فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۰۱ تا ۴٬۲۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بعد از جنگ جهانی دوم و به دنبال افزایش سریع جمعیت و گسترش مشکلات شهری، ایجاد شهرهای جدید به عنوان یکی از مهم ترین سیاست های شهری برای کاهش این مشکلات در شهرهای بزرگ مطرح گردید. اما این سیاست ها در کشورهای درحال توسعه به خصوص ایران، به دلیل فقدان برنامه های دقیق و عدم توجه به نیازها و خواست های شهروندان با شکست مواجه شدند و به نظر می رسد که با توجه به استراتژی ایجاد شهرهای جدید و اهداف آن، شهرهای جدید به اهداف خود نرسیده اند. ازاین رو باید برنامه های دقیق در پیش گیریم تا علاوه بر اینکه جمعیت موجود شهرهای جدید حفظ گردند، بلکه به جمعیت آن ها نیز، افزوده شود. مشارکت مردم در امر برنامه ریزی و احترام به آراء و عقاید آن ها، شاید اولین گام برای رسیدن به هدف های برنامه ریزی شهری باشد بنابراین با توجه به اهمیت مشارکت شهروندی در موفقیت طرح های شهری، در این پژوهش، مشارکت شهروندان در کاربری اراضی شهری در شهر جدید گلبهار بررسی می شود تا شاید راه و حلی برای مشکلات شهرهای جدید باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده، جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه انجام شده است و داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون های رگرسیون، t-test, crosstabs, chi square و Spearman، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان مشارکت شهروندان در شهر جدید گلبهار در سطح پایینی است و کمترین میزان آن مربوط به کاربری اراضی است و همچنین میزان رضایتمندی آنان نیز از خدمات ارائه شده سطح پایینی را نشان می دهد. طبق نتایج، رابطه معناداری میان رضایتمندی، تکالیف، سن، تحصیلات، مدت اقامت و شغل با مشارکت وجود دارد اما رابطه میان جنس و تأهل با مشارکت معنادار نیست.
ارزیابی فقر شهری در محلات اسکان غیررسمی شهر کرمانشاه با استفاده از مدل تحلیل عاملی (نمونه موردی محله دولت آباد و شاطرآباد سال 1385)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسکان غیررسمی، که به موجب شهرنشینی شتابان در جهان معاصر به وجود آمده است، نتیجه نابرابری های اقتصادی-اجتماعی است که در سطح مناطق شکل گرفته، که شهرها و خصوصاً کلان شهرهای کشور را با مشکلات فراوانی مواجه ساخته است. شهر کرمانشاه به عنوان یکی از کلان شهرهای کشور با پدیده اسکان غیررسمی مواجه است. از جمله سکونتگاه های اسکان غیررسمی در شهر کرمانشاه محله دولت آباد و محله شاطرآباد است که در این مقاله به ارزیابی، اسکان غیررسمی در این محلات پرداخته پرداخته شده است.
هدف از این پژوهش، ارزیابی اسکان غیر رسمی در شهر کرمانشاه است. که به این منظور از روش تحلیلی-کمی با رویکرد کاربردی برای انجام پژوهش استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش محله دولت آباد در حاشیه غربی و محله شاطرآباد در ضلع شرقی شهر کرمانشاه می باشد و برای این منظور از اطلاعات بلوک های آماری سال 1385 و از 30 شاخص که با روش های آماری به 3 عامل ترکیبی تبدیل شده و نتایج با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی و با کمک نرم افزارهای Arc/Gis و Arc/View ارزیابی شده، استفاده گردیده است. نتایج به دست آمده، در محله دولت آباد حاکی از آن است که تعداد 20 بلوک معادل 1/11% درصد در وضعیت مناسب، 31 بلوک معادل 2/17% درصد نسبتاً مناسب، 57 بلوک معادل 7/31% درصد متوسط، 50 بلوک معادل 8/27% درصد نسبتاً نامناسب و 16 بلوک معادل 9/8% درصد نامناسب بوده اند. نتایج تجزیه و تحلیل برای محله شاطرآباد نمایانگر این است که تعداد 12 بلوک معادل 5/4 درصد نامناسب، 74 بلوک معادل 28 درصد نسبتاً نامناسب، 92 بلوک معادل 8/34 درصد متوسط، 60 بلوک معادل 7/22 درصد نسبتاً مناسب و 13 بلوک معادل 9/4 درصد مناسب شناخته شده اند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بلوک های شهر کرمانشاه مکانی برای تبلور تمایزات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی است. این سکونتگاه ها جلوه فقر به شمار می روند که از لحاظ پویایی روند متفاوتی را طی می کنند. وجود نواحی نابرابر در فضای شهر کرمانشاه به جدایی گزینی فضایی، اجتماعی و اقتصادی منجر گردیده است. که ذکر این نکته لازم است که نتایج حاصله صرفاً با تکیه بر شاخص های مورد استفاده در این مقاله می باشد و در صورت عدم مشکلات آماری و به کار گیری شاخص های بیشتر این احتمال وجود دارد که نتایج تحت تأثیر قرار گیرد.
شناسایی پتانسیل های زمینه ساز توسعه خلّاق در بافت فرسوده - تاریخی با تاکید بر ارتقای گردشگری (نمونه موردی: محلّه میدان ارگ، منطقه ۱ شهر کرمان)
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده به دو دسته کلی دارای ارزش و فاقد ارزش تقسیم می شوند. رویکردهای جدید مرمّتی سعی در تکیه بر میراث موجود در بافت های فرسوده دارای ارزش و تلفیق اقتصاد و فرهنگ و احیای پایدار بافت های تاریخی از طریق تعیین نقش آنها در سازمان فضایی شهر دارد. یکی از رویکردهای مطرح در این زمینه، رویکرد گردشگری در برنامه ریزی شهری است. امروزه این رویکرد به عنوان نوعی جدید از انواع گردشگری، موضوع مهمی در توسعه و دگرگونی شهرها در جهان محسوب می شود. در این مقاله با معرفی مفهوم توسعه خلّاق و تبیین نگرش های گوناگون مرمّت و شناسایی نواحی دارای پتانسیل جذب گردشگر و دارای اولویت در زمینه توسعه خلّاق با استفاده از مدل SZCD شناسایی پهنه های زمینه ساز توسعه خلّاق و مدل تحلیلی AHP و نرم افزار ArcGIS در محدوده مورد نظر می باشد. هر یک از این عوامل، معیارها و شاخص های مدل کالبدی- عملکردی، اجتماعی- اقتصادی و نهادی - مدیریتی را از محدوده مورد مطالعه استخراج کرده و نتایج به صورت نقشه تهیه شده و خروجی آن در بردارنده پهنه هایی می باشد که بر اساس این شاخص ها و معیارها بهترین پهنه برای توسعه خلّاق و دخالت در بافت به منظور جذب گردشگر می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که معیار کالبدی - عملکردی با ارزش ۶۶۹/۰ نسبت به سایر معیارها، از اهمیّت بیشتری برخوردار بوده و معیارهای اقتصادی - اجتماعی با ارزش ۲۴۳/۰ در مرتبه دوّم اهمیّت قرار دارند. شاخص نهادی مدیریتی با ارزش ۰۸۸/۰ در ضریب اهمیّت نرمال هر یک از معیارها نسبت به همدیگر از عملکرد بسیار ضعیفی در بین معیارهای مورد مطالعه داشته است.
جستاری بر مفهوم شناسی عرصه های عمومی شهری در بازخوانی نظریه انتقادی و مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
۲۹۰-۲۶۳
حوزههای تخصصی:
امروزه طرح و تعمیم نظریه های انتقادی به شهر و منجمله «عرصه های عمومی شهری» در ادامه تلاشهای انسان معاصر برای دست یابی به شرایط زیستی مطلوب به عنوان یکی از مهم ترین آرمانهای جنبش های اجتماعی و همچنین حاصل «غنای تجربه های تاریخی و ثمره نظری انباشتگی معرفتها» است. حوزه عمومی در واقع ایده یا مفهومی هنجاری است که در چارچوب کلی نظریات کلی هابرماس درباره کنش ارتباطی و اخلاق گفتگو جای دارد. حوزه عمومی بخشی از حیات اجتماعی است که در آن شهروندان می توانند به تبادل نظر درباره موضوعات و مسایل مهم مربوط به خیر عمومی (مصالح عامه) بپردازند. نتیجه این امر شکل گیری افکار عمومی است. فیلسوفان دموکراتیک نیز بر این باورند که این فضاها تجلی کالبدی حوزه عمومی، عرصه فعالیت، ارتباط و گفتگوی انسانهای آزاد و گروه های مختلف و همچنین محل شکلگیری حیات مدنی است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و روش اسنادی و استدلال منطقی و با ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی برخی نظریه های انتقادی به شهر و مکتب فرانکفورت (بالاخص هابرماس، آرنت و هاروی) پرداخته است. در مرحله اول یافته های تحقیق نشان می دهد که نظریه پردازان مکتب فرانکفورت به دلیل تشابه در نظریه ها و آراء شان منجمله در انتقاد از نظام سرمایه داری متاخر و معاصر و پوزیتیویسم و مارکسیسم و انتقاد از مفاهیمی چون عقلانیت ابزاری، علم اثباتی و تجربی، شیء گشتگی انسان، از بین رفتن آزادی و استقلال انسان، که تحت نام اندیشمندان این مکتب قرار گرفته اند و در بعضی از مباحث و اندیشه های مطرح شان منجمله انقلاب و تغییر اجتماعی و کارگزاران آن در جامعه سرمایه داری و شیوه های آن، طرح یک نظام جانشین و آلترناتیو، شکل حکومت آینده بشر در شهرها و تغییرات عرصه های عمومی شهری در شهرهای آینده و غیره، با یکدیگر تفاوت دارند. در مرحله بعد نیز معیارها و مولفه هایی برای شکلگیری عرصه های عمومی در شهر مورد اشاره قرار گرفته است.
تحلیلی بر ابعاد پیوستگی توده و فضا در عرصه های عمومی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
۴۲۸-۴۰۷
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله، بررسی ابعاد پیوستگی و انسجام توده و فضا در عرصه های عمومی شهری است. داشتن پیوستگی و انسجام یکی از اصلی ترین معیارهای کیفیت فضاهای شهری محسوب می شود. فضاهای سنتی و بومی عمدتاً واجد چنین کیفیتی بودند. مدعای این مقاله آن است که در حال حاضر، هم از لحاظ عملی و هم از لحاظ نظری فضاهای شهری و علوم مرتبط با طراحی محیطی در این زمینه دچار چالش های اساسی هستند. نتیجه آن که به لحاظ نظری، رویکردهای نظری نسبت به این موضوع فاقد جامعیت لازم بوده و در عمل، اکثر فضاهای شهری فاقد پیوستگی و انسجام لازم می باشند. نوشتار حاضر با رویکردی پدیدارشناختی - روان شناختی، موضوع پیوستگی و انسجام فضاهای عمومی شهری را مورد مطالعه قرار داده و معیارهای پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهری را بررسی نموده است. با رویکرد پدیدارشناختی، مطالعه صرفاً محدود به وضعیت فضاهای عمومی شهری با توجه به شرایط خاص آنها فارغ از عوامل علی گردیده است. با رویکرد روان شناختی، نقش مردم در ادراک و شناخت پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهری مطالعه شده است. در این مقاله پیوستگی ساختمان و شهر در فضاهای عمومی شهری، تابعی از پیوستگی فضا در ابعاد کالبدی، فضایی، اجتماعی- فعالیتی، و نمادین معرفی شده است.
جایگاه نقاشی دیواری (دیوارنگاشت) در مدیریت منظر شهری و نقش آن بر زیبایی شناخت شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۱۸۶-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت بصری و منظر شهرها از موضوات اساسی در فرایندهای برنامه ریزی و کلان سیاستی شهرهاست که نقشی اساسی در ابعاد زیبایی شناسی شهری و ایجاد خوانایی و نمایانی شهری دارد؛ چنانچه نمی توان انتظار داشت که شهرها بدون نگاه مدیریتی در حوزه منظر و نظام بصری شهرها بتوانند به جایگاه متناسب با خود با مدیریت نظام منظری شهری دست یابند. در این مقاله مروری بر جایگاه نقاشی های دیواری (دیوارنگاشتها) بر مدیریت منظر شهری و نقش آن در زیبایی شناسی شهرها موردتوجه بوده است. روش پژوهش روش توصیفی و اسنادی است که با رجوع به ابزار مطالعات کتابخانه ای و تکنیک های مرتبط تلاش داشته است تا اهداف تحقیق ممکن شود. در پایان نیز علاوه بر اشاره به نقش نقاشی دیواری و جداره های شهرها بر نظام زیباشناخت شهرها، به راهکارهایی در راستای ارتقاء نظام مدیریت منظر و بطور خاصه مدیریت بصری شهرها در ارتباط با دیوارنگاشتها پرداخته شده است.
امکان سنجی راهبرد توسعه شهر( CDS) در توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی منطقه یک کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پدیده اسکان غیررسمی به جزء جدایی ناپذیر شهرهای کشور به ویژه کلان شهرها تبدیل شده است که از یک سو بازتاب فضایی نابرابری ها و بی عدالتی های اجتماعی و اقتصادی و توزیع امکانات و منابع در سطوح ملی، منطقه ای و محلی بوده و از سوی دیگر حاصل کاستی های برنامه ریزی شهری و مسکن، شهروندزدایی و توجه نداشتن به نیازهای اجتماعی و اقتصادی گروه های کم درآمد در طرح های توسعه شهری است. در این پژوهش به منظور تدوین استراتژی های لازم جهت توانمندسازی و ساماندهی اسکان غیررسمی شهر تبریز با پهنه بندی سکونتگاه های منطقه یک کلانشهر تبریز و شناسایی پهنه های فرودست، با استفاده از شاخص های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی و بهره گیری از مدل تلفیقی AHP و GIS، سه پهنة به دست آمد. یافته های این پژوهش حاکی از گسست کالبدی بین پهنة فرودست با سایر نواحی شهر، تضاد و شکاف طبقاتی شدید در منطقه و پایین بودن کمیت و کیفیت معیارهای اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی پهنة فرودست نسبت به پهنة مرفه و کل شهر است. راهبرد توسعه شهر در مقایسه با سایر رویکردها به دلیل ماهیت مشارکتی و رویکرد مبتنی بر اجتماعات محلی برای توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی منطقه یک شهر تبریز مورد تایید قرار گرفت.
تعیین عوامل مؤثر بر انتخاب مکان واحدهای مسکونی با استفاده از مدل انتخاب گسسته (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری مناسب برای انتخاب مکان واحدهای مسکونی توسط مدیران شهرها، شرکت های ساخت و ساز مسکن، مراکز تفریحی و آموزشی، مستلزم شناخت ترجیحات خانوارها در این حوزه است. هدف این مقاله، بررسی عوامل مؤثر بر انتخاب مکان مسکونی و اندازه گیری میزان اثرگذاری این عوامل بر احتمال انتخاب می باشد. برای این منظور، از مدل انتخاب گسسته لاجیت چندجمله ای، استفاده شد و مناطق شهر، براساس ارزش معاملاتی املاک محلات، دسته بندی و از طبقه ها به صورت تصادفی، براساس تراکم مسکونی و در کل از 383 خانوار، نمونه گیری شد. نتایج نشان دادند ویژگی های اقتصادی خانوار، از جمله درآمد، قیمت و اجاره بهای واحد مسکونی، بعد خانوار، ویلایی یا آپارتمانی بودن، دسترسی مراکز تفریحی و آموزشی، زمان و هزینه های رفت وآمد، از عوامل تعیین کننده هستند. براساس یافته های این تحقیق اثبات شد که رفتار و ترجیحات خانوارهای محلات مختلف، یکسان نمی باشد؛ برای مثال افزایش قیمت و اجاره بها در محلات با ارزش معاملاتی پایین، اثر منفی بر انتخاب داشته، ولی در محلات با ارزش بالاتر، به عنوان بهبود کیفیت واحد مسکونی، تلقی شده و احتمال انتخاب، افزایش یافته است، همچنین گرایش به واحدهای آپارتمانی در محلات با ارزش بالا، بیشتر از محلات ارزان قیمت می باشد. توجه به تفاوت های رفتاری خانوارها در انتخاب واحدهای مسکونی در محلات مختلف توسط ذی نفعان، ذی نفوذان و ذی ربطان، بسیار مهم است.
تحلیل آماری ابعاد توسعه پایدار شهری در شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متناسب با افزایش روزافزون چالش های شهری در حوزه های مختلف، داشتن نگاهی راهبردی و جامع برای سمت و سو دادن به این ابعاد چالش زا و آسیب پذیر در شهرها، با رویکرد پایداری در فرایند توسعه شهرها محقق خواهد شد. نگاهی به رویکردهای آینده نگرانه و متعالی در جهت بینش متوازن و عدالت محور به مفهوم توسعه سرلوحه سیاست های مدیریت و برنامه ریزی شهری قرار گرفته است. در این راستا و متناسب با ضرورت یادشده، پژوهش حاضر با روش شناسی «توصیفی – تحلیلی» و با هدف ارزیابی ابعاد توسعه پایدار شهری در شهر ارومیه به انجام رسیده است. برای تحقق هدف پژوهش الگوهای توسعه پایدار شهری در 7 عنوان اقتصاد شهری پایدار، جامعه شهری پایدار، مسکن شهری پایدار، محیط زیست شهری پایدار، دسترسی شهری پایدار، زندگی شهری پایدار و مردم سالاری شهری پایدار با 35 متغیر انتخاب و دسته بندی شده اند. برای دستیابی به داده های مورد نیاز پژوهش به روش پیمایشی - اسنادی و با استفاده از پرسش نامه از نظرهای شهروندان ارومیه بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش 322 نفر از شهروندان ارومیه است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شده اند. قلمرو زمانی پژوهش تابستان سال 1392 است. برای تحلیل ابعاد پایداری شهری از تحلیل های رگرسیونی خطی، لجستیک، لگاریتمی و آنالیز درختی استفاده شده است. مطابق نتایج پژوهش تحلیل درختی داده ها برای تشخیص چشم انداز ابعاد پایداری شهری نشان می دهد بعد مردم سالاری شهری پایدار با شناسایی دو شاخه و میانگین کلی 32/22، از دیدگاه شهروندان وضعیت نامناسبی نسبت به دیگر ابعاد پایداری در شهر ارومیه دارد. آنالیز رگرسیونی در شکل خطی، لجستیک و لگاریتمی آن برای ابعاد پژوهش نشان می دهد دو بعد سکونتگاه شهری پایدار و مردم سالاری شهری پایدار ضعیف ترین تأثیر را بر پایداری شهری در شهر ارومیه دارند. تلفیق کلی نتایج مدل های رگرسیونی حکایت از تأثیرگذاری 101/0 از ابعاد پایداری بر توسعه پایدار شهری در ارومیه دارد.
تحلیل تاثیر پراکنده رویی بر تغییر کاربری زمین در منطقه شهری ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی به اراضی ساخته شده از دهه 1340 رو به افزایش بوده و منجر به عدم تعادل میان کاربری اراضی شهری و طبیعی در مناطق شهری ایران شده است. منتج از روند مذکور، الگوی کاربری اراضی در شهر- منطقه مرکزی مازندران از جمله منطقه شهری ساری نیز تحت تأثیر روند شهرنشینی، گسترش جمعیت و افزایش مهاجرت، به سمت و سویی جدید رفته و تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی در اراضی پیرامون شهر را سبب شده است. تداوم این فرایند منجر به الگوی توسعه ناپیوسته و غیرمتمرکز شده و در نهایت پراکنده رویی را پدید آورده است. بدین ترتیب، پژوهش حاضر به تحلیل تأثیر پراکنده رویی بر تغییر کاربری اراضی مناطق شهری، و پیش بینی روند تحولات توسعه اراضی و کاربری اراضی تا سال 1410 اختصاص دارد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و تلاش شده تا ابتدا با استفاده از روش GEOMOD اراضی ساخته شده پیش بینی شود و سپس بر پایه مدل زنجیره مارکوف روند تغییرات کاربری اراضی احتمالی منطقه شهری ساری تخمین زده شود. در مرحله نهایی با استفاده از GIS با تلفیق مدل های مذکور، بر هم کنش اراضی ساخته شده و کاربری اراضی تحلیل شد تا پراکنش و توزیع فضایی کاربری زمین در چشم انداز تحقیق مشخص گردد. نتایج یافته ها نشان می دهد تغییر کاربری اراضی کشاورزی، باغی و مراتع در سال 1410 با نرخ رشد 43/1- درصدی کاهش خواهد یافت و هم راستا با این روند، اراضی ساخته شده با نرخ رشد 85/4 درصدی افزایش می یابد. توزیع فضایی اراضی ساخته شده در شمال منطقه شهری مطالعاتی تمرکز داشته، اما در نواحی شرق و غرب این منطقه نیز افزایش یافته است. دلیل این توزیع فضایی را می توان در گرایش های فضایی افراد به سکونت با الگوی تک خانواری در اراضی پیرامون شهر که قیمت کمی دارند، سراغ گرفت. چنین روندی مبتنی بر شدت یافتن پراکنده رویی در منطقه شهری ساری بوده و نیازمند جهت دهی مناسب در برنامه ریزی های آتی توسعه شهری و منطقه ای است.
تحلیل عوامل موثر بر تمرکز اشتغال غیر رسمی در شهر مرزی بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
91 - 101
حوزههای تخصصی:
مبادلات تجاری و مرزی شهر بانه تا پایان دهه شصت در مقیاس محدود انجام می شد اما در اولین سال های دهه هفتاد و با ایجاد بازارچه مرزی سیرانبند مبادلات تجاری در این شهر رونق یافت. با افزایش ورود کالاهای قاچاق و ورود سالانه میلیون ها مسافر به این شهر ،زمینه برای ایجاد مشاغل غیررسمی مانند دست فروشی، اجاره سویت و... فراهم شد. اگرچه رونق تجارت در شهر بانه اثرات مثبت همچون ایجاد اشتغال ، افزایش توان اقتصادی و .. داشته است با وجود این تمرکز شدید فعالیت های غیر رسمی در محدوده کوچکی از شهر بانه سبب ایجاد مشکلات فراونی از جمله ازدحام جمعیت ، آلودگی صوتی و هوا ،ترافیک وکاهش کیفیت زیستی در محدوده مرکزی شده است بنابراین به نظر می رسد انجام پژوهش های در جهت کاهش مشکلات ناشی از تمرکز فعالیت های غیر رسمی در محدوده مرکزی شهر بانه به عنوان محدوده ای که بیشترین تاثیر را از این فعالیت ها می پذیرد ضروری می نماید.هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر بر تمرکز اشتغال غیر رسمی در شهرهای مرزی بانه و ارائه راهکارهای جهت کاهش اثرات منفی آن می باشد. در پژوهش حاضر با توجه به ابعاد گسترده مسأله ی تحقیق، از ابزارها و روش های متنوعی از قبیل مصاحبه های میدانی با اهالی، فروشندگان و کارشناسان و تحلیل ثانویه استفاده شد.در این پژوهش ابتدا با استفاده از شاخص های مستخرج از مبانی نظری تحقیق، محدوده تمرکز تجارت غیر رسمی در شهر بانه تعیین و تدقیق گردیده و تاثیرات تمرکز تجارت غیر رسمی بر این محدوده مورد بررسی قرار می گیرد .نتایج تحقیق نشان می دهد نزدیکی به مرز و وجود تعلقات اجتماعی با آنسوی مرز ، کمبود فرصت های شغلی در منطقه و قاچاق کالا از عوامل اصلی تمرکز اشتغال غیر رسمی در این شهر می باشد. در نتیجه افزایش اشتغال غیر رسمی سبب تغییرات کاربری از مسکونی به تجاری و رشد قارچ گونه مجتمع های تجاری ،توسعه افقی و عمودی شهر ، افزایش مشاغل کاذب و ازدحام و ترافیک در شهر شده است. جهت کاهش مشکلات ناشی از تمرکز اشتغال غیر رسمی در شهر بانه می توان به مدیریت صحیح بازارچه ، تسریع در توسعه زیر ساخت ها، کاهش تمرکز مجتمع های تجاری و خدمات در هسته مرکزی و تهیه طرح ساماندهی ترافیک هسته مرکزی اشاره نمود.
فرایند ارزیابیِ عاطفیِ سرعت تغییرات کالبدی در محیط مسکونی از نگاه کاربران بر اساس معیار رضایت مندی مطالعه موردی: محله نیاوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
15 - 28
حوزههای تخصصی:
طراحی شهری باهدف ارتقاء کیفیت مکان زندگی، توجه ویژه ای به روند دگردیسی کالبدی در محیط مسکونی دارد؛ محیط هایی که سرعت های مختلف تغییرات کالبدی را در دوره های دگردیسی تجربه کرده اند. ازاین رو فهم چرخه های ناهماهنگ و متوالیِ ساخت وساز در سرعت های مختلف در راستای ارزیابیِ کیفیت محیط مسکونی از سوی ساکنین است. هدف پژوهش حاضر دستیابی به چارچوب مفهومی جهت فهم فرایند تجربه، ادراک و ارزیابی ساکنین از تغییرات کالبدی در سرعت های مختلف بر اساس معیار رضایت مندی است. این پژوهش به صورت کیفی و به روش نمونه موردی انجام شده و با روش های ریخت شناختی، پرسشنامه نیمه ساختاریافته و مصاحبه عمیق جهت گردآوری اطلاعات همراه شد. بر اساس نظرخواهی از ساکنین محله نیاوران و مقایسه نتایج آن با بررسی های ریخت شناسانه، سه گروه از کوچه ها که سرعت های کم، متوسط و بالای تغییرات کالبدی را سپری کردند، به عنوان واحدهای مطالعه انتخاب شدند. جامعه آماری پژوهش 38 نفر از ساکنین اصیل بوده اند که بر اساس بازه زمانی 20 ساله به عنوان سن بازسازیِ ذهنی در نیاوران، با نمونه گیریِ هدفمند از 6 کوچه با سرعت های کم، متوسط و زیادِ تغییرات کالبدی طی این زمان، انتخاب شدند. مصاحبه عمیق بر اساس پرسش های کیفی پژوهش، مبنای گردآوری داده ها قرار گرفت. جمع آوری و تحلیل داده ها به روش پدیدار نگاری انجام شد. پس از پیاده سازی مصاحبه ها به روش کدگذاریِ نظری، مقایسه کدها و تشخیص تفاوت ها و شباهت ها، زمینه های اصلی استخراج شدند. با تعیین ساختار تجربه و فضای نتیجه از بررسی زمینه های اصلی، ارتباط میان ارزیابی عاطفی و رضایت مندی در هر یک از سرعت ها تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که تجربه و ارزیابی ساکنین در سرعت های مختلف تفاوت های معناداری باهم دارند. درجه بندیِ تغییرات بر اساس میزان کنترل پذیریِ آن ها در سرعت کم، ساده سازیِ تغییرات و توجه به انطباق باارزش های مکانیِ در حال تغییر در سرعت متوسط و نهایتاً تثبیت استانداردهای ذهنی با گسست تدریجی از گذشته و تنظیم سطح انطباق با ابعاد زمانی تغییرات به جای ابعاد مکانی در سرعت بالا، معیارهای ارزیابیِ ساکنین را شکل دادند. فرایند تنظیم نگرش و درک و تفسیر تغییرات بر اساس تعاملات اجتماعی و پذیرش معانی جدید نیز در سرعت های مختلف مشترک و با افزایش سرعت پررنگ تر می شود. چارچوب مفهومی پژوهش این امکان را برای طراحان و برنامه ریزان شهری فراهم می آورد تا به موضوعات واجد اهمیت، از منظر ساکنین جهت سیاست گذاری در ابعاد کالبدی محیط های مسکونی دست یابند.
تبیین الگوی آموزش تا عمل در نظام آموزش معماری ایران
حوزههای تخصصی:
جامعه امروز، شاهد عدم هماهنگی بین نظام آموزشی و بازار کار است،در صورتی که با ایجاد نظام آموزشی موفق و برنامه ریزی و سیاست تعیین شده دقیق میتوان گامی موثر در جهت تربیت معماران آینده برداشت. امروزه،دوره های آکادمیک بیشتر تمرکز روی بخش مباحث نظری و تئوری معماری دارد و کمتر دانشجویان را با مسائل عملی و مربوط به بازار کار حرفه ای جامعه و فن آوری های به روز ساختمانی آشنا می کند. در این مقاله سعی بر این بوده است تا با بررسی اهداف و مفاهیم نظام های آموزش معماری در جهان و مقایسه آن با اهداف نظام آموزشی معماری در ایران و مشکلات موجود در آن، به دنبال راه حل برای کم کردن فاصله ایجاد شده بین نظام آموزشی تا بازار کار باشیم. جامعه آماری این پژوه اساتید دانشکده های معماری تهران و دانشجویان 2سال آخر مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته معماری شهر تهران می باشند که حدود 9 هزار نفر را تشکیل می دهند. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شده است و نتایجی در جهت رفع این مسئله دریافت شد، افراد سوال شونده مهمترین عامل شکاف بین دانشکده های معماری و بازار کار را وجود افراد غیرحرفه ای در جامعه معماری می دانند و عاملی که باعث کاهش این شکاف می شود را قرار دادن امکانات پژوهشی در دسترس دانشجویان شمرده شده است.
تحلیل عوامل مؤثر در توسعه فیزیکی شهر رحیم آباد (شهرستان رودسر) طی دو دهه ی اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فیزیکی شهر روندی است که طی آن محدوده های فیزیکی شهر و فضاهای کالبدی آن در ابعاد افقی و عمودی و در طول زمان از نظر کمی و کیفی افزایش می یابند. روند تحولات شهری در استان گیلان، اراضی حاشیه شهرها را تحت تأثیر روند شهرنشینی قرار داده و در راستای نیاز جمعیت شهری به مسکن جدید، کاربری این اراضی تغییر و به اراضی ساخته شده تبدیل شده است. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل عوامل مؤثر در توسعه فیزیکی شهر رحیم آباد و اثرات آن بر کاربری اراضی حاشیه شهر رحیم آباد در طی سال های 90 - 1370 می باشد. از این رو پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و مبنای روش آن توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق روش های اسنادی و مطالعات میدانی بدست آمده است. نتایج حاکی از آن است که شهر رحیم آباد در طی سال های مورد بررسی دو نوع روند توسعه فیزیکی، یکی روند کند و نسبتاً متعادل متناسب با افزایش طبیعی جمعیت شهری طی سال های80-1370 که تأثیر اندکی بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی حاشیه شهری داشته و دیگری روند تند و شتابان در سال های90-1380 را تجربه نموده است. در این دوره حدود 53 هکتار از اراضی کشاورزی به محدوده ساخت و ساز شهری اضافه شده است. همچنین بررسی ها نشان می دهد که در بین عوامل مؤثر محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در توسعه فیزیکی شهر رحیم آباد، سهم عوامل اجتماعی از قبیل افزایش جمعیت، مهاجرپذیری، بهبود شبکه های ارتباطی و عوامل سیاسی مانند نقش خدماتی و حوزه نفوذ بسیار بالای این شهر و بویژه اجرای برنامه های عمرانی دولت یعنی شروع عملیات احداث سد پلرود، بیش از عوامل محیطی و اقتصادی بوده است.
ارزیابی تطبیقی توان گردشگری منطقه ای با تأکید بر ژئوتوریسم (مطالعه موردی: هفت چشمه نقده، دره قاسملو و بند ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم ترکیبی از واژه زمین و توریسم است و به توریسمی گفته می شود که دارای جاذبه های زمین شناسی، مورفولوژیکی و فرهنگی است. استفاده صحیح و بهینه از این جاذبه ها در مناطق مختلف، مستلزم شناخت از جنبه های مختلف است. هدف این تحقیق ارزیابی توان ژئوتوریسم منطقه ای و مقایسه مناطق با هم دیگر است. محدوده مورد مطالعه این تحقیق مناطق ژئوتوریستی هفت چشمه نقده، دره قاسملو و دره بند ارومیه می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای است. جامعه آماری تحقیق گردشگران بازدیدکننده از مناطق مورد مطالعه در روز جمع آوری اطلاعات بوده و از روش نمونه گیری تصادفی برای انتخاب نمونه (39 نفر گردشگر و 11 نفر کارشناس) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل دینامیکی هادزیچ و از مدل ضریب عدم تشابه برای مقایسه مناطق مورد مطالعه استفاده گردید. بر اساس نتایج بدست آمده: توان ژئوتوریستی دره بند، قاسملو و هفت چشمه به ترتیب برابر با 07/33، 53/37 و 81/31 است که نشان می دهد توان ژئوتوریستی مناطق را در حد متوسط بوده و تفاوت های مناطق نیز در برخی از زیرشاخص ها بوده و در حالت کلی شباهت های منطقه ای زیاد می باشد. بیشترین شباهت بین منطقه بند و قاسملو در شاخص قابلیت دید و ارزش چشم انداز به ترتیب با ضریب 02/0 و 1 می باشد. بالاترین شباهت بین بند و هفت چشمه در زیر شاخص، ارزش تفسیری (مرتبط با داستان های خوب) با ضریب 7/10 است.
ارزیابی خطر زلزله با استفاده مدل ترکیبیAHP-FUZZY در امنیت شهری (مطالعه موردی: منطقه یک کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران یکی از زلزله خیزترین کشورهای دنیا است و شهرهای آن در رابطه با این مخاطره طبیعی آسیب های فراوان دیده اند.کلان شهر تهران به عنوان کلان شهر اول کشور نه تنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه با توجه به وجود گسل های متعدد، بافت های فرسوده، تراکم سازه ای، جمعیت متراکم، عدم رعایت استانداردها، توسعه فیزیکی نامناسب با خطر جدی مواجه است. روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای(اسناد، نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی و تصاویر ماهواره ای Google Earth) است، در این پژوهش با استفاده از مدل ترکیبیAHP-FUZZY و با بکارگیری نرم افزارهای Arc GIS و Expert Choice به پهنه بندی خطر زلزله و تأثیر آن در امنیت شهری منطقه یک شهر تهران پرداخته شده است. نقشه پهنه بندی خطر زلزله نشان می دهد، بیشتر مساحت و گستره آن، جزء پهنه های خطرناک وقوع زلزله محسوب می شوند. مناطق دارای خطر کم و خیلی کم که 23 درصد محدوده مورد مطالعه را در بر می گیرد، بیشتر منطبق بر محدوده شهری نواحی الهیه، قیطریه، ولنجک، زعفرانیه و باغستان که به صورت پراکنده در بعضی قسمت های منطقه یک می باشند. مناطق دارای خطر خیلی زیاد و زیاد که در حدود 50 درصد مساحت منطقه یک را در بر می گیرند. می توان گفت که بیشترین پهنه های خطر در امتداد گسل ها قرار می گیرند و مناطق کم دوام و فرسوده شهر، بیشتر در پهنه های با خطر زیاد و متوسط قرارگرفته اند، که این خود می تواند منجر به سلب امنیت و افزایش خسارات و تلفات ناشی از زلزله گردد. به طور کلی منطقه یک کلان شهر تهران به شدت در خطر زلزله خیزی قرار دارد و نیازمند توجه اساسی برای کاهش خسارات و تلفات ناشی از زلزله است و هر چه زودتر و بیشتر نیازمند بررسی و فکر چاره است.
سنجش رضایت مندی شهروندان از عملکرد شهرداری در حوزه خدمات شهری (مطالعه موردی: شهر دورود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و مدیریت عملکرد یکی از مباحث ویژه مدیریت منابع انسانی استراتژیک است و ابزار مناسبی برای ارتقای عملکرد کارکنان و سازمان به حساب می آید. در صورتی که مدیریت عملکرد با ملزومات و پیش نیاز آن در سازمان طراحی و اجرا شود، می تواند بخشی از مسائل و مشکلات سازمان را شناسایی و در جهت حل آن ها راه کارهای عملی ارائه کند. هدف اصلی این پژوهش سنجش رضایت مندی شهروندان از عملکرد شهرداری در سطح نواحی شهر دورود است. در این تحقیق رضایت مندی شهروندان در سه شاخص مهم اجتماعی- فرهنگی، فنی و عمرانی و خدماتی که تأثیر مستقیمی در کیفیت زندگی شهر و در نتیجه رضایت شهروندان دارد مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق کل ساکنان شهر دورود در نواحی چهارگانه و حجم نمونه مورد بررسی با استفاده از فرمول کوکران 375 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری متناسب با حجم سطح نواحی به طور تصادفی است. روش این پژوهش پیمایشی با استفاده از پرسشنامه است. از نرم افزارهای کاربردی SPSS برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تحقیقات میدانی و نرم افزار GIS برای نقشه خروجی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رضایت مندی شهروندان در سطح متوسط به بالا است و میزان رضایت مندی در بین نواحی و شاخص ها متفاوت است. بیش ترین میزان رضایت مندی در سطح ناحیه 3 و کمترین میزان رضایت مندی در سطح ناحیه 1 است. همچنین در بین شاخص های مورد ارزیابی قرارگرفته شاخص فنی و عمرانی بیش ترین میزان رضایت مندی و شاخص اجتماعی- فرهنگی کمترین میزان رضایت مندی را دارا است. در نهایت جهت ارتقاء سطح عملکرد شهرداری راهکارها و پیشنهاد ها مربوطه ارائه گردیده است.
پیش بینی پتانسیل جرم خیزی نقاط از طریق تحلیل کیفیات محیط شهری؛ نمونه موردی مناطق 14 گانه شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
با توجه به رابطه دو جانبه محیط-رفتار ، مباحث مرتبط با جرایم رفتاری، ناهنجاریهای رفتاری و وندالیسم بطور گسترده ای مورد توجه طراحان و جرم شناسان قرار گرفته است. از سوی دیگر، با وجود اهمیت درمان ریشه ای جرایم، مباحث پیشگیری از جرایم ارجح بر تنبیه و مجازات دانسته شده است. در نتیجه، اتخاذ تدابیر و روشهای لازم جهت پیش بینی به صورت علمی و تکنیکی ضروری به نظر می رسد. بدین منظور هدف از این پژوهش ارایه روش پیش بینی پتانسیل جرم خیزی نقاط از طریق تحلیل کیفیات محیط شهری می باشد. در این راستا، مدل تحلیلی 5 سطحی متشکل از سه مولفه اصلی کیفیت فضای شهری و 11 معیار و 36 زیر معیار ارائه گردیده است. در ادامه معیارها و زیر معیارهای مدل ارائه شده با استفاده از تکنیک تحلیل شبکه ای فازی، مورد سنجش و اولویت بندی قرار گرفته و اهمیت نسبی هریک از این عوامل بر روی کیفیات محیطی موثر بر پتانسیل جرم خیزی مشخص گردیده است. سپس این مدل در مناطق 14 گاانه شهرداری اصفهان پیاده سازی شده و این مناطق در قالب 5 حوزه شهری براساس کیفیات محیطی موثر بر پتانسیل جرم خیزی و با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی مورد تحلیل و رتبه بندی قرار گرفته اند. همچنین با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش استراتژی هایی جهت ارتقاء کیفیت فضای شهری در راستای کنترل جرایم شهری حوزه های 5 گانه شهر اصفهان ارائه گردیده است. در پایان، همسانی یافته های تحقیق حاصل از مقایسه نتایج تحلیل در قالب رتبه بندی حوزه ها، با آمار جرم رخ داده در حوزه ها، بیانگر کارایی و تعمیم پذیری مدل پیشنهادی می باشد.
بررسی و ارزیابی کاربری اراضی مناطق 9گانه شهر شیراز با استفاده از مدل LQ در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری اراضی"" در واقع مجموعه فعالیت هایی است که محیط انسانی را مطابق خواسته ها و نیازهای جامعه شهری سامان می بخشد و این مقوله هسته اصلی برنامه ریزی شهری را تشکیل می دهد. امروزه با توجه به توسعه روزافزون شهرها و عدم تعادل در پراکنش کاربری ها،ساماندهی کاربری اراضی شهری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. دسترسی عادلانه به این کاربری ها و استفاده بهینه از آنها،یکی از مولفه های اساسی در توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است. این مطالعه شهر شیراز را به علت قرار داشتن در زمره شهرهای تاریخی – فرهنگی و دارا بودن ارزشهای ملی و ویژگیهای بین المللی،همچنین توسعه شتابزده شهر در دهه های اخیر و دارا بودن مسائل و مشکلات شهرسازی، به عنوان نمونه موردی جهت بررسی و ارزیابی کاربری های مناطق آن برگزیده است . پژوهش صورت گرفته، با روش تحلیلی مقایسه ای بر پایه روش تجربی انجام شده است که هدف از انجام آن شناخت وضعیت کاربری اراضی مناطق 9 گانه شهر شیراز با رویکردی جغرافیایی و بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)است. به منظور ارزیابی کاربری ها،از یک سو با استفاده ازروش های مقایسه ای، میزان کاربریهای شهری مناطق 9 گانه شهر شیراز با کل شهر شیراز، ایران و جهان مقایسه شده و از سوی دیگر با استفاده از مدل ضریب مکانی LQi به تفاوت های مکانی کاربری ها در سطح شهر شیراز پرداخته شده و وزن هر کاربری در سطح مناطق شهر شیراز مورد ارزیابی قرار گرفته است.درنهایت نیز اطلاعات به دست آمده را به محیط excell و spss برده تا مورد کنکاش قرار گیرند.آنچه از یافته های این تحقیق به دست آمده نشان می دهد که : توزیع کاربری ها در شهر شیراز،با استانداردهای رایج کشور و جهان مغایرت دارد.همچنین،در خود شیراز، توزیع کاربریها در مناطق مختلف شهر با مساله عدم تعادل روبروست که در این میان،کاربری های فرهنگی- مذهبی ،حمل و نقل ،آموزشی،تاسیسات شهری و جهانگردی، نسبت به سایر کاربری ها تعادل فضایی نامناسب تری دارند.همچنین،بررسی ها نشان می دهند که صرف ارزیابی کمی کاربری ها کافی نبوده و باید با درنظر گرفتن تمامی جوانب و ارزیابی کیفی کاربری ها همراه باشد تا زمینه ساز توسعه پایدار شهر گردد . واژه های کلیدی : ارزیابی کاربری اراضی شهری، مناطق 9گانه شیراز، ، مدل LQ ،GIS
توزیع فضایی و مکان یابی کتابخانه های عمومی شهر بروجرد با استفاده از مدل AHP و تکنیک GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتابخانه های عمومی به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه فرهنگی شهرها و از مهم ترین کانون های فرهنگی – اجتماعی جوامع پیشرفته امروز است و مانند تمامی کاربری های شهری از رشد و توسعه فیزیکی ارگانیک شهری در ایران متأثر شده است. با توجه به وسعت مخاطبان کتابخانه های عمومی قشرهای مختلف جامعه را شامل می شود، این مراکز، نقشی زیربنایی در توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع برعهده دارند. در حال حاضر شهر بروجرد به عنوان یک شهر متوسط اندام و در حال رشد با کمبود این کاربری مواجه است. پ ژوهش حاضر با استفاده از مطالعات توصیفی – میدانی و بهره گیری از دیدگاه فازی انجام شده است. نتایج تحقیق گویای آن است که وضعیت موجود کتابخانه های عمومی شهر بروجرد توانایی پاسخ گویی به نیازهای حال و آینده ساکنین شهر را ندارد و ازسویی سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) با استفاده از تحلیل های سلسله مراتبی(AHP) در نرم افزار Expert choice و در نظر گرفتن معیارهای کتابخانه های عمومی موجود، همجواری های های سازگار و ناسازگار شهری، تراکم جمعیت و شیب مکان های بهینه ای جهت احداث کتابخانه های عمومی پیشنهاد داده است.