فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۵۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: ازجمله مشکلات و نابهنجاری ها در سکونتگاه های روستایی، عدم مکان یابی بهینه کاربری های پیشنهادی در طرح های هادی روستایی است، به نحوی که مکان یابی نامناسب کاربری ها زمینه ساز استفاده با بهره وری پایین و درنهایت عدم دست یابی به توسعه خواهد شد. هدف از این تحقیق، بررسی موضوع مکان یابی کاربری های پیشنهادی در طرح هادی و تأثیر آن بر توسعه و عمران روستایی در شهرستان بجنورد است.
روش: روش تحقیق در این مطالعه ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات هم به صورت آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل عاملی، همبستگی و رگرسیون) صورت گرفته است. برای این منظور 30 نفر از مسؤولین شهرستانی و مدیران اجرایی تعدادی از روستاهای شهرستان مورد پرسش قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج پژوهش بر اساس تحلیل عاملی نشان می دهد که عوامل زیست محیطی، رفاه و امید به آینده، بهره وری و کالبدی به ترتیب با تبیین 11، 3/9، 7/8 و 3/8 درصد واریانس ها بیشترین تأثیر را بر توسعه و عمران روستایی داشته اند. در ادامه با استفاده از رگرسیون گام به گام، از بین هشت عامل مستخرج از تحلیل عاملی، پنج عامل تأثیر مثبتی را بر توسعه و عمران روستایی نشان دادند که سه متغیر اجتماعی، تناسب کاربری و رفاه و امید به آینده به ترتیب با 404/0، 383/0 و 226/0 بیشترین تغییرات توسعه و عمران روستایی را تبیین می نمایند.
راهکارهای عملی: بنابراین، پیشنهاد می شود که در طی اجرای طرح های هادی روستایی به مکان یابی بهینه کاربری های پیشنهادی توجه فراوان شود و با در نظر گرفتن تمامی ابعاد مرتبط با ابعاد اثرات مکان یابی بهینه کاربری ها در توسعه و عمران روستایی از نگاهی صرفاً کالبدی به مکان یابی پرهیز شود تا میزان رضایت روستاییان افزایش یابد و درنهایت موجب ارتقاء کارایی طرح های هادی در سکونتگاه های روستایی گردد.
شناسایی و خوشه بندی اراضی قهوه ای شهر مشهد به منظور ارایة الگوهای سرمایه گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: جمعیّت شهری طیّ دهه های اخیر افزایش مستمری داشته است و پیش بینی شده است تا سال 2030، هشتاد درصد مردم جهان در شهرها زندگی خواهند کرد؛ به همین دلیل قیمت زمین شهری در تمام شهرهای دنیا طیّ چند سال گذشته در حال افزایش بوده است و شهرهای امروزین با مشکلات متعدّدی درگیر هستند. این دلایل بازتوسعه و نوسازی شهری را ضروری ساخته است. سرمایه گذاری در شهرها یکی از راه حل های مناسب برای بازتوسعة شهرها و برطرف کردن مشکلات و تأمین امکانات مورد نیاز جمعیّت شهری است. از طرف دیگر، به علّت پراکنده رویی شهرها طیّ دهه های اخیر، اراضی بلا استفاده و متروک زیادی در شهرها باقی مانده است که این اراضی، امروزه تحت عنوان برنامه ریزی اراضی قهوه ای شهری، بخش عمده ای از برنامه ریزی را تشکیل می دهد و همچنین فرصت مناسبی برای بازتوسعة شهری و جذب سرمایه گذاری بخش خصوصی، بخش عمومی و بخش عمومی- خصوصی بازتوسعه می یابد. هدف این مقاله، شناسایی و دسته بندی اراضی قهوه ای شهری براساس الگوهای سرمایه گذاری است.
روش: بررسی های توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از سیستم های اطّلاعات جغرافیایی نشان می دهد، 1591 قطعه زمین قهوه ای با 3863 هکتار وسعت (22/13 درصد از وسعت محدودة مشهد) وجود دارد، این اراضی با استفاده از روش تحلیل خوشه ای و بر اساس اطّلاعاتی مانند: نوع مالکیت، درآمد سرانة بافت اطراف، فاصله از حرم مطهر، کارکرد اقتصادی بافت اطراف و میزان مخاطرات محیطی در سیستم های اطّلاعات جغرافیایی دسته بندی شده اند.
نتیجه گیری: اراضی قهوه ای شهر مشهد براساس انواع الگوی سرمایه گذاری به سه گروه (1- خصوصی، 2- عمومی و 3- عمومی-خصوصی) تقسیم شده اند. این دسته بندی می تواند به شهرداری مشهد به عنوان اصلی ترین نهاد مدیریت شهری در شهر مشهد که دورة نمایشگاه فرصت های سرمایه گذاری در این شهر را برگزار کرده است، کمک کند.
سنجش سطوح توسعه کشاورزی روستاهای دهستان قراتوره با استفاده از تکنیک تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از الزامات و چالش های اساسی برنامه ریزان توسعه، شناخت وضعیت و تنگناهای توسعه هر منطقه با استفاده از شاخص های زمینه موردنظر است تا ضمن شناسایی این تفاوت ها بتوان منابع را به صورت بهینه و در سطح توسعه یافتگی هر منطقه تخصیص داد و برنامه ریزی و سیاست گزاری درستی در جهت حل مشکلات و نارسایی های مناطق کمتر توسعه یافته انجام داد. ازاین رو هدف از انجام این تحقیق، بررسی وضعیت توسعه یافتگی کشاورزی روستاهای دهستان قراتوره و رتبه بندی این روستاها ازلحاظ برخورداری از شاخص های توسعه کشاورزی و تعیین برخوردارترین و محروم ترین آن ها و نشان دادن اولویت های توسعه کشاورزی در منطقه است.
روش: در این تحقیق با استفاده از بررسی منابع و مطالعات میدانی، تعداد 47 شاخص توسعه کشاورزی تدوین شد، سپس وزن شاخص ها با استفاده از آنتروپی تعیین و درنهایت به رتبه بندی روستاها با بهره گیری از روش TOPSIS اقدام گردید. در نهایت با استفاده از مدل موریس مقایسه ای تطبیقی انجام شد.
یافته ها: نتایج تاپسیس نشان داد روستاهای دهستان با توجه به ضریب توسعه (Ci+)، به سه سطح توسعه یافته (3 روستا)، درحال توسعه (11 روستا) و کمتر توسعه یافته (13 روستا)، طبقه بندی شدند. همچنین، برای تبیین میزان نابرابری در ابعاد مختلفِ توسعه کشاورزی، ضریب پراکندگی مربوط به هر بخش محاسبه شد. نتایج نشان می دهد که بیشترین نابرابری روستاها به ترتیب مربوط به بخش های منابع آب و آبیاری و دامپروری است.
محدودیت ها/ راهبردها: به دلیل نبود برخی اطلاعات، تعدادی از شاخص های مهم کنار گذاشته شدند.
راهکارهای عملی: با توجه به این که این دهستان قطب کشاورزی است می توان با مدیریت صحیح منابع طبیعی و تربیت نیروی انسانی متخصص، کشاورزی ترکیبی (ترکیبی از دامداری در کنار زراعت و باغداری) را که باعث بهبود معیشت و درآمد مردم در زمانی که یکی از این سه دچار رکود می شود را بکار برد و کشاورزی را رونق بخشید.
اصالت و ارزش: از کاربردهای این پژوهش، کمک در توزیع اعتبارات کشاورزی بین مناطق روستایی این دهستان از کشور می باشد.
آشکارسازی تغییرات پوشش/کاربری اراضی با پردازش شیءگرای تصاویر ماهواره ای با استفاده از نرم افزاز Idrisi selvi (مطالعه موردی: منطقه آبدانان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براثرفعالیت های انسانی وپدیده های طبیعی چهره زمین همواره دستخوش تغییر می شود. ازاینروبرای مدیریت بهینه مناطق طبیعی آگاهی از نسبت تغییرات پوشش/کاربری اراضی ازضروریات محسوب می شود. تحقیق حاضرباهدف آشکارسازی تغییرات پوشش/کاربری اراضی منطقه آبدانان درطی دوره زمانی25ساله انجام شد.برای انجام تحقیق از تصاویر سال 1364، 1379 و 1389 سنجنده TM، ETM+ و TMماهواره لندست استفاده شده وپس ازانجام تصحیحات موردنیاز درمرحله پیش پردازش،باطبقه بندی شیءگراتصاویردرمحیط نرم افزار Idrisi Selvi، نقشه آشکارسازی تغییرات تهیه شده ونتایج نهایی ارائه شده است. نتایج حاصله نشان می دهد در فاصله سال های 1364 تا 1389، شاهد روند کاهشی اراضی با پوشش مرتعی متوسط و خوب هستیم که بیانگر روند کلی تخریب در منطقه از طریق جایگزین شدن مراتع متوسط و خوب توسط کاربری های مرتع فقیر و اراضی بایر هستیم. ضرایب ارزیابی صحت استخراج شده (دقت کل و ضریب کاپا به ترتیب 95% و 94/0)،نشاندهنده دقت بالای این روش طبقه بندی است. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق پیشنهاد می شود که روش طبقه بندی شیءگرا در تهیه نقشه های پوشش/کاربری اراضی و همچنین آشکارسازی تغییرات مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی در مزارع شالیزاری (مطالعه موردی: روستای ولشکلا شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجایی که تحقیق جامعی در راستای شناسایی پیامدها و نتایج طرح های یکپارچه سازی انجام نشده است، تحقیق حاضر باهدف تحلیل پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی در روستای ولشکلا شهرستان ساری اجرا گردید.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت تحلیلی دارد. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از نظرات متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ (833/0) مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه شالیکاران روستای ولشکلا در شهرستان ساری است که زمین شالیزاری شان تحت یکپارچه سازی قرار گرفته است (300=N). با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان، نمونه آماری به تعداد 169 نفر تعیین گردید که در نهایت تجزیه وتحلیل داده ها بر روی 140 پاسخگو با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: نتیجه تحلیل عاملی 5 عامل را به عنوان پیامدها و اثرات حاصله از اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی شالیزاری در منطقه مورد نظر شناسایی نمود که به ترتیب اهمیت عبارت اند از: پیامد اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی، فنی و فرهنگی. بر اساس یافته های تحقیق، یکپارچه سازی اراضی تأثیر ملموس و مثبتی بر وضعیت اقتصادی مردم داشته است. علاوه بر این، بهبود شاخص های زیست محیطی از جمله دستاوردهای اجرای طرح های یکپارچه سازی مطرح شده است. به طورکلی، پنج عامل شناسایی شده درمجموع 42/80 درصد از واریانس مربوط به پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی را تبیین نمودند.
محدودیت ها: ایجاد انگیزه و ترغیب کشاورزان به پاسخگویی سؤالات تحقیق، عمده ترین چالش پژوهش حاضر بوده است.
راهکارهای عملی: با توجه به نتایج تحقیق مبنی بر اثرات مثبت اجرای طرح به ویژه در ابعاد اقتصادی، اکولوژیکی و اجتماعی، انتقال تجربیات و توجیه منافع حاصله به سایر مناطق مستعد اجرا یا مشمول طرح، می تواند به عنوان یک اقدام مؤثر بر پذیرش طرح توسط کشاورزان و ایجاد آمادگی آن ها برای اجرای طرح یکپارچه سازی محسوب گردد.
اصالت و ارزش: با توجه به اهمیت منطقه موردمطالعه به عنوان یک منطقه استراتژیک و پایلوت اجرای طرح یکپارچه سازی و به دلیل عدم انجام تحقیقی که پیامدهای اجرای طرح را بررسی کرده باشد، پژوهش حاضر تدوین و اجرا گردیده است. نتایج حاصله می تواند راهگشای اتخاذ تصمیمات و اقدامات مسئولین مربوطه در برنامه ریزی های آتی گردد.
برهان خلف: مکان گزینی سدهای زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران کشوری است که در کمربند خشک و نیمه خشک دنیا واقع شده است. پراکنش نامناسب بارندگی و تبخیر زیاد از خصوصیات اصلی این مناطق است بیشتر آب ناشی از بارندگی از طریق تبخیر از دسترس ساکنان آن ها خارج می شود یکی از راه کارهای مناسب در این مناطق جهت ذخیره آب استفاده از سدهای زیرزمینی است. منطقه مورد مطالعه حوضه عامر تپه از توابع شهرستان راین استان کرمان بوده و این تحقیق با هدف مکان یابی سد زیرزمینی با استفاده از نقشه های توپوگرافی ، زمین شناسی و مطالعات انجام شده در منطقه مورد مطالعه به کمک نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی و با استفاده از روش برهان خلف انجام گردید. در این پژوهش منطقه مورد مطالعه را به هفت زیرحوضه تقسیم نموده و موارد موثر در مکان یابی سد زیرزمینی از قبیل اقلیم، روان آب، شیب، رسوبات نفوذپذیر، گسل، وجود قنات در پایین دست احداث سد و حجم مناسب آبرفت جهت ذخیره سازی را در هر هفت زیرحوضه بررسی و سپس به حذف پلیگون هایی که فاقد شرایط مناسب جهت احداث سد زیرزمینی بودند، اقدام گردید. در نتیجه زیرحوضه ی c3 به عنوان مکان مناسب جهت احداث سد زیرزمینی تشخیص داده شد.
بررسی عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی (نمونه موردی: مناطق روستایی شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در حال حاضر تغییر بی رویه اراضی کشاورزی یکی از چالش های مهم بخش کشاورزی ایران است. تغییر کاربری اراضی سالیانه بخش عمده ای از اراضی کشاورزی را از چرخه تولید خارج می کند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان رشت و ارائه راهکارهای مناسب می باشد.
روش: روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی– تحلیلی است که بر اساس متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و طبیعی به عنوان عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی زراعی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش بر اساس نمونه گیری خوشه ای (کلاستر) از 294 روستای شهرستان رشت تعداد 50 روستای دشتی و کوهپایه ای که بیشترین تغییر کاربری اراضی را طی دهه اخیر داشته اند، انتخاب و سپس بر اساس جدول مورگان از خانوارهای هر روستا تعدادی برحسب نمونه گیری تصادفی انتخاب شده است که مجموعاً 150 خانوار موردبررسی و پرسشگری قرار گرفته اند.
یافته ها: بررسی ها نشان می دهد که روند تغییر کاربری در اراضی زراعی، باغی و جنگلی شهرستان رشت طی سال های اخیر به ویژه از سال 1369 آغاز شده است. بر اساس اطلاعات تصاویر ماهواره ای طی سال های 1382 الی 1392 معادل 35042 هکتار از اراضی زراعی که مستعدترین زمین های شهرستان بوده و نیز 4832 هکتار از جنگل ها و مراتع تغییر کاربری داده است. عوامل مؤثر بر این تغییر کاربری در قالب متغیرهای اقتصادی (گرانی نهاده های کشاورزی، پایین بودن قیمت محصولات زراعی، و...)، اجتماعی (بی سوادی و کم سوادی زارعین، عدم تخصص، و...)، طبیعی (فرسایش خاک و...) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مسئله تغییر کاربری اراضی کشاورزی در این شهرستان عمدتاً متأثر از عوامل اقتصادی می باشد تا سایر عوامل، بنابراین با شناخت این عوامل سعی شده راهکارهای مناسب در این خصوص ارائه شود.
محدودیت ها/راهبردها: مهم ترین محدودیت این پژوهش عدم وجود آمار و اطلاعات دقیق از میزان تغییرات کاربری اراضی کشاورزی جنگلی در شهرستان رشت توسط سازمان های ذی ربط بوده است.
راهکارهای عملی: نتایج مشاهدات میدانی و پرسشگری از بهره برداران بیانگر آن است که مهم ترین عامل تغییر کاربری اراضی زراعی، جنگلی مرتعی عوامل اقتصادی می باشد. مهم ترین راهبرد در این پژوهش اصلاح سیاست های اقتصادی دولت در بخش کشاورزی، اعمال سیاست های حمایتی هدفمند کردن یارانه نهاده ها در بخش تولید حمایت از تولید داخلی می باشد.
اصالت و ارزش: نوآوری مقاله از این جهت است که طی دهه های اخیر با استفاده از پردازش تصاویر ماهواره ای در دو مقطع زمانی و نیز تحلیل عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی و جنگلی در شهرستان رشت تحقیق جامعی صورت نگرفته است.
توسعه عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگار برای تصویربرداری هوایی اراضی کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور کاربرد سامانة سنجش ازدور هوایی برای پایش و مدیریت اراضی و باغات کشاورزی، عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگاری (کشتبان) توسعه داده شد. این سامانه شامل دو بخش اصلی هوایی و زمینی است. بخش هوایی شامل اجزای مکانیکی پرواز، بوردهای پایش و کنترل، سامانة OSD، سامانة موقعیت یابی جهانی، باتری لیتیوم- پلیمر قابل شارژ، دوربین چندطیفی و سامانة تثبیت دوربین است. بخش زمینی نیز شامل رادیوکنترل، ایستگاه گیرندة زمینی و نرم افزار پایش است. ارتباط بخش های هوایی و زمینی به صورت دورسنجی با برد یک کیلومتر است. به منظور ارزیابی عمودپرواز، چندین مرحله پرواز انجام گرفت و قدرت مانورپذیری و پایداری دستگاه بررسی شد. همچنین تصاویر چندطیفی برداشت شده پردازش و کیفیت آنها ارزیابی شد. براساس نتایج این پژوهش، توانتفکیک زمینی در ارتفاع پروازی 250-10 متر برابر با 95-6/3 میلی متر در پیکسل به دست آمد.همچنین صحت کلی نقشة طبقه بندی شدة 94 درصد و ضریب کاپا 90/0 به دست آمد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگار قادر به تصویربرداری هوایی چندطیفی با توان تفکیک مکانی زیاد است.
آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی در شهر یاسوج با استفاده از سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصاویر چند طیفی سنجش از راه دور برای به دست آوردن درک بهتری از محیط زمین بسیار کارآمد می باشد؛ بنابراین باتوجهبه دگرگونی های گسترده درکاربریاراضیوپوششگیاهی،استفاده ازفناوریسنجشازدور به یکابزارمهمدر بررسی وپایشتغییراتبدل شده است. این پژوهش با هدف ارزیابی تغییرات کاربری و درصد پوشش گیاهی در شهر و نواحی پیرامون یاسوج انجام گرفت. بدین جهت با استفاده از تصاویر سنجندهTM ماهواره LANDSATبه تاریخ: 21 و 22 دسامبر سال های 1998 و 2010؛ 13 و 14 ژوئن سال های 1987و 2010، نقشه های کاربری و شاخص بهنجار شده پوشش گیاهی NDVI با استفاده از خوارزمیک بیش ترین شباهت، فاصله ماهالانویی و حداقل فاصله؛ طبقه بندی نظارت شده تهیه گردید.
نتایج نشان داد که بیشترین میزان مساحت در سال 1986 مربوط به کاربری بایر با 2/14 کیلومتر مربع و سپس کاربری مسکونی با 26/3 و فضای سبز با 15/2 کیلومتر مربع کمترین مقدار مساحت را به خود اختصاص داده اند، در مقابل در سال 2010 بیشترین میزان مساحت مربوط به کاربری مسکونی با 27/10 کیلومتر مربع و سپس کاربری بایر با 68/8 کیلومتر مربع و در پایان پوشش گیاهی با 66/0 کیلومتر مربع کمترین مقدار مساحت را در بر گرفته است. همچنین بیشترین میزان تغییرات در این بازه زمانی، مربوط به کاربری مسکونی با 157 درصد (افزایش 7 کیلومتر مربعی) است، اما شاهد روند کاهشی مساحت کاربری های بایر (52/5 کیلومتر مربع) و فضای سبز (49/1 کیلومتر مربع) در طی سال های 1986 تا 2010 می باشیم. همچنین با ترسیم حریم پنج کیلومتری پیرامون شهر، نقشه درصد شاخص پوشش گیاهی تهیه و نشان داد که مساحت درصد پوشش گیاهی بیش از 70 درصد 42/16 کیلومتر مربع و 60 الی 70 درصد 13/55 کیلومتر مربع کاهش و در مقابل مساحت درصد پوشش گیاهی کمتر از 60 درصد 56/71 کیلومتر مربع افزایش داشته است. همچنین ارزیابی دقت کلی خوارزمیک های پایش تغییرات در منطقه نشان داد که روش های بیشترین شباهت و فاصله ماهالانویی بیشترین دقت و روش حداقل فاصله کمترین دقت در استخراج کاربری های سه گانه مسکونی، بایر و فضای سبز دارد.
عوامل مؤثر بر عدم مشارکت شالیکاران استان مازندران در طرح یکپارچه سازی اراضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد منطقه ای، شهری، روستایی
- حوزههای تخصصی اقتصاد توسعه اقتصادی،تغییر تکنولوژیکی،رشد توسعه اقتصادی تحلیل های منطقه ای ،شهری و روستایی
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی جغرافیای اقتصادی
- حوزههای تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی جغرافیای کشاورزی و کاربری اراضی برنامه ریزی و توسعه ناحیه ای
ارزیابی اثر تغییر کاربری اراضی از جنگل به کشاورزی بر برخی ویژگی های شیمیایی خاک (مورد مطالعه: منطقه زرین آباد ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی اثر تغییر کاربری اراضی از جنگل هیرکانی به اراضی کشاورزی دیم (کلزا) و آبی (شالیزار) بر برخی ویژگی های شیمیایی خاک در منطقة زرین آباد ساری، از هر کاربری در چهار تکرار از دو عمق 0-20 و20-50 سانتی متر نمونه برداری شد. براساس نتایج، تغییر کاربری اراضی جنگل به شالیزار سبب افزایش مقدار واکنش خاک از 43/6 به 52/7 شد؛ اما تبدیل آن به کشت دیم (کلزا) اثر معنا داری بر واکنش خاک نداشت. تغییر کاربری اراضی جنگل به دیم به کاهش 5/46 درصدی کربن آلی منجر شد که این کاهش در تبدیل جنگل به شالیزار، 38 درصد بود. مقدار نیتروژن نیز طی تغییر اراضی جنگل به کشت دیم کاهش یافت؛ اما این کاهش در تبدیل آن به شالیزار معنادار نبود. تغییر کاربری سبب افزایش چهار برابری مقدار فسفر جذب شدنی در اراضی دیم و افزایش دوبرابری در اراضی تبدیل شده به شالیزار شد؛ اما بر مقدار پتاسیم جذب شدنی و ظرفیت تبادل کاتیونی خاک اثری نداشت. کمترین مقدار قابلیت هدایت الکتریکی، در کشت دیم مشاهده شد. بنابراین، پیشنهاد می شود که هرگونه تغییر کاربری در منطقه با احتیاط صورت گیرد و در اراضی تغییریافته، با به کارگیری شیوه های کارامد مدیریت اراضی، اثرهای نامطلوب حاصل از تغییر کاربری تعدیل شود.
کاربرد متریک های سیمای سرزمین در ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی با استفاده ازسنجش از دور و GIS مطالعه ی موردی: منطقه ی بیابانی دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری سرزمین ناشی از فعالیت انسان به دلیل عدم توجه به محدودیت های محیط زیستی بر سیمای محیط بسیار تأثیرگذار بوده است و روند در حال توسعه ی تغییر کاربری در نتیجه ی فعل و انفعالات پیچیده ی فاکتورهای ساختاری و عملکردی، آثار محیط زیستی شدیدی بر اکوسیستم های طبیعی داشته است. بنابراین با توجه به آثار منفی ناشی از استفاده ی نامناسب از سرزمین و تغییر کاربری اراضی، آگاهی و شناخت روند تغییرپذیری، در ارزیابی آثار محیط زیستی ناشی از توسعه به منظور طرح ریزی و مدیریت پایدار سرزمین ضروری است.این مطالعه به منظور بررسی روند تغییرات سیمای سرزمین در منطقه ی دهلران استان ایلام انجام شد. به منظور تهیه ی نقشه های پوشش سرزمین و تحلیل تغییرات، به ترتیب از تصاویر ماهواره ای (1364)TMو (1386)ETM+و متریک های مساحت طبقه، تراکم لکه، تعداد لکه،متوسطاندازه یلکه، تراکم حاشیه و متوسط شاخص شکل استفاده شد. به منظور آنالیز گسستگی چشم انداز، متریک های متنوع الگوی چشم انداز در سطح کلاس با استفاده از نرم افزار FRAGSTATS محاسبه شد. تجزیهوتحلیل متریک های سیمایسرزمین بیانگر جایگزینی گسترده ی اراضی مرتعیمتوسط توسط اراضی کشاورزی، مرتعی فقیر، مسکونی و بایر بوده است. نتایج به دست آمده نشان داد، افزایش تعداد لکه ها و کاهش میانگین مساحت، شاخص مهم تجزیه بوده و روند تخریب و تجزیه سیمای سرزمین به صورت افزایشی بوده است. نتایج به دست آمده، لزوم توجه به وضعیت کاربری و پوششسرزمین در منطقه، به منظور
بهره برداری مناسب و پایدار از منابع طبیعی را نشان دهد.
ارزیابی استفاده از الگوریتم های فازی در افزایش دقت نقشه های کاربری اراضی استخراج شده با روش های پردازش شیءگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
د رراستای هدف استخراج سریع نقشه های کاربری اراضی،تکنولوژی سنجش ازد وربه عنوان یک فناوری کارآمد شناخته شد ه که باارائه تصاویرماهواره ای امکا ناستخراج نقشه های کاربری اراضی رافراهم می آورد . سنجش ازد ورباارائه تصاویرماهواره ا ی با قد رت زمانی متفاوت مد لسازی وپایش تغییرات محیطی راممکن ساخته که این امر،گامی مهم د رمد یریت منابع طبیعی محسوب می شود . روشﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪیﺷیءﮔﺮامبتنی برالگوریتم های د انش پایه،یکی ازروش های کارآمد د رطبقه بند ی تصاویرماهواره ای است که علاوه براستفاد ه ازاطلاعات طیفی تصاویرماهواره ای،امکانات لازم برای استفاد ه ازاطلاعات محیطی وویژگی های فیزیکی وهند سی پد ید ه های سطح زمین را فراهم می آورد . تحقیق حاضرباهد ف ارزیابی میزان افزایش د قت حاصله ازکاربردالگوریتم های د انش پایه فازی د رطبقه بند ی نقشه های کاربری/پوشش اراضی انجام شد ه است. د راین تحقیق به منظورمقایسه روش های شیءگرای طبقه بند ی تصاویرماهواره ای بد ون استفاد ه ازالگوریتم های فازی وروش های شیءگرابراساس الگوریتم های فازی،ازتصاویرسنجند ه یAVNIR2ماهواره ای ALOS استفاد هگ رد ید ه است ونقشهک اربری اراضی شهرستان مراغه باهرد وروش مذکوراستخراج شد ه است. نتایج حاصل ازارزیابی د قت نشان می د هد که نقشه کاربری اراضی تولید شد ه توسط روش های د انش پایه فازی باد قت کلی93/28 د رمقایسه بانقشه کاربری اراضی تولید شد ه توسط روش شیء گرا بد ون استفاد ه ازالگوریتم های فازی باد قت 88/06 د رصد ازاعتباربیشتری برخورد اراست. باتوجه به ماهیت مقایسه ای این تحقیق نتایج آن برای شناسایی روش های بهینه د رتولید وتهیه نقشه کاربری ا راضی ازاهمیت بالایی برخورد اربود ه ونقشه های تولید شد ه نیزبرای سازمان های اجرایی (نظیرجهاد کشاورزی،منابع طبیعی و ...) ازارزش کاربرد ی بالایی برخورد ارهستند .
ارزیابی جایگاه توسعة کشاورزی ارگانیک در مناطق روستایی ایران مطالعة موردی: تولیدکنندگان محصولات ارگانیک گواهی شده و درحال گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آغاز قرن 21 توسعة کشاورزی ارگانیک در جهان رشد شتابانی یافت. کشاورزی ارگانیک تقریباً درتمام کشورهای جهان انجام می شود و در بسیاری از کشورهای درحال توسعه نیز رو به افزایش است. هدف پژوهش حاضر، بررسی جایگاه کشاورزی ارگانیک و تولید محصول سالم در ایران، سیر تحول، نگرش کشاورزان، میزان رضایتمندی آنها از پذیرش، میزان سازگاری و اثربخشی اجرای کشت ارگانیک و درنهایت بررسی موانع و چالش های فراروی کشت ارگانیک در ایران است. این مطالعه با استفاده از داده های پرسشنامة تولیدکنندگان محصولات ارگانیک که در سومین جشنوارة عرضة محصولات در سال 1390 شرکت داشتند، انجام شد و نتایج آن با روش SPSS بررسی گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهند که با توجه به مراحل گذار به کشاورزی ارگانیک، شناخت کشاورزان از این مراحل کافی نیست و در زمینة توسعة کشت ارگانیک با چالش های فراوانی وجود دارد.
امکان سنجی نواحی مستعد کشت پسته در شهرستان دامغان با استفاده از رهیافت ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسته با ارزش اقتصادی بسیار بالا نقش ویژه ای در صادرات غیر نفتی ایران دارد و شناسایی مناطق مستعد کشت آن در سطح کشور، زمینه را برای برنامه ریزی های لازم در مورد آن فراهم خواهد کرد. از آنجایی که هر یک از محصولات کشاورزی، شرایط اقلیمی و محیطی خاصی را می طلبد، لذا کارشناسان، توجه ویژه ای به آمایش سرزمین داشته و بر پایه مدل های اکولوژیکی- سرزمینی، منابع زمین را با روش های مناسب؛ شناسایی، ارزیابی و به منظور اهداف خاصی، قابلیت سنجی می نمایند. هدف از این تحقیق، شناسایی پتانسیل توان اکولوژیکی مناطق کشت پسته در شهرستان دامغان می باشد که در این راستا، با در نظر گرفتن نیازهای اکولوژیک پسته، شاخص های توپوگرافی (ارتفاع، شیب)، زمین شناسی، بارش، رطوبت نسبی و دما، تهیه و مورد استفاده و تحلیل قرار گرفته است و سپس با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره (MCDM) مبتنی بر روش ویکور و به کمک محیط نرم افزاری ArcGIS مدل سازی و تحلیل فضایی اطلاعات صورت گرفته و بر اساس آن اراضی شهرستان دامغان از نظر قابلیت کشت پسته، ارزیابی و طبقه بندی شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده کارایی روش ویکور در سنجش قابلیت اراضی برای کشت پسته بوده و بر اساس آن شهرستان دامغان به پنج بخش بسیار مناسب، مناسب، متوسط، ضعیف و نامناسب تقسیم شده است. اراضی بسیار مناسب و مناسب، بر روی هم 96/68 درصد و اراضی متوسط، 76/21 درصد که بر روی هم، این اراضی، عمدتاً در دهستان های قهاب رستاق، قهاب صرصر، حومه و دامنکوه قرار دارند و اراضی ضعیف و نامناسب، 24/9 درصد از مساحت شهرستان را به خود اختصاص داده است که عمدتاً در دهستان های رودبار، تویه دروار و نوارهای بسیار باریکی از دهستان های دامنکوه و حومه را به خود اختصاص داده است.
ارائه نقشه پهنه بندی مراکز مستعد دفاعی در مناطق جنگلی با تکیه بر AHP و GIS مطالعه موردی: علی آباد کتول- استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف مکانیابی مراکز مستعد دفاعی و تعیین مناطق مساعد احداث آن در بخشی از جنگل های متراکم در استان گلستان-شهرستان علی آباد کتول با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شده است. به این منظور با استفاده از نظرات کارشناسان خبره دفاعی، اساتید دانشگاه، کارشناسان نظامی و مرور منابع، لایه های اطلاعاتی درصد شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، فاصله از شبکه آبراهه، فاصله از جاده، فاصله از روستاها، سنگشناسی (لیتولوژی)، تراکم پوشش گیاهی و فاصله از مناطق شهری به عنوان عوامل مؤثر بر مکانیابی مراکز مستعد دفاعی در مناطق جنگلی شناسایی شده و نقشه های مذکور در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه و رقومی گردیدند.در مرحله بعد فرم های استاندارد AHP تهیه و به منظور وزن دهی و اولویت بندی عوامل مؤثر در اختیار کارشناسان مختلف قرار گرفتند. فرم های وزندهی شده جمع آوری وهریک ازآنها به صورت جداگانه در نرم افزارExpert Choice و ماژول AHP در نرم افزار Arc GIS 9.3 مورد آنالیز قرار گرفت. نهایتاً وزن هر یک از معیارها و زیرمعیارهای مرتبط با هدف مشخص گردید. نتایج ارزیابی نشان داد که سه عامل فاصله از شهر (321/0)، فاصله از جاده (217/0) و سنگ شناسی (176/0) به ترتیب بیشترین تأثیر را در مکانیابی مراکز مستعد دفاعی منطقه مورد مطالعه داشته، در حالیکه تراکم پوشش گیاهی(023/0) و جهت شیب (017/0) کمترین تأثیر را داشته اند. نهایتاً نقشه نهایی پتانسیل مراکز مستعد دفاعی با استفاده از مدل AHP در محیط نرم افزار GIS تهیه و به چهار طبقه پتانسیل کم (07/9 درصد)، متوسط (80/41 درصد)، زیاد (01/30 درصد) و خیلی زیاد (13/19 درصد) تقسیم بندی گردید.
مدل سازی و بررسی تغییرات کاربری اراضی شهرستان رامیان در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییر کاربری اراضی و پوشش زمین به چالش مهمی در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. این تغییرات تاثیر مستقیمی بر اجزای محیط زیست از جمله خاک، آب و اتمسفر دارد. از این رو بررسی تغییرات کاربری اراضی نقش اساسی در مطالعات زیست محیطی جهان ایفا می کند. از طرفی مدلسازی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی نقش مهمی در مدیریت منابع داشته و مدیران را در برنامه ریزی بهتر کاربری اراضی یاری می دهد. در این پژوهش ابتدا روش طبقه بندی تلفیقی کاربری اراضی در شهرستان رامیان واقع در استان گلستان ارزیابی گردید. سپس تغییرات کاربری بین سال های 2000 تا 2012 با استفاده از تکنیک سنجش از دور مشخص شد. تقاضای کاربری برای سال های آینده بر اساس برون یابی تغییرات گذشته کاربری اراضی محاسبه شد. با استفاده از رگرسیون لجیستیک نقش عوامل موثر بر کاربری اراضی بررسی گردید. در نهایت الگوی کاربری اراضی در رامیان برای سال 2030 بر اساس نقشه های واقعی کاربری سال 2000 و 2012 با استفاده از تخصیص مکانی مدل CLUE-s شبیه سازی گردید. نتایج تحقیق نشان داد که روش کلاسه بندی تلفیقی روش مناسبی برای تهیه نقشه کاربری اراضی می باشد. یافته ها همچنین نشان داد مهمترین تغییرات کاربری در شهرستان رامیان تبدیل جنگل ها و مراتع به زمین های کشاورزی و مسکونی بوده است.
سنجش درجه توسعه کشاورزی (زیر بخش زراعت) مناطق روستایی (مطالعه موردی: دهستان دشتروم شهرستان بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از آن جایی که قابلیت ها و مزیت های نسبی محلّی و منطقه ای هر یک از مناطق روستایی به دلیل تأثیرپذیری از عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی و محیطی همواره متفاوت است، این مهم باعث برتری پاره ای از مناطق روستایی به لحاظ توسعه کشاورزی نسبت به مناطق دیگر می شود. به این منظور، شناخت وضعیت موجود هر یک از مناطق روستایی، از اصول بنیادین برنامه ریزی های توسعه کشاورزی در مناطق روستایی محسوب شده و راهکارهای عملی نیز با تبیین وضع موجود معنا می-یابد.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، تحقیقی کاربردی و از لحاظ تجزیه و تحلیل داده ها، تحقیقی کمّی است. جامعه آماری پژوهش، روستاهای ده خانوار و بالاتر دهستان دشتروم شهرستان بویراحمد (39 روستا) بود که از این میان، 320 روستایی مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، علاوه بر اَسناد، پرسش نامه محقق ساخته به کار رفت. ضریب آلفای کرونباخ (651/0- 955/0) به دست آمده که نشان دهنده بهینه گی پرسش نامه است. برای سنجش درجه توسعه کشاورزی از روش ترکیبی تاپسیس- آنتروپی استفاده شد. داده پردازی نیز با استفاده از نرم افزارهای MATLAB 7.10 و SPSSvr21 انجام گرفت.
یافته ها: نتایج بررسی ها نشان می دهد که ضریب توسعه یافتگی کشاورزی (زیر بخش زراعت)، برای روستای تنگاری با 909/0 بالاترین و روستای چشمه بلوطک با 082/0 پایین ترین ضریب توسعه یافتگی را دارند؛ افزون بر این، نتایج پژوهش حاکی از وضعیت نامطلوب توسعه کشاورزی (با میانگین 353/0 با دامنه (صفر تا یک) در منطقه بود؛ به نحوی که اغلب روستاها (97/58 درصد) در سطح کمتر توسعه یافته قرار دارند. نتایج حاکی از آن است که پراکُنش فضایی توسعه کشاورزی در منطقه مورد مطالعه در وضعیت متوازنی قرار ندارد.
شناسایی عوامل موثر بر تغییرات کاربری اراضی روستاهای پیراشهری کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشدید تغییرات کاربری اراضی روستاهای پیراشهری و در نتیجه رشد کالبدی آنها از پیامدهای مهم شهرنشینی شتابان است که به گسترش فضایی شهر منجر می شود. از این رو لازم است عوامل و نیروهای محرک در جریان تغییرات کاربری اراضی روستاهای پیرامونی شهرها شناسایی شوند. در این راستا در این مطالعه تلاش شده است تا عوامل تاثیرگذار در تشدید سرعت تغییر کاربری اراضی در مناطق روستایی پیرامون کلانشهر مشهد پرداخته شود. روش شناسی مطالعه از نوع تبیینی علّی به شیوه پیمایشی بوده که در قالب 25 شاخص و 8 مولفه با استفاده از ابزار پرسشنامه و مشاهده میدانی در 18 مورد از روستاهایی که تغییرات کاربری اراضی قابل توجه داشته اند، به اجرا گذاشته شد. جامعه آماری مورد مطالعه مسئولان محلی(شورا و دهیار) به عنوان خبرگان محلی که وظیفه مدیریت و کنترل تغییرات کاربری در روستاها را بر عهده دارند، می باشند که به صورت تمام شماری، تعداد 74 نفر(شورا و دهیار) بوده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در روستاهای مورد مطالعه تغییرات کاربری اراضی عمدتا متاثر از عوامل اجتماعی و اقتصادی می باشد. به ویژه جمعیت پذیری روستاها ناشی از مهاجر پذیری و افزایش قیمت زمین های زراعی و کاهش رونق فعالیت کشاورزی از جمله عوامل بشمار می آیند.