فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
کشاورزی یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی است که از جهت تولید مواد غذایی و محصولات کشاورزی صنعتی، نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی ایفا می کند. در این راستا نقش نیروی انسانی اهمیت بسیار دارد؛ به طوری که تغییرات کمی و کیفی نیروی انسانی و سرمایه انسانی، به تغییرات عمده در تولید محصولات کشاورزی منجر می شود و بر بهره وری کشاورزی کاملاً اثرگذار است. این پژوهش، با رویکردی توصیفی- تحلیلی است و با مطالعات اسنادی و نیز برداشت های میدانی و پیمایشی انجام شده است. جامعة آماری پژوهش شامل 169 روستای بخش مرکزی شهرستان سردشت است که به روش خوشه ای مکانی و به شیوه تصادفی ساده، از میان آن ها 32 روستا به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام گرفت. مطابق نتایج، مهاجرت مهم ترین عامل تغییر جمعیت است که آثار آن به صورت تغییر ساختار شغلی در بخش کشاورزی نمایان می شود. همچنین نتایج نشان می دهد در دوره مورد مطالعه، میزان اشتغال در بخش کشاورزی کاهش یافته و در دیگر بخش های اقتصادی افزایش یافته است. نتایج آزمون تی نیز نشانگر آن است که تغییرات جمعیتی منطقه، در میان ساختارهای کشاورزی، بیشترین تأثیر را بر ساختار شغلی بخش کشاورزی ایجاد کرده است. بررسی ارتباط میان مهاجرت و نهاده های کشاورزی نیز نشان می دهد افزایش سرمایه، نیروی کار و سطح سواد موجب کاهش مهاجرت و افزایش سطح زیر کشت و افزایش ماشین آلات سبب افزایش مهاجرت می شود.
تحلیل فضایی الگوی توزیع درآمد و سطح رفاه اجتماعی خانوارهای روستایی مورد: شهرستان طالقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق تحلیل فضایی الگوی توزیع درآمد و سطح رفاه اجتماعی خانوارهای روستایی شهرستان طالقان (از توابع استان البرز) است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، از نوع مطالعات توصیفی است. داده های مورد نیاز این پژوهش مربوط به سال 93-1392 بوده که با مصاحبه و تکمیل پرسشنامه از خانوارهای نمونه جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل کلیه خانوارهای روستایی شهرستان طالقان است. برای اندازه گیری نابرابری توزیع درآمد از ضریب جینی، برای محاسبه سطح رفاه اجتماعی از شاخص سن و برای تعیین معنی داری نابرابری توزیع درآمد از آزمون کروسکال- والیس استفاده شده است. مقدار ضریب جینی برای دهستان های پایین طالقان، میان طالقان، کناررود و جوستان به ترتیب 63/0، 54/0، 41/0 و 49/0 برآورد شده است. نتایج نشان داد که توزیع درآمد خانوارهای روستایی در بخش پایین طالقان نسبت به دیگر مناطق ناپایدارتر است. نتایج آزمون کروسکال- والیس نیز نابرابری توزیع درآمد در شهرستان طالقان را نشان داده است. همچنین یافته ها حاکی است سهم درآمد حاصل از فعالیت های باغداری مهم ترین عامل نابرابری توزیع درآمد در شهرستان طالقان است. به لحاظ رفاه اجتماعی نیز خانوارهای روستایی منطقه بالا طالقان از بیشترین سطح رفاه اجتماعی برخوردار بوده است.
تحلیل سطوح سرمایه گذاری خدماتی و عمرانی در جامعه عشایری استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رتبه بندی زیستگاه های انسانی بر اساس شاخص های توسعه جهت تعیین سطوح برخورداری مناطق (شهرستان های) استان، یکی از مسائلی است که در هر واحد برنامه ریزی جهت تسهیل روند خدمات رسانی، کاهش نابرابری های منطقه ای و نیل به توسعه پایدار مورد توجه است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تحلیل سطح توسعه یافتگی جامعه عشایری شهرستان های آذربایجان غربی با بهره گیری از روش تلفیقی انجام شده است. روش تحقیق به صورت مقایسه ای تحلیلی بوده و داده های آن به صورت اسنادی- کتابخانه ای گردآوری شده است. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیلی تاکسونومی عددی و AHP استفاده شده است. همچنین برای رسیدن به یک اجماع کلی از یک تکنیک ادغامی به نام روش میانگین رتبه ها استفاده شده است. یافته های حاصل از میانگین رتبه ها نشان داد که جوامع عشایری شهرستان های ارومیه و ماکو با کسب رتبه 1 و 2 در سطح اول برخورداری از خدمات توسعه ای و جوامع عشایری شهرستان های میاندوآب، پلدشت و شاهین دژ با کسب رتبه های 7 و 8 در سطح چهارم برخورداری از خدمات توسعه جای گرفته اند.
تحلیل اثرات اقتصادی تبدیل روستاها به شهر مورد: شهر محمودآباد در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دهه 1370 خورشیدی، شکل گیری مراکز شهری کوچک به عنوان راهبردی برای بهبود وضعیت اقتصادی و رسیدن به عدالت اجتماعی در مناطق روستایی ایران، نمود بیشتری یافت؛ چرا که شهرهای کوچک از حیث اقتصادی، می تواند با ایجاد فرصت های شغلی در بخش های کشاورزی، صنعت، خدمات و با جذب نیروی کار فعال که در پی یافتن شغل و درآمد به دنبال مهاجرت به شهرهای بزرگ هستند، موجب تعادل اقتصادی در مناطق گردد و بسیاری از مسائل و مشکلات شهرهای بزرگ را کاهش دهد. با توجه به کارکردهای شهرهای کوچک، تحقیق حاضر به دنبال واکاوی و تحلیل اثرات اقتصادی تبدیل به شهر شدن محمودآباد در استان آذربایجان غربی بوده است. در این خصوص به بررسی و مقایسه عملکرد اقتصادی شهر محمودآباد در دو مقطع زمانی قبل و بعد از شهر شدن پرداخته شده است. روش گردآوری داده ها از نوع اسنادی و پیمایشی (کتابخانه ای، میدانی، مصاحبه، پرسشنامه) است. جامعه آماری مورد مطالعه 1835 خانوار ساکن در شهر محمودآباد بوده که با استفاده فرمول نمونه گیری کوکران محاسبه و 320 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شده است. داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون T زوجی تحلیل شده است. نتایج بررسی ها نشان داد با تبدیل شدن محمودآباد به شهر، وضعیت اقتصادی این سکونتگاه بعد از شهر شدن بهبود نسبی یافته است که عمدتا ناشی از مشاغل خدماتی و اداری بوده است. در ارتباط با وضعیت درآمدی نیز بهبود بسیار کمی ایجاد شده است که این امر می تواند ناشی از وجود تورم بالا در شهرهای کوچک و کاهش قدرت خرید مردم، در سال های اخیر باشد.
بررسی رابطه ی توسعه گردشگری، رشد اشتغال و کاهش بزهکاری در شهرستان بندر انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اصلی توسعه کشورها در کاهش بیکاری، ایجاد و توسعه فرصت های شغلی است. توسعه گردشگری به صورت یک بخش فعال اقتصادی می تواند، موجب بالا رفتن سطح اشتغال و به تبع آن با کاهش بزهکاری و در نهایت افزایش امنیت شود. شهرستان بندر انزلی توانایی جاذبه های گردشگری در جهت تأثیر مثبت بر هر یک از شاخصه های توسعه ای اعم از زیرساخت ها، حفظ ماندگاری جمعیت، رفع بیکاری و ایجاد اشتغال، توسعه فرهنگی، بهبود مناسبات اجتماعی، توسعه کالبدی، توسعه مناسبات اقتصادی به تأیید رسیده را دارد که می تواند موجبات رونق صنعت گردشگری و کسب و کار که منجر به کاهش بزهکاری در نتیجه توسعه شهرستان را فراهم سازد. هدف از این تحقیق نیز بررسی رابطه ای بین توسعه گردشگری و بهبود نظم و امنیت در شهرستان بندرانزلی است. این تحقیق از نوع کاربردی توصیفی بوده و دارای حجم نمونه 383 نفر می باشد؛ که از کل جامعه شهرستان بندرانزلی، با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده است. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. فرضیات در زمینه توسعه گردشگری، اشتغال و کاهش بزهکاری شهرستان بندرانزلی بیان شده است. در بررسی آزمون دو فرضیه های اول این تحقیق، از آزمون پیرسون و با استفاده از نتایج پرسشنامه، فرضیات به ترتیب با 785/0و 799/ 0درصد سطح اطمینان آزمون گردیدند. فرضیه سوم این تحقیق با استفاده از آزمون رگرسیون با سطح اطمینان 77 درصد، می باشد. برابر نتایج حاصله از ارزیابی های صورت گرفته، عملا بیان کنند این موضوع هستند که بین توسعه گردشگری و اشتغال و کاهش بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد و توسعه گردشگری و بهبود اشتغال موجب کاهش بزهکاری در این شهرستان خواهد شد.
سطح و درجه آسیب پذیری ناشی از خشکسالی در مناطق روستایی (از دیدگاه کشاورزان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی، بر طیف گسترده ای از اقلیم ها و اکوسیستم ها تأثیر می گذارد. شعاع تأثیر این پدیده، در مناطق روستایی بیش از سایر نقاط است؛ زیرا اقتصاد روستایی، اتکای شایان توجهی به فعالیت های کشاورزی دارد. شرایط اقلیمی، تا حد زیادی بر تولید محصول اثر گذاشته است، اما همزمان کیفیت و کمیت آب، نهادها، شرایط اقتصادی و اجتماعی در ایجاد فرصت یا برعکس، استرس برای مردم محلی و امرارمعاش عمل می کنند. از نظر مردم محلی، خشکسالی هر فصل، بارش اندک نسبت به تقاضای آب است که سبب برداشت محصول ضعیف یا در کل، ناکامی کشت و ایجاد مشکل در دامداری به دلیل کمبود تغذیه و بارندگی اندک می شود. پژوهش حاضر با هدف پهنه بندی دهستان مورد مطالعه، برای نشان دادن سطح و درجه آسیب پذیری ناشی از خشکسالی از دیدگاه کشاورزان صورت گرفته است؛ بنابراین، ده روستا به عنوان نمونه انتخاب شدند و با تکمیل 300 پرسشنامه، سطح و درجه آسیب پذیری ناشی از خشکسالی، با استفاده از متغیرهای مربوط سنجیده شد. روستاهای نمونه، براساس داده های برداشت شده و با استفاده از تحلیل واریانس، در محیط نرم افزار SPSS رتبه بندی و درنهایت، با استفاده از روش میان یابی در نرم افزار GIS، دهستان مورد مطالعه از نظر سطح و درجه آسیب پذیری پهنه بندی شد. نتایج نشان می دهد روستاهای مورد مطالعه، از نظر سطح و درجه آسیب پذیری، تفاوت شایان ملاحظه ای با یکدیگر دارند. درنهایت، تمامی روستاهای این دهستان، در پنج طیف، از بسیار کم تا بسیار زیاد طبقه بندی شدند تا روستاهای دارای ریسک بالاتر، از نظر آسیب پذیری شناسایی شوند.
عدالت فضایی بهره مندی از امکانات و خدمات در سکونت گاه های روستایی دهستان های استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی روستایی جلوه ای از اعتدال، رفع نابرابری و تبعیضات مکانیست که می تواند در تحقق اهداف توسعه متوازن در سطح ملی موثر باشد. از آنجایی که دسترسی به امکانات و خدمات به خصوص در زمینه های زیرساختی و تولیدی در شکل گیری و تقویت زمینه های توسعه روستاها نقش دارد، تحقیق حاضر میزان دسترسی و بهره گیری دهستان های استان گیلان از خدمات کلیدی توسعه روستایی را به عنوان یکی از مصادیق کاهش نابرابری و عدالت فضایی است، مورد سنجش قرار داده است. روش تحقیق در این مقاله از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت توصیفی- تحلیلی است؛ برای انجام این پژوهش از مدل موریس، روش شاخص بندی، استاندارد سازی و تقسیم بر میانگین استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده، دهستان های سراوان، کلیشم و گل سفید بیشترین میزان دسترسی و دهستان های کوهستانی تالش، شوئیل و اشکور علیا محروم ترین دهستان ها از نظر دسترسی به امکانات و خدمات روستایی بوده اند؛ بر اساس شاخص های مورد بررسی، فاصله ی بین دهستان های محروم و برخوردار به طور تقریبی بین 2 تا 10 برابر در نوسان بوده است. این وضعیت نشان دهنده نابرابری شدید فضایی در برخورداری از امکانات و خدمات در سطح دهستان های استان گیلان است.
عوامل اثرگذار بر توسعه بنگاه های کوچک و متوسط کشاورزی در استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به رغم اهمیت بنگاه های کوچک و متوسط به عنوان یکی از ابزارهای اصلی دستیابی به توسعه اقتصادی، این بنگاه ها به ویژه در بخش کشاورزی در کشور به شکل مطلوبی توسعه پیدا نکرده و میزان موفقیت آنها بسیار پایین بوده است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف اصلی این تحقیق بررسی عوامل تأثیرگذار بر توسعه بنگاه های کوچک و متوسط کشاورزی بوده است. تحقیق حاضر به لحاظ روش، از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق را تمامی مدیران و صاحبان این بنگاه ها در استان زنجان تشکیل داده است (354N=) که با توجه به جدول بارتلت و همکاران (2001)، یک نمونه 220 نفری از آنها با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شد. داده ها با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. روایی پرسشنامه با نظر پانلی از کارشناسان مورد تأیید قرار گرفت. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق پیش آزمون انجام گرفت که مقدار آلفای کرونباخ برای مقیاس اصلی پرسشنامه 79/0 بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل های عاملی اکتشافی و تأییدی انجام گرفت. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که 747/67 درصد از واریانس کل عوامل تأثیرگذار بر توسعه بنگاه های کوچک و متوسط کشاورزی را پنج عامل حمایتی (189/19 درصد)، مالی- تسهیلاتی (438/15 درصد)، قانونی- اداری (388/12 درصد)، آموزشی (720/11 درصد) و ارتباطی (012/9 درصد) تبیین کردند. همچنین، نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از آن بود که مقادیر t هر یک از پنج عامل اشاره شده از 96/1 بزرگتر بوده و این عوامل اثر مثبت و معنی داری در تبیین سازه ""عوامل تأثیرگذار بر توسعه بنگاه های کوچک و متوسط"" داشتند. با در نظر گرفتن یافته های تحقیق، می توان نتیجه گرفت که اجرای سیاست های حمایتی، اعطای تسهیلات و اعتبارات، تدوین قوانین مناسب و رفع موانع اداری، آموزش مدیران بنگاه ها و ایجاد ارتباط اثربخش بین بنگاه ها، پیش شرط های اصلی توسعه مطلوب بنگاه های کوچک و متوسط کشاورزی در استان زنجان به شمار می آیند.
تحلیل انگیزه های گردشگران در انتخاب مقصد گردشگری کشاورزی (مطالعه موردی: بخش الموت شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز روزافزون مردم به تفریح در خارج از فضاهای شهری، به ویژه در کلان شهرها و شهرهای صنعتی کشور، فرصت مناسبی را برای درآمدزایی از محل گردشگری کشاورزی، برای کشاورزان ایجاد کرده است. البته در صورت مدیریت نادرست، این نیاز سبب تشدید تغییر کاربری اراضی کشاورزی می شود. یکی از مهم ترین عوامل موفقیت در درآمدزایی از محل گردشگری کشاورزی، شناخت بازار گردشگری و انگیزه های گردشگران است. پژوهش حاضر انگیزه های گردشگران را در انتخاب مقاصد گردشگری کشاورزی بررسی کرده است. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است که به روش پیمایشی و با راهبرد کمی انجام شد. جامعه آماری شامل گردشگران بالای 18 سال بود که در تابستان اقدام به بازدید از بخش الموت شرقی کرده بودند. حجم نمونه بر اساس تعداد انگیزه های بررسی شده و شرایط تحلیل عاملی تعیین شد. نمونه مطالعه شده این تحقیق شامل 255 نفر گردشگر بود که به دلیل نبود چهارچوب نمونه گیری مناسب به صورت در دسترس انتخاب شدند. از دیدگاه گردشگران انگیزه هایی مانند بهره مندشدن از هوای پاکیزه، تماس با طبیعت، استراحت، تمدد اعصاب و لذت بردن از تعطیلات خانوادگی در فضایی آرام بیشترین اولویت را داشتند. همچنین تحلیل مؤلفه های اثرگذار و انگیزشی در انتخاب مقصد گردشگری کشاورزی نشان داد همراهی با خانواده در طبیعت، یادگیری و صرف هزینه کمتر و خودشکوفایی و تغییر از مهم ترین عوامل در انتخاب مقصد گردشگری کشاورزی بوده اند.
تحلیل عاملی راهکارهای بهبود توانمندی شغلی زنان سرپرست خانوار روستایی: مطالعه موردی شهرستان شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق توصیفی-همبستگی حاضر با هدف بررسی راهکارهای ارتقای توانمندی شغلی زنان سرپرست خانوار روستایی انجام شد. جامعه آماری تحقیق را 3287نفر از زنان سرپرست خانوار روستایی شهرستان شیروان تشکیل می دادند که 120 نفر از آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای با استفاده از رابطه کوکران به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. روایی ابزار تحقیق با استفاده از نظرات پانل اعضای هیئت علمی ارتقا یافت و در نهایت، تأیید شد. به منظور سنجش پایایی ابزار تحقیق، از پیش آزمون پرسشنامه و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد، که مقدار آن بین 75/0 تا 81/0 به دست آمد.داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی پردازش شدند.نتایج نشان داد که مهم ترین دلیل سرپرست شدن زنان مورد مطالعه فوت همسر بود. 20/44درصد از پاسخ گویان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی، 80/5 درصد تحت پوشش بهزیستی و پنجاه درصد تحت پوشش هیچ کدام از نهادهای حمایتی نبودند. با استفاده از تحلیل عاملی، راهکارهای بهبود توانمندی شغلی در چهار عامل آموزشی- حمایتی، فردی- روان شناختی،تأمین مسکن، و ضمانت و آموزش شغلی از طریق نهادهای حمایتی و بیمه اجتماعی و درمانی خلاصه شدند که در مجموع، 42/60 درصد از کل واریانس راهکارهای بهبود توانمندی شغلی زنان سرپرست خانوار روستایی را تبیین کردند.
سنجش سطح دارایی های معیشتی در مناطق روستایی با رویکرد معیشت پایدار (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان تایباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در رویکرد معیشت پایدار روستایی، هدف اصلی، اتکا بر دارایی ها و سرمایه های اصلی (انسانی، اجتماعی، مالی، طبیعی، نهادی و فیزیکی) موجود در روستا به عنوان منابع اولیه و اساسی تأمین معاش روستایی است. بر این اساس، هدف این تحقیق، سنجش سطح دارایی های معیشتی و اولویت بندی روستاهای دهستان های دشت تایباد و کرات با هدف برخورداری از شاخص های معیشت پایدار می باشد.
روش: نوع تحقیق کاربردی، روش مورد استفاده، توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری داده ها از مطالعات کتاب خانه ای و میدانی استفاده شده است. حجم کل جامعه آماری 5079 خانوار روستایی بود که حجم جامعه نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 94 خانوار در 16 نقطه روستا بوده است که پس از اصلاح تعداد آن به 162 خانوار افزایش یافت. برای تحلیل داده ها از روش های آماری و همچنین، مدل ویکور استفاده شده است.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین روستاهای مورد مطالعه از نظر برخورداری از دارایی های معیشتی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد که سهم دارایی اجتماعی با میانگین رتبه 3.59 در مقایسه با سایر دارایی ها در بین روستاهای مورد مطالعه بیشتر است که نشان از یک پارچگی، همبستگی و انسجام اجتماعی در بین روستاهای مورد مطالعه است. دارایی انسانی نیز با میانگین رتبه 1.11، در رتبه آخر قرار می گیرد که نشان از مهاجرت نیروی های فعال و جوان روستایی می باشد. سایر دارایی ها به ترتیب اهمیت، شامل دارایی فیزیکی، دارایی طبیعی، دارایی مالی، دارایی نهادی و دارایی انسانی است. در نهایت، نتایج مدل تصمیم گیری ویکور با هدف اولویت بندی روستاهای مورد مطالعه از لحاظ برخورداری از دارایی های معیشتی نشان داد که روستای پشته و روستای رهنه از مجموعه روستاهای دهستان کرات در مقایسه با سایر روستاهای مورد مطالعه از نظر برخورداری از دارایی های معیشتی به ترتیب، در رتبه اول و رتبه آخر قرار گرفتند.
محدودیت ها/ راهبردها: تنوع معیشتی در مناطق روستایی و نبود آمارهای رسمی از محدودیت های اصلی تحقیق بوده است.
راهکارهای عملی: یکی از مهم ترین راهکارها، تأکید برنامه ریزان و مدیران روستایی به چند بعدی بودن معیشت روستاییان است. راهکار بعدی، تقویت دارایی های روستاییان در زمینه های مختلف است. راهکار سوم، تقویت نحوه و روش های استفاده از دارایی ها در روستاها می باشد.
اصالت و ارزش: نوآوری مطالعه در بررسی و تحلیل دارایی های معیشتی در مناطق روستایی است که می تواند در پایدار سازی مناطق روستایی مؤثر باشد.
تحلیلی بر تجاری شدن کشت توت فرنگی و عوامل مؤثّر بر آن در شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
vهدف: مطالعه حاضر در پی شناسایی ابعاد و مؤلّفه هایی برای ارزیابیِ و سنجش میزان تجاری شدن کشت و پرورش توت فرنگی به عنوان اصلی ترین و تخصّصی ترین محصول کشاورزی در شهرستان مریوان و بررسی و معرّفی عوامل و متغیّرهای مؤثّر بر آن بوده است.
روش: جامعه آماری تحقیق را بهره برداران توت فرنگی کار شهرستان تشکیل داده و از آن میان، تعداد ۱۹۱ بهره بردار به عنوان نمونه آماری تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی، انتخاب شدند. هم چنین، با انجام عملیات میدانی، داده های مورد نیاز گردآوری شد. سازه «تجاری شدن کشت و تولید توت فرنگی» به عنوان متغیّر وابسته، با هفت مؤلّفه سطح زیرکشت، تخصّصی بودن کشت، افزودن به سطح زیرکشت محصول، میزان فروش سالانه محصول تولیدشده، عملکرد محصول، تعداد چین (برداشت) و بسته بندی محصول تولیدشده، عملیاتی شد.
یافته ها: وضعیت اقتصادی و معیشتیِ خانوار، عوامل فنّی (شامل مکانیزاسیون، آبیاری و ساختارِ غیرخانوادگیِ نیروی کار)، کیفیت و مدیریت اراضی، بیمه محصول، آموزش های غیررسمی و حرفه ای ، رضایت مندی و امید به آینده شغلی و حمایت های نهادی- دولتی، متغیّرهایِ دارای تأثیر معنی دار با قدرت تبیینِ ۶۴ درصد از واریانس تجاری شدن کشت توت فرنگی در شهرستان مریوان بوده اند.
محدودیت ها: کاستی آمارها و پایگاه های داده منطقه ای و برخی مشکلات میدانی، محدویت هایِ عمده برای دسترسی به داده های مورد نیاز مطالعه بوده اند.
راه کارهای عملی: شیوه های نوین پرورش محصول، استفاده از ارقام پربازده و مرغوب، استفاده و ارتقای روش ها و تجهیزات بسته بندی و بازاررسانی، آموزش، تشکّل های تعاونی، صنایع تبدیلی و تکمیلیِ مناسب مقیاس، قیمت تضمینی و گسترش چتر بیمه ای محصول توت فرنگی، الزامات رانش نظام بهره برداری و تولید توت فرنگیِ منطقه به سمت شیوه های تجاری و موفّقیت آن به شمار می روند.
اصالت و ارزش: «تخصّصی شدن» الگوی کشت محصولات با توجّه به اقتضائات متفاوت مناطق مختلف جغرافیایی، راهبردی برای «تجاری سازیِ نظام های بهره برداریِ خرد زراعی» است که تأکید و وابستگی چندانی به عامل زمین و به ویژه بزرگیِ مقیاس آن ندارد.
ارائه الگوی اکوویلج جهت زیست پایدار در روستاهای حاشیه اکوسیستم تالاب، مورد تالاب میانکاله و لپوی زاغمرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوسیستم تالاب بعنوان یکی از مهمترین اکوسیستم های زمین نقش مهمی را از دیرباز بر توسعه جوامع پیرامون خود در ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی داشته است، اما الگوی زیست ناپایدار جوامع حاشیه آنرا دچار مشکل کرده است. برای برون رفت از مشکل، مدل اکوویلج الگویی برای زیست پایدار با اجرای شیوه های پایدار جهت رفع بی ثباتی های محیطی، اجتماعی و اقتصادی شکل گرفت. با توجه به اهمیت تالابها و تأثیر آن بر زندگی روستاییان، مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی در پی پاسخگویی به این سؤال است که الگوی زیست پایدار براساس الگوی اکوویلج در روستاهای حاشیه تالاب چه نوع الگویی است؟ ابتدا با توجه به تجارب جهانی و نظرات خبرگان 15 شاخص ترکیبی بدست آمد، سهم هر یک از دیدگاه خبرگان سنجش شد و در 13 روستا در چهار شهرستان بهشهر، گلوگاه، بندرگز و ترکمن از حاشیه تالاب میانکاله و لپوی زاغمرز آزمون شد. برای تجزیه و تحلیل از آزمون های آماری میانگین و t-test استفاده شد. نتایج نشان می دهد بعد اکولوژیک با میانگین 3.71 از سهم بیشتری جهت زیست پایدار براساس الگوی اکوویلج در روستاهای حاشیه تالاب برخوردار است. همچنین هر چند در روستاهای مورد مطالعه سطح پایداری الگوی زیست براساس اکوویلج پایین است. اما الگوی پیشنهادی برای زیست پایدار در روستاهای مورد مطالعه بر اساس اصول بنیادی الگوی اکوویلج و ارتباط جوامع روستایی با اکوسیستم تالاب، الگویی یکپارچه از سه بعد اکولوژیک، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی بصورت دوایر متداخل می باشد که بصورت فرایندی سازگار با منطقه مورد مطالعه و امکان پذیر است.
واکاوی مشکلات توسعه کالبدی - فیزیکی در روستاهای کوهستانی (منطقه مطالعه: شهرستان کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرایط توپوگرافی و ژئومورفولوژی حاکم بر مناطق کوهستانی، محدودیت های خاصی برای توسعة کالبدی - فیزیکی روستاها ایجاد می کند که توجه به این شرایط در مدیریت و توسعة روستایی الزامی است. بر اساس این، هدف این تحقیق، تحلیل مشکلات توسعه کالبدی - فیزیکی در روستاهای کوهستانی شهرستان کامیاران است. تحقیق حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و بر پایة مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی انجام شده است. جامعة آماری تحقیق، روستاهای کوهستانی واقع در این شهرستان و حجم نمونه نیز روستاهایی است که حداقل 100 خانوار ساکن داشته باشد. بر این اساس در این پژوهش، 22 روستا بررسی شده اند که با توجه به تعداد خانوارهای ساکن در آن و استفاده از رابطه کوکران، 355 خانوار به عنوان خانوارهای نمونه، برای تکمیل پرسش نامه ها تعیین شدند. برای تکمیل پرسش نامه های روستا در هر یک از روستاهای مطالعه شده به حداقل 3 نفر از خبرگان محلی، اعضای شورای اسلامی یا دهیار توجه شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از م دل تحلیل سلسله مراتب ی (AHP)، تحلیل های آماری و فضای ی و نرم اف زارهای Expert Choice، SPSS و ArcGIS انجام شده است. نتایج تحقیق تأیید می کند که روستاهای مطالعه شده از نظر شدت مشکلات کالبدی - فیزیکی توسعه، اختلاف معناداری با یکدیگر دارند. همچنین بر اساس نتیجه تحلیل رگرسیون چندمتغیره، شبکه معابر با ضریب 1761/0 و بهداشت محیط با ضریب 0160/0 به ترتیب بیشترین و کمترین سطح تأثی رگذاری را در ب روز و تش دید مشکلات کالبدی - فیزیکی دارند.
بررسی آثار اجرای طرح های هادی روستایی بر زیست پذیری جوامع محلی (مطالعه موردی: دهستان های گیلوان و چورزق در استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین طرح ها و برنامه های دولت برای ساماندهی و توسعه روستاهای کشور، تهیه و اجرای طرح هادی روستایی است که با هدف توسعه و عمران روستاها، تأمین و توزیع عادلانه امکانات و خدمات بهزیستی و عمومی، ایجاد شبکه ارتباطی منظم و ... انجام شده است و بنابراین، امروزه نقش مهمی در بهبود زیست پذیری مناطق روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی محل زندگی، رضایت از استانداردبودن محل و کیفیت زندگی افراد دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی آثار اجرای طرح های هادی روستایی بر زیست پذیری جوامع محلی در روستاهای دهستان های گیلوان و چورزق (در شهرستان ابهر) است. روش شناسی پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است که با روش ترکیبی کتابخانه ای و روش پیمایشی با ابزار پرسش نامه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، 16 روستای دو دهستان گیلوان و چورزق هستند که طرح هادی در آن ها اجرا شده است. تعداد حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران در سطح خانوار برابر با 141 نفر است که تصادفی توزیع شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره توصیفی و استنباطی (t تک نمونه ای و رگرسیون چندمتغیره) و برای بررسی روستاها از نظر توزیع فضایی از الگوی وایکور استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که میانگین آثار طرح هادی بر زیست پذیری مناطق روستایی محدوده مطالعه شده در سطح کمتر از حد متوسط (3) است و آزمون t تک نمونه ای، آن را تأیید می کند و تفاوت از حد مطلوبیت را به شکل منفی نمایش می دهد. نتایج آزمون رگرسیون نیز نشان می دهند که بیشترین اثرگذاری طرح های هادی از نظر زیست پذیری بر جوامع روستایی در بعد کالبدی است. همچنین تحلیل فضایی توزیع روستاها در شهرستان مطالعه شده در ابعاد شش گانه، تفاوت معنادار زیادی را در محدوده یادشده نشان می دهد؛ به طوری که روستاهای جیا و تشویر به ترتیب با میزان صفر و 13/0 دارای بالاترین رتبه و روستاهای شیت و جورزگان به ترتیب با میزان 95/0 و 79/0 دارای پایین ترین رتبه از نظر برخورداری از میزان زیست پذیری بین روستاهای محدوده مطالعه شده هستند.
تحلیل محتوایی حقوق شهروندی روستایی در برنامه های پنج ساله توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه حق برخورداری از توسعه (حق توسعه یافتگی، حق شهروندی و ...) در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی/ زیست محیطی به طور هم زمان و هم وزن حق غیرقابل انکار هر شهروند است. پارادایم توسعه پایدار با رویکرد نوین در حقوق شهروندی (رویکرد نظام مند و همه جانبه) تلاش دارد به موازات نهادینه کردن حقوق همه جانبه انسان ها و مکان ها، حقوق گروه های هدف (زنان، کودکان، فقرا و مانند آن) را نیز در اولویت قرار دهد. شهروند در منابع حقوقی و توسعه ای به افرادی گفته می شود که تابعیت و اقامت (دائم و موقت) کشوری را داراست و به تبع این وابستگی از حقوق و مزایایی برخوردار می شوند که در قانون اساسی و سایر قوانین عادی در آن کشور به رسمیت شناخته شده است. در این راستا پرسش اساسی این است که جمهوری اسلامی در برنامه خود به چه میزان به حقوق شهروندی روستایی توجه کرده است؟ برای پاسخ علمی به پرسش، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه تحلیل محتوا با نگاه نظام مند و همه جانبه به حقوقشهروندی روستایی در برنامه های پنج گانه توسعه جمهوری اسلامی ایران است. یافته ها نشان می دهد که در نظام برنامه ریزی کشور توجه به مقوله حقوق شهروندی روستایی چه به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم در برنامه ها (هر چند به صورت بسیار اندک) شده است و از برنامه اول تا پنجم (به جزء برنامه دوم که حقوقی مورد نظر نبوده) به لحاظ فراوانی اهداف، سیاست ها و اقدامات از یک روند تکاملی برخوردار است، ولی از کاستی های ساختاری به لحاظ ایده، برنامه ریزی و مدیریت برخوردار است.
مقایسه وضع درآمدی عشایر اسکان یافته و شناسایی عوامل ایجادکننده تفاوت های درآمدی در دو وضعیت کوچندگی و اسکان در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش تحقیق حاضر پیمایشی و جامعه آماری آن شامل خانوارهای اسکان یافته استان لرستان بود. قلمرو زمانی تحقیق سال 1389 و روش نمونه گیری نیز طبقه ای متناسب بود. نتایج با استفاده از رگرسیون چندمتغیره نشان داد که متغیرهای مستقل «تعداد واحد دامی»، «سطح زیر کشت دیم» و «سطح زیر کشت آبی» در هر دو وضعیت کوچندگی و اسکان در سطح اطمینان 99 درصد و اما متغیرهای مستقل «مقدار فرآورده های دامی» و «صنایع دستی» فقط در حالت کوچندگی در سطح اطمینان 95 درصد بر متغیر وابسته «متوسط درآمد سالانه خانوارها» مؤثرند. همچنین، نتایج آزمون t نمونه های زوجی نشان داد که متوسط درآمد حقیقی سالانه خانوارها در وضعیت اسکان نسبت به حالت کوچندگی کمتر شده است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که وضع اقتصادی عشایر اسکان یافته استان ایلام در حالت کوچندگی نسبت به وضعیت اسکان بهتر بوده و از این رو، الگوی زیست کوچندگی عشایر در مقایسه با اسکان، از نظر اقتصادی، برای آنها مناسب تر است.
عوامل اقتصادی مؤثر بر ناپایداری سکونتگاه های روستایی: مطالعه موردی روستاهای شهرستان دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی نیم قرن گذشته، بسیاری از مناطق روستایی کشور به علل مختلف و از جمله عوامل اقتصادی در معرض ناپایداری و تخلیه جمعیتی قرار گرفته اند و جمعیت روستایی به نفع مناطق شهری کاهش و تعدادروستاهای خالی از سکنه افزایش یافته است. در پژوهش حاضر، با انتخاب هشت روستا از 81 روستای شهرستان دماوند به روش طبقه ای- تصادفی، تأثیر عوامل اقتصادی بر ناپایداری سکونتگاه های روستایی بررسی شد. جامعه آماری پژوهش شامل کل خانوارهای ساکن این روستاها بر مبنای سرشماری سال1390 بود (875= N ) که از آن میان، تعداد 267 خانوار برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. نوع پژوهش کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی بود که به صورت پیمایشی- میدانی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های آماری t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل اقتصادی چون کمبود امکانات، اشتغال ، درآمد و عدم سرمایه گذاری دولتی و خصوصی بر ناپایداری روستاهای منطقه مؤثر بوده و فرایند توسعه را با چالش های جدی روبه رو ساخته است. از این رو، توانمندسازی اقتصادی روستاها می تواند به پایداری سکونتگاه های روستایی بینجامد.
اثرات مهاجرت فرزندان بر حمایت اجتماعی والدین سالمند روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت پدیدهای رایج در بیشتر روستاهای ایران میباشد، با این همه در مورد اثرات این مهاجرتها بر کسانی که در روستا باقی ماندهاند، کمتر تحقیق شده است. این مقاله، به بررسی اثرات مهاجرت فرزندان بر حمایت اجتماعی سالمندان روستایی در شهرستان بردسکن میپردازد. در مناطق روستایی این منطقه، اغلب خانوادهها با تعدادی یا تمام فرزندان مهاجر مواجه هستند. برای رسیدن به هدف تحقیق، 357 سالمند روستایی دارای حداقل یک فرزند زنده، مورد مصاحبه ساختمند قرار گرفتند. روش تحقیق به صورت پیمایشی و با اتکاء بر پرسشنامه محققساخته بود که در تنظیم آن از پرسشنامههای استاندارد و معمول بهره گرفته شد. پاسخگویان به شیوه نمونهگیری چندمرحلهای و ترکیبی از روش نمونهگیری خوشهای و نمونهگیری تصادفی ساده از 9 روستا انتخاب شدند. نتایج نشان داد که مهاجرت فرزندان اثری منفی بر حمایت عاطفی و حمایت ابزاری والدین سالمند دارد، در عین حال، والدین از حمایت مادی فرزندان مهاجر بهره میبرند. به نظر میرسد، فرزندان مهاجر با حمایت مادی بیشتر به دنبال جبران کاستیهای خود در جنبههای دیگر حمایت اجتماعی هستند. به طور کلی، اثر مهاجرت فرزندان بر جنبههای مختلف حمایت اجتماعی والدین سالمند دیده شد اما اثرات آن به گونه متفاوتی است و والدین سالمند، از مهاجرت فرزندان خود هم متضرر و هم بهرهمند میشوند.
موانع توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی مورد: مددجویان تحت پوشش کمیته امداد در سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی یکی از اجزای لازم برای رسیدن به توسعه پایدار به حساب می آید؛ به گونه ای که، دستیابی به توسعه پایدار، بدون توانمندسازی اقشار ضعیف جامعه امکان ناپذیر توصیف می شود. در این تحقیق تلاش شده است تا موانع و محدودیت های توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خان وارهای روس تایی تحت پوشش کمیته ام داد سیستان، مورد کنکاش قرار گیرد. روش تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر بررسی منابع اسنادی و بررسی های میدانی با استفاده از تکمیل پرسشنامه های روستا و خانوار و تکمیل فرم های مشاهدات میدانی بوده است. جامعه آماری تحقیق را خانوارهای روستایی تحت پوشش کمیته امداد در منطقه سیستان تشکیل می دهد. برای تعیین حجم نمونه خانوار، ابتدا روستاهای با بیش از 50 خانوار تحت پوشش کمیته امداد شناسایی گردید و با توجه به تعداد این روستاها و به کارگیری فرمول های شارپ و اصلاحی، 40 روستا به عنوان روستاهای نمونه تعیین گردید. سپس با توجه به تعداد خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد در روستاهای نمونه و استفاده از فرمول کوکران، تعداد 341 خانوار به عنوان حجم نمونه خانوار محاسبه شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات، از طریق مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تحلیل های آماری و فضایی با استفاده از نرم افزارهای Expert Choice، SPSS وArcGIS صورت گرفته است. نتایج حاکی از وجود اختلاف معنی دار در شدت موانع و محدودیت های اقتصادی و اجتماعی روستاهای واقع در شهرستان های مرزی سیستان با سایر روستاهای واقع در این منطقه است. همچنین بر اساس تحلیل های فضایی، نواحی شمال شرقی و غرب این منطقه، دارای بیشترین و نواحی جنوب شرقی آن دارای کمترین شدت موانع و محدودیت ها برای توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی هستند. از طرف دیگر، نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (One-Way Anova) مؤید آن است که تأثیر محدودیت های منابع آب، بر فعالیت های معیشتی با ضریب 502/0 و درآمد و اشتغال با ضریب 378/0، به ترتیب مهم ترین موانع و محدودیت های اقتصادی و مشکلات سازمانی با ضریب 490/0 و ویژگی های شخصیتی یا فردی سرپرست خانواده با ضریب 436/0 به عنوان مهم ترین موانع و محدودیت های توانمندسازی اجتماعی خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد ساکن در این منطقه به حساب می آید.