of data collection. In the qualitative part, in order to obtain the consensus of experts in the production and publication of tactile sensory books, the Delphi method was used, and in the quantitative part, using a researcher-made questionnaire to the view of production and publishing experts regarding the production of tactile sensory books. Analytical survey form was performed. In the quantitative part, two relative coefficients of content validity and content validity index were used. The content validity index of the researcher-made questionnaire was reported to be higher than 0.79. The reliability of the questionnaire was 0.863 based on Cronbach’s alpha coefficient. Also, for data analysis, descriptive statistics of mean and inferential statistics of "Friedman" were used with the help of SPSS software. Findings: The findings indicate that the four sub-components of tactile capabilities, audience recognition, texture diversity, and form and shape diversity from the technical criterion of producing a tactile book with an average rank of 16 with the highest rank and the two components of natural objects and circulation or numbers with an average rank of 4.81 have the lowest rank. Regarding the production content criterion, the sub-components of attractiveness with the highest rank of 5.76 and the educational aspect of the content of these books from the point of view of production experts with 3.29 has the lowest position. In the criterion of presenting the production of a tactile book, the sub-component of effective and reciprocal communication with the audience has the highest rank with 5.55 and the role of librarian with 3.07 has the lowest rank. Conclusion: by comparing the three main technical criteria, content and presentation of the production of tactile books, the most important criterion with an average rank of 2.67 content criteria was identified which has the most role for production from the perspective of production and publishing experts.
مقایسه مولفه های کلانتری و پاسگاه های انتظامی در وضعیت موجود و مبتنی بر شبکه در پلیس آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دوزادهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
199 - 220
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : سازمان ها برای ادامه ی حیات باید همواره خود را با تغییرات محیطی حال و آینده مطابقت و بتوانند پاسخگوی نیاز ذی نفعان باشند. این موضوع برای سازمان های که متولی امور امنیتی و خدماتی می باشند از درجه ی اهمیت بالاتری برخوردار است. هدف از تحقیق حاضر شناخت و مقایسه مولفه های کلانتری و پاسگاه های انتظامی در وضعیت موجود و مبتنی بر شبکه در پلیس آینده است. روش شناسی: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها کیفی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را خبرگان انتظامی با حداقل سابقه بیست و پنج سال خدمت و دارای سابقه خدمت در رده های اجرایی و ستادی تشکیل می دهند که با توجه به اشباع نظری با 27 نفر از آنها به صورت هدفمند مصاحبه به عمل آمد. داده های حاصل از مصاحبه با نخبگان، به روش تکنیک تحلیل فرایند شبکه ای و با استفاده از نرم افزار ابرتصمیم ساز مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مولفه های حاصل از مصاحبه با نخبگان در وضعیت موجود و مبتنی بر شبکه به صورت دو به دو با هم مقایسه، یافته ها نشان می دهد میزان اهمیت زیرمعیارها (مولفه ها) شبکه ی ترسیمی غیر از چهار مؤلفه ی (خدمات قضایی حضوری شهروندان، ارسال پرونده فیزیکی به مرجع قضایی، حضور حداکثری فیزیکی عوامل گشت در حوزه ی استحفاظی، محدودیت دسترسی به بانک های اطلاعاتی) سایر مؤلفه ها (شامل هشت مؤلفه ی دیگر) کلانتری آینده دارای اهمیت بیشتری نسبت به کلانتری با رویکرد با وضعیت موجود می باشد. نتیجه گیری: با توجه به بالاتر بودن ضریب اهمیت مولفه های احصاء شده در وضعیت مبتنی بر شبکه، لازم است مسئولین امر نسبت تغییر ساختار مبتنی بر شبکه به عنوان ضرورتی برای پلیس آینده و انجام خدمات شایسته تر به مردم اقدام نمایند.
مسئله مندی مهارت آموزی: خوانش نظری و انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
105 - 128
حوزههای تخصصی:
مهارت آموزی به عنوان یک رویکرد جدید به ویژه در نظام آموزشی مطرح و این گونه تلقی شده است که آموزش مهارت ابزار توسعه و پیشرفت کشور است و مهارت آموزی باید به موضوع اصلی تبدیل شود. رویکردی که در متون تجربی و سیاست گذاری غالب است طبیعی و بدیهی انگاشتن مهارت آموزی است و کمتر به مسئله مندی آن توجه شده است. هدف اصلی این پژوهش شناخت مسائل و چالش های نظری و بنیادی مهارت آموزی و گفت وگوی انتقادی منتقدان و مخالفان آن است تا ابعاد جدیدتری از آن آشکار شود. با مرور نظامند و مطالعه و بررسی انتقادی سنت های نظری متعدد، مسائل و چالش های آموزش مهارت به بحث و بررسی گذاشته شده است. مسائل بنیادی مطرح شده در حوزه مهارت آموزی عبارتند از: مهارت زدایی از نیروی کار (تباهی کار)، دانش ضمنی و امکان ناپذیری برنامه ریزی برای آموزش آن و مهارت به مثابه بازتولید نابربرای های موجود.
بررسی نقش معنویت و نگرش نسبت به مرگ در بهزیستی روان شناختی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
217 - 248
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پدیده سالمندی و چالش های اجتماعی و فردی آن ازجمله مباحثی است که امروزه با توجه به رشد جمعیت سالمندان بیشتر مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است. یکی از این جنبه ها بهزیستی روان شناختی این افراد به عنوان یک شاخص کیفیت زندگی است که به عوامل مختلفی گره خورده است، ازجمله عواملی که در دوران سالمندی به ویژه پررنگ و قابل تأمل هستند، معنویت و نگرش نسبت به مرگ است، اینکه فرد سالمند با نگرش ترس و اجتناب یا پذیرش و سازش با پدیده مرگ مواجه شود و همچنین معنویت فرد چه تأثیراتی بر بهزیستی روان شناختی او دارد، موضوع پژوهش حاضر است. روش:پژوهش حاضر از نوع همبستگی است و از طریق رگرسیون چندگانه موردبررسی قرارگرفته است. در این پژوهش 182 سالمند به روش نمونه گیری در دسترس مشارکت داشتند. از سه مقیاس معتبر پرسشنامه نیم رخ نگرش نسبت به مرگ (DAPR) ، بهزیستی روان شناختی ریف، معنویت پارسیان استفاده شد، روایی و پایایی پرسشنامه های مذکور در پژوهش حاضر بررسی و تائید گردید. یافته:با توجه به تحلیل های صورت گرفته نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای معنویت و نگرش نسبت به مرگ-اجتنابی پیش بینی کننده های قوی بهزیستی روان شناختی هستند. بحث:رابطه منفی و معنادار نگرش نسبت به مرگ-اجتنابی با بهزیستی روان شناختی بیانگر این مهم است که علی رغم اینکه در جامعه سالمندان و بخصوص مراکز حمایتی و پوششی آن ها، پدیده انکار مرگ و فرار از مباحث مرتبط با مرگ به عنوان یک رویه پذیرفته شده در حال نهادینه شدن است؛ اما باعث کاهش بهزیستی روان شناختی در سالمندان می گردد. از سوی دیگر معنویت عامل مثبتی در احساس بهزیستی سالمندان است که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.
واکاوی بنیادها و تحولات دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در پرتو انقلاب صنعتی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف واکاوی بنیادها و تحولات آموزش در دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در پرتو انقلاب صنعتی چهارم نگارش یافته است. با بهره گیری از روش فراتحلیل کیفی مبانی نظری و زیرساخت های تحولات ناشی از چهار انقلاب صنعتی بررسی شده است. آنگاه تاثیرات این انقلاب ها بویژه انقلاب صنعتی چهارم بر مراکز آموزش عالی و دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای بررسی گردید. نتایج نشان داده که ضرورت دارد دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در مبانی نظری آموزش های دانشگاهی خود در پرتو تحولات انقلاب صنعتی چهارم بازنگری به عمل آورند. چنین بازنگری عمدتا در حوزه انعطاف، عدم قطعیت، پیچیدگی است. انقلاب صنعتی چهارم بر اساس دو روند نوظهور تعریف می شود: از یک طرف، مبتنی بر نوآوری های کلی و تغییرات در آموزش مهارتی و فنی و حرفه ای سطح پیشرفته و از طرف دیگر تلفیق و همگرایی فناوری ها در انقلاب صنعتی با ترکیبی از انسان و فناوری ها مانند: چاپ سه بعدی، واقعیت افزوده، رایانش ابری، هولوگرام، بیومتریک، اینترنت اشیا، هوش مصنوعی... را در جهت خدمت بهبود و انطباق یادگیری برای پاسخگویی بهتر به انتظارات جامعه و انقلاب صنعتی چهارم است. در چنین شرایطی نظام صلاحیت حرفه ای با رویکرد ناشی از مبانی نظری انقلاب صنعتی چهارم ظاهر شده است.
نقش مجلات رشد در ارتقای مهارت های برنامه ریزی و مطالعه درسی در بین دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی نقش مجله های رشد دانش آموزی بر ارتقای مهارت های برنامه ریزی و مطالعه درسی در بین دانش آموزان بود. روش: این مطالعه از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی و دوره اول و دوم متوسطه استان های تهران و البرز در سال تحصیل 97-96 به تعداد 683989 نفر بودند. با استفاده از فرمول کوکران 1890 نفر حجم نمونه تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه ای تلفیقی از دو پرسشنامه مهارت برنامه ریزی و مطالعه دکتر سیف و و مجله های رشد سؤال استفاده شد .روایی صوری پرسشنامه با نظر 10 نفر از افراد متخصص بررسی و تعیین شد. پایایی پرسشنامه با آلفای کرانباخ 7/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از درصد فراوانی ، میانگین و انحراف معیار ، آزمون t تک متغیره، خی دو و تحلیل واریانس و با استفاده از نرم افزارSPSS انجام شد.یافته ها: نتایج حاصل از اجرای آزمون تحلیل واریانس دوراهه (تعامل جنسیت و دوره تحصیلی) نشان داد که بین میزان تاثیر مطالعه مجله های رشد بر مهارت های عمومی مطالعه، در بین دانش آموزان دختر و پسر و در دوره های تحصیلی تفاوت معنی داری وجود داشت .به عبارت دیگر میزان تاثیر این مجله ها بر مهارت های عمومی مطالعه در دختران بیشتر از پسران است (907/3=f ، 048/0p <،02/0=θ).نتیجه گیری: نتایج نشان داد مطالعه مجله های رشد مهارت های برنامه ریزی و مطالعه درسی شامل : برنامه ریزی و زمانبندی مطالعه درسی و ایجاد آمادگی برای امتحان در دانش آموزان را ارتقاء داده است. میزان این تاثیر در بین دانش آموزان دختربیشتر از دانش آموزان پسر بوده است.
تحلیل جامعه شناختی موانع رشد اقتصاد سرمایه داری در ایران (مطالعه موردی نیمه پایانی دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: در این مقاله سعی شده است تا با بهره گیری از رویکرد نظری ماکس وبر در باب موانعی که سازمان مالیه عمومی مبتنی بر تعهد جمعی برای عقلانی شدن اقتصاد بوجود می آورد و با اتکاء به تلفیقی از راهبرد روشی جامعه شناسی تاریخی تفسیری و تحلیلی، به تحلیل موانع عقلانی سازی اقتصاد در دوره قاجار بپردازیم. در این راستا ابتدا ویژگی های سازمان مالیه عمومی مبتنی بر تعهد جمعی روستا، ایل و صنف رایج در دوره مورد مطالعه تحلیل شده است. سپس مولفه هایی چون غلبه اقتصاد معیشتی؛ ممانعت از فردگرایی و گسترش اقتصاد و تقسیم کار اجتماعی؛ عدم رقابت پذیری اقتصاد در عرصه نظام جهانی؛ تحرک پذیری ضعیف اجتماعی به عنوان برآیندهای نظام مالیه عمومی حاکم بر این دوره مورد مطالعه قرار گرفته است و در پایان بر اساس یافته های پژوهش مفهوم عقلانیت تانیسی به عنوان تعدیل نظری جهت انطباق بیشتر چارچوب و مفاهیم نظری با تفرد تاریخی ایران قاجاری ارائه گردیده است.
کاربست تجربی نظریه فمینیسم رادیکال در تبیین نگرش دانشجویان به زن زنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر پژوهش های فمینیسم رادیکال، افشای خشونت مردان به زنان را هدف خود قرار داده است و می کوشد رد پای ارزش های پدرسالارانه و علوم اجتماعی مردمحور را آشکار کند. برداشت های افراد از دیگران از نگرش هایی متأثر است که آنها ابراز می کنند و برخورداری از نگرشی خاص به افراد اجازه می دهد خود واقعیشان را ابراز کنند. هدف این پژوهش، بررسی و تبیین نگرش به زن زنی در میان دانشجویان پسر از دیدگاه نظریه فمینیسم رادیکال است که تمرکز اصلی آن بر ساختارهای نابرابر اجتماعی در حوزه های خصوصی و عمومی است. روش تحقیق، پیمایشی است و برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه استفاده شد. جمعیت پژوهش نیز متشکل از دانشجویان پسر دانشگاه مازندران بوده است. درمجموع، ۴۲۸ نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. متغیرهای مستقل، که در پی تبیین نگرش به زن زنی بوده اند، شامل اعتقاد به باورهای پدرسالاری شوهران، پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی، انتظارات ناشی از نقش ازدواج، باور به مسئول بودن شوهر در قبال خشونتشان و باور به مقصربودن زن برای خشونت علیه او بوده است. نتایج داده های توصیفی نشان داد نگرش به زن زنی در سطح میانه قرار دارد. یافته ها نشان داد میان متغیرهای مدنظر، توان تبیینی متغیر پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی در تبیین نگرش دانشجویان پسر دانشگاه مازندران به زن زنی، بیشتر از متغیرهای دیگر است.دستاورد نظری این پژوهش، به قابلیت کاربست نظریه فمینیسم رادیکال در بررسی نگرش دانشجویان پسر به زن زنی دلالت دارد و رویکرد فمینیسم رادیکال، از قابلیت تحلیل و تفسیر رویکرد جوانان برخوردار است.
آموزش عالی و توسعه اقتصادی: مطالعه تطبیقی کشورهای منتخب جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر آموزش عالی بر توسعه موضوعی انکارناپذیر است؛ اما به نظر می رسد صرف افزایش لجام گسیخته و بدون برنامه مؤسسات آموزش عالی و تعداد دانشجویان، زمینه ساز دست یابی به توسعه نیست. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین شاخص های کمی (کمیت آموزش کمی) و کیفی (کارآیی و برابری) آموزش عالی با توسعه اقتصادی میان 78 کشور منتخب جهان است. پشتوانه نظری این پژوهش، بر نظریه های سرمایه انسانی، توسعه انسانی و رویکردهای مرتبط با بازده سرمایه گذاری در آموزش متکی است. این پژوهش به لحاظ روش شناسی با اتکا به پارادایم اثباتی و با استفاده از تحلیل ثانویه داده های طولی بین سال های 2010-2016 انجام شد. نتایج نشان دادند گسترش آموزش عالی از شروط لازم برای دست یابی به توسعه اقتصادی است نه شرط کافی. همچنین شاخص های کمی آموزش عالی در ترکیب متوازن با شاخص های کیفی نظیر کارآیی و برابری، ممکن است زمینه ساز توسعه اقتصادی شود؛ درنهایت، در دوره پساتوده ای برای تبیین توسعه اقتصادی، توجه به شاخص های کیفی آموزش عالی، بستر و محیط گسترده سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و غیره که دو نهاد آموزش و اقتصاد در آن فعالیت می کنند و همچنین ترکیب پیچیده ای از سایر عوامل ضرورت دارد.
اثربخشی آموزش توانمندسازی اطلاعاتی-انگیزشی در حوزه کارآفرینی بر خودکارآمدی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
159 - 188
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش توانمندسازی اطلاعاتی-انگیزشی در حوزه کارآفرینی بر خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار انجام شد.پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از طرح های پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. تعداد 22 نفر از زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به کمیته امداد امام خمینی(ره) اردکان در بهار 1398 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ به طوری که هر گروه شامل 11نفر بود. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش بر اساس پروتکل مولفه های توانمندسازی روانشناختی بر مبنای نظریه توماس وولتهوس(1990)، دریافت کردند؛ در حالی که به گروه کنترل هیچ مداخله ای داده نشد. برای ارزیابی آزمودنی ها از پرسشنامه خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی تیلور و بتز(1983) و پرسشنامه امید به زندگی اسنایدر(1991)، استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش توانمندسازی اطلاعاتی انگیزشی در حوزه کارآفرینی، برافزایش خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار، تاثیر معنادار داشته است.از آنجا که آموزش توانمندسازی اطلاعاتی- انگیزشی در حوزه کارآفرینی، بر خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار موثر بود؛ اجرای این مداخله برای زنان سرپرست خانوار در نهادهای حمایتی و در ابعاد وسیع تر به منظور پیشگیری ازآسیب بیشتر به این زنان، پیشنهاد می شود.