فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۰۱ تا ۳٬۵۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
39 - 50
حوزههای تخصصی:
در بیشتر موارد پرداختن به آینده با اتکا به پیش بینی و تحلیل روندها، مشکلات بی شماری در اجرای برنامه ها به وجود آورده است. این مشکلات در برخی موارد ناشی از بی توجهی به تأثیرگذاری نیروهای پیشران و عوامل کلیدی مؤثر بر تسهیل حل مشکلات و چالش های آتی است. با توجه به اهمیت خاص تأمین مسکن برای اقشار آسیب پذیر جامعه شهری و لزوم برنامه ریزی نوین در جهت شناخت و مدیریت چالش های آینده، آینده پژوهی در این عرصه به یک ضرورت انکارناپذیر تبدیل شده است. در این راستا پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد نوین آینده پژوهی و اصول پارادایم هنجاری به بحث و بررسی در ارتباط با عوامل تأثیرگذار بر وضعیت آینده برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد کلان شهر تبریز می پردازد. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر وضعیت آینده برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد کلان شهر تبریز می باشد. بدین منظور برای شناسایی عوامل مؤثر بر وضعیت آینده سیستم از روش دلفی استفاده شد؛ که در نتیجه آن 59 عامل اولیه مؤثر بر وضعیت آینده سیستم شناسایی شدند. در ادامه برای استخراج عوامل کلیدی تأثیرگذار بر روند آینده سیستم، روش تحلیل تأثیرات متقاطع به وسیله نرم افزار MICMAC به کار گرفته شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سیستم مورد مطالعه، سیستمی ناپایدار بوده و در صفحه پراکنش متغیرها، پنج دسته از عوامل (عوامل تأثیرگذار، دووجهی، مستقل، تأثیرپذیر و تنظیمی) قابل شناسایی هستند. در نهایت نرم افزار MICMAC از مجموع 59 عامل اولیه، 13 عامل را به عنوان عوامل کلیدی مورد شناسایی قرار داد. این عوامل به عنوان بازیگران اصلی، نقش کلیدی در بهبود وضعیت آینده برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد کلان شهر تبریز ایفا می کنند.
تحلیل مقیاس طرح های بازآفرینی شهری و اثرات آن بر کیفیت زندگی ساکنان با تأکید بر تجربه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
99 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های کلانشهرهای امروز، وجود محله های شهریِ نابسامان و فقیر شهری در فضاهای حاشیه ای است. مجموعه سیاست ها و برنامه های بازآفرینی برای رویارویی با چنین چالشی، در طی سده بیستم تلاش کرده است تا کیفیت زندگیِ بهتری برای ساکنینِ واقع در چنین فضاهای فقیر شهری ایجاد کند. اما چنین اقداماتی، کمتر با موفقیت قابل توجهی همراه بوده است. پیش فرض پژوهش حاضر این است که یکی از دلایل اصلیِ چنین شکست هایی، کم توجهی به مقیاسِ برنامه ها و طرح های بازآفرینی شهری بوده است. بر این اساس در این پژوهش، دو پرسش اصلی طرح شده است: نخست، چرا مفهوم مقیاس باید در محوریت برنامه های بازآفرینی شهری قرار بگیرد و چنین محوریتی چگونه می تواند به کارآمدترسازیِ برنامه ها و ارتقای کیفیت زندگی ساکنین شهریِ هدف کمک کند؟ و دوم، وضعیت پروژه های بازآفرینی شهری، بر اساس معیارها و شاخص های موردنظر در این پژوهش، چه اثراتی بر کارایی پروژه و وضعیت کیفیت زندگی ساکنین هدف می تواند داشته باشد؟ برای پاسخ به چنین پرسش هایی، از دو روش شناسی زمینه گرا برای تحلیل مفهوم مقیاس و پیمایشی_داده نگر برای سنجش کیفیت زندگی استفاده شده است. منابع داده و اطلاعات، شامل سرشماری ها و پرسشگری و همچنین کتابخانه ای_اسنادی، برنامه ها و طرح ها و تکنیک های تجزیه و تحلیل نیز شامل همبستگی و رگرسیون(برای سنجش کیفیت زندگی) و فرا_تحلیل(در مقیاس شناسی) بوده است. نتایج این پژوهش در چهار نمونه شهر رشت، همدان، سنندج و گرگان نشان می دهد که همبستگی معناداری بین تعداد پروژه های بازآفرینی، انرژی اولیه و موقعیت مکانی آنها (متغیرهای مستقل) و اثرگذاری آنها بر کیفیت زندگی ساکنین هدف (متغیر وابسته) وجود دارد. وجود چنین همبستگی بدین معناست که برنامه های بازآفرینی شهری در ایران می تواند از طریق توجه بنیادی به مقیاس برنامه بازآفرینی، تأثیر بیشتری در ارتقای کیفیت زندگی ساکنین هدف داشته باشد.
مدلسازی ساختاری عوامل موثر بر شهرت مقصد گردشگری و تاثیرآن بر ارزش ویژه برند مقصد (مطالعه موردی: شهراصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
71 - 86
حوزههای تخصصی:
شهرت مقصد گردشگری به عنوان عامل اثر گذار بالقوه در صنعت گردشگری و وفاداری به مقصد شناخته شده است. تحقیقات اندکی به مطالعه سابقه شهرت مقصد گردشگری و اهمیت مسائل بازاریابی آن پرداخته است. بر این اساس، با توجه شناخت مبهمی که در ادبیات شهرت مقصد گردشگری هست و نقش مهم آن در صنعت گردشگری، در این پژوهش سعی می شود، به مدل سازی ساختاری عوامل موثر بر شهرت مقصد گردشگری و تاثیر آن بر ارزش ویژه برند مقصد بپردازیم. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر اساس روش از نوع توصیفی – پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز تحقیق از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. حجم نمونه آماری متشکل از 313 نفر از میان کلیه گردشگران شهر اصفهان، به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و تائید از مدل سازی معادلات ساختاری spss20 و Smart PLS2 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد، که شهرت مقصد گردشگری با اعتماد به مقصد گردشگری و تبلیغ دهان به دهان مقصد رابطه مثبت و معنا داری دارد. همچنین، شهرت مقصد از طریق تصویر ذهنی مقصد بر وفاداری برند مقصد، آگاهی برند مقصد و ارزش ادراک شده برند مقصد تاثیر می گذارد. متغیر شناخت بر شهرت مقصد گردشگری تاثیر گذاشته و 46/0 تغییرات شهرت مقصد با شناخت تبیین می شود. همچنین، متغیر شناخت به نوبه خود با 33/0ادراک شناختی و 31/0ارزیابی احساسی توصیف می گردد، که به منظور افزایش شهرت مقصد گردشگری از طریق ادراک شناختی و ارزیابی احساسی باید بر متغیر میانجی شناخت تاکید گردد. این مطلب بیانگر اهمیت نقش شناخت در بین ذینفعان است، که به منظور ارتقا شهرت مقصد گردشگری باید تقویت گردد.
بازاندیشی داده های شاخص در نظام برنامه ریزی مسکن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: مسکن از نیازهای اصلی زندگی در سراسر دنیا به شمار می آید و در شهرها، مسئله بزرگی برای شهروندان و مسئولین محسوب می شود. هدف این مقاله، شناسایی و تحلیل شاخص های مؤثر در بخش مسکن و تبیین این شاخص ها در برنامه ریزی مسکن شهری در ایران در بازه زمانی 40 ساله (سال های 1357 تا 1396) مستخرج از مرکز آمار ایران است.روش: مقاله حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی است. رویکرد کلی حاکم بر آن تحلیل محتوای کیفی است که در قالب آن اسناد و گزارش ها، اسناد بالادستی شامل برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و طرح جامع مسکن و سایر اسناد مرتبط با موضوع مسکن مورد بررسی قرارگرفته اند. در بخش تحلیل به منظور شفاف سازی و درک بهتر، از شکلهای مربوط به میانگین های آماری که در نرم افزار Spss و Excell تهیه شده اند، استفاده شده است.یافته ها: نشان دهنده آن است که تعداد شاخص های مؤثر بخش مسکن در دهه 60 با توجه به حوادث رخ داده در این دوران از قبیل جنگ، تصویب قانون زمین شهری و ... و سیاست های در نظر گرفته شده توسط دولت در زمینه تخصیص مسکن به شهروندان بالاتر از سایر دوره ها بوده است. از میزان این شاخص ها در سال های بعد به ویژه دهه 80 و 90 کاسته شده اما در این دهه ها بر فراوانی شاخص های مسکن افزوده شده است.نتایج: شاخص های مطرح در این دهه ها مشابه بوده و در طی گذشت زمان تغییر چندانی در آن ها رخ نداده و به صورت ثابت و سنتی باقی مانده اند. تغییر این شاخص ها در برنامه ریزی مسکن در شهرهای ایران امری لازم و ضروری است.
بررسی و تحلیل موانع توسعه ناوگان حمل ونقل عمومی در کلان شهر اهواز با تأکید بر موانع فیزیکی خودروها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
51 - 68
حوزههای تخصصی:
حمل ونقل عمومی نقش مهمی در کاهش مصرف انرژی و گازهای گلخانه ای دارد و با کاهش ازدحام اتومبیل و کاهش فواصل مسافرتی ناشی از استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی می توان میلیون ها لیتر از بنزین را ذخیره کرد و از افزایش گازهای دی اکسید کربن جلوگیری کرد؛ اما در راستای دستیابی به این اهداف، حمل ونقل عمومی با موانع متعدد اقتصادی، سیاسی- مدیریتی، زیرساختی و ... روبه رو است؛ که موانع کالبدی از دیگر موانع قابل روئیت تر است و از میان مشکلات کالبدی موانع ناوگان حمل ونقل عمومی به خصوص فیزیک خودروها بیشتر به چشم می آید. ازاین رو هدف این مقاله بررسی و تحلیل موانع توسعه ناوگان حمل ونقل عمومی در کلان شهر اهواز با تأکید بر موانع فیزیکی خودروها است. رویکرد حاکم بر این پژوهش، توسعه ای - کاربردی و روش تحقیق به شیوه توصیفی، تحلیلی و پیمایشی است. اطلاعات موردنیاز تحقیق از طریق روش اسنادی، کتابخانه ای، پیمایشی و مصاحبه با مردم و کارشناسان گردآوری شده است. جهت رتبه بندی موانع از روش تصمیم گیری ARAS و جهت پهنه بندی این موانع در سطح شهر از مدل کریجینگ استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که موانع در هر یک از ناوگان های اتوبوس و تاکسی دارای ضریب تأثیر متفاوتی هستند؛ به گونه ای که برای تاکسی رانی؛ کمبود ناوگان (وزن 0.0161)، کیفیت پایین بهداشت داخل (0.074) و ضعف تنوع (0.066) دارای بیشترین تأثیر اما برای اتوبوس رانی؛ فرسودگی ناوگان، ضعف سیستم گرمایشی- سرمایشی و ایمنی پایین (با وزن مشترک 0.0116) دارای بیشترین تأثیر هستند. پهنه بندی این موانع در سطح شهر نشان می دهد که بیشترین پهنه های شهر در طیف خیلی نامناسب است و مناطق 2 و 5 به ترتیب مناسب ترین و نامناسب ترین مناطق هستند.
سنجش میزان رضایت مندی ساکنان شهری از وضعیت مبلمان شهری (مطالعه موردی: مناطق پنج گانه شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
735 - 752
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی برنامه ریزی شهری ارتقای کیفیت زندگی و ایجاد محیطی آرام و جذاب برای شهروندان است. در این میان، مبلمان شهری یکی از مهم ترین عناصر محیط شهری است که به شکلی وسیع با مفهوم امکانات زندگی، رفاه و روابط اجتماعی مرتبط می شود و می تواند بسترساز تقویت کیفیت زندگی شهروندان باشد. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش مؤلفه های مبلمان شهری (کیفیت محیط، جانمایی صحیح مبلمان، تناسب و زیبایی و ساختار ناموزون شهری) و تأثیر آن بر سطح رضایت مندی شهروندان شهر زاهدان بررسی و تحلیل شده است. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و کاربردی است که داده های آن به کمک مطالعات کتابخانه ای و میدانی (ابزار پرسشنامه) گردآوری شده است. جامعه آماری آن نیز شامل ساکنان شهر زاهدان در سال 1395 (587.730 نفر) است. همچنین حجم نمونه با فرمول کوکران، 323 نفر محاسبه شده و به روش تصادفی ساده برحسب جمعیت مناطق توزیع شده است. به منظور حصول تصویر کلی سطح ارزیابی شهروندان از مؤلفه های چهارگانه مبلمان شهری، از آزمون T تک نمونه ای استفاده شد. برای بررسی ارتباط متقابل عامل های مبلمان شهری و شاخص رضایت مندی نیز محاسبه ضریب هم بستگی پیرسون برای هر زوج از عامل ها و شاخص رضایت مندی صورت گرفت. براساس نتایج مطالعه، میانگین عددی عامل های چهارگانه مبلمان شهری پایین تر از میانگین مفروض آزمون (عدد 3) است. همچنین رابطه معنادار مثبتی میان عوامل مبلمان شهری و شاخص رضایت مندی وجود دارد. در پایان به منظور سطح بندی مناطق پنج گانه شهر زاهدان از نظر مؤلفه های رضایت از مبلمان شهری و تعیین مطلوب ترین منطقه، از مدل ویکور استفاده شد که نتایج آن نشان می دهد مناطق 1 و 3 شهر زاهدان با ضریب 036/0 و 000/1 به ترتیب در بهترین و بدترین وضعیت از نظر شاخص های مبلمان شهری قرار دارند.
تدوین و اولویت بندی استراتژی های توسعه گردشگری با رویکرد پایداری (نمونه موردی: شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
17 - 30
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش مشکلات مسئله گردشگری توجه به رویکرد پایداری در گردشگری الزامی است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی نیروهای ترغیب کننده و بازدارنده در توسعه گردشگری شهر کاشان و اولویت بندی استراتژی های مناسب انجام گرفته است. در این زمینه، پس از مطالعه مبانی نظری و پیشینه تحقیق،پنج شاخص اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، محیطی، نهادی و کالبدی- زیرساختی شناسایی و تجزیه و تحلیل شدند که این شاخص ها بر گردشگری پایدار شهر کاشان موثر هستند.این تحقیق از نظر هدف،کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی می باشد. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را گردشگران و کارشناسان صنعت گردشگری و جامعه محلی شهر کاشان تشکیل می دهد.در این راستا ابتدا نیروهای ترغیب کننده و بازدارنده به وسیله مدلPIP شناسایی و سپس بر اساس روش ANP اولویت بندی گردیدند. در مرحله بعد مناسب ترین استراتژی های توسعه گردشگری پایدار استان به ازاء مهمترین نیروها تدوین شدند. در نهایت جهت اولویت بندی استراتژی ها، بین استراتژی های تدوین شده بر اساس زیر شاخص های تحقیق مقایسه زوجی برقرار شد و اولویت ها رتبه بندی شدند.نتایج تحقیق نشان داد "ایجاد اشتغال و درآمد زایی" و "افزایش هزینه کالاها و خدمات" مهم ترین نیروها میان نیروهای ترغیب کننده و بازدارنده بودند. در نهایت" بهره گیری بهینه و هدفمند از افزایش انگیزه مسافرت در بین مردم" و "نظارت بر قیمت اجناس از طرف سازمانهای مرتبط در طول فصول پر گردشگر" مناسب ترین استراتژی پیشنهاد داده شد.
ارزیابی قابلیت دسترسی و کاربرد بهینه ی فضاهای عمومی در شهر ساحلی عسلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول چند دهه ی اخیر با تغییر بنیادهای شهرنشینی و دگرگونی در مفاهیم کار، سکونت و فراغت، فضاهای عمومی به یکی از نیازها و ضرورت های اساسی جوامع بشری و یکی از دغدغه های برنامه ریزان و مدیران بدل شده است. هدف از این نوشتار، بررسی و تحلیل وضعیّت دسترسی و کاربرد بهینه ی فضاهای عمومی همچون پارک، خیابان و بازار در شهر عسلویه با توجّه به رشد شتابان فیزیکی کالبدی آن از سال 1377 (همزمان با آغاز فعّالیّت های منطقه ی ویژه ی اقتصادی انرژی پارس جنوبی)، افزایش جمعیّت شهر و منطقه ی عسلویه و نقش پذیری آینده ی شهر در سطح ملّی و جهانی است. روش پژوهش این مطالعه توصیفی تحلیلی و برپایه ی مطالعات کتابخانه ای، بررسی های میدانی و پرسش نامه است. در تحلیل نتایج نهایی، شاخص های قابلیت دسترسی از روابط معیار نسبی دسترسی، فرصت تجمّع و رتبه ی دسترسی به فضاهای عمومی و در ارزیابی کاربرد بهینه ی آن نیز، شاخص های سازگاری، مطلوبیت و آسایش مورد استفاده قرار گرفته شده است. یافته ها نشان می دهند که پارک ساحلی نگین با معیار نسبی دسترسی 428/6 بهترین رتبه ی دسترسی (5/9) و وضعیّت را از لحاظ کاربرد بهینه ی فضاهای عمومی دارد و در مقابل آن، خیابان دولت با 98 درصد و بازار شهر با رتبه ی دسترسی (7/4) و 5/97 درصد از دیدگاه شهروندان پایین ترین کیفیت و مطلوبیت در ارزیابی کاربرد بهینه ی فضاهای عمومی داشته است. همچنین پایین ترین معیار نسبی دسترسی75/18، فرصت تجمّع 228 و رتبه ی دسترسی 99/3 مربوط به خیابان جمهوری اسلامی است. در پایان نیز پیشنهادها و راهکارهایی برای استفاده و دسترسی آسان افراد و گروه های اجتماعی ارائه شده است.
مدیریت راهبردی توسعه گردشگری تفرجی شهرستان شهریار با اتکا به مدل PESTEL(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
73 - 94
حوزههای تخصصی:
گردشگری تفرجی را می توان یکی از کم هزینه ترین انواع گردشگری نام برد. همچنین در گردشگری تفرجی یا همان روزانه می توان گردشگری های متفاوتی را جای داد مانند گردشگری کشاورزی، گردشگری شهری و گردشگری روستایی و... که می توان در یک گشت وگذار روزانه از آن لذت برد. منطقه موردمطالعه در این تحقیق شهریار است که با روستاهای خود پیوند نزدیک دارد و همچنین دارای باغات فراوانی در داخل خود شهر نیز می باشد. اما این باغات نیز با توجه به درخواست افراد برای مسکن و سایر نیازهای شهری روزبه روز از بین رفته است. ازاین رو می توان پیوندی از گردشگری شهری، روستایی و کشاورزی را داشت و از ترکیب این سه نوع فعالیت گردشگری برای پیشبرد منطقه در زمینه گردشگری استفاده کرد تا بتوان جلوی تخریب باغات و اراضی مستعد کشاورزی را گرفت. ازآنجاکه این پژوهش به دنبال شناسایی راهکارهای رونق گردشگری تفرجی بوده است، در زمره پژوهش های توصیفی-پیمایشی قرار می گیرد و با بهره گیری از مدل های SWOT و PESTEL مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. همچنین عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، محیط زیستی و حقوقی مؤثر بر توسعه گردشگری تفرجی مورد تحلیل قرارگرفته و طبقه بندی شده است و به این نتیجه نشان داد شهریار پتانسیل گردشگری تفرجی را دارد و بهینه در محدوده راهبرد تهاجمی قرار می گیرد.
تحلیل نقش قابلیت پیاده روی در ارتقای سرمایه اجتماعی محله های شهری (مطالعه موردی: محله های کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
279 - 297
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری عرصه های زندگی اجتماعی و مکانی برای فعالیت های شهری، وابستگی اجتماعی، مبادله اجتماعی و برخورد رسمی با دیگران است. این فضاها با درنظرگرفتن ویژگی ها و کارکردهایشان و با توجه به میزان کیفیت خود، توانایی گسترش حوزه عمومی را دارند و قادرند بر شکل گیری پیوندها و معاهدات اجتماعی، اعتماد، انسجام و مشارکت اجتماعی (مؤلفه های سازنده سرمایه اجتماعی) تأثیر مثبت یا منفی بگذارند. در این میان، یکی از عواملی که می تواند سبب افزایش سطح تعاملات شود، حرکت عابر پیاده در فضاهای شهری است. پژوهش حاضر با هدف کشف و تحلیل تأثیر قابلیت پیاده روی بر ارتقای سرمایه اجتماعی محله های نمونه کلان شهر تهران انجام شده است. در این پژوهش برای تعیین میزان این قابلیت از نرم افزار ArcGis و مدل های ویکور، آنتروپی شانون و AHP و برای سنجش متغیر سرمایه اجتماعی از پرسشنامه و نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد با توجه به ضریب هم بستگی کم (144/0) میان دو متغیر قابلیت پیاده روی و سرمایه اجتماعی در هشت محله مورد بررسی رابطه معناداری وجود ندارد. درنتیجه فرضیه پژوهش رد می شود. هرچند نمی توان به صورت قاطع بیان کرد که به کمک فضاهایی با قابلیت پیاده روی موجود می توان به تقویت و افزایش سرمایه اجتماعی دست یافت، شاید بتوان گفت فضاهای موجود کیفیت لازم را ندارند؛ از این رو با ایجاد فضاهای پیاده مداری که کیفیت منطبق بر اصول طراحی شهری دارند، یا با بهبود کیفیت فضاهای موجود می توان به این مهم دست یافت.
تحلیل مقایسه ای گردشگری منطقه ای با رویکرد درآمد محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
85 - 96
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش صنعت گردشگری و نقش آن در اقتصاد کشورها، به ویژه کشورهای درحال توسعه فاقد منابع تولیدی، شناسایی عوامل مؤثر در بهبود گردشگری، امری ضروری بوده و از اهمیت بسیاری، برخوردار می باشد. ازاین رو پژوهش حاضر به دنبال این هدف است تا عوامل کلیدی و اثرگذار در توسعه گردشگری منطقه ای را بر اساس شاخص های مختلف هر منطقه (ازجمله مباحث درآمدی) شناسایی و با تقسیم مناطق به سه بخش درآمد بالا، پایین و متوسط، شاخص های اثرگذار بر گردشگری را در مناطق مختلف، با رویکرد مدل سازی اقتصادی، موردقیاس قرار دهد. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، تحلیلی – توصیفی می باشد. دوره زمانی موردبررسی تحقیق، 1995 تا 2015 بوده و نمونه موردبررسی 120 شهر از پایتخت های کشورهای با درآمد متوسط، پایین و بالا می باشد. نتایج حاصله از تحقیق، نشان می دهد که متغیرهای نرخ ارز، شاخص قیمت خرده فروشی (CPI) و تولید ناخالص داخلی سرانه از مهم ترین عوامل اثرگذار بر گردشگری جهانی همه کشورها و هر سه گروه کشورهای با درآمد پایین، متوسط و بالا، محسوب می شود و در این میان، شاخص های نرخ ارز و تولید ناخالص داخلی سرانه تأثیر مثبت و شاخص خرده فروشی قیمت ها (تورم)، تأثیر منفی بر گردشگری در کشورهای مختلف داشته که نشان دهنده تأثیرگذاری یکنواخت این شاخص ها در مناطق مختلف می باشد. همچنین، ضرایب کاملاً یکسان مربوط به کشورهای با درآمد متوسط و بالا، در مدل های تخمینی، شباهت زیاد این دو گروه در بخش گردشگری و جذب گردشگر را نشان می دهد و بالطبع حاکی از این است که سیاستمداران و قانون گذاران بخش گردشگری در این گروه کشورها، می توانند از یکدیگر تبعیت کنند.
رتبه بندی مناطق دهگانه کلانشهر تبریز بر اساس شاخص های شهر خلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
61 - 76
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به رشد سریع جوامع شهری و پیچیده تر شدن مسائل شهری، نقش استفاده از شیوه های جدید برنامه ریزی و مدیریت شهری بیش از هر زمانی دیگر مهم جلوه می نماید. در این رابطه ایده شهر خلاق یکی از بحث های جدیدی می باشد که می تواند شهرها را به سوی رشد و توسعه پایدار سوق دهد. شهر خلاق قادر است تا شهرها را از بن بست های مدیریتی و کالبدی موجود رهایی بخشیده و آنها را تبدیل به مکانی جهت شکوفایی استعدادها و بروز انواع نوآوری ها گرداند. با توجه به اهمیت بکارگیری شیوه های نوین در امر برنامه ریزی و مدیریت شهری، پژوهش حاضر اقدام به ارزیابی و اولویت بندی مناطق دهگانه کلانشهر تبریز بر اساس شاخص های شهر خلاق نموده است تا نتایج حاصل بتواند پاسخگوی نیازها و نارسایی های موجود در این شهر باشد. نوع تحقیق حاضر، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش نیز شامل کل ساکنان کلانشهر تبریز برابر با 1.593.373 نفر می باشد و بر اساس فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، کروسکال والیس، میانگین و کای اسکوئر استفاده شده و به منظور رتبه بندی مناطق شهر تبریز از مدل تصمیم گیری چند معیاره SAW استفاده گردیده است. نتایج به دست آمده از آزمون SAW نشان می دهد وضعیت شاخص های سرزندگی فضای شهری و مشارکت بهتر از سایر شاخص های شهر خلاق است. همچنین، منطقه 2 شهر تبریز با نمره نهایی 171/0، در رتبه اول و منطقه 7 با نمره نهایی 074/0 در رتبه های آخر از نظر شاخص های شهر خلاق در بین مناطق دهگانه کلانشهر تبریز قرار گرفته اند.
گرداب رسمیت و غیررسمیت؛ واقعیت دنیای برنامه ریزی در مواجهه با بافت های ناکارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
45 - 60
حوزههای تخصصی:
نظام برنامه ریزی در ارتباط با تحولات شهرنشینی کشور باوجود تلاش های انجام داده در حوزه تئوری و عمل (اما در قالب رسمی) نتوانسته از روند رو به افزایش مشکلات و معضلات شهری جلوگیری کند. در حالی که زندگی برای شهروندانی نزدیک به یک سوم جمعیت شهری کشور در شرایطی نابسامان است، ولی منفعت های رشد شهری نصیب نقوش غیررسمیِ باقدرت یا نقوش رسمیِ استفاده کننده از رسوم غیررسمی می شود. ازاین رو نظام برنامه ریزی در واقعیت، با رسوم و نقوش غیررسمی تداخلی دارد که شفاف و آگاهانه نیست و در مطالعات انجام شده نیز کمتر به آن پرداخته شده است. با توجه به تمرکز کنونی رسوم و نقوش رسمی و غیررسمی به بافت های ناکارآمد، هدف این تحقق بررسی چگونگی برخورد این رسوم و نقوش باهمدیگر و ارائه یک چارچوب مفهومی برای مواجهه برنامه ریزی رسمی با غیررسمیت ها در این محدوده است. بدین منظور روش تحقیق پژوهش حاضر متأثر از ماهیت پرسش پژوهش بر مبنای مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و همچنین روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی، تهیه و تنظیم شده است. در مقاله حاضر دیدگاه و تجربیات اندیشمندان در ارتباط با این مسئله و زمینه برنامه ریزی و عوامل تحت تأثیر در این مواجهه با توجه به شرایط شهرنشینی کشور و به طور ویژه تجربیات و نتایج مطالعات صورت گرفته در بافت فرسوده، تحلیل شده است. در نهایت برای برون رفت از این شرایط، چارچوبی مفهومی متناسب با شرایط حاکم بر کشور با تأکید بر پرداختن جدی تر به ابعاد اجتماعی و تأثیرپذیری سایر ابعاد از آن در برنامه ریزی، پیشنهاد شده است.
ارزیابی تحقق پذیری شاخص های کیفیت فضاهای عمومی شهری بر مبنای دیدگاه کرمونا (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای عمومی شهری یک مرحله از زندگی عمومی است که حس مکان، حس اجتماعی و ارتباطات مردم را ارتقاء می دهد و فرصت جمع شدن و لذت تجربه با دیگران را ایجاد می کند. بنابراین ضروری است تا با ارزیابی کیفیت فضاهای عمومی شهری و شناسایی نقاط ضعف آنها، به برنامه ریزی و طراحی مناسب این فضاها اقدام نمود. در این راستا، هدف از تحقیق حاضر ارزیابی کیفیت این فضاها در شهر تبریز بر مبنای دیدگاه کرمونا و شناسایی نقاط ضعف برنامه ریزی فضاهای عمومی می باشد تا راهکارهای اجرایی قابل قبولی برای ارتقاء این فضاها ارائه داد. روش تحقیق در پژوهش حاضر آمیخته (ترکیبی از رویکردهای کمی-کیفی) می باشد که به منظور گردآوری اطلاعات از تکنیک های مشاهده و فیش برداری و پرسشگری از مدیران، مسئولان و کارشناسان مسائل شهری و همچنین نخبگان دانشگاهی استفاده شده است. قابل ذکر است با توجه به مشخص نبودن حجم جامعه ی آماری، از فرمول کوهن[1] در سطح اطمینان 95 درصد برای تعیین حجم نمونه استفاده شده و حجم نمونه ی آماری 200 نفر برآورد گردیده است. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات تحقیق از مدل حداقل مجذورات جزئی در نرم افزار Warp-PLS استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که با بررسی 9 متغیر مورد تأکید کرمونا در ارزیابی کیفیت فضاهای عمومی، این فضاها در شهر تبریز از نظر 4 متغیر سازگاری، نفوذپذیری، گوناگونی و خوانایی و هویت مکان در وضعیت نسبتاً مطلوب و از منظر 5 متغیر انعطاف پذیری، سرزندگی (پویایی)، تناسبات بصری، پایداری و کارایی در وضعیت نامطلوبی می باشند. [1]. Cohen
بررسی و تحلیل توزیع عادلانه خدمات شهری و الگوی پراکنش فضایی آنها در شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۲
5 - 18
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری از آنجایی که با تخصیص و توزیع منابع کمیاب در بین مکان های مختلف شهر در ارتباط است، متکی بودن آن به معیاری همچون عدالت اجتماعی ضروری تلقی می شود، زیرا در غیر این صورت می تواند به برخورداری برخی از مکان ها نسبت به سایر مکان ها در شهر منجر گردد. از این منظر، نقطه اشتراک برنامه ریزی شهری و عدالت اجتماعی در شهر، عدالت توزیعی است. اساس توزیع عادلانه خدمات شهری نیز توجه به دو معیار قابلیت دستیابی و چگونگی پراکنش فضایی خدمات در شهر می باشد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از تحقیق حاضر بررسی میزان عادلانه بودن توزیع خدمات شهری و الگوی پراکنش فضایی آن در شهر همدان می باشد. تحقیق حاضر از نوع توسعه ای بوده و روش شناسی آن متکی بر توصیفی و تحلیلی است. در این تحقیق برای سنجش معیار میزان دسترسی ساکنان به خدمات شهری (قابلیت دستیابی) از چهار شاخص ضریب ساختار شهری، ضریب اهمیت خدمات، تراکم برخورداری از خدمات و نسبت فاصله ای از خدمات و همچنین برای سنجش معیار پراکنش فضایی خدمات شهری از ضرایب موران و گری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که میزان دستیابی ساکنان به مجموعه پنج گانه خدمات شهری (آموزشی، درمانی، ورزشی، فضای سبز و فرهنگی_مذهبی) در سطح نابرابری قرار دارد؛ هر چند در مجموع، توزیع یکپارچه آنها در سطح شهر به نسبت متعادل تر است. علاوه بر این نتایج یافته ها از چگونگی پراکنش فضایی میزان دستیابی و تراکم جمعیتی در شهر همدان نشان می دهد که این پراکنش در شهر همدان خوشه ای بوده و تمرکز نیز به سمت محلات برخوردار سوق پیدا کرده است؛ که این وضعیت عمدتاً به عدم برخورداری سکونتگاه های غیررسمی که در شرق و شمال شهر همدان قرار دارند، منجر شده است. بی عدالتی در توزیع خدمات شهری می تواند پیامدهای گوناگونی داشته و شهر را از رسیدن به توسعه پایدار باز دارد. از این رو پیشنهاد می شود که مدیریت شهری، رفع بی عدالتی در توزیع خدمات شهری را در اولویت کاری خود قرار دهد.
تحلیل تطبیقی ساختار برنامه ریزی و مدیریت مناطق شهری مطالعه موردی: تهران،سیدنی،تورنتو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۲
73 - 86
حوزههای تخصصی:
علی رغم گذشت بیش از دو دهه از تصویب مصوبه ی مجموعه های شهری و تهیه ی طرح ها و پژوهش های متعدد دانشگاهی، نهادهای مسئول برنامه ریزی کلان کشور از دستیابی به یک الگوی برنامه ریزی و مدیریتی مطلوب برای مجموعه های شهری ناکام مانده اند. مهمترین علل این ناکامی را می توان عدم توجه پژوهش ها به واقعیت های فضایی، سازمانی وساختار تصمیم گیری در ایران، فقدان بررسی های موشکافانه ی سازوکارهای اجرایی و کم توجهی به لزوم انطباق رویکردهای برنامه ریزی با ساختار اداری-برنامه ریزی کشور دانست. هدف این پژوهش شناسایی تحولات ساختاری و محتوایی لازم برای بهبود عملکرد مدیریتی، در سطح مجموعه های شهری است. لذا در تلاش است در یک بررسی تطبیقیِ عمومیت گرا با اتخاذ روش اسنادی در یک فرآیند سه مرحله ای، با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات مرتبط با پژوهش پس از بررسی تجربیات برنامه ریزی و مدیریتی دو منطقه ی کلان شهری سیدنی و تورنتو ضمن لحاظ نمودن واقعیت ها و تفاوت های ساختار تصمیم گیری - اداری نمونه های مطالعاتی با ایران، با درک اقدامات و نهادهای کلیدی موثر در کارآیی نظام مدیریت کلان شهری، پیشنهاداتی در راستای بهبود مدیریت و برنامه ریزی مجموعه های شهری ارائه نماید. نتایج این پژوهش دو دسته مشکلات عام)مربوط به سطح کلان برنامه ریزی( و مشکلات سطح منطقه ای)در سطح مجموعه های شهری( را نمایان می سازد لذا دو دسته پیشنهادات 1-ساختاری- مدیریتی در راستای بهبود ساختار اداری و نظام تصمیم گیری و 2-برنامه ریزی-مدیریتی در راستای ارتقای کیفی محتوای طرح ها و برنامه های مجموعه شهری ارائه گردید. لزوم ایجاد نهاد مسئول منطقه ای در سطح مجموعه های شهری و برنامه ریزی چرخشی بجای برنامه ریزی سلسله مراتبی رئوس اصلی پیشنهادات هر بخش را تشکیل می دهند.
ارزیابی میزان رضایت گردشگران از محصول گردشگری با استفاده از مدل HOLSAT مطالعه موردی: استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
87 - 104
حوزههای تخصصی:
افزایش روز افزون و گسترش گردشگری در مناطق مختلف دنیا سبب شده که، گردشگری به عنوان بزرگ ترین صنعت جهان معرفی گردد و توجه برنامه ریزان را به خود جلب کند و به یکی از فعالیت های اقتصادی که دارای پتانسیل بالا می باشد تبدیل شود که با نیروی قدرتمند خود سبب تغییرات در اقتصاد کشورها می شود. در این راستا رضایت گردشگران تأثیر بسیاری بر جهت گیری منافع اقتصادی آن دارد. از این رو پژوهش حاضر درصدد سنجش رضایت گردشگران از محصول گردشگری استان ایلام با استفاده از مدل HOLSAT است، برای این منظور از روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بهره گرفته است. جامعه آماری پژوهش گردشگرانی هستند که به قصد گردشگری به استان ایلام سفر کرده اند. حجم نمونه 250 نفر از گردشگران هستند که به صورت تصافی ساده انتخاب شده اند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Excel استفاده شده است. نتایج حاصل از سنجش رضایت گردشگران در مدل HOLSAT گویای سطوح متفاوت رضایت گردشگران از ابعاد محصول گردشگری است. به طوری که مولفه های ابعاد مورد بررسی جاذبه مقصد، دسترسی مقصد و تصویر از مقصد رضایت گردشگران از محصول گردشگری استان ایلام در روی سناریوی ( Win) و در بعضی از مولفه های ابعاد تسهیلات و هزینه های مقصد در روی سناریوی (Lose) قرار دارد. به طورکلی می توان نتیجه گرفت گردشگران تا حدود بسیاری از محصول گردشگری استان ایلام رضایت دارند.
بررسی عملکرد تأثیر بهسازی بافت های فرسوده ی شهری بر کیفیت زندگی محله ی نارنجباغ شهر نکا استان مازندران
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقاط قوتی که بهسازی بافت های فرسوده در استان مازندارن و به خصوص شهرستان نکا از قبیل رشد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به وجود می آورد، هنوز با چالش های مهمی در زمینه های تخریب فیزیکی و محیطی، محرومیت اجتماعی، ناامنی، بیکاری، نابرابری های اقتصادی، کمبود مسکن و ترافیک روبرو می باشد که این مشکلات کیفیت زندگی شهری را به شدت در این نقاط کاهش داده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بهسازی بافت فرسوده بر زندگی شهری با رتبه بندی عوامل تأثیر گذار توسط تکنیک های دیمتل فازی و ویکتور فازی پرداخته است. این پژوهش بنابر ماهیت، توصیفی- پیمایشی و از نوع تحقیقات کاربردی است. در بخش جمع آوری اطلاعات وضع موجود در شیوه ی میدانی، از پرسشنامه، جامعه آماری پژوهش جمعیت ساکن در محلات نارنجباغ شهرستان نکا و حجم نمونه برابر با 381 نفر از شهروندان است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری Excel،SPSS و جهت کشف و مطلوبیت متغیرها از آزمون آماری معادلات ساختاری، برای اثبات فرضیه ها از آزمون رگرسیون و در ادامه با تکنیک دیمتل فازی به رتبه بندی معیارها و شاخص ها پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بهسازی بافت فرسوده بر کیفیت زندگی شهری شهروندان نارنجباغ اثرگذار است و ارتباط مستقیم دارد به این معنا که هرچه میزان بهسازی و بازسازی بافت فرسوده و یا به تعبیری هرچه بافت سکونتگاها از کیفیت بهتری برخوردار باشد، کیفیت زندگی در این گونه بافت ها از سرزندگی و سلامت بیش تری برخوردار است و ساکنان رضایت بیش تری از زندگی دارند.
بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در محلات محروم (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: هدف اصلی این مقاله بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در دو بعد ساختاری(شبکه روابط) و شناختی(اعتماد) در محلات محروم شهر کرمان است. علاوه بر آن تلاش می کند به مقایسه این ابعاد در محلات محروم و غیر محروم و نمونه ملی بپردازد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه به دست آمده است. نمونه تحقیق برابر با 404 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از سه محله محروم و حاشیه نشین شهر کرمان انتخاب شده اند. علاوه بر این داده های طرح ملی سنجش سرمایه اجتماعی کشور و تحقیق تکمیلی در باره مناطق غیر محروم شهر کرمان به منظور مقایسه سرمایه اجتماعی مورداستفاده قرار گرفته است. یافته ها: یافته های به دست آمده از T تک نمونه ای در سطح جمعی (محله) نشان داد، میزان سرمایه اجتماعی ساختاری ساکنان محلات محروم از مناطق غیر محروم به طور معناداری کمتر است. این یافته بیانگر آن است که پیوند ساکنین محلات محروم با افرادی که دارای پایگاه اقتصادی-اجتماعی بالاتری هستند، در مقایسه با ساکنان مناطق غیر محروم، ضعیف تر است. علاوه بر این یافته ها حاکی از آن است که میزان اعتماد عمومی و سازمانی (سرمایه اجتماعی پل زننده) ساکنان محلات محروم در مقایسه با نمونه ملی که همه گروه ها و طبقات اجتماعی را در بر می گیرد، به شکل معناداری کمتر است. نتایج: نتایج حاکی از آن است همکاری افراد محروم را با سازمانهای و نهاد های عمومی جهت توانمندسازی و بهبود شرایط زندگی در محله دچار مشکل کند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که اعتماد ساکنان محلات محروم به اعضای خانواده و بستگان(سرمایه اجتماعی پیوند زننده) بیشتر از میانگین جامعه است. سرانجام این که نتایج تحقیق در سطح فردی نشان داد که متغیر های سن، تحصیلات و درآمد با سرمایه اجتماعی ساختاری و متغیر ادراک از عدالت و برابری با سرمایه اجتماعی شناختی رابطه معناداری دارد.
ارزیابی مؤلفه های امنیت شهری بر پایه رویکرد ساختارگرا - موردشناسی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت یکی از ارکان اساسی دستیابی به یک جامعه سالم و داشتن شهرهای پایدار می باشد. در این راستا هدف از مطالعه حاضر ارزیابی مؤلفه های امنیت شهری بر پایه رویکرد ساختار گرا از نگاه شهروندان در شهر ارومیه می باشد. این پژوهش با رویکردی کاربردی و به شیوه «توصیفی- تحلیلی» انجام شده که با استفاده از روش پیمایشی با ابزار پرسشنامه امنیت در فضاهای شهری را در قالب نظریه ساختاری در سه بعد بنیادی، دینامیک و ایمنی در شهر ارومیه مورد تحلیل قرار داده است. جامعه نمونه پژوهش 322 نفر از شهروندان شهر ارومیه می باشند که براساس فرمول عمومی کوکران به صورت تصادفی ساده انتخاب و مورد پرسش قرار گرفته اند. میزان پایایی سازه های پژوهش 73 درصد و میزان روایی آن به میزان 71 درصد ارزیابی شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش و متناسب با اهداف پژوهش از آزمون های همبستگی، آزمونT و تحلیل تشخیص در قالب نرم افزارSPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد اولاً ارزیابی ارتباط بین مؤلفه های تبیین کننده امنیت از دیدگاه ساختارگرایی در شهر ارومیه حاکی از آن است که این مؤلفه ها دارای همبستگی درونی بالایی برای تبیین مقوله امنیت در شهر ارومیه می باشند. ثانیاً ارزیابی اولویت مؤلفه های امنیت از دیدگاه ساختاری برای بسترسازی و تبیین امنیت در فضاهای شهری در ارومیه بیان گر اولویت مؤلفه بنیادی در امنیت شهری با توجه به اختلاف از میانگین مبنای پایین 0858/0 به نسبت مؤلفه دینامیکی با 3575/0 اختلاف از میانگین و مؤلفه ایمنی با 3982/0 اختلاف از میانگین مبنا می باشد و ثالثاً پیش بینی فرایند تحقق امنیت شهری در شهر ارومیه از طریق مؤلفه های منتخب نشان می دهد که مؤلفه ایمنی با میزان لامبدای 201/0 و میزان پیش بینی کلی 502/0 دارای پیش بینی قوی تر و بهتری به نسبت سایر مؤلفه ها برای تحقق امنیت در فضاهای شهری ارومیه می باشد.