فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۸۱ تا ۳٬۳۰۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مورفولوژی و رفتار شبکه ی زهکشی رودخانه ها به تغییرات حاصل از فعّالیّت های زمین ساختی، داده های رسوب شناسی و دینامیک جریان، بسیار حساس بوده و الگوی آنها تا حدِّ زیادی از این عوامل تأثیر می پذیرد. این پژوهش، تأثیر این فعّالیّت ها را بر تغییرات مورفولوژی و بستر رودخانه ی کُل، واقع در شمال غربی تنگه ی هرمز، مورد بررسی قرار داده است. مهم ترین شواهد آن، تغییر مسیرهای متعدّد این رودخانه در دوره های زمانی مختلف است. همچنین مکان این تغییر مسیرها نیز، محدوده ی مشخّصی را در سطح دلتا نشان می دهد و به نظر می رسد بیشتر تحت تأثیر حرکات زمین ساختی و دینامیک جریان باشد. هدف از این پژوهش، بررسی شواهد موجود و ارزیابی تأثیر این عوامل در تغییرات بستر رود کُل در محدوده ی دلتا است. برای دست یابی به این هدف و برای شناخت شیوه ی عملکرد و میزان اثرگذاری عوامل گفته شده در مورفولوژی و رفتار رودخانه ی مورد مطالعه، آثار زمین ساختی، ویژگی های رسوب و دینامیک جریان مسیر آبراهه ی رود کُل، به عنوان داده ها و نیز، پاره ای از شاخص های مورفومتریک به عنوان ابزارهای مفهومی برای شناخت شیوه ی عملکرد آنها و زمین ساخت منطقه، مورد استفاده قرار گرفته است. سپس نتایج به دست آمده با انجام کار های میدانی گسترده، کنترل شده اند. علاوه براین، از عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، به عنوان ابزارهای مقایسه ی زمانی و مکانی پژوهش استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها با شاخص های مذکور و نیز، داده های ژئودینامیک نشان می دهد که منطقه ی مورد مطالعه تا اندازه ی زیادی از فعّالیّت های زمین ساختی کواترنری متأثّر شده است با این تفاوت که میزان تأثیرگذاری فعّالیّت در همه جای آن یکسان نیست، بلکه قسمت های بالادست بیشتر از بخش های پایین دست دلتا از این فعّالیّت ها تأثیر می پذیرند.
مقایسه و ارزیابی روش های برآورد نسبت تحویل رسوب در سه اقلیم متفاوت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت تحویل رسوب یکی از معیارهای مهم مورد استفاده در تبدیل مقدار فرسایش خاک و تولید رسوب به یکدیگر بوده که در بسیاری از موارد زمینه ساز استفاده بهینه از منابع مختلف می باشد. در این تحقیق، 45 روش برآورد نسبت تحویل رسوب، در سه حوزه آبخیز متفاوت از لحاظ اقلیم و ویژگی های فیزیکی در ایران مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. حوزه های آبخیز مورد مطالعه شامل حوزه آبخیز بابلرود استان مازندران (معرف اقلیم مرطوب و پرباران شمال کشور)، حوزه آبخیز بنادک سادات استان یزد (معرف اقلیم گرم و خشک ایران مرکزی) و حوزه آبخیز دهگلان استان کردستان (معرف اقلیم نیمه خشک و سرد غرب کشور) بوده که با استفاده از بار رسوبی مشاهده ای و اندازه گیری شده در خروجی حوزه های آبخیز و فرسایش برآورد شده توسط مدل EPM در هر حوزه، یک میزان SDR شاخص تعیین گردید. با استفاده از درصد خطای مطلق و نسبی، روش های مختلف برآورد SDR مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که روش گرافیکی رنفرو، سوایف و لیود و SWAT (2005) با حداقل اختلاف نسبی به ترتیب 2.29، 3.33 و 7.21 درصد در حوزه آبخیز بابلرود، روش های سوایف و لیود، روئل 2 و N Shaanxi CHINA با حداقل اختلاف نسبی به ترتیب 6.87، 8.59 و 15.67 درصد در حوزه آبخیز بنادک سادات و روش های SWAT (1996)، Central & Eastern USA و ونانی 2 با حداقل اختلاف نسبی به ترتیب 4.85، 7.79 و 8.25 درصد در حوزه آبخیز دهگلان، مناسب ترین روش های برآورد نسبت تحویل رسوب در این تحقیق می باشند.
بررسی اثرات احداث و بهره برداری از سد 15 خرداد
حوزههای تخصصی:
برآورد تبخیر- تعرق واقعی به روش سبال کوهستانی در منطقه مشگین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش اساسی تبخیر- تعرق در بیلان آب، برآورد دقیق آن در بسیاری از پروژه ها و مطالعات علمی در زمینه هیدرولوژی، کشاورزی، صنعت، مهندسی آب و سایر علوم وابسته، برای مدیریت کارآمد منابع آبی و طراحی سازه های هیدرولیکی مورد نیاز است. روش های سنتی برآورد تبخیر-تعرق واقعی که عمدتاً متکی بر لایسیمترها می باشد علاوه بر مشکلات خاص نگهداری و ثبت داده ها، فقط به صورت نقطه ای استخراج می گردند و با توجه به نیاز مبرم برای محاسبات در سطح، تعمیم دادن آن به ویژه در مناطق کوهستانی نادرست است. در سال های اخیر با گسترش کاربرد تصاویر ماهواره ای در برآورد تبخیر- تعرق واقعی، روش هایی ابداع شده است که از جمله آن ها می توان به روش سبال[1] اشاره نمود. در تحقیق انجام یافته مدل سبال برای برآورد تبخیر- تعرق واقعی در منطقه مورد مطالعه (شهرستان مشگین شهر) انتخاب گردید. این مدل در بسیاری از کشورها اجرا شده و نتایج قابل قبولی از آن به دست آمده است. این مدل عموماً برای مناطق مسطح طراحی شده و تأثیر عوامل ارتفاع، شیب و جهت شیب در محاسبه نادیده گرفته شده است. در این تحقیق با دخالت دادن عوامل مذکور در مدل، نوع جدیدی از این مدل به نام «سبال کوهستانی» معرفی گردیده است.
منطقه مشگین شهر در شمال غربی ایران با توجه به داشتن خصوصیات مناسب برای اجرای این مدل، انتخاب و با انجام محاسبات بر روی ورودی های این مدل که عبارتند از: لایه DEM، شیب، جهت شیب، کسینوس زاویه فرودی خورشید، رادیانس طیفی، انعکاس طیفی، آلبیدوی سطحی، تابش فرودی، شاخص پوشش گیاهی به هنجار شده، گسیلمندی سطحی، دمای سطح، تابش موج بلند خروجی، تابش موج بلند فرودی، شار گرمای خاک، شار گرمای محسوس و شار گرما نهان موفق به محاسبه تبخیر- تعرق واقعی لحظه ای در منطقه مورد مطالعه شده ایم.
با مقایسه دمای سطح و شاخص پوشش گیاهی به هنجار شده (NDVI) همبستگی 969/0- بین آن ها مشاهده گردید. هم چنین مقایسه بین تبخیر-تعرق واقعی محاسبه شده و شاخص پوشش گیاهی، نشانگر انطباق این دو عامل با یکدیگر بوده است (همبستگی مثبت 81/0) به طوری که مناطق با تراکم پوشش گیاهی با مناطق با تبخیر- تعرق واقعی بالا منطبق هستند. از طرف دیگر مقایسه تصاویر دمای سطح و تبخیر- تعرق واقعی نیز عدم انطباق آن ها را تأئید می کند به طوری که مناطق با دمای سطح بالا از میزان تبخیر- تعرق پائین برخوردار هستند.
تحلیل آماری نوسانات ادواری پارامترهای اقلیمی در چند ایستگاه منتخب استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، مطالعه انحراف احتمالی از حالت نرمال برای برخی پارامترهای اقلیمی در استان کردستان می باشد. محاسبات و تحلیل ها بر اساس متغیرهای دما، بارش، رطوبت و حداکثر سرعت باد انجام شده است. مقطع زمانی مورد مطالعه در این ت حقیق یک دوره 30 ساله است که بین سال های 1983 تا 2012 واقع می گردد و ایستگاه های سنندج، سقز، قروه، مریوان، زرینه و بیجار را شامل می شود. ابتدا سعی شده است با استفاده از روش رتبه ای من-کندال، تغییرات داده ها شناسایی شوند و سپس نوع و زمان آن مشخص گردد. در پایان نیز آزمون همبستگی پیرسون بین متغیرها اعمال شد. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان می دهد که زمان شروع بیش تر تغییرات ناگهانی و از هر دو نوع روند و نوسان بوده است. هم چنین نتایج به دست آمده از آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که در اکثر ایستگاه ها بین پارامترهای بارش و رطوبت همبستگی معنی دار مثبت و بین پارامترهای دما و رطوبت همبستگی معنی دار منفی برقرار است.
تحلیل فضایی امواج گرمایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخاطرات آب و هوایی از جمله رخداده های آب و هوای کره زمین می باشند، یکی از این پدیده ها، وقوع موج گرما است. برای تعیین الگوی مکانی امواج گرمایی ایران، دمای حداکثر روزانه 49 ایستگاه سینوپتیک در دوره 2010-1980 استفاده گردید. با استفاده از شاخص صدک95 ام ، آستانه های دمایی ماهانه، تعیین، و تداوم سه روز و بیشتر درهر ماه میلادی از ایستگاه ، موج گرما تعریف شد. آستانه دمایی متفاوت ماهانه و ایستگاه، منجر به شناسایی موج گرما برای کل ایران گردید. بیشینه آستانه دما در نیمه جنوبی و کمینه در نیمه شمالی و نقش ارتفاعات چشمگیر است، اما بیش ترین امواج گرمایی ایران در نیمه غربی و به سمت شرق کاهش دارند. از منطقه کوهپایه داخلی ایران به سمت شمال و جنوب کشور (سواحل)و مناطق مرکزی، این پدیده اقلیمی کاهش دارد. سری های زمانی نشان می دهد، مجموع فراوانی دهه ای امواج گرما در تمام ماه ها روند افزایشی داشته است، با این تفاوت که ماه های دوره سرد سال روند افزایشی معنادارتری و دوره گرم سال معناداری کمتری دارند. فلات ایران طی دهه 2000 بیش ترین فراوانی امواج گرما را نسبت به دو دهه دیگر تجربه کرده است.
بررسی اثرات آللوپاتیک عصاره اندام¬های مختلف خیار برشاخص¬های رشدی دانهالهای خیار، گوجه فرنگی، فلفل دلمه¬ای وبادمجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه الگوی دمای سطوح فیزیکی در شرایط جوی متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی رفتاری دمای سطوح در طول شبانه روز و نیز در شرایط آب وهوایی گوناگون در محیط های شهری، شاید در زمینه مدیریت و برنامه ریزی شهری کارآمد باشد. در این پژوهش، روند تغییرات دمای اندازه گیری شده چهار پوشش آسفالت، سیمان، خاک و سنگ، در محدوده ایستگاه هواشناسی ژئوفیزیک در شرایط جوی گوناگون واکاوی شد. با توجه به ارتباط بین دمای سطح و دمای هوا، مدل رگرسیونی محاسبه دمای سطوح با دمای هوا انتخاب و دمای برآوردشده با دمای اندازه گیری شده در ایستگاه، واسنجی شد. نتایج روش های آماری نشان داد اختلاف دمای کمینه و بیشینه سطوح (به جز آب به دلیل تأثیر تبخیر) در شرایط آفتابی، حدود 30 درجه سلسیوس است؛ در حالیکه اختلاف آنها در شرایط بارانی، ابری و بادی، به ترتیب به حدود 6، 10 و 20 درجه سلسیوس می رسد. همچنین، در شرایط جوی همراه با بارندگی، علاوه بر وقوع کمترین دامنه دمایی، رفتار دمایی سطوح نسبت به یکدیگر نیز دچار تغییر می شود. نتایج مدل رگرسیونی نشان داد که بیشترین همبستگی بین میانگین دمای هوا و میانگین دمای سطوح وجود دارد. براساس ضرایب همبستگی و ضریب کارایی ناش ساتکلیف، رابطه رگرسیونی مورد استفاده برای تخمین میانگین دمای سطوح، از کارآیی مناسبی برخوردار است.
آشکارسازی تغییرات الگوی مکانی رودخانه هیرمند و تحلیل مورفولوژیکی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیرمند نام رودخانه ای حیات آفرین برای یکی از کانون های جمعیتی در گوشه شرقی کشور است که در منتهی الیه خود بخشی از مرز مشترک ایران و افغانستان را به طول 30 کیلومتر تشکیل می دهد. خشکسالی های پیاپی و زیرساخت های خاص مورفولوژیکی، بستر مناسبی برای تغییرپذیری در الگوی هندسی و استقرار فضایی مجرا و مسیر اصلی این رودخانه فراهم کرده است. درک و استخراج این تغییرات و معرفی ویژگی های مورفولوژیک آن، به سبب فراهم آوری تغییر در حدود مرزی و چالش در الگوی بهره برداری مشترک از آب آن، موضوع مهم و مورد توجه پژوهش حاضر است. برای این امر، الگوی تغییرات مکانی رودخانه در نیم قرن گذشته (1344-1390)، از طریق تحلیل تصاویر سنجش از دوری دو زمانه مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا، طول رودخانه با توجه به الگوی امروزی آن به 13 مقطع فضایی تقسیم و تغییرات هندسی رودخانه برپایه نقشه های بُرداری مستخرج از تصاویر مقدم و مؤخر در هر یک از این مقاطع، به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها بیانگر رخداد تغییر در الگوی هندسی اغلب بخش های رودخانه است؛ به طوری که در تمامی مقاطع مورد بررسی، محور رودخانه تغییرپذیری بین حداقل 5 تا حداکثر 31 درجه را تحمل کرده است. تغییر در الگوی فضایی رودخانه نیز به دنبال تغییر در الگوی هندسی آن شکل گرفته، به طوری که سطح اشغال آن 5/31 درصد افزایش یافته و از رقم 9/1میلیون مترمربع در سال 1344، به بیش از 5/2 میلیون مترمربع در سال 1390 رسیده است . همچنین یافته های پژوهش نشان داد، به سبب تغییر در الگوی فضایی رودخانه، مقادیر مشخصی از اراضی کشور در نوار مرزی واگذار و به طور متقابل، از اراضی همسایه به خاک کشور الحاق شده است. یافته های پژوهش درخصوص عوامل ایجابی تغییر در الگوی فضایی و هندسی رودخانه، علاوه بر تأیید و تأکید بر عوامل ثابت محیطی، مسئله خشکسالی های پی درپی و انسداد بستر توسط ماسه های انباشته شده (حاصل از عمل باد) را عامل محوری و مؤثر این تغییرات می داند.
تحلیل وقایع محیطی هولوسن دشت آزادگان بر اساس توالی و خصوصیات رسوب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت آزادگان در غرب استان خوزستان قرار دارد. این دشت نه تنها وارث مواد حاصل از آبرفت و بادرفت های دوران کواترنری است، بلکه رخدادهای محیط شناسی مانند تغییرات آب وهوایی که بر توالی و خصوصیت های رسوب شناسی تأثیر می گذارد را نیز با خود به همراه دارند. بنابراین، پژوهش پیش رو با هدف شناخت وقایع محیط شناسی، مانند تغییرات اقلیمی هولوسن در دشت آزادگان خوزستان، بر اساس خصوصیات رسوب شناسی انجام شد. برای این کار، دو مغزه رسوبی به عمق ده متر، یکی در منطقه رفیع (محیط دریاچه ای) و دیگری در منطقه جفیر (محیط رودخانه ای) به منظور بررسی خصوصیت های فیزیکی و شیمیایی برداشت شد و سپس در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. در مورد خصوصیت های رسوب شناسی مغزه رفیع، نتایج نشان داد از سطح زمین تا عمق چهار متری، ذرات درشت دانه با بافت سیلتی لومی و از عمق چهار تا ده متری، ذرات ریزدانه با بافت سیلتی رسی وجود دارند. مدل رفتار رسوبی نمونه ها در قسمت اول، بسیار شبیه به محیط رودخانه ای است؛ اما در قسمت دوم، یعنی از عمق چهار تا ده متری، رفتار رسوبی کاملاً متمایز از قسمت اول، و توزیع دانه ها نسبت به عمق با افزایش ذراتی مانند رس و سیلت همراه است، بنابراین می توان نتیجه گرفت، شرایط رسوب گذاری ذرات ریزدانه در مغزه رسوبی رفیع، در محیط رسوبی کم انرژی با شرایط اقلیمی مرطوب تر اتفاق افتاده است؛ اما توالی عمودی رسوبات دلتایی و رودخانه ای در بالای رسوبات ریزدانه دریاچه ای در منطقه را می توان ناشی از پس روی سطح اساس خلیج فارس، به دلیل وجود شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک، به همراه کاهش بارندگی و افزایش انرژی رواناب دانست.
تحلیل ژئومورفولوژیک تشکیل و تکامل خاک (مطالعه موردی: شهرستان جغتای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنوع خاک های موجود در سطح زمین، نتیجه عکس العمل عوامل پنج گانه خاکسازی می باشد و شدت و ضعف هر یک از این عوامل یعنی آب و هوا، موجودات زنده، مواد مادری، پستی بلندی و زمان سبب تشکیل خاکهای متفاوت با خصوصیات و افق های مختلف می گرد. پژوهش حاضر در پی بررسی تشکیل خاک در روی سطوح مختلف ژئومورفیک و تکامل آن در منطقه می باشد. برای دستیابی به این هدف اقدام به برداشت 26 نمونه خاک از بخشهای مختلف دامنه بر طبق مدل 9 واحدی کاتنا گردید. برای تعیین بافت و ویژگیهای خاک آزمایشات هیدرومتری و گرانولومتری روی نمونه های برداشت شده صورت گرفت و نتایج نشان داد که در هر بخش از ناهمواری نوع خاک متفاوتی تشکیل می شود و این خاکها از نظر بافت کاملا متمایزند. همچنین با اندازه گیری عمق خاک در واحد های مختلف ژئومورفیک تغییرات عمق نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده بخوبی نقش عوامل توپوگرافی ژئومورفولوژی و نیز هیدرولوژی را در تشکیل و تکامل خاک منطقه نشان داد. به منظور تعیین نقش عوامل مختلف خاکزا در تشکیل خاک منطقه از تحلیل رگرسیون حداقل مربعات جزئی استفاده شد. مدل تهیه شده حاصل از تحلیل رگرسیون حداقل مربعات جزئی، پس از اثبات برازش مناسب مدل، نشان داد که مهمترین عاملی که در تشکیل خاک منطقه نقش داشته عامل شیب بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد در نظر گرفتن ابعاد چندگانه و پیچیده اثراتی که هر یک از گروههای مربوط به عوامل موثر در تشکیل خاک دارند و مدلسازی برهم کنشهای احتمالی آنها می تواند راهگشای بسیاری از مسائل موجود در رابطه با فرسایش و تنزل کیفیت و کمیت خاکها در سطح کشور باشد.
چشم انداز اقلیم حوضه جنوبی دریای خزر تحت شرایط گرمایش جهانی، مطالعه موردی: مدل گردش کلی HadCM3(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیرحوضه جنوبی دریای خزردرگیر برخی مخاطرات اقلیمی مانند خشکسالی، سیل و بارش برف سنگین بوده است. شبیه سازی رفتار اقلیم آینده این حوضه نقش مهمی در شناخت وضعیت اقلیم و میزان آسیب پذیری احتمالی این مناطق از تغییر اقلیم دارد. در این مطالعه چشم انداز اقلیم آینده برخی ایستگاه های واقع در این حوضه شامل گرگان، بابلسر، رامسر، رشت، بندرانزلی تحت دو سناریوی انتشار A2 و B2 حاصل از برونداد ریزمقیاس شده مدل گردش کلی HadCM3 با روش آماری SDSM در دوره 2099-2011 شبیه سازی گردید. علاوه بر آن برونداد بارش مدل گردش کلی یاد شده به روش دینامیکی توسط مدل PRECIS برای دوره 2099-2070 ریزمقیاس گردید. در هر دو روش ریزمقیاس نمایی، مدل گردش کلی و سناریوهای انتشار یکسان در نظر گرفته شدند. بر اساس نتایج هر دو روش مذکور، میانگین بارش سالانه ایستگاه های منتخب در دهه های آینده کاهش نسبتا چشمگیری خواهند داشت. نتایج ریزمقیاس شده توسط مدل SDSM نشان می دهد که کمترین و بیشترین کاهش بارش سالانه به ترتیب در ایستگاههای گرگان و بابلسر رخ خواهد داد. کاهش یادشده بین 25 درصد در دوره 2039-2011 تحت سناریوی A2 تا 60 درصد در دوره 2099-2070 تحت سناریوی B2 خواهد بود. تعداد رخداد بارش های روزانه با شدت های 10، 20 و 30 میلیمتر در روز،بارش های با آستانه های صدک 95 و 99 در سه دهه 39-2010، 69-2040 و 99-2070 و همچنین تعداد روزهای داغ دوره های آتی در فصول پاییز، زمستان و بهار در تمامی ایستگاه ها (به استثنای فصل بهار گرگان) و تحت هر دو سناریوی A2 و B2 نسبت به دوره مشاهداتی 90-1961 افزایش خواهند یافت. نتایج نشان می دهد که دامنه تغییرات افزایش میانگین دمای حداکثر حوضه در سه دهه 2039-2010 ، 2069-2040 و 2099-2070 به ترتیب 8/1-1، 3/3-9/1 و 1/5-4/2 درجه سلسیوس خواهد بود.
پیش بینی نیاز سرمایش استان فارس با کاربست داده های EH5OM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انرژی مصرفی نه تنها خود تولیدکنندة گازهای گلخانه ای است؛ بلکه میزان مصرف آن جهت گرمایش و سرمایش محیط نیز تحت تأثیر تغییرات اقلیم و گرمایش جهانی ناشی از گازهای گلخانه ای است. هدف از این پژوهش پیش بینی نیاز سرمایش استان فارس در دهه های آینده است. این پژوهش با استفاده از داده های گردش کلی جوّ EH5OM واکاوی شد. داده ها تحت سناریو A1Bکمیتة بین المللی تغییر اقلیم و با تفکیک 75/1 درجة طولی و عرضی اجرا شده اند. با مدل ریزمقیاس نمایی RegCM4، داده های میانگین دمای روزانه به تفکیک 27/0 × 27/0 درجة طول و عرض جغرافیایی که حدوداً نقاطی با ابعاد 30 × 30 کیلومتر مساحت استان را پوشش می دهند تبدیل شدند. جهت محاسبة فراسنج سرمایش نیز از آستانة دمایی 9/23 درجة سانتی گراد استفاده شد. سرانجام میانگین ماهانة درجة ساعت سرمایش در ماتریسی به ابعاد 13140 ×12 محاسبه و نقشه های آن ترسیم گردید؛در مرحلة بعد رابطة عرض، ارتفاع و طول جغرافیایی با درجة روز سرمایش نیز محاسبه و نگاره های آن ترسیم شد. بیشترین نیاز سرمایش در بخش های جنوبی استان در ماه های ژوئن و ژولای به ترتیب با نیاز سرمایش 4200 و 3800 درجه ساعت بیشینه را در استان دارا می باشند. کم ترین میزان نیاز این فراسنج نیز در نوار شمالی به ویژه شهرستان آباده نمایان است. وجود روند مثبت و افزایشی دما در فصل بهار، به ویژه در ماه های می و ژوئن در بیشتر نقاط استان، گرم شدن هوا را در این فصل نسبت به تابستان گویاست که نوید دهندة استفادة بیش از حد از وسایل سرمازا در آینده در فصل بهار است. بیشترین ضریب همبستگی نیاز سرمایش با عرض جغرافیایی را ماه می به میزان 878/0 درصد داراست. نقش عرض جغرافیایی بیش از طول در تغییرات میزان نیاز سرمایش استان می باشد.
ارزیابی کمّی ژئوسایت های نمکی استان سمنان با روش های بریلها و پرالونگ با تأکید بر ژئوسایت های غرب استان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. بدین صورت که، پس از مشخص کردن و تعیین حدود ژئوسایت ها، نخست از میان ۵۰ ژئوسایت نمکی، ۳۵ ژئوسایت بر اساس چهار معیار شهرت، تمامیت، نادربودن، و دانش علمی و با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انتخاب شد. سپس، از روش نوین بریلها و روش پرالونگ برای ارزیابی کمّی ژئوسایت های نمکی استفاده شد. نتایج حاصل از ارزیابی ژئوسایت ها بیانگر آن است که در هر دو روش ژئوسایت های گنبدهای نمکی جنوب سمنان، معدن کوهدشت کهن، و معدن ملحه به ترتیب با کسب بالاترین امتیازات (۶۹/۳، ۵۴۶/۳، و ۵۳/۳) از کل امتیاز ۴ در روش بریلها و ۷۲۲/۰، ۶۸/۰، و ۶۴۶/۰ از کل امتیاز ۱ در روش پرالونگ در رتبه های اول تا سوم قرار گرفته اند و توانایی بسیاری در جذب توریسم و تبدیل شدن به کالای اقتصادی را دارند. نتایج طبقه بندی ریسک خطر اضمحلال ژئوسایت ها با روش بریلها نشان داد که فقط ژئوسایت کوهدشت کهن در ریسک تخریب زیاد قرار دارد و بقیة ژئوسایت ها در طبقة خطر متوسط و کم قرار دارند. همچنین، طبق نتایج روش پرالونگ، عیار بهره وری همة ژئوسایت ها پایین است.
پیش بینی تاریخ های شروع و پایان یخبندان های سبک و سنگین استان کرمانشاه بر اساس برونداد مدل های اقلیمی Bcm2 و Hadcm3 با بهره گیری از ریزگردان LARS–(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، پیش بینی یخبندان های متوسط و شدید سه ایستگاه کرمانشاه، سرپل ذهاب و ک نگاور با استفاده از خروجی مدل ریزگردان لارس در دو دهه آینده می باشد. داده های ورودی مدل های مورد استفاده در این پژوهش شامل متغیرهای بارش، دمای کمینه، دمای بیشینه و تابش در مقیاس روزانه طی دوره زمانی 2012- 1992 می باشند. در پژوهش حاضر با استفاده از خروجی دو مدل اقلیمی HADCM3 و BCM2 تحت سناریوی A1B، وقوع آغاز و پایان یخبندان های زودرس و دیررس متوسط و شدید در سه بازه زمانی 2030- 2011، 2065- 2046 و 2099- 2080 مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل از پردازش مدل LARS-WG به وسیله دو طرح واره Bcm2 و Hadcm3 نشانگر گرم تر شدن این ایستگاه ها در سال های آینده می باشد. شروع یخبندان های متوسط ایستگاه های مذکور با گذشت زمان به سمت فروردین ماه میل می کند. در بین ایستگاه های مورد بررسی، رفتار ایستگاه های کنگاور و کرمانشاه شباهت زیادی به هم داشته اما ایستگاه سرپل ذهاب به دلیل ماهیت گرمسیری خود، رفتاری متفاوت از دو ایستگاه در سال های آینده از خود نشان داد. شروع یخبندان های شدید این ایستگاه ها با گذر زمان به تأخیر افتاده و به سمت بهار پیشروی می کند و از آن طرف، زمان خاتمه آخرین یخبندان های شدید نیز با گذشت زمان و نزدیک شدن به پایان دوره پیش بینی شده، به سمت ابتدای زمستان و حتی تا بهمن ماه در ایستگاه سرپل ذهاب نیز می رسد. با توجه به نتایج حاصل از پردازش مدل های مذکور، در سال های آتی از ت عداد روزهای یخبندان متوسط و ش دید این ایستگاه ها کاسته ش ده و رون د دمایی این ایستگاه ها رو به افزایش خواهد گذاشت.
تأثیر فعالیّت تکتونیکی بر مورفولوژی نیمرخ طولی رودخانه مطالعه موردی: رودخانه پل رود (شمال ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیمرخ طولی رودخانه ها اطلاعات ارزشمندی در مورد تغییرات شرایط حاکم بر حوضه های آبریز در اختیار می گذارد. به همین علت این موضوع همواره مورد علاقه محققان مختلف بوده است. با بررسی شکل نیمرخ طولی رودخانه ها می توان وضعیت فعالیّت های تکتونیکی در منطقه را مورد بررسی قرار داد. در این تحقیق، شکل نیمرخ طولی حوضه ی آبریز رودخانه پل رود و عوامل مؤثر بر آن بررسی شد. جهت انجام این پژوهش، محدوده ی مورد بررسی را به 10 حوضه و زیر حوضه تقسیم و در هر یک از این حوضه ها زیر حوضه ها، نوع جریان، میزان فعالیّت های تکتونیکی و نقاط خروج از حالت توازن در شکل نیمرخ طولی رودخانه را مشخص نمودیم. در ارزیابی تکتونیک نیمرخ رودخانه های حوضه ها و زیر حوضه های مورد بررسی از برخی از شاخص های تکنونیک فعال Hi ، شاخص SL و همچنین ترسیم نمودار Ds استفاده شده است. نتایج به دست آمده از محاسبه ی شاخص های انتگرال هیپسومتری و شاخص SL در این حوضه ها زیرحوضه ها نیز بیانگر نرخ ملایم فعالیّت های تکتونیکی و بالاآمدگی است. عامل تشکیل نیک پوینت ها و شکست ها در حوضه و زیرحوضه های پل رود، شلمان و جیرکل تغییرات لیتولوژی می باشد. به عبارتی تغییرات لیتولوژی در این 3 حوضه و زیرحوضه سبب عدم توازن شکل نیمرخ طولی رودخانه شده است. مقدار انتگرال هیپسومتری در حوضه ی زیرحوضه های پل رود، شلمان و جیرکل به ترتیب برابر با 79/0، 59/0 و 38/0 است. این مقادیر حاکی از میزان نسبتاً بالای فعالیّت های تکتونیکی در این 3 حوضه است، با این حال در این حوضه ها و زیر حوضه ها عامل تشکیل شکست ها و عدم توازن در نیمرخ طولی رودخانه، تغییرات لیتولوژی است. مقادیر انتگرال هیپسومتری در زیرحوضه های سله چال، عسگرآباد، چالک رود و سرخ قله بترتیب 54/0، 6/0، 45/0 و 44/0 است که نشان از نرخ ملایم تکتونیک در زیرحوضه های چالک رود و سرخ قله و نیز نرخ نسبتاً بالای تکتونیک در زیرحوضه های عسگرآباد و سله چال است. عامل ایجاد عدم تعادل و شکست در نیمرخ طولی رودخانه در این حوضه و زیرحوضه ترکیبی از عوامل تکتونیک و لیتولوژی است. بیشترین آنومالی شاخص SL در زیر حوضه های عسگرآباد، شلمان، سله چال است که از لحاظ لیتولوژی در رده بالا و مقاوم می باشند، بقیه آنومالی های حوضه ها و زیر حوضه های ناحیه ی مورد مطالعه دارای مقادیر شاخص SL متوسط تا پایین هستند، در نهایت با بررسی انجام گرفته در این حوضه و نتاج حاصل مشخص گردید که شکل نیمرخ طولی رودخانه پل رود بیشتر تابع تغییرات لیتولوژی است و فرآیندهای تکتونیکی تأثیر کمتری در آن داشته اند.
تعیین تاریخ های کاشت گلرنگ بهاره در استان اصفهان با استفاده از دما و مدل رقومی ارتفاع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشت بهاره گلرنگ در بسیاری از مناطق استان اصفهان، بر اساس تقویم زمانی مرسوم و دیرتر از زمان کاشت آن از لحاظ حرارتی صورت می گیرد. برای تعیین تاریخ های کاشت گلرنگ در استان اصفهان، از داده های دمایی 51 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی استان اصفهان استان های همجوار آن استفاده شد. پهنه استان با استفاده از میانگین دمای شبانه روزی و به کمک روش کریجینگ به سه ناحیه دمایی تقسیم شد. در هر ناحیه دمایی، تاریخ کاشت مناسب تعیین و نقشه های مربوطه در سامانه اطلاعات جغرافیایی با استفاده از مدل رقومی ارتفاع ترسیم شدند. بر اساس نتایج، در ناحیه دمایی اول که مناطق با ارتفاع کمتر از 1511 متر را دربرمی گیرد، زمان کاشت مناسب گلرنگ از نیمه اول بهمن آغاز شده و تا نیمه اول اسفند ادامه می یابد. در ناحیه دمایی دوم که مناطق با ارتفاع بین 1511 تا 1925 متر را شامل می شود، زمان کاشت مناسب از نیمه دوم اسفند آغاز شده و تا نیمه اول فروردین ادامه خواهد یافت. زمان کاشت مناسب در ناحیه دمایی سوم که نقاط با ارتفاع بیشتر از 1925 متر را پوشش می دهد، از نیمه دوم فروردین آغاز می شود و تا نیمه دوم اردیبهشت ادامه می یابد.
برآورد فرسایش خاک و تولید رسوب در حوضه آبخیز رودخانه زال با استفاده از روش های پسیاک، پسیاک اصلاح شده و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبخیز رودخانه زال در جنوب شهرستان خلخال و جنوب استان اردبیل واقع شده است و یکی از زیر حوضه های حوضه آبریز رودخانه قزل اوزن است. هدف پژوهش پیش رو، ارزیابی و مقایسه فرسایش خاک و حجم رسوب تولیدی حوضه آبخیز رودخانه زال با استفاده از مدل های پسیاک و پسیاک اصلاح شده (ام. پسیاک) است. در این پژوهش با تفکیک حوضه به چهار زیرحوضه لرد، زال، کلبندرود و دره چای، میزان فرسایش خاک و تولید رسوب کل حوزه آبخیز و زیرحوضه های آن با استفاده از روش های پسیاک و پسیاک اصلاح شده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که در مدل پسیاک کل حوضه آبخیز و زیرحوضه های کلبندرود، دره چای و لرد، از نظر شدت فرسایش، در کلاس و شدت رسوب دهی متوسط و زیرحوضه زال در کلاس و شدت رسوب دهی زیاد قرار دارند. رسوب ویژه به وسیله مدل پسیاک در کل حوضه 6/388، زیرحوضه زال 9/520، زیرحوضه کلبندرود 8/409، زیرحوضه دره چای 1/357 و زیرحوضه لرد 1/311 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال برآورد شده است، در حالی که در مدل ام. پسیاک کل حوضه آبخیز و زیرحوضه های کلبندرود، دره چای و لرد، از نظر شدت رسوب دهی، در کلاس و شدت رسوب دهی کم و زیرحوضه زال در کلاس و شدت رسوب دهی متوسط قرار گرفت و رسوب ویژه در کل حوضه 1/195، زیرحوضه زال 1/263، زیرحوضه کلبندرود 206، زیرحوضه دره چای 179 و زیرحوضه لرد 5/155 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال برآورد شد.
گرمایش جهانی و تغییرات ضخامت جو طی دوره سرد سال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از این تحقیق بررسی تغییرات ضخامت جو و ارتباط آن با تغییرات دمایی در طی دوره سرد سال است. برای نیل به این هدف اقدام به استخراج داده های ارتفاع ژئوپتانسیل و دمای تراز 1000 هکتوپاسکال برای سال های 1960 تا 2020 میلادی از سایت NCEPNCAR شده است. در گام بعدی با استفاده از امکانات برنامه نویسی گردس اقدام به استخراج عددی ضخامت جو بین تراز های 1000 تا 500 هکتوپاسکال به واحد متر و داده های دمای تراز 1000 هکتوپاسکال به درجه سانتی گراد شده سپس به منظور بررسی دقیق تر 60 سال آماری به چهار دوره 15 ساله تقسیم شده است. توزیع مکانی میانگین 15 ساله و میانگین بلند مدت 60 ساله و همچنین ناهنجاری های مثبت نشان داد که طی دوره اول تا دوره چهارم ضخامت جو افزایش قابل توجه ای داشته و این افزایش در دوره چهارم به حداکثر خود رسیده است. بررسی روند در دوره اول کاهش ضخامت جو را برای کل ایران نشان داده ولی با آغاز سال 1976(آغاز دوره دوم) شاهد روند افزایشی شدید ضخامت جو بوده ایم که این روند افزایشی تا دوره چهارم ادامه داشته است. نتایج ضریب هبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط معناداری بین تغییرات ضخامت جو و تغییرات دمای دوره سرد ایران در سطح 95 درصد اطمینان وجود دارد. از لحاظ مکانی این همبستگی در پهنه غرب، شمال غرب و جنوب غربی کشور به بالاترین حد خود می رسد. در نتیجه می توان بیان داشت که ضخامت جو ایران طی سال های اخیر روند افزایشی محسوس و معناداری داشته و یکی از علل آن تغییر ماهیت جریانات ورودی به ایران و البته گرمایش جهانی می باشد.
ارزیابی و تهیه نقشه آسیب پذیری آلودگی آبخوان کارستی مانشت با استفاده از مدل ریسک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی آسیب پذیری و تهیه نقشه پهنه بندی خطر، راهکاری مهم در مدیریت منابع آب کارست به شمار می رود. با توجه به وجود ژئومورفولوژی کارست توسعه یافته در مناطق نیمه خشک غرب ایران و دیگر شرایط طبیعی منطقه، انتشار آلودگی در این منابع کارستی سریع و گسترده است. هدف از این پژوهش، ارزیابی آسیب پذیری و تهیه نقشه آسیب پذیری آبخوانِ تاقدیسِ مانشتِ غرب ایران، در برابر انتشار آلودگی با استفاده از مدل ریسک و ارائه راهکارهای مدیریتی برای حفظ این منابع است. این مدل با استفاده از پنج پارامتر سنگ مادر آبخوان، میزان نفوذ، نوع خاک، تحول کارست و اپی کارست، به ارزیابی آسیب پذیری منابع آب کارست در برابر آلودگی می پردازد. نتایج نشان می دهد بخش هایی که آسیب پذیری متوسط، زیاد و خیلی زیاد دارند، 73/96 درصد مساحت منطقه را در بر گرفته اند که از آسیبپ پذیری بالای این آبخوان در برابر آلودگی محیطی حکایت دارد. مناطق با آسیب پذیری بالا، در رأس تاقدیس و در محدوده سینکول ها و چاله های بسته قرار دارند و این امر مؤید نقش ژئومورفولوژی کارست و توسعه کارست در میزان آسیب پذیری بالای آبخوان است. این مدل از کارایی مطلوبی برای انجام مطالعات آسیب پذیری منابع آب کارست برخوردار است. در این راستا عوامل مدیریتی، همچون تعیین حریم سینکول ها و چاله های بسته و جلوگیری از ورود عوامل آلاینده به این مناطق، جلوگیری از تخریب جنگل ها، انجام محاسبات هیدرولوژیکی و تعیین حریم آبخوان برای اقدامات مدیریتی پیشنهاد می شود.