فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
1 - 22
حوزههای تخصصی:
The Regional Comprehensive Economic Partnership (RCEP) is a ground-breaking free trade agreement that encompasses fifteen Asia-Pacific nations, including significant economies such as China, Japan, South Korea, and Australia. The Regional Comprehensive Economic Partnership (RCEP), which was signed in 2020, is one of the most significant free trade agreements in the world. It is comprised of 15 nations, including the ASEAN countries. The primary objective of the paper is to investigate the RCEP as a geopolitical strategy, examining its formation and significance, as well as elucidate on the issues and challenges associated with its implementation in order to effectively promote global trade and regional stability. This article also examines the strategic benefits that are crucial to RCEP member’s interests and the motivations that underlie their participation. The paper employs a doctrinal legal approach to analyse the strategic significance, implications, and formulation of the RCEP. The results indicate that the RCEP substantially improves regional economic integration, reduces economic dependencies, and decreases susceptibility to external trade conflicts. China’s leadership in RCEP, which establishes it as a central participant in regional trade and counters Western influence, supports the Belt and Road Initiative. The agreement enhances intra-regional trade, reduces Western leverage, and cultivates a collaborative framework that transforms the geopolitical landscape of the Asia-Pacific region.
The Geopoliticization of TRIPS Rules on Access to Medicine(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
23 - 42
حوزههای تخصصی:
This article explores the concept of critical geopolitics to understand how international trade laws influence access to medicines within the framework of the TRIPS agreement. Classical geopolitics traditionally emphasizes how geographical features shape state strategy and global power dynamics, whereas critical geopolitics interprets geographical arrangements as constructs shaped by political, economic, and technological forces. By adopting a critical geopolitics approach, this article investigates how developed and developing nations use their ideas, actions, and interpretations of international trade laws to influence the implementation of TRIPS provisions in their favor. The TRIPS agreement, a multilateral treaty aimed at standardizing global intellectual property laws, often benefits developed nations by strengthening patent protections, which in turn restricts access to affordable generic medicines in developing and least developed countries. Despite the inclusion of safeguards and flexibilities designed to promote broader access to medicines, significant inequalities in access persist. This article examines the differential application of TRIPS across diverse national contexts, focusing on how developed and developing nations collaborate—or conflict—in balancing the need for strong patent protection with the imperative of public health access. By analyzing these geopolitical dynamics, the study illuminates the strategic actions employed by nations to navigate the intricate relationship between international trade law and access to pharmaceuticals. The findings offer important insights into the power imbalances that shape global health outcomes under the TRIPS regime.
تحلیلی بر ارزش ها و توانمندی های اقتصادی در مناطق ژئوتوریستی (مطالعه موردی: ژئوسایت های شهرستان طارم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارزش ها و توانمندی های اقتصادی ژئوسایت های شهرستان طارم و شناسایی اولویت های مداخله نگارش شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر آمیخته، هدف کاربردی و ماهیت تحلیلی- اکتشافی می باشد. در این راستا، ابتدا ژئوسایت های شهرستان طارم با استفاده از مصاحبه و مشاهدات میدانی شناسایی شدند. در مرحله دوم، با استفاده از روش قابلیت سنجی کومانسکو، ارزش های اقتصادی مناطق ژئوتوریستی شهرستان ارزیابی شده و در نهایت ژئوسایت های این شهرستان بر مبنای توانمندی های اقتصادی و با استفاده از مدل تحلیل شبکه ای فازی و مدل ویکور از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره MCDM اولویت بندی گردیده اند. ارزش اقتصادی در مدل کومانسکو یک ژئوسایت بر اساس 5 زیرمعیار (دسترسی، زیرساخت ها، تعداد گونه ها و عوارض ژئوموفولوژیک مورد استفاده، تعداد بازدیدکنندگان در هر سال و توانمندی اقتصادی) محاسبه می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که از 17 ژئوسایت مورد بررسی، تنها 5 ژئوسایت رودخانه های ولیدرشیت، قزل اوزن، نوکیان، کوه های مسیر تهم- چورزق و چشمه پلنگه به ترتیب با امتیاز 5/18، 25/17، 17، 5/16 و 5/15 از منظر ارزش ها و توانمندی های اقتصادی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. نتایج مدل ویکور نیز، تأییدی از نتایج کومانسکو بود و تنها تفاوت آن تغییر وضعیت چشمه پلنگه از مطلوب به متوسط و رودخانه زاجکان از متوسط به مطلوب می باشد.
شناسایی و ارزیابی عوامل بازدارنده و تقویت کننده گردشگری برون مرزی در ایران با تمرکز بر عوارض خروج: به کارگیری روش ARDL(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
273 - 294
حوزههای تخصصی:
در سال های گذشته، افزایش عوارض خروج از کشور همواره با انتقاداتی روبه رو بوده است. عوارض خروج از کشور یکی از راه های درآمدی دولت برای جبران کسری بودجه است. با توجه به اهمیت مسافرت های خارجی در ارتباط گیری با سایر نقاط جهان، پژوهش حاضر به بررسی اثر افزایش عوارض خروج از کشور بر مسافرت های خارجی در کشور ایران پرداخته است. سال های 1385 تا ۱۴۰۰ برای دوره زمانی تحقیق با توجه به دسترسی به داده ها، بررسی شد. در این پژوهش، از روش ARDL برای بررسی هم انباشتگی و از آزمون علیت گرنجر برای تحلیل رابطه علت و معلولی بین متغیرها استفاده شده است. متغیر وابسته این پژوهش تعداد مسافرت های خارجی بوده است. متغیرهای مستقل شامل عوارض خروج از کشور، تولید ناخالص داخلی سرانه، نرخ ارز، نرخ تورم و هزینه ویزاست. نتایج بلندمدت و کوتاه مدت نشان داد که متغیرهای تولید ناخالص داخلی سرانه و نرخ تورم اثر مثبت و معناداری بر تعداد مسافرت های خارجی (برحسب تعداد مسافر) خواهند داشت و از طرفی، متغیرهای نرخ ارز و هزینه ویزا و عوارض خروج از کشور اثر منفی و معنا داری بر کاهش تعداد مسافرت های خارجی (برحسب تعداد مسافر) خواهند گذاشت. همچنین اندازه ضرایب در کوتاه مدت نشان می دهد که به لحاظ قدرمطلقی، اندازه ها کمتر از ضرایب بلندمدت هستند و این نشان می دهد که متغیرها در بلندمدت تأثیر متقابل و تقویت کننده ای بر یکدیگر دارند. ضریب تصحیح خطای هم انباشتگی (ECM) برابر 62 درصد برآورد شد. این نشان می دهد که سالانه 62 درصد از هرگونه انحراف از تعادل بلندمدت جبران می شود.
تحلیل راهکارهای سازگاری جوامع محلی با اثرات بادهای 120 روزه سیستان (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان نهبندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برخی از فرایندهای طبیعی در تلفیق و تعامل با سایر رخدادها و الگوهای رفتاری جوامع تبدیل به مخاطرات خسارت باری می شوند که پایداری و بقای اجتماعات به مدیریت و واکنش مناسب در برابر آنها بستگی دارد. بادهای 120 روزه شرق کشور از این دست فرایندهای طبیعی هستند که از دیرباز تداوم داشته است. امروزه تغییرات اقلیمی و خشکسالی ناشی از آن، بر اثرات بادهای 120 روزه در ابعاد مختلف زندگی اجتماعات محلی دامن زده است. هدف: مطالعه حاضر به بررسی اثرات این بادها در 10 روستای شهرستان نهبندان و همچنین تحلیل مهمترین اقدامات 240 نفر نمونه از ساکنین منطقه برای سازگاری و رویارویی با این اثرات پرداخته است. روش شناسی تحقیق: برای تعیین مهمترین اثرات و اقدامات روستاییان برای سازگاری، ابتدا مصاحبه نیمه ساختار یافته ای با تعدادی از خبرگان و کارشناسان سازمان های درگیر در مساله صورت گرفته و پس از تحلیل مصاحبه ها، شاخص ها و متغیرها استخراج و مبنای طراحی پرسشنامه ساختاریافته ای برای ارزیابی اثرات و اقدامات اجتماعات محلی قرار گرفته است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو این پژوهش شامل 10 روستای دهستان بندان از شهرستان نهبندان است که بیشتر در معرض و مسیر بادهای 120 روزه قرار دارند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که در تمام ابعاد اثرات بادهای 120 روزه، سطح معناداری پایین تر از آلفا (05/0) است که بیانگر اثرات شدید آن در بعد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است. از طرفی در بررسی اقدامات مقابله ای توسط مردم بیشترین اقدامات در بعد اجتماعی - فرهنگی با مقدار 47/3 صورت گرفته در حالی که کمترین اقدامات در بعد زیست محیطی با مقدار 20/3 انجام شده است. نتایج: نتایج بیانگر این است که از بین اثرات متعدد بادهای مذکور، بیشترین اثرات در بعد زیست محیطی است و با توجه به اینکه بعد زیست محیطی منابع عمومی دارد و منافع فردی در آن کمتر احساس می شود، اقدامات مدیریتی آن توسط خود روستاییان کمتر و بیشتر توسط نهادها مورد حفاظت قرار می گیرد. در حالی که مهمترین اقدامات توسط روستاییان برای مقابله در بعد اجتماعی- فرهنگی صورت گرفته است.
الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران: از منظر افزایش قدرت دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
215 - 239
حوزههای تخصصی:
ایران در زمره کشورهایی است که از موقعیت دریایی مناسبی برخوردار است و می تواند از موهبت های دریایی بهره مند شود. موقعیت جغرافیایی ایران بین دریای خزر از سمت شمال، خلیج فارس و دریای عمان از سمت جنوب، موقعیت دریایی مناسبی برای ایران به ارمغان آورده است. ایران می تواند با برخورداری از مزایای اقتصادی و دریانوردی تجاری، به ارتقاء جایگاه قدرت دریایی خود در عرصه منطقه ای و فرامنطقه ای کمک نماید. نوشتار پیش رو در پی تببین الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران به عنوان پیونددهنده فضای داخلی به فضای بین المللی است؛ امری که موجب ارتقاء قدرت دریایی کشور می گردد. روش تحقیق مقاله مزبور با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسناد مربوطه است. نتایج نشان می دهد، عواملی همانند ماهیت برّی ایران و بی توجهی تاریخی به سواحل جنوبی؛ ظرفیت جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی سواحل ایران(همانند: شرایط توپوگرافی و اقلیمی مناسب، سواحل طولانی، مجاورت با عرصه های اقیانوسی، تسلط بر شبکه های ارتباطی دریایی، ویژگی های ترانزیتی پیوندی و امکان اتصال کشورهای شمالی و جنوبی به یکدیگر)؛ نقش سواحل جنوبی ایران بویژه سواحل مکران در قدرت دریایی و همچنین اهمیت دریا در اسناد بالادستی، می تواند در تقویت سواحل و قدرت دریایی کشور مورد توجه بیش از پیش قرار گیرند. راهکارهای پیشنهادی باید متکی بر مواردی همانند وابسته سازی سایر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به سواحل ایران و بهره مند شدن از توسعه تکنولوژی دریایی در قالب یک استراتژی و دیپلماسی دریایی هوشمند به اجرا درآید.
بررسی نقش تغییرات اقلیمی در خطر وقوع آتش سوزی در جنگل ها و مراتع استان کهگیلویه و بویر احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
103 - 130
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی یکی از عوامل تهدیدکننده جنگل ها و مراتع ایران به شمار می رود. سالانه هزاران هکتار از جنگل ها و مراتع زاگرس طعمه حریق می شوند. طی سال های اخیر بخش وسیعی از جنگل ها و مراتع استان کهگیلویه و بویراحمد در اثر آتش سوزی از بین رفته است. تحقیق حاضر به منظور بررسی نقش تغییرات پارامترهای اقلیمی در وقوع آتش سوزی های جنگل ها و مراتع این استان انجام شد. برای این منظور هم رابطه زمانی و هم رابطه مکانی بین متغیرهای اقلیمی و آتش سوزی بررسی شد. داده های متغیرهای اقلیمی (1400-1385) از سازمان هواشناسی ایران و داده های آتش سوزی (تعداد، وسعت و موقعیت مکانی) در دوره 1400-1385 از اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کهگیلویه و بویراحمد به دست آمدند. رابطه بین متغیرهای اقلیمی و آتش سوزی طی زمان موردمطالعه، براساس ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل های رگرسیونی حاصل شد. پس از تهیه نقشه موقعیت آتش سوزی ها و نقشه های پارامترهای اقلیمی با روش های درون یابی، رابطه مکانی بین متغیرهای اقلیمی و وقوع حریق با روش رگرسیون لجستیک به دست آمد. مدل سازی احتمال خطر وقوع آتش سوزی، با استفاده از 70 درصد موقعیت آتش سوزی ها و روش رگرسیون لجستیک انجام شد. به منظور ارزیابی کارایی روش رگرسیون لجستیک از 30 درصد موقعیت آتش سوزی ها و روش سطح زیرمنحنی (AUC) استفاده شد. برای ارزیابی صحت نقشه احتمال خطر وقوع آتش سوزی از ماتریس خطا و شاخص صحت کلی استفاده شد. نتایج رابطه زمانی نشان داد که تعداد آتش سوزی رابطه معنی داری با میانگین سرعت باد فصلی داشت. نتایج رابطه مکانی نشان داد که میانگین درجه حرارت فصلی مهمترین متغیر در وقوع آتش سوزی بود. نتایج ارزیابی کارایی و صحت سنجی روش رگرسیون لجستیک و نقشه احتمال خطر آتش سوزی نشان داد که این روش با سطح زیرمنحنی 0.95 و صحت کلی 92.7 درصد، دقت مطلوبی در شناسایی مناطق خطر آتش سوزی در جنگل ها و مراتع استان کهگیلویه و بویراحمد داشته است. نتایج این تحقیق در مدیریت، نظارت و پیش بینی آتش سوزی در عرصه های منابع طبیعی استان بسیار کاربردی است.
مخاطرات دریاچه های رو به خشکی ایران برای سکونتگاه های انسانی پیرامونی و راهکارهای مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
107 - 122
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر با افزایش خشکی در نتیجه خشکسالی و تغییرات اقلیمی از یک سو و ناکارآیی مدیریت منابع از سوی دیگر، شاهد کاهش سطح آب دریاچه ها یا تماماً خشک شدن برخی از دریاچه ها در ایران هستیم. مسلم این است که تضعیف یا نابودی این عنصر حیاتی (دریاچه ها) در اکوسیستم کشور، باعث بروز مشکلات و مخاطراتی به ویژه برای سکونتگاه های انسانی پیرامونی (اعم از شهرها و روستاها) و پسکرانه های دریاچه ها می شود. ازاین رو در مقاله حاضر کوشش شده ضمن شناسایی مخاطرات ناشی از روند خشکی دریاچه ها در ایران برای سکونتگاه های پیرامونی، راهکارهای مناسب به منظور مقابله با مخاطرات را از دیدگاه کارشناسی (نخبگان) ارائه شود. با توجه به ماهیت این تحقیق از روش ذهن شناختی کیو (Q) به منظور تحقق اهداف استفاده شده است. ابتدا بررسی تغییرات سطح آبی دریاچه های برجسته کشور در بازه ی ۲۰ساله اخیر گزارش شده سپس از طریق واکاوی محتوای اسناد و انجام مصاحبه با کارشناسان و نخبگان متخصص به تعداد 14 نفر، گزاره های 29 گانه مخاطرات ناشی از خشکی دریاچه ها در قالب 5 الگوی ذهنی شناسایی شد. همچنین 22 گزاره در قالب 4 الگوی ذهنی راجع به راهکارهای مناسب برای مقابله با خشکی دریاچه های کشور به دست آمد. نتیجه اینکه افول جدی بنیان های طبیعی در اکوسیستم پیرامونی دریاچه ها از عواقب این خشکی است که می تواند زمینه ساز چالش های انسانی- اجتماعی در فضای جغرافیایی شود. گذار از این شرایط در وهله ی اول منوط به اتخاذ رویکرد یکپارچه مدیریت مخاطرات برای ممانعت از دستکاری اکوسیستم، پایش مستمر خشکی دریاچه ها و اجرای برنامه های سازگار با محیط انسانی پیرامون دریاچه ها می باشد که از جمله آن می توان به ایجاد ستادهای مدیریتی محله ای که دارای ارتباط مستقیم با ستاد مدیریت بحران است، اشاره داشت.
بررسی نقش حکمروایی شهری در کاهش مخاطرات بافت تاریخی شهرها از منظر رهیافت بازآفرینی (مورد مطالعه: بافت تاریخی شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های کهن سمنان جزئی از پیکره و بدنه این شهر است و دارای ارزش های کالبدی، عملکردی، اقتصادی و فرهنگی است که با قابلیت ها و توان های بالقوه خود، یک سرمایه ملی محسوب می شود. این کالبد و ساختار در معرض تهدیدات بنیادی بوده و نیازمند تشخیص مسائل، چالش ها و ساماندهی آنها برای جلوگیری از مخاطرات می باشد. الگوی حاکم بر پژوهش به لحاظ هدف، شناختی - ارزیابی؛ به لحاظ روش، اسنادی کتابخانه ای و میدانی؛ از نظر زمانی، مقطعی و از نظر نوع داده، کمی -کیفی است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و 380 مورد به عنوان حجم نهایی نمونه برای پژوهش تعیین شدند و شیوه انتخاب پاسخگویان از میان ساکنان محدوده مورد مطالعه، با نمونه گیری تصادفی انجام شده است. تجزیه و تحلیل ها در محیط Spss انجام و از آزمون های آماری مانند؛ تی تست، فریدمن و تاکسنومی عددی برای تجزیه و تحلیل ها استفاده شده است. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که متغیرهای حکمروایی خوب شهری، در سطح کمتر از 05/0 معنادار و وضعیت متوسطی در بافت فرسوده شهر سمنان دارند. همچنین نتیجه آزمون تأیید نمود که بهترین وضعیت مربوط به شاخص عدالت محوری با میانگین رتبه ای 24/4 بوده است. نتیجه آزمون همچنین نشان داد که وضعیت بازآفرینی بافت فرسوده ضعیف بوده می باشد. نتایج آزمون فریدمن نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین رتبه متغیرها وجود دارد. بر اساس میانگین رتبه ها، متغیر امنیت با میانگین 4.997 در رتبه نخست و پس از آن به ترتیب آموزش، اقتصاد، بهداشت، فرهنگ، خدمات شهری و ورزش قرار گرفتند. همچنین نتایج تحلیل ها برای 27 شاخص نشان می دهد که ارزش های اجتماعی و توسعه انسانی بالاترین میانگین ها را دارند. شاخص های مرتبط با هویت تاریخی، توسعه درونی و بهداشت نیز عملکرد خوبی داشته اند. در مقابل، مشارکت مردمی ضعیف ترین عملکرد را داشته است. اکثر شاخص ها مانند مسئولیت پذیری، هویت، دل بستگی، تعامل، درآمد و زیرساخت ها در سطح متوسط به بالا قرار دارند.
طراحی الگوی گردشگری روستایی و کشاورزی و ارائه راهکارهای عملیاتی توسعه کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
182 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی گردشگری روستایی و کشاورزی و ارائه راهکارهای عملیاتی توسعه کسب وکار است. پژوهش از نظر هدف توسعه ای کاربردی، از لحاظ روش کیفی و از نظر روش اجرا آمیزه ای از تحلیل محتوای کیفی است. جامعه آماری دربردارنده گردشگران، ساکنان محلی، کارشناسان، کارآفرینان موفق و صاحبان اقامتگاه های محلی است که شانزده مصاحبه صورت گرفته و تحلیل و بررسی شده است. روش نمونه گیری پژوهش روش هدفمند با شیوه گلوله برفی است. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته (عمیق) گردآوری شده که روایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از نظر خبرگان و آزمون کاپای کوهن تأیید شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل محتوا انجام شده است. پس از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها و کدگذاری باز و انتخابی و محوری متن مصاحبه ها، 24 مقوله اصلی به عنوان مقوله های اصلیِ سیستم توسعه کسب وکارهای گردشگری روستایی و کشاورزی در استان آذربایجان غربی شناسایی شد که به ترتیب عبارت اند از چالش های شخصی روان شناختی، اکوسیستم کارآفرینی، زیرساخت ها و تسهیلات بوم گردی، عوامل سیاست گذاری، جاذبه ها و ظرفیت های منطقه، عوامل زیست محیطی، عوامل مدیریتی، عوامل اجتماعی فرهنگی، عوامل مشارکتی، نوآوری و خلاقیت، مدیریت خوب دولتی، مدیریت مالی بوم گردی، همکاری ذی نفعان بوم گردی، مدیریت خوب بوم گردی، جهت گیری راهبردی و رهبری اثربخش، عوامل اقتصادی، توسعه بوم گردی، آموزش، خدمات واقعیت افزوده، بازاریابی، مدیریت مردم در بوم گردی، رشد و توسعه از طریق اکوتوریسم در سطح محلی و منطقه ای، مدیریت منابع انسانی الکترونیک و مدیریت ارتباط با مشتری.
آسیب شناسی وضعیت نظام سکونتگاهی شهری و روستایی با رویکرد آمایشی و استقرار جمعیت در سواحل و جزایر جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
46 - 57
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی در توزیع جغرافیایی جمعیت اثر دارند که تاثیر اقتضائات جغرافیایی، عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی از جمله آنها است. اقتضائات جغرافیایی نظیر شیب و پستی و بلندی ها (توپوگرافی)، ویژگی های اقلیمی همانند میزان بارندگی، ویژگی های زمین شناختی همانند خاک مناسب و دسترسی به منابع آب، در شکل گیری اجتماعات بشری و فعالیت های اقتصادی موثرند. از طرف دیگر به لحاظ تاریخی هم جریان های اقتصادی همانند راه ابریشم بر شکل گیری و توسعه شهرها و روستاها اثر داشته اند. شاید موضوع حکمرانی را هم به عنوان یک عامل موثر در این زمینه به توان نام برد که چگونه بین امنیت ملی و منطقه ای و استقرار و توسعه سکونتگاه ها و فعالیت ها رابطه ایجاد کرده است. مطالعات نشان می دهد در توزیع و تراکم جمعیت تنها یک عامل موثر نیست بلکه همواره مجموعه ای از عوامل در یک ارتباط تنگاتنگ تاثیر می گذارند. چرا که در این صورت انتظار می رود دو نقطه با شرایط یکسان دارای توزیع و تراکم تقریبا یکسان باشند، اما مشاهده می شود که چنین امری اتفاق نمی افتد. نوع فعالیت ها و الگوی آن، بهره وری فعالیت ها، زمینه اشتغال، کیفیت و قیمت مسکن و دهها مورد دیگر که از عوامل اقتصادی به شمار می آیند و همچنین عوامل اجتماعی نظیر مذهب، اعتقادات و نژاد در نحوه توزیع و پراکندگی جمعیت موثرند.
مدل سازی رواناب ذوب برف توسط مدل SRM و برآورد پارامتر فاکتور درجه-روز با استفاده از تصاویر ماهواره ای تابش خالص (مطالعه موردی: حوضه آبریز کارده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
1 - 22
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیر مطالعات برف در مدیریت منابع آب و جلوگیری از مخاطرات ناشی از بروز سیل و ازآنجاکه مدل سازی رواناب ذوب برف به دلیل تغییرات بسیار در پراکندگی توده های برف با کمبود یا فقدان داده چگالی برف در حوضه آبریز مواجه بوده و ایجاد ایستگاه های اندازه گیری برف در ارتفاعات کاری سخت و پر هزینه است، در این مطالعه تلاش شده با ابداع معادله ای جدید و با استفاده از تکنیک های سنجش ازدور به روشی ساده تر و فیزیکی تر پارامتر فاکتور درجه-روز (α) را محاسبه کرده و سپس شبیه سازی با تعریف مقادیر محاسبه شده آن به روش های کلاسیک و جدید در کنار مقادیر سالانه و فصلی ضریب فروکش (k) برای مدل رواناب ذوب برف (SRM) انجام شده و نتایج حاصل مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. به منظور ارزیابی عملکرد مدل و پارامترهای آن، شبیه سازی برای دوره های واسنجی و درستی سنجی به ترتیب برای سال های آبی 2012_2011 و 2013_2012 انجام شد و از محصول پوشش برف MODIS (MOD10A1) جهت برآورد سطح پوشش برف و برای برآورد مقادیر تابش خالص از محصول تابش خالص NEO (CERES-NETFLUX-E) استفاده گردید. نتایج نشان داد بهترین روش شبیه سازی رواناب در دوره واسنجی (2011-2012) استفاده از روش محاسبه فاکتور درجه-روز جدید و کاربرد دو مقدار ضریب فروکش جریان فصلی با ضریب تبیین 72/0 و درصد اختلاف حجمی 17/4 است. در دوره اعتبارسنجی (2012-2013) نیز شبیه سازی رواناب با روش محاسبه فاکتور درجه-روز جدید و یک ضریب فروکش سالانه با ضریب تبیین 51/0 و درصد اختلاف حجمی 38/4 بهترین نتیجه را از نظر ارزیابی معیارهای دقت مدل ارائه کرد.
واکاوی چند دهه ای تغییرات تابش تجمعی روزانه فرابنفش سطحی در ایران و همبستگی آن با تغییرات ازون کلی و ابرناکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
243 - 264
حوزههای تخصصی:
تابش فرابنفش خورشیدی رسیده به سطح زمین تأثیر بیولوژیکی قابل توجهی بر سلامت انسان، حیوانات، گیاهان و اکوسیستم های زمینی و آبی دارد. پایش مستمر تغییرات شدت تابش فرابنفش و ازون کلی در ایران فقط در دو ایستگاه انجام می شود که در دوره هایی به خاطر مشکلاتی ازجمله کالیبراسیون و هزینه سنگین نگهداری با مشکلاتی مواجه شده است. این مشکلات انگیزه استفاده از دیگر منابع اطلاعاتی نظیر ماهواره ها و داده های باز تحلیل را در طیف های مهم الکترومغناطیسی خورشید فراهم می نماید. در پژوهش حاضر، تابش تجمعی روزانه فرابنفش-مرئی (انتگرال کلی تابش فرابنفش-مرئی از طول موج 200 تا 440 نانومتر) حاصل از پایگاه داده بازتحلیل ERA5، ازون کلی و درصد ابرناکی مربوط به دوره آماری 1979-2020 در گستره ایران موردبررسی قرار گرفت. منطقه موردمطالعه با استفاده از روش خوشه بندی سلسله مراتبی به 8 خوشه تقسیم و بررسی روند در سری داده ها با استفاده از آزمون من-کندال انجام شد. نتایج میانگین شدت تابش تجمعی فرابنفش-مرئی(UV-VIS200-440) نشان داد در مقیاس سالانه در نواحی شمال و شمال غرب کشور (خوشه های 5، 6، 7 و 8) روند مثبت وجود دارد، اما در سایر مناطق روند معنی داری مشاهده نشد. مطالعه سری زمانی ازون کلی کشور نیز نشان داد در هر 8 خوشه مطالعه شده ازون کلی در سال های 1979 الی 2000 روند کاهشی معنی دار و از سال 2001 میلادی به بعد روند افزایشی معنی دار را تجربه نموده است. در این پژوهش به منظور تخمین تابش در نقاط فاقد ایستگاه، روابط رگرسیونی خطی بین تابش تجمعی(200 الی 440 نانومتر) با ازون کلی و ابرناکی در مقیاس های ماهانه، فصلی و سالانه استخراج شدند. بررسی ضرایب همبستگی بین سری زمانی تابش فرابنفش-مرئی (200 الی 440 نانومتر) با ابرناکی و ازون کلی نشان داد در هر سه مقیاس زمانی ماهانه، فصلی و سالانه، تابش با ابرناکی همبستگی قوی تری نسبت به ازون کلی دارد. به طوری که در مقیاس سالانه بیشترین ضریب همبستگی تابش فرابنفش-مرئی با ابرناکی 81./0 و برای ازون کلی 25/0 به دست آمد.
ارزیابی و تحلیل روند توسعه فیزیکی نواحی شهری گتوند به سمت مناطق سیل خیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
15 - 30
حوزههای تخصصی:
در طی سال های اخیر، رشد جمعیت سبب توسعه فیزیکی بعضی از شهرها به سمت مناطق سیل خیز شده است. از جمله شهرهایی که با این مسئله مواجه شده است، شهر گتوند در استان خوزستان است. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به بررسی روند توسعه فیزیکی شهر گتوند به سمت مناطق سیل خیز پرداخته شده است. در این تحقیق از مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM، تصاویر ماهواره لندست و لایه های رقومی اطلاعاتی به عنوان مهم ترین داده های تحقیق استفاده شده است. مهم ترین نرم افزارهای تحقیق شامل ArcGIS، Expert Choice، ENVI و IDRISI بوده است. همچنین در این تحقیق از مدل های منطق فازی AHP و LCM استفاده شده است. با توجه به اهداف مورد نظر، این تحقیق در سه مرحله انجام شده است که در مرحله اول، مناطق در معرض سیلاب شناسایی شده است. در مرحله دوم، به بررسی تغییرات کاربری اراضی پرداخته شده است و در مرحله سوم، روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز ارزیابی شده است. بر اساس نتایج حاصله، بخش زیادی از شهر گتوند از جمله مناطق شرقی آن، دارای پتانسیل سیل خیزی بالایی است. نتایج بررسی تصاویر ماهواره ای نشان داده است که روند توسعه فیزیکی این شهر به سمت مناطق سیل خیز نیز افزایش یافته است به طوری که در سال 1992، حدود 1/1 کیلومترمربع از وسعت محدوده شهری گتوند در منطقه دارای پتانسیل خیلی زیاد قرار داشته است که این میزان در طی سال های 2002، 2012 و 2022 به ترتیب به 3/1، 6/1 و 8/1 کیلومترمربع افزایش یافته است. همچنین نتایج مدل LCM نشان داده است که وسعت نواحی سکونتگاهی در طبقه با پتانسیل سیل خیزی زیاد تا سال 2050 به 7/2 کیلومترمربع افزایش خواهد یافت که در صورت عدم توجه به آن در برنامه ریزی ها، بخش زیادی از نواحی سکونتگاهی و جمعیت شهر گتوند با خسارات جانی و مالی ناشی از مخاطره سیلاب مواجه خواهند شد.
واکاوی تغییرات زمانی - مکانی و پیش بینی آینده یخبندان های استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرما و یخبندان، یکی از مخاطرات اقلیمی است که همه ساله باعث ایجاد خسارت در فعالیت های مختلف می گردد. از سوی دیگر تغییر اقلیم سبب تغییرات مکانی و زمانی یخبندان می شود. هدف این پژوهش تحلیل تغییرات زمانی - مکانی و پیش بینی آینده یخبندان های استان همدان است. جهت پیش نگری دمای حداقل روزانه استان از مدل CanESM2 استفاده شد و ریزمقیاس نمایی داده های مدل های گردش کلی با استفاده از مدل LARS-WG صورت گرفت. شبیه سازی پارامترهای فوق برای دوره 30 ساله (2050-2021) و تحت سه سناریوی RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5برای ایستگاه های منتخب انجام شد. نتایج حاصل از بررسی ماهانه دمای کمینه در ایستگاه های مطالعاتی استان نشان داد که دمای کمینه در دوره (2050-2021) در همه ایستگاه های مورد بررسی بر طبق هر سه سناریو و در همه ماه های سال نسبت به دوره پایه افزایش خواهد داشت. متوسط دمای کمینه استان برابر با 2/5 درجه سلسیوس است که این مقدار در دهه های آتی بر اساس سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 به ترتیب به 6، 2/6 و 3/6 درجه سلسیوس خواهد رسید که بیشترین تغییرات مربوط به ایستگاه نوژه و کمترین آن مربوط به همدان است. توزیع فضایی آغاز و پایان یخبندان در دوره آینده بیانگر آن است که یخبندان در نواحی شمال شرقی و شمالی استان زودتر از سایر مناطق استان شروع و دیرتر خاتمه می یابد در حالی که در نواحی جنوبی استان دیرتر شروع و زودتر به پایان می رسد. نتایج حاصل از بررسی تغییرات آغاز یخبندان در دهه آینده نسبت به دوره پایه نشان داد که در همه ایستگاه های مورد مطالعه آغاز یخبندان بین 3 تا 11 روز کاهش خواهد یافت.
پایش تغییرات زمانی-مکانی گرد و غبار معلق جوّ در استان های منتخب نیمه غرب ایران با استفاده از تصاویر MODIS و Sentinel- 5(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پایش تغییرات زمانی و مکانی گرد و غبار معلق جوّ در قسمت هایی از نیمه غرب ایران در محیط گوگل ارث انجین با استفاده از کارآمدترین محصولات سنجنده مودیس در بازه زمانی (2012-2021) و تصاویر سنتینل-۵ برای دوره (2018-2021) انجام شد. برای این منظور روند تغییرات زمانی و مکانی غلظت هواویز با استفاده از تصاویر شاخص عمق نوری (AOD) و شاخص جذب آئروسل (AI) پایش و سپس شاخص بهینه پوشش گیاهی (EVI) و شاخص خاک لخت (BSI) حاصل از تصاویر MOD13Q1 برای بازه زمانی (2012-2021) محاسبه شد ودرنهایت، میانگین تغییرات آنها به دست آمد. تغییرات غلظت گرد و غبار معلق در جوّ با استفاده از شاخص AOD روند نزولی را در ماه ژانویه و روند صعودی را در ماه جولای نشان می دهد؛ درحالی که این غلظت در ژانویه سال 2021 کمترین و در ماه های جولای و سپتامبر سال 2021 بیشترین میزان آئروسل را با استفاده از شاخص AI داشته است. گروه بندی غلظت آئروسل ها در سه طبقه برای پهنه مطالعه شده نشان داد که مناطق با غلظت زیاد آئروسل بر اساس تصاویر مودیس و سنتینل شامل خوزستان و ایلام است که این طبقه بندی ها در تصاویر مودیس به صورت مداوم است؛ ولی در تصاویر سنتینل به صورت پراکنده است. هم پوشانی میزان غلظت گرد و غبار در تصاویر مودیس با شاخص های EVI و BSI نشان داد که بیشترین تمرکز آئروسل ها در مناطق فاقد پوشش گیاهی و خاک های لخت قرار دارد. نتایج این پژوهش به مدیران و برنامه ریزان کمک می کند تا با مدیریت اصولی پوشش گیاهی و کاهش خاک بدون پوشش گامی در راستای کاهش آلودگی های ناشی از گرد و غبار معلق در جوّ در این نواحی بردارند.
تحلیل جدایی گزینی فضایی مهاجران در شهر قاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
203 - 227
حوزههای تخصصی:
یکی از نتایج مهاجرت به شهرها، شکل گیری الگوهای خاصی از جدایی گزینی سکونتی است. هرچند پژوهش های مختلف جدایی گزینی مهاجران در شهرهای بزرگ را تأیید می کنند، ولی کمتر به این موضوع در شهرهای کوچک پرداخته شده است. ازاین رو، تحقیق حاضر تلاشی است برای پاسخ به این پرسش که آیا در شهر کوچکی مانند قاین، مهاجران از نظر فضایی، جدایی سکونتی داشته اند یا خیر. داده های مورد نیاز از بلوک های آماری سرشماری 1395 شهر قاین استخراج و برای سنجش و تحلیل شاخص های جدایی گزینی، وارد نرم افزار Geo-Segregation Analyzer شد. همچنین برای انجام تحلیل های فضایی تکمیلی از نرم افزار Arc GIS و برای تحلیل رگرسیون چندگانه از SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در بعد یک نواختی شاخص IS با مقدار 495/0 در حد متوسط، شاخص آنتروپی(H) با حدود 26/0 در حد کم و شاخص جینی با مقدار 685/0 در حد نسبتاً بالا وجود دارد. براین اساس، می توان گفت توزیع مهاجران به صورت یک نواخت نبوده و در برخی بلوک ها بیشتر متمرکز شده اند. بعد مواجهه که با شاخص xPx سنجیده شد، با مقدار 258/0 در حد کم ارزیابی می شود. شاخص دلتا و تمرکز مطلق به عنوان شاخص های بُعد تراکم ، هر دو در حد متوسط؛ اما شاخص خوشه بندی مطلق (ACL) با مقدار 274/0 در حد کم است. البته آماره های فضایی همچون: موران عمومی، G عمومی و Ripley's K Function نشان دهنده این است که مهاجران با الگوی خوشه ای ساکن شده اند. همچنین پایین بودن شاخص مرکزیت گرایی مطلق (ACL) نشانگر گرایش کمتر مهاجران به مرکز شهر است. درکل، براساس بیشتر شاخص ها، جدایی گزینی مهاجران از سایر جمعیت شهر تأیید می شود. همچنین، براساس رگرسیون چندگانه، مهاجران بیشتر در مکان هایی با دسترسی کمتر به خدمات شهری، مساحت مسکونی کمتر و تراکم جمعیتی بیشتر در واحد مسکونی ساکن شده اند.
Thick Recognition Failure and Terrorism Emergence in the Middle East (ISIS in Iraq as Case Study)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
50 - 77
حوزههای تخصصی:
The Middle East has witnessed many identity conflicts and rising violent extremist groups after 2003. The most prominent one has been the Islamic State in Iraq and Syria (ISIS), which has come to the sphere of politics, in the post Arab Spring era. The goal of this paper is to examine the roots of the emergence of violent extremist groups, principally with reference to ISIS rising in Iraq. To do this authors propose “the four-dimensional thick recognition” model that consists of four concepts i.e., 1) historical narratives, 2) self-esteem 3) ontological security, and 4) hubristic identity. This model highlights that historical narratives of conflict, along with lack of self-esteem leads to feeling of ontological insecurity. This, in turn, leads to a kind of hubristic identity crisis, which often paves the way through struggle for regaining it. By content analysis of major texts published by the ISIS through two major magazines, namely Dabiq and Rumiyah, we try to demonstrate how the rise of ISIS was rooted in the issue of thick recognition failure. The paper concludes that thick recognition failure in these four phases, led to the establishment of violent extremist groups particularly in regions with memories of conflict.
Malaysia, Regional Trade Agreements, International Trade Law, Geopolitics, Multilateral Trading System(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
87 - 116
حوزههای تخصصی:
As a developing Southeast Asian state, Malaysia actively engages in Regional Trade Agreements (RTAs), such as ASEAN Free Trade Area (AFTA), Comprehensive and Progressive Agreement for Trans-Pacific Partnership (CPTPP), and ASEAN-China Free Trade Area (ACFTA), to pursue economic and geopolitical goals. However, these agreements present challenges due to legal complexities, geopolitical dynamics, and economic consequences. This research explores
As a developing Southeast Asian state, Malaysia actively engages in Regional Trade Agreements (RTAs), such as ASEAN Free Trade Area (AFTA), Comprehensive and Progressive Agreement for Trans-Pacific Partnership (CPTPP), and ASEAN-China Free Trade Area (ACFTA), to pursue economic and geopolitical goals. However, these agreements present challenges due to legal complexities, geopolitical dynamics, and economic consequences. This research explores Malaysia's strategic involvement in RTAs, focusing on their development, legal frameworks, geopolitical implications, and economic impacts. This study utilizes a doctrinal legal research methodology to analyze primary and secondary sources, including legal documents, treaties, and scholarly publications, with the goal of uncovering significant themes, recurring patterns, and deeper insights. The findings indicate that although Malaysia participates in regional trade agreements (RTAs) to bolster economic resilience and foster regional integration, their effective management is challenged by constantly evolving geopolitical dynamics and uncertainties. This study contributes to ongoing discussions on regionalism and multilateralism within the global trade system.
واکاوی راهبرد امنیت ملی ایالات متحده آمریکا پیرامون رفتار ژئوپلیتیکی روسیه در دوره جو بایدن (2024- 2020م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
58 - 97
حوزههای تخصصی:
راهبرد امنیت ملی ایالات متحده آمریکا، با توجه به ثابت بودن اهداف و ظرفیت اقتصادی، منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی، امنیت فیزیکی و گسترش ارزش های آن همواره میان دو نگرش انزواطلبی و گرایش بین الملل خواهی در فراز و فرود بوده است. آخرین سند راهبرد امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در سال 2022 بخش مهمی از این سند دورنمای روابط سیاسی، امنیتی، تجاری، اقتصادی، فناوری و ژئوپلیتیکی دو کشور آمریکا و روسیه و متحدان آنها را طی حداقل یک دوره ریاست جمهوری (بایدن) در جهان نشان می دهد. راهبرد امنیت ملی آمریکا در دوره بایدن بیشترین توجه خود را بر روی چالش های ژئوپلیتیکی روسیه، جنگ روسیه علیه اوکراین، رقابت ژئوپلیتیکی روسیه با آمریکا و غرب تمرکز یافته است. در این پژوهش کوشش شده است تا از منظر راهبرد امنیت ملی آمریکا در دوره بایدن چالش ها و رقابت های ژئوپلیتیکی آمریکا با روسیه در ابعاد و حوزه های مختلف مورد بررسی و تحلیل ژئوپلیتیکی قرار گیرد. از این رو، نگرانی شدید آمریکا نسبت به چالش ها و رقابت های ژئوپلیتیکی روسیه در قلمروهای ژئواستراتژیک و مناطق ژئوپلیتیک جهان ضرورت پرداختن به رفتار روسیه را در راهبرد امنیت ملی کشور اجتناب ناپذیر ساخته است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها و اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که براساس دو سند راهبردی آمریکا و سند ائتلاف ناتو آمریکا از این زمان به بعد وارد یک چالش و رقابت ژئوپلیتیکی جدیدی با روسیه شده است که نتیجه آن ساختار جدید ژئوپلیتیک نظام جهانی و سیاست نوین جهانی را شکل خواهد داد و نظام بین الملل از حالت گذار ژئوپلیتیکی به ثبات نسبی در قلمروها و مناطق ژئوپلیتیکی خواهد رسید.