فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۲٬۴۶۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: علی رغم تأکید زیاد بر رونق صنایع دستی، متأسفانه در بعضی مناطق جغرافیایی کشور، صنایع دستی جای گاه اولیه خود را در زندگی روستاییان از دست داده است. هدف تحقیق حاضر، شناسایی و اولویت بندی عوامل رکود صنایع دستی و هنری بلوچ در نواحی روستایی شهرستان قصرقند می باشد.
روش تحقیق: نوع تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی بوده و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی با راهبرد پیمایشی است. روش گردآوری داده ها کمّی و کیفی با استفاده از ابزارهایی چون فیش برداری، مصاحبه و کارت های کیو است. جامعه آماری شامل افراد آگاه و باتجربه در زمینه تولید، آموزش و مدیریت صنایع دستی شهرستان قصرقند است. جامعه نمونه شامل ۲۸ نفر از مدیران، مربیان، هنرمندان محلّی، و کارشناسان میراث فرهنگی و صنایع دستی است. روش تحلیل داده ها استفاده از آزمون T تک نمونه ای و تحلیل عاملی عامل مبنا (Q) است.
یافته ها: منطقه مورد مطالعه، علی رغم این که از توانمندی و ظرفیت بالایی در زمینه صنایع دستی برخوردار است و دارای کارگاه های تولیدی زنانه و مردانه متعدّدی است که انواع محصولات را با کیفیت بالا تولید می کنند؛ امّا مدیریت عرضه و فروش تولیدات با موانع اساسی مواجه است. مانع اصلی، نبود زمین و مکان عرضه محصول در بازارهای هدف است. «پیش نیازهای مدیریتی-نهادی»، «ارتقای نظام فنّی و آموزشی» و «انگیزشی»، به ترتیب، عوامل اصلی مؤثّر بر رونق صنایع دستی روستاهای شهرستان قصرقند را نشان می دهند. هم چنین، پیش نیازهایی چون «نیازهای مادی- فیزیکی»، «نیازهای سرمایه ای و انسانی» و «افزایش بازدهی اقتصادی فعّالیت ها» امتیاز عاملی پایینی داشته و نمی توان عاملی را از آن استخراج کرد.
محدودیت ها: محدودیت دسترسی به صنایع دستی زنان بلوچ، پراکندگی جغرافیایی صنایع و صنعت گران.
راه کارهای عملی: اتخاذ نگرش سیستمی نسبت به مقوله مدیریت صنایع دستی بلوچ. علی رغم این که غلبه بر مسائل پیش روی صنایع دستی از منظر عام نیازمند نگرش سیستمی به این مقوله است؛ اما از منظری خاص تر با توجّه به موانع موفقیت تعاونی صنایع دستی شهرستان و صنعت گران و هنرمندان محلّی، می توان اختصاص زمین در مکان های مقصد و بازار، رونق حمل و نقل، تبلیغات و برپایی نمایشگاه ها، و تهیّه آرم و برند را مهم ترین فاکتورهای مؤثّر بر رونق صنایع دستی شهرستان در روستاهای قصرقند در حال حاضر دانست. ایجاد تغییرات در صنایع دستی بلوچ به شرطی که به ماهیت و ارزش اولیه آن ها آسیب نرسد، می تواند به افزایش بازارپسندی این محصولات کمک کند. هم چنین، افزایش تبلیغات (رسانه ای، تهیّه بروشور، بنر، پوستر، کتابچه و غیره) می تواند افزایش جریان اطّلاعات بین قطب تولید و بازارهای مصرف را بهبود بخشد.
اصالت و ارزش: تحلیل عمیق عامل مبنا برای کشف عوامل مؤثّر بر رونق صنایع دستی بلوچ، صحّت و دقت بالای نتایج به خاطر تجربه و تخصّص بالای جامعه نمونه در زمینه موضوع تحقیق. از این رو، ارزش یافته های تحقیق از یک طرف به روش گردآوری و تحلیل داده ها برمی گردد؛ زیرا صرفاً متّکی بر روش های ترکیبی و عامل مبناست و از طرف دیگر، به تفسیر و مستندسازی یافته ها برمی گردد.
مشارکت بهره برداران روستایی در طرح های مرتع داری و عوامل مؤثر بر آن در شهرستان ماهنشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت جوامع روستایی عامل مهمی در پیشبرد طرح های منابع طبیعی محسوب می گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان مشارکت بهره برداران در مراحل مختلف اجرای طرح های مرتع داری و عوامل مؤثر بر آن انجام شد. این مطالعه با استفاده از یک پژوهش توصیفی- همبستگی در خانوارهای روستایی بهره بردار از مراتع شهرستان ماهنشان در روستاهایی که طرح های مرتع داری در آن ها اجرا شده و یا در حال اجرا بود، صورت گرفت. با استفاده از یک روش نمونه گیری چند مرحله ای از بین 1280 نفر بهره بردار 204 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند و با کمک ابزار پرسشنامه مورد مصاحبه قرارگرفتند. روایی محتوای پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان مرتبط و روایی سازه براساس تحلیل روایی همگرایی به دست آمد، همچنین پایایی آن با استفاده از آزمون راهنما و محاسبه ضریب کرونباخ آلفا (75/0 تا 95/0) صورت گرفت.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS20استفاده گردید. نتایج نشان داد مشارکت یا دخالت دادن مردم در پروژه های حفاظت مراتع پایین و بیشتر به صورت انفعالی بوده است. مشارکت خانوارها رابطه ی مستقیم معنی داری با دارایی های فیزیکی همچون سطح اراضی زراعی آبی و باغی، تعداد کندوی زنبور عسل و تعداد طیور؛ میزان استفاده از خدمات حمایتی همچون اعتبارات (بیمه و وام)، نهاده های یارانه دار یا رایگان (بذر، سم، نهال و کود)، ترویج به واسطه ی اطلاعات دریافت شده از فیلم های آموزشی و شرکت در دوره های ترویجی؛ دانش مردم درباره ی اهمیّت مراتع؛ عضویت در نهادهای اجتماعی روستا و سن پاسخگو داشت. بر اساس تحلیل رگرسیونی گام به گام، متغیّرهای تبیین کننده مشارکت بهره برداران در طرح های مرتع داری عبارتند از: تعداد دوره های شرکت کرده، سطح کشت محصولات زراعی آبی، سن پاسخگو، استفاده از بیمه، عضویت در نهادهای اجتماعی روستا و میزان دریافت اطلاعات از طریق فیلم های ترویجی.
تبیین مزیت های استفاده از مدل ترکیبی تصمیم گیری WASPAS در مکان یابی روستاهای هدف گردشگری (مطالعه موردی روستاهای هدف گردشکری استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همان گونه که شناخت پدیده های دنیای پیرامون، بیان واقعیت های طبیعی– انسانی و سیستم های فضایی برمبنای یک تئوریک قوی استوار هستند استفاده از مدل ها و روش های کمی به عنوان ابزاری قوی برای شناخت بهتر آن ها نیز ضروری است. امروزه در راستای قانون مند شدن علوم انسانی استفاده از ارقام و تکنیک های آماری و ریاضی در تحقیقات این علوم متداول شده است هدف این پژوهش تبیین مزیت های استفاده از مدل ترکیبی تصمیم گیری WASPASاست. تکنیک تولید وزنی یک تکنیک بسار دقیق و ماتریس تصمیم گیری آن بر پایه داده های عینی استو برای تصمیم گیری در زمینه مسائل بسیار حساس کاربرد دارد. براین اساس در این پژوهش تأکید بر اولویت بندی روستاهای گردشگری با استفاده از تکنیک WASPASاست، بنابراین شاخص های انتخابی مبتنی بر شاخص های مکانی است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی است. برای شناسایی شاخص های روستاهای هدف گردشگری از مطالعات مرتبط با حوزه تخصصی گردشگری بهره گرفته شد. بر این اساس، 13 معیار و 48 زیر معیار شناسایی و مبنایی برای گردآوری اطلاعات مربوط به روستاهای گردشگری شد. جهت به دست آوردن امتیاز هر معیار که دارای چند زیر معیار است از روش شاخص مرکزیت استفاده و نمره هر معیار با توجه به زیر معیارهای آن محاسبه شد، سپس با استفاده از مدل ارزیابی تولید وزنی تجمعی به اولویت بندی روستاهای گردشگری پرداخته شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که روستاهای درب گنبد، بیشه و ولیعصر به ترتیب قابلیت بیشتری برای توسعه و سرمایه گذاری فعالیت های گردشگری دارند و روستاهای شول آباد، حشمت آباد و ونایی به نسبت قابلیت توسعه کمتری دارند، به گونه ایی که خروجی حاصل از مدل به خوبی با واقعیت های موجود منطبق است.
تحلیل محتوایی حقوق شهروندی روستایی در برنامه های پنج ساله توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه حق برخورداری از توسعه (حق توسعه یافتگی، حق شهروندی و ...) در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی/ زیست محیطی به طور هم زمان و هم وزن حق غیرقابل انکار هر شهروند است. پارادایم توسعه پایدار با رویکرد نوین در حقوق شهروندی (رویکرد نظام مند و همه جانبه) تلاش دارد به موازات نهادینه کردن حقوق همه جانبه انسان ها و مکان ها، حقوق گروه های هدف (زنان، کودکان، فقرا و مانند آن) را نیز در اولویت قرار دهد. شهروند در منابع حقوقی و توسعه ای به افرادی گفته می شود که تابعیت و اقامت (دائم و موقت) کشوری را داراست و به تبع این وابستگی از حقوق و مزایایی برخوردار می شوند که در قانون اساسی و سایر قوانین عادی در آن کشور به رسمیت شناخته شده است. در این راستا پرسش اساسی این است که جمهوری اسلامی در برنامه خود به چه میزان به حقوق شهروندی روستایی توجه کرده است؟ برای پاسخ علمی به پرسش، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه تحلیل محتوا با نگاه نظام مند و همه جانبه به حقوقشهروندی روستایی در برنامه های پنج گانه توسعه جمهوری اسلامی ایران است. یافته ها نشان می دهد که در نظام برنامه ریزی کشور توجه به مقوله حقوق شهروندی روستایی چه به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم در برنامه ها (هر چند به صورت بسیار اندک) شده است و از برنامه اول تا پنجم (به جزء برنامه دوم که حقوقی مورد نظر نبوده) به لحاظ فراوانی اهداف، سیاست ها و اقدامات از یک روند تکاملی برخوردار است، ولی از کاستی های ساختاری به لحاظ ایده، برنامه ریزی و مدیریت برخوردار است.
تحلیل فضایی ظرفیت سازگاری سکونتگاه های روستایی شهرستان روانسر در مواجهه با خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی سطح کلی ظرفیت سازگاری سکونتگاه های روستای نسبت به خشکسالی، به منظور مدیریت اثربخش روستاها از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، چرا که با شناسایی و رتبه بندی توان سازگاری دهستان ها، اتخاذ استراتژی های مدیریتی متناسب جهت کاهش آسیب های ناشی از خشکسالی میسر می گردد. در این راستا، هدف کلی پژوهش حاضر اولویت بندی سطح ظرفیت سازگاری نسبت خشکسالی در بین چهار دهستان بخش مرکزی شهرستان روانسر در استان کرمانشاه است. به این منظور در تحقیق کمّی حاضر، پنج شاخص موثر و مهم سنجش ظرفیت سازگاری نسبت به خشکسالی یعنی میزان دانش سازگاری، به کارگیری استراتژی های سازگاری، وجود منابع و نهاده های لازم برای سازگاری، دسترسی به منابع و نهاده های لازم برای سازگاری و میزان مشاوره دریافتی در رابطه با روش های سازگاری، براساس بررسی ادبیات تحقیق، انتخاب گردید. سپس با استفاده از آزمون T تک نمونه ای یک طرفه، میزان تاثیرگذاری هر یک از شاخص های فوق الذکر بر ظرفیت سازگاری روستاییان از دیدگاه دهیاران بخش مرکزی شهرستان روانسر (N=48) که به روش سرشماری انتخاب شدند، بررسی و تایید گردید، در مرحله ی بعد برای تعیین وزن شاخص های مذکور، با استفاده از تکنیک گلوله برفی و روش نمونه گیری هدفمند، 10 نفر از خبره گان و کارشناسان جهاد کشاورزی شهرستان روانسر انتخاب و از نظرات آنان بهره گرفته شد. نتایج پژوهش با استفاده از تکنیک TOPSIS براساس شاخص های مذکور، نشان داد که مناطق روستایی دهستان های حسن آباد و زالواب در شهرستان روانسر استان کرمانشاه بیشترین ظرفیت سازگاری را نسبت به خشکسالی داشتند، در حالی که دهستان های بدر و دولت آباد به ترتیب ظرفیت سازگاری کمتری را نسبت به خشکسالی دارا بودند. یافته های این پژوهش می تواند توصیه هایی برای برنامه ریزان روستایی جهت مدیریت موثر بحران خشکسالی به منظور کاهش آسیب پذیری و ارتقای تاب آوری روستاییان داشته باشد
اثرات گردشگری مذهبی بر فضاهای روستایی مورد: روستای اوجی آباد در شهرستان آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری مذهبی، یکی از مهم ترین شاخه های گردشگری فرهنگی محسوب می شود که ماهیت خود را مدیون اعتقادات مردم به اماکن و اشخاص مذهبی و زیارت آن هاست. در ایران نیز به فراخور فراز و فرودهای سیاسی و مذهبی، در دوران اسلامی اماکن و مجموعه های فرهنگی- مذهبی فراوانی احداث شده است؛ برخی از این اماکن مذهبی، در روستاهای کنونی واقع شده است که می توان آن ها را مقاصد گردشگری مذهبی قلمداد کرد. بر اساس تجربیات موفق مکان های مذهبی همچون مشهد الرضا، حرم حضرت معصومه در قم و حرم مقدس عبدالعظیم حسنی در شهر ری، این اماکن توان بالایی در توسعه ی اقتصادی جوامع محلی دارد. در مقیاسی کوچک تر، روستای اوجی آباد از توابع شهرستان آمل که با مجموعه ی تاریخی- مذهبی خود، پذیرای زائران زیادی از روستا، روستاهای اطراف، شهرهای اطراف و حتی سایر استان هاست، یکی از بهترین نمونه ها برای توسعه ی پایدار گردشگری فرهنگی و مذهبی و فراخور آن توسعه ی اقتصاد روستایی است. در این تحقیق سعی شده است تا به واکاوی اثرات گردشگری مذهبی بر روستای اوجی آباد شهرستان آمل پرداخته شود. نوع تحقیق کاربردی، روش گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی و روش تفسیر داده ها نیز توصیفی- تحلیلی است. پس از توصیف آماره ها و میانگین ها، داده های پژوهش با استفاده از تکنیک دلفی، آزمون ANOVA و رگرسیون خطی در محیط نرم افزارSPSS تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که گردشگری مذهبی بر توسعه ی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی روستای اوجی آباد اثر یکسانی نداشته است. از میان ابعاد مورد مطالعه در این روستا، بعد اقتصادی بیشترین تأثیر را از پدیده ی گردشگری پذیرفته است که این وضعیت نشانگر درگیر شدن و تحت تأثیر قرار گرفتن افراد مختلف و مشاغل متنوع از پدیده ی گردشگری است. البته اثرات اقتصادی گردشگری، بخش اندکی از مشاغل و افراد را منتفع ساخته و بسیاری از ساکنان محلی، از این پدیده بی بهره بود اند که این امر نیز مبین عدم استفاده از تمامی ظرفیت های گردشگری است. همچنین تنوع فرهنگی زائران ورودی به روستا، اثرات ملموسی بر فرهنگ مردمان روستا داشته است و به لحاظ زیست محیطی نیز مناطق حساس مرتبط و نزدیک به مجموعه، از انباشت زباله و ازدحام تأثیر بیشتری پذیرفته اند.
سنجش میزان پایداری امنیت اجتماعی در سکونتگاه های روستایی (مورد مطالعه: روستاهای مرزی هیرمند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی پایداری امنیت اجتماعی سکونتگاه های مرزی هیرمند است. در این راستا، برطبق فرمول کوکران 384نفر از سرپرستان خانوار به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند و برحسب نمونه گیری تصادفی نسبت سهم پرسشنامه 44روستای نمونه گیریشده مشخصشد. جمع آوری دادهها براساس روش میدانی ازطریق مصاحبه مستقیم با اهالی روستا و همچنین مصاحبه با شوراها و دهیاران و مسئولان گردآوری شدهاست. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss و Expert Choice استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در تمامی شاخص های مطرح شده به جز شاخص های دسترسی به مراکز آموزشی، دسترسی به مراکز بهداشتی، فرصت پیشرفت، رضایت از عملکرد نهادها، رضایت از امکانات تفریحی و رضایتمندی از منظر روستا میانگین به دست آمده پایین تر از حد میانه -عدد3- است به این معنا که میزان پایداری اجتماعی سکونتگاه های مرزی کم است و تنها در شاخص های سلامتی محیط، رضایت از زندگی در روستا و فقدان بیماریهای عفونی میزان پایداری زیاد است. همچنین، نتایج رتبه بندی مهمترین اقدامات مرزی برای امنیت روستاهای مرزی هیرمند نشان داده شد. در بین اقدامات موردنظر نبود حمل موادمخدر و سایر کالاهای غیرمجاز از مرزهای غیرمجاز با میانگین 591/0، کاهش قاچاقچیان کالا در جهت فقدان تبعیض و نابرابری گروههای اجتماعی با میانگین 278/0، تردد اشخاص از دروازه های رسمی و غیر رسمی مطابق با آیین نامه ها با میانگین 083/0، برهم نخوردن آرامش مرزی و فقدان درگیری ها و اختلافات مرزی با میانگین 048/0 بالاترین و پایین ترین وزن ها را به خود اختصاص دادهاند.
بررسی و تحلیل شاخص های توسعة هوشمند روستایی (مطالعة موردی: روستاهای شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تلاش های زیادی برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکندة شهرها به عمل آمده که عمده ترین آن ها راهبرد «رشد هوشمند» است. پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی توسعة هوشمند در نواحی روستایی شهرستان بینالود (روستاهای ابرده علیا، جاغرق، حصار گلستان و ویرانی) به دنبال ارائة چهارچوبی از این راهبرد، مشتمل بر اصول و عوامل مؤثّر بر شکل گیری آن است. روش: پژوهش حاضر، از حیث هدف «کاربردی» و به لحاظ روش و ماهیّت «توصیفی- تحلیلی» است. برای جمع آوری اطّلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده شده است. در ابتدا برای تعیین شاخص های تحقیق از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شده و برای بررسی شاخص های توسعة هوشمند روستایی در شهرستان بینالود، ۴ روستای ابرده علیا، جاغرق، حصار گلستان و ویرانی به عنوان جامعة نمونه انتخاب شد که از مجموع ۳۵۴۹ خانوار در نقاط روستایی نمونه، با فرمول کوکران با خطای ۰.۰۷۵ درصد، حجم نمونه ۱۶۳ خانوار به دست آمده است، این افراد با روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای انتخاب شدند. یافته ها: با توجّه به نتایج فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی مشخّص شد که شاخص های اقتصاد خلاق روستایی با وزن ۰.۵۳۴، سرمایة انسانی با وزن ۰.۱۴۸ و شاخص های اقتصادی با وزن ۰.۱۳۸ بیش ترین تأثیر را در شکل گیری توسعة هوشمند روستایی داشته اند. هم چنین، بررسی شاخص های مختلف توسعة هوشمند در سطح روستاهای نمونه و نتایج آزمون T تک نمونه ای نشان از شرایط نامناسب تر شاخص های کالبدی و زیست محیطی در روستاهای نمونه برای توسعة هوشمند دارد. در نهایت، براساس مدل تحلیل خاکستری نیز مشخّص شد که روستای جاغرق شرایط بهتری از سه روستای ابرده،حصار و ویرانی داشته است و روستای ویرانی در پایین ترین سطح توسعة هوشمند روستایی قرار گرفته است. محدودیّت ها/ راهبردها: عدم دسترسی به اطّلاعات و آمار دقیق و عدم هم کاری و گاه عدم صداقت برخی از روستاییان از جمله محدودیّت های تحقیق حاضر است. راه کارهای عملی: جلوگیری از رشد بیرونی با هدایت رشد به درون بافت، افزایش خدمات و مراکز تأمین نیازهای اصلی روستاییان جهت کاهش رفت و آمد، تقویت پیوند روستا شهری جهت تأمین نیازهای دو طرفه و غیره از جمله راه کارهایی در جهت پایداری و زیست پذیری سکونت گاه های روستایی این ناحیه است. اصالت و ارزش: در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی شاخص های توسعة هوشمند روستایی شناسایی و با استفاده از تحلیل خاکستری نقاط روستایی مورد مطالعه سطح بندی شود.
بررسی عوامل موثر در بهبود عملکرد طرح هادی از دیدگاه دهیاران و اعضای شورای روستایی بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح هادی در نواحی روستایی با انگیزه های اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و فرهنگی اجرا شده است و با توجه به اثرگذاری بالای این طرح بر زندگی روستاییان، ارزیابی تاثیرات آن ضرورت دارد. لذا این مقاله درصدد است تا از نگاه دهیاران و اعضای شورای روستا به بررسی ابعاد طرح هادی بپردازد. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی از نوع پیمایشی و ابزار تحقیق پرسشنامه بوده است. جامعه آماری مشتمل بر دهیاران و اعضای شورای روستا است که دهیاران به روش سرشماری و اعضای شورا روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. تعداد نمونه دهیاران 31 و تعداد نمونه اعضای شورای روستایی 103 نفر بوده است(شوراهای سه نفره هر سه نفر و شوراهای 5 نفره سه نفر). نتایج نشان می دهد که طرح هادی بر روی وضعیت کالبدی روستاها اثر مثبتی گذارده است. با این همه از نظر اقتصادی و فرهنگی تاثیر چندانی نگذارده و نقشه های تدوین شده از روستا در طرح هادی نامناسب بوده است. یافته های تحقیق بیان می کنند که در مجموع رضایت پایینی از طرح هادی در بین دهیاران و اعضای شورا وجود داشته است و آنان معتقد بودند که در اجرای طرح هادی باید نظر آنان لحاظ می شد.
تحلیل انگیزه های گردشگران در انتخاب مقصد گردشگری کشاورزی (مطالعه موردی: بخش الموت شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز روزافزون مردم به تفریح در خارج از فضاهای شهری، به ویژه در کلان شهرها و شهرهای صنعتی کشور، فرصت مناسبی را برای درآمدزایی از محل گردشگری کشاورزی، برای کشاورزان ایجاد کرده است. البته در صورت مدیریت نادرست، این نیاز سبب تشدید تغییر کاربری اراضی کشاورزی می شود. یکی از مهم ترین عوامل موفقیت در درآمدزایی از محل گردشگری کشاورزی، شناخت بازار گردشگری و انگیزه های گردشگران است. پژوهش حاضر انگیزه های گردشگران را در انتخاب مقاصد گردشگری کشاورزی بررسی کرده است. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است که به روش پیمایشی و با راهبرد کمی انجام شد. جامعه آماری شامل گردشگران بالای 18 سال بود که در تابستان اقدام به بازدید از بخش الموت شرقی کرده بودند. حجم نمونه بر اساس تعداد انگیزه های بررسی شده و شرایط تحلیل عاملی تعیین شد. نمونه مطالعه شده این تحقیق شامل 255 نفر گردشگر بود که به دلیل نبود چهارچوب نمونه گیری مناسب به صورت در دسترس انتخاب شدند. از دیدگاه گردشگران انگیزه هایی مانند بهره مندشدن از هوای پاکیزه، تماس با طبیعت، استراحت، تمدد اعصاب و لذت بردن از تعطیلات خانوادگی در فضایی آرام بیشترین اولویت را داشتند. همچنین تحلیل مؤلفه های اثرگذار و انگیزشی در انتخاب مقصد گردشگری کشاورزی نشان داد همراهی با خانواده در طبیعت، یادگیری و صرف هزینه کمتر و خودشکوفایی و تغییر از مهم ترین عوامل در انتخاب مقصد گردشگری کشاورزی بوده اند.
ارزیابی رابطه کشاورزی پایدار و توسعه پایدار روستایی (مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان فسا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزی نقش اساسی و تعیین کننده ای در سرنوشت جامعه روستایی ایران دارد و نمی توان انتظار داشت بدون داشتن راه حلی استوار و منطقی برای کشاورزی به توسعه روستایی رسید. هدف تحقیق حاضر ارزیابی رابطه کشاورزی پایدار و توسعه پایدار روستایی در نواحی روستایی شهرستان فسا است. در این مطالعه از روش توصیفی تحلیلی استفاده و داده ها به روش پیمایشی تهیه شد. جامعه آماری این تحقیق شامل سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان فسا بود که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 285 نفر از بین آن ها به صورت تصادفی انتخاب شد. این افراد از طریق پرسش نامه که اعتبار آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ آزموده شده بود بررسی شدند. در این مطالعه برای تجزیه وتحلیل داده ها از رویکرد آماری مدل سازی معادله های ساختاری و آزمون تحلیل عاملی تأییدی دوعاملی مرتبه اول استفاده شد. نتایج آزمون ها نشان داد هر دو مدل اندازه گیری توسعه روستایی و کشاورزی پایدار اعتبار قابل قبولی دارد. همچنین مدل دوعاملی مرتبه اول برای ارتباط بین توسعه پایدار روستایی و کشاورزی پایدار و برازش آن ها با داده های گردآوری شده اعتبار داشت. بر اساس نتایج تحلیل درمجموع معرف های کشاورزی پایدار تأثیر مستقیم بیشتر و معنادارتری بر توسعه پایدار روستایی نسبت به شرایط معکوس این رابطه داشته اند.
بررسی و شناسایی توان ها و محدودیت های توسعه صنعت گردشگری در نواحی مورد شناسی: روستای میمند کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور گردشگری به عنوان یک نیاز و تبدیل شدن آن به عنوان بزرگ ترین صنعت خدماتی دنیا و تخصصی شدنش، این فرصت را فراهم کرده تا هر مقصدی جهت بهره جستن از منابع حاصل از گردشگری امیدوار باشد. هدف از این پژوهش، بررسی قابلیت های گردشگری روستای میمند و ارائه راهکارهای استراتژیک در زمینه گردشگری است. پژوهش حاضر، از نوع کاربردی و روش مطالعه، ترکیبی از روش های توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، شامل دو گروه گردشگران و کارشناسان گردشگری بودند که بر اساس فرمول کوکران، از میان 750 نفر گردشگر سال 1392 و 35 نفر کارشناس گردشگری -به صورت تمام شمار- 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقدار آلفای کرون باخ برای قابلیت اعتماد گروه گردشگران، 0.73 و برای گروه کارشناسان، 0.84 محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش آماری تحلیل عاملی در محیط نرم افزاری SPSS، مدل SWOT و نرم افزارEXCEL استفاده شده است. نتایج روش تحلیل عاملی نتایج نشان داد که، عوامل خدمات زیربنایی با 14.682 درصد، عوامل فرهنگی با 9.934 درصد، عوامل خدمات پذیرایی با 7.087 درصد، خدمات سرویس بهداشتی با 5.254 درصد، عوامل اقتصادی با 4.757 درصدو امکانات رفاهی با 4.501 درصد تبیین، می توانند در جذب گردشگر نقش زیادی داشته باشند. همچنین، نتایج روش SWOT نشان داد که نتایجبه دست آمدهبیان کنندهاینواقعیت استکه روستای میمند،علیرغمبرخورداریازقوّت هاوفرصت ها،ازجمله:موقعیتجغرافیایی، تنوعمنابعوجاذبه هایطبیعی،تاریخی و فرهنگیگرفتارضعف هاو تهدیدهایمختلفیهمچون کمبودزیرساخت هایگردشگری وعدمتبلیغاتمناسباست. اینپژوهشدرپیآناستکهبا ارائهراهبردهایی،بهتوسعهصنعتگردشگریاینروستاکمککند. در بین استراتژی ها، نقاط قوّت با امتیاز 3.222 در رتبه اول و همچنین ضعف ها با امتیاز 2.989، فرصت ها با امتیاز 2.864 و تهدیدها با امتیاز 2.785 رتبه های بعد را به خود اختصاص دادند. با توجه به نتایج جدول های 4، 5 و 12 فرضیه تحقیق مورد تأیید قرار می گیرد؛ به گونه ای که در روستای میمند عوامل داخلی می توانند نقش مؤثرتری در توسعه گردشگری نسبت به عوامل خارجی ایفا کنند.
ارزیابی فضایی – کالبدی مسکن پایدار روستایی: (مطالعه موردی روستاهای استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن روستایی به طور طبیعی تجلیگاه شیوه زیستی- اقتصادی-اجتماعی- روستایی به شمار می رود و الگو و عملکردهای آن در پیوند با عرصه مکانی- فضایی، به مثابه دریچه ای است به شناخت چشم انداز و روندهای حاکم بر زندگی و فعالیت روستا. هدف این پژوهش ارزیابی مؤلفه های پایداری مسکن در استان لرستان است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. در این راستا برای انتخاب حجم نمونه با توجه به وسعت منطقه مورد مطالعه در گام نخست برای مشخص نمودن مناطق همگن از تحلیل عاملی استفاده شد،نتایج آزمون تحلیل عاملی مشخص نمود که اقلیم منطقه حاصل تعامل 3 مؤلفه مختلف یعنی(مؤلفه حرارتی ، مولفه رطوبت و مولفه بارش ) می باشد. این عوامل با مقادیر ویژه بیش از 1 حدود 35/73 درصد از کل واریانس را توجیه می کنند. سپس با استفاده از روش تحلیل خوشه ای وارد[1] به خوشه بندی شهرستانها پرداخته شد. بر اساس تحلیل خوشه ای شهرستان های استان در 3 پهنه اقلیمی قرار گرفتند. پس از مشخص شدن مناطق همگن اطلاعات مربوط به تعداد خانوار، موقعیت طبیعی و فاصله هر روستا تا مرکز شهرستان دسته بندی گردید و وارد محیط GIS شد. در هر پهنه بر اساس این سه عامل به تعداد حالتهای ایجاد شده در محیط GIS (query) گرفته شد و فراوانی روستاهای هر دسته در پهنه های همگن مشخص شد. در مجموع تعداد 50 روستا به صورت نمونه انتخاب گردید. برای شناسایی شاخص های سنجش مسکن پایدار و نماگرهای مرتبط با آنها با تاکید ویژه مناطق روستایی از مطالعات مرتبط با حوزه تخصصی بهره گیری شد و بر این اساس 4 قلمرو 13متغیر و 73 گویه مطرح در این زمینه شناسایی گردید و مبنای طراحی پرسشنامه به عنوان ابزار اصلی تحقیق در مطالعات میدانی- قرار گرفت جامعه آماری شامل خانوارهای ساکن در روستاهای استان لرستان می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 500 سرپرست خانوار انتخاب گردید و به همین تعداد 500 پرسشنامه تکمیل گردید. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از مطالعات میدانی، از دو روش آمار توصیفی و استنباطی(آزمونT و آزمون تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج حاصل آمار توصیفی نشان می دهد که تفاوت هایی میان فضاهای مسکن و مشخصات آنها در پهنه های مختلف به لحاظ ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون های T تک نمونه ای نشان می دهد که در مجموع سطح پایداری ابعاد مسکن در پهنه های مختلف پایین می باشد همچنین نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس نشان می دهد که به لحاظ بعد کالبدی پهنه نیمه مرطوب باتابستان گرم و زمستان معتدل و پهنه نیمه خشک باتابستان بسیار گرم و زمستان نسبتا سرد در یک طبقه قرار می گیرند و وضعیت مناسب تری نسبت به پهنه نیمه مرطوب باتابستان معتدل و زمستان سرد دارند. همچنین به لحاظ بعد اقتصادی روستاهای استان در دو طبقه قرار گرفته اند یعنی پهنه نیمه مرطوب باتابستان معتدل و زمستان سرد وضعیت مناسبتری به سایر پهنه ها دارد ، همچنین به لحاظ بعد اجتماعی روستاهای مورد مطالعه در دو طبقه قرار گرفته اند نتیجه آزمون نشان می دهد که پهنه نیمه خشک باتابستان بسیار گرم و زمستان نسبتا سرد وضعیت نامناسب تری نسبت به سایر پهنه ها دارد. در نهایت به لحاظ بعد زیست محیطی چون هر سه پهنه در یک طبقه قرار گرفته اند، نشان می دهد وضعیت هر سه پهنه یکسان می باشد و تفاوتی با هم ندارند. [1].Ward
تحلیلی بر تأثیر ابعاد توسعه پایدار اجتماعات محلی بر توسعه گردشگری طبیعی با نظرسنجی از ساکنان روستایی شهرستان نقده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کلی مطالعه تأثیر ابعاد توسعة پایدار اجتماعات محلی بر توسعة گردشگری طبیعی در اجتماعات روستایی شهرستان نقده، از توابع استان آذربایجان غربی صورت گرفته است. جامعة آماری این پژوهش، ده روستای دارای جاذبه های طبیعی در شهرستان نقده است که از میان آنها 384 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. این پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است و گردآوری دادهها با استفاده از روش های مشاهده، مصاحبه با کارشناسان و با ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل خوشه ای سلسلهمراتبی، آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته ها نشان می دهد روستاهای حسنلو، بالیقچی، گرده قیط و درگه سنگی، بهعلت برخورداری از پتانسیل های طبیعت گردی، در بالاترین سطح پایدار (فراجذاب) قرار دارند و روستاهای طالقان و ساخسیتپه، بهعلت فقر منابع طبیعی، در مکان ناپایدار (فروجذاب) واقع شده اند. در گروه بندی شاخص های مورد مطالعه با استفاده از تحلیل خوشه ای به روش ادغام «وارد» بر نمره های شاخص های ابعاد سه گانه توسعه پایدار، چهار خوشه در هر بعد مشخص شد که بهترتیب عبارت اند از: بعد اقتصادی (اشتغال و درآمد، برنامه ریزی دولتی، ارتقای کیفیت زندگی و کشاورزی)، بعد اجتماعی (دانش و مشارکت، رضایت و الگوبرداری، امنیت و تبلیغات و اطلاع رسانی) و بعد اکولوژی- زیست محیطی (حفاظت از منابع طبیعی، حساسیت های زیست محیطی، تغییر کاربری اراضی و خدمات ارتباطی و زیرساختی). درنهایت، نتایج آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون توکی از دیدگاه اجتماعات محلی نشان داد که بعد اجتماعی- فرهنگی با میانگین 5229/4، از اهمیت بیشتری در توسعه گردشگری طبیعی برخوردار است. برایناساس، می توان گفت توسعه از طریق ابعاد متعدد خود (اقتصادی- نهادی، اجتماعی- فرهنگی، اکولوژیکی- زیست محیطی) توسعه گردشگری طبیعی را محقق می سازد.
موانع توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی مورد: مددجویان تحت پوشش کمیته امداد در سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی یکی از اجزای لازم برای رسیدن به توسعه پایدار به حساب می آید؛ به گونه ای که، دستیابی به توسعه پایدار، بدون توانمندسازی اقشار ضعیف جامعه امکان ناپذیر توصیف می شود. در این تحقیق تلاش شده است تا موانع و محدودیت های توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خان وارهای روس تایی تحت پوشش کمیته ام داد سیستان، مورد کنکاش قرار گیرد. روش تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر بررسی منابع اسنادی و بررسی های میدانی با استفاده از تکمیل پرسشنامه های روستا و خانوار و تکمیل فرم های مشاهدات میدانی بوده است. جامعه آماری تحقیق را خانوارهای روستایی تحت پوشش کمیته امداد در منطقه سیستان تشکیل می دهد. برای تعیین حجم نمونه خانوار، ابتدا روستاهای با بیش از 50 خانوار تحت پوشش کمیته امداد شناسایی گردید و با توجه به تعداد این روستاها و به کارگیری فرمول های شارپ و اصلاحی، 40 روستا به عنوان روستاهای نمونه تعیین گردید. سپس با توجه به تعداد خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد در روستاهای نمونه و استفاده از فرمول کوکران، تعداد 341 خانوار به عنوان حجم نمونه خانوار محاسبه شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات، از طریق مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تحلیل های آماری و فضایی با استفاده از نرم افزارهای Expert Choice، SPSS وArcGIS صورت گرفته است. نتایج حاکی از وجود اختلاف معنی دار در شدت موانع و محدودیت های اقتصادی و اجتماعی روستاهای واقع در شهرستان های مرزی سیستان با سایر روستاهای واقع در این منطقه است. همچنین بر اساس تحلیل های فضایی، نواحی شمال شرقی و غرب این منطقه، دارای بیشترین و نواحی جنوب شرقی آن دارای کمترین شدت موانع و محدودیت ها برای توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی هستند. از طرف دیگر، نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (One-Way Anova) مؤید آن است که تأثیر محدودیت های منابع آب، بر فعالیت های معیشتی با ضریب 502/0 و درآمد و اشتغال با ضریب 378/0، به ترتیب مهم ترین موانع و محدودیت های اقتصادی و مشکلات سازمانی با ضریب 490/0 و ویژگی های شخصیتی یا فردی سرپرست خانواده با ضریب 436/0 به عنوان مهم ترین موانع و محدودیت های توانمندسازی اجتماعی خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد ساکن در این منطقه به حساب می آید.
امکان سنجی تولید برق از پنل خورشیدی پشتبام در مناطق روستایی استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق امکان سنجی تولید برق خورشیدی با سامانه فتوولتائیک در مناطق روستایی و با استفاده از پشت بام واحدهای مسکونی در استان خوزستان به عنوان سامانه ی کمک یار شبکه ی تأمین برق است. بررسی واحدهای مسکونی روستایی این استان نشان داد که بیشترین سطوح قابل استفاده پشت بام این واحدها، جهت نصب پنل های خورشیدی، به ترتیب با 56/22، 08/10، 58/8 و 73/7 درصد از کل مساحت مفید، در شهرستان های اهواز، دزفول، شوش و شادگان، قرار دارند. همچنین مقدار سطح مفید پشت بام واحدهای مسکونی روستایی، جهت نصب سامانه فتوولتائیک، 45 درصد محاسبه شد. بر اساس نقشه ی تهیه شده در محیط GIS، میانگین سالانه ی شدت تابش روزانه آفتاب در کل روستاهای استان خوزستان، 219/5 کیلووات ساعت به دست آمد.
بیشترین میانگین سالیانه شدت تابش آفتاب در روستاهای شهرستان های رامهرمز و هندیجان، به ترتیب با 37/5 و 36/5 کیلووات ساعت بر مترمربع در روز به دست آمد. با فرض استفاده از 25 درصد از سطح پشت بام و بازده 48/6 درصدی سامانه تبدیل انرژی خورشیدی، امکان تولید برق در پشت بام واحدهای مسکونی روستایی استان خوزستان، 5/766 گیگاوات ساعت در سال می باشد که این مقدار، 29/7درصد از مصرف کل برق خانگی استان و 80/28درصد سرانه مصرف برق خانگی در استان خوزستان است. همچنین در استان خوزستان بیشترین مصرف برق همزمان با بیشترین تابش خورشیدی است. بنابراین، می توان با استفاده از سامانه های فتوولتائیک در پشت بام منازل روستایی، فشار بر خطوط انتقال برق و قطعی برق را کاهش داد.
عدالت فضایی بهره مندی از امکانات و خدمات در سکونت گاه های روستایی دهستان های استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی روستایی جلوه ای از اعتدال، رفع نابرابری و تبعیضات مکانیست که می تواند در تحقق اهداف توسعه متوازن در سطح ملی موثر باشد. از آنجایی که دسترسی به امکانات و خدمات به خصوص در زمینه های زیرساختی و تولیدی در شکل گیری و تقویت زمینه های توسعه روستاها نقش دارد، تحقیق حاضر میزان دسترسی و بهره گیری دهستان های استان گیلان از خدمات کلیدی توسعه روستایی را به عنوان یکی از مصادیق کاهش نابرابری و عدالت فضایی است، مورد سنجش قرار داده است. روش تحقیق در این مقاله از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت توصیفی- تحلیلی است؛ برای انجام این پژوهش از مدل موریس، روش شاخص بندی، استاندارد سازی و تقسیم بر میانگین استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده، دهستان های سراوان، کلیشم و گل سفید بیشترین میزان دسترسی و دهستان های کوهستانی تالش، شوئیل و اشکور علیا محروم ترین دهستان ها از نظر دسترسی به امکانات و خدمات روستایی بوده اند؛ بر اساس شاخص های مورد بررسی، فاصله ی بین دهستان های محروم و برخوردار به طور تقریبی بین 2 تا 10 برابر در نوسان بوده است. این وضعیت نشان دهنده نابرابری شدید فضایی در برخورداری از امکانات و خدمات در سطح دهستان های استان گیلان است.
ارائه ی مدل آمایشی راهکارهای بهبود معیشت روستاییان با تأکید بر امنیت پایدار (محدوده ی اجرای CSP جازموریان در جنوب کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه امنیت جوامع با ابعاد نظامی، معیشتی، محیطی و اجتماعی- فرهنگی جوامع پیوند خورده است و امنیت پایدار بدون تأمین اشتغال مطمئن و درآمدزا محقق نخواهد شد. جوامعی که امنیت پایدار و اقتصاد پایدار را به عنوان یک رسالت راهبردی نگاه می کنند شناسایی، تقویت و بالفعل سازی ظرفیت های انسانی، سازمانی، فضایی- مکانی و... را برای تحقق اشتغال پایدار در پیش گرفته اند. اجرای CSP در نواحی روستایی یکی از راهکارهای بین المللی برای تحقق اقتصاد و محیط پایدار با رویکرد مشارکتی و آمایشی و منطقه ای است که در سال های اخیر در نواحی روستایی ایران از جمله جازموریان در جنوب کرمان در حال اجراست.
هدف تحقیق حاضر تحلیل عملکرد CSP جازموریان در زمینه اشتغال و ارائه ی مدلی مطلوب برای موفقیت بیشتر چنین برنامه هایی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی با ابزار مشاهده و پرسشنامه گردآوری شدند. جامعه نمونه 8 روستای تحت اجرای CSP و 60 نفر از سرگروه های توسعه عضو CSP می باشد. روش تحلیل داده ها استفاده از آزمون Anova و Tتک نمونه ای در محیط SPSS است.یافته های تحقیق نشان داد در اکثریت روستاها نرخ موفقیت اشتغال کمتر از 50 درصد بوده است، نتایج Anova نشان داد تفاوت معناداری بین مطلوبیت سیاست های 4 گانه در زمینه ی اشتغال زایی وجود دارد و نتایج آزمون T نشان داد موفقیت مشاغل آموزش محور بیش از مشاغل دیگر است.
براساس یافته های تحقیق سیاست آموزش محور و سپس فضامحور نسبت به سیاست های سازمان محور و تجربه محور در ایجاد اشتغال مؤثرتر بوده اند. ارائه ی الگوی مطوب نیازمند تأکید بر نقاط قوت CSP و رفع ضعف های آن است یعنی مدل مطلوب اشتغال و اقتصاد روستایی علاوه بر رعایت فرآیندی بودن، یکپارچگی و مشارکتی بودن باید براساس واقعیت های انسانی و زیرساختی و مقتضیات محلی، معیارهای مکانی- فضایی و الگوی رفتاری ساکنان هر روستا باشد
ارزیابی عملکرد نهادهای متولی در توسعه ی سکونتگاه های روستایی با رویکرد معادلات ساختاری مورد مطالعه: شهرستان جوانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر پایه ی تحقیقات ارزیابی روستاییان از عملکرد متولیانِ امور روستایی، مختص به سنجش عملکرد دهیاران و شوراها بوده، درحالی که نهادهایی مانند جهاد کشاورزی، بنیاد مسکن، منابع طبیعی و غیره، به شدت با مسائل روستاییان درگیر هستند و به شیوه های مختلفی جوامع روستایی را تحت تأثیر قرار می دهند. هدف از پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است، ارزیابی جوامع روستایی از عملکرد نهادهای متولی (شورا، دهیار، بخشدار، جهاد کشاورزی، فرمانداری، بنیاد مسکن، منابع طبیعی و غیره) و بررسی تأثیرات این نهادها بر شاخص های مختلف توسعه روستایی در روستاهای شهرستان جوانرود می باشد.
جامعه ی آماری پژوهش را 4811 نفر سرپرستان خانوار روستایی ساکن در 89 روستای شهرستان جوانرود تشکیل می دهد که با استفاده از فرمول های آماری، 356 نفر از آن ها به عنوان نمونه برآورد گردید. ابزار اصلی پژوهش، پرسشنامه ی محقق ساخته بوده که روایی و پایایی آن به ترتیب با کسب نظرات اساتید دانشگاهی و کارشناسان و انجام پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزارهای SPSSو Amosاستفاده گردید.
نتایج پژوهش نشان داد، 4/12 درصد روستاییان میزان رضایت مندی مناسبی را از متولیان امور روستایی داشته و 39 درصد میزان رضایت مندی متوسط و 6/48 درصد رضایت مندی ضعیفی را از عملکرد متولیان امور روستایی شهرستان جوانرود داشته اند. با وجود میزان رضایت مندی ضعیف روستاییان از عملکرد متولیان امور روستاییِ شهرستان جوانرود، نتایج مدل نهایی برازش شده معادلات ساختاری نشان داد، نهادهای مذکور بر دو شاخص توسعه ی کالبدی- زیرساختی و کیفیت زندگی به ترتیب با اثرات کل 421/0 و 324/0 بیشترین اثر را داشته اند و اثرگذاری آن ها بر شاخص حفاظت از منابع محیطی با اثر کل 234/0-، منفی بوده است.
بررسی رابطه شاخص های سرمایه اجتماعی و پایداری توسعه نواحی مرزی (مطالعه موردی: دهستان حومه غربی شهرستان سوسنگرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی رابطه سرمایه های اجتماعی و پایداری توسعه نواحی مرزی در دهستان حومه غربی واقع در شهرستان سوسنگرد در استان خوزستان می پردازد.
روش: نوع پژوهش به کاررفته، کاربردی و روش بررسی آن، توصیفی- تحلیلی است. بر این اساس، ضمن بررسی ادبیات نظری مربوط به شاخص های سرمایه اجتماعی و پایداری توسعه روستایی، چهارچوب مفهومی متشکّل از 3 مؤلفه برای سرمایه اجتماعی (هم بستگی اجتماعی، میزان مشارکت، اعتماد اجتماعی) به عنوان متغیّر مستقل و 3 مؤلّفه توسعه پایدار (اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی) که متغیّرهای وابسته پژوهش را شکل می دهند، برای انجام این تحلیل انتخاب شده است. جامعه آماری را ۱۹روستا از دهستان حومه غربی (معادل ۱۳۲۴ خانوار در قالب ۵۷۱۷ نفر جمعیت) تشکیل می دهد و نمونه آماری با استفاده از روش کوکران ۳۰۶ نفر در قالب نمونه گیری ساده تعیین شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها متناسب با سؤالات تحقیق، از نرم افزار SPSS و از روش های آماری T-TEST و هم بستگی پیرسون استفاده شده است.
یافته ها: برجسته ترین نتایج تحقیق نشان داده است، بین سرمایه اجتماعی و پایداری روستایی در محدوده مورد مطالعه، رابطه مستقیم و شدید وجود دارد و با بالارفتن سطح سرمایه اجتماعی، سطح پایداری روستایی نیز بهبود خواهد یافت. با توجه به یافته های تحقیق می توان گفت که توجه به شاخص های سرمایه اجتماعی، می تواند زمینه ساز ایجاد یک محیط روستایی قابل زیست، پویا، سالم از نظر محیطی و اجتماعی را فراهم آورد.
محدودیت ها/ راهبردها: سرمایه اجتماعی از روش های متعدّدی تبعیت می کند که فقدان داده های آماری مناسب، توان محقّق را در بهره گیری از روش های سنجش رابطه سرمایه های اجتماعی و پایداری توسعه، محدود می کند.
راهکارهای عملی: مهم ترین راهکار مدیریتی در راستای حرکت روستاها در امر پایداری، توجه به امر سرمایه اجتماعی که موجب هم بستگی، اعتماد و مشارکت در بین روستاییان شود و به آن ها در مدیریت بهتر محیط روستایی و پایداری آن، کمک کند.
اصالت و ارزش: این مقاله می تواند گام دیگری در جهت توسعه ادبیات سرمایه اجتماعی و هم چنین توسعه پایدار در علوم جغرافیایی و برنامه ریزی در امر روستاها باشد.