فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
95 - 114
حوزههای تخصصی:
ظهور عصر اطلاعات در قرن 20 به واسطه تحولات عظیم حوزه فن آوری اطلاعات و ارتباطات، رویکرد غالب حل حداکثری مسائل شهری و نجات بخشی این فن آوری ها را پیشِ روی برنامه ریزان، طراحان و سیاست گذاران شهری قرار داده است. باوجود جدیدبودن این تحولات، سرعت رشد و توسعه گسترده آن، میان کنش گسترده ای را در بین بخش های مختلف مطالعات شهری فراهم ساخته است. همزمان با روند رو به افزایشی آن، سرتاسر دنیا با شیوع ویروس کرونا از دسامبر 2019، مواجه شد و نقش فن آوری اطلاعات و ارتباطات را مورد بازخوانی مجدد قرار داد. با توجه به پژوهش های داخلی کم (در حدود 17 عنوان مقاله) در ارتباط با فن آوری اطلاعات و ارتباطات و شهر و وجود خلأ در این ارتباط و اهمیّت توجه به این حوزه در مطالعات شهری، هدف این مقاله، شناسایی، استخراج و ارائه فضای تعاملی و پژوهشی بین توسعه فن آوری های اطلاعات و ارتباطات بر زیر حوزه های مطالعات شهری، به منظور معرفی، طبقه بندی موضوعات، رهیافت ها و روش ها و همچنین بهره گیری از نتایج پژوهش ها است. در این راستا با استفاده از روش تحقیق مرور سیستماتیک، محتوای پژوهش های علمی خارجی انتشاریافته مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. این امر با جست و جوی مقالات معتبر آغاز شد و با مطالعه چکیده و نتایج تحقیق بیش از 150 مقاله و پایش آنها و در نهایت انتخاب 93 مقاله پس از ورود در محیط نرم افزار اکسل، انجام پذیرفت. مقاله های انتشار یافته به زبان انگلیسی و بین فاصله زمانی 30 ساله 1990-2020 هستند. پایش، بررسی و استخراج محورهای کلیدی و اصلی مقالات در نهایت ما را به طبقه بندی هشت گانه مندرج در ذیل شامل 1) سیاست گذاری شهری، 2) مشارکت الکترونیک، 3) شهر هوشمند، 4) ساختار و سازمان فضایی شهر، 5) رفتار سفر، 6) شکاف دیجیتال، 7) فضای عمومی و 8) رقابت پذیری و 30 زیرمحور هدایت نمود که به تفکیک هر یک، نویسندگان مطرح، روش انجام کار و یافته های تحقیقات ارائه گردید. مطالعات اخیر گویای این موضوع هستند که شیوع کرونا ویروس میزان بهره مندی از فن آوری های اطلاعات و ارتباطات را چندین برابر کرده و این امر به طور قطع شدت اثرگذاری آن بر شهر و برنامه ریزی و طراحی شهری را با سرعت بیشتری دچار تحول و دگردیسی خواهد کرد. از این رو این مقاله در راستای تبیین ابعاد گوناگون این موضوع ارائه می شود.
بررسی رابطۀ توانمندسازی بر ارتقای کیفیت زندگی شهروندان حاشیه نشین محلۀ همت آباد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چندین دهه اخیر، توسعه شهرنشینی با خود معضلاتی را به همراه داشته که حاشیه نشینی یکی از این مسائل اجتماعی بوده است. مسئله اصلی در بین حاشیه نشینان، پایین بودن سطح کیفیت زندگی آنان است؛ به همین دلیل نظریه پردازان حوزه شهری معتقدند با توانمندسازی ساکنان محلی در محلات حاشیه نشین شهری می توان کیفیت زندگی آنان را بالا برد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین توانمندسازی بر ارتقای کیفیت زندگی شهروندان محله همت آباد اصفهان است که برای رسیدن به اهداف پژوهش از نظریه فیترمن استفاده شده است. پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد کمّی از نوع راهبرد پیمایش (توصیفی- همبستگی) بوده است. جامعه آماری 15488 نفر از شهروندان محله همت آباد بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای 371 نفری از آن ها مورد بررسی قرار گرفته اند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده که اعتبار آن از طریق صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ-کیفیت زندگی (90/0)، احساس شایستگی (90/0)، احساس مؤثربودن (72/0)، معناداربودن (86/0)، حق تعیین سرنوشت (70/0)- به دست آمده است. همچنین برای تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار Spss24 استفاده و برای تجزیه وتحلیل یافته ها از آماره های توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که میزان کیفیت زندگی ساکنان محله همت آباد از متوسط میانگین پایین تر بوده است. نتایج حاصل از فرضیات پژوهش بیان می کند که بین توانمندسازی و کیفیت زندگی (68/0) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین تحصیلات، درآمد و کیفیت زندگی تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتایج به دست آمده از مدل رگرسیونی پژوهش نشان داد که متغیر توانمندسازی با بتای β=64 توانسته است 38 درصد از واریانس متغیر کیفیت زندگی را تبیین کند.
تحلیل نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در توسعه گردشگری بوم گردی شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
33 - 47
حوزههای تخصصی:
در صورت عدم برنامه ریزی و مدیریت مناسب، توسعه گردشگری می تواند تأثیرات منفی عمده ای بر توسعه اقتصادی، محیط فیزیکی و ساختار فرهنگی اجتماعی جامعه برجای بگذارد. بر این اساس دستیابی به توسعه گردشگری بوم گردی موفق و پایدار به گونه ای که بتواند به اهداف خود دست یافته و تأثیرات و پیامدهای کمتری برای مقاصد ایجاد نماید نیازمند شناخت ساختارهای و عوامل تشکیل دهنده جوامع میزبان بخصوص عوامل فرهنگی و اجتماعی تأثیرگذار می باشد. در این تحقیق تلاش شد نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در توسعه گردشگری بوم گردی زنجان مورد بررسی قرار گیرد. مطالعه حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق شامل اساتید دانشگاه، کارمندان سازمان میراث فرهنگی، خبرگان حوزه گردشگری و... مشتمل بر 396 نفر بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 213 نفر برآورد گردید. روایی ابزار تحقیق با استفاده از مدل تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSSو AMOS با روش آمار توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که عوامل فرهنگی با میزان ضریب مسیر 48/0 بر توسعه گردشگری بوم گردی تاثیر مثبت و معناداری دارد به گونه ای که این عامل قادر است که 23 درصد از واریانس متغیر وابسته را تببین نماید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که عوامل اجتماعی با میزان ضریب مسیر 38/0 بر توسعه بوم گردی زنجان تاثیر مثبت و معناداری دارد به گونه ای که این عامل قادر است که 4/14 درصد از واریانس متغیر وابسته را پیش بینی نماید.
تحلیل شاخص های کیفیت زندگی در مناطق شهری سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین شاخص های کیفیت زندگی در مناطق شهری سنندج می باشد. پژوهش از نوع هدف کاربردی و براساس ماهیت توصیفی و تحلیلی بوده است. در این پژوهش4 متغیر اصلی و بیش از 42 شاخص عینی و ذهنی کیفیت زندگی شهری درزمینه های اجتماعی- اقتصادی، کالبدی شهر سنندج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است و برای تجزیه و تحلیل از مدل ویکور- فازی مبنا استفاده شده است. روش جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه و در مناطق سه گانه شهر سنندج می باشد. برای سنجش پایایی ابزار از آزمون کرونباخ در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج برای کل ابعاد رقم 734/0 به دست آمد که دلالت بر پایایی قابل قبول ابزار دارد. نمونه های پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. نوآوری تحقیق از نظر جامع نگری به کلیه شاخص ها است. یافته های به دست آمده از مدل ویکور- فازی نشان داد که شاخص های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و دسترسی به خدمات در منطقه 3، با بالاترین سطح کیفیت زندگی و منطقه 1و 2 به ترتیب در رده های بعدی طبقه بندی کیفیت زندگی قرار دارند. نتایج نشان دادند: از بین عوامل گوناگون طبیعی و انسانی، چگونگی برنامه ریزی ها، نحوه مدیریت شهری، مشارکت، امنیت، همبستگی اجتماعی وضعیت تصرف واحد مسکونی، دسترسی به مراکز درمانی، کیفیت اوقات فراغت، توسعه فضای سبز و ... در ارتقای کیفیت زندگی شهری سنندج نقش مؤثری دارند. ارتقای کیفیت زندگی در منطقه 3 شهر سنندج با توجه به نتایج پژوهش، تحت تاثیر نقش مدیریت شهری، مشارکت مؤثر در توسعه زیرساخت های شهری و عدالت فضایی در توزیع خدمات شهری، ارتقای شاخص های اجتماعی و اقتصادی از قبیل اشتغال پایدار است.
ارزیابی قابلیت های گردشگری و نقش آن در توسعه شهری با تأکید بر برنامه ریزی راهبردی (نمونه موردی: شهر کرمان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
گردشگری موتور محرک توسعه اقتصادی و یکی از عوامل کاهش فقر در مناطق شهری وروستایی محسوب می شود و اثرات منفی و مثبتی در مقاصد گردشگران داشته است. در این راستا برنامه ریزی راهبردی می تواند به عنوان پاسخی به مشکلات پیش آمده به علت عدم برنامه ریزی صحیح در گردشگری نیز مطرح گردد. در هسته گردشگری مانند همه فعالیت های تجاری دیگر باید «راهبرد گردشگری» تجسم یابد و از جمله مدل های برنامه ریزی راهبردی مورد استفاده در توسعه گردشگری به ویژه در گردشگری شهری، مدل استراتژیک qspm می باشد. در مقاله حاضر، سعی شده تا ضمن شناخت و معرفی برخی از جاذبه های گردشگری شهر کرمان و نقش آن در توسعه شهر، به ارائه راهبرد و راهکارهای فراروی صنعت توریسم شهر کرمان نیز پرداخته شده است. این تحقیق از لحاظ روش از نوع تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی می باشد و بررسی سنجه ها و شاخص های مورد نظر در قالب گردشگری شهر کرمان، با استفاده از مطالعات میدانی و جمع آوری داده از طریق بررسی اسنادی و کتابخانه ای، پرسش نامه (از دیدگاه 50 نفر از مسئولان و گردشگران) انجام شده است. سپس داده ها در نرم افزار exel وارد و تحلیل شده و پس از آن با استفاده از مدل راهبردی qspm مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج حاصل از تحلیل نهایی ماتریس های ارزیابی عوامل داخلی و خارجی بیانگر است که با توجه به میانگین امتیازات نهایی به دست آمده برای عوامل داخلی با امتیاز برابر با 2.713 و برای عوامل خارجی با امتیاز برابر با 2.98 است، راهبرد استراتژیک مورد مطالعه، راهبرد رسوخ در بازار و راهبرد توسعه محصول می باشد. در نهایت اینکه بر اساس ارزیابی میانگین نمرات استراتژی های رقابتی در ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی، راهبرد توجه بر توسعه گردشگری فرهنگی، طبیعی و بومگردی به دلیل وجود مزیت های نسبی برای توسعه این نوع گردشگری به عنوان مهم ترین استراتژی برای پایداری توسعه گردشگری شهر کرمان به منظور توسعه پایدار گردشگری شهری در شهر پیشنهاد می گردد.
سنجش کمی اثرات مثبت همه گیری کووید-19 در تغییر کیفیت زندگی کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر به مثابه سیستمی زنده و ساختاری پویا در تمامی طول تاریخ از بدو تولد تا به امروز رفتاری منعطف در برابر چالش های پیش روی خویش نشان داده است و پیوسته بر آن بوده تا با گذر از مشکلات و بازتولید ارکان خود بتواند چالش ها را به فرصت هایی کارآمد و قابل استفاده در آینده تبدیل کند، در مواجهه با چالش پاندمی کرونا نیز شهر به همین شیوه عمل کرده و رفتار متقابلی را از خود نشان داده است و سعی داشته تا این بحران را نیز به شکل کارآمدی از پیش رو بردارد. از همین رو نیاز است تا برنامه ریزان و مدیران شهری نیز با رویکرد و دیدگاه متفاوتی به شهر و عناصر آن بپردازند. پاندمی کرونا فارغ از اثرات مخربی که بر جسم و روح انسان ها گذاشته، کیفیت زندگی در شهرها و محیط آن ها را نیز مورد تغییر و تحول زیادی قرار داده است به طوری که الگو های زیست جدیدی تشکیل و برخی از ساختار های گذشته کنار گذاشته شده اند . هدف از این پژوهش، شناسایی و سنجش جنبه های مثبت پاندمی کرونا ویروس در زندگی شهروندان و محیط پیرامون آن ها است. برای این منظور پس از مطالعه ادبیات نظری و بررسی اقدامات صورت گرفته در تجارب جهانی ابعاد، عوامل و شاخص های اثرپذیر از پاندمی کرونا شناسایی شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و از طریق پرسش نامه و با استفاده از روش های کمی و کیفی و ابزار تحلیل عاملی تأییدی، به تبیین یافته های مورد نظر پرداخته شده است. نتایج تحلیل ها حاکی از آن است که 14 شاخص، تغییر سبک زندگی و رعایت پروتکل های بهداشتی، افزایش معاشرت های مجازی، کاهش نابرابری بین گروه های دارای دسترسی به کامپیوتر های هوشمند و اینترنت در مقایسه با افراد محروم تر، ترویج و گسترش گردشگری دیجیتال (سفر های مجازی)، توسعه استارت آپ ها و کسب و کار نو پا، افزایش بازارهای تجاری خرد مقیاس، ارتقا تجهیزات پزشکی، افزایش تعامل کشور ها در حوزه سلامت و بهداشت، اهمیت کاشت درختان، استفاده از حمل و نقل عمومی، افزایش ظرفیت حمل و نقل عمومی، تعبیه بیشتر فضاهای باز و سبز در سطح شهر، توجه بیشتر به مناطق محروم و زاغه ها و طراحی مجدد فضاهای عمومی بر اساس شرایط حاکم شهر تهران موجب فراهم سازی اثرات مثبت در دوران پاندمی شهر تهران می باشند. همچنین از دیگر نتایج پژوهش آن که کلانشهر تهران در بعد کالبدی- فضایی (59/4) بیشترین و در بعد اجتماعی (03/3) کمترین میزان اثرپذیری مثبت را در پاندمی کووید را داشته است. از همین رو به منظور بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی در محیط های کلانشهری بویژه در دوران پاندمی ها پیشنهادهایی ارائه گردیده شده است.
بررسی مقایسه ای میزان مسئولیت پذیری شهروندی در بافت فرسوده و جدید شهری (مطالعه موردی: شهر کازرون)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مسئولیت پذیری شهروندی بستر وقوع مشارکت مدنی و از آن طریق ارتقای ابعاد اجتماعی مسائل توسعه شهری را فراهم می سازد. اگرچه مشارکت شهروندان توسط پژوهشهای علمی متعددی مورد کنکاش قرار گرفته، اما مسئولیت پذیری شهروندی بعنوان انگیزه درونی شهروندان برای مشارکت، هنوز بخوبی شناخته شده نیست. این تحقیق سعی دارد شاخص های مرتبط با مسئولیت پذیر شدن شهروندان را کشف و آنها را وابسته به دو بافت قدیم و جدید شهری مورد آزمون قرار دهد. روش بررسی: این پژوهش با روش تحقیق آمیخته، از پژوهش کیفی در بخش شناسایی شاخص ها و از روش کمی با ابزار پرسشنامه جهت تحلیل داده ها و استخراج یافته ها بهره می برد. نوشتار به شیوه توصیفی- تحلیلی سعی در کنکاش پاسخ به اینکه چه متغیرهایی بیشترین تأثیر را روی پاسخگو بودن شهروندان داشته و اینکه آیا ساکنین بافت فرسوده و جدید شهری میزان متفاوتی از مسئولیت پذیری را نشان می دهند، دارد. معیارهای مؤثر برپایه مطالعات نظری و به شیوه دلفی توسط تعدادی از اساتید دانشگاهی استخراج شده و در قالب پرسشنامه ای شامل 24 سوال مابین 300 نفر از حاضرین در بافت فرسوده و جدید شهر تکمیل گردید. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد ساکنین بافت جدید کازرون با 55/0 نسبت به ساکنین بافت قدیم با 09/0 میزان معنی داری از تفاوت در مسئولیت پذیری را نشان می دهند و متغیرهایی همچون وظیفه شناس بودن شهروندان، مشارکت مدنی ایشان و آموزنده بودن محیط زندگی، تأثیر قابل توجهی در متغیر موردتحقیق خواهد داشت. همانطور که مشخص است تعدادی از این متغیرها وابسته به محیط و برخی مربوط به ویژگی های روانی و شخصی هر یک از شهروندان است. بنابراین با الگوگیری از شرایط متفاوت بافت جدید می توان حداقل بلحاظ کالبدی شرایط مسئولیت پذیری بیشتر شهروندان در بافت های مختلف شهری را فراهم آورد.
واکاوی علل ناکامی شهرهای جدید در ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یک دهه بعد از انقلاب برای ساماندهی نظام شهری کشور، احداث شهرهای جدید در اطراف مادرشهرها و مراکز شهری پرجمعیت در دستور کار وزارت راه و شهرسازی قرار گرفت. امّا نتایج مورد انتظار یعنی نظامند کردن شهرنشینی و توسعه شهرسازی کشور حاصل نشده است. این مقاله با هدف بررسی عوامل ناکامی اهداف شهرهای جدید در ایران تدوین شده است. روش بررسی: جامعه هدف شهرهای جدید در ایران و جامعه نمونه تحقیق را 50 نفر از اساتید جغرافیا با تخصص برنامه ریزی شهری تشکیل می دهند. در این راستا 6 شاخص در 27 گویه مورد استفاده قرار گرفته اند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاصل از تکنیک دلفی نشان داد که، فقدان طرح آمایش سرزمین با 94/3 به عنوان تأثیر گذارترین و بعد از آن مشکلات مربوط به ساختار اشتغال و عدم دستیابی به خودکفایی شغلی با 78/3، بی توجهی به مطالعات محیطی- جغرافیایی با32/3و بی ثباتی سیاست های شهرسازی و تغییر مستمر رویکردها در حوزه مسکن و شهرسازی با 92/2 از عوامل دیگر ناکامی شهرهای جدید به حساب می آیند. همچنین نتایج آزمون فریدمن نیز نشان دهنده آن است که شاخص های فنی - مهندسی و اقتصادی به ترتیب با میانگین 58/5 و 12/5، نسبت به دیگر شاخص ها، ارجحیت دارند. نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد که فقدان طرح آمایش سرزمین و کم توجهی به مطالعات جغرافیایی؛ عدم توجه به فاصله، مشکلات مرتبط با اصول نامه ریزی شهرهای جدید و افزایش هزینه خدمات شهری به عنوان مهم ترین عوامل ناکامی شهرهای جدید شناخته شدند.
تبیین رابطه مفاهیم حس امنیت بانوان و حس تعلق به مکان در بافت تاریخی شهری نمونه موردی: (محله جو باره شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توجه به مفهوم امنیت شهروندان (به ویژه بانوان) و روش های ارتقا آن به عنوان یکی از اولویت های اساسی در فضاهای شهری محسوب می شود. به همین دلیل در فرایند برنامه ریزی شهری، ارتقا احساس امنیت در محیط های شهری به ویژه در بافت های تاریخی از مهم ترین اهداف در زندگی شهری بوده است. هدف اصلی از انجام این تحقیق شناسایی مؤلفه های ایجاد حس تعلق به مکان، به مثابه یکی از مهم ترین محدوده های بافت تاریخی شهری، برای ایجاد امنیت به ویژه در میان بانوان در محله جو باره اصفهان است. روش تحقیق از نوع پژوهش های کیفی - کمی و طرح تحقیق به صورت ترکیبی (روش تحلیل محتوا و روش پیمایش) و در پی پاسخ به سؤال پژوهش مبنی بر اینکه، چگونه پارامترهای امنیت و حس تعلق به مکان بر امنیت بانوان در محله جو باره اصفهان تأثیرگذار است؟ فرضیه پژوهش بر معناداری رابطه بین امنیت و حس تعلق به مکان که در نهایت منجر به امنیت بانوان در بافت تاریخی می گردد تأکید می کند. نتایج تحقیق نشان می دهد، توجه به پارامترهای ارتقا حس امنیت بانوان (جنسیت، کنترل و نوع بافت) و پارامترهای ارتقا حس تعلق به مکان (مالکیت، سابقه سکونت و خاطره انگیزی) به عنوان پارامترهای اصلی این پژوهش که دارای رابطه دوسویه هستند در جهت راهکارهای راهبردی در بافت تاریخی جو باره اصفهان به طراحان و معماران باهدف بالابردن امنیت بانوان و حس تعلق به مکان پیشنهاد گردید. فضاهای امن شهری برای زنان با متغیرهای بیان شده حس تعلق به مکان و احساس امنیت رابطه معناداری دارد و بیشترین میزان همبستگی مربوط به کنترل طبیعی به دست آمد و کمترین آن برای جنسیت نشان داده شده است.
واکاوی ریشه های بحران هویت و تأثیر آن بر سطح کیفی محلات مسکونی (نمونه مورد مطالعه: محله سنگ سیاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۸
187 - 208
حوزههای تخصصی:
مسئله بحران هویت که ریشه در جریان مدرن دارد، محلات مسکونی را به عنوان واحدهای شهری، دچار آشفتگی نموده است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی ریشه های بحران هویت در محلات مسکونی، شاخص های شکل دهنده هویت در محلات مسکونی تاریخی(نمونه مورد مطالعه: محله سنگ سیاه شیراز) را مورد بررسی قرار داده تا به کمک آنها، راهکارهایی جهت باززنده سازی هویت در محلات مسکونی جدید ارائه دهد. این پژوهش از نوع کاربردی- توسعه ای و روش انجام آن کمی-کیفی است. چهارچوب نظری با استفاده از روش کتابخانه ای و مرور نوشتارهای تخصصی مربوط به هویت و محلات مسکونی تعیین شده، مدل ارزیابی هویتمندی محلات مسکونی بر اساس شاخص ها و معیارهای مستخرج از مطالعات نظری تبیین گشته و جهت ارزیابی محدوده مورد مطالعه تعیین گردید. برای سنجش هر یک از معیارها از تکنیک های مختلف مصاحبه، مشاهده عینی، سنجش طرز برخورد، مرور نوشتارها، اسناد، تحلیل نقشه های مربوط و سایر تکنیک های تجربی استفاده شده است. پس از گردآوری پرسشنامه ها و امتیازدهی به سوالات پاسخ داده شده، با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری نظیر روش دلفی، تجزیه و تحلیل صورت گرفت. بنا بر یافته های تحقیق: بازشناسی هویت محله سنگ سیاه به عنوان حوزه شهری (درهم تنیدگی، نفوذ پذیری، خوانایی) در سطح بالایی قرار دارد. این بدان معنا است که بافت محله سنگ سیاه از نقطه نظر کالبدی از شرایط مساعدی برخوردار است، اما از نظر متخصصین حوزه، برخی از تغییرات این محله در سالهای نه چندان دور، میزان هویتمندی این محله را در معرض خطر قرار داده است که به عنوان نمونه می توان به درهم تنیدگی اجتماعی از دست رفته در این محله اشاره کرد. شاخص های بازشناسی هویت این محله به عنوان سکونتگاه (امنیت، آسایش، آرامش و خودمانی بودن) نیز از میانگین نسبتا مناسبی برخوردار هستند. در قسمت تشخص که مرحله بعد از بازشناسی می باشد، این محله نمره قابل قبولی کسب نموده و در نهایت محله مزبور هویتمند تلقی گردید.
تحلیل فضایی- کالبدی شاخص های رشد هوشمند شهری در مناطق چهارگانه (23 محله) یاسوج براساس مدل های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت شهری و مهاجرت به آن باعث تغییرات بالایی در ساختارهای فضایی شهرها شده، جهت کنترل و بهبود این وضعیت، الگوهایی از جمله رشد هوشمند ارائه شده است. این الگو بر افزایش تراکم شهری، اختلاط کاربری ها و کاهش استفاده از اتومبیل تأکید دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از 63 شاخص از جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و دسترسی، به بررسی وضعیت نواحی چهارگانه شهری یاسوج به لحاظ شاخص های رشد هوشمند شهری پرداخته است. در این راستا از مدل تاپسیس جهت رتبه بندی و از مدل تحلیل خوشه ای جهت سطح بندی محلات استفاده شده است. نتایج حاصل بیانگر این بود؛ تنها ناحیه یک در شهر یاسوج از شاخص های رشد هوشمند شهری برخوردار بوده و سایر نواحی واقع در شهر یاسوج (نواحی 2 تا 4) ازاین شاخص ها بی بهره هستند. به طوری که بر اساس مدل تاپسیس نواحی 3 و 4 نیمه برخ وردار و ناحیه 2 محروم می باشند. همچنین، نتایج حاصله در بررسی محلات 23گانه شهر یاسوج براساس شاخص های تلفیقی رشد هوشمند حاکی از آن است که محله 17 کاملاً برخوردار، محله 3 برخوردار، محله 22 نیمه برخوردار و سایر محلات محروم می باشند. نتایج نهایی تحلیل رگرسیونی نشان داد، شاخص های زیست محیطی و کالبدی (کاربری اراضی) در سطح 95 درصد اطمینان با متغیر وابسته (شاخص های تلفیق رشد هوشمند شهری محلات شهر یاسوج) دارای ارتباط معنی داری هستند. براساس نتایج بدست آمده درزمینه محلات با استفاده از شاخص تلفیق، توجه به الگوی رشد هوشمند شهری ضروری می باشد.
اولویت بندی استراتژی های ارتقادهندۀ معیشت محلی با رویکرد بهره برداری پایدار از منابع طبیعی مبتنی بر مدل SWOT-ANP در روستای باقر آباد کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی درجهت بهبود وضعیت معیشتی و درآمد و اقتصاد خانوارهای روستایی به عنوان یک اصل مهم و اثرگذار در تحقق اهداف توسعه پایدار است. در این تحقیق راهبردهای ارتقای معیشت خانوارهای روستایی با تکیه بر بهره برداری پایدار از منابع طبیعی به روش پیمایشی، مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل ساکنان محلی باقر آباد و کارشناسان خبره در امور روستایی بوده که 255 نفر از روستائیان و 42 نفر از کارشناسان به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. مهم ترین ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و به منظور تحلیل داده ها و راهبردهای مناسب، از مدل SWOT استفاده شد به منظور اولویت بندی مهم ترین عوامل اثرگذار در بهبود معیشت منطقه از مدل فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) در این مطالعه بهره گرفته شد. وجود تهدیدهای محیطی و مرتبط با معیشت روستایی، مانند خشکسالی و سیل از نظر روستائیان و کارشناسان به ترتیب با اوزان نسبی 11/91 و 80 مهم ترین تهدید و برخورداری از نیروی انسانی مستعد تحصیل کرده، مهم ترین فرصت ارتقای معیشت روستا با اوزان نسبی 78/81 و 11/87 به ترتیب از دیدگاه کارشناسان و ساکنان روستا است. استراتژی ارتقای معیشت، استراتژی تدافعی است که براساس آموزش و ترویج شیوه های بهره برداری بهینه اراضی طبیعی و منابع آبی منطقه، تکنولوژی های نوین کشاورزی، دامداری و باغداری، اصلاح و بهسازی امکانات زیربنایی روستا و تکیه بر پتانسیل های اکوتوریسمی و صنایع دستی برنامه ریزی شده است. نتایج بررسی شبکه ای عوامل نشان داد که عوامل انسانی-آموزشی، اقلیمی-جغرافیایی، اقتصادی-مالی به ترتیب بیشترین تأثیرگذاری را در ارتقای معیشت روستایی منطقه مورد مطالعه خواهند داشت. این مطالعه استفاده از روش ترکیبی SWOT- ANP را به عنوان روشی برای شناخت محورهای مهم اجتماعی-اقتصادی-اکولوژیک، همگام با تعیین استراتژی اصلی ارتقادهنده مناطق روستایی در قالب سرمایه های اصلی با بیشترین پایداری و سازگاری، توصیه می کند.
ساماندهی بافت های مسئله دار شهری با رویکرد تحلیل ذینفعان و شبکه اجتماعی (نمونه تجربی: محدوده خلازیر جنوبی در منطقه 19 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : خلازیر جنوبی یکی از محدوده های مسئله دار کلان شهر تهران است. این محدوده به دلیل تجمع مشاغل مزاحم شهری مشکلات زیادی را برای نواحی پیرامون و حتی کلان شهر تهران ایجاد کرده است. به دلیل پیچیدگی مسئله، ساماندهی این محدوده نیازمند مشارکت همه ذینفعان است. هدف پژوهش حاضر شناسایی ذی نفعان اصلی، تحلیل تمایل و قدرت ذی نفعان، شناسایی نیاز و خواسته های ذی نفعان و تحلیل شبکه اجتماعی ذی نفعان در خصوص مسئله خلازیر جنوبی است.
داده و روش : روش تحقیق در این پژوهش، ترکیبی(کیفی و کمی) با تأکید بر روش کیفی و ترکیب داده های کمی در خلال تحلیل است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه با ذی نفعان مربوطه جمع آوری شده است. تحلیل داده ها با کمک ماتریس تمایل-قدرت و نرم افزار NodeXL انجام گرفته است.
یافته ها : یافته ها نشان می دهد که مسئله خلازیر جنوبی دارای 16 ذی نفع اصلی است که دارای خواسته و نیازهای مختلفی هستند. همچنین نتایج پژوهش حاکی از آن است که شهرداری منطقه 19، موقوفه مدرسه مروی، کسبه خلازیر و شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران بیشترین قدرت را دارند. نتایج دیگر نشان می دهد که سازمان نوسازی شهر تهران، معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری منطقه 19 تهران، معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران، معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری تهران بیشترین قدرت در شبکه اجتماعی ذینفعان دارند.
نتیجه گیری : نتایج نشان می دهد همه ذی نفعان جهت ساماندهی و حل مسئله خلازیر جنوبی تمایل به حل مساله دارند؛ اما از نظر قدرت، میزان قدرت همه ذی نفعان یکسان نیست و سه ذی نفع موقوفه مدرسه مروی، شهرداری منطقه 19 ، شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران و کسبه خلازیر بیشترین قدرت را دارند و هرگونه اقدامات بایستی از طریق این ذی نفعان شروع شود. همچنین نتایج نشان می دهد که معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری تهران با نمره مرکزیت بینیت 1.20 و معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری منطقه 19 با مرکزیت بردار 0.096 بیشترین نقش را در روابط بین ذی نفعان بر عهده دارند.
تحلیل هزینه – فایده اجتماعی تعویض مبدلهای کاتالیستی غیرفعال در خودروهای سبک شهر تهران برای کاهش آلودگی هوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
104 - 120
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به تحلیل هزینه – فایده اجتماعی به کارگیری یکی از کاربردیترین روشها در کاهش انتشار آلایندههای گازی یعنی تعویض مبدلهای کاتالیستی غیرفعال در خودروهای سبک شهر تهران پرداخته شده است. برای این منظور، هزینه تعویض مبدلها، تمایلبهپرداخت ساکنان شهر تهران برای کاهش آلودگی هوا و منافع حاصل از کاهش انتشار آلودگی در سال ۱۳۹۹ موردبررسی قرار گرفته است. دادههای مورد نیاز از طریق مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامه به دست آمد. بر اساس نتایج بهدستآمده، مجموع هزینههای مرتبط با تعویض مبدل کاتالیستی برای یک دوره برابر با ۴۹۸۳۴ میلیارد ریال، ارزش تمایل به پرداخت سالانه شهروندان تهرانی با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط معادل ۳۱۸۳۴ میلیارد ریال و منفعت سالانه حاصل از کاهش انتشار نیز ۸۹۸۷ میلیارد ریال برآورد شده است. بر این اساس و با توجه به دوره بررسی 20 ساله و مفرضات مدل اقتصادی، تعویض مبدلهای کاتالیستی در سناریوهای مختلف دارای توجیه اقتصادی است. لذا پیشنهاد میشود نهادهای مدیریت شهری با در نظر گرفتن منافع ایجادشده، زمینه تامین منابع مالی و تعویض این قطعه را در جهت کاهش آلودگی هوای شهر تهران مورد پیگیری قرار دهند.
ارزیابی شاخص های توسعه پایدار شهری، پژوهش موردی: شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
117 - 130
حوزههای تخصصی:
امروزه دست یابی به توسعه پایدار شهری، به یکی از اهداف برنامه ریزان و مدیران شهری تبدیل شده است. به طوری که از این طریق بتوانند، از منابع و ایجاد رابطه متعادل و متوازن میان انسان، اجتماع و طبیعت، به اهداف موردنظر خود دست پیدا نمایند. به همین منظور، هدف پژوهش حاضر، ارزیابی سطوح پایداری شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ برخورداری از شاخص های پایداری شهری با تأکید بر ابعاد اجتماعی، کالبدی و خدمات شهری می باشد که در قالب سه شاخص کلی و 22 شاخص فرعی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است. قلمرو مطالعه، شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد می باشد. در این پژوهش، شاخص ها مورد بررسی با استفاده از مدل ANP توسط کارشناسان خبره وزن دهی شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و رتبه بندی و تعیین درجه پایداری شهرستان ها، از روش تصمیم گیری چند معیاره ویکور استفاده شد. بر اساس مدل ویکور، شهرستان های مذکور در سه دسته توسعه یافته، نسبتاً توسعه یافته و محروم از توسعه، دسته بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که شکاف بین توسعه یافته ترین شهرستان (بویراحمد) با محروم ترین شهرستان (لنده)، کاملاً مشهود بوده و نشان می دهد توزیع فضایی خدمات و امکانات، برنامه ریزی و سیاست گذاری در جهت عدالت نبوده است. به همین جهت، روند توسعه در سطح شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد نابرابر می باشد. بنابراین، مسئولان استان باید سیاست گذاری های خود را متوجه نواحی محروم و کمتر توسعه یافته کنند تا شکاف موجود بین نواحی را برای رسیدن به پایداری کاهش دهند.
تأثیر سنجه های کالبدی- فضایی خیابان شهری بر تحریک هیجانی عابرین پیاده با استفاده از EEG(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
47 - 62
حوزههای تخصصی:
محیط می تواند سبب ایجاد هیجان های مثبت و منفی درشهروندان گردد. بخش مهمی از اهمیت هیجان به دلیل تأثیری است که بر رفتار افراد دارد. زیرا استخراج پاسخ های هیجانی یکی از بهترین راه های فهم حوزه های مختلف تجربه و ادراک، از تصمیم گیری تا تعاملات اجتماعی است. امروزه مشکلات سلامت روان و تأکید بر افزایش تعاملات اجتماعی موجب توجه هرچه بیشتر به موضوع هیجان گردیده اما در بین مطالعات انجام شده تأثیر عوامل کالبدی_فضایی کمتر موردتوجه قرارگرفته است. از این روی، هدف پژوهش حاضر از یک سو بررسی تأثیر سنجه های کالبدی_فضایی خیابان شهری بر تحریک هیجانی عابرین پیاده، با قراردادن فرد در محیطی شبه حقیقی و ازسوی دیگر، ارزیابی دقت و امکان سنجی بهره گیری از یک ابزار جدید سنجش عصبی در مطالعات حوزه شهرسازی است. مقاله حاضر به روش تجربی_آزمایشی و با شبیه سازی ۱۸ آزمون از تیپ های مختلف خیابان شهری انجام شده است. دو روش گزارش های شخصی(SAM) و الکتروانسفالوگرافی(EEG) برای سنجش هیجان انتخاب گردید. پس از تأیید داده های مستخرج از ۵۰ آزمون شونده توسط آزمون سلامت و استروپ، تحلیل داده ها به روش کمی_ آماری انجام شد. نتایج نشان می دهد شکل و فرم، اندازه و محصوریت، وجود عنصرفضایی وکالبدی کانون توجه و تأکید، نفوذپذیری در ساختار فضایی، شکستگی در مسیر و تغییر چشم انداز، ریتم های دوبعدی و سه بعدی جداره و شکل و فرم کنج تقاطع، بر سطح خوشایندی، برانگیختگی و کنترل هیجانی اثرگذار است. اما عقب رفتگی و پیش آمدگی کالبدی تأثیری در برانگیختگی و نفوذپذیری بصری تاثیری در خوشایندی ندارد. همچنین داده های (EEG) مستخرج از دستگاه هدست (MindWave MW001) مورداستفاده به خوبی می تواند هیجانات افراد را استخراج نموده، درنتیجه به عنوان یک ابزار بالقوه برای ارزیابی مداخلات طراحی محیطی در حوزه معماری و شهرسازی مناسب است. همچنین نتایج پژوهش حاضر با ارائه تأثیرات روانشناسانه طراحی شهری یک خیابان کمک می نماید که قبل از هرگونه اقدام در طراحی خیابان شهری، با علم برنحوه تأثیرگذاری آن اقدامات برهیجان عابرین پیاده، بتوان با گزینش و طراحی مناسب عناصر و ویژگی های کالبدی فضا، سبب تحریک هیجان های مثبت و کاهش سطح هیجان های منفی و درنهایت ارتقای سلامت روان شهروندان گردید.
سنجش رضایتمندی شهروندان از محور غذا و تفریح در برندسازی شهری، مطالعه موردی: شهرک توحید سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برندهای شهری ماندگار از بسترهای اجتماعی و برهم کنش جریانات تعاملی انسان و محیط شکل می گیرند و ملاک ارزیابی آن، میزان رضایتی است که در اثر تجربه محیط بر ذهن شهروندان ثبت می شود. هدف اصلی این پژوهش، سنجش میزان رضایت مندی شهروندان شهر سبزوار از تجربه طرح آزمایشی برندسازی خیابانی منتخب در شهرک توحید شهر سبزوار با عنوان"خیابان غذا و تفریح" می باشد. روش تحقیق این پژوهش ماهیتی تحلیلی-توصیفی دارد که در ابتدا، برای مشخص شدن بهترین خیابان جهت اجرای طرح آزمایشی برندسازی و بررسی دیدگاه شهروندان با تکیه بر مولفه های ترافیکی و کالبدی، از تکنیک تاپسیس استفاده شده است. بر این اساس، خیابان فردوسی به عنوان بستر آزمایش طرح برندسازی انتخاب و سپس با اجرای جشنواره آزمایشی خیابان غذا و تفریح به ثبت میزان رضایت و شناسایی نیازهای اصلی شهروندان در صورت تداوم طرح، پرداخته شد. در این راستا، از طریق فرمول کوکران، 384 پرسشنامه بین تمامی شهروندان، توزیع و طبق آزمون کرونباخ پایایی و اعتبار این پرسشنامه ها 713/0 محاسبه شد. در نهایت داده های گردآوری شده با آزمون تی تک نمونه مورد ارزیابی قرار گرفت بر این اساس سطح معنای مولفه ها از 05/0 کمتربوده و فرضیه رضایتمندی شهروندان از طرح پیشنهادی با عنوان خیابان غذا و تفریح تائید شد. تنها مولفه ای که از منظر شهروندان نیاز به توجه بیشتر در طرح های آتی دارد، بحث آسایش اقلیمی با سطح معنای 10/0 است. در نهایت نیز از طریق آزمون فریدمن مولفه های رضایت مندی کاربران از طرح برندسازی، به ترتیب در 4 سطح: رضایت از کیفیت های اجتماعی، کیفیت های عملکردی-کالبدی، کیفیت های مدیریتی و کیفیت های زیست محیطی رتبه بندی شدند.
تحولات پژوهش های شهریِ شهر تهران در قرن اخیر؛ با تاکید بر مطالعات اجتماعی و برنامهریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
54 - 69
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی تحولاتی که در یکصد سال اخیر در پژوهشهای شهری تهران بهخصوص در حوزههای اجتماعی و مدیریت و برنامهریزی صورت گرفته، پرداخته شده است. روش پژوهش، مرور سیستماتیک بوده است. تحولات پژوهشهای شهری تهران در شش دوره قابل تقسیم است: 1) دوره دهههای 1300 تا 1320 که دوره شکلگیری نهادی و فعالیتهای اجرایی در شهر تهران است. 2) دوره دوم، شامل دهههای 1320 و 1330 است. در این دوره مطالعات محدود شهری از تهران وجود دارد و اغلب نیز توسط مستشاران و مشاوران خارجی انجام گرفته و دولت راهبر اصلی مطالعات است. 3) دوره دهههای 1340 و 1350، دوره شکلگیری پژوهشهای شهری به معنای واقعی کلمه در تهران است. 4) دوره چهارم، شامل مطالعات دهه 1360 است. این دوره، تداوم مطالعات دوره قبلی است و در آن مسائل و مشکلات شهری همچون مهاجرت، حاشیهنشینی، معضلات شهری، حملونقل و ترافیک همچنان مطرح هستند. اما بحث عمران و طرحهای عمرانی با غلظت بیشتری مطرح است. سه دوره قبلی، دورههای نگاه مهندسی یا تکنوکراتیک به شهر و معضلات شهری است. 5) دوره پنجم دهه 1370 را شامل میشود. این دوره، دوره تغییر پارادایمی در مطالعات شهری تهران است. در این دهه ما شاهد توجه به مردم، مشارکت، رضایت و نگرش آنها و همچنین، حرکت به سمت مردم در برنامهریزیهای شهری تهران هستیم. 6) دوره ششم، دهههای 1380 و 1390 را شامل میشود. در این دوره، توسعه انسانمحور به معنای واقعی کلمه مطرح میشود و به نوعی ما با توسعه انسانی و توسعه پایدار روبهرو هستیم.
عرصه های گذار به مدیریت شهری یکپارچه در ایران با تاکید بر وظایف، کارکردها و صلاحیتهای شورای شهر و شهرداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
70 - 81
حوزههای تخصصی:
نتایج تحقیقات مختلف در دهههای اخیر درباره ابعاد نهادی، مالی و کارکردی مدیریت شهری ایران، بیانگر تداخل مسئولیتها و اختیارات سازمانهای دولتی و عمومی، ناهماهنگی در ارائه خدمات شهری، محدود بودن گستره وظایف و اختیارات نهادهای محلی، ناپایداری منابع مالی، اغتشاش قلمرویی و مشکلات دیگر در نظام مدیریت محلی است. در پاسخ به این مشکلات، راهحل مناسب در افزایش یکپارچگی در نظام تصمیمگیری و اقدام و در قالب «مدیریت شهری یکپارچه» جستوجو شده است. در این مقاله از روشهای مرور تحقیقات و اسناد، مصاحبه و تحلیل محتوا در گردآوری و تحلیل دادهها استفاده شده است. عواملی که مدیریت یکپارچه شهری را از مدیریت متفرق متمایز میکنند، متنوع هستند و ابعاد مختلف قلمرویی، کارکردی، حقوقی، مالی و غیره دارند. در میان اینها، شیوه توزیع یا تخصیص کارکردها و وظایف، صلاحیتها و مسئولیتها میان دولت مرکزی و مراجع محلی یکی از عرصههای مهم تحلیل از نظر یکپارچگی و استقلال عمل در اداره امور محسوب میشود. این مقاله نشان میدهد چند اصل بنیادین در عرصه کارکردی باید مورد تأکید قرار گیرد: نخست) واگذاری وظایف و کارکردهای بیشتر به شورا و شهرداری، به یکپارچگی بیشتر مدیریت شهری و در نتیجه، افزایش کارایی، اثربخشی و پاسخگویی منجر خواهد شد. دوم) شورا و شهرداری، نزدیکترین سطح مدیریت به شهروندان است و از اینرو، مشروعیت و کارایی بیشتر نسبت به دیگر نهادها و سازمانهای دولتی در خدماترسانی دارد. سوم) شورا و شهرداری به دلیل مکانمبنا بودن، چندکارکردی بودن و انتخابی بودن، بهترین گزینه برای به عهده گرفتن نقش سازمان رهبر، در مدیریت شهری است.
ارزیابی اقتصاد شهری شهرستان نقده با رویکرد توسعه پایدار و روش تحلیل PESTEL(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
148 - 163
حوزههای تخصصی:
اقتصاد و نظام مالی تاثیر بسزایی در تمامی ابعاد زندگی بشر دارد. تبلور نوع و میزان اقتصاد در ساختار و نظام شهرها به چشم می خورد. ازاین رو پایداری در اقتصاد شهری یکی از مسایل مهم شهرها است. لذا شناخت و استفاده کامل از پتانسیل ها و ظرفیت های موجود جهت افزایش اشتغال و درآمدزایی شهرها می تواند تاثیر بسزایی در کیفیت زندگی شهروندان ایفا کند. در همین راستا این پژوهش جهت شناخت و بررسی روش های کسب درآمد و اقتصاد شهری پایدار متناسب با ویژگی ها و پتانسیل های شهرستان نقده انجام شده است. جهت گیری تحقیق به صورت کاربردی و در قالب ارزیابی پتانسیل های موجود اقتصاد شهری می باشد. رویکرد قیاسی و از روش استقرایی همچنین باتوجه به نوع تحلیل ها از هر دو روش کل به جز و جزبه کل استفاده می شود. افق پژوهش چندمقطعی و طولی است. در تحلیل از دو روش کیفی و کمی استفاده شده است. بنابراین تحقیق از نوع کاربری و توصیفی می باشد. در ابتدا به بررسی تئوری های توسعه پایدار و اقتصاد شهری پرداخته شده و سپس وضعیت اقتصادی محدوده با استفاده از تکنیک PESTEL، به صورتی که در هر بعد این روش عوامل موثر بر اقتصاد شهری محدوده تحلیل و بررسی می شود. بررسی شش بعد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیست محیطی و قانونی و مدیریتی نشان داد که وضعیت با تغییر شرایط اقتصاد کلان و مدیریت صحیح منابع و استفاده از روش های جدید و نوین در ابعاد مختلف اقتصاد خرد، شهرستان نقده پتانسیل و ظرفیت ایجاد اقتصادی تاب آوری همراه با پایدار را دارد اما برای تحقق این هدف برنامه ریزی و مدیریت منسجم همراه با همکاری مردم و مسؤولان نیاز است.