فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
بهبود کیفیت زندگی در مکان و یا برای اشخاص و گروه های ویژه همواره کانون اصلی توجه برنامه ریزان بوده است. همچنین مسکن، برای هر یک از افراد جامعه پاسخگوی یکی از نیازهای حیاتی بوده و از این رو در دهه های اخیر، گرایش دولت ها به فراهم کردن مسکن روستایی برای نگه داشتن جمعیت در مناطق روستایی بسیار درخور توجه است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های تأثیرگذار متغیر کیفیت زندگی بر کیفیت مسکن و با به کارگیری روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و تحلیل فضایی انجام شد. با توجه به مطالعات میدانی انجام شده، به طور تصادفی 8 روستا از 11 روستای دارای بیش از 100 خانوار بخش «شاندیز» انتخاب شدند. حجم نمونه با توجه به فرمول کوکران و خطای 065/0 درصد برای خانوارهای روستاهای نمونه برابر 217 نفر بود. در پژوهش حاضر، متغیر کیفیت زندگی با 10 شاخص و 3 بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی و متغیر کیفیت مسکن با 10 شاخص و 4 بعد کالبدی، زیست محیطی، معیشت و اقتصاد و آسایش و رفاه انتخاب شدند. واحد تحلیل در پژوهش حاضر، خانوار است. اطلاعات برگرفته از پرسش نامه های مدنظر با روش های تجزیه و تحلیل آماری در محیط نرم افزار SPSS و انجام تحلیل مسیر با نرم افزار EQSبررسی شدند. طبق نتایج پژوهش که با آزمون همبستگی اسپیرمن و رگرسیون حاصل شدند، از بین ابعاد کیفیت زندگی، تنها بعد اجتماعی با متغیر کیفیت مسکن و نیز بعد معیشت و اقتصاد در متغیر کیفیت مسکن با متغیر کیفیت زندگی رابطه معنادار ندارند و سایر ابعاد با متغیرهای پژوهش رابطه معنادار دارند. همچنین از بین 10 شاخص متغیر کیفیت زندگی، 5 شاخص عدالت اقتصادی، رضایت از دسترسی، بهزیستی فردی، کیفیت محیط و مسکن وارد الگو شدند و 46 درصد تغییرات مربوط به متغیر وابسته را تبیین کردند.
شناخت و تحلیل عوامل مؤثر بر رکود صنعت قالی بافی در نواحی روستایی با استفاده از روش کیو (مورد مطالعه: شهرستان گنبدکاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت فرش دست باف یا به عبارتی قالی بافی از کهن ترین صنایع بومی نواحی روستایی ایران ازجمله استان گلستان شناخته می شود. این صنعت در چند دهه گذشته با دلایل گوناگونی که اغلب ناشی از تحولات پیشرفته در ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور است، با در زمینه تولید مشکل و رکود مواجه شده است. در این پژوهش سعی بر آن شد تا با بهره گیری از روش شناسی کیو، بر پایه نتایج پژوهش های مرتبط با فرش دست باف ایران و تجزیه وتحلیل فضای گفتمانی موجود، شناخت جامعی از علل رکود صنعت فرش بافی در منطقه بررسی شده ارائه شد. پس ازآن با استفاده از مشارکت متخصصان دیدگاه های مختلف شناسایی و دسته بندی شد. بدین صورت گامی فراتر از مجموعه تحلیل هایی که تاکنون ارائه شده برداشته شد. در گام بعدی به روش نمونه گیری هدفمند 26 نفر از خبرگان فرش دست باف ترکمن برای انجام مرحله مرتب سازی کیو مشارکت کردند. پس از پایان مرتب سازی، ماتریس داده ها برای تحلیل در نرم افزار SPSS تشکیل شد. برپایه منطق روش شناسی کیو، از روش تحلیل عاملی کیو استفاده شد که اصلی ترین روش برای تحلیل ماتریس داده های کیو بود.یافته های پژوهش نشان می دهد از دیدگاه کارشناسان از میان مجموعه عوامل تأثیرگذار بر رکود صنعت قالی بافی در نواحی روستایی شهرستان گنبدکاووس دو عامل «عقب ماندگی فنی در تولید فرش دست باف» و «بهره وری کمتر فرش بافی در مقایسه با دیگر فعالیت های اقتصادی» تأثیر بیشتری داشت. براساس نتایج پژوهش به نظر می رسد چیرگی بر رکود فعالیت قالی بافی در منطقه مطالعه شده بیش از هر چیز به عواملی از این دست نیاز دارد: نگرش سیستمی به اقتصاد روستایی و برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر جریان های متنوع و متناسب با شرایط متغیر آینده در بازار فرش دست باف.
تحلیل نقش کریدورهای ارتباطی بر ساختار فضایی جمعیت و فعالیت در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کرویدورهای ارتباطی یکی از اجزای مهم اقتصاد ملی محسوب شده و ازطرف دیگر، به دلیل نقش آن در تمرکز و توزیع جمعیت و فعالیت، نقش غیرقابل انکاری در شکل گیری ساختار فضایی مناطق برعهده دارند؛ از این رو، هدف این پژوهش، تحلیل نقش کریدورهای ارتباطی بر ساختار فضایی جمعیت و فعالیت (در اینجا صنعت و معدن) در استان خراسان رضوی است. روش تحقیق کمّی بوده و رویکرد آن توصیفی- تحلیلی است. به منظور جمع آوری داده ها از شیوه ی اسنادی و برای تحلیل داده ها، از روش های موران و رگرسیون وزنی جغرافیایی با استفاده از نرم افزار GeoDa و ArcGIS استفاده شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد که بین تراکم شبکه ی ارتباطی و ساختار فضایی جمعیت و فعالیت در استان رابطه ی مستقیم و مثبتی وجود دارد. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهد که استان خراسان رضوی باوجود ظرفیت های مختلف در فرایند توسعه ی خود، از الگوی فضایی قطبی پیروی کرده و تمرکز شدید فعالیتی و جمعیتی در مرکز استان آشکارا به چشم می خورد؛ بنابراین، ایجاد و تقویت کانون های توسعه در محورهای اصلی ارتباطی می تواند از شدت تمرکز آن کاسته و به تقویت تعادل فضایی آن کمک کند.
بررسی عوامل مؤثّر بر سبک زندگی در نواحی روستایی ایران (مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان های خواف و رشتخوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تغییرات روزافزون شاخص های سبک زندگی در دهه های اخیر، گسترش حوزه نفوذ رسانه های جمعی و در پی آن، تشدید و تسهیل ارتباطات بین نواحی روستایی و شهری بزرگ تر و مهاجرت روزافزون افراد ساکن نواحی روستایی به دیگر مناطق، مسأله سبک زندگی در نواحی روستایی را به چالش کشانده است. از این رو، شناخت عوامل مؤثّر بر سبک زندگی افراد ساکن در نواحی روستایی، ضرورتی انکارناپذیر است. از آن جایی که سبک زندگی دارای شاخص ها و مؤلّفه های گوناگونی است و روش های مناسبی را برای بهبود محیط زندگی ارائه می دهد. شناخت تغییرات، افق نوینی در راستای دست یابی به توسعه پایدار روستایی فراهم می سازد. هدف از انجام این پژوهش، معرّفی الگوی نوینی از سبک زندگی در نواحی روستایی بر پایه سبک زندگی متناسب با محیط است. روش: این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی- تحلیلی و رویکرد آن پیمایشی است. داده های مورد نیاز از مطالعات کتاب خانه ای و پیمایشی گردآوری شده اند. جامعه آماری، نواحی روستایی شهرستان های خواف و رشتخوار در استان خراسان رضوی است که ۳ روستا از روستاهای دارای جمعیت بالای ۲۰ خانوار و از این میان، ۱۵۰ نفر به روش کوکران انتخاب شده اند. برای سنجش فرضیه های تحقیق، از آزمون پیرسون و جهت تحلیل استنباطی از رگرسیون به کمک نرم افزار SPSS، استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاصل از یافته های تحقیق، عوامل مؤثّر بر سبک زندگی روستائیان، با توجّه به مقدار بالای آزمون پیرسون و نیز آزمون مقایسه میانگین ها، حاکی از اثرگذاری زیاد عوامل فرهنگی در سبک زندگی مناطق روستایی مورد مطالعه است. به این ترتیب، عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قادرند به طور نسبی ۴۵ درصد از تغییرات سبک زندگی در نواحی روستایی را تبیین کنند. محدودیت ها/ راهبردها: دشواری در گردآوری اطّلاعات مربوط به عوامل مؤثّر بر سبک زندگی روستائیان، به خصوص در زمینه عوامل اقتصادی و فرهنگی، از جمله چالش های پژوهش حاضر هستند. راه کارهای عملی: جهت هدفمندکردن تغییرات سبک زندگی در نواحی روستایی، تولید و پخش برنامه های ویژه و متناسب با سبک زندگی روستایی، به-کارگیری دانش بومی، استفاده مناسب از فن آوری های پیشرفته ارتباطی و مشارکت ساکنان در طرح های فرهنگی و اجتماعی پیشنهاد شده است. اصالت و ارزش: با مشخص کردن سهم هر یک از عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مؤثّر بر سبک زندگی در مناطق روستایی می توان گام مهمّی در رفع معضلات مربوط به شاخص های مهم سبک زندگی مثل اوقات فراغت، تغذیه، نحوه پوشش افراد برداشت و برنامه ریزان روستایی را در این راه یاری کرد.
مهاج رت و اث رات آن ب ر ساخ تار کشاورزی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان سردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزی یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی است که از جهت تولید مواد غذایی و محصولات کشاورزی صنعتی، نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی ایفا می کند. در این راستا نقش نیروی انسانی اهمیت بسیار دارد؛ به طوری که تغییرات کمی و کیفی نیروی انسانی و سرمایه انسانی، به تغییرات عمده در تولید محصولات کشاورزی منجر می شود و بر بهره وری کشاورزی کاملاً اثرگذار است. این پژوهش، با رویکردی توصیفی- تحلیلی است و با مطالعات اسنادی و نیز برداشت های میدانی و پیمایشی انجام شده است. جامعة آماری پژوهش شامل 169 روستای بخش مرکزی شهرستان سردشت است که به روش خوشه ای مکانی و به شیوه تصادفی ساده، از میان آن ها 32 روستا به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام گرفت. مطابق نتایج، مهاجرت مهم ترین عامل تغییر جمعیت است که آثار آن به صورت تغییر ساختار شغلی در بخش کشاورزی نمایان می شود. همچنین نتایج نشان می دهد در دوره مورد مطالعه، میزان اشتغال در بخش کشاورزی کاهش یافته و در دیگر بخش های اقتصادی افزایش یافته است. نتایج آزمون تی نیز نشانگر آن است که تغییرات جمعیتی منطقه، در میان ساختارهای کشاورزی، بیشترین تأثیر را بر ساختار شغلی بخش کشاورزی ایجاد کرده است. بررسی ارتباط میان مهاجرت و نهاده های کشاورزی نیز نشان می دهد افزایش سرمایه، نیروی کار و سطح سواد موجب کاهش مهاجرت و افزایش سطح زیر کشت و افزایش ماشین آلات سبب افزایش مهاجرت می شود.
بررسی عوامل مؤثر بر موفقیت شرکت های تعاونی دهیاران در شهرستان های بویین میاندشت، فِریدَن و فریدون شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاونی ها با داشتن عملکرد مناسب در کشورهای توسعه یافته سهم مهمی در توسعه مناطق روستایی داشته اند. باتوجه به اینکه تعاونی های دهیاران اهداف و مدیریت مناسب و مشارکتی دارند، به موفقیت هایی دست یافته اند؛ اما مشکلاتی نیز دارند. هدف کلی این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر موفقیت تعاونی های دهیاران شهرستان بویین میاندشت، فِریدَن و فریدون شهر (3 تعاونی) استان اصفهان و مقایسه دیدگاه های اعضا و ارکان تعاونی ها درباره عوامل مؤثر در موفقیت و میزات تأثیر هریک از عوامل است. جامعه آماری تحقیق تمام اعضا و ارکان تعاونی دهیاران شهرستان بویین میاندشت و فِریدَن (N=91) را شامل می شود که به صورت سرشماری مطالعه شدند. اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری و با استفاده از نسخه 22 نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ بررسی شد و مقدار آن 861/0 به دست آمد. روایی پرسش نامه نیز با استفاده از دیدگاه های هیئت مدیره تعاونی ها و استادان گروه مدیریت و توسعه کشاورزی دانشگاه تهران بررسی شد. برای مقایسه دیدگاه های اعضای تعاونی از آزمون من ویتنی استفاده شد. بررسی ها نشان داد به طورکلی چهار عامل (مشارکت، مدیریت، انگیزش و ساختار سازمانی) در موفقیت تعاونی های مطالعه شده تأثیر دارد؛ اما در این بین تأثیر مشارکت بیش از دیگر عوامل است و مشارکت تأثیر بیشتری بر موفقیت در تعاونی های شهرستان های مطالعه شده داشت.
تحلیل فضایی الگوی توزیع درآمد و سطح رفاه اجتماعی خانوارهای روستایی مورد: شهرستان طالقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق تحلیل فضایی الگوی توزیع درآمد و سطح رفاه اجتماعی خانوارهای روستایی شهرستان طالقان (از توابع استان البرز) است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، از نوع مطالعات توصیفی است. داده های مورد نیاز این پژوهش مربوط به سال 93-1392 بوده که با مصاحبه و تکمیل پرسشنامه از خانوارهای نمونه جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل کلیه خانوارهای روستایی شهرستان طالقان است. برای اندازه گیری نابرابری توزیع درآمد از ضریب جینی، برای محاسبه سطح رفاه اجتماعی از شاخص سن و برای تعیین معنی داری نابرابری توزیع درآمد از آزمون کروسکال- والیس استفاده شده است. مقدار ضریب جینی برای دهستان های پایین طالقان، میان طالقان، کناررود و جوستان به ترتیب 63/0، 54/0، 41/0 و 49/0 برآورد شده است. نتایج نشان داد که توزیع درآمد خانوارهای روستایی در بخش پایین طالقان نسبت به دیگر مناطق ناپایدارتر است. نتایج آزمون کروسکال- والیس نیز نابرابری توزیع درآمد در شهرستان طالقان را نشان داده است. همچنین یافته ها حاکی است سهم درآمد حاصل از فعالیت های باغداری مهم ترین عامل نابرابری توزیع درآمد در شهرستان طالقان است. به لحاظ رفاه اجتماعی نیز خانوارهای روستایی منطقه بالا طالقان از بیشترین سطح رفاه اجتماعی برخوردار بوده است.
تحلیل اثرات اقتصادی تبدیل روستاها به شهر مورد: شهر محمودآباد در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دهه 1370 خورشیدی، شکل گیری مراکز شهری کوچک به عنوان راهبردی برای بهبود وضعیت اقتصادی و رسیدن به عدالت اجتماعی در مناطق روستایی ایران، نمود بیشتری یافت؛ چرا که شهرهای کوچک از حیث اقتصادی، می تواند با ایجاد فرصت های شغلی در بخش های کشاورزی، صنعت، خدمات و با جذب نیروی کار فعال که در پی یافتن شغل و درآمد به دنبال مهاجرت به شهرهای بزرگ هستند، موجب تعادل اقتصادی در مناطق گردد و بسیاری از مسائل و مشکلات شهرهای بزرگ را کاهش دهد. با توجه به کارکردهای شهرهای کوچک، تحقیق حاضر به دنبال واکاوی و تحلیل اثرات اقتصادی تبدیل به شهر شدن محمودآباد در استان آذربایجان غربی بوده است. در این خصوص به بررسی و مقایسه عملکرد اقتصادی شهر محمودآباد در دو مقطع زمانی قبل و بعد از شهر شدن پرداخته شده است. روش گردآوری داده ها از نوع اسنادی و پیمایشی (کتابخانه ای، میدانی، مصاحبه، پرسشنامه) است. جامعه آماری مورد مطالعه 1835 خانوار ساکن در شهر محمودآباد بوده که با استفاده فرمول نمونه گیری کوکران محاسبه و 320 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شده است. داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون T زوجی تحلیل شده است. نتایج بررسی ها نشان داد با تبدیل شدن محمودآباد به شهر، وضعیت اقتصادی این سکونتگاه بعد از شهر شدن بهبود نسبی یافته است که عمدتا ناشی از مشاغل خدماتی و اداری بوده است. در ارتباط با وضعیت درآمدی نیز بهبود بسیار کمی ایجاد شده است که این امر می تواند ناشی از وجود تورم بالا در شهرهای کوچک و کاهش قدرت خرید مردم، در سال های اخیر باشد.
ارزیابی آسیب پذیری مساکن روستایی در برابر زلزله با رویکرد مدیریت بحران در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی آسیب پذیری سکونت گاههای روستایی استان فارس (ارزیابی مسکن و جمعیت) در برابر زلزله با رویکرد مدیریت بحران است. روش: پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد کاربردی، با استفاده از منابع کتاب خانه ای و اطّلاعات آماری سال ۱۳۹۰ انجام و داده ها با نرم افزار سیستم اطّلاعات جغرافیایی و اکسل، تجزیه وتحلیل شده است. پهنه بندی خطر با استفاده از سه معیار زلزله، گسل و لیتولوژی در محیط سیستم اطّلاعات جغرافیایی انجام شده و وزن دهی به معیارها نیز با روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی صورت گرفته است. معیارهای مورد استفاده برای ارزیابی مسکن، شامل قدمت بنا، مصالح به کاررفته در ساخت بنا، مساحت قطعات مسکونی، تراکم جمعیتی، تراکم واحد مسکونی و تراکم خانوار در واحد مسکونی می باشند. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که بیش از ۸۰ درصد از مساحت استان، ۸۶ درصد از جمعیت و بیش از ۸۵ درصد از مسکن روستایی که عمدتاً غیرمقاوم، فرسوده و کوچک مقیاس در پهنه های پرخطر قرار دارند. هم چنین شهرستان های لارستان، قیروکارزین و بوانات در اولویت بیش تری برای به سازی و نوسازی مسکن قرار دارند. محدودیت ها/ راهبردها: از جمله محدودیت های پژوهش، عدم دسترسی به اطّلاعات دقیق سازه ای مسکن روستایی برای انجام مدل سازی زلزله در منطقه مورد مطالعه و عدم هم کاری متخصصّان مرتبط در تکمیل پرسش نامه های تحقیق است. هم چنین الزامات به سازی و نوسازی مسکن و رعایت استانداردهای لرزه ای باید در رأس برنامه ریزی های روستایی و مدیریت بحران قرار گیرد. راه کارهای عملی: با توجّه به نتایج به دست آمده، باید نوسازی مساکن روستایی غیرمقاوم با نظارت دقیق و با توجّه به آیین نامه لرزه ای و ضوابط آن و هم چنین با توجّه به اولویت بندی شهرستان ها انجام شود. اصالت و ارزش: اهمّیّت پژوهش حاضر در این است که پهنه بندی خطر زمین لرزه و ارزیابی سکونت گاه های روستایی استان فارس، علاوه بر مشخص کردن محدوده های پرخطر، به برنامه ریزان کمک می کند که برنامه ریزی های دقیق تری را در نواحی بحرانی جهت کاهش خسارات ناشی از بحران زلزله تدوین کنند.
تحلیل عوامل موثر بر معیشت روستایی (بررسی موردی: روستاهای شهرستان سردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط های جغرافیایی متفاوت، پتانسیل ها و الگوهای متفاوتی در زمینه های مختلف به ویژه در زمینه معیشت و فعالیت ساکنان آن ها ارائه می دهند، که توجه به این مهم در برنامه ریزی های محلی و محیطی حایز اهمیت فراوان است. لذا بررسی، شناخت و تحلیل قابلیت ها و معیشت نواحی روستایی گامی اساسی و مهم در فرآیند تدوین برنامه ریزی های توسعه پایدار روستایی تلقی می شود. بر این اساس این تحقیق درصدد تح لیل ع وامل م ؤثر ب ر معیشت روستای ی شهرستان سردشت برآمده است. این تحقیق با رویکردی توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و نیز برداشت های میدانی و پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق را 5722 نفر از 8 روستای بالای 50 خانوار شهرستان سردشت تشکیل می دهد که از بین آن ها تعداد 386 نفر طبق جدول مورگان به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و داده های آن با نرم افزار SPSS/for Win Ver.19.0 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که در این روستاها، اصلی ترین عوامل تأمین معیشت متأثر از شرایط تحمیلی محیطی، فعالیت های کشاورزی و مبادلات مرزی است. هم چنین نتایج نشان داد، به طور کلی بین عوامل جغرافیایی همانند شیب زمین، دسترسی سطح آموزشی، نزدیکی به نوار مرزی و الگوی معیشت روستاییان منطقه رابطه معناداری وجود دارد که الگوی معیشتی خاص را برای روستاهای منطقه ایجاد کرده است. فعّالیت بازارچه های مرزی هم چنین باعث ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم (حمل و نقل بار و مسافر، عملیات بارگیری و ...) مرزنشینان گردیده که سهم اشتغال غیرمستقیم به مراتب بیشتر از اشتغال مستقیم می باشد.
برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری روستایی در نواحی روستایی شهرستان ایذه مورد شناسی: روستای شیوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از صنایع در حال رشد جهان است و کشورها در تمام مراحل مختلف توسعه، به طور فزاینده ای به آن وابسته اند. گردشگری به عنوان یک صنعت فرابخشی، فعالیت های مختلف را در بر می گیرد و با تمام بخش های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به طور مستقیم و غیر مستقیم تعامل دارد. روستای شیوند از بخش دهدز شهرستان ایذه از توان های بالقوه و بالفعل گردشگری بیشماری برخوردار است. شناسایی و معرفی این قابلیت ها و نیز فراهم نمودن زیرساخت های مورد نیاز در زمینه توسعه گردشگری می تواند عاملی در جهت توسعه همه جانبه این منطقه باشد. بدین منظور تحقیق حاضر با استفاده از روش پیمایش، مطالعات میدانی و تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها به روش سوات به ارائه راهبرد در جهت توسعه گردشگری در روستای شیوند پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مؤلفه چشم اندازهای زیبا و منحصر به فرد به همراه باغات و فضای سبز به عنوان مهم ترین نقطه قوت داخلی و مؤلفه نامناسب بودن تجهیزات و تسهیلات اقامتی و رفاهی، به عنوان مهم ترین نقطه ضعف داخلی در توسعه گردشگری این روستاست. همچنین از بین فرصت های بیرونی، مؤلفه افزایش انگیزش بیشتر برای مسافرت و تفریح به عنوان اولویت اول فرصت خارجی برای توسعه گردشگری و از بین تهدیدهای خارجی نیز مؤلفه تخریب زمین های کشاورزی و مزارع روستایی به عنوان مهم ترین تهدید خارجی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که راهبردهای تهیه و اجرای برنامه های توسعه گردشگری با استفاده از اعتبارات دولتی، بهره گیری از مزیت های رقابتی منطقه برای جذب گردشگر، تهیه بسته های تسهیلات تشویقی برای سرمایه گذران بخش خصوصی یرای توسعه امکانات و تسهیلات گردشگری در منطقه و برنامه ریزی برای جذب گردشگران بر اساس اوقات فراغت به وجودآمده در جوامع شهری، به ترتیب مهم ترین راهبردهای منتخب برای اجرا در جهت توسعه گردشگری در روستای شیوند هستند.
تحلیل فضایی و سنجش کمّی شاخص های مسکن روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های روستایی به عنوان چشم انداز فرهنگی، حاصل از تعامل بین انسان و محیط در طی فرآیندهای متأثر از عوامل و نیروهای درونی و بیرونی دچار تغییر و تحولاتی در بافت کالبدی – فضایی (خصوصاً در ابعاد مسکونی) خود شده است؛ این امر موجب پدید آوردن مسائل و نارسایی های بسیاری برای زیست و ادامه سکونت در این فضاها شده است. در این راستا پژوهش حاضر، با استفاده از روش های اسنادی- تحلیلی و رویکرد کاربردی حاکم بر آن، به دنبال روشن ساختن تفاوت های منطقه ای و سطح بندی نواحی همگن در زمینه ابعاد گوناگون مسکن (بهداشتی- درمانی، زیربنایی-رفاهی، تسهیلات و تأسیسات، استحکام و سازه) در مناطق روستایی ایران بوده است. برای این منظور، از روش های تحلیل عاملی و تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس فازی برای وزن دهی و برای تفسیر نتایج، به تهیه نقشه های مربوطه با از سیستم اطلاعات جغرافیایی اقدام شد. نتایج پژوهش نشان داد؛ مناطق روستایی استان های مازندران (467/0)، اصفهان (464/0)، البرز (455/0) و تهران (449/0) بالاترین سطح برخورداری و مناطق روستایی استان های سیستان و بلوچستان (265/0)، خراسان جنوبی (267/0)، هرمزگان (267/0) و کرمان (270/0) در پایین ترین سطح از حیث برخورداری از شاخص های مسکن روستایی قرار دارد. همچنین استان های کشور در زمینه ی شاخص های ذکر شده، تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و سطح برخورداری استان ها در این زمینه با یکدیگر برابر نیست؛ بنابراین لازم است در جهت هدایت توسعه ی آتیه این روستاها به سوی توسعه ای پایدار و رهایی از مشکلات موجود، برنامه ریزی های مؤثر و عملی در جهت بهبود وضعیت توزیع فضایی مسکن در این سکونتگاه ها انجام گیرد و مناطق سطوح پایین نسبت به مناطق سطوح بالاتر، بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
کارکرد فضایی شهرهای کوچک در ارتباط با روستاهای پیرامون مورد: شهر سربیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانون های کوچک شهری، اولین هسته های شهری در ارتباط با نقاط روستایی، به عنوان حلقه اتصال نواحی روستایی با شهرهای بزرگ قلمداد می شود که نقش مهمی در توسعه روستاها دارد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی و تحلیل چگونگی نقش آفرینی سربیشه به عنوان یک کانون شهری کوچک در توسعه نواحی روستایی پیرامون بوده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش شهر سربیشه به عنوان یک کانون شهری کوچک در توسعه نواحی روستایی پیرامون است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی است که با روش های اسنادی و مشاهدات میدانی به انجام رسیده است. حجم نمونه 350 پرسشنامه در 50 روستای شهرستان سربیشه بوده است. از آزمون T تک نمونه ای برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. انتظار بر این است که شهرهای کوچک، دارای نقش مثبتی در توسعه روستاها باشند اما طبق نتایج حاصل که در شهرسربیشه در چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی صورت گرفت، مشخص شد این شهر کوچک در کاهش مهاجرت روستائیان به شهرهای بزرگ تر و تثبیت جمعیت روستایی خود و ارائه خدمات نقش بسیار کمی داشته و در واقع این مرکز شهری برای جذب مهاجران بالقوه و بالفعل این نواحی در شرایط موجود، فاقد توانایی لازم بوده است. نتایج نشان دهنده ی این است که رشد و توسعه شهرهای کوچک نظیر سربیشه به شرایط اجتماعی و اقتصادی حوزه نفوذ پیرامونی وابسته است و تثبیت جمعیت روستایی و تولیدات کشاوزی به واسطه کارآیی خدمات در این گونه شهرها، تحت تأثیر قرار گرفته اند؛ از سوی دیگر، توسعه شهرهای کوچک هم وابسته به تمرکززدایی این کارکردها از نواحی شهری بزرگ و هم توسعه حوزه نفوذ روستایی با یکپارچه کردن فعالیت های غیرزراعی روستایی خواهد بود.
ارزیابی عملکرد نهادها و سازمان های مرتبط با پایداری روستاها مورد: بخش دهدز در شهرستان ایذه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه روستاها بخش مهمی از توسعه یک کشور را بر عهده دارند که بایستی همانند نقاط شهری به آن ها توجه و نگاه خاص شود. این توجه خاص مرهون عملکرد مناسب نهادها و سازمان های مرتبط با نواحی روستایی در راستای توسعه آنها است که نتیجه آن به برنامه ریزی و توسعه منطقه ای-ملی منجر خواهد شد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی عملکرد نهادها و سازمان های مرتبط در پایداری روستاها در راستای توسعه منطقه ای به صورت مطالعه موردی در بخش دهدز شهرستان ایذه می باشد. روش تحقیق ازنظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را ازنظر مکانی روستاهای بخش دهدز شهرستان ایذه و ازنظر جمعیتی، افراد ساکن در این روستاها تشکیل می دهند. مجموع افراد این روستاها،13161 نفر بوده که با توجه به حجم جامعه آماری و عدم دسترسی به تمامی آنها، بر اساس فرمول کوکران نمونه آماری مناسب به تعداد 315 نفر انتخاب و داده ها از طریق پرسش نامه در سطح روستاها و افراد جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد نهادها و سازمان ها ازنظر اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی-فیزیکی در پایداری روستاها با سطح معناداری کمتر از 005/0، مناسب و در سطح متوسطی می باشد. تحلیل ناپارامتری همبستگی نیز نشان دهنده وجود رابطه مستقیم و معنی داری در سطح آلفای01/0 میان شاخص اقتصادی با شاخص های موردبررسی است؛ به گونه ای که با بهبود عملکرد نهادها و سازمان ها در هرکدام از شاخص های توسعه، دیگر شاخص ها بهبود و زمینه پایداری روستاها فراهم می شود.
تحلیل فضایی الگوی اشتغال زنان روستایی و شهری ایران در بخش های عمده فعالیت با استفاده از ضریب FLQ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناخت فعالیت پایه ای اشتغال زنان روستایی و شهری در بخش ها و گروه های عمده فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی و شهری و همچنین، توزیع فضایی آنها در سطح کشور بود. جامعه آماری پژوهش 394 شهرستان کشور را دربر می گرفت، که آمار و اطلاعات آنها از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استخراج شد و با استفاده از ضریب FLQ ، بخش های پایه صادرکننده نیروی کار مشخص شدند. نتایج نشان داد که در بخش کشاورزی، نواحی شمال، مرکز و شمال شرق کشور از نواحی پایه ای در اشتغال زنان روستایی و بخش هایی از استان های قم، لرستان، ایلام، کرمانشاه، خوزستان، خراسان جنوبی یزد و کرمان از نواحی پایه و صادرکننده نیروی کار زنان شهری به شمار می روند؛ در بخش صنعت نیز نواحی شمال غرب، مرکز و شمال شرق کشور از نواحی پایه اشتغال زنان روستایی و شمال و شمال شرق کشور از نواحی پایه ای اشتغال زنان شهری محسوب می شوند؛ و در بخش خدمات نیز نواحی شمال و شمال غربی کشور از نواحی پایه ای اشتغال زنان روستایی و نواحی شمال کشور از نواحی پایه ای اشتغال زنان شهری است.
تأثیر تنوع اقتصادی بر پایداری نواحی روستایی (مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در پی بررسی تأثیر تنوع اقتصادی بر پایداری در نواحی روستایی شهرستان شهرکرد، به عنوان رهیافتی برای بهینه سازی طرح ها و برنامه های آینده، کمک در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها در جهت توسعه پایدار نواحی روستایی خواهد بود و نیز ارائه راهکارهای مناسب برای حفظ و تقویت پایداری در نواحی روستایی است.
روش: این پژوهش از نوع تحقیقات تحلیلی- پیمایشی است که در این پژوهش، از مجموع ۵۴ روستای شهرستان شهرکرد، ۲۷روستا از چهار بخش مرکزی، لاران، بن و سامان در سه سطح جغرافیایی (کوهستانی، درّه ای و دشتی) به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شده اند و با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۳۷۵ خانوار از ۱۷۰۳۲ خانوار به عنوان حجم نمونه خانوار تعیین شده است. آن گاه، برای هر روستا نسبت یا سهم جامعه نمونه، با توجه به نسبت هر روستا به کلّ جامعه از نظر تعداد خانوار محاسبه شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش برای دست یابی به نمونه پژوهشی، نمونه گیری تصادفی طبقه بندی (طبقه ای) متناسب (نسبی) است. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه می باشد که روایی آن از سوی اساتید گروه های جغرافیا و علوم اجتماعی مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرنباخ برابر (۶۵۳/۰) به تأیید رسیده است.
یافته ها: در این پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS، تأثیر تنوع اقتصادی بر پایداری، مورد سنجش قرار گرفت. نتایج آزمون هم بستگی گویای آن است که بین دو متغیّر تحقیق، در سطح ۰.۷۶۵ در هم بستگی پیرسون رابطه وجود دارد و این رابطه در سطح خطای ۱ درصد معناداراست. همچنین، نشان دهنده هم بستگی مستقیم بین تنوع اقتصادی و ابعاد پایداری روستایی است؛ علاوه بر این، روستاها را از نظر پایداری اقتصادی، در سه سطح جغرافیایی « درّه ای (رودخانه ای)، دشتی و کوهستانی» نیز رتبه بندی کرده که روستاهای رودخانه ای به دلیل بهره مندی از تنوع درآمدی، دارای پایداری بالاتری نسبت به سایر نواحی می باشند.
راهکارهای عملی: در این راستا، بهترین راهکار برای ارتقای وضعیت درآمدی روستاییان از طریق تنوع بخشی به اقتصاد با تأکید بر توان محیطی آن ها به دست می آید.
شناسایی راهکارهای توسعه روستایی با استفاده از چارچوب مشارکتی SOAR مورد: روستای میغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه روستایی به معنای ارتقای سطح رفاه و معیشت روستاییان، همواره دغدغه اندیشمندان و سیاست گذاران توسعه بوده و هست. در این رابطه تاکنون رهیافت های بسیاری از طرف اندیشمندان به منظور افزایش سطح زندگی و رفاه روستاییان مطرح گردیده است. در رهیافت های بالا به پایین فرض بر این است که سیاست های توسعه ای نوین به علت پیروی از عقلانیت مدرن مطمئناً موردپذیرش جوامع روستایی خواهد بود. ولی در عمل این رهیافت ها به علت عدم انطباق با نیازها و اولویت های اجتماعی –فرهنگی روستاییان و درگیر نکردن ذی نفعان، همواره با شکست نسبی همراه بوده است. ازاین روی در این پژوهش با بهره گیری از چارچوب مشارکتی و مثبت اندیش SOAR سعی شد با درگیر نمودن ذی نفعان قابلیت ها، ظرفیت ها و راهکارهای توسعه در روستای میغان شناسایی شود.روش پژوهش حاضر، کیفی و هدف آن کاربردی است. گردآوری اطلاعات از طریق برگزاری جلسات گروه های بحث از سه گروه هفت نفره ذی نفع کلیدی روستا (مدیران؛ نخبگان، اهالی) که از طریق ماتریس علاقه- قدرت انتخاب شده اند، به دست آمده است. درنهایت ذی نفعان به همراه مدیران گروه ها که به عنوان تسهیلگر فعالیت داشتند، در چهار مرحله به بررسی قوت ها، فرصت های پیش رو، آرمان ها و نتایجی که باعث توسعه روستا می گردد، پرداخته اند. درنهایت ذی نفعان نتایجی مانند مشارکت در ایجاد سردخانه جهت نگهداری محصولات کشاورزی، مشارکت و همکاری در تأسیس شرکت های تعاونی متنوع در روستا، برپا شدن بازارهای هفتگی، ایجاد ساز کارهایی جهت تبدیل شدن به مرکز بخش در سال های آتی، ایجاد کارخانه جات محلی فراورده های دامی با توجه به قابلیت های منطقه در تولید شیر، برگزاری مراسم های مذهبی عاشورا باشکوه، جذب گردشگر مذهبی- فرهنگی، تشکیل کارگروه اتاق فکر در روستا، ایجاد ساز کارهایی جهت خدمات دهی به روستاهای پایین دستی و درنهایت مدرن نمودن دامداری های موجود را به عنوان راهکارهای اجرایی توسعه روستا شناسایی نمودند.
سطح و درجه آسیب پذیری ناشی از خشکسالی در مناطق روستایی (از دیدگاه کشاورزان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی، بر طیف گسترده ای از اقلیم ها و اکوسیستم ها تأثیر می گذارد. شعاع تأثیر این پدیده، در مناطق روستایی بیش از سایر نقاط است؛ زیرا اقتصاد روستایی، اتکای شایان توجهی به فعالیت های کشاورزی دارد. شرایط اقلیمی، تا حد زیادی بر تولید محصول اثر گذاشته است، اما همزمان کیفیت و کمیت آب، نهادها، شرایط اقتصادی و اجتماعی در ایجاد فرصت یا برعکس، استرس برای مردم محلی و امرارمعاش عمل می کنند. از نظر مردم محلی، خشکسالی هر فصل، بارش اندک نسبت به تقاضای آب است که سبب برداشت محصول ضعیف یا در کل، ناکامی کشت و ایجاد مشکل در دامداری به دلیل کمبود تغذیه و بارندگی اندک می شود. پژوهش حاضر با هدف پهنه بندی دهستان مورد مطالعه، برای نشان دادن سطح و درجه آسیب پذیری ناشی از خشکسالی از دیدگاه کشاورزان صورت گرفته است؛ بنابراین، ده روستا به عنوان نمونه انتخاب شدند و با تکمیل 300 پرسشنامه، سطح و درجه آسیب پذیری ناشی از خشکسالی، با استفاده از متغیرهای مربوط سنجیده شد. روستاهای نمونه، براساس داده های برداشت شده و با استفاده از تحلیل واریانس، در محیط نرم افزار SPSS رتبه بندی و درنهایت، با استفاده از روش میان یابی در نرم افزار GIS، دهستان مورد مطالعه از نظر سطح و درجه آسیب پذیری پهنه بندی شد. نتایج نشان می دهد روستاهای مورد مطالعه، از نظر سطح و درجه آسیب پذیری، تفاوت شایان ملاحظه ای با یکدیگر دارند. درنهایت، تمامی روستاهای این دهستان، در پنج طیف، از بسیار کم تا بسیار زیاد طبقه بندی شدند تا روستاهای دارای ریسک بالاتر، از نظر آسیب پذیری شناسایی شوند.
بررسی پایداری محیطی گسترش سکونتگاه های انسانی در حوضه آبریز رودخانه زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم پایداری ،تلاشی است برای دستیابی به بهترین نتایج در برنامه های محیط انسانی و طبیعی که برای حال و به صورت نامحدود برای آینده صورت می پذیرد. رودخانه زاینده رود مهم ترین رودخانه منطقه اصفهان به منظور توسعه کشاورزی، تأمین آب بخش شرب و صنعت و کلیه فعالیت های اقتصادی می باشد که از کوه های زاگرس- زردکوه بختیاری- منشأ گرفته و به تالاب گاوخونی سرازیر می شود. با گسترش سکونتگاه های انسانی (ازجمله ساخت وسازهای انسانی و کشاورزی) و توسعه منابع آبی جدید برای مصارف گوناگون، تغییراتی در محیط طبیعی حوضه ایجاد شده است. این دگرگونی ها باعث تغییرات کاربری اراضی در حوضه مورد مطالعه گردیده و از طرفی پایداری محیطی محدوده را تحت تأثیر قرار داده است. در این پژوهش تغییرات کاربری اراضی (land use) و پوشش های طبیعی و انسان ساخت مورد بررسی قرار گرفته و بر این اساس پایداری محیطی در ارتباط با گسترش سکونتگاه های انسانی در حوضه آبریز رودخانه زاینده رود برآورد می گردد. بازه زمانی کشف تغییرات کاربری زمین، دو سال ۲۰۰۲ و ۲۰۱۳ میلادی بوده و با در نظر گرفتن حوضه در قالب سه بخش (بالا، میانی و پایین) تحلیل و ارزیابی انجام گرفته است. بر اساس یافته های تحقیق، گسترش سکونتگاه های انسانی در قالب افزایش کاربری مسکونی و کشاورزی (زراعت و درختزار) در قسمت های مختلف حوضه رخ داده و بخش اعظمی از مراتع و اراضی بکر در حوضه مورد دست اندازی فعالیت های انسانی قرار گرفته است. داده های خام این مقاله از طرح ملی تهیه نقشه land use سازمان جنگل ها و مراتع کشور که در دو سال ۲۰۰۲ و ۲۰۱۳ میلادی انجام شده است، به دست آمده و در تمامی مراحل پژوهش از نظر کارشناسان مرتبط استفاده شده است.
نقش توانمندسازی زنان در تصمیم گیری های اقتصادی خانوارهای روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان اسلام آباد غرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کسب و کارهای خانگی زنان و توانمندسازی آنان در تصمیم گیری های اقتصادی خانوارهای روستایی در شهرستان اسلام آباد غرب انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی است و جامعه آماری تحقیق شامل 265 نفر از زنان روستایی دارای کسب و کارخانگی در این شهرستان می باشد، که 161 نفر بر اساس فرمول کوکران بعنوان نمونه انتخاب و بررسی شد.ند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه همگام با مصاحبه بوده است که روایی صوری آن توسط اساتید و متخصصین تأیید گردید و جهت تعیین پایایی آن تعداد 30 پرسشنامه در مرحله پیش آزمون توسط زنان روستایی تکمیل شد و مورد مطالعه قرار گرفت، ضریب آلفای کرونباخ )مقدار 87/0= α( محاسبه شده؛ نشان داد که ابزار تحقیق از قابلیت بالایی برای جمع آوری اطلاعات برخوردار است. نتایج نشان داد که 9/73 درصد از زنان مورد بررسی از توانمندی اقتصادی بالایی برخوردارند و تنها 4/12 درصد از آن ها توانمندی اقتصادی پایینی دارند. همچنین در مجموع، حدود 71 درصد افراد مورد مطالعه، از قدرت تصمیم گیری در حد خوب و عالی و تنها حدود 5/7 درصد از قدرت تصمیم گیری در حد ضعیفی برخوردار می باشند. توانمندی اقتصادی با عواملی چون سن، میزان تحصیلات، شغل همسر و نوع کسب و کار خانگی ارتباط معنا دار دارد. با توجه به تأثیر کسب و کارهای خانگی در تقویت توانمندی زنان در تصمیم گیری های اقتصادی خانوار، ضروری به نظر می رسد نسبت به توسعه این نوع کسب و کارها در جوامع روستایی اقدام شود و از تجارب و مهارت های صاحبان کسب و کارهای خانگی موفق برای توسعه این نوع مشاغل استفاده شود.