فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۰۸۵ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
53 - 74
حوزههای تخصصی:
Islamic fundamentalism is a thought school in the Islamic World which is manifested in the formation of Islamic fundamentalist groups and different violent actions. The Horn of Africa is a region for Islamic fundamentalist movements. From past to present, the most active fundamentalist Islamic groups in the region are AIAI, ICU and Al-Shabab group. The most important issue in this relation is the relation between Islamic fundamentalism and geopolitics. This research is theoretical from viewpoint of the nature and method and also is descriptive-analytic in terms of its approach. The research data gathering procedure is based on library findings. The research analyzed the relation between Islamic fundamentalism and geopolitics with the investigation of Islamic fundamentalist groups in the Horn of Africa. The research main question is that what is the relation between geopolitics and the formation of Islamic fundamentalism in the Horn of Africa? The research findings showed that Islamic fundamentalism is in geopolitical thought and the leaders of Islamic fundamentalist groups not only follow geopolitical thought in their goals and utopias, but also the causes and roots of the formation of Islamic fundamentalist groups have geopolitical burden, and six geopolitical roots can be characterized for the formation of Islamic fundamentalist groups.
نقش ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ترانزیت انرژی(نفت و گاز) خلیج فارس در پیش برد سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
228 - 255
حوزههای تخصصی:
ایران و منطقه زیر سطح آن خلیج فارس، از بُعد ژئوپلیتیک، گذرگاه شرق به غرب و محل ارتباط ژرفای ژئوپلیتیک شمالی(منطقه هارتلند) و ژرفای جنوبی(منطقه ریملند) بوده و در قلمروهای جدید ژئواکونومیک نیز در مرکز بیضی استراتژی انرژی قرار گرفته که در میان سه حوزه مهم مصرف کننده انرژی یعنی اروپا، چین و هند واقع شده است. از این رو پژوهش حاضر بر اساس نظریات هارتلند مکیندر و ادوارد لوتواک، بدنبال پاسخ به این سؤال بود که ترانزیت نفت و گاز خلیج فارس چه تأثیری بر پیشبرد سیاست منطقه ای ایران دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد؛ اتصال کریدور انرژی خلیج فارس به حوزه های مصرف، باعث پیوند سرنوشت امنیت انرژی و اقتصادی این کشورها به سرنوشت ایران، خلق شرکای راهبردی، ارتقاء سطح جایگاه منطقه ای، افزایش ضریب توسعه اقتصادی و امنیت ملی ایران خواهد شد. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و یافته های پژوهش به شیوه ای توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت.
The Role of Science and Technology Diplomacy in Preventing Nuclear Proliferation (A Case Study: EU and Kazakhstan)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
307 - 333
حوزههای تخصصی:
Science and technology diplomacy has been considered as one of the influential tools in the international arena by many countries and even trade and political unions. The European Union has also implemented various programs with Central Asian countries. The research question is what are the goals and objectives of EU science and technology diplomacy in Kazakhstan? The results show that EU scientific diplomacy is pursued in two forms: scientific diplomacy based on technology and scientific diplomacy based on the humanities in Central Asia. For example, 4 to 7-year programs have been implemented in Central Asian countries, such as Kazakhstan include biology, genomics and biotechnology for health, information technologies, nanotechnology, knowledge-based multifunctional materials and new manufacturing processes and tools, air and space, food quality and safety. The main focus of the program is on Kazakhstan. The main objectives of these programs appear to monitor the country's nuclear activities with the aim of preventing nuclear proliferation via support from the model of neoliberal economic development, increase the capacity of civil society, and support the soft power of the union. This research will use descriptive-analytical methods and second-hand data collection.
Strategic Solutions for Security Doctrine in Geopolitical Transition Period; the Environmental, Economic, Locative-Spatial and Cultural Attitudes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
149 - 177
حوزههای تخصصی:
Security doctrine is an official viewpoint in expression of national security considerations; a viewpoint, which is planned, based on different foundation & considerations of political units. This doctrine is operated within strategic solutions format and tries to maximize the security of the territory as the most important political concern in general meaning and geopolitics in particular meaning by offering decision-making strategies to the country leaders. In this regard, studying the security doctrine strategic solutions in geopolitical discourse of the transition period with emphasis on the 4 theories of environmental, economical, locative-spatial and cultural, are the main issue of the current article. The importance of the issue is the final goal of geopolitics as a science of locative-spatial study of the political phenomenon with emphasis on the power, security maximization by the territory capacities. Based on the above mentioned, identifying the security strategic solutions is required in the views of this science. The main question is about, what are the security strategic solutions in the above-mentioned geopolitical view? The author is explaining his hypothesis based on descriptive and analytical methods by using library resource tools, as below: "Security strategic solutions of changing the current situation, peace and preemptive war are suggested for the views of geo-ecology, geo-economy, locative-spatial and geo-culture." The current results show that every geopolitical theorists needs to suggest territory safety secured by different security strategic solutions with a particular focus in order to success in operational fields.
The Response of Malaysia and Turkey on COVID-19 Pandemic: A Comparative Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ ویژه نامه
22 - 50
حوزههای تخصصی:
Malaysia and Turkey are progressive, modern Muslim-majority countries. Both have shown strong resolve and capabilities in dealing with issues and challenges both at home and international level. In dealing with COVID-19 pandemic, both countries have adopted various measures and strategies to contain the virus outbreak. Yet, the biggest challenge in executing those is balancing the need to protect the public and maintain economic growth. Hence, this study compares and contrasts the measures and strategies taken by both countries in containing the COVID-19 outbreak as well as ensuring the continuity of economic growth. The time period of this study was from March 2020 until early February 2021 as most of the countries, including Malaysia and Turkey, by then had introduced new COVID-19-related health policies and economic stimulus packages. The finding compares and contrasts the effectiveness of those measures and strategies so that both countries can share and learn from this pandemic.
.
عوامل موثر بر ناکارآمدی نظام تقسیمات کشوری در سطح محلی (موردمطالعه: شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
119 - 147
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر ناکارآمدی نظام تقسیمات کشوری در سطح محلی در شهرستان ارومیه انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش ، کیفی است. نتایج تحقیق نشان داد که نخست، نظام تقسیمات کشوری به عنوان فرآیندی پیچیده و چندبعدی در سطح محلی تحت تأثیر مستقیم سیاست های نظام متمرکز عمل کرده و منجر به شکل گیری یک سیستم کارآمد نشده است. سپس نظام تقسیمات کشوری در قالب عواملی همچون سیاست های تمرکزگرایی، ضعف توجه به الزامات محلی منطقه ای در تدوین قوانین، نگاه تک ساحتی در قانون تقسیمات کشوری، حاکمیت ملاحظات امنیتی سیاسی، دخالت ذی نفوذان رسمی و غیررسمی، ضعف توجه به ساختار محیط طبیعی و اکولوژیک، ضعف توجه به جغرافیای فرهنگی، ضعف توجه به موقعیت مکانی در تعیین مرکزیت سیاسی و عدم وجود کارشناس متخصص تقسیمات کشوری در سطح محلی دچار ناکارآمدی شده است.
بررسی و تحلیل رفتار هویّتی مهاجران قومی در کلان شهر تهران (مطالعه موردی: ساکنان آذربایجانی منطقه 10 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۵
133 - 162
حوزههای تخصصی:
امروزه مهاجرت در کشورهای درحال توسعه به یک امر چشمگیر تبدیل شده و در ایران نیز تهران به عنوان بزرگ ترین شهر کشور و به علّت تمرکز امکانات و خدمات، جاذب ترین مکان برای مهاجرین قومی از اقصی نقاط کشور محسوب می شود. بااین وجود، ازلحاظ سیاسی‑امنیتی، ابراز رفتارهای فرهنگی‑هویّتی مختلف و حتّی متعارض از سوی مهاجران قومی در کلان شهر تهران می تواند باعث تضعیف یکپارچگی اجتماعی‑فرهنگی شهر شود و حتّی امنیت اجتماعی آن را به چالش بکشد که این امر برای ساکنان مهاجر آذربایجانی به عنوان بزرگ ترین گروه قومی مهاجر در تهران نمود بیشتری دارد. لذا، این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی‑تحلیلی، رفتارهای هویّتی و رابطه بین حس تعلّق به هویّت قومی و ملّی را در میان ساکنان مهاجر آذربایجانی کلان شهر تهران (منطقه 10 تهران) مورد مطالعه قرار دهد. درمجموع، طبق یافته های این پژوهش، رفتارهای هویّتی ساکنان مهاجر آذربایجانی، علی رغم گرایش به هویّت قومی، به خاطر سابقه طولانی علاقه مندی آذربایجانی ها به کشور و هویّت ملّی، بیشتر در راستای همگرایی با هویّت ملّی است.
تحریم ایران؛ تناقض نظام سیاسی و نظام اقتصادی در جغرافیای سرمایه داری مالی: بحثی در اقتصاد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال تحلیل نظری له یا علیه نئولیبرالیسم نیست. بلکه در پی تحلیل این موضوع است که تحریم ایران، بازنمایی تناقض نظام سیاسی و اقتصادی سرمایه داری مالی است. اقتصاد سیاسی سرمایه داری حاکی از تناقض های بنیادینی همچون بحران های ادواری انباشت سرمایه، ریسک سیستمی و بحران بدهی ها است. در محدوده نظام اقتصادی سرمایه داری راه حل بحران ها ایجاد بازارهای مصرف جدید، موج های نوین نیاز آفرینی و نیز کارآفرینی گرایی است تا گردش جدید سرمایه به مثابه خون جدید در کالبد اقتصاد بحران زده آن باشد. اما استراتژی نظام حاکم سیاسی در جغرافیای سرمایه داری مالیِ مرکز در تحریم ایران در واقع تناقض بنیادین دیگری به نظام سرمایه داری تحمیل می کند که همانا ممانعت از گردش آزاد سرمایه به سمت بازار مصرفِ اقتصاد تحت تحریم در جغرافیای سرمایه داری مالیِ پیرامون است. روش شناسی تحقیق انتقادی و نوع آن تبیینی و روش متناظر بر آن مطالعات اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تحریم، عنصری در بازنمایی تناقض نظام سیاسی و اقتصادی جغرافیای سرمایه داری است.
نقش کاربری مذهبی در برنامه ریزی پدافند غیرعامل مطالعه موردی: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، بشر همواره تمهیداتی را برای در امان ماندن حوادث طبیعی و غیر طبیعی اتخاذ کرده است. پدافند غیرعامل در طی دهه ها و سده های گذشته برای حراست و مراقبت در برابر دشمنان طبیعی و انسانی حائز اهمیت بوده است به طوری که پدافند غیرعامل یکی از مهم ترین رویکردها و راهبردها در در زمینه مدیریت بحران در شهرها خواهد بود؛ در واقع بروز تهاجمات و تجاوزات باعث شده، اصل دفاع در ایجاد شهرها همواره مورد توجه قرار گیرد؛ لذا در نظر داشتن برنامه ریزی کاربری اراضی، به عنوان یکی از اصول اساسی در زمینه پدافند غیرعامل است.
تبیین ژئوپلیتیکی طرح «ابتکار کمربند- جاده» چین و تأثیر آن بر روابط ایران با چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۳
138 - 156
حوزههای تخصصی:
ضرورت تعامل با اقتصاد جهانی و تحقق توسعه در جهان جدید، سبب شده است چین با طرح احیای جاده ابریشم باستانی، برنامه بلند پروازانه ای را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی، در جهان آغاز کند. چین به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت در ساختار نوین نظام بین الملل، در حال تعریف و تثبیت موقعیت منطقه ای و جهانی خود می باشد و با اجرای طرح ابتکار کمربند- جاده، در پی افزایش کارآمدی مرزهای داخلی، بهبود تجارت میان کریدورهای اقتصادی، بهبود دسترسی به بازار اروپا، افزایش صادرات محصولات، گسترش همکاری های بانکی، مالی، توسعه سرمایه در حوزه گردشگری و ... می باشد.
Iran’s Policy Toward Terrorist Groups and Regional Crises(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
310 - 333
حوزههای تخصصی:
Strategic policy is tantamount to a method for foreign policy analysis. The foreign and strategic policies of Iran have been in line with multilateral cooperation in regional crises. The key indicators of Iran’s policy comprise mechanisms of identity and revolutionary actions in international and regional relations. Iran’s strategic policy has generally been formed on the pillars of multilateral cooperation with regional countries and in line with the unity of the Muslim world.
Iran has accepted many of the rules of the Westphalian system, and has therefore based its strategic policy orientation on the doctrine of adaptability to the world order. Iran’s policy of managing regional crises has generally been based on cultural tenets, historical experiences and structural consequences. Each of the latter components has played a crucial role in Iran’s Westphalian order paradigm for protecting the territories of other countries.
The experiences gained by Iran during the Holy Defense [Iran-Iraq War] and its acceptance of the United Nations Security Council Resolution 598 are indicative of the fact that Iran has employed pragmatic mechanisms with regard to regional conservative countries. Iran’s nuclear diplomacy can be regarded as another sign of its structural action which aims to deter threats and manage crises. The acceptance of the Joint Comprehensive Plan of Action and Iran’s efforts toward peacemaking in the regional order of the Persian Gulf and Middle East can be considered as actions taken by Iran toward confronting terrorist groups and organizing regional order under such circumstances as violence, crises and chaos.
سرمایه اجتماعی بین المللی؛ چارچوبی برای تبیین روابط ایران و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
118 - 145
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه روابط پر فراز و نشیب ایران و عربستان به عنوان دو کشور تأثیرگذار خاورمیانه در سال های پس از انقلاب اسلامی مورد توجه بسیاری از محققین و صاحب نظران بوده و از زوایای مختلف به آن پرداخته شده، اما تاکنون به تأثیر "سرمایه اجتماعی بین المللی" بر روابط ایران و عربستان پرداخته نشده است. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که سرمایه اجتماعی بین المللی چه تأثیری بر روابط ایران و عربستان در سال های پس از انقلاب اسلامی داشته است؟ در پاسخ به پرسش مذکور بر این فرضیه تأکید می شود که میان نوسان در روابط ایران و عربستان در سال های پس از انقلاب اسلامی و نوسان در میزان سرمایه اجتماعی بین المللی آنها همبستگی وجود دارد. در واقع هدف نویسندگان مقاله این است که با نقد و بررسی رهیافت ها و رویکردهای موجود، از «سرمایه اجتماعی بین المللی» به عنوان چارچوبی متفاوت یاد کرده و مبانی تئوریک، مؤلفه های مفهومی و نحوه کاربست آن برای تبیین روابط ایران و عربستان را مورد بررسی قرار دهند و در نهایت نیز با استفاده از روش همبستگی، میزان ارتباط متغیرهای مذکور را مشخص کنند
The Geopolitics of US-Poland Relations Under President Trump(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
186 - 205
حوزههای تخصصی:
The article analyzes the contemporary factors that contributed to US-Poland relations under President Trump. Both the United States and Poland had their fair share of troubles with the EU. For Poland, issues range with compliance over the rule of law, adherence to common EU values and the refugee resettlement and migration policy. For the US, issues with the EU under the Trump presidency formed a larger part of the changing US policy towards the transatlantic alliance. The article argues that while both the United States and Poland find common interests in defense, energy security and their estranged relationship with Germany, Poland’s economic engagement with the EU, in particular with Germany, forces Warsaw at best to find a balance between its main economic partner the EU and its security ally the United States. For the US, its relationship with Poland under the Trump presidency, falls in line with its policy of prioritizing bi-lateral relationships in the EU, thereby undermining the EU-NATO multilateral dynamics. .
Rise of the Far Right parties in Europe: from Nationalism to Euroscepticism(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
47 - 70
حوزههای تخصصی:
After the 2015 refugee crisis, the far right parties are not marginal anymore and they have become mainstream in most of the European countries. The present paper aims to (1) portray a perspective of the rise of the far right in Europe with emphasis on their characteristics specially Euroscepticism, nationalism and xenophobia (2) provide a summary for the main cause for the rise of the far right parties (3) to come to some further insights about their supporters and social base by analyses and review of the prior researches. In this article, we focus on immigration and refugee crises as the main reasons for the recent success of Far right parties in Europe, the study reveals that these parties benefited from the protest vote and rise of dissatisfaction among the citizen toward the ruling elites, however, the refugee crisis and arrival of foreign immigrants to Europe, and particularly Germany, and poor performance of traditional political left and right parties are among the main causes for their rise.
اصول مکتب ژئوپلیتیک انسانگرا (نگاهی نو و راهی به زندگی سیاسی و اخلاقی ابنای بشر و سازه های انسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ساختار ژئوپلی نومیک نظام جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۳
59 - 83
حوزههای تخصصی:
نظم ژئوپلیتیک جهانی پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی دچار سیالیت گشت و تغییر ابعاد از ژئواستراتژی به بُعدهای متکی بر اقتصاد و فرهنگ را در دهه های پایانی قرن بیستم شاهد بودیم. در این میان نظریه های ژئوکالچر والرشتاین و برخورد تمدن های هانتینگتن چندان درست ازآب درنیامد تا شاهد شکل گیری یک نظم ژئوپلی نومیک در قرن بیست و یکم باشیم که پیشتر از سوی دمکو و وود[1] و افتاب کازی[2] مفهوم پردازی شده بود. نگارندگان با استفاده از اصطلاح آنها، نظریه نوینی را تحت عنوان "ساختار ژئوپلی نومیک نظام جهانی" برای قرن بیست و یکم ارائه می دهند که بر اساس مولفه های اقتصاد، سیاست و جغرافیا شکل گرفته است. مقاله حاضر از نوع پژوهش های بنیادی و نظری بوده و اطلاعات و مواد اولیه تحلیل به روش کتابخانه ای و با استفاده از کتب و مقالات علمی و همچنین وبگاه های معتبر و یا مرجع به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در نظم ژئوپلی نومیک نوین، یک توازن شکننده چندقطبی با محوریت 4 قدرت ایالات متحده، چین، روسیه و هند شکل گرفته است و انرژی و بنادر، به همراه کریدورها و مسیرهای ژئوترانزیتی مولفه های ژئوپلی نومیکی هستند که باعث "ثقل جغرافیایی رقابت قدرتی" در آسیای مرکزی-اوراسیا به عنوان "منطقه هسته" ساختار شده است.
بررسی واکنش سازمان ملل به پدیده تغییرات آب و هوایی (رویکرد انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
21 - 41
حوزههای تخصصی:
پدیده تغییرات اقلیمی یا تغییرات آب وهوایی از مسائل مهم سازمان های بین المللی و کشورهای عضو آن است.توجه به این پدیده در دو دهه اخیر در دستور کار جدی سازمان ملل قرار داشته است. در رویکرد جدید در مطالعات امنیتی نظریه پردازان مکتب انتقادی تلاش دارند تا معناسازی جدیدی را برای موضوعات امنیتی ایجاد نمایند.در چارچوب این دیدگاه فقدان جنگ و برخوردهای نظامی بین کشورها به خودی خود تأمین کننده صلح و امنیت بین المللی نیست و اشکال جدید تهدیدات امنیتی مانند امنیت اقتصادی، فرهنگی، محیط زیستی و غیره ایجادشده است. امنیت محیط زیست درحالی که حاضر جایگزین تهدید جنگ جهانی هسته ای شده است با توجه به اهمیت پدیده تغییرات آب وهوایی به عنوان یکی از ابعاد و نگرانی های مهم امنیتی در عرصه روابط بین الملل پرسشی که در این نگارش مطرح است این است که چرا و چگونه پدیده تغییرات آب و هوایی در سازمان ملل به مسئله ای امنیتی تبدیل شده است؟ فرضیه اصلی نگارندگان این است که پدیده تغییرات آب و هوایی با افزایش تهدیدات امنیتی زیست بشر که فراتر از ابعاد سنتی امنیت( نظامی، هسته ای) است به اشکال جدید همکاری و تعارض کشورها در سازمان ملل تبدیل شده است در این نگارش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با جمع آوری داده های کتابخانه ای به تأثیرات تغییر اقلیم بر ابعاد مختلف امنیت و اقدامات سازمان ملل در این زمینه می پردازیم
Is Iran's Approach to Missile Technology a Deterrent Mechanism or a Severe Threat to Regional and Supra-Regional Security?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
1 - 19
حوزههای تخصصی:
Maintaining security, dealing with threats, and having military power to realize these things are the main concerns of countries that have security concerns. Therefore, strengthening internal power and improving the level of defense is one of the basic priorities of the government's policies. As a country with geostrategic, geopolitical and geoeconomic positions, Iran is facing important security challenges at the national, regional, and transnational levels, especially after the Islamic Revolution of 1979. The country has been at the heart of US political considerations due to Iran's political approach as a regional power in the Middle East. Iran has continuously faced serious challenges, especially from the US and Israel, and as a result, it has paid special attention to preventing possible threats from overcoming the dangers. For the national security of the country, Iranian policy makers have identified threats to national security and are trying to take measures to avoid risks. The development of military technology is defined as a key deterrent mechanism against security threats.This article analyzes the impact of the evolution of missile technology on Iran's defense-security strategy. The descriptive and analytical method is used in this article and the geopolitical and geostrategic threats against Iran are discussed. Next, Iran's defense strategy and defense policy are analyzed, then defense diplomacy and deterrence strategy are examined. The main purpose of the article is to explain Iran's goals in developing missile technology. This technology aims to create a deterrent mechanism against threats to regional and extra-regional security.
بررسی نقش بنادر در نظریه های جغرافیای سیاسی/ژئوپلیتیک و ارائه نظریه "قدرت بندری"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون نظریه های گوناگونی در رشته جغرافیای سیاسی و شاخه مکمل آن، ژئوپلیتیک، از سوی متفکران جهانی اندیش مطرح شده است. بنادر، که از مولفه های سیاسی-فضایی کشورهای ساحلی با نقش ژئواکونومیک دروازه ای و ژئواستراتژیک دفاعی-نظامی محسوب می شوند، به عنوان ارتباط دهنده دو پهنه جغرافیایی خشکی و دریا همواره مورد توجه این اندیشمندان قرار گرفته اند. با این وجود، نظریه مجزایی از سوی آنها با مرکزیت بنادر در بازی قدرتها مطرح نشده است. از این رو ما در این پژوهش سعی کرده ایم ضمن بررسی نقش بنادر در نظریه های جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، نظریه «قدرت بندری» را در مقابل قدرت بری و بحری پیشین مطرح سازیم. از این رو، این دو مبحث هدف اصلی ما را در این پژوهش تشکیل می دهد. تحقیق حاضر از نوع پژوهش های بنیادی و نظری بوده و اطلاعات و مواد اولیه تحلیل به روش کتابخانه ای و با استفاده از کتب و مقالات علمی و همچنین وبگاه های معتبر و یا مرجع به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظم ژئوپلیتیک جهانی قرن بیست و یکم از قدرت بری و قدرت بحری به سوی قدرت بندری در حرکت است و در آینده کشوری که بنادر را کنترل می کند، حاکم جهان خواهد بود، زیرا در نظم در حال گذار کنونی، قدرت ها، به ویژه قدرت های نوظهور در آرزوی ابرقدرتی، هم برای کنترل هارتلند و هم برای تبدیل شدن به یک قدرت دریایی در سیستمی که بیش از 80 درصد تجارت جهانی مبتنی بر حمل و نقل دریایی است، متکی بر مبادی جغرافیایی دیگری هستند که آن "بندر" نام دارد و متصل کننده دو پهنه جغرافیایی دریا و خشکی است. در واقع قدرت بندری، قدرتی است که هم بازیگر اصلی در دریاها، به ویژه حمل ونقل دریایی است و هم به خشکی نفوذناپذیر اوراسیا به عنوان سرزمین قلبی جهان (به واسطه بنادر) دسترسی و نفوذ دارد و کشور هژمون اصلی در سرمایه گذاری، نفوذ و کنترل بنادر جهان محسوب می شود.
تحلیل نقش قدرت های بزرگ در ایجاد مرز دیورند و تأثیر آن بر روابط افغانستان و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد کشورها بر بنیاد مرزها محصول نیمه دوم سده نوزدهم است، افغانستان یکی از اولین کشورهایی است که بر این بنیاد ایجادشده است. مرزهای سیاسی کنونی افغانستان از نوع مرزهای تحمیلی بوده که عمدتاً تحت تأثیر منازعات و رقابت های سیاسی بین دو قدرت انگلیس و روسیه تزاری در قرن 19 و در جریان بازی بزرگ جهت جلوگیری از رویارویی مستقیم این دو قدرت در منطقه آسیای مرکزی به وجود آمده است و در این دوره افغانستان را به عنوان یک منطقه حایل بین خودشان قرار داده و مرزهای سیاسی آن کشور را طی چندین معاهده تعیین و تثبیت نمودند. در این میان معاهده دیورند و مسئله پشتونستان بسیار بااهمیت است زیرا تحولات افغانستان بعد از عقد معاهده دیورند وارد فاز جدیدی شد که باگذشت زمان و تغییرات بزرگی چون خروج انگلیس از شبه قاره و استقلال هند نه تنها نتوانست اصل و ماهیت منازعات مرتبط به مرزهای جنوبی افغانستان را حل وفصل نماید بلکه با ظهور کشور پاکستان و تضاد منافع بین این دو کشور همسایه، بر پیچیدگی حوادث و رخدادها افزوده شد که تا به امروز نیز ادامه دارد. تحقیق حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با استناد به منابع معتبر کتابخانه ای به دنبال بررسی نقش قدرت های بزرگ همچون انگلیس و روسیه در شکل گیری مرزهای سیاسی افغانستان به ویژه مرز دیورند و پیامدهای منفی آن برای کشور افغانستان و نقش آن در ایجاد اختلاف بین افغانستان و پاکستان می باشد. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که در شکل گیری مرزهای افغانستان قدرت های منطقه و فرامنطقه به ویژه انگلیس نقش داشتند و معمای دیورند یکی از باقی مانده های استعمار هند بریتانیایی است که در حال حاضر به عامل اختلاف بین افغانستان و پاکستان تبدیل شده است و پیامدهای منفی آن برای افغانستان شامل، محصور شدن در خشکی و عدم دسترسی به آب های آزاد، حمایت و تشدید بی ثباتی سیاسی در افغانستان، ناامنی سراسری، فروپاشی نظام اجتماعی و... بوده است.