فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۰۱ تا ۵٬۰۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
با گسترش جامعه (شهری) و اقتصاد، به تدریج نیاز به کاهش دادن مخاطرات، اطمینان در ارتباط با کنترل ریسک مخاطرات و دیگر اقدامات مهم و مدیریتی در جهت تهیه برنامه ها و پیگیری طرح های بازدارنده از بروز آسیب پذیری های بیشتر، زیاد شده است. با توجه به توسعه شهرنشینی و تراکم بالای ساختمانی در شهرهای بزرگ، به خصوص شهر تهران، ریسک خسارت مالی و تلفات انسانی توسط سوانح طبیعی نظیر سیل و زلزله به طور چشم گیری بالا می رود. در این تحقیق به بررسی ریسک مخاطرات چندگانه ساختمان های منطقه بیست شهر تهران بر اساس نتایج تحلیل خسارت پرداخته شده است. در راستای به دست آوردن ریسک خسارت های چندگانه، احتمال وقوع دو مخاطره سیل و زلزله محاسبه گردید. همچنین با توجه به اینکه عمر مفید سازه ها 50 سال است، احتمال خرابی سازه ها در سطوح مختلف هم برای مخاطره سیل و هم برای مخاطره زلزله با در نظر گرفتن این عمر مفید محاسبه شده است. در ادامه با در نظر گرفتن روش های احتمالاتی تعیین ریسک مخاطرات چندگانه، میزان ریسک خرابی تعیین گردید و در نهایت با استفاده از محیط GIS نقشه های ریسک مخاطرات چندگانه تولید شد. در این تحقیق، میزان درصد خرابی در ساختمان ها مشخص گردید و با توجه به نتایج به دست آمده، میزان درصد خرابی در ساختمان ها با توجه به سطوح خرابی مختلف در مخاطرات مجزا و چندگانه بدست آمد و تعداد ساختمان های آسیب دیده بنایی، فولادی و بتنی به ترتیب به میزان 25/1، 26/1 و 5/1 برابر افزایش می یابد.
تبیین شاخص های امنیت ساز در میان اقوام ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران از روزگار کهن کشوری با ملتی متنوع از اقوام، فرهنگ ها، شیوه های زیست، مذهب و زبان های گوناگون و دارای پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی و مذهبی در میان اجزای خود بوده است. این کلیت یکپارچه اما تحت تأثیر عوامل مختلف داخلی و خارجی با چالش هایی مواجه می شود؛ به گونه ای که در طول زمان گاه وحدت و همبستگی ملی آن دچار آسیب ها و تهدیداتی شده است. بنابراین مسأله حفظ، تداوم و ارتقای همبستگی و وحدت ملی همواره به عنوان یک هدف راهبردی مورد توجه حکومت های ایران بوده است؛ مسأله ای که همچنان اولویت خود را حفظ کرده است. همچنین، هر چند حضور اقوام و ایلات همواره در طول تاریخ ایران منجر به زایش و پویایی فرهنگ و تمدن کهن شده است؛ اما در عین حال، به دلیل برخی متغیرهای مهم و اثرگذار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در عرصه های داخلی و خارجی، شرایط و بسترهای بروز مشکلات و آسیب های امنیتی، در حوزه های قومی آماده و نمودار شده است. در ارتباط با مسایل امنیتی این رویکرد، پژوهشی صورت گرفته است. بنیاد پژوهش کنونی بر این پرسش نهاده شده که مهمترین عوامل امنیت ساز در میان اقوام ایران چیست؟ روش تحقیق این مطالعه از نوع پیمایشی و کیفی است و برای گردآوری اطلاعات آن از مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه ای استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که توجه جدی به توسعه مناطق مرزی، تأکید بر دین مشترک و آیین های پیوندگر(مانند عید نوروز) و احترام به آداب و رسوم اقوام از مهمترین عوامل امنیت ساز محسوب می شوند.
اسکان غیر رسمی، اولویت بندی چالش های محله جعفرآباد شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، اندک اندک محلات نابسامان و سکونتگاه های غیر رسمی، به طور عمده در حاشیه شهرهای بزرگ کشور، خارج از برنامه رسمی توسعه شهری و به صورت خودرو شکل گرفته و گسترش یافته است. این پدیده در مطالعات شهری یکی از آسیب های شهری معرفی شده است. تجمع اقشار کم درآمد و مشاغل غیر رسمی در سگونتگاه های غیر رسمی، شیوه ای از شهرنشینی ناپایدار را به وجود آورده و زمینه ساز بسیاری از آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی شده است. در فرایند آسیب شناسی شهری یکی از مراحل بسیار مهم، شناخت دقیق و همه جانبه از آسیب است. به گفته ای، تنها با شناخت دقیق از عوامل ایجاد آسیب است که می توان راهکارهای حل آن را نیز ارائه کرد. چالش های حاشیه نشینی را می توان به پنچ دسته کلی تقسیم کرد، چالش های اقتصادی، چالش های اجتماعی، چالش های آموزشی، چالش های بهداشتی و چالش های مربوط به امور رفاهی که مبنای کلی این مطالعه است. بنابراین، هدف این پژوهش شناخت و اولویت بندی مسائل و مشکلات موجود پدیده اسکان غیر رسمی در محله جعفرآباد شهر کرمانشاه است که برای این امر از روش پژوهش پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری آن شامل1500 خانوار حاشیه نشین محله جعفرآباد شهرستان کرمانشاه است. در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران و با احتمال خطای 1/0، تعداد 128 خانوار برای نمونه مورد مطالعه، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. اطلاعات مورد نیاز به کمک ابزار پرسش نامه جمع آوری شد. یافته های پرسش نامه با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و نرم افزار Expert Choice مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که عامل اقتصادی، اصلی ترین چالش در منطقه است و عوامل اجتماعی، آموزشی، رفاهی و بهداشت در رتبه های بعدی قرار دارند.
تحلیل فضایی و سنجش سطح پایداری توسعه مناطق کلان شهرتبریز
حوزههای تخصصی:
شهر تبریز نمونه ای از مدل های کلیشه ای توسعه شهری (عمدتا"" متجدد) است که به رغم انسجام فضایی و فشردگی در مرحله پیدایش و رشد ارگانیک آن تا دوره پهلوی به ویژه قبل از اصلاحات ارضی اوایل دهه 40، در پی تحولات ناشی از شهرسازی دهه های اخیر به کلی متحول شده و در شرایطی که تا چند دهه پیش در فضایی محدود شکل گرفته و با برج و بارو محصور بود، گسترش زیادی یافته و امروز گرفتار ساختاری متخلخل و بیمار گونه شده است. فرضیه های این تحقیق عبارت هستند از؛ 1) با توجه به شاخص های پایداری در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، محیطی و کالبدی، توسعه شهر تبریز در جهت پایدار اتفاق نیفتاده است.2) میان مناطق شهر تبریز به لحاظ برخورداری از شاخص های پایداری شهری تفاوت وجود دارد. ابزار جمع آوری داده ها، آمارنامه های مرکز آمار ایران، اطلاعات حاصله ار نقشه های تحلیلی تولید شده در محیط GIS و اسناد موجود در شهرداری های مناطق و طرح های توسعه شهری تبریز بوده است. همچنین روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که درآن از مدل ها و روش های کمی نظیر تحلیل عاملی، روشAHP، آزمون های ناپارامتریک فریدمن و ویلکاکسون، الگوی ترکیبی HDI، سیستم اطلاعات جغرافیاییGIS و ... استفاده شده است. ننتیجه حاصل از بررسی های انجام شده بیانگر آن است که در میان 10 منطقه شهری تبریز،3 منطقه محروم با ضریب متوسط توسعه یافتگی 27/0 در پایین ترین سطح برخورداری و توسعه یافتگی قرار گرفته است.
ارزیابی پتانسیل میان افزایی در محور تاریخی-فرهنگی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه افزایش جمعیت علت اولیه گسترش شهرها محسوب میشود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگ جوامع میگذارد. تلاشهای زیادی برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده است که عمدهترین آنها راهبرد «رشد هوشمند» به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با «پراکندگی» توسعه شهری است. الگوی توسعه میانافزا یکی از ابزارهای رشد هوشمند است و در صورت تحقق از مصادیق بارز توسعه پایدار میباشد. کمبود زمین، موانع طبیعی و مصنوعی گسترش افقی شهرها، گسترش شهر بر روی پهنه های مخاطرهآمیز و گسلها، هزینه بالای ایجاد خدمات زیربنائی و تسهیلات شهری، همچنین برخی ملاحظات مربوط به پایداری محیط، بهسازی و اصالت بخشی به بافتهای فرسوده شهری، کاهش اتلاف سرمایه و انرژی، ایجاد شبکه حمل و نقل مناسب، اختلاط کاربریها و مسائلی از این دست، موجب گردیده است تا الگوی توسعه میانافزا و لایهگذاری در بافتهای شهری مورد توجه قرار گیرد. شهر تبریز یکی از قدیمیترین مراکز سکونتی است که از جهات مختلف طبیعی، سیاسی، دموگرافیکی و... دارای اهمیت میباشد. گسترش پراکنده و توسعه افقی شهر، ضمن اینکه گاهاً با محدودیتهای طبیعی روبروست هزینههای خدمات شهری را نیز افزایش میدهد. همچنین حدود یک سوم جمعیت شهر تبریز را حاشیهنشینان تشکیل میدهند، اگر به رقم فوق ساکنان بافت فرسوده را اضافه کنیم شاید در حدود نیمی از جمعیت شهر در شرایط نامناسب و ناهنجار زندگی میکنند. توسعه میانافزا و توجه به بهسازی بافت فرسوده و تشویق اسکان جمعیت در نواحی کم تراکم مرکز شهر، مشکلاتی از این دست را حل میکند. در این تحقیق به منظور ارزیابی پتانسیل میان افزایی، محور تاریخی-فرهنگی شهر تبریز انتخاب گردیده و از دادههای طرح تفصیلی منطقه 6 طرح جامع تبریز استفاده شـده است. در ادامه به منظور ارزیابی پـتانسیل میانافزایی آن، مدلی تـهیه و پتانسیل میانافزایی در آن تعیین شده است. در نهایت با توجه به وضع موجود و خروجی مدل، این نتیجه حاصل شد که با استفاده از توسعه میانافزا و ایجاد تغییراتی در بافت موجود شهر میتوان سطح پایداری را در شهر ارتقاء داده و ساختار کالبدی مناسبی فراهم آورد.
بررسی علل تغییر کاربری اراضی در طرح های تفصیلی شهری و تأثیر آن بر خدمات شهری مطالعه موردی شهر مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناکارآمدی طرح های توسعه شهری از جمله طرح های تفصیلی شهرها با واقعیت های موجود در جامعه در قالب پدیده های اجتماعی در شهرها بروز می کند. یکی از این معضلات تغییرات کاربری اراضی شهرهاست که برخلاف ضوابط و مقررات طرح های تفصیلی به صورت قانونی و غیرقانونی در شهرها شکل گرفته است. حاصل این تغییرات به وجود آمدن عدم تعادل در خدمات شهری و نزول مستمر کیفیت محیط شهرهاست. در این تحقیق سعی شده است که از طریق بررسی های کتابخانه ای، توزیع پرسشنامه بین جامعه هدف، موارد تغییرات صورت گرفته در کاربری های مصوب شهر مرودشت در فاصله سال های 1385- 1375 و علل آنها با استفاده از نرم افزارهای ARC GIS , AUTO CAD وspss مشخص گردد. در بررسی علل تغییر کاربری اراضی شهرها بیشترین سهم متعلق به عوامل اقتصادی و قانونی است که به موضوع عدم وجود منابع پایدار درآمدی در شهرداری ها و فقدان عوامل قوی ضمانت اجرایی در قوانین و مقررات شهرسازی مرتبط است.
بررسی تطبیقی شاخص های توسعه پایدار اجتماعی کلانشهر تهران مطالعه موردی؛ منطقه 6 و10(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد اجتماعی رویکرد توسعه پایدارشهری با تکیه بر اصل عدالت اجتماعی و برابر ی درون نسلی، ابزار مفیدی درخدمت انسجام شهری میباشد، به همبن دلیل طرح مبحث توسعه پایدار اجتماعی در کلانشهر تهران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چراکه کلانشهر تهران امروزه به منظور حفظ و ارتقای کیفیت زندگی شهروندانش باچالشهای جدی مواجه می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی ابعاد اجتماعی مبتنی بر رویکرد توسعه پایدارشهری کلانشهر تهران در2منطقه 6و10 است. این تحقیق مبتنی بر روش توصیفی- پیمایشی بوده که روش گردآوری اطلاعات بوسیله پرسشنامه می باشد، تعداد پاسخگویان براساس نمونهگیری طبقه بندی شده در دو منطقه (6و10)365 نفر میباشد. یافتههای تحقیق بر اساس تحلیلهای آماری (آزمونF) نشان میدهد، وضعیت عواملی از جمله: مشارکت شهروندی شهروندان، نحوه عملکرد اجرایی مدیریت شهری، میزان دسترسی به منابع و امکانات شهری وکیفیت محیط زندگی در منطقه 6 پایدارتر از منطقه10می باشد و این عوامل موجب اختلاف و تفاوت دو منطقه 6 و10از منظر توسعه پایدار اجتماعی می باشد.
تحلیل تناسب اراضی (LSA) برای توسعه شهری در محدوده مجموعه شهری تبریز با استفاده از روش تحلیل فرایند سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد مهم و پیچیده برای برنامهریزان شهری تصمیم گیری در مورد مکانهای مناسب جهت گسترش آتی شهرها و تعیین اراضی مناسب توسعه میباشد. پیچیدگی و فراوانی عوامل مؤثر در تعیین مطلوبیت اراضی برای توسعه شهری لزوم به کارگیری فناوریهایی برای مدیریت بهینه و جلوگیری از رشد پراکنده شهری را میطللبد. هدف اصلی مقاله حاضر تشخیص و تعیین مکانهای مناسب جهت گسترش آتی فضاهای سکونت و فعالیت در محدوده مجموعه شهری تبریز است. بدین منظور از روشهای ارزیابی چند معیاره مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی برای تولید و تجزیه و تحلیل نقشهها و لایههای مختلف کاربری اراضی استفاده شده است. طی این فرآیند ابتدا شاخصهای طبیعی و انسانی مورد نیاز و تأثیرگذار در قالب 12 شاخص شناسایی، تهیه و مورد استفاده قرار گرفتهاند و در نهایت نقشه نهایی اراضی مناسب توسعه بر اساس مدل AHP تولید شده است. بر اساس یافتههای تحقیق، از کل مساحت 8/272761 هکتاری محدوده مورد مطالعه حدود 41 درصد اراضی مناسب و نسبتاً مناسب برای توسعه و 37/31 درصد، اراضی نامناسب و نسبتاً نامناسب برای توسعه تشکیل میدهند . همچنین از نظر توزیع مکانی اراضی مناسب توسعه بیشتر در قسمتهای مرکزی به طرف جنوب و اراضی نامطلوب در قسمتهای شرق و شمال به طرف شمال غرب قرار گرفتهاند.
امنیت سازی با توسعه پایدار در مناطق مرزی (مطالعه موردی، شهر مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اﻣﺮوزه ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﮔﺴﺘﺮدﮔی ﺷﻬﺮﻧﺸیﻨی و رواج ﻧﺎ اﻣﻨی ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋی در ﺷﻬﺮﻫﺎ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮﺿﻮع اﻣﻨیﺖ سازی، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑ ﺮآن و راﻫکﺎرﻫﺎی ﺗﻘﻮیﺖ اﻣﻨیﺖ در ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺿﺮورت یﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ایﻦ ﻣﻮﺿﻮع در ﺷﻬﺮﻫﺎی ﻣﺮزی از ﺣﺴﺎﺳیﺖ ﺑیﺸﺘﺮی ﺑﺮﺧﻮردار اﺳ ﺖ. ﺣﻔﻆ و ﮔﺴﺘﺮش اﻣﻨیﺖ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی دﻏﺪﻏﻪ ﻫﻤیﺸﮕی کﺸﻮرﻫﺎیی اﺳﺖ کﻪ دارای ﻣﺮزﻫﺎی ﻣﺸﺘﺮک ﻃﻮﻻﻧی ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺎیﮕﺎن ﺧﻮد ﻣی ﺑﺎﺷﻨﺪ. دیﺪﮔﺎه ﻫﺎی ﻧﻮیﻦ در زﻣیﻨﻪ اﻣﻨیﺖ سازی ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺑﺮ اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺗﺎکیﺪ ﻓﺮاوان دارﻧﺪ. در ﺣﻘیﻘﺖ آﻧﭽﻪ کﻪ ﻣی ﺗﻮاﻧﺪ اﻣﻨیﺖ مناطقﻣﺮزی را ﺗﻀﻤیﻦ ﻧﻤﺎیﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی اﺳﺖ. در ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﻼش ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺖ کﻪ ﺑﺎ ﻣﻌﺮﻓی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راﻫﺒﺮد اﺳﺎﺳی ﺣﻔﻆ و ﮔﺴﺘﺮش اﻣﻨیﺖ مناطق ﻣﺮزی ﺑﻪ ﺑﺮرﺳی یکی از ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی کﺸﻮر ﺑﺮ اﺳﺎس ایﻦ دیﺪﮔﺎه ﺑﭙﺮدازد. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از نوع کاربردی واز روش ﻫﺎی ﺗﻮﺻیﻔی و ﺗﺤﻠیﻠی اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ، که اطلا عات ازطریق منابع کتابخانه ای، واسنادی ومنابع اینترنتی ومشاهدات میدانی جمع آوری شده در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﭘﺲ از ﺑﺮرﺳی ﻧﻈﺮیﻪ ﻫﺎ در ﺧﺼﻮص ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی، ﺑﺎ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﺮزی ﺷﻬﺮ مریوان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮردی، ﺑﻪ ﺗﺎﺛیﺮ ﻣﺮزی ﺑﻮدن ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﻀﺎیی، ﻣکﺎﻧی آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﻮد. و در نهایت به این نتیجه منتج شده است کﻪ توسعه پایدار ارمغان امنیت وامنیت پایدار ارمغان توسعه است و اﻣکﺎﻧﺎت در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ اﻟﮕﻮی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﻮزیﻊ ﻧﺸﺪه و در ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻘﻖ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻧﻤی ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎ ﻋﻨﺎیﺖ ﺑﻪ ایﻨکﻪ ﻧﻈﺎم ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ریﺰی ایﺮان ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺑﺨﺸی ﻣی ﺑﺎﺷﺪ و ایﻦ ﻧﻮع ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ریﺰی ﺑﻪ ویﮋﮔی ﻫﺎی ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺑی ﺗﻮﺟﻪ اﺳﺖ.
ارزیابی کیفی پیاده راه های شهری در شهرهای ایرانی (نمونه موردی پیاده راه بوعلی شهر همدان)
حوزههای تخصصی:
پیاده روی قدیمی ترین شکل جابه جایی انسان در فضاست که می توان آن را حق طبیعی استفاده کنندگان از فضای شهری دانست. تا قرن قبل اکثر شهرها در مقیاس حرکت عابر پیاده بوده و محورهای پیاده به ویژه در مراکز شهری که مکان های اصلی خرید و گردش و عبور شهروندان به شمار می آمدند. با ورود رویکرد پیاده مداری در دو دهه اخیر به عنوان استراتژی شهرسازی به نظر می-رسد مکان یابی و عدم مطالعه کافی بر روی این فضاها نتوانسته است نقشی که این فضاها باید درراستای بازتولید عرصه عمومی ایجاد کنند به وجود آورد. در همین راستا پژوهش حاضر بامطالعه و بررسی میدانی و تحلیلی خیابان بوعلی همدان به عنوان نمونه موردی سعی در شناخت نقاط ضعف و میزان موفقیت پیاده راه ها به عنوان عرصه هایی عمومی است. یافته های ناشی از تحلیل داده-ها بیانگر این حقیقت هستند که مهم ترین عامل در بازتولید عرصه های عمومی و فضای شهری در بیشتر پیاده راه ها شناخت و مطالعه این مکان ها با توجه به سازگاری با تصاویر ذهنی مردم هست تا این امر موجب کارکرد هرچه بیشتری آن ها درراستای ایجاد تعاملات اجتماعی شود.
تحلیلی بر عملکرد مدیریت شهری شهر مهاباد از منظر مشارکت و رضایتمندی شهروندی
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از ارکان اساسی برنامه ریزی شهری، توجه به مشارکت آگاهانه و فعالانه شهروندان در تمامی ابعاد توسعه می باشد؛ بنابراین آنچه که در حال حاضر ضرورت انکارناپذیری برای مدیریت شهری است، لزوم تغییر در جهت استفاده از رویکردهای مشارکتی و جلب رضایت شهروندان می باشد. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی عملکرد مدیریت شهری از منظر مشارکت و رضایتمندی شهروندی به مطالعه شهر مهاباد پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع ماهیت کاربردی بوده و روش تحقیق آن نیز توصیفی- تحلیلی می باشد. بر این اساس، پس از بررسی مفاهیم و مبانی مرتبط با موضوع پژوهش، جهت گردآوری اطلاعات از روش مطالعة میدانی استفاده شد. نتایج این تحقیق نیز که پس از آنالیز 384پرسشنامة توزیعی میان شهروندانی که به نحوی با شهرداری و عملکرد آنها در ارتباط بودند، نشان دهنده تمایل بسیار بالای شهروندان به مشارکت در مدیریت شهری است؛ هرچند بررسی ها نشان می دهد سابقه مشارکت مردم در زمینه مدیریت شهری چندان چشمگیر نبوده و بیشتر در زمینه مشارکت های فیزیکی بوده است، اما با این وجود، نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپرمن گویای وجود رابطه مستقیم و معناداری آماری بین میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و میزان رضایت مندی آنان می باشد. همچنین این تحقیق نتیجه گیری می کند که عوامل موثر بر میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری در چهار بعد فردی، اقتصادی، اجتماعی و مدیرتی قابل تقسیم بندی است که در این میان تاثیرگذارترین شاخص در بعد فردی سلامت جسمی و روحی شهروندان، در بعد اجتماعی تعلق مکانی، در بعد اقتصادی سودآور بودن فعالیت مشارکتی و در نهایت در بعد مدیریتی اعتماد نهادی(اعتماد دوسویه بین مردم و مدیریت شهری) می باشد.
سنجش سازگاری کاربری اراضی براساس مدل GIS_AHPدر محله عنصری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دربرنامه ریزی شهری تحلیل چگونگی قرارگیری کاربری های مختلف در کنار هم اهمیت اساسی دارد .تأثیرات مثبت و منفی که کاربری های مجاور بر روی هم دارند، باعث سازگاری یا ناسازگاری آن ها در کنار یکدیگر می شود، که ممکن است در مواقعی باعث پایین آمدن سطح کیفیت زندگی وکاهش کارآیی کاربری های مختلف گردد. در محلة عنصری مشهد تقابل شهر زائر وشهر مجاور باعث تغییرات در کاربری اراضی، به خصوص در دو دهة گذشته شده است. شناسایی تغییرات و ارزیابی نوع سازگاری آن ها در جهت هدایت برنامه ریزی این محله به سوی توسعة پایدار، هدف این پژوهش می باشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی و از شاخة میدانی می باشد، به طوری که تغییرات کاربری اراضی محلة عنصری به صورت میدانی برداشت شده، سپس با استفاده از مدل تلفیقی ماتریس سازگاری وAHP به ارزیابی نحوه سازگاری اراضی وضع موجود در قالب نقشه های GIS پرداخته ونقشه نهایی خروجی این مدل ارائه شده است. در نهایت نتایج حاصل، نشان از تغییرات گسترده کاربری مسکونی به سایر کاربری ها از جمله اقامتی ومذهبی دارد. همچنین عدم سازگاری اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی کاربری های ایجاد شده با سایر کاربری های مسکونی محله مشهود است.
بررسی وضعیّت توسعه ی پایدار شهرستان رشت با استفاده از روش جای پای اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها پس از انقلاب صنعتی به سرعت توسعه یافتند و این رشد و توسعه پیامدهای بسیاری با
خود به همراه داشت. عمده ی آثار این پیامدها بر محیط زیست و کیفیت زندگی مردم این جوامع
وارد شده است. با بروز و تشدید این آثار، رهیافت توسعه ی پایدار از سوی سازمان ملل متّحد
مطرح شد و در دستور کار دولت ها و برنام هریزان قرار گرفت. یکی از عناصر اساسی توسع ه ی
پایدار این است که انسان ها در چارچوب ظرفیت زیستی طبیعت زندگی کنند . از آن زمان،
روش های مختلفی برای انداز هگیری توسعه ی پایدار جوامع ابداع شد . روش جای پای
اکولوژیک یکی از این روش ها است. امروزه از این روش، به عنوان شاخص سنجش پایداری در
دنیا استفاده م یشود. بر اساس این روش، توسعه ی یک منطقه زمانی ""ناپایدار "" قلمداد
می شود که میزان جای پای اکولوژیک از ظرفیت زیستی منطقه بالاتر باشد . روش جای پای
اکولوژیک تاکنون برای سنجش پایداری شهرهای بزرگ دنیا مانند لندن، سانتیاگو، لیورپول
مورد استفاده قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش جای پای اکولوژیک ، به
بررسی پایداری شهرستان رشت پرداخته ایم. بر اساس محاسبات، جای پای اکولوژیک مصرف
0/ 1 هکتار ب هازای هر نفر برآورد شد. همچنین، ظرفیت زیستی 414 / در شهرستان رشت، 979
هکتار به ازای هر نفر محاسبه شد. با مقایسه ظرفیت زیستی و جای پای اکولوژیک می توانیم
مشاهده کنیم که شهرستان رشت از کسری اکولوژیک رنج می برد . همچنین تحلیل نتایج
به دست آمده نشان م یدهد که شهرستان رشت از دیدگاه اکولوژیک ناپایدار است. درنهایت ،
شاخص جای پای اکولوژیک محاسبه شده در رشت با مقدار این شاخص در ایران و آسیا و دنیا
مقایسه می شود.
مطالعه میدانی به منظور گونه شناسی خانه های روستایی لرستان بر مبنای ویژگی های اجتماعی-کالبدی
حوزههای تخصصی:
روستاها به عنوان نخستین هسته ها و مراکز سکونتی انسان ها پس از دوره غارنشینی تاکنون در اشکال مختلف به حیات خود ادامه داده اند. در چند دهه اخیر تحت تأثیر برخی عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور شاهد مهاجرت روزافزون روستاییان به شهرها و در پی آن گسترش شهرنشینی و زوال جوامع روستایی در کشور بوده است. از این رو توجه به زیستگاه روستایی در ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است و برای حفظ ساختار زیستی و معیشتی آن به اقداماتی جهت بهبود کیفیت زیست و اسکان روستاییان نیاز است. قبل از هرگونه عمل در زمینه مسائل روستایی، پژوهش در مورد ساختار اجتماعی، اقتصادی و کالبدی روستا و به پیروی از آن شناخت جنبه های گوناگون زندگی و فضای زیستی روستاییان ضروری به نظر می رسد. روش تحقیق، این تحقیق جزو تحقیقات پیمایشی می باشد. قلمرو مکانی این تحقیق روستاهای استان لرستان در سه پهنه آب و هوایی متفاوت می باشد. در این پژوهش، به شناخت و دسته بندی اشکال مختلف خانه و الگوهای رایج ساخت در محدوده مورد مطالعه، اشاره می گردد و به دنبال آن از لحاظ قدمت و شیوه سکونت در روستا های استان لرستان، به گونه شناسی خانه های روستایی درقالب سه گونه خانه های روستایی با سابقه کوچ نشینی، خانه های روستایی با قدمت دهقانی و خانه های متأثر از الگوهای شهری پرداخته می شود. نتایج این تحقیق می تواند برنامه ریزان و طراحان را به ارائه طرح هایی صحیح در زمینه بهبود کیفیت خانه روستایی و چگونگی استفاده به جا از امکانات موجود یاری رساند.
تحلیلی بر گسترش کالبدی-فضایی شهر و تعیین الگوی بهینه و پایدار رشد کالبدی شهر صالح آباد با بهره گیری از مدل های کمی
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۳
۴۷-۵۶
حوزههای تخصصی:
به رغم گذشت دو دهه از ورود مفهوم راهبرد های توسعه شهری در ادبیات مدیریت شهری رویکرد غالب توسعه در سیستم های مدیریت شهری کشور ما به گونه ای است که تنها در حد هدایت و راهبری طرح های هادی یا جامع شهری، تغییرات کاربری و گسترش سرمایه های فیزیکی محدود مانده است، به طوری که شهرها به شکلی بی برنامه رشد نموده و محدوده های شهری در مدت کوتاهی به چندین برابر وسعت اولیه ی خود رسیده اند. این معضل به الگوی گسترش افقی معروف گردیده و منشاً بسیاری از مشکلات در شهرهای کشورهای در حال توسعه شده است. بنابراین بررسی الگوی گسترش شهرها یکی از مسائلی است که می تواند راهبرد توسعه را در افق دوردست، جهت توانمندسازی مدیریت شهری فراهم سازد. این پژوهش با در نظر گرفتن شاخص های مساحت، جمعیت، تراکم کلی مسکونی و بهره گیری از مدل هلدرن و ضریب جینی به تحلیل الگوی گسترش کالبدی- فضایی شهرصالح آباد پرداخته است. روش پژوهش، تحلیلی- تطبیقی و به صورت مطالعه ی اسنادی بوده و جهت بررسی بیشتر به مشاهده ی مستقیم و غیرمستقیم، پرداخته شده است و هدف نهایی آن ارائه راهکارهایی جهت جلوگیری از رشد افقی یا پراکندگی شهر در راستای توسعه پایدار شهری می باشد. نتایج نشان می دهد که شهرصالح آباد در طی دهه های گذشته به صورت پراکنده رشد نموده و منجر به پدیده ی گسترش افقی یا پراکندگی شهری شده است. بر این اساس باید از الگوی گسترش متمرکز درون بافتی فشرده و در عین حال الگوی پیوسته ی قطاعی با توسعه سیستم شبکه ارتباطی متقاطع و مورب بهره گرفت تا رشد کالبدی شهر روندی معقولانه تر را طی نماید.
تحقق پذیری برنامه ریزی محله محور در بافت های فرسوده شهری مطالعه موردی محله سنگلج تهران
حوزههای تخصصی:
محله ها از عناصر مهم و موثر تشکیل دهنده حیات اجتماعی شهری هستند. در گذشته، نقش و کارکردِ محلات ، موجب می شد که افراد ساکن، پیوندهای اجتماعی بیشتری نسبت به امروز داشته باشند. در نظریه ها و رویکردهای مختلف مرتبط با توسعه محله ای نوین، اهمیت مشارکت اهالی محله، در قالب الگو های برنامه ریزی فرآیندگرا و تعامل محور، مورد تاکید قرار گرفته است. برنامه ریزی اجتماعات محلی با تاکید بر دیدگاه پایین به بالا بر توانمندسازی، افزایش سرمایه های اجتماعی و مشارکت جمعی ساکنین محلات تاکید دارد. در این راستا برنامه ریزی محله محور نیز برگردهم آوردن گروههای مختلف موثر ویا ذی نفع در چرخه نوسازی شهری و توجه به نیازها و خواسته های همگانی در تهیه طرح ها و برنامه ها تاکید دارد. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد برنامه ریزی محله محور با حفظ و احیای ارزش های محله ای و پیوند های اجتماعی، ارتقاء عملکردی و افزایش کارایی محله سنگلج را دنبال نموده است. برای سنجش ارتباط و همبستگی بین سرمایه اجتماعی و مشارکت، بعنوان مولفه های اصلی رویکرد برنامه ریزی محله محور در محله سنگلج از طریق پیمایش میدانی و روش های تحلیل آماری، با شاخص سازی و تدوین گویه هایی، به بررسی میزان ارتباط بین دو متغیر سرمایه اجتماعی و مشارکت محلی پرداخته شده است. نتایج تکنیک آماری همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین متغیر تمایل به مشارکت و شاخص های سرمایه اجتماعی (شامل هنجار، امنیت، انسجام و اعتماد) با میزان همبستگی 0.396 رابطه معنادار مثبتی وجود دارد به عبارت مشخص با افزایش سرمایه اجتماعی در محله، میزان مشارکت خانوارها در طرح های بهسازی محله نیز افزایش خواهد یافت. آزمون رگرسیون نشان داد که حدود 16 درصد از واریانس متغیر وابسته تمایل به مشارکت شهروندان، توسط چهار شاخص مستقل اعتماد، هنجار، امنیت و انسجام قابل پیش بینی است.تحلیل های ترکیبی نیز نشان می دهد با تقویت شبکه های اجتماعی (در قالب گروهها و اجتماعات محلی) و ایجاد زمینه ها و بسترهای لازم برای برقراری ارتباط میان ساکنین محله در روند تهیه طرح های توسعه محله ای و در جریان هرگونه مداخله در بافت، می توان به بهبود و ارتقای سطح عملکرد محله ای، تعاملات و روابط مناسب اجتماعی میان ساکنین محله سنگلج نائل آمد.
رابطه ساخت اجتماعی شهرها و میزان آسیب پذیری در برابر خطر زلزله مطالعه موردی: محلات کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت میزان آسیب پذیری نسبت به مخاطرات طبیعی و ریشه یابی علل تفاوتهای اجتماعی- فضایی آن، برای نیل به جامعه ای پایدار ضروری است. بر این اساس، مسأله این است که «میزان آسیب پذیری خانوارهای محله های جنوبی با خانوارهای محلات شمالی شهر تهران تفاوت داشته و بیشتر است»، بنابراین، سوال اصلی پژوهش چنین طرح شد: «عوامل موثر بر تغییر و تفاوت اجتماعی- فضایی میزان آسیب پذیری شهر تهران در برابر خطر زلزله کدامند؟» جهت تبیین تئوریک، سه دیدگاه اصلی شناسایی و با محوریت دیدگاه ساخت اجتماعی، چارچوب نظری و فرضیه های پژوهش ارائه گردید. برای داوری فرضیه ها، روشهای «علی- مقایسه ای» و «همبستگی» انتخاب شد. حجم نمونه با روش کوکران محاسبه و نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد. داده ها نیز توسط پرسشنامه های خانوار و خبرگان، گردآوری و با روشهای واریانس یکطرفه، رگرسیون و تحلیل مسیر تحلیل شد. تحلیل واریانس یکطرفه در تایید فرضیه اول نشان داد که میانگین های میزان آسیب پذیری و پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانوارهای محلات چهارگانه، از تفاوت معناداری برخوردارند؛ مطابق ضریب تعیین رگرسیون چندگانه نیز، 88 درصد تغییرات میزان آسیب پذیری توسط ترکیب خطی عوامل محله، پایگاه و نگرش ریسک تبیین گردید. نتایج در تایید فرضیه های دوم و سوم نیز نشان داد که عوامل محله و پایگاه به ترتیب با ضریب تاثیر 878/0 و 067/0-، سهم بیشتری در تبیین تغییرات میزان آسیب پذیری نسبت به عامل نگرش ریسک دارند. در تایید فرضیه چهارم، عوامل شغل، سواد و درآمد نیز بترتیب با ضرایب برابر با 521/0؛ 205/0 و 201/0؛ نسبت به عوامل سن، سرمایه اجتماعی و وضع مهاجرت سهم بیشتری در تبیین داشتند. نتیجه اینکه: درجه آسیب پذیری مردم نه تنها به نزدیکی به منبع خطر، و یا رفتار سنتی؛ بلکه به جایگاه اجتماعی و فضایی آنها در جامعه نیز وابسته است. در این میان نقش اساسی را عوامل محله و پایگاه در بستر فرایند جدایی گزینی اجتماعی- فضایی ایفا می نمایند.
شاخص های زیست اقلیمی مؤثر بر ارزیابی آسایش انسان (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت پتانسیل های طبیعی، به عنوان بستر فعالیت های انسانی پایه و اساس غالب برنامه ریزی های محیطی و آمایش سرزمین را تشکیل می دهد. در این راستا ویژگی های اقلیمی و عناصر غالب آن در پراکندگی فضایی و شکل گیری رفتار محیطی جوامع انسانی نقش تعیین کننده ایی ایفا می کنند تا آنجا که امروزه مطالعات و بررسی های بیوکلیمای انسانی، پایه و اساس برنامه ریزی های شهری، عمرانی، سکونتگاهی، معماری، جهانگردی و غیره است. در این پژوهش، آسایش یا عدم آسایش انسان در شیراز بر اساس مدل ها و شاخص های زیست اقلیمی بیکر، ترجونگ، فشار عصبی، دمای مؤثر و (TCI) با استفاده از داده های آماری 39 ساله (1389-1350) مورد بررسی قرار گرفت و بهترین زمان برای انجام فعالیتهای محیطی وگردشگری در این شهر تعیین شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که شاخصهای بیوکلیمایی مورد استفاده، توانایی آشکارسازی دوره های آسایشی و عدم آسایش شیراز را دارند و با وجود تفاوت های جزئی، نمودهای نسبتاً همگونی از اقلیم آسایشی این شهر ارائه می دهند. بررسیها نشان داد که شیراز در طول سال با داشتن تنوع بیوکلیمایی،از شرایط گرم تا بسیار خنکی برخوردار است؛ طی فصول زمستان و تابستان از محدوده آسایش زیست اقلیمی خارج است و با آغاز فصول بهار و پاییز در ماه های گذار از سرما به گرما (فروردین) و گرما به سرما (آبان) اقلیم شیراز به شرایط آسایش انسانی نزدیک می شود. در مجموع بهار با شرایط منحصر بفرد آسایش انسانی، بهترین فصل برای انجام فعالیت های محیطی و گردشگری در شیراز است.
ارزیابی وضعیت هوش سازمانی در شهرداری های شرق مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۱۸۸-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی وضعیت هوش سازمانی در مدیریت شهری شرق استان مازندران بوده است. طبق نظر آلبرخت هوش سازمانی استعداد و ظرفیت یک سازمان در حرکت بخشیدن به توانایی ذهنی سازمان و تمرکز این توانایی درجهت رسیدن به رسالت سازمان می باشد. مولفه های هوش سازمانی بر اساس مدل آلبرخت عبارتند از: 1. چشم انداز استراتژیک، 2. سرنوشت مشترک، 3. میل به تغییر، 4. روحیه، 5. اتحاد و توافق، 6. کاربرد دانش و 7. فشار عملکرد. روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی و نمونه های تحقیق شامل 133 نفر از کارکنان ستاد اداری پنج شهرداری نکا، رستم کلا، بهشهر، خلیل شهر و گلوگاه بوده اند که به روش نمونه گیری گروهی انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسش نامه هوش سازمانی آلبرخت با ضریب پایایی آلفای کرونباخ 918/0 بوده است. نتایج اصلی پژوهش نشان داد که: 1. بر اساس آزمون t تک نمونه با فاصله اطمینان 95 درصد، میانگین وضعیت هوش سازمانی و مولفه های آن در حد مناسبی بوده است؛ 2.بر اساس آزمون فریدمن، بین رتبه میانگین حداقل دو مولفه از مولفه های هوش سازمانی تفاوت معناداری وجود داشته است. رتبه بندی میانگین ها بر اساس مولفه ها عبارت بودند از: 1.فشار عملکرد، 2. روحیه، 3. اتحاد و توافق، 4.سرنوشت مشترک، 5. کاربرد دانش، 6. میل به تغییر، 7. چشم انداز استراتژیک. در نهایت یافته های پژوهش ضرورت توجه بیشتر به بهبود مستمر مولفه های هوش سازمانی و توسعه همزمان و متوازن این مولفه ها را نمایان ساخت.
مدل سازی مکان های مناسب دفن زباله با استفاده از روش های AHP، منطق فازی، شاخص همپوشانی وزنی و منطق بولین (مطالعه موردی شهراردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر اردبیل که در شرق منطقه آذربایجان واقع شده است، بهعنوان سومین شهر پرجمعیت آذربایجان از دیرباز یکی از کانونهای عمده جمعیتی بوده و از سال 1372 به عنوان مرکز استان اردبیل شناخته شده است، تعدادی شهرک صنعتی در اطراف آن احداث شده است و همچنین رشد روزافزون جمعیت در این شهر، بیشک باعث تولید مواد زائد زیادی شده است. هدف نخست در تحقیق حاضر که برگرفته از طرح پژوهشی یک ساله است، شناسایی مکان مناسب جهت دفن زباله در شهرستان اردبیل میباشد. برای نیل به این هدف از روشهای همپوشانی وزنی، تحلیل سلسلهمراتبی (AHP)، منطق فازی و منطق بولین استفاده شده است. هدف دوم این پژوهش مقایسه روشهای فوق و شناخت روش مناسب جهت مکانیابی دفن زبالههای جامد شهر اردبیل میباشد. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز، از نقشههای زمینشناسی، توپوگرافی، هیدرولوژی، کاربری اراضی، عناصر اقلیمی موثر در محل دفن زباله و همچنین تیپ اراضی بهره گرفته شد. دادههای مورد نیاز برای مکانیابی دفن زباله در نرم افزارهای IDRISI و ArcGIS9/3 پردازش شده و در نهایت نقشه نهایی ترسیم گردید. نتایج مکانیابی برای دفن زبالههای شهر اردبیل زمینی به مساحت 45 هکتار است که در 17 کیلومتری شمال شهر اردبیل (سمت چپ جاده اردبیل ـ مغان) قرار دارد. مشاهدات میدانی نیز موید مناسب بودن منطقه فوق برای دفن زباله میباشد. همچنین نتایج حاکی از کاربرد موثر روشهای AHP، شاخص همپوشانی وزنی و منطق فازی است که به ترتیب بیشترین تناسب را برای مکانیابی دفن زباله در شهر اردبیل دارا میباشند. در این بین روش بولین با ارائه مکانیابی نادرست، جزو روشهای نامناسب محسوب میشود.