فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
1 - 14
حوزههای تخصصی:
چالش های محیط زیستی یکی از اساسی ترین مسائل شهر امروزی و حاصل تعارض و تقابل با محیط طبیعی است. یک عامل بسیار مهم که تاثیر تعیین کننده ای بر پایداری محیط زیستی جوامع شهری دارد، حکمروایی محیط زیستی شهر است که کلیه سیاست ها، اقدامات، طرح ها و برنامه های اجرایی در قلمرو شهر با اثرگذاری محیط زیستی را شامل می شود. هدف این پژوهش سنجش اَبَر چالشهای حکمروایی محیط زیستی در کلانشهر اهواز است. روش پژوهش، بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است. شاخص های 18 گانه از میان 25 شاخص و منطبق با وضعیت بوم شناختی شهر تعیین و پرسشنامه تنظیم شد. در این پژوهش از روش آنتروپی شانون برای وزن دهی شاخص ها و با استفاده از مدل ویکور اقدام به رتبه بندی مناطق کلانشهر اهواز بر اساس چالش های حکمروایی محیط زیست شهری گردید.جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان، خبرگان و مدیران محیط زیست، پسماند، آبفا کلانشهر اهواز هستند. روش نمونه گیری، گلوله برفی است و داده ها با بهره گیری از پرسش نامه پژوهشگر ساخته در سال جاری گردآوری شده است. یافته ها نشان داد که مؤلفه های مدیریت فاضلاب های خانگی-تجاری (0.078)، زیرساخت های زیست محیطی(0.074) با اهمیت ترین و آلاینده های مغناطیسی (0.010) کم اهمیت ترین شاخص ها و در اولویت بندی مناطق، منطقه هشت به دلیل استقرار کارخانجات و صنایع سنگین و شرکت های حفاری، با بالاترین میزان آلودگی محیطی و چالش در مدیریت پساب های صنعتی مواجه است. همچنین نتایج نشان داده است که افزایش آگاهی زیست محیطی در بین شهروندان و مدیران و مدیریت پساب ها، آب های سطحی و پسماندها از پیشران های پیش نیاز حکمروایی زیست محیطی در مناطق مختلف شهر اهواز می باشند.
ارتباط پارامترهای کمّی و کیفی آب های زیرزمینی با ویژگی های مخروط افکنه های دشت های جنوبی البرز مرکزی (کرج تا تاکستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
130 - 158
حوزههای تخصصی:
آب زیرزمینی به عنوان جزئی از یک سیستم تعاملی با سطح زمین در قلمرو تأثیرپذیری ژئومورفولوژی قرار دارد و به میزان زیادی تحت تأثیر و کنترل لند فرم ها و فرآیندها است و می تواند بر میزان کمیت و کیفیت آب زیرزمینی اثر بگذارد. یکی از لند فرم های مهم ژئومورفولوژی مناطق خشک و نیمه خشک ایران مخروط افکنه هاست که محیط بسیار مناسبی را برای ذخیره سازی آب زیرزمینی فراهم می آورد. در این پژوهش سعی شده به تحلیل ارتباط تغییرات کمی و کیفی آب های زیرزمینی با ویژگی های مخروط افکنه ها در دشت های جنوبی البرز مرکزی پرداخته شود، تا از این طریق بتوان روشی مناسب و مبتنی بر پارامترهای ژئومورفیک را برای پتانسیل یابی کمی و کیفی آب های زیرزمینی ارائه داد. بر این اساس به وسیله تصاویر ماهواره ای و نقشه های توپوگرافی ابتدا مرز 23 مخروط افکنه ترسیم و 11 پارامتر مورفومتری شامل زاویه جاروب، مساحت، حجم، تقعر، شیب، ارتفاع رأس و قاعده، طول، طول قاعده، شعاع و اختلاف ارتفاع مخروط افکنه استخراج گردید. همچنین ارتباط عمق سطح ایستابی، دبی آب چاه و میزان هدایت الکتریکی آب زیرزمینی با پارامترهای مورفومتری در 587حلقه چاه آب با استفاده از تحلیل های آماری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد تغییرات دبی، هدایت الکتریکی و عمق سطح ایستابی به ترتیب با میزان 63%، 27 % و 54% تحت تأثیر مورفومتری مخروط افکنه ها قرار دارد. با افزایش میزان مساحت، طول، شعاع و طول قاعده مخروط افکنه ها میزان دبی آب چاه ها افزایش پیدا می کند و با افزایش حجم و تقعر میزان هدایت الکتریکی نیز افزایش می یابد. یافته های این پژوهش نشان داد ویژگی مخروط افکنه ها می تواند به عنوان روشی در ارزیابی تغییرات کمی و کیفی آب های زیرزمینی در مناطق خشک مورداستفاده قرار گیرد.
مقایسه مدل های RUSLE و EPM در برآورد فرسایش و تولید رسوب با استفاده از GIS (مطالعه موردی: حوضه چم گردلان استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
339 - 371
حوزههای تخصصی:
ارزیابی کیفی و کمی فرسایش با استفاده از مدل های تجربی برآورد فرسایش و رسوب، یکی از راهکارهایی است که از طریق آن می توان فرسایش خاک را تا حدودی کنترل و مقدار آن را به حداقل رساند. پژوهش حاضر به منظور مقایسه دو مدل EPM و RUSLE در برآورد فرسایش و رسوب در حوضه چم گردلان استان ایلام انجام شده است. در این راستا، از عوامل مؤثر بر فرسایش شامل فرسایندگی باران، فرسایش پذیری خاک، توپوگرافی، پوشش گیاهی و عملیات حفاظت خاک و همچنین ضرایب فرسایش مشاهده ای، حساسیت سنگ و خاک به فرسایش، استفاده از زمین یا کاربری زمین، شیب متوسط زمین به درصد مورد استفاده در مدل های یاد شده استفاده شده و درنهایت مقدار فرسایش و رسوب تولید شده با توجه به مدل های ارائه شده محاسبه و با مقدار مشاهده شده در ایستگاه رسوب سنجی حوضه چم گردلان مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد میزان رسوب برآوردی مدل RUSLE، 37/16 تن در هکتار در سال و در روش EPM، 49/21 تن در هکتار در سال برآورد گردید که با توجه به نزدیک تر بودن مقدار برآوردی RUSLE به مقدار رسوب مشاهده ای 58/16 تن در هکتار در سال، کارایی مدل RUSLE در برآورد رسوب منطقه موردمطالعه بیش تر است. درنهایت توصیه می شود، برای فازهای اولیه مطالعات توجیهی، اجمالی و شناسایی از مدل EPM و برای مطالعات تفصیلی و دقیق تر برآورد فرسایش و رسوب حوضه از روش RUSLE بهره گرفت.
برآورد نرخ فرونشست دشت ایوانکی و تحلیل نقش فعالیت های انسانی در وقوع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
35 - 55
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین مخاطره ای است که بسیاری از دشت های ایران ازجمله دشت ایوانکی در استان سمنان را دربرگرفته است. دشت ایوانکی تحت تأثیر وضعیت اقلیمی و توپوگرافی، پتانسیل بالایی از نظر وقوع مخاطره فرونشست دارد. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به برآورد وضعیت فرونشست دشت ایوانکی و تحلیل عوامل مؤثر در وقوع آن پرداخته شده است. در این تحقیق از تصاویر راداری سنتینل 1، تصاویر ماهواره لندست و اطلاعات مربوط به چاه های پیزومتری منطقه به عنوان مهم ترین داده های تحقیق استفاده شده است. مهم ترین ابزارهای پژوهش، GMT ، ArcGIS ، ENVI و SPSS بوده است. با توجه به موضوع و اهداف مورد نظر، در این پژوهش ابتدا به ارزیابی وضعیت فرونشست منطقه در طی سال های 2016 تا 2022 و سپس به ارزیابی تأثیر افت منابع آب زیرزمینی و تغییرات کاربری اراضی در فرونشست رخ داده پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصله، محدوده مطالعاتی در طی دوره زمانی 6 ساله بین 28 تا 533 میلی متر فرونشست داشته که رقم قابل توجهی می باشد. آنالیز مکانی فرونشست رخ داده بیانگر این است که بیش ترین میزان فرونشست مربوط به مناطق جنوبی دشت ایوانکی بوده است که این مناطق نیز سالانه با افت سطح آب زیرزمینی حدود 2 متر مواجه شده است، بر این اساس، یکی از دلایل فرونشست رخ داده، افت منابع آب زیرزمینی بوده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله، کاربری نواحی انسان ساخت و اراضی کشاورزی در طی سال های 1992 تا 2022 به ترتیب با 9/6 و 2/7 کیلومترمربع افزایش مواجه شده اند و با توجه به اینکه بیش ترین میزان فرونشست (بیش از 500 میلی متر) در محدوده این کاربری ها بوده است، بنابراین توسعه اراضی کشاورزی و نواحی انسان ساخت، عامل اصلی وقوع فرونشست منطقه بوده است.
اثرگذاری نوسانات تراز دریای مازندران بر کاربری اراضی ساحلی با نگاهی به پیاده سازی حریم دریا (مطالعه موردی: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر بابلسر در مصب رودخانه بابلرود در کرانه جنوبی دریای مازندران استقرار دارد که سیمای کلی آن شامل دریای مازندران در شمال، رودخانه های بابلرود در مرکز و شازده رود در شرق، بافت مسکونی به همراه فضاهای باز و سبز و زمین های کشاورزی در جنوب شهر می باشد. پژوهش حاضر به رویکردی توصیفی- تحلیلی از نوع میدانی و با استفاده از داده های مکانی مرتبط با مسأله تحقیق در پی بررسی تأثیر نوسانات تراز آب دریا بر روی تغییرات کاربری اراضی در منطقه ساحلی شهر بابلسر است. به منظور استخراج خطوط ساحلی متناظر با پایین ترین و بالاترین تراز آب که به ترتیب در سال های 1356 (5/28- متر) و 1372 (24/25- متر)، و نیز پایین ترین سطح طی سه ده اخیر (31/27- متر) که در سال 1398 رخ داده است، تصاویر ماهواره ای و روش های فیلترگذاری و آستانه هیستوگرام استفاده شد. برای استخراج خط ساحل سال 1356 به عنوان پایین ترین تراز، تصویر ماهواره Landsat سنجنده MSS به کار گرفته شد. تصویر سنجنده TM ماهواره Landsat برای استخراج خط ساحل تیر ماه 1374 و تصویر ماهواره Sentinel-2 هم برای استخراج خط ساحل آبان 1398 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد خط ساحل سال 1356 متناظر با پایین ترین تراز آب ثبت شده، در موقعیت پسروی نسبت به خط ساحل دوره بعدی قرار دارد. پس از این سال و با بالا آمدن تراز آب دریا، موقعیت خط ساحل به سمت خشکی پیشروی داشته که در سال 1374 به بیش ترین حد پیشروی خود رسیده است. بررسی مقدار اراضی ساحلی زیر آب رفته بر اثر بالا آمدن تراز آب دریای مازندران در طول حدود 10 کیلومتر از نوار ساحلی شهر بابلسر حاکی از آن است که 118 هکتار از این اراضی زیر آب رفته است. از سال 1374 به بعد و در نتیجه ساخت موج شکن های بندر، وضعیت فرسایش و رسوب گذاری در اثر تغییرات تراز آب دریا از وضعیت بکر و طبیعی خارج شده است. اگرچه عدم رعایت حریم دریای مازندران و نیز پهنه اراضی مستحدث با بالا آوردن تراز ارتفاعی زمین های نوار ساحلی همراه بوده است، اما اگر تراز آب دریا دوباره بالا بیاید، تخریب این تأسیسات مسکونی و تفریحی، به زیر آب رفتن آن ها، تهدید محدوده شهری از نظر تخلیه فاضلاب و افزایش سفره آب زیرزمینی که خود پیامدهای خطرناک بهداشتی و عمرانی را در پی دارد، دور از انتظار نخواهد بود. تعداد زیادی از هتل های نوار ساحلی از جمله هتل ها و اماکن اقامتی بابلسر در محدوده حریم دریای مازندران واقع شده اند.
تحلیل آسیب پذیری ژئوسایت های شمال منطقه گرمسار وآرادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
145 - 162
حوزههای تخصصی:
تنوع زمین شناختی شاخه ای جدید از گردشگری به نام ژئوتوریسم را رقم زده است که در آن به بررسی مکانهایی پرداخته می شود که قابلیت جذب گردشگر را دارد و می تواند به توان جامعه ی محلی برای توسعه ی اقتصادی کمک کند . ژئوسایت ها همواره تحت تاثیر تهدیدها و آسیبهای انسانی و طبیعی بوده اند که بررسی آنها برای توسعه پایدار و حفاظت ،امری ضروری است . در این پژوهش با توجه به قابلیتهای زمین شناسی شمال محدوده ،ژئوسایتهای منطقه از نظر آسیب و تهدید مورد بررسی قرار گرفتند . به دلیل گسترش ژئوتوریسم ،تنوع زمین شناختی منطقه تحت تاثیر قرار گرفته است و ژئوسایتهایی که در معرض خطر هستند در مدیریت و حفاظت ،در اولویتند .در این پژوهش ژئوسایتها مورد شناسایی قرار گرفتند و عوامل تهدید کننده ی طبیعی و انسانی از طریق بازدیدهای میدانی برداشت شده است و در مرحله ی بعد شناسایی تهدیدها و آسیب ها صورت گرفته است که پهنه بندی ژئوسایتها با توجه به روش فازی انجام شده است و ژئوسایت ها براساس حساسیت اولویت بندی شدند.طبق نتایج حاصل شده عوامل تهدید به دو دسته ی طبیعی و انسانی دسته بندی شده است و تامین منابع ،جاده سازی غیر اصولی و نزدیکی به مراکز جمعیتی از جمله عوامل انسانی تهدیدکننده و عوامل مانند آبهای سطحی ،تغییرات دما و...از جمله عوامل تهدیدکننده ی طبیعی می باشد . ژئوسایتهای معدن نمک درخشان ،معدن نمک قائم ،معدن نمک توکل ،معدن نمک سالار ،حوضچه نمکی از جمله سایتهایی هستند که بیشترین میزان حساسیت را دارا هستند.
مقایسه روش های مختلف تصمیم گیری چند معیاره در اولویت بندی سیل خیزی زیرحوضه های آبخیز کشف رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
159 - 196
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از رایج ترین خطرات طبیعی است که هم زندگی و هم دارایی های مردم را تحت تأثیر قرار می دهد. تغییرات آب و هوایی اخیر باعث افزایش فراوانی و شدت سیل شده است. در چنین شرایطی شناسایی مناطق بالقوه خطر سیل برای کاهش خسارات ناشی از سیل بسیار مهم است. ازاین رو، این مطالعه با استفاده از شاخص های مورفومتری و روش های تصمیم گیری چند معیاره به دنبال شناسایی مناطق آسیب پذیر سیلاب در زیرحوضه های حوضه آبخیز کشف رود است. بدین منظور 16 شاخص مورفومتری از DEM منطقه استخراج شد و سیل خیزی زیرحوضه های مختلف با استفاده از 5 روش تصمیم گیری چندمعیاره شامل AHP، ANP، VIKOR، TOPSIS و ELECTRE تعیین گردید و در پنج طبقه سیل خیزی خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم طبقه بندی شد. نتایج روش های مختلف تصمیم گیری چندمعیاره با استفاده از همبستگی اسپیرمن و بررسی درصد تغییرات مورد ارزیابی قرار گرفت. درنهایت مشخص گردید روش ANP در تهیه نقشه سیل خیزی حوضه دارای دقت بیشتری است و اختلاف معنی داری بین روش ANP،AHP و VIKOR با نقشه سیل خیزی حوضه بر اساس داده های مشاهداتی وجود ندارد. در بررسی درصد تغییرات نیز مشخص شد کمترین درصد تغییرات مربوط به روش ANP است. بر اساس نتایج این روش 3/24 درصد حوضه در طبقه سیل خیزی خیلی زیاد و 7/25 درصد در طبقه زیاد قرار دارند و درمجموع بیش از 50 درصد حوضه در طبقه سیل خیزی زیاد و خیلی زیاد قرار می گیرند.
ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر محیط زیست و نیاز آبی تمساح پوزه کوتاه (گاندو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
53 - 70
حوزههای تخصصی:
زیستگاه های گیاهی و جانوری بسیار ارزشمندی در کشور پهناور ما ایران، قرار دارد. یکی از این مناطق، بخشی از جنوب شرق استان سیستان و بلوچستان می باشد که بعنوان زیستگاه تمساح پوزه کوتاه مردابی، تنها گونه نماینده از راسته تمساح ها در کشورمان، شناخته می شود. حفظ این گونه ارزشمند و محیط زیست آن در شرایط گرمایش زمین، خشکسالی های پی در پی و تغییرات اقلیمی آینده نیازمند برنامه ریزی و مدیریت منابع آب است. برای رسیدن به این هدف، نرم افزار WEAP برای شبیه سازی و مدل سازی منابع آب موجود در منطقه حفاظت شده تمساح پوزه کوتاه مردابی انتخاب و پس از شبیه سازی هندسه منطقه، با تعریف هشت سناریو، سیاست های مدیریتی مختلف برای بهینه سازی مصرف منابع آب در شرایط تغییر اقلیم بررسی شد. در این تحقیق ریزمقیاس نمایی و تولید داده های هواشناسی منطقه تحت تاثیر تغییرات اقلیمی در آینده به کمک نرم افزار LARS-WG انجام شد. نتایج نشان داد که با ادامه شرایط فعلی در افق زمانی مورد مطالعه (بیست سال) 75/27 میلیون مترمکعب تقاضای تامین نشده وجود دارد که رشد جمعیت و ادامه سیاست های ژئوپلتیکی توسعه تجارت و صنعت باعث افزایش شدت تنش و تقاضای آبی در منطقه خواهد شد. حتی سناریو صرفه جویی و مدیریت تقاضای آب هرچند با کاهش ده درصدی مصرف، تا حدی بر کاهش میزان عدم تامین تقاضا تاثیرگذار است، اما کافی نمی باشد.
بررسی فرسایش کناری رودخانه دره رود و طبقه بندی آن با استفاده از مدل راسگن (مطالعه موردی: شهرستان هوراند -آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
101 - 128
حوزههای تخصصی:
فرسایش کناره ای رودخانه به یک روند هیدرولیکی مرتبط می شود که در تحت آن نیروی کششی حاصل از جریان موجب جدا شدن ذرات خاک کناره می گردد. تغییرات مجرای رودخانه، فرسایش کناره ای و رسوب گذاری کناره ای، فرآیندهای طبیعی رودخانه های آبرفتی هستند که باعث تخریب زمین های کشاورزی اطراف و خسارت به تأسیسات انسانی اطراف رودخانه می شود. در این پژوهش از مدل راسگن (سطح 1 و سطح 2 و سطح 3) جهت ارزیابی وضعیت رودخانه دره رود به منظور اندازه گیری میزان فرسایش کناره ای و از سطح یک برای مشخص نمودن نوع مجرا پس از به دست آوردن شیب رودخانه دره رود در محدوده موردمطالعه استفاده شده است. با توجه به شیب های به دست آمده از مقاطع مختلف و مشاهدات میدانی از سطح مقطع و پلان رودخانه در مطالعات میدانی و باملاحظه طبقه بندی رودخانه ها بر اساس شیب های مختلف در طبقه بندی اولیه و سطح 1 راسگن، مقاطع موردنظر در گروهB وA قرار گرفتند. در این پژوهش 6 مقطع از روستای گاولان تا روستای لقان به طول 5 کیلومتر انتخاب شده است. پس از مشخص نمودن طبقه بندی رودخانه در سطح یک و دو راسگن، شرایط رودخانه دره رود و بازه های آن، از مجموع امتیازهای به دست آمده در سطح سوم راسگن از مجموع امتیازهای به دست آمده در سطح سوم راسگن، در منطقه موردمطالعه، بازه 2 و 5 و 6 هر سه از گروه تیپ 4B، به ترتیب با مجموع امتیازهای 91 و85 و 111 و گروه تیپ 4A با امتیاز 87 در وضیعت ضعیف ناپایدار قرار می گیرند. بازه1 و3 از گروه تیپ 4A، به ترتیب با مجموع امتیازهای 91 و 87 در وضعیت خوب و پایدار قرارگرفته دارند. درواقع طبقه بندی رودخانه دره رود در محدوده موردمطالعه بر اساس سیستم طبقه بندی سطح یک، دو و سه راسگن، یک ارزیابی منطقی است که اطلاعات ریزتر و دقیق تری را برای کاربردهای مدیریتی فراهم می کند.
ارزیابی اثر خشکسالی بر پوشش گیاهی استان لرستان با استفاده از تصاویر پیشرفته مادون قرمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
247 - 279
حوزههای تخصصی:
مجموعه رادیومتر تصویربرداری مادون قرمز مرئی (VIIRS) یکی از ابزارهای کلیدی روی فضاپیمای سازمان ملی امریکا در مدار قطبی (Suomi NPP) است که با موفقیت در 28 اکتبر 2011 پرتاب شد که نسل جدیدی از قابلیت های تصویربرداری با وضوح متوسط عملیاتی پس از AVHRR در NOAA، MODIS در ماهواره های Terra و Aqua را امکان پذیر می کند. VIIRS نظارت عملیاتی محیطی و پیش بینی عددی آب وهوا با 22 باند تصویربرداری رادیومتریک با طول موج های 41/0 تا 5/12 میکرومتر را پوشش می دهند. به منظور آشکارسازی تأثیر بارش بر پوشش گیاهی استان لرستان، میانگین ماهانه شاخص استاندارد بارش SPI با استفاده از داده های بارش 7 ایستگاه هواشناسی استان محاسبه شد. سپس با استفاده از تصاویر مادون قرمز به صورت میانگین هفتگی در دوره زمانی 2021-2013 (اول آوریل تا پایان ژولای) اخذ شده از سنجنده Suomi NPP به بررسی وضعیت پوشش گیاهی پرداخته شد. نتایج نشان داد میزان همبستگی شاخص استاندارد بارش با شاخص NDVI، VCI،TCI و VHI به ترتیب 0037/0، 0048/0، 174/0 و 150/0 است. شاخص TCI همبستگی بیشتری با شاخص SPI داشته و به عنوان یک روش ترکیبی از سنجش ازدور و اطلاعات ایستگاه های هواشناسی برای بررسی شرایط پوشش گیاهی در استان لرستان مناسب است. پوشش گیاهی همه ساله با درجات مختلفی از خشکسالی روبه رو بوده و شدیدترین خشکسالی پوشش گیاهی در 2021 در بیشتر مناطق استان به ویژه قسمت های مرکزی، جنوبی و شمال شرقی استان رخ داده است. در سال های 2013، 2015 و 2018 خشکسالی پوشش گیاهی با شدت کمتری رخ داده و در 2016،2018، 2019 و 2020 پوشش گیاهی در شرایط مطلوب تری قرار داشته است.
ارزیابی خسارت های زیست محیطی و اقتصادی معدن زغال سنگ سنگ دَرکا-آمل بر خاک، پوشش گیاهی و درختان جنگلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
151 - 168
حوزههای تخصصی:
استخراج معادن زغال سنگ در هر نقطه از جهان همواره صدمات هنگفتی برای چشم اندازهای طبیعی و جوامع بیولوژیکی فون و فلور به همراه داشته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی خسارت های زیست محیطی و اقتصادی ناشی از فعالیت معدن زغال سنگ سنگ درکا آمل انجام شد. برای ثبت خصوصیات درختان در خارج از محدوده معدن، ترانسکت هایی در چهار جهت اصلی پیاده شد و بر روی آنها پلات های دایره ای 1000 متر مربعی در فواصل 50، 100، 150، 200 و 250 متری اندازه گیری و با قطعات نمونه شاهد مقایسه شد. جهت اندازه گیری شاخص های تنوع زیستی پوشش علفی، تعداد 3 پلات مربعی 5/1×5/1 متر در هر یک از فواصل 5 گانه در هر جهت جغرافیایی اندازه گیری و با قطعات نمونه شاهد مقایسه شد. نتایج نشان داد که شاخص های تنوع زیستی و غنای گونه ای پوشش علفی در فواصل 50، 100 و 150 متری از حاشیه معدن دارای وضعیت نامساعدتری نسبت به فواصل 200 و 250 متری بودند. فراوانی، سطح مقطع و ارزش تجاری درختان سرپا در فواصل 50 و 100 متری از حاشیه معدن دارای کمترین مقدار بود. وضعیت تنوع زیستی گونه های علفی و تراکم و ترکیب درختان جنگلی به دلیل حضور گونه های اصلی و کلیماکس جنگل در فواصل 250 متری و بیشتر، بهتر شده بود. در فواصل 50 و 100 متر از محدوده معدن غالبیت گونه های علفی شدیداً نورپسند و فرصت طلبی همچون تمشک، کارکس، سرخس عقابی و گزنه به واسطه افزایش شدت نور و کاهش تراکم تاج پوشش درختان سرپا مشاهده شد؛ در حالی که با فاصله گرفتن از حاشیه معدن به دلیل افزایش تراکم درختان سرپا و افزایش درصد تاج پوشش، غالبیت گونه های سایه پسند علفی النا، بنفشه، فرفیون، سیکلمن و حتی پامچال بیشتر شد. با توجه به حجم عملیات خاک برداری و خاک ریزی میزان خسارت ایجادشده در این معدن با طول مسیر 7/1 کیلومتر و عرض تخریب 50 متر (مساحت 5/8 هکتار) برابر 000/960/989/1 ریال بوده است. خسارت اقتصادی قطع کامل 1700 اصله درخت جنگلی برابر 000/000/960/6 ریال برآورد شد. مجموع خسارات تخریب خاک و درختان جنگلی در این معدن 000/960/949/8 ریال برآورد گردید. با توجه به نتایج، پیشنهاد می گردد رویکرد جدیدی نسبت به عدم صدور پروانه بهره برداری برای معادن کم بازده در جنگل هایی با ارزش چشم انداز، تنوع زیستی و تفرجی بسیار بالا همچون جنگل های هیرکانی اتخاذ گردد و زغال سنگ موردنیاز کشور از سایر ذخایر معدنی موجود در استان های خارج از محدوده جنگل های هیرکانی تأمین گردد.
مخاطرات دریاچه های رو به خشکی ایران برای سکونتگاه های انسانی پیرامونی و راهکارهای مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
107 - 122
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر با افزایش خشکی در نتیجه خشکسالی و تغییرات اقلیمی از یک سو و ناکارآیی مدیریت منابع از سوی دیگر، شاهد کاهش سطح آب دریاچه ها یا تماماً خشک شدن برخی از دریاچه ها در ایران هستیم. مسلم این است که تضعیف یا نابودی این عنصر حیاتی (دریاچه ها) در اکوسیستم کشور، باعث بروز مشکلات و مخاطراتی به ویژه برای سکونتگاه های انسانی پیرامونی (اعم از شهرها و روستاها) و پسکرانه های دریاچه ها می شود. ازاین رو در مقاله حاضر کوشش شده ضمن شناسایی مخاطرات ناشی از روند خشکی دریاچه ها در ایران برای سکونتگاه های پیرامونی، راهکارهای مناسب به منظور مقابله با مخاطرات را از دیدگاه کارشناسی (نخبگان) ارائه شود. با توجه به ماهیت این تحقیق از روش ذهن شناختی کیو (Q) به منظور تحقق اهداف استفاده شده است. ابتدا بررسی تغییرات سطح آبی دریاچه های برجسته کشور در بازه ی ۲۰ساله اخیر گزارش شده سپس از طریق واکاوی محتوای اسناد و انجام مصاحبه با کارشناسان و نخبگان متخصص به تعداد 14 نفر، گزاره های 29 گانه مخاطرات ناشی از خشکی دریاچه ها در قالب 5 الگوی ذهنی شناسایی شد. همچنین 22 گزاره در قالب 4 الگوی ذهنی راجع به راهکارهای مناسب برای مقابله با خشکی دریاچه های کشور به دست آمد. نتیجه اینکه افول جدی بنیان های طبیعی در اکوسیستم پیرامونی دریاچه ها از عواقب این خشکی است که می تواند زمینه ساز چالش های انسانی- اجتماعی در فضای جغرافیایی شود. گذار از این شرایط در وهله ی اول منوط به اتخاذ رویکرد یکپارچه مدیریت مخاطرات برای ممانعت از دستکاری اکوسیستم، پایش مستمر خشکی دریاچه ها و اجرای برنامه های سازگار با محیط انسانی پیرامون دریاچه ها می باشد که از جمله آن می توان به ایجاد ستادهای مدیریتی محله ای که دارای ارتباط مستقیم با ستاد مدیریت بحران است، اشاره داشت.
تحلیل روند جنگل زدایی با استفاده از مدل های ماشین بردار پشتیبانی (SVM) و طبقه بندی بیشترین شباهت (MLC) و تاثیر آن بر دمای سطح زمین(LST) و شاخص های طیفی (منطقه مورد مطالعه: محدوده جنگلی تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 18
حوزههای تخصصی:
دمای سطح زمین اطلاعات مهمی را در زمینه نقش کاربری اراضی و پوشش زمین بر روی فرایندهای بیلان انرژی ارائه میدهد. بنابراین هدف این تحقیق، ارزیابی الگوهای LST در اثر تغییرات رخ داده در کاربری اراضی (LULC) می باشد.منطقه مورد مطالعه با وسعتی معادل 6/300 کیلومتر مربع در منطقه تالش واقع شده است. به این منظور تصاویر لندست در فصول خشک و مرطوب از سال 1365 تا 1401 دانلود گردید. چهار طبقه کاربری با طبقه بندی بیشترین شباهت(MLC) و ماشین بردار پشتیبانی(SVM) در بازه های زمانی 36 ساله شناسایی شد. مقادیر ضریب کاپا برای مدل SVM معادل 7802/0 بوده و برای مدل MLC معادل 5328/0 بوده است. شاخص های طیفی NDVI، NDSI و NDWI برای پوشش گیاهی، خاک بایر و آب محاسبه شده و در سالهای فوق با LST تطبیق داده شدند. تغییرات کاربری زمین طی سال های 1365 تا 1401 عامل مهمی در تغییرات دمای سطح زمین بوده که به طور متوسط از 7/13 درجه سانتیگراد تا 5/39 درجه سانتیگراد در فصل مرطوب و 37/0- تا 07/41 درجه سانتیگراد در فصل خشک متغیر بوده است. پهنه های آبی و پوشش گیاهی کمترین و خاک بایر بیشترین مقادیر LST را نمایش داده اند. بیشترین همبستگی منفی به میزان 74/0- متعلق به شاخص NDVI در سال 1365 بوده و بیشترین همبستگی مثبت به میزان 79/0 متعلق به شاخص NDSI در سال 1365 می باشد. مساحت پهنه جنگلی کاهش 3/20 درصدی و اراضی کشاورزی افزایش 217 درصدی را در 36 سال نشان می دهند. زمین های بایر بیشتر تغییر را داشته و از 2/68 کیلومتر مربع به 12 کیلومتر مربع کاهش یافتند. به طور کلی LST ، به علت افزایش فعالیت های انسانی از قبیل گسترش زمین های زراعی و جنگل زدایی در دوره مورد مطالعه افزایش یافته است.
واکاوی چند دهه ای تغییرات تابش تجمعی روزانه فرابنفش سطحی در ایران و همبستگی آن با تغییرات ازون کلی و ابرناکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
243 - 264
حوزههای تخصصی:
تابش فرابنفش خورشیدی رسیده به سطح زمین تأثیر بیولوژیکی قابل توجهی بر سلامت انسان، حیوانات، گیاهان و اکوسیستم های زمینی و آبی دارد. پایش مستمر تغییرات شدت تابش فرابنفش و ازون کلی در ایران فقط در دو ایستگاه انجام می شود که در دوره هایی به خاطر مشکلاتی ازجمله کالیبراسیون و هزینه سنگین نگهداری با مشکلاتی مواجه شده است. این مشکلات انگیزه استفاده از دیگر منابع اطلاعاتی نظیر ماهواره ها و داده های باز تحلیل را در طیف های مهم الکترومغناطیسی خورشید فراهم می نماید. در پژوهش حاضر، تابش تجمعی روزانه فرابنفش-مرئی (انتگرال کلی تابش فرابنفش-مرئی از طول موج 200 تا 440 نانومتر) حاصل از پایگاه داده بازتحلیل ERA5، ازون کلی و درصد ابرناکی مربوط به دوره آماری 1979-2020 در گستره ایران موردبررسی قرار گرفت. منطقه موردمطالعه با استفاده از روش خوشه بندی سلسله مراتبی به 8 خوشه تقسیم و بررسی روند در سری داده ها با استفاده از آزمون من-کندال انجام شد. نتایج میانگین شدت تابش تجمعی فرابنفش-مرئی(UV-VIS200-440) نشان داد در مقیاس سالانه در نواحی شمال و شمال غرب کشور (خوشه های 5، 6، 7 و 8) روند مثبت وجود دارد، اما در سایر مناطق روند معنی داری مشاهده نشد. مطالعه سری زمانی ازون کلی کشور نیز نشان داد در هر 8 خوشه مطالعه شده ازون کلی در سال های 1979 الی 2000 روند کاهشی معنی دار و از سال 2001 میلادی به بعد روند افزایشی معنی دار را تجربه نموده است. در این پژوهش به منظور تخمین تابش در نقاط فاقد ایستگاه، روابط رگرسیونی خطی بین تابش تجمعی(200 الی 440 نانومتر) با ازون کلی و ابرناکی در مقیاس های ماهانه، فصلی و سالانه استخراج شدند. بررسی ضرایب همبستگی بین سری زمانی تابش فرابنفش-مرئی (200 الی 440 نانومتر) با ابرناکی و ازون کلی نشان داد در هر سه مقیاس زمانی ماهانه، فصلی و سالانه، تابش با ابرناکی همبستگی قوی تری نسبت به ازون کلی دارد. به طوری که در مقیاس سالانه بیشترین ضریب همبستگی تابش فرابنفش-مرئی با ابرناکی 81./0 و برای ازون کلی 25/0 به دست آمد.
عوامل مؤثر بر رفتار سازگاری کشاورزان استان کرمانشاه تحت شرایط کم آبی: نقش ادراک خطر و خودکارآمدی در نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
292 - 315
حوزههای تخصصی:
کمبود آب یکی از مخاطرات بخش کشاورزی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است و پیش بینی می شود وضعیت آن در آینده بدتر شود. به منظور به حداقل رساندن پیامدها و اثرات ناشی از کمبود آب بر بخش کشاورزی، کشورهای کم آب همچون ایران باید راهبردهای سازگاری مؤثری را برای مدیریت منابع آب با هدف کاهش خطر اتخاذ کنند. این امر مستلزم بررسی عوامل اثرگذار بر رفتارها و قصد سازگاری کنشگران بخش کشاورزی است؛ بنابراین تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر رفتار سازگاری با کم آبی در بین کشاورزان استان کرمانشاه با استفاده از نظریه گسترش یافته رفتار برنامه ریزی شده و افزودن دو متغیر ادراک خطر و خودکارآمدی به نظریه، به روش پیمایش انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش، کشاورزان گندم کار آبی استان کرمانشاه به تعداد 32753 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب و بر اساس جدول کرجسی و مورگان نمونه ای 380 نفری از آن ها برای تحقیق انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات در این پژوهش از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته انجام گرفت. جهت بررسی روایی ابزار پژوهش از روایی صوری و سازه استفاده گردید. همچنین پایایی ابزار تحقیق از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (848/0- 895/0) و پایایی ترکیبی برای متغیرهای تحقیق مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. نتایج نشان داد، سه سازه اصلی نظریه رفتار برنامه ریزی شده شامل نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درک شده بر قصد رفتاری به صورت مثبت و معنی داری اثرگذار بودند. از طرف دیگر، متغیر کنترل رفتاری درک شده بر رفتار سازگاری اثرگذار بود. همچنین در نظریه رفتار برنامه ریزی شده 56 درصد از واریانس قصد رفتاری و 53 درصد از رفتار سازگاری با کم آبی تبیین شد و با اضافه شدن متغیر های ادراک خطر و خودکارآمدی به نظریه رفتار برنامه ریزی شده، درصد تبیین قصد رفتاری و رفتار سازگاری به ترتیب به 58 و 62 درصد افزایش یافت.
ارزیابی آسیب پذیری طبیعی منطقه حفاظت شده جنگلی هلن در استان چهارمحال و بختیاری به مخاطرات محیطی چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
74 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی آسیب پذیری منطقه حفاظت شده جنگلی هلن نسبت به مخاطرات محیطی چندگانه بود. برای این منظور، در مرحله نخست، آماربرداری میدانی در قالب قطعات نمونه سیستماتیک تصادفی انجام و نقشه درجه حساسیت رویشگاه های جنگلی منطقه بر اساس تغییرات درصد تاج پوشش تهیه و استاندارد شد. در مرحله بعد، نقشه های استانداردشده پنج مخاطره محیطی شامل خشکسالی، تبخیر و تعرق، آتش سوزی، سیلاب و زمین لغزش با تجزیه وتحلیل داده های اقلیمی شامل مقادیر بارندگی و تبخیر و تعرق ماهانه و نتایج مطالعات پیشین تهیه شدند. با اجرای روش دلفی و تجزیه وتحلیل نظرات 5 نفر از متخصصان امر حفاظت از رویشگاه های جنگلی، وزن نسبی مخاطرات محیطی محاسبه شد. در مرحله آخر، نقشه های استاندارد شده حساسیت و مخاطرات محیطی در وزن نسبی محاسبه شده ضرب شدند و ضمن تلفیق نقشه های وزن دار بی مقیاس مخاطرات محیطی و حساسیت رویشگاه های جنگلی، نقشه طبقه بندی میزان آسیب پذیری در سه طبقه کم، متوسط و زیاد تهیه شد. نتایج مقادیر وزن نسبی محاسبه شده برای هر یک از مخاطرات محیطی نشان داد که خشکسالی بیشترین وزن نسبی (95/0) را در بین تمام مخاطرات موردبررسی دارد و پس ازآن آتش سوزی (با وزن نسبی 9/0) دومین رتبه را به خود اختصاص داد. تلفیق نقشه های وزن دار درجه حساسیت رویشگاه ها و مخاطرات محیطی نشان داد که میزان آسیب پذیری منطقه حفاظت شده جنگلی هلن از 25/1 تا 38/3 متغیر بود. تفاوت در درجه حساسیت رویشگاه ها و شدت وقوع مخاطرات در بخش های مختلف منطقه سبب ایجاد ناهمگنی و تمرکز سطوح بالای آسیب پذیری در برخی از بخش های منطقه موردمطالعه شده است. طبقه بندی نقشه تغییرات سطح آسیب پذیری در سه طبقه با درجه آسیب پذیری کم، متوسط و زیاد نشان داد که به ترتیب 8/6701، 3/10806 و 4/11664 هکتار از وسعت رویشگاه جنگلی منطقه حفاظت شده هلن در طبقات با درجه آسیب پذیری کم (23 درصد)، متوسط (37 درصد) و زیاد (51 درصد) قرار دارد. این تحقیق با فراهم آوردن نقشه دقیق مکانی از الگوی مکانی آسیب پذیری در سطح منطقه حفاظت شده هلن اطلاعات حیاتی برای توسعه برنامه ریزی های حفاظتی و اولویت بندی اقدامات مدیریتی برای جلوگیری یا کاهش صدمات ناشی از مخاطرات محیطی چندگانه را برای این منطقه فراهم نموده است.
شبیه سازی و پیش بینی برخی متغیرهای اقلیمی توسط مدل چندگانه خطی SDSM و سناریوهای RCP در حوضه آبخیز حاجیلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
244 - 268
حوزههای تخصصی:
مدل های ریزمقیاس نمایی به منظور تولید مقادیر بارش واقعی در یک محدوده محیطی از طریق شبیه سازی مجموعه داده های اتمسفری مورداستفاده قرار می گیرند. هدف از این پژوهش پیش بینی مقادیر عناصر اقلیمی دما و بارش ایستگاه سینوپتیک اهر با مدل ریزمقیاس نمایی SDSM و با استفاده از خروجی مدل تغییر اقلیمی CanESM2 تحت سه سناریو 2.6 RCP، 4.5 RCP و 8.5 RCP ریزمقیاس و برای چهار دوره 18 ساله برای دوره های آینده 2020-2040،2039-2060،2059-2079 و 2080- 2099 بوده است. همچنین از شاخص های آماری میانگین جذر خطا مربع (RMSE) و میانگین خطای مطلق و (MAE) استفاده شده و بررسی روند سالانه این تغییرات با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و شاپیرو-ویلک است. نتایج پیش بینی ها نشان داد در سناریوهای 2.6 RCP و 4.5 در فصل بهار کاهش بارش به میزان 14 تا 5 میلی متر در ایستگاه سینوپتیک اهر رخ می دهد همچنین متوسط دمای حداکثر از 1/0 تا 56/1 درجه سانتی گراد، متوسط دمای حداقل از 4/0 تا 54/1 درجه سانتی گراد در هر سه سناریو در خلال دوره های زمانی افزایش خواهد یافت. از نظر روند تغییرات بارش فصلی در تمام سناریوها در فصول بارشی کاهش و در ماه های سرد افزایش داشته و در مورد عنصرهای دما در تمام سال این روند معنادار و افزایشی خواهد بود.
آشکارسازی تفاوت های دمایی ناشی از تغییرات کاربری شهری و حومه (مورد مطالعه: شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
217 - 242
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان ارومیه و ارتباط آن با دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست طی دوره 1990 تا 2019 نگاشته شد. بدین منظور کاربری های اراضی شهرستان با استفاده از 50 موقعیت نمونه زمینی حاصل از ترکیب مرئی تصاویر لندست با به کارگیری الگوریتم طبقه بندی نظارت شده در محیط GIS طبقه بندی و تحلیل گردید. نتایج نشان داد اراضی شهری با تغییرات چشمگیری روبرو بوده است. بررسی دمای سطحی کاربری های مختلف با استفاده از الگوریتم دمای درخشندگی نشان داد اراضی فاقد پوشش گیاهی با 5/33 درجه سلسیوس بالاترین دما را داشته اند؛ درحالی که کمترین میانگین دما با 4/25 درجه سلسیوس مربوط به کاربری باغات بوده است. از لحاظ تغییرپذیری دما، پهنه باغات با 5/7 درجه سلسیوس متغیرترین میانگین فضایی دما را داشته اند؛ درحالی که پهنه کشاورزی آبی با 2.1 درجه سلسیوس کمترین میزان انحراف معیار فضایی دما را داشته اند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین تفاوت دمایی و تغییرات کاربری اراضی نشان داد ضریب همبستگی بین تغییرات دمایی و تغییرات پهنه های شهری برابر 86/0 و در پهنه کشاورزی آبی برابر 82/0 بوده است. کاربری باغات، اراضی بایر و پهنه باتلاقی نیز همبستگی بین تغییرات دوره ای کاربری اراضی و تغییرات دما بیش از 8/0 بوده است و در سطح اطمینان 95/0 معنی دار هستند؛ اما در سطح پهنه های مراتع، کشاورزی دیم و پهنه آبی، همبستگی یا ارتباط معنی داری در سطح اطمینان مذکور مشاهده نگردید.
ارزیابی عوامل موثر در حساسیت پذیری فرسایش گالی با استفاده از مدلهای دمپسترشیفر و آنتروپی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۱۵۹-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
فرسایش گالی یکی از اشکال پیشرفته فرسایش خاک است که تحلیل و شناسایی آن در جهت حفاظت خاک ضرورت دارد. هدف این تحقیق تعیین آستانه عوامل موثر در فرسایش گالی می باشد بنابراین براساس سوابق تحقیقات دیگران عوامل تاثیر گذار بر فرسایش گالی انتخاب شدند. جهت دستیابی به هدف تحقیق از دو مدل معروف دمپستر شیفر و مدل آنتروپی استفاده شده است. جهت تعیین مهم ترین متغیرها از آزمون جک نایف و برای مشخص نمودن قدرت پیش بینی مدلها از منحنی ROC استفاده شد. با استفاده از تصاویر گوگل ارث و همچنین بازدیدهای میدانی 331 نقطه گالی شناسایی، ثبت و نقشه پراکنش گالی تهیه شد. داده های مکانی پراکنش فرسایش گالی در قالب دو دسته تصادفی آموزشی (70 درصد) و آزمایشی (30 درصد) تقسیم شدند. نتایج خروجی لایه ها، وزن دهی و کلاس بندی و تلفیق در دو مدل دمپستر شیفر و آنتروپی، استخراج نقشه پهنه بندی حساسیت فرسایش پذیری گالی و آستانه حساسیت فرسایش پذیری گالی برای هر عامل می باشد. بر اساس آزمون جک نایف به ترتیب متغیرهای شاخص کاربری اراضی 33درصد، شاخص تراکم آبراهه 17درصد، لیتولوژی 13درصد، اقلیم 10درصد، بارش 5 درصد شاخص پوشش گیاهی 4 درصد و شاخص ارتفاع 2 درصد که در مجموع 84 درصد می باشند، بیشترین تأثیر را در فرسایش خندقی داشتند. سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد سیستم ROC و مساحت سطح زیر نمودار AUC مدل دمپستر شیفر با ضریب تبیین 934/0 و مدل حداکثر آنتروپی با ضریب تبیین 936/0 موفقیت هر دو مدل را نشان می دهد. نتایج علمی تحقیق قابل ترویج و آموزش می باشد و از لحاظ کاربردی دستگاه اجرایی ذی ربط جهت کنترل فرسایش گالی می تواند تمهیدات لازم را با استفاده از نتایج این تحقیق بکار گیرد.
درک سازوکار ناهنجاری های جوی حاکم بر گردوغبار تابستانه شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
129 - 144
حوزههای تخصصی:
شناسایی کانون های گردوغباری و به طبع آن رفتارشناسی این پدیده در مناطق مختلف سبب شده تا یکی از مسائل چند دهه اخیر به عنوان یک مخاطره مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور از آمار 15 ایستگاه هواشناسی در منطقه شمال شرق ایران مشتمل بر استان های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی در یک دوره 17 ساله (2016-2000) استفاده شد. در ادامه برای تببین سازوکار حاکم بر روزهای گردوغباری با مراجعه به مرکز ملی پیش بینی محیطی/علوم جو (NCEP/NCAR) مقادیر مولفه های مداری و نصف النهاری باد و ارتفاع ژئوپتانسیل تهیه شد. در ادامه برای ردیابی و شناسایی کانون ها به ترتیب از مدل HYSPLIT و مقادیر AOD سنجنده MODIS بهره گیری شد. نتایج نشان داد که در دوره گرم سال به دلیل استقرار سامانه واچرخندی شبه ساکن قوی در ترازهای زیرین جو سبب شده تا افزایش تاوایی منفی در منطقه بیشینه نزول هوا و در نهایت حاکمیت یک جریان شمالی را برای منطقه به همراه داشته باشد. بررسی ناهنجاری ارتفاع ژئوپتانسیل و تاوایی مشخص شد، 3 الگوی غالب نابهنجار در بروز بیشینه گردوغبارها در منطقه فعالیت دارند. بطوریکه افزایش ارتفاع ژئوپتانسیل به بیش از 5 الی 10 ژئوپتانسیل متر و افزایش چرخندگی منفی از شرایط عمده به حساب می آید. با بررسی مدل ردیابی و بهره گیری از داده های ماهواره ای نیز 5 کانون اصلی که بیش از 90 درصد گردوغبارهای منطقه را متاثر می سازد، شناسایی گشت که در این میان سهم کشور ترکمنستان با دو کانون جدا و یک کانون مشترک با کشور ازبکستان نقش چشمگیری در رخداد گردوغبارهای تابستانه شمال شرق ایران را بر عهده دارد.