فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱٬۰۸۵ مورد.
ضرورت تعیین رژیم حقوقی دریای خزر در پرتو ژئوپولیتیک جدید منطقه
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی گورباچف در خلیج فارس
حوزههای تخصصی:
پس از به قدرت رسیدن گورباچف در ماه مارس 1985‘ وی با معرفی یک سری طرحهای جدید تحت عناوینی چون پروستروئیکا (بازسازی و نوسازی اقتصادی)‘ گلاسنوست (آزادی بیان و ... ) و بالاخره تفکر نوین‘ نه تنها در سیاست داخلی‘ بلکه در سیاست خارجی شوروی نیز در صدد ایجاد تحول و دگرگونی برآمد. موضوع قابل توجه آن است که اجرای این برنامه ها و ایجاد تحولات در داخل‘ نظیر تعدیل سیستم اقتصادی از اقتصاد متمرکز دولتی به سوی اقتصاد بیشتر آزاد خصوصی‘ تغییر در سیاست مهاجرت یهودیان‘ آزادی فعالیتهای سیاسی در داخل و غیره‘ در واقع به گورباچف این امکان را داد که پیش شرطهای تحول در سیاست خارجی نظیر داشتن روابط نزدیک تر با غرب را بدست آورد. در عین حال تحولات در سیاست خارجی خود عاملی بود که از آن کانال‘ موتور تحرک تغییرات داخلی می توانست به گردش خود ادامه دهد. کوشش برای پایان دادن به جنگ سرد‘ توافقهای خلع سلاح‘ ورود وسیع تر به بازارهای جهانی و امکان دسترسی به منابع مالی و تکنولوژی غرب‘ همگی به عنوان پشتوانه اصلی و بینادی ادامه موفقیت آمیز تحولات داخلی دیده می شد. البته قطب رقیب یعنی جهان کاپیتالیستی – صنعتی‘ این تحولات را در جهت منافع خود می دید و آنرا تشویق می کرد.
جغرافیای انتخابات
حوزههای تخصصی:
مقدمه و تاریجچه علم جغرافیای انتخابات جغرافیای انتخابات یکی از مباحث شیرین در علم جغرافیای سیاسی است. در نظامهای دمکراتیک که دولت ها با رأی مردم انتخاب می شوند‘ جغرافیای انتخابات تأثیر مهمی در تعیین نتایج سیاسی دارد. علم جغرافیای انتخابات اولین بار در سال 1913 توسط دانشمند فرانسوی اندره زیگفرید (Andre' Sieqfreid) مطرح شد. او با مطالعه ای در خصوص انتخابات در غرب فرانسه و ارتباط آن با عوامل جغرافیایی و همین طور عواملی اقتصادی – اجتماعی‘ نقطه نظرات خود را منتشر کرد. علاقه او به مسئله انتخابات و جغرافیای انتخابات سبب شد تا در سال 1949 مطالعه وسیعی را در خصوص جغرافیای انتخابات سالهای 1871 تا 1940 انجام دهد. طی این مطالعه وی از روش نقشه های مقایسه ای نتایج انتخابات استفاده کرد و شاخص های گوناگونی را در امر انتخابات به تصویر کشید. در همان سال وی.او.کی (V.O.KEY) که یکی از دانشمندان علوم سیاسی امریکا بود‘ مطالعات خود را از رأی گیری در امریکای جنوبی به صورت طبقه بندی شده ارائه داد. به تدریج مطالعه درخصوص جغرافیای انتخابات در امریکا رواج یافت و همراه آن مطالعات انتخابات از دیدگاههای سایر علوم مطرح شد. در دهه 1960 با اهمیت پیدا کردن جنبه های کمی در علوم‘ جغرافیدانان امریکایی علاقمندی خود را نسبت به موضوع جغرافیای انتخابات بیش از پیش نشان دادند و در خصوص همه نوع انتخابات مطالعات وسیعی را آغاز کردند‘ تا آنجا که به عنوان یک رشته از مطالعات جغرافیایی سیاسی شناخته شد. طی همین سالها در کشورهایی چون استرالیا‘ نیوزیلند‘ هن‘ اسرائیل و برخی از کشورهای اروپای غربی نیز موضوع جغرافیای انتخابات جاذبه ای خاص پیدا کرد. عمده تمرکز در این مطالعات بر روی انتخابات در سطوح ملی‘ محلی و همین طور انتخابات ریاست جمهوری بود. پیترتابلور (Peter Tylor) و رونالدجانسون (Ronald Johnson) در کتاب خود به نام "جغرافیای انتخابات " که در سال 1979 منتشر شد به سه جنبه از جغرافیای انتخابات پرداختند. جغرافیای رأی گیری‘ تأثیرات جغرافیایی در رأی گیری و جغرافیای نمایندگی در بحث جغرافیای رأی گیری آنها به الگوهای رأی گیری پرداخته و بر روشهای آماری به جای نقشه ها تأکید کردند و درخش تأثیرات جغرافیایی در رأی گیری به چهار جنبه از رأی گیری شامل : رأی گیری بر روی نشریات‘ رأی گیری بر روی کاندیداها‘ اثر رقیبان انتخاباتی و اثر مجاورت های سرزمینی پرداختند و در بخش جغرافیای نمایندگی‘ به نقش مشارکت مردم و حوزه های انتخاباتی در ترکیب و شکل دهی قوانین توسط نمایندگان قوه مقننه اشاره کردند. علاوه بر موضوعاتی که تایلور و جانسون بدان پرداختند‘ موضوعات دیگری نیز مورد توجه جغرافیدانان سیاسی قرار گرفته فاقد بکارگیری آمار و ارقام و یا کامپیوتر بود. جذابیت موضوعاتی چون : احزاب سیاسی و اساس حمایت از آنها‘ نمایندگی و الگوی رأی گیری در مجلس‘ ارتباط میان رأی گیری‘ جغرافیا و قدرت‘ و نقش ایدئولوژی در شکل دهی انتخابات و اثرات گوناگون جغرافیایی در این زمینه از جمله موضوعات مورد توجه جغرافیدانان سیاسی است. بدین ترتیب جغرافیدانان سیاسی حرکتی فراسوی شمارش آراء را آغاز کرده اند تا جغرافیای انتخابات را به سمت تشریح الگوهای کلی سیاسی به پیش برند و به سمت روند تشکیل حکومتها‘ رابطه جغرافیا انتخابات را در سطح جهان جامعیت بخشند.
جهانگردان آلمانی در ایران (1950 - 1800 م) (دکتر پولاک، بروگش، گروته، نیدرمایر و بلوشر)
حوزههای تخصصی:
زمینه جغرافیایی بحران لبنان
حوزههای تخصصی:
حرکت قاره ها و مراحل تشکیل خشکیها و آبهای امروزی
حوزههای تخصصی:
بحران در خلیج فارس
حوزههای تخصصی:
مرزهای خراسان با کشورهای همسایه
حوزههای تخصصی:
تحلیل جغرافیایی بحران اخیر خلیج فارس
حوزههای تخصصی:
وضع نفت ایران در جنگ دوم جهانی
حوزههای تخصصی:
کاش و " کاشغر"
حوزههای تخصصی:
پژوهش در جغرافیای تاریخی ایران و کوشش در بازشناسی شهرها و نقاط جغرافیایی که در طول هزاران سال پیوسته تغییر نام داده و پاره از آنها سرانجام از بین رفته اند‘ همواره یکی از مشکلات بسیار بزرگ این راه تقریباً نارفته است. عواملی که این مشکلات را شدت بخشیده و گاه حل آنها را تا حد غیر ممکن بالا می برند‘ بسیارند و بی تردید امکان بررسی همه آنها در این مقاله میسر نیست. یکی از آن عوامل که موضوع این تحقیق است‘ شباهت لفظی برخی از اسامی در جغرافیایی تاریخی ایران است. به عبارت دیگر شباهت لفظی پاره ای از اسامی جغرافیایی گاه سبب می شود که برخی از پژوهشگران‘ حتی در دورانی طولانی‘ به اشتباه افتاده و ویژگیهای تاریخی ‘ جغرافیایی و فرهنگی سرزمینی را برای سرزمین دیگر نقل کنند. مشکل واقعی زمانی آغاز می شود که این پژوهشها همانند مرجعی فرا راه دیگران قرار گیرند. در این صورت روشن است که اشتباه اولیه به تحقیقات دیگر نیز راه یافته و این با با دامنه گسترده تری مطرح می شود. یکی از مصادیق این گونه آشفتگیها "کاش" و "کاشغر" است. عده ای از محققین و مورخین ایران باستان‘ از جمله دکتر پرویز ورجاوند در مقدمه کتاب "خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)" نوشته آ. بلنیتسکی و ولادیمیر گریگورویچ لوکونین در کتاب بسیار سودمند خود "تمدن ایران ساسانی" هنگام بحث در مورد حدود و مرزهای ایران ساسانی‘ "کاش" مورد اشاره در کتیبه پارتی شاپور در کعبه زردشت را با "کاشغر" مطابق دانسته اند.
اثرات سیاسی حضور پناهندگان افغانی در خراسان
حوزههای تخصصی:
«آسیای مرکزی»: لزوم و اهمیت مطالعات مربوط به آن
حوزههای تخصصی:
سیاست ارزی و گمرکی ایران در جنگ جهانی دوم
حوزههای تخصصی:
تقسیمات کشوری
حوزههای تخصصی:
کانال سوئز یا آبراه شرق وغرب
حوزههای تخصصی:
نقش سیاست عدم تمرکز در برنامه های عمران ملی
حوزههای تخصصی: