فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
دماهای کرانگین عناصر آب و هوایی هستند که در قالب مخاطرات اقلیمی بر عوامل اقتصادی و اجتماعی تأثیر دارند و شناخت و پیش بینی آن ها به منظور برنامه ریزی در زمینه های کشاورزی، صنعتی و اقتصادی ضروری می باشد. از طرف دیگر این تغییرات به شدت با نوسانات جوی - اقیانوسی کلان مقیاس مرتبط اند. با توجه به این موضوع، تبیین اندرکنش دماهای کرانگین ایستگاه های غرب کشور و نوسان مدیترانه شرقی، از اهداف مهم این مطالعه می باشد. برای بررسی تأثیر نوسان مدیترانه شرقی بر تغییرات دماهای کرانگین ایستگاه های غرب ایران، از روش های همبستگی پیرسون، روند خطی و پلی نوم یال استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان می دهد در فاز منفیدمای کرانگین بیشینه از 09/0 تا 85/0 و دمای کرانگین کمینه 1 درجه نسبت به میانگین دوره آماری افزایش یافته است. برعکس در فاز مثبت دمای کرانگین بیشینه از 1/0 تا 4/0 و دمای کرانگین کمینه از 06/0 تا 56/0 درجه سانتی گراد نسبت به میانگین دوره آماری کاهش داشته است. تأثیر EMO بر دماهای کرانگین در فصل بهار قوی تر از فصل زمستان بوده است. بیشترین همبستگی ماهانه بین دماهای کرانگین و این الگو در ماه مارس بوده است. دماهای کرانگین کمینه با تراز 300 و دماهای کرانگین بیشینه با تراز 500 هکتوپاسکال الگوی مدیترانه شرقی بالاترین همبستگی داشته اند.
کاربرد مدل RegCM4در تحلیل ساختار سینوپتیک موج گرمای جولای 2000 استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل سینوپتیک و بررسی ساختار امواج گرمایی استان خوزستان است. برای شناسایی ساختار گردش جو، هنگام وقوع موج گرما در این منطقه، از بررسی های آماری، سینوپتیک و ریزگردانی استفاده شده است؛ بدین منظور داده های خام روزانه بیشترین دمای دوره ی گرم سال (ژوئن- سپتامبر) 13 [nyh1] ایستگاه سینوپتیک در منطقه ی جنوب غرب ایران با طول دوره ی آماری مختلف از سازمان هواشناسی کشور دریافت و استفاده شده است. براساس نتایج بررسی های آماری، روز 1 [nyh2] جولای 2000 به عنوان گرم ترین روز در گرم ترین موج دوره ی آماری به منظور انجام بررسی های دقیق تر و ریزگردانی انتخاب شد. نتایج تحلیل سینوپتیک نشان داد که از یک سو در سطح زمین به دلیل وجود شرایط وضعیت کم فشار با منشأ کم فشارهای حرارتی گنگ و شبه جزیره ی عربستان و پرارتفاع مستقل غرب آسیا در تراز 500 هکتوپاسکال و از طرف دیگر به دلیل انتقال هوای گرم، از عرض های پایین و هم از مناطق خشک داخل ایران به سوی منطقه ی مورد مطالعه، گرمای شدید روز یادشده به وقوع پیوسته است. نتایج خروجی از ریزگردانی مدل RegCM4 نشان داد که در سطح زمین بر زاگرس کم فشار قوی[nyh3] و در ترازهای بالای جو یک پرارتفاع دقیقاً بر آن منطبق شده است که این پرارتفاع سبب نزول بی درو[nyh4] هوای خشک شده و گرمای شدیدی را ایجاد کرده است. در این مطالعه معلوم شد که نقش پرارتفاع زاگرس در وقوع و تشدید امواج گرمایی خوزستان کاملاً بارز است.
مطالعه تغییرات ژئومورفولوژی بستر رودخانه کارون و علل آن از سال 1954 تا 2011 (1334تا 1391)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه تغییرات مورفولوژیک رودخانه ها و رابطه آن با عوامل تأثیر گذار طبیعی و انسانی به طور گسترده ای به عنوان یک ابزار مفید به منظور مشخص نمودن روند تکاملی رودخانه ها و برنامه ریزی درست برای حفاظت و بازسازی رودخانه ها شناخته شده است. استان خوزستان با برخورداری از جریان رودخانه های دائمی بزرگ، نقش مهمی را در چرخه حیاتی آب کشور ایفا نموده و سهم قابل توجهی از اهداف توسعه پایدار در بخش آب و کشاورزی را به خود اختصاص داده است. در این میان رودخانه کارون به عنوان بزرگ ترین رودخانه ایران همه ساله حجم آب قابل توجهی را به دشت خوزستان و نهایتاً خلیج فارس روانه می سازد. این مطالعه به بررسی تغییرات ژئومورفولوژیکی رودخانه کارون با استفاده از تفسیر عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای تجزیه وتحلیل آماری هیدرو اقلیمی و آنالیزهای رسوب شناسی در محدوده شهر اهواز می پردازد. ابتدا با استفاده از عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای Landsat و IRS تغییرات مکانی و زمانی بستر رودخانه طی سال های 1954، 2000 و 2011 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و سپس به بررسی علل این تغییرات پرداخته شد. نتایج حاصل از بررسی ها نشان داد که طی 57 سال تغییرات چشمگیری در مورفولوژی رودخانه ازجمله تغییر در عرض رودخانه به ویژه در محدوده شهر اهواز، تغییر در مئاندرها و ایجاد جزایر رسوبی به وجود آمده است. همچنین آنالیز رسوبات جزایر نشان داد رسوبات تشکیل دهنده جزایر حاصل سیلاب های متعدد بوده که در محیطی آرام نهشته گذاری شده اند. علل اصلی ایجاد تغییرات کاهش دبی به دلیل ساخت سدهای متعدد در بالادست، ساخت پل های متعدد در مسیر رودخانه به ویژه در محدوده شهر اهواز، عوامل زمین شناسی و پوشش گیاهی می باشد. به طورکلی انسان و دخالت های آن مهم ترین عامل تغییرات مورفولوژی بستر رودخانه کارون می باشد.
پیش بینی زمانی و مکانی سطح آب زیرزمینی با استفاده از روش های هوش مصنوعی و زمین آمار (مطالعه موردی: آبخوان دشت دوزدوزان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نبود منابع آب سطحی دائمی در بسیاری از نقاط کشور باعث اضافه برداشت آب از منابع محدود زیرزمینی شده است. در دشت دوزدوزان که در حوضه آبریز دریاچه ارومیه قرار دارد، به دلیل عدم جریان سطحی دائمی برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی باعث ایجاد متوسط افت 76 سانتی متر در سال شده است. هدف از این تحقیق پیش بینی سطح آب زیرزمینی در این دشت با استفاده از روش های هوش مصنوعی و زمین آمار می باشد. در ابتدا با استفاده از روش خوشه بندی مرتبه ای (HCA) پیزومترها دسته بندی شدند. با انجام آنالیز حساسیت، داده های ماهانه سطح آب، بارش و تبخیر هرکدام با یک تأخیر زمانی طی دوره 10 ساله (91-82) به عنوان ورودی های مدل انتخاب شدند. پس از نرمال سازی داده ها مدل سازی با شبکه های عصبی (ANNs) انجام شد. به منظور بررسی بیشتر شبیه سازی با مدل فازی ساگنو (SFL) نیز انجام شد. برای مقایسه نتایج دو مدل شاخص های آماری جذر میانگین مربعات خطا و ضریب تبیین به کار گرفته شدند. با توجه به برتری مدل ANNs، مدل کریجینگ و کوکریجینگ عصبی برای پیش بینی مکانی سطح ایستابی انتخاب شدند و پیش بینی مکانی با هر دو مدل انجام شد. نتایج نشان داد که مدل کوکریجینگ با در نظر گرفتن پارامتر ثانویه توپوگرافی نسبت به مدل کریجینگ پیش بینی دقیق تری داشته است. براساس نتایج به دست آمده با افزایش بازه زمانی پیش بینی خطای مدل ترکیبی (کوکریجینگ عصبی) افزایش می یابد که بیش تر به دلیل افزایش خطای مدل شبکه عصبی مصنوعی با افزاییش بازه زمانی پیش بینی می باشد و خطای مدل زمین آمار ( کوکریجینگ) نامحسوس به نظر می رسد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه و شبکه عصبی مصنوعی (مطالعه موردی: حوضه آذرشهر چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی حساسیت زمین لغزش مهم ترین گام در تهیه نقشه خطر زمین لغزش است. هدف اصلی از این مطالعه، بررسی و مقایسه نتایج حاصل از دو مدل شبکه عصبی مصنوعی(ANN) و فرآیند تحلیل شبکه ای(ANP) در پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آذرشهر چای می باشد. برای انجام این تحقیق با بررسی منابع و نظر کارشناسان، فاکتورهای مؤثر در وقوع زمین لغزش (شیب ، جهت شیب ، طبقات ارتفاعی ، لیتولوژی ، کاربری زمین ، فاصله از رودخانه ، فاصله از گسل ، فاصله از جاده) در محیط Arc GISآماده شده و با لایه پراکنش زمین لغزش ها تطابق داده شد و اطلاعات مربوط به زمین لغزش ها در هر یک از لایه های اطلاعاتی به صورت کمی به دست آمد. سپس با استفاده از ابزار Arc GIS و تجزیه وتحلیل های صورت گرفته در هر دو مدل ، اهمیت هرکدام از لغزش های رخ داده بررسی و نقشه های پهنه بندی زمین لغزش تولید شد. ارزیابی نتایج به دست آمده از فرآیند تحلیل شبکه ای و شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از ضریب آماری کاپا نشان می دهد که شبکه عصبی مصنوعی با ضریب 74/۰ نسبت به فرآیند تحلیل شبکه ای با ضریب 72/0 از دقت بیشتری در پیش بینی زمین لغزش در حوضه آذرشهر چای برخوردار است. همچنین بر اساس پهنه بندی صورت گرفته با استفاده از مدل فرآیند تحلیل شبکه ای نتایج به دست آمده نشان می دهد که 13/7، 44/28، 13/37، 14/23، 27/3 درصد از مساحت منطقه به ترتیب در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرارگرفته و در مدل شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب 49/5، 61/32، 05/32، 22/23، 73/5 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرارگرفته است.
ارزیابی خطر ریسک زمین لغزش حوضه آبخیز طالقان رود بر پایه ردیابی الگوهای همدید منجر به مخاطرات ژئومورفودینامیکی (مطالعه موردی زمین لغزش های ناشی از بارش های 14-31 مارس 1998)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رخداد مخاطرات ژئومورفودینامیکی عوامل متعددی دخیل اند. هرچه دامنه شناخت این مخاطرات گسترده تر شود، مدیریت و کاهش خسارت های ناشی از وقوع آن ها امکان پذیرتر خواهد بود. پژوهش حاضر در همین راستا با رویکرد تحلیلی_ کمی به بررسی مسیر الگوهای همدید منجر به این مخاطرات می پردازد. قلمرو مکانی پژوهش، البرز شمالی و زاگرس شمال غربی است. به طورکلی در این محدوده و در این مقطع زمانی، 74 مورد زمین لغزش از بانک اطلاعاتی زمین لغزش ها ثبت شده که 9 مورد دارای تاریخ دقیق وقوع بودند که برای تحلیل انتخاب شدند. نتایج حاصل نشان داد که گر چه محدوده مطالعاتی به دنبال بارش های این دوره زمین لغزش هایی به وقوع پیوسته است اما به لحاظ تفاوت های محیطی و عملکرد الگوهای همدید نحوه تأثیرگذاری بارش متفاوت بوده است. پراکنش مکانی بارش تجمعی، نقش ارتفاعات زاگرس را در دریافت بارش های نازل شده مثبت ارزیابی می نماید. تحلیل داده های بارش نشان داد توزیع بارش در طول سال در البرز شمالی منظم تر بوده است. این ویژگی سبب افزایش حجم رطوبت خاک شده، تحت چنین شرایطی رخداد زمین لغزش ها با بارشی کمتر نشان دهنده آستانه کمتر بارش برای وقوع زمین لغزش می باشد؛ درحالی که در زاگرس شمال غربی بخش قابل توجهی از بارش سالانه در مقطع زمانی کوتاهی نازل می شود که ممکن است سبب بروز سیل یا زمین لغزش گردد. سامانه های ورودی منجر به مخاطره، مسیر اروپای شمالی- دریای سیاه- شرق مدیترانه، مسیر شمال آفریقا (لیبی)- جنوب مدیترانه-شرق مدیترانه، مسیر شرق مدیترانه-شمال عراق-دریای خزر، مسیر غرب مدیترانه- شرق مدیترانه- دریای خزر و مسیر شمال آفریقا (سودان)- عربستان- خلیج فارس مسیر سامانه های کم فشار مؤثر در ایجاد بارش در دوره مطالعاتی بوده اند.
مناطق مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک کنونی و آخرین دوره یخچالی درکوهستان بیدخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد ژئومورفولوژی یخچالی در مناطق کوهستانی نقش بسزایی در شناخت وضعیت اقلیمی گذشته و بازسازی شرایط مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک حاکم در کواترنری پسین دارد. هدف این پژوهش، تعیین و بازسازی مرزهای مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک در آخرین دوره یخچالی وورم و شناسایی مرزهای این قلمروها در کوهستان بیدخوان می باشد. به این منظور، از روش های توصیفی و مطالعه ی کتابخانه ای، بازدیدهای میدانی برای شناسایی اشکال و درنهایت روش تحلیلی استفاده شده است. نقشه های توپوگرافی1:25000 ، عکس های هوایی منطقه به مقیاس 1:55000 سال 1334 و 1:20000 سال 1344 و داده های اقلیمی دما و بارش ماهانه و نرم افزار Arc GIS 9.3ابزارها و داده های مورداستفاده در پژوهش هستند. در این راستا، با استفاده از عکس های هوایی و بازدیدهای میدانی، تعداد 32 سیرک در منطقه شناسایی شد. سپس از میان روش های پنج گانه پورتر برای بازسازی خطّ تعادل برف و یخ گذشته، روش ارتفاع کف سیرک برای برآورد حد برف مرز آخرین دوره یخچالی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد در حال حاضر مرز پائین قلمرو قاره ای خشک به طور متوسط در ارتفاع 3150 متری، قلمرو نیمه خشک ارتفاعات 2500 تا 3150 متری را شامل می شود. بر اساس مرز برف تعیین شده در آخرین دوره یخچالی کواترنر حد پائینی قلمرو مجاور یخچالی 3166 متر می باشد که منطبق با برف مرز پیشین می باشد و ارتفاعات کمتر از 3166 متر تحت قلمرو قاره ای خشک بوده اند.
آنالیز سری زمانی موقعیت ایستگاه دائمی GPS با استفاده از اتورگرسیو میانگین متحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، استفاده از مدل های احتمال اتورگرسیو میانگین متحرک(ARMA) به منظور مدل سازی سری زمانی موقعیت روزانه ایستگاه دائمی GPS می باشد. موقعیت های روزانه ایستگاه دائمی LLAS در منطقه کالیفرنیای جنوبی از شبکه SCIGN با پوشش زمانی هفت سال از ژانویه 2000 تا دسامبر 2006 جهت ایجاد سری زمانی موقعیت و آنالیز آن انتخاب گردیده است. براساس سری زمانی موقعیت روزانه و استفاده از روش کمترین مربعات وزن دار، پارامترهای ژئودتیکی مانند: ترند خطی، نوسانات سالیانه و نیم سالیانه و نیز آفست ها به طور همزمان برای ایستگاه دائمی LLAS برآورد شده اند. در این مطالعه، توابع خود همبستگی(ACF) و خودهمبستگی جزئی(PACF)،به عنوان ابزارهای مطالعاتی برای شناسایی رفتار سری زمانی موقعیت روزانه ایستگاه دائمی GPS مورد استفاده قرار می گیرند و امکان بررسی وابستگی داده های روزانه سری زمانی موقعیت را فراهم می نمایند. با توجه به اینکه ممکن است چند مدل احتمالاتی متفاوت برای یک سری زمانی موقعیت روزانه مناسب باشند، لذا محک اطلاعات آکاییک در مرحله شناسایی و انتخاب مدل مفید، مورد استفاده قرار گرفته است.در این مطالعه، نتایج عددی نشان می دهند که بهترین مدل احتمالاتی اتورگرسیو میانگین متحرک برای ایستگاه دائمی LLAS از مرتبه (1,1) برای جهت N می باشد. همچنین مدل احتمالاتی (ARMA(2,1 برای جهت E مناسب ترین مدل میباشد در حالی که برای جهت U مدل احتمالاتی (ARMA(1,2 بهترین مدل است. بعد از برآورد یک مدل احتمالاتی مناسب برای سری زمانی موقعیت روزانه ایستگاه دائمی GPS، می توان آن سری زمانی موقعیت را همراه با ترند و مؤلفه های فصلی پیش بینی کرد.
تعیین و اولویت بندی شاخص های موثر در بیابان زایی با استفاده از مدل تاپسیس و تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی موثرترین شاخص های بیابان زایی و تعیین اولویت و اهمیت آنها با استفاده از روش های سیستماتیک و نظامند مانند روش های تصمیم گیری چند معیاره می تواند باعث افزایش بهره وری پروژه های کنترل و احیای مناطق در خطر بیابان زایی و جلوگیری از هدر رفت سرمایه گذاری شود. بنابراین در پژوهش حاضر به منظور تعیین موثرترین شاخص ها و اولویت بندی و وزن دهی آنها از روش های تاپسیس و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. ابتدا 32 شاخص مهم و تاثیرگذار با استفاده از تحقیقات صورت گرفته در این زمینه در ایران و جهان و مدل های ارزیابی موجود تعیین و از طریق پرسشنامه به وسیله کارشناسان مربوطه نمره دهی شدند. با کمک روش آنتروپی شانون، معیارهای مناسب برای ارزشیابی شاخص ها، وزن دهی و سپس با بکارگیری روش تصمیم گیری رتبه ای تاپسیس موثرترین شاخص های برای مدیریت و مقابله با بیان زایی تعیین و با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی، وزن دهی و اولویت بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که معیار حساسیت به تغییرات جزئی با وزن 341/0 دارای بالاترین اهمیت و معیار هزینه و زمان با وزن 111/0 دارای کمترین اهمیت در بین معیارهای مورد بررسی هستند. از میان 32 شاخص رتبه بندی شده 20 شاخص به عنوان موثرترین شاخص ها تعیین شد که شاخص های بارش سالیانه، شوری آب، درصد پوشش گیاهی از اهمیت بالایی برخوردار هستند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که شاخص تغییر کاربری اراضی با وزن 217/0 و شاخص بارش سالیانه با وزن 166/0به ترتیب بالاترین اولویت را در بین شاخص های انسانی و طبیعی دارند و بنابراین در مدیریت و مقابله با بیابانی شدن باید در اولویت قرار گیرند.
حساسیت پذیری اکوریژن های خراسان رضوی به بیابان زایی بر پایه ارزیابی چرخه حیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی درجة حساسیت اکوریژن های خراسان رضوی، یکی از استان های مستعد شرایط تخریب و بیابانی شدن اراضی، به پدیدة بیابان زایی با استفاده از الگوی ارزیابی چرخة حیات (LCA) است. اکوریژیون ها مناطقی با شرایط اقلیمی تقریباً یکسان و تحت ماکرواقلیم ها با فرم غالب پوشش گیاهی است. ابتدا نقشة اکوریژن های منطقة مطالعاتی تهیه و در کلاس فراخشک سرد، خشک بیابانی فراسرد، خشک بیابانی سرد، خشک بیابانی معتدل، نیمه خشک فراسرد و نیمه خشک سرد طبقه بندی شد. سپس شش شاخص اصلی ضریب خشکی، کاربری اراضی، فرسایش بادی، فرسایش پذیری خاک، شوری و پوشش گیاهی با استفاده از تکنیک دلفی در منطقة مطالعاتی انتخاب و ارزیابی شد. درجة اهمیت هر شاخص با استفاده از الگوریتم آنتروپی برآورد شد. در نهایت، نقشة حساسیت پذیری بیابان زایی منطقه مورد مطالعه با استفاده از میانگین گیری هندسی تهیه شد. نتایج نشان داد که بیشترین درجة تأثیر مربوط به شاخص خشکی و پس از آن فرسایش بادی به ترتیب به میزان 37/0 و 22/0 است. همچنین، نتایج پژوهش مشخص کرد که در خراسان رضوی، اکوریژن خشک بیابانی معتدل دارای بیشترین میزان حساسیت پذیری به بیابان زایی است.
تأثیر پدیده های ساختاری و مورفولوژیکی در ظهور، تغذیه و گل آلود شدن چشمه ی گرداب در شمال شرق اندیمشک استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۹
87 - 112
حوزههای تخصصی:
چشمه کارستی گرداب (منگره) با متوسط تخلیه ی سالانه بیش از 330 لیتر بر ثانیه از بزرگ ترین چشمه های کارستی شهرستان اندیمشک به حساب می آید. هدف از انجام این تحقیق بررسی زمین شناسی ساختمانی، مورفولوژی منطقه و تعیین عوامل مؤثر بر نحوه ی ظهور، تغذیه و گل آلود شدن چشمه گرداب می باشد. در این راستا مطالعات چینه شناسی، لیتولوژی، ساختاری و مورفولوژیکی انجام شده است. به این منظور، علاوه بر اینکه در 20 ایستگاه (بالا دست چشمه ها) برداشت درزه و شکستگی انجام شده است و خصوصیات شکستگی ها شامل مختصات، میزان بازشدگی و فاصله ی آنها اندازه گیری شده است، در محیطGIS با استفاده از تابع density از ابزار Spatial analyst، نقشه ی هم تقاطع شکستگی های منطقه تهیه شده و در نهایت مدل تفهیمی هیدروژئولوژیکی از وضعیت تغذیه ی چشمه ی گرداب ارائه شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که شکستگی ها، زون گسلی بالارود، گ سل های موجود در منطقه و فروچاله ی چالاب در ظهور، تغذیه و گل آلود شدن چشمه ی گرداب نقش اساسی دارند. با این وجود که شیب توپوگرافی و شیب لای ه های کوه چائونی به سمت چشمه ی گرداب م ی باشند و آب را به سمت چشمه ی انتقال می دهند، ولی مهم ترین پارامتر در ظهور، انتقال آب به چشمه و گل آلود شدن آن، گسل های موجود در منطقه مانند گسل های منگره، چاره و ورنا می باشند. با توجه به اطلاعات به دست آمده علت ایجاد گل آلود شدن آب چشمه ی گرداب در هنگام بارندگی، فروچاله ی چالاب می باشد.
تأثیر هیدروژئومورفولوژی آبخوان دشت نورآباد ممسنی بر آب زیرزمینی منطقه با استفاده از GIS
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۳ بهار ۱۳۹۵ شماره ۶
55 - 73
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضر با هدف شناخت و تبیین عوامل ژئومورفولوژی دشت و ارتباط آن ها با منابع آب زیرزمینی و نیز تهیه ی نقشه های کاربردی در راستای شناخت و مدیریت محیط در این آبخوان، تدوین شده است. منطقه ی مورد مطالعه، شامل آبخوان دشت نورآباد در محدوده ی حوضه ی آبریز دشت نورآباد از زیرحوضه های آبریز هندیجان جراحی در شمال غرب استان فارس می باشد. در این پژوهش از روش های میدانی و تحلیل آماری استفاده شده است. از روش درون یابی، جهت بررسی وضعیت منابع آب زیرزمینی آبخوان و از روش همبستگی پیرسون، جهت بررسی ارتباط بین اشکال ژئومورفولوژی با پارامتر های منابع آب استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مخروطه افکنه ها و دشت سیلابی، بیشترین میزان همبستگی را با منابع آب زیرزمینی در سطح 99% دارند که ناشی از وجود رسوبات آبرفتی و نفوذپذیر که نقش مهمی در تغذیه آبخوان دشت داشته است و کمترین میزان تغذیه مربوط به وجود گسل رورانده است که آب های نفوذی قبل از رسیدن به آبخوان از طریق زیرزمین از حوضه خارج می شوند و مانع از تغذیه ی آبخوان می شود. همچنین کیفیت منابع آبی دشت نشان داد که هدایت الکتریکی در بخش های جنوبی و مرکزی آبخوان دشت، به دلیل وجود سازندهای گچی و مارنی که در بخش های جنوبی بیشتر است و اسیدیته آب در کل منطقه حدود 7 و خنثی می باشد.
تحلیل همدیدی و دینامیکی پدیده گرد و غبار و شبیه سازی آن در جنوب غرب ایران در تابستان 1384(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات زیست محیطی کشور ما وقوع رخداد توفانهای گردوغبار به ویژه در استانهای غربی و جنوبغرب کشور است. در این مطالعه، به بررسی توفان شدید و فراگیر مرداد ماه 1384 می پردازیم که در آن بخش وسیعی از کشور تحت تأثیر این توفان قرار گرفت. ملاک انتخاب روزهای گرد و غباری شاخص، گزارش گرد و غبار در اکثر ایستگاهها، حداقل دید و حداکثر تداوم می باشد. ابتدا جدول حداقل دید افقی روزانه با کمک داده های سازمان هواشناسی در 5 شهر غربی کشور ارائه می شود. سپس نقشه های همدیدی مربوط به این پدیده از وبگاه NOAA استخراج می شود و تفسیر همدیدی و دینامیکی آنها انجام می شود. سپس تصاویر سنجده MODIS ماهواره Aqua و میانگین غلظت جرمی ذرات گردوغبار این سنجنده در پدیده مورد نظر مورد بررسی قرار می گیرد. سپس با کمک مدل لاگرانژی HYSPLIT مسیر ذرات گردوغبار ردیابی می شوند. پس از مسیریابی پس گرد ذرات گردوغبار، مناطق بیابانی کشور سوریه بعنوان کانون شکل گیری گردوغبار شناسایی شدند. در آخر، خروجی های غلظت گردوغبار مدل WRF-Chem مورد بررسی قرار می گیرد. به منظور صحت سنجی، خروجیهای مدل در شهر تبریز این خروجیها با داده های غلظت سازمان محیط زیست و داده های دید افقی سازمان هواشناسی کشور مقایسه می شود. نتایج خروجیهای مدل به خوبی روند افزایش گردوغبار و روز حداکثر گردوغبار را نشان می دهد، اما این خروجیهای غلظت گردوغبار تفاوت چشمگیری با مقادیر واقعی دارد
حرکت های عمودی جوان در حوضه آبریز قره چای (استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت ساختارهای زمین شناسی جنبا می تواند کمک زیادی به شناسایی پهنه های لرزه زا بنماید. روش های مختلفی برای مطالعه و شناسایی ساختارها وجود دارد. بر این اساس، می توان حرکت های عمودی و افقی را در پهنه ها تشخیص داد. به منظور شناسایی شدت حرکت های عمودی در بخشی از استان مرکزی، شاخص های زمین ریخت سنجی در حوضه آبخیز قره چای بررسی شده اند. حوضه قره چای از روند زمین ساختی زاگرس و ایران مرکزی تبعیت می کند. در این تحقیق، داده های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی و اطلاعات زمین شناسی گستره مورد بررسی های کمی و کیفی دقیق قرار گرفته اند. این داده ها به همراه اطلاعات آبراهه ای زیرحوضه های انتخابی، با بهره گیری از نرم افزارهای تخصصی مختلف تحلیل شده اند. وجود گسله های فراوان که برخی از آنها کواترنر و جوان هستند، حاکی از بالا بودن توان لرزه زائی گستره است. از انطباق رسوبات جوان کواترنر، شکستگی ها و گسل های موجود و بررسی شاخص های زمین ریخت سنجی مختلف مشخص شده که پهنه های گسلی ایندس و کوشک نصرت در باختر و شمال باختر ساوه، گسل های جنوب صالح آباد و یل آباد، گسل تفرش در شمال ، شمال باختر و باختر تفرش و گسل تلخاب در شمال باختر اراک از دیدگاه بالاآمدگی، جنبا هستند و توان لرزه زایی نسبتاً بالایی دارند. با توجه به جمع بندی شاخص ها، نواحی شرق و شمال استان مرکزی حوالی شهرهای آشتیان، تفرش، فراهان و ساوه جنبایی بالا آمدگی بالایی دارد. این شهرها، نیازمند برنامه ریزی ویژه در استان مرکزی هستند. بی شک جنبایی مناطق تحت پوشش حوضه قره چای به موارد استخراج شده از زمین ریخت سنجی خلاصه نمی شود. برخی پهنه های گسلی دارای حرکت راستالغز بوده که نیازمند به کارگیری روش هایی بجز شاخص های زمین ریخت سنجی است.
تأثیر نو زمین ساخت و تغییر اقلیم در تحول پهنه های ماسه ای شمال خاوری اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه ها و لندفرم های ماسه ای بارزترین ویژگی مناطق بیابانی در روی زمین می باشند که در شناخت و بازسازی تغییرات پالئوژئومورفولوژی و پالئوکلیماتولوژی کمک شایانی می کنند. در این پژوهش به منظور تأثیر نو زمین ساخت و تغییر اقلیم در تحول پهنه های ماسه ای اهواز، نخست با بررسی و اثبات زمین ساخت به وسیله چهار فاکتور ژئومورفولوژیکی – مورفوتکتونیکی شامل: پارامتر تراکم زهکش ها (P)، شکل حوضه (BS)، عدم تقارن حوضه زهکشی (AF) و ضریب پیچ وخم جبهه کوهستان(SMF) پرداخته شد. در ادامه جهت بررسی تأثیر اقلیم بر پهنه های ماسه ای، جمعاً ۶ نمونه رسوبی، (۳ نمونه از ماسه های فسیل و ۳ نمونه از ماسه های روان) به وسیله دستگاه XRF تعین جنس و مقدار کربنات کلسیم هر نمونه به وسیله دستگاه کلسیمتری برنارد مشخص گردید. نتایج بدست آمده از فاکتورهای ژئومورفولوژیکی – مورفوتکتونیکی نشان از بالا بودن زمین ساخت جنبا در منطقه مورد مطالعه در محدوده خطوط گسلی و تاقدیس کوپال به ویژه در بخش خاوری منطقه می باشد. داده های رسوبی ۱۱ عنصر را شامل: Na2O، MgO، AL2O3، SiO2، P2O5، SO3، K2O، CaO، Fe2O3، Sr و Br در همه نمونه ها نشان داد. درمجموع از یازده کانی مورد مطالعه در نمونه های ماسه های فسیل و روان، ده عنصر دارای تغییر می باشند و میانگین CaO در ماسه های فسیل تقریباً ۲۰٪ کمتر از ماسه های روان می باشد. این تغییر درصد عناصر از ماسه های فسیل به روان نشان از یک فاز تغییر اقلیم می باشد که در کانی های حساس به هوازدگی شیمیایی مانند Fe2O3 (۱۲٪ بیشتر) و AL2O3 (۱۸٪ بیشتر) در منطقه بارزتر می باشد. نتایج این پژوهش نشان از تکامل پهنه های ماسه ای بخش خاوری اهواز به وسیله زمین ساخت و تغییر اقلیم می باشد.
رفتار مشاهداتی و همدیدی باد شمال در سواحل شمال غرب خلیج فارس: بوشهر، ایران (2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسیم دریا- خشکی به منزلة گردش محلی تحت تأثیر واداشت های بزرگ و مقیاس جوی است. در این تحقیق تأثیر الگوهای همدیدی باد شمال بر رفتار باد ساحلی در منطقة بوشهر بررسی شده است. الگوی فشاری خاص تراز پایین در فصل های گرم و گاهی در فصل های سرد، سبب ایجاد میدان باد شمال غربی در جنوب ترکیه، عراق و خلیج فارس می شود که عامل مهمی در برداشت و انتقال گردوغبار در این مناطق است. این پدیده، الگوی باد ساحلی را تحت تأثیر قرارمی دهد و در مواقعی محو می کند. مشاهده شد در سال2010 باد شمال تابستانی در ماه های می، ژوئن و ژوئیه رخداد بالایی داشته و باد شمال زمستانی در بازة زمانی دسامبر تا مارس و برای چند بازة چندروزه رخ داده است. تأثیر این پدیده بر نسیم دریا- خشکی در منطقة بوشهر با استفاده از داده های ایستگاه های اندازه گیری در منطقة بوشهر و مدل WRF بررسی شده است. در روزهایی که نسیم دریا- خشکی تحت واداشت بادشمال از بین برود، میانگین سرعت وزش باد روزانه بیش از روزهایی است که نسیم دریا- خشکی رخ داده است، به طوری که سرعت وزش باد در روزهایی که گردش نسیم دریا- خشکی شکل نمی گیرد، حدود 15 تا 18 متر بر ثانیه مشاهده شده است، در حالی که میانگین سرعت وزش باد در سایر روزها حدود 8 متر بر ثانیه بوده است.
برآورد میزان فرسایش خاک در دشت مرودشت (استان فارس) با استفاده از مدل تجربی RUSLE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک، نه تنها سبب فقیر شدن خاک و متروک شدن مزارع می گردد و از این راه، خسارت های جبران ناپذیری بر جای می گذارد؛ بلکه با رسوب گذاری در آبراهه ها، مخازن سدها و بنادر و کاهش ظرفیت آبگیری آن ها، زیان های فراوانی را موجب می گردد. پیش بینی فرسایش خاک ، همواره یکی از متداول ترین روش ها در مدیریت منابع طبیعی به جهت کنترل بهره وری خاک در داخل حوضه و تخمین میزان رسوب و کیفیت آب در خارج از حوضه است. در این پژوهش به بررسی میزان فرسایش خاک دشت مرودشت با استفاده از مدل تجَربی RUSLE در محیط (GIS) که شامل عامل فرسایندگی باران، عامل فرسایش پذیری خاک، عامل توپوگرافی و پوشش گیاهی می باشد، پرداخته شده است. در این تحقیق از اسناد و مدارک مختلف ازجمله نقشه های1:50000 توپوگرافی،1:100000 زمین شناسی،خاک شناسی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، آمارهای مختلف مربوط به ایستگاه های باران سنجی و مدل ارتفاعی رقومی (DEM) به عنوان ابزار تحقیق مورداستفاده قرار گرفت. بررسی نقشه خطر فرسایش خاک نشان می دهد که میزان خطر فرسایش خاک در سطح دشت از صفر تا 50 برحسب تن در هکتار در سال متغیر است. مطابق با این نقشه، بیش ترین قسمت منطقه موردمطالعه، جزء طبقه فرسایشی خیلی کم تا کم قرار داشت که به طور عمده این کلاس ها در مرکز دشت واقع شده بودند. بیش ترین مناطق تحت خطر فرسایش بالا تا شدید، در مناطق با شیب زیاد دشت قرار داشتند.
ناحیه بندی اقلیمی آب قابل بارش جو ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه پهنه بندی آب قابل بارش جو ایران زمین می باشد. بدین منظور داده های فشار و نم ویژه طی دوره 1950-2010 از پایگاه داده های NCEP/NCAR وابسته به سازمان ملی جو و اقیانوس شناسی ایالات متحده استخراج و مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. به منظور تجزیه تحلیل داده ها و ترسیم نمودارها از نرم افزارهایSurfer, Spss, Matlab بهره گرفته شد. در این مطالعه برای پهنه بندی آب قابل بارش ابتدا میانگین و ضریب تغییرات مکانی در ماه های مختلف استخراج گردیده است سپس برای ناحیه بندی از تحلیل خوشه ای استفاده شده است. داده های حاصل میانگین و ضریب تغییرات ماهانه آب قابل بارش به روش تجزیه خوشه ای ادغام وارد مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفت که پس از ترسیم دندروگرام سه پهنه اقلیمی: ناحیه با آب قابل بارش زیاد و ضریب تغییرات کم، ناحیه با آب قابل بارش متوسط و ضریب تغییرات متوسط و ناحیه با آب قابل بارش کم و ضریب تغییرات زیاد مشخص گردید. به منظور ارزیابی نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای، از روش تحلیل ممیزی و آزمون تفاضل میانگین استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل ممیزی نشان داد که 24/98 درصد از یاخته ها به طور صحیح در گروه مربوط به خود قرارگرفته اند.
ارزیابی و پایش پوشش گیاهی مبتنی بر منطق فازی با استفاده از تصاویر ماهواره ای (مطالعه موردی: پارک ملی بمو - شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیابان زاییپسازدوچالشتغییراقلیموکمبودآب شیرین،سومینچالشمهمجامعهجهانیدرقرنبیستویکم می باشد، کهبهعنوانیکیازبارزترینوجوهتخریبمحیط زیستوانهداممنابعطبیعیدرجهان مطرحگردیده است. این پدیدهباتأثیربرپوشش گیاهی،آبوخاک، عامل جدّی تهدید کننده پارک های ملی در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله ایران است.اقداماتاجرایی دررابطهباکنترلبیابان زاییبایدمتکیبرشناختوضعیتفعلیبیابانی شدنوشدتآنباشد. در این پژوهش به منظور ارزیابی و پایش بیابان زایی پارک ملی بمو- شیراز، روند تغییرات سالانه پوشش گیاهی در بازه زمانی(2014-2000) مورد بررسی قرار گرفت. فرضبرایناستکهباتحلیلسری هایزمانیبلندمدتداده هایماهواره ای و با استفاده از شاخص های پوشش گیاهی (NDVI و (EVI، می توان چنین تغییراتی را پایش نمود. لذا در این پژوهش، پروفیل و نقشهتغییرات سالانه مقادیر NDVI و EVIدر طی14 سال، بااستفادهازمحصول MOD13A1 سنجنده MODISماهواره Terra سیستم Aqua،در محیط نرم افزاری IDRISI Selva تهیه و مورد تحلیل قرارگرفت. در نهایت با به کارگیری منطق فازی، پروفیل و نقشه شدت بیابان زایی در بازه زمانی مذکور ، تهیه گردید. نتایج به دست آمده نشان دهنده تخریب پوشش گیاهی وافزایش شدت بیابان زایی در قسمت شمال غربی است. این تخریب شکل جدیدی از بیابان زایی به نام بیابان زایی تکنوژنیکی می باشد که دلیل آن احداث شهر جدید صدرا در قسمت شمال غربی و غرب این پارک بوده است به طوریکه با احداث شهر صدرا در محدوده غربی این پارک، عملاً حفاظت از این قسمت نا ممکن گردیده است.
نقش توپوگرافی بر شبیه سازی ساختار باد سیستان در شرق فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به منظور آشکارسازی نقش توپوگرافی بر ساختار باد سیستان، از مدل اقلیمی منطقه محدود RegCM4 استفاده شد. با بهره گیری از مدل، چهار تجربه متفاوت با تفکیک افقی 20 کیلومتر اجرا شد که در هر تجربه شرایط متفاوتی از ناهمواری ها در نظر گرفته شد. در تجربه نخست، ناهمواری ها به شکل واقعی مورد استفاده قرار گرفت. در سه تجربه دیگر، مدل به ترتیب با حذف کوه های خراسان جنوبی، حذف کوه های خراسان (جنوبی، رضوی و شمالی) و حذف تمامی کوه های شرق فلات ایران (کوه های خراسان و افغانستان) به اجرا در آمد. یافته ها بیانگر آن است که باد سیستان یک پدیده اقلیمی چند مقیاسه است که هم در مقیاس همدید و هم در مقیاس های متوسط و محلی قابل تحلیل می باشد. شبیه سازی ها، مبین آن است که، ناهمواری های منطقه علاوه بر تاثیرگذاری بر جهت باد، بر شدت آن نیز تأثیرگذارند. در مقیاس همدید، شیب فشار بین سامانه های کم فشار پاکستان و پرفشار ترکمنستان منجر به شکل گیری یک جریان شمالی گسترده بر روی منطقه می گردد. در مقابل، واداشت های مکانیکی و گرمایشی حاصل از استقرار کوه ها، ویژگی های مقیاس متوسط جریان هوا در ترازهای زیرین، بویژه شکل گیری و تداوم رودبادهای تراز زیرین را در مرزهای شرقی ایران رقم می زنند. نتایج مطالعه بیانگر آن است که، واداشت های مکانیکی ناشی از استقرار کوه ها، عامل اصلی تشکیل و تداوم دو هسته رودباد تراز زیرین یکی در حوالی دشت آتیشان و دیگری بر جانب شمالی دریاچه هامون (باد سیستان واقعی) می باشد. در این میان، شکل گیری و تداوم هسته رودباد بر جانب شمالی دریاچه هامون، بیش از همه، به واداشت های مکانیکی کوه های خراسان جنوبی وابسته است. بررسی گرمایش دررو نیز مبین آن است که، هسته های بیشینه ی گرمایش و سرمایش از ناهمواری های منطقه پیروی می نمایند، به طوری که با حذف کوه ها، ضمن حذف این هسته های گرمایی، ساختار محلی جریان در مرزهای شرقی کشور دچار تغییرات اساسی می گردد.