فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۸۱ تا ۴٬۰۰۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
قرارگاه های رفتاری واحدهایی از محیط هستند که فرد در زندگی روزمره آن ها را تجربه می کند، با آن ها درگیر می شود و متناسب با وضعیت رفتارش را تغییر می دهد. در این راستا محیط های آموزشی به عنوان یک قرارگاه رفتاری بزرگ دارای حوزه های عملکردی در یک قرارگاه است که هرکدام نیز پذیرای رفتارهای متفاوتی است. پژوهش حاضر با تحلیل قرارگاه های رفتاری در هنرستان تهذیب و بررسی عوامل قدرت گرفتن قرارگاه های رفتاری در هنرستان از یک سو به بررسی الگوهای جاری رفتار در قرارگاه ها پرداخته و از سوی دیگر ویژگی های قرارگاه ها را موردبررسی قرار می دهد که نهایتاً با بررسی و مشاهده رفتارهای دانش آموزان در مدارس و الگوهای رفتاری در هر یک از حوزه ها راهکارهایی برای تقویت هر یک از قرارگاه ها بیان می دارد و این نتایج به دست می آید که در کلاس ها و کارگاه های هنرستان با ایجاد مبلمان قابل انعطاف، اندازه مناسب کلاس، نور طبیعی، استفاده از عناصر طبیعت، اختصاص بخشی از کلاس به فضای خلوت و غیره می تواند در تقویت قرارگاه کلاس تأثیرگذار باشد. ضرورت پژوهش بررسی ویژگی های هر قرارگاه و ایجاد راهکار برای هر قرارگاه است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع توصیفی تحلیلی است که در بخش اول به صورت تحلیل محتوا و در بخش میدانی مطالعات به صورت موردی انجام می گیرد.
ارزیابی وضعیت توسعه تفرج شهری با استفاده از ترکیب مدل های کوپراس و بوسیار (مطالعه موردی: منطقه چیتگر شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
موضوع گردشگری شهری در شهرهای بزرگی ازجمله تهران، دارای اهمیتی فراوانی برای گذران فراغت شهروندان محسوب می شود. یکی از نقاط تفرجی مهم شهر تهران که در سال های اخیر بسیار موردتوجه مردم قرارگرفته است، منطقه تفرجی چیتگر می باشد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت توسعه تفرج محیطی چیتگر، با استفاده از مدل کوپراس و بوسیار می باشد. به منظور ترکیب هر دو مدل، معیارهای دخیل در مدل بوسیار یعنی مسائل اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی در مدل کوپراس به عنوان ورودی مدل در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که در مدل بوسیار، مزیت مسائل اقتصادی و اجتماعی با اختصاص نمره 46/0 بیش ترین تأثیر را از رشد تفرج در این منطقه پذیرفته اند درحالی که هزینه های اقتصادی آن (نمره 16/0) کم ترین تأثیرپذیری را داشته است. نتایج به دست آمده از روش کوپراس نیز نشان داد که مسائل اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی به ترتیب با کسب نمره کوپراس 052/0، 021/0 و 013/0 بیش ترین تأثیرپذیری را داشته اند. با این تفاوت که برخلاف روش بوسیار اثربخشی زیر معیارها در این روش قابل تشخیص و ارزیابی نیستند. در هر دو روش جنبه های محیط زیستی منطقه دارای شرایط نامطلوبی شناسایی شدند که بر اساس آن توسعه تفرج در این منطقه ملزم به توجه و ارتقای شرایط محیط زیستی منطقه می باشد.
بررسی عوامل انگیزشی گردشگری سلامت در دریاچه ارومیه
حوزههای تخصصی:
شناسایی و تجزیه و تحلیل انگیزه های گردشگران با هدف ارائه خدمات درخور و مناسب به آن ها از مهم ترین روش های بخش بندی در بازار این صنعت است. گردشگری سلامت یکی از حوزه هایی است که می تواند نقش به سزایی در جهت توسعه گردشگری ایفا نماید. دریاچه ارومیه، یکی از بهترین جاذبه های گردشگری در چارچوب طبیعی و کنش گران انسانی محسوب می شود که می توان از طریق شناخت قابلیت ها و ترسیم راهبردهای آینده، با اتکاء به این جاذبه گردشگری، زمینه رشد و صنعت گردشگری و توسعه منطقه ای را در ابعاد متفاوت، با نگرشی در چارچوب پایداری منابع در این منطقه مهیا کرد و این مهم با شناسایی انگیزه های گردشگران بهتر محقق می گردد. بنابراین شناسایی انگیزه های گردشگران سلامتی دریاچه ارومیه هدف اصلی پژوهش حاضر را در بر می گیرد. این پژوهش به روش توصیفی-پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری در این تحقیق گردشگران ورودی به شهر ارومیه تشکیل می دهد که 384 نفر از آن ها با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری در این پژوهش پرسشنامه علیزاده ثانی و همکاران (با آلفای 925/0) است که بین حجم نمونه به روش خوشه ای توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها نشان داد که 8 عامل انگیزشی رانشی؛ کسب دانش و درمان بیماری ها، افزایش ارتباطات، تفکر و گرفتن مشاوره زندگی، به دنبال آرامش، افزایش چرخه اجتماعی، دیدن مناظر گوناگون، تمدد اعصاب و شناخت سایر فرهنگ ها و 4 عامل انگیزشی کششی دسترسی آسان و راحت و تنوع، ماجراجویی، تاریخ و فرهنگ و رخدادها و فعالیت ها به عنوان مهم ترین عوامل انگیزشی در بین گردشگران سلامتی دریاچه ارومیه شناسایی شدند.
تحلیل پراکنش مکانی آلاینده های هوا در مرکز شهر (منطقه 8) تبریز و ارتباط آن با محیط انسان ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶
69 - 83
حوزههای تخصصی:
آلودگی هوا از مسائل قرن حاضر در سراسر دنیا محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی آلاینده های عمده در منطقه 8 تبریز و تحلیل نحوه پراکندگی مکانی آن ها و بررسی ارتباط آن با برخی از مؤلفه های محیط انسان ساخت انجام گرفته است. برای بررسی نحوه پراکنش آلاینده ها در محدوده، اطلاعات مربوط به غلظت آلاینده ها توسط تجهیزات سیار در 11 نقطه از پیش تعیین شده مابین ساعت 10 تا 20 در ساعات مختلف در روزهای متعدد در خردادماه 1400 اندازه گیری شد و به کمک نرم افزار GIS نقشه های پراکنش آن در کل منطقه استخراج شد. نقشه های تولیدشده نشان می داد که غلظت آلاینده ها با تراکم کاربری تجاری و به تبع آن افزایش حجم ترافیک ارتباط مستقیم دارد همچنین نتایج نشانگر وجود رابطه معنی داری بین غلظت ذرات معلق و فاکتور دید به آسمان و همین طور تراکم توده ساختمانی در منطقه بودند. غلظت مونوکسید کربن با نسبت فضای سبز در نقاط اندازه گیری رابطه معکوس و آلاینده های NO 2 , SO 2 و CO رابطه معنی داری را با نسبت سطح ساخته شده به ساخته نشده و درواقع تراکم ساختمانی نشان می داد. علاوه بر این، رابطه میان میزان غلظت آلاینده ها با یکدیگر نیز موردبررسی قرار گرفت که بیانگر رابطه قوی مستقیم بین غلظت ذرات معلق PM 10 و PM2.5 با یکدیگر و غلظت NO 2 , SO 2 و CO با یکدیگر بودند. درمجموع می توان نتیجه گرفت که تیپولوژی شهر نقش بسزایی در تشدید یا تعدیل غلظت برخی آلاینده های هوا دارد و در مناطق بحرانی به کمک کنترل متغیرهای طراحی شهری می توان کیفیت هوای منطقه را تا حدودی بهبود بخشید.
تحلیل ساختار تاب آوری نهادی برای گذار از مدیریت بحران به مدیریت شهری تاب آور در برابر زلزله مطالعه موردی: شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
69 - 84
حوزههای تخصصی:
با جدی تر شدن موضوع تاب آوری شهری از سال 2005 میلادی (اجلاس هیوگو)، پژوهش در زمینه توانمندسازی مدیریت شهرها برای عملکرد مطلوب تر در زمان بروز حادثه، به طور ویژه مورد توجه قرار گرفت. این مسئله در شهرهایی که در آنها خطر زمین لرزه وجود دارد (مانند شهر قزوین) اهمیت دو چندانی پیدا کرده است. از آنجا که ساختار ستاد مدیریت بحران در شهر قزوین مشابه شهرهایی است که در سال های اخیر عملکرد ناموفقی در برخورد با زلزله داشته اند (مانند ورزقان، قصر شیرین و غیره)، مسئله اصلی (با توجه به خطر بالقوه زلزله در شهر قزوین) این است که ساختار این ستاد باید به چه صورت باشد تا بتواند عملکرد مطلوب تری نسبت به زمین لرزه داشته باشد. مقاله حاضر از نظر نوع روش توصیفی_تحلیلی است که ساختار ستاد مدیریت بحران شهر قزوین را مورد ارزیابی قرار می دهد. لازم به توضیح است که شهر قزوین به دلیل نزدیکی به گسل های فشاری، همواره در معرض خطر زمین لرزه با شدت بسیار بالا قرار دارد. در بخش مبانی نظری با مطالعه اسناد مختلف، متغیرها و شاخص های مطرح در تاب آوری نهادی شناسایی گردیدند. سپس به تشریح ساختار ستاد مدیریت بحران شهر قزوین و الگوهای پیشنهادی در اسناد سازمان ملل متحد و سایر کشورهای موفق در برخورد با حوادث (همچون ژاپن و ایالات متحده امریکا) پرداخته شد. در بخش تحلیل یافته ها، ابتدا با ارزیابی متغیرها و شاخص ها به روش CVR (نسبت روایی محتوایی) موارد ضروری با توجه به شرایط شهر قزوین شناسایی گردیدند. در این بخش از 30 کارشناس شهرسازی نظرسنجی به عمل آمد که در مجموع نُه متغیر و نُه شاخص با توجه به شرایط قزوین برای دستیابی به تاب آوری نهادی برگزیده شدند. سپس پرسشنامه ای در قالب طیف لیکرت تنظیم گردید که سئوالات این پرسشنامه براساس وظایفی است که قانون برای کارگروه های مختلف این ستاد مشخص کرده است. سئوالات به تفکیک کارگروه های مختلف دسته بندی شده و در هر سئوال متغیر و شاخص مورد هدف تعیین گردیده است. پس از نظرسنجی از 110 کارشناس حوزه شهرسازی، داده ها با کمک نرم افزار spss تحلیل شدند. با استفاده از آزمون T.Student وضعیت موجود متغیرها در شاخص های مختلف برای این ستاد در شهر قزوین مورد سنجش قرار گرفت. برآیند نتایج نشان دهنده عدم توجه به متغیرهای نُه گانه اثرگذار بود. همچنین مقایسه ساختار ستاد مدیریت بحران شهر قزوین با الگوهای مطرح در دنیا، نشان دهنده آن بود که بر خلاف الگوهای موفق که از چهار بخش اصلی تشکیل شده بودند، ساختار این ستاد در شهر قزوین تنها از دو بخش نیروهای عملیاتی و اداری تشکیل شده است، که البته این دو بخش نیز نیازمند اصلاح سازمانی می باشند. در نتیجه ستاد مورد نظر برای تحقق تاب آوری نهادی لازم است حول سه محور اقدام نماید. نخست، اصلاح ساختار ستاد برای رفع نواقص موجود، دوم، تغییر نگرش در نحوه مدیریت امور از حکومت به حکمروایی و سوم، مجهز شدن به فناوری های نوین سخت افزاری و نرم افزاری در راستای آمادگی و پیشگیری. اقدامات لازم حول سه محور فوق باید به صورت همزمان پیگیری شود تا اثربخشی لازم را نشان دهد.
نقش موقوفات گنجعلی خان در ارتقای رفاه اجتماعی شهروندان کرمانی با رویکرد کاهش فقر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: رفاه اجتماعی بخشی از زندگی و فرهنگ انسانی تلقی می شود و گسترش نظریه های انسان دوستی با تأکید بر مسؤلیت همگان نسبت به یکدیگر و همچنین پیشرفت علوم اجتماعی و زیستی در پیدایش نگرش های جدید در خصوص رفاه اجتماعی و کاهش فقر مؤثر بوده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش موقوفات گنجعلی خان در رفاه اجتماعی شهروندان کرمانی با رویکرد کاهش فقر است.روش: جامعه آماری مطالعه حاضر، کلیه شهروندان بالای ۱۸ سال شهر کرمان بودند. بر این اساس، با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۴ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند (این تعداد را به ۴۰۰ مورد افزایش داده شد که در نهایت ۳۹۰ مورد در تحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفتند). نمونه گیری بر اساس خوشه ای چندمرحله ای در بین مناطق، بلوک ها و در نهایت خانوارهای کرمانی انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته (بر اساس مضامین برگرفته از قسمت کیفی) بود. از روش آمار توصیفی مانند میانگین و درصد فراوانی برای توصیف متغیرهای اصلی تحقیق و از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره و تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی روابط بین متغیرها استفاده شد، داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و Amos تجزیه وتحلیل شدند.یافته ها: نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد که رفاه اجتماعی شهروندان بر اساس مدیریت موقوفات با مقدار 0/410 قابل تبیین است که نتیجه آن کاهش فقر خواهد بود. در خصوص مقدار ضرایب بتای استاندارد هر یک از متغیرها نیز بیشتر ضریب به اولویت بخشی به نیازها برمی گردد که 0/452 است. کمترین مقدار به متغیر نوآوری سازمانی مربوط می شود که 0/4 است. این مقدار برای متغیر قابلیت مدیریتی 0/338، دانش تخصصی 0/423، درک از موقوفات 0/431 و در نهایت برای قابلیت سازمانی 0/327 است.نتایج: نتایج این مطالعه نشان می دهد موقوفات گنجعلی خان نقش مهمی را در رفاه عینی و ذهنی شهروندان کرمانی ایفا می نمایند و در کاهش فقر نقش به سزایی بر عهده دارند لذا مدیریت منابع وقفی در زمان تحریم و شرایط اقتصادی موجود اگر به صورت بهینه انجام گیرد به رفاه شهروندان و در نتیجه کاهش فقر می تواند کمک بسیار مهمی می نماید.
آسیب شناسی فرا روش پژوهش های زیست پذیری در مقیاس کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه زیست پذیری کلان شهرها به عنوان یکی از چالش های بزرگ جهانی در قرن بیست ویکم تبدیل شده است؛ از این رو ضرورت و لزوم توجه به زیست پذیری کلان شهرها در دهه های اخیر جای خود را در ادبیات علمی کشور باز کرده است و در این زمینه تلاش های بسیاری در عرصه های پژوهشی در قالب رساله، پایان نامه، مقالات پژوهشی و همایشی صورت گرفته است. این مقاله، با هدف آسیب شناسی فرا روش پژوهش های زیست پذیری در مقیاس کلان شهرهای ایران صورت گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف، توسعه ای و از نوع تحلیل محتواست و بر مبنای روش، جزو تحقیقات کیفی است. از منظر روش جمع آوری اطلاعات در زمره پژوهش های اسنادی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه پژوهش های داخلی صورت گرفته در زمینه زیست پذیری کلان شهرهای کشور است که گزارش آن ها در بانک اطلاعات نشریات کشور (Magiran) یا پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID) نمایه شده است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 پژوهش مرتبط انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های حاصل از فرا روش پژوهش های انجام یافته، نشان داد بیش از 30 درصد از مقاله های انجام گرفته در زمینه زیست پذیری کلان شهرهای کشور از دیدگاه روش شناسی دچار اشکال بودند. از جمله نتایج تحقیق عبارت اند از: کمبود و تنوع فعالیت های پژوهشی در حوزه زیست پذیری کلان شهرها و کاستی ها و اشکالات عمده در روش شناسی تحقیق ازنظر مواردی همچون اتکای صرف به سؤالات، خلأ فرضیه و پژوهش های کیفی، مشخص نبودن راهبرد پژوهش، عدم تنوع در روش شناسی، تکراری بودن موضوع ها، روش ها، آماره ها، عدم دسته بندی شاخص ها، روایی و پایایی، عدم استفاده از فنون کمّی بروز و منابع مورد استفاده.
بررسی تاثیر طرح های توسعه شهری معاصر بر ساختار فضایی هسته تاریخی شمال شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
3 - 12
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات اساسی در مناطق تاریخی شهرهای ایران عدم انطباق با طرح های توسعه شهری معاصر می باشد. این مشکل در هسته تاریخی شمال شهر اصفهان به دلیل عدم شناخت ساختار و شکل شهر منجر به حذف تدریجی ساختار قدیمی شهر و تحمیل ساختار شبکه ای جدید در پی احداث خیابان های صلیبی شده است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر طرح های توسعه شهری معاصر بر ساختار فضایی هسته تاریخی شمال شهر اصفهان، به بررسی و تحلیل ساختار شهر اصفهان در چهار دوره مهم تحولات کالبدی به روش چیدمان فضا پرداخته است. این روش به عنوان یک رویکرد جدید، ساختار و پیکره بندی فضایی را در شهرها به صورتی روشمند مورد بررسی قرار می دهد. از آنجاییکه تغییرات ارزش همپیوندی با مفهوم انسجام ساختاری در ارتباط است، این متغیر (ارزش همپیوندی) به عنوان مهمترین مفهوم در این روش به منظور بررسی انسجام و هماهنگی ساختار منطقه تاریخی شهر اصفهان و ارزیابی ارزش و اهمیت راسته های تاریخی بافت قدیم مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش روشن شد که مداخلات شهرسازانه در دوره اخیر در نبود رویکردی زمینه گرا و بدون شناخت زمینه های کالبدی موجود، منجر به انزوای ساختاری فضایی بافت های تاریخی شده اند. از طرفی طرح های نوسازی، بهسازی در حال اجرا، به دلیل عدم توجه به ساختار فضایی بافت تاریخی و با رویکردی صرفا پوسته ای و کمی، نتوانسته اند در رفع مشکلات ساختاری کالبدی این منطقه تاریخی و ارزشمند تاثیر بسزایی داشته باشند.
تحلیل جایگاه شاخص های توسعه راهبرد شهری (CDS) در شهر ایلام
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت، گسترش شهرنشینی در سال های اخیر توجه به برنامه ریزی و مدیریت شهری را افزایش داده است. تدوین برنامه های چشم انداز و توسعه از راهکار هایی است که مسئولان شهری به منظور پیش گیری از مشکلات احتمالی در مدیریت شهری از آنها استفاده می کنند. استراتژی توسعه شهری رویکردی راهبردی است که هم اکنون در بسیاری از کشورهای در حال توسعه با استقبال مواجه شده است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف تحلیل جایگاه شاخص های توسعه شهری در شهر ایلام به نگارش درآمده است. روش انجام این پژوهش توصیفی–تحلیل (پیمایشی) است. جامعه آماری آن را کارشناسان مدیریت شهری و شهروندان شهر ایلام تشکیل می دهد که تعداد 80 نفر از کارشناسان به روش در دسترس و 384 نفر از شهروندان به صورت تصادفی ساده انتخاب و بین آنها پرسشنامه توزیع شد. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط اساتید مورد تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به میزان 914/0 محاسبه و مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی (تأیید مدل متغیر پژوهش)، دوجمله ای، کروسکال والیس و فریدمن انجام شد. نتایج حاکی از آن داشت که وضعیت شاخص های توسعه شهری در شهر ایلام از نظر کارشناسان با میانگین (754/2) و شهروندان با میانگین (448/2) نامطلوب است. همچنین نظرات هر دو جامعه آماری در مورد اهمیت استراتژی های توسعه شهری به جز مورد بانکی-بودن با رویکرد فناوری متفاوت است. مهمترین استراتژی توسعه شهری در شهر ایلام از دیدگاه هر دو جامعه آماری بانکی بودن با رویکرد فناوری با میانگین رتبه (571/2) می باشد.
اولویت بندی توسعه استان های کشور به لحاظ برخورداری از تأسیسات گردشگری بین راهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
109 - 127
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف سطح بندی استان های کشور و اولویت بندی توسعه آن ها به لحاظ برخورداری از تأسیسات گردشگری بین راهی به نگارش درآمده تا ضمن شناخت نابرابری های بین استان ها، کمبود و اولویت توسعه هرکدام از آن ها مشخص شود. پژوهش برحسب هدف، کاربردی و از بُعد روش، توصیفی-تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای اسنادی و با استناد به آمار اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور بوده است. جهت رتبه بندی استان ها از تکنیک TOPSIS و آنتروپی شانون و برای سطح بندی آن ها از تحلیل خوشه ای استفاده گردیده که نتایج در نرم افزار ArcGIS تصویرسازی شده است. نتایج رتبه بندی استان های کشور دال بر وجود نابرابری در برخورداری از تأسیسات گردشگری بین راهی است، به گونه ای که مازندران از بین 9 شاخص به تنهایی ایده آل مثبت 3 شاخص را به خود اختصاص داده است. نتایج اولویت بندی توسعه نیز حاکی از آن است که استان ها از مجموع 270 بار، مجموعاً 109 بار (3/40 درصد) در اولویت اول توسعه قرارگرفته اند و این بدین معنی است که استان ها در مجموع با کمبود قابل توجهی در زمینه تأسیسات گردشگری بین راهی مواجه هستند. استان های تهران، خوزستان و فارس با 9 بار (100 درصد) جای گرفتن در اولویت اول توسعه، بیشترین کمبود را در برخورداری از تأسیسات گردشگری بین راهی دارا بوده اند، درحالی که سمنان با 8 بار (8/88 درصد) قرار گرفتن در اولویت سوم، وضعیت مطلوبی را از این نظر داراست.
ارزیابی محله پایدار شهری با ساختمان های صفر انرژی در محله ولی عصر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
911 - 106
حوزههای تخصصی:
بیش از 40 درصد از انرژی مصرفی جهان در بخش ساختمان به مصرف می رسد و بر مبنای گزارش های اخیر دپارتمان انرژی آمریکا در سال 2015 میلادی این عدد روبه افزایش است. ازاین رو، تغییر رویکرد در طراحی ساختمان ضرورت یافته و طراحان ملزم به یافتن راهکارهای نوین به منظور حفاظت و بهره وری انرژی هستند. تلاش برای تحقق ساختمان انرژی صفر ازجمله اقدامات اخیر طراحان و برنامه ریزان در مواجهه با بحران انرژی محسوب می شود که منجر به خلق مجموعه از راهکارها و استراتژی های نوین و گهگاه برگرفته از معماری بومی مناطق شده است. با این رویکرد بررسی مصرف انرژی ساختمان های شهری (به ویژه گرمایش، سرمایش و روشنایی) ، میزان کاربرد استراتژی های گرمایش/ سرمایش غیرفعال، آسایش حرارتی فضای داخلی/ خارجی پوسته و نمای ساختمان ها و هم چنین بهینه سازی عملکرد انرژی ساختمان شهری بسیار مهم و حیاتی است. هدف اصلی تحقیق حاضر ارزیابی محله پایدار شهری با بازیافت مصالح ساختمانی در ساختمان های صفر انرژی در محله ولی عصر تبریز می باشد. تحقیق حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل جمعیت ولی عصر شهر تبریز 98522 نفر می باشد که حجم نمونه 382 نفر از طریق فرمول کوکران به دست آمد. برای پایایی سؤالات از آلفای کرونباخ استفاده شد که برابر 87/0 به دست آمد. و برای مقایسه شاخص ها از روش وزن دهی آنتروپی استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات و از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد در بین شاخص های مطرح شده به ترتیب شاخص های، افزایش زیبایی محیط با میانگین 85/0، و کاهش ضایعات مصالح 80/0 بیشترین تقلیل هزینه ها با میانگین 40/0، پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده اند. و در نهایت بین محله پایدار با ساختمان های صفر انرژی که با مصالح بازیافتی ساخته شده اند در محله ولی عصر شهر تبریز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
ارزیابی اثرات اجتماعی ترمیم و بازسازی پارک ها به شیوه نظریه مبنایی مطالعه موردی: پارک های سطح منطقه 18 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
61 - 72
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها عالی ترین تجلی کالبدی و عملکردی عصر معاصر قلمداد می شوند و خواسته یا ناخواسته زمینه های گسترش حوزه عمومی را فراهم می آورند. در این میان پارک ها به عنوان بخشی از فضاهای عمومی شهری( علی رغم نقش مهمی که در گسترش قلمرو عمومی جامعه دارند) چندان مورد توجه قرار نگرفته و ظرفیت های آنها بلا استفاده مانده است. گفتنی است ، ترمیم و ارتقای کیفی این نوع فضاها، تجربه ای امید بخش برای مشارکت های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیبایی شناسی به منظور بازسازی محیط شهری مطبوع و کارآمد و رشد فعالیت های فراغتی به ارمغان می آورد. هدف این مقاله، به پرسش گرفتن ماهیت توسعه، از طریق ترمیم و بازسازی پارک های سطح منطقه 18 می باشد، تا ضمن معرفت شناسی، به اثرات ابعاد مختلف بازسازی پارک ها، راهکارهای مناسب برای تقویت تأثیرات مثبت و در عین حال تعدیل تأثیرات منفی ارائه نماید. اطلاعات مطالعه کیفی حاضر از طریق مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و قدم زدن عرضی در میدان مورد مطالعه گردآوری شده و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. در مجموع اطلاعات جمع آوری شده در قالب 36 مفهوم، هفت مقوله عمده و یک هسته مرکزی، کدگذاری و تحلیل شده اند. هفتمقوله عمده عبارتند از: تعاملات اجتماعی، امنیت اجتماعی، بهداشت جسمی و روانی، دسترسی به تسهیلات، انسجام شهروندی، رونق اقتصادی و بهبود وضعیت زیست محیطی. در این مطالعه مقوله نهایی که همان هسته مرکزی می باشد «ارتقای کیفیت زندگی شهروندان» است. هسته مرکزی مورد اشاره در قالب یک مدل مبنایی در قالب شرایط علی، راهبردها و پیامدها ارائه شده است.
تبیین الگوی فضایی حکمروایی خوب روستایی پیرامون کلان شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
585 - 606
حوزههای تخصصی:
مطالعات و واکاوی ها درخصوص حکمروایی خوب روستایی، بیشتر نشانگر توجه به نگرش جامعه شناسی حکمروایی است و در این بین به بعد فضایی کمتر توجه شده است. مفهوم حکمروایی روستایی به ویژه با «بعد فضایی» رهیافتی جامع در توسعه پایدار روستایی به شمار می آید؛ زیرا رویکرد توسعه پایدار به توانمندسازی، ظرفیت سازی، افزایش مشارکت و اعتمادسازی، توسعه شبکه های ارتباطی روستاییان در داخل و بیرون از محیط روستا و توسعه نهادی منجر می شود. در این راستا تحقیق حاضر با هدف تبیین الگوی فضایی حکمروایی خوب روستایی در روستاهای کلان شهر کرج با ماهیتی کاربردی و استفاده از رویکرد پیمایشی و اسنادی انجام شده است. داده های مورد نیاز، 53 دهیار، 105 شورای اسلامی روستا و 366 سرپرست خانوار روستایی هستند که براساس نمونه گیری طبقه بندی طی فرایند چندمرحله ای انتخاب شده اند. روایی پرسشنامه نیز با استفاده از نظرات 45 نفر از صاحب نظران و پایایی آن با استفاده از آزمون کرونباخ آلفا برای مقیاس های مختلف بررسی و تأیید شده؛ همچنین آزمون کای اسکوئر به منظور بررسی اختلاف نسبت افراد موافق یا مخالف در زمینه مؤلفه های پژوهش کاربرد داشته است. در پژوهش حاضر برای توزیع و الگوی فضایی حکمروایی خوب روستایی حکومت های محلی از فنون PROMETHEE ،ANP و تحلیل رگرسیون استفاده شد و نتایج نشان داد 53 درصد از روستاهای مورد نظر، سطح حکمروایی خوب، 25 درصد متوسط و 22 درصد سطح حکمروایی ضعیفی دارند. منحنی حکمروایی خوب روستایی از شمال (کوهستانی) به جنوب (دشتی و کوهپایه ای) وضع مطلوب و مساعدتری پیدا می کند و توزیع فضایی حکمروایی طبق شاخص های نه گانه به سمت الگوی متمرکز یا خوشه ای گرایش دارد.
مستندنگاری تغییرات اکولوژیکی طبیعی و انسانیِ فضاهای باز شهری (مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: فضاهای باز شهری یکی از عوامل هویت بخش ساختار محلات تاریخی شهرها محسوب می شوند که در بسیاری از موارد، نادیده گرفته شدن ارزش های ساختاری و معنایی آنها باعث از هم گسیختگی بافت تاریخی در پی طرحهای توسعه ای شده است و این امر به وضوح در مرکز تاریخی شهر کرمان مشاهده می شود. از آنجا که مطالعات مدوّن و مستندی پیرامون فضاهای باز و عمومی در قلمرو پژوهش (بافت قاجاری شهر کرمان) صورت نگرفته و خطر تخریب و دگرگونی تمامیت بافت تاریخی و از جمله فضاهای باز را تحت تاثیر قرار داده، شناخت و مستندنگاری روند و علل تغییرات اکولوژیکی طبیعی و انسانی در این فضاها ضروری به نظر می رسد. روش: نوشتار حاضر پژوهشی کیفی با راهبرد تاریخی– تفسیری است که با روش توصیفی-تاریخی، تحلیلی با کمک اسناد مکتوب، پیمایش میدانی و تبدیل عکس های هوایی دهه های مختلف به نقشه های متریک درصدد این مهم برآمده است. یافته ها: یافته ها حاکی از این است که حضور کاربری های مذهبی (مسجد و به خصوص حسینیه) در پویایی و مانایی فضاهای باز شهری کرمان نقش تعیین کننده دارند و هندسه و نحوه شکل گیری غالب در این فضاها هندسه منظم ارگانیک است که مرکزیت فضایی آنها در بافت همجوار کاملا مشهود می باشد. در بررسی تحولات نیز نقش عوامل طبعی و انسانی به چشم می خورد. نتایج: با توجه به سرعت روند تخریب و از هم گسستگی در بافت تاریخی شهر کرمان و حذف یکایک فضاهای باز شهری (و نقش غیرقابل انکار عوامل انسانی)، بازبینی سیاست های توسعه ای و تعریف پروژه های تخصصی مستندنگاری در بافت تاریخی، جهت اتصال گذشته ارزشمند به آیندهای با هویت و پویا ضروری به نظر می رسد.
رابطه فرهنگ سازمانی در شهرداری و توانمندسازی ساکنین سکونتگاه های غیر رسمی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش، بررسی وضعیت توانمندی ساکنین حاشیه نشین مشهد و اثر فرهنگ سازمانی بر این روند بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه مورد بررسی 240 نفر از سکونتگاه های غیررسمی و 120 نفر از پرسنل شهرداری بودند. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون و توانمندی روانشناختی استفاده شد. داده های گردآمده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به خصوص رگرسیون و آزمون فریدمن تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که سطح توانمندی در بین ساکنین حدود 41/2 می باشد. در بخش عوامل موثر بر ارتقای سطح توانمندی آزمون اول نشان داد که سطح معنی داری 000/0 بوده و تی محاسبه شده 296/2 می باشد، بنابراین، فرهنگ سازمانی نیروهای شهرداری در این امر نقش تعیین کننده ای دارد. همین آزمون ها نشان داد که 55 درصد از توانمندسازی ناشی از درگیرشدن در کار می باشد. سوال بعدی آن بود که آیا نیروهای شهرداری امکان درگیرشدن در کار را برای ساکنین فراهم می آورند؟ نتایج نشان داد که در سطح معنی داری 011/0 و در صورت فراهم آمدن شرایط، توانمندی ساکنین بیشتر می شود. همچنین ضریب تشخیص 047/0 محاسبه شد که نشان می داد توانمندی ایجاد شده مربوط به سازگاری است. اطلاعات موجود تحلیل شده و مشخص شد در سطح معنی داری 039/0، انطباق پذیری بر توانمندسازی ساکنین اثرگذاراست. در آخر، نقش و جایگاه مولفه رسالت در فرهنگ سازمانی و نقش آن بر توانمندسازی بررسی شد. مطابق بررسی صورت گرفته، سطح معنی داری آزمون 000/0 محاسبه شد و نشان داد که این تاثیر مطرح می باشد. از آنجا که میزان ضریب تشخیص نیز 130/0 به دست آمد، مشخص گردید که توانمندسازی حاصل، نتیجه مولفه رسالت در فرهنگ سازمانی است. به طورکلی، هرچه اعتقاد پرسنل شهرداری به درگیر شدن، سازگاری، انطباق پذیری و کیفیت رسالت بیشتر باشد، توان و قابلیت آنها برای توانمندسازی ساکنین بیشتر خواهد بود. در این روند، متغیر انطباق پذیری بالاترین تاثیر و رسالت، کمترین نقش را بر عهده داشته است. در نتیجه، چنانچه مسئولین بپذیرند که ساکنین توان و تمایل تغییر امور را دارند، می توان امیدوار بود که سطح توانمندی ساکنین به حد قابل قبولی افزایش پیدا نماید.
تحلیلی انتقادی بر سیاست شهری آب از منظر ظرفیت نهادی (مورد شناسی: شهر بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب گنجینه مشترک انسان ها و تخریب منابع آبی به منزله تخریب پایه های توسعه است. نگاهی نقادانه به سند چشم انداز و برنامه های فرادست شهری و منطقه ای، گویای این مهم است که نشانه هایی از تغییر تفکر سنتی به نگاه سیستمی در حوزه آب در حال تکوین است. با توجه به استانداردهای بین المللی، شهر بیرجند در زمره شهرهای حساس به آب قرار داشته است و بررسی ظرفیت نهادی آب درجهت بهبود عملکرد مدیریتی در محدوده مورد مطالعه حیاتی به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی ظرفیت نهادی شهر بیرجند درخصوص مدیریت بهینه و یکپارچه منابع آب و همچنین ایجاد نظام حکمروایی شایسته آب و با نگاه کمّی- کیفی، به لحاظ روش، تحلیلی- توصیفی و به لحاظ هدف، کاربردی است. به منظور گردآوری اطلاعات موردنیاز علاوه بر مطالعات اسنادی، تعداد 50 پرسشنامه نیز از سوی صاحب نظران حوزه شهری، آب، اعم از سیاست گذاران، مدیران و کارشناسان مجرّب فنی و حقوقی آب در شهر بیرجند تکمیل شد. داده ها پس از ورود به نرم افزار آماریSpss و Amos، با استفاده از مدل معادلات ساختاری، تحلیل عاملی و تحلیل مسیر، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تحلیل یافته ها حاکی از آن است که رابطه سیاست و قوانین به صورت معناداری بر تقویت ظرفیت نهادی مؤثر است؛ در عین حال تقویت ظرفیت نهادی آب به بهبود و توسعه توان عملیاتی مدیریت آب وابسته است؛ بنابراین تشویق مشارکت بخش خصوصی، مشارکت کاربران و نظم در پاسخگویی و ذی حسابی کم ترین تأثیر و تمرکززدایی قوانین و استفاده از علوم و فناوری های جدید بیشترین تأثیر را درجهت تقویت ظرفیت نهادی آب در محدوده مورد مطالعه دارند؛ از این رو انجام اصلاحات نهادی آب درجهت افزایش کارآیی، بهره وری و توسعه عدالت توزیعی آب در شهر بیرجند ضروری بوده و راهبرد نهایی تحول مدیریت آب، تحریک اراده جمعی کنشگران در جهتی واحد برای دستیابی به حکمروایی شایسته آب است.
بررسی عوامل مؤثر بر مسئولیت پذیری اجتماعی جوانان روستایی (موردشناسی: نواحی روستایی شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
113 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه و تحلیل عوامل بهبود مسئولیت پذیری اجتماعی جوانان روستایی شهرستان اردبیل است. پژوهش پیشِ رو با توجه به هدف، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، شامل کل جوانان روستایی شهرستان اردبیل است (49297N=) که از این میان تعداد 382 نفر با استفاده نمونه گیری تصادفی ساده و براساس فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این تحقیق، روش گرد آوری داده ها برای پاسخ گویی به سؤالات تحقیق، به دو صورت اسنادی (داده های ثانویه) و پیمایشی (داده های اولیه) و ابزار مورد استفاده در روش پیمایشی پرسش نامه و مصاحبه بوده است. روایی صوری پرسش نامه توسط پانل متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد 30 پرسش نامه صورت گرفت و با داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق 81 /0 الی 89/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج تکنیک تحلیل عاملی نشان داد، مهم ترین عوامل بهبود مسئولیت پذیری اجتماعی در منطقه مورد مطالعه، شامل چهار مؤلفه «تقویت روحیه شهروندی و بهبود کیفیت زندگی» (18/27)، «ترویج سبک هویتی هنجاری و توجه به مطالبات جوانان» (64/25)، «تکامل ساختاری رشد شخصیت و توانمندسازی روان شناختی» (27/24)، «تقویت هنجارهای اخلاقی و اقدام مداخله ای دولت» (91/22) است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی تبیین شده توسط این چهار عامل 46/55 است. در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
تحلیلی بر سرزندگی شبانه شهری در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
531 - 555
حوزههای تخصصی:
استفاده بیش از حد برنامه ریزان از فضاهای شهری تنها برای تأمین نیازهایی مانند مسکن و نیازهای اولیه، شهرها را به فضایی سرد و بی روح تبدیل کرده است. فضای شهری در این مفهوم سرزندگی لازم را ندارد و ساکنان شهرها را به افرادی افسرده تبدیل کرده است؛ از این رو برنامه ریزان سعی کرده اند سرزندگی را حداقل در بخش هایی از شهر ایجاد کنند. در این مسیر افزون بر جنبه فضایی، به جنبه زمانی ایجاد فضاهای سرزنده شهری نیز نگاهی داشته اند که از جمله آن تأکید بر ایجاد و توسعه فضاهای سرزنده شبانه شهری است. شکل گیری فضاهایی این چنین در شهرها، جنبه ای فرایندی دارد. بخش هایی از شهرها نیز به دلایل گوناگونی در ساعات مختلف و حتی در شب از تکاپوی ویژه ای برخوردارند. شناسایی چنین فضاهایی می تواند در توسعه سرزندگی شبانه شهری اهمیت فراوانی داشته باشد. شهر رشت به عنوان بزرگ ترین شهر شمال کشور و شهری شناخته شده در سطح ملی به منزله قطب گردشگری، به همراه ویژگی های فرهنگی مردم می تواند جایگاه مناسبی در این مسیر داشته باشد. براین اساس، هدف این پژوهش شناسایی فضاهای سرزنده شبانه شهر رشت و مطالعه ویژگی های این فضاهاست. در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر سطح تحلیل در مناطق پنج گانه این شهر بررسی شده است. روش جمع آوری اطلاعات اسنادی و میدانی بوده و برای تحلیل پژوهش از روش میانگین، آزمون ANOVA، تحلیل خوشه ای فضایی چندفاصله ای و بیضی انحراف معیار استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد شهر رشت از نظر فضاهای سرزنده شبانه وضعیت نسبتاً نامطلوبی دارد. همچنین از نظر شاخص های سرزندگی شبانه شهری، در بعد اجتماعی و اقتصادی تفاوت معناداری در مناطق پنج گانه این شهر دیده می شود. از سوی دیگر، فضاهای سرزنده شبانه در این شهر به توزیع خوشه ای نزدیک تر هستند.
بازاریابی قابلیت های فرهنگی تاریخی، گردشگری شهری مطالعه موردی: استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
21 - 33
حوزههای تخصصی:
در دنیای کنونی یکی از مهم ترین فعالیت هایی که در جوامع مختلف در جریان است، گردشگری است و پیامدهای آن اثرات مستقیم و غیرمستقیم به ارکان جامعه ازجمله اقتصاد، فرهنگ، سیاست، هنر دارد. در این میان استان گیلان نتوانسته آن گونه که باید به نرخ مناسبی از ورود و خروج گردشگران دست یابد. این نقصان و مشکل را می توان در فعالیت های نامناسب بازاریابی در سطح استان و شهرستان های محدوده موردمطالعه بیان کرد. درواقع،به واسطهروش هایبازاریابی،می توانگردشگرانبالقوهراجذبمقاصدموردنظرکرد.ازاین رو پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل بازاریابی قابلیت های فرهنگی-تاریخی، گردشگری گیلان صورت پذیرفته است. روش پژوهش حاضر به صورت کیفی و با بهره گیری ازنظریه داده بنیاد و بر اساس گام های پیشنهادی گلیزر و استراوس به اجرا درآمده است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران ارشد سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گیلان و نیز خبرگان رشته های مدیریت بازرگانی و گردشگری و مدیران ارشد سازمان های شهرداری، استانداری و فرمانداری است که در این میان 15 نفر از آنان به روش گلوله برفی به عنوان روشی هدفمند در قالب نمونه آماری جهت مصاحبه از طریق پرسشنامه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شده است. به منظور تجزیه وتحلیل مصاحبه ها از نرم افزار مکس کیو دی ای، و سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری انتخابی و کدگذاری محوری استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که بازاریابی قابلیت های فرهنگی و بازاریابی قابلیت های تاریخی در دسته شرایط راهبردی قرار دارد که دراین بین عوامل مربوط به صنعت گردشگری شرایط زمینه حاکم است و شرایط محیطی کشور نقش تعدیل کننده را ایفا می کند. توسعه فرهنگی و اقتصادی گیلان از پیامدهای بازاریابی قابلیت های فرهنگی-تاریخی، گردشگری گیلان می باشد.
تعیین اندازه بهینه شهرهای دارای پراکنده رویی با رویکرد حفظ توسعه موجود، مطالعه موردی: شهر ساحلی دیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
3 - 18
حوزههای تخصصی:
طی سالیان اخیر رشد سریع شهرنشینی در مناطق ساحلی و بروز فعالیت های متعارض در آن، فشارهای زیست محیطی گزافی را متوجه این اکوسیستم حساس کرده است. از جمله این شهرها، شهر ساحلی بندر دیلم واقع در استان بوشهر بوده که به گواه آمارهای رسمی، طی سال های 1335 تا 1395 رشد هفت برابری جمعیت را تجربه نموده است. این پژوهش که از لحاظ هدف پژوهشی کاربردی است، با استفاده از داده های کمی و با روش توصیفی_تحلیلی به مطالعه رشد بی رویه افقی شهر ساحلی بندر دیلم در یک دوره 10 ساله پرداخته است. پس از مطالعه بر ادبیات مروری، در قدم نخست به بررسی پراکنده رویی در شهر دیلم با استفاده از تحلیل مدل آنتروپی شانون پرداخته شد و در گام بعد به وسیله مدل هلدرن میزان رشد افقی بی رویه شهری تعیین گردید. در ادامه برای نخستین بار با به کارگیری سیستم تحلیل رقومی خطوط ساحلی (DSAS) در مطالعه رشد کالبد شهری، نرخ رشد کالبدی شهر در دوره 10 ساله به دست آمده و در نهایت با کسر سهم رشد بی رویه افقی از رشد کل کالبد شهر، ساخت وسازهایی که منجر به پراکنش شهر شده بودند، به کمک نرم افزار ArcGIS10، در قالب نقشه مشخص گردیدند تا اندازه بهینه شهر در صورت مقابله با رشد بی رویه افقی معین گردد. نتایج حاکی از آن است که شهر دیلم، میزان قابل توجه 14/80 درصد از بیشترین پراکندگی ممکن را دارا بوده و 1/37 درصد از رشد کالبدی شهر (در بازه زمانی این تحقیق) مستقیماً منجر به پراکندگی کالبدی در آن شده است. همچنین شهر در قسمت شمالی و جنوبی به ترتیب دارای نرخ رشد کالبدی 08/19 و 11/23 متر در هر سال با انحراف معیار 5/4 و 1/4 بوده که به ترتیب میزان 08/7 و 57/8 متر در هر سال منجر به رشد افقی بی رویه آن شده و 12 و 54/14 متر در هر سال ناشی از رشد جمعیت بوده است.