فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۶۱ تا ۲٬۸۸۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به رابطة متقابل گیاه و خاک به عنوان اجزای اصلی اکوسیستم های مرتعی، تحقیق حاضر به شناخت گونه های معرف در شرایط سخت محیطی مناطق خشک و بیابانی به عنوان مهم ترین ابزار در مدیریت اکولوژیک این اکوسیستم ها پرداخته است. به این منظور، مراتع استپی و خشک کوه نمک در استان قم انتخاب شد. پس از تعیین واحدهای همگن اراضی، نمونه برداری در آنها با استفاده از پلات و به صورت تصادفی صورت گرفت. اندازه و تعداد پلات به ترتیب با استفاده از روشهای سطح حداقل و آماری تعیین شد. پس از شناسایی گونه های گیاهی در هر پلات، درصد پوشش تاجی گونه ها و مشخصات توپوگرافی نقطه نمونه برداری ثبت شد. سپس با حفر 10 پروفیل خاک در هر واحد، نمونه برداری در دو عمق 0 تا 20 و 20 تا 50 سانتیمتری خاک صورت گرفته و نمونه ها برای تعیین مشخصه های هدایت الکتریکی (EC)، اسیدیته خاک (pH) درصد گچ (CaSo4)، درصد آهک (CaCo3)، نسبت جذب سدیم (SAR) و بافت خاک به آزمایشگاه منتقل شد. در نهایت، داده های به دست آمده، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و با استفاده از تکنیکهای رسته بندی DCA و CCA، روابط گونه های گیاهی و عوامل خاکی تعیین شد. نتایج نشان داد که شوری و بافت خاک از عوامل اصلی محدودکنندة رشد گونه های گیاهی این مناطق محسوب میشوند و فقط دو گونه Stipagrostis plumosa و Tamarix aphylla به ترتیب با شنی و شور بودن خاک واکنش مثبت نشان داده اند. همچنین گونه های موجود در مناطق تخریب یافته، واکنش مشخصی با عوامل خاکی نداشته و به صورت گروه اکولوژیک جداگانه ظاهر شده اند.
بررسی تغییرات شوری منابع آب زیرزمینی در دشت سراب (با استفاده از نقشه های کیفی و GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت سراب به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه که در بین تودة آتشفشانی سبلان در شمال و رشته کوه بزقوش در جـنوب قـرار دارد، دارای ذخایر غـنی آبهای زیرزمینـی مـیباشد. ولی این آبها در مسیر حرکـت از پایکوههای پیرامون به سمت مرکز دشت شور میشوند. در این راستا، مطالعه حاضر سعی دارد ضمن ارزیابی کیفیت شیمیایی آبهای زیرزمینی دشت سراب از نظر مصارف کشاورزی، با ترسیم پراکنش مکانی شوری آبهای زیرزمینی، تغییرات شوری آنها را در یک دورة ده ساله (1387-1378) بررسی کند. برای این منظور نتایج تجزیه شیمیایی نمونه آب 45 حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق، شامل پارامترهای (EC)، (SAR) و (Cl) در خرداد ماه 1378 و 1387 مقایسه شدند و با استفاده از نرمافزار Arc/GIS پراکنش شاخصهای کیفی مزبور در دشت سراب با ترسیم نقشههای کیفی (شامل نقشههای هم ارزش EC، SAR و Cl) نشان داده شدند. نتایج این بررسی نشان میدهد که آبهای زیرزمینی با شوری کم و خیلی کم به پایکوههای ارتفاعات اطراف دشت اختصاص دارند و به سمت مرکز و غرب دشت بر میزان شوری آنها افزوده میشود. همچنین تغییرات شاخص EC در منطقه مشخص میکند که میزان آبهای زیرزمینی شیرین از خرداد 1378 تا 1387 تنزل یافته است. در عوض در این مدت مقدار آبهای با شوری کم 5/14 درصد افزایش نشان میدهد. در این دوره از آبهای زیرزمینی شور هم در حدود 7/6 درصد کاسته شده و بر میزان آبهای خیلی شور افزوده شده است.
ارزیابی روند تغییرات تالاب انزلی با استفاده از سنجش از دور و ارائة راه حل مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طور کلی دو رویکرد در مواجهه با تغییرات محیط زیستی وجود دارد. رویکرد اوّل نادیده گرفتن این تغییرات و ادامه وضع موجود است که نتیجه ای جز تخریب بیشتر محیط زیست در پی نخواهد داشت. رویکرد دیگر شناسایی این تغییرات از گذشته تا کنون و تدوین برنامة مدیریت محیط زیستی برای کنترل این تغییرات و برنامه ریزی برای بهبود وضعیت محیط زیست است. تالاب بین المللی انزلی از جمله تالاب های حفاظت شده ایران است که عواملی مانند مصارف آب، ورود آلودگیها و تغییر کاربری نقش مؤثری در تغییرات آن دارند. در این تحقیق سعی برآنست که با شناسایی روند تغییرات محیط زیستی تالاب انزلی در یک دورة زمانی دهساله با استفاده از سنجش از دور و سامانة اطلاعات جغرافیایی، به نوعی مدیریت محیط زیستی برای این تالاب دست یافت. برای این منظور ابتدا تصاویر ماهواره ای مربوط به دوره های زمانی مورد نظر تهیه و تفسیر شد و نقشه سازی از این تالاب صورت گرفت تا اطلاعات مورد نیاز برای بررسی روند تغییرات تالاب از گذشته تا کنون به صورت کمی به دست آید. سپس بین اطلاعات کمی به دست آمده از دوره های مورد نظر مقایسه صورت گرفت و روند تغییرات تالاب انزلی در این دوره زمانی استخراج شد. یافته های این تحقیق نشان میدهد که تالاب انزلی طی دوره ده ساله مورد مطالعه، دچار تخریب شده و تغییرات پدیده های مرتبط با آن مانند نوع پوشش گیاهی و مساحت بخش آبگیر تالاب به سمت افزایش تغذیه گرایی است. علاوه بر آن مساحت تالاب تحت تأثیر نوسانات دریای خزر و پیشروی و پسروی آب این دریا قرار دارد.
تعیین دوره های اقلیمی دامنه شرقی زاگرس؛ مطالعه موردی (قم ـ اراک ـ خرم آباد)
حوزههای تخصصی:
کاربرد روش های زمین آمار در مطالعات توزیع مکانی بارش (مطالعة موردی: استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات جغرافیایی با توجه به اینکه برداشت اطلاعات اغلب به صورت نقطهای انجام میگیرد، ضرورت دارد جهت تعمیم آن به کل منطقه، عملیات درونیابی بر روی نقاط انجام گیرد. در این مطالعه با استفاده از روشهای کریجینگ و معکوس وزنی، نسبت به درونیابی بارش در استان کرمان اقدام شده است. برای این منظور از آمار بارش ماهانه تعداد 9 ایستگاه سینوپتیک استان کرمان و 11 ایستگاه سینوپتیک استانهای همجوار استفاده شده است.
نتایج این مطالعه نشان میدهد که روش کریجینگ با سطح خطای پایینتر روش مناسبتری برای درونیابی بارش در این منطقه میباشد. بر اساس مدلهای برازش یافته نیمهپراکنش نگار، مدلهای کروی، خطی و نمایی امکانات مناسبتری را برای تهیة نقشههای همباران قرار میدهند. در بین مدلهای مذکور مدل کروی برای ماههای ژانویه تا ژوئن و هم چنین ماه دسامبر، مدلنمایی برای ماه جولای و مدل نمایی برای ماههای آگوست تا نوامبر مناسب ترین مدل تغییر نما تشخیص داده شدند. بر مبنای نقشههای ترسیم شده برای ماههای مختلف ضمن اینکه بیشترین میزان بارش در فصل زمستان اتفاق افتاده است بیشترین دامنة تغییرات هم به میزان 42-13 میلیمتر در این فصل است. از نظر مکانی شیب تغییران بارش از جنوب به شمال روند کاهشی دارد. در سایر فصول ضمن پایین بودن میانگین بارش دامنه تغییرات نیز نوسانات قابل ملاحظهای نشان نداد.
پهنه بندی بارش غرب و شمال غرب ایران به روش تحلیل خوشه ای
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به کمک داده های بارش روزانه 169 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی و باران سنجی منطقه غرب و شمال غرب کشور از تاریخ 1951 تا 2004 که طول دوره آماری آنها دست کم 10 سال بود، نقشه هم بارش ترسیم شد و یک ماتریس 169×19724 حاصل شد که بر روی سطرها روز و بر روی ستون ها، ایستگاه ها قرار گرفتند. سپس میانگین بارش برای هر روز محاسبه شد و یک ماتریس جدید 169×366 حاصل شد. با استفاده از روش کریجینگ جهت درون یابی بارش کل پهنه مورد نظر اندازه یاخته ها 14×14 کیلومتر در نظر گرفته شد و برای هر روز نقشه بارش جداگانه ای ترسیم شد. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای بر روی فواصل اقلیدسی این ماتریس به روش وارد نشان داد که بر حسب مقدار و زمان دریافت بارش در منطقه مورد مطالعه سه ناحیه بارشی متمایز وجود دارد. مناطق مذکور با توجه به وضعیت بارشی آنها شامل منطقه کم بارش، پربارش و متوسط می باشد.
تحلیل و پهنه بندی مخاطرات ژئومورفولوژیک استان گلستان
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی مخاطرات زمین، لغزش، زلزله، سیل، فرسایش و بیابان زایی در سطح استان گلستان پرداخته است. بدین منظور از نقشه های توپوگرافی رقومی، عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای، نقشه های زمین شناسی و خاکشناسی استان گلستان، آمار مربوط به ایستگاه های آب سنجی و داده های ثبت شده زلزله استان مورد مطالعه در 20 سال اخیر، نقشه های پهنه بندی بیابان زایی و فرسایش استان استفاده شد. برای تهیه نقشه خطر پهنه بندی خطر زمین لغزش استان از روش تحلیل سلسله مراتبی و برای تهیه نقشه پهنه بندی زلزله از خطوط گسل و شدت زلزله، برای پهنه بندی خطر سیل از آمار ایستگاه های آب سنجی و محاسبه ضریب سیل خیزی استفاده شده و برای پهنه بندی خطر فرسایش از مدل پسیاک و نیز برای پهنه بندی بیابان زایی با کمک نقشه اولیه تهیه شده به کار گرفته شد. سپس با همپوشانی لایه هر یک از عوامل به صورت جداگانه با محدوده شهرها و شهرستان ها پهنه های خطر هر مخاطره مشخص و فراوانی و فراوانی نسبی تعداد شهر، روستا و جمعیت در معرض خطر مشخص شد. طبق نتایج نهایی حاصل از نقشه های پهنه بندی هر یک از مخاطرات بیشترین مساحت نسبی که هر یک از مخاطرات در استان گلستان در بر می گیرد عبارتند از: 30.36 درصد سطح استان در پهنه با خطر زیاد زمین لغزش 51.84 درصد از سطح استان در پهنه خطر متوسط زلزله، 28.63 درصد از سطح استان در پهنه با خطر کم سیل، 39.23 درصد سطح استان در پهنه خطر متوسط فرسایش و 43.93 درصد سطح استان در پهنه خطر خیلی کم بیابان زایی قرار دارند. همچنین بررسی مخاطرات طبیعی نسبت به سطح و جمعیت استان نشان می دهد که تعداد 23، 1، 215، 13، 56 روستا به ترتیب در معرض خطر خیلی زیاد بیابان زایی، فرسایش، سیل، زلزله و زمین لغزش قرار دارند. طبق بررسی نتایج حاصل از جداول مساحت و مساحت نسبی هر یک از مخاطرات بر حسب شهر و شهرستان های استان گلستان، از نظر خطر زمین لغزش شهرستان آزاد شهر، از نظر خطر زلزله شهرستان آزاد شهر، از نظر خطر سیل شهرستان رامیان، از نظر خطر فرسایش شهرستان کلاله و از نظر خطر بیابانزایی شهرستان گنبد کاووس نسبت به سایر شهرستانها در معرض خطر بیشتری قرار دارند.
تحلیل فضائی حوضه کُر با تکیه بر استدلالهای ژئومورفیک و هیدرولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های ژئومورفولوژی حوضه ها را می توان از سه دیدگاه مورد مطالعه قرار داد؛ که این دیدگاه ها عبارتند از I. دیدگاه تاریخی (موریس دیویس و طرفداران نظریه او)، II . کاتاستروفیسم (بزرگی وقوع رویدادها با توجه به بسامد این رویدادها) و III. دیدگاه سیستمی (تراز بیلان انرژی و ماده ورودی و خروجی از حوضه های ژئومورفیک). در مقاله حاضر تحولات ژئومورفولوژیکی حوضه کر از دریچه تئوری فضائی مورد پژوهش قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش تعیین وضعیت تعادلی و پایداری حوضه از گذشته تاحال و در آینده می باشد. روش انجام تحقیق تعیین ورودی و خروجی ماده و انرژی (بارش، تابش خورشیدی، تکتونیک و نئوتکتونیک و ...) به حوضه با توجه به سیبرنتیک میان دادی حوضه هم چنین محاسبه بیلان انرژی و ماده در سطح حوضه با توجه به آنتروپی مثبت و منفی در سطح حوضه بوده است. با استناد به یافته های پژوهش حاضر که حاصل برآیند سیبرنتیکی بین فرم و فرآیند در حوضه است، می توان با اطمینان اظهار نمود که حوضه در چه وضعیت تعادلی قرار داشته است که خود این وضعیت تعادلی موجود، برآیند حالت های تعادل ایستا، دینامیکی و یک نواخت است که بر وضعیت ژئومورفولوژیک حوضه مسلط می باشند. بنابراین با توجه به وضعیت سیستم ژئومورفیک حوضه بهترین روش آمایشی حوضه از میان روش های (برنامه ریزی، مدیریت ریسک و مدیریت بحران) در حوضه که هم مستلزم صرف هزینه های گزاف نباشد و هم باعث ایجاد اغتشاش در پایداری و تعادل ژئومورفولوژیک حوضه رودخانه کر نگردد؛ استفاده از شیوه مدیریت بحران می باشـــد.
پهنه بندی اقلیمی استان لرستان با استفاده از روشهای آماری و تعیین مناسب ترین روش تجربی
حوزههای تخصصی:
شناخت زیر منطقه های همگن اقلیمی، یکی از نیازهای اولیه در برنامه ریزی های محیطی و آمایش سرزمین است و طبقه بندی اقلیم (یعنی شناسایی پهنه هایی که دارای آب و هوای یکسانی باشند) جهت دستیابی به توسعه همه جانبه در ابعاد مختلف زمانی- مکانی ضروری می باشد.
از این رو برای شناخت مناطق همگن اقلیمی استان لرستان از 331 متغیر هواشناسی در دوره آماری 1388-1378 برای 9 ایستگاه سینوپتیک پراکنده در سطح منطقه مورد استفاده قرار گرفت. داده های بارش با استفاده از 7 ایستگاه باران سنجی وزارت نیرو و 2 ایستگاه باران سنجی سازمان هواشناسی با طول دوره آماری 1387-1357 مورد استفاده قرار گرفت. متغیرهای یادشده به کمک روش تحلیل مولفه های اصلی به 8 مولفه کاهش و با استفاده از چرخش واریماکس چرخش داده شدند. از میان مولفه های بدست آمده با توجه به نمره ها و میزان واریانس، 3 مولفه دما، رطوبت، بارش به عنوان مولفه های اصلی در تعیین اقلیم استان انتخاب شدند. سپس با بهره گیری از روش خوشه بندی سلسله مراتبی به شیوه اتصال کامل ایستگاه های مورد استفاده در این تجزیه و تحلیل بر مبنای مقادیر نمرات استاندارد آنها در مولفه های بدست آمده گروه بندی و به این ترتیب استان لرستان به 4 منطقه اقلیمی تقسیم شد. در آخر نقشه اقلیمی استان بر اساس درخت خوشه بندی در محیط ARC\GIS ترسیم شد. همچنین به منظور تعیین مناسب ترین روش طبقه بندی، استان لرستان با استفاده از روش های تجربی، طبقه بندی شد. نتیجه نشان داد اقلیم این استان با استفاده از روش تحلیل مولفه های اصلی همخوانی بیشتری با واقعیت اقلیمی آن نسبت به روش های تجربی دارد
مقایسه ی روش پنمن مانتیث فائو و تشت تبخیر کلاس A با داده های لایسیمتری در برآورد تبخیر و تعرق گیاه برنج در منطقه ی آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بخش عظیمی از قاره ی آسیا، برنج تأمین کننده ی بیش از 80 درصد کالری مصرفی مردم است. تأمین نیاز آبی برنج، به عنوان گیاهی با ارزش غذایی و اقتصادی بالا، در بسیاری از اراضی شالیزاری امری مهم تلقّی می شود. در این مطالعه، تبخیر و تعرّق گیاه برنج در قالب طرحی دو ساله، با کشت دو رقم خزر و طارم به دو روش مستقیم (لایسیمتر) و غیرمستقیم (فائو) در منطقه ی آمل در استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. در راستای اندازه گیری های لایسیمتری و محاسبه های فوق، تبخیر و تعرّق گیاه مرجع از اندازه گیری های روزانه ی تشت تبخیر کلاس A و تعیین ضرایب اصلاحی تشت تبخیر به دست آمد. ضرایب اصلاحی تشت تبخیر از معادله های پژوهشگران مختلفی مانند کونیکا، آلن و پرویت، اشنایدر، اشنایدر اصلاح شده، اورنگ و کونیکا محاسبه شد. با بررسی نتایج لایسیمتری، تبخیر و تعرّق گیاه برنج در سال اوّل کشت 5/578 میلی متر و در سال دوم 6/481 میلی مترحاصل شد. نتایج مطالعه نشان داد، استفاده از روش پنمن مانتیث فائو در محاسبه ی تبخیر و تعرّق گیاه مرجع و اِعمال ضریب گیاهی تبخیر و تعرّق برنج در این منطقه، 5-4 درصد برآورد بیشتری نسبت به مقادیر اندازه گیری لایسیمتری دارد. براساس نتایج به دست آمده، روش اشنایدر برای تعیین ضریب تشت توصیه می شود. همچنین، استفاده از تشت تبخیر در برآورد تبخیر و تعرّق گیاه مرجع منطقه ی مورد مطالعه، مناسب است. مقایسه ی تبخیر و تعرّق برنج برآوردی، براساس داده های تشت تبخیر و ضریب تشت اشنایدر و اعمال ضریب گیاهی با مقادیر تبخیر و تعرّق واقعی برنج نشان داد، مقادیر برآوردی به طور میانگین 5/1 درصد نسبت به مقادیر واقعی کمتر است که مؤیّد دقّت مناسب مدل در برآورد تبخیر و تعرّق گیاه برنج در منطقه ی مورد مطالعه است. در مجموع یافته های پژوهش نشان داد با به کارگیری روش های مناسب تخمین تبخیر و تعرّق گیاه مرجع و اِعمال ضریب گیاهی، می توان تبخیر و تعرّق گیاه برنج را که برای مناطق مختلف کاربردی و مناسب است با دقّت مطلوب محاسبه کرد.
شناسایی تیپ های هوای سمنان و ارتباط آنها با الگوهای گردشی تراز 500 هکتوپاسکال
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به منظور شناسایی تیپ های هوای سمنان 7 متغیر( که با توجه به ساعات سه گانه دیده بانی مجموعا 18 متغیر را شامل می شود) از اول فروردین ماه 1358 تا بیست و نهم اسفندماه 1382 در ایستگاه سینوپتیک سمنان بررسی گردید. انجام تحلیل خوشه ای بر روی آرایة داده های استاندارد شده(9094×18) و ادغام روزها بر اساس روش «وارد» نشان داد؛ سمنان دارای 5 تیپ هوا می باشد که عبارتند از: 1- تیپ معتدل 2- تیپ گرم و بادی 3- تیپ بسیار سرد، بارشی و مه آگین 4- تیپ بسیار گرم، خشک و بادی و 5- تیپ بسیار سرد و یخبندان. بر اساس یافته های این پژوهش تیپ هوای بسیار گرم، خشک و بادی فراوان ترین و بادوام ترین و تیپ معتدل، کم بسامدترین و کم دوام ترین تیپ های هوای سمنان هستند. در ادامه برای هر تیپ یک روز به عنوان روز نماینده انتخاب گردید. فراوانی ماهانه و سالانه هر کدام از تیپ ها نیز محاسبه و مشخص گردید که فراوانی سالانه تیپ ها در سه دهه گذشته تغییر کرده است. در پایان به بررسی ارتباط این تیپ ها با الگوهای گردشی تراز میانی جو پرداخته شد و آشکار گردید که رخداد هر کدام از تیپ ها متأثر از الگوهای گردشی خاصی است.
بهینه سازی جهت گیری بناهای ساختمانی در شهر اهواز بر اساس شرایط اقلیمی
حوزههای تخصصی:
شهر اهواز به دلیل واقع شدن در یک موقعیت خاص جغرافیایی، شرایط توپوگرافی و سامانه های جوی موثر بر منطقه شرایط زیست اقلیمی ویژه ای را به خود اختصاص داده است. به طوری که گرمای شدید مشکلات عدیده ای را برای ساکنین این شهر ایجاد می کند، لذا لزوم بررسی شرایط اقلیمی در رابطه با طراحی جهت استقرار ساختمان تلاشی برای کاستن مشکلات مربوطه است. در این رابطه با استفاده از داده های هواشناسی سینوپتیک وضعیت زیست اقلیمی شهر اهواز مورد بررسی قرار گرفت و نتایج زیر حاصل شد:
بر اساس شاخص نیاز حرارتی ساختمانی مشخص گردید صفر درصد از مواقع کل سال در اهواز نیاز به گرمایش مکانیکی داریم و تنها 20.3 درصد از سال امکان بهره گیری از تابش آفتاب حاصل می شود. حدود 10.4 از مواقع نیز آسایش در فضاهای بسته وجود دارد و تنها 28.4 درصد از مواقع سال در ساختمان آسایش کامل را دارد و همچنین امکان بهره گیری از مصالح سنگین ساختمانی 40.9 درصد از کل سال است. به منظور بهره گیری بهینه از شرایط اقلیمی در ساختمان، موقعیت انواع مختلف ساختمان بر روی دیاگرام مسیر حرکت خورشید بر اساس عرض جغرافیایی اهواز ترسیم و مشخص شد در اهواز جهت استقرار بهینه ساختمان جهت شمال شرقی با کشیدگی در راستای شمالی-جنوبی می باشد.
ردیابی آثار یخچال های طبیعی (مطالعه موردی: یخچال طبیعی حوضه تیگرانی ماهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت اکثر اشکال و فرایندهای بیرونی زمین، اساساً تابع شرایط اقلیمی حاکم بر یک منطقـه در طـی زمان می بـاشد. لـذا آثـار و شـواهـد تغییرات اقلیمی دوران چهارم که مهمترین آنها وجود آثار یخچالی باقی مانده از این دوره است توانسته پدیده های متنوع ژئومورفولوژی را در سطح خارجی پوسته زمین بر جای بگذارد و با توجه به این آثار و شواهد می توان شرایط اقلیمی گذشته را بازسازی نمود. در همین راستا، در این پژوهش اقدام به بررسی آثار یخچالی در منطقه ماهان کرمان پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که خط مرز برف دایمی در منطقه مورد مطالعه در ارتفاع 2900 متری و خط تعادل آب و یخ در ارتفاع 1900 متری بوده است. نقشه های رسم شده نشان می دهد که اختلاف دمای حال و دمای گذشته 5/8 درجه سانتی گراد و اختلاف بارش فعلی و گذشته درحدود 300میلیمتراست. همچنین، بر اساس رابطه مانینگ حجم یخ عبوری از دره یخچالی در منطقه مورد مطالعه با سرعتی معادل 3 متر در سال برابر 1305 متر مکعب برابر4/2 لیتردر ثانیه محاسبه شد. نتایج حاصل از بررسی های مورفوسکوپی که بر روی دانه های بسیار ریز انجام می گیرد نیز می تواند بیانگر منشا رسوبات یک منطقه باشد که بر این اساس 6/66 درصد از رسوبات منطقه مطالعاتی را رسوبات زاویه دار تشکیل می دهد که رسوبات یخچالی بوده است و رسوبات آبی 4/33 درصد را در بر می گیرد.
میمند استثنایی در دل کوه
تحلیل الگوی دینامیکی و همدیدی بارش های سنگین در جنوب غرب خزر و غرب ایران (مطالعه موردی: بارش مورخه 14/8/1383)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای شناخت بهتر از بارش های سنگین یک منطقه، لازم است تا مطالعات کافی از شرایط دینامیکی و همدیدی رخداد بارش در آن منطقه صورت بگیرد. بدین منظور، پژوهش حاضر، به تحلیل دینامیکی و همدیدی بارش سنگین در تاریخ 14/8/1383 که در غرب ایران و جنوب غرب دریای خزر رخ داده می پردازد. برای انجام این پژوهش، پارامترهای دما، ارتفاع ژئوپتانسیل، رطوبت، باد و فشار سطح دریا در سال 2004 برای تمام سطوح استاندارد تهیه شد؛ سپس شبکه ای که بتواند تحلیل قابل قبولی از رخدادهای هواشناسی ارائه بدهد و تا حدّ ممکن سامانه های همدیدی در آن نمایان باشد، طرّاحی شد. در مرحله ی بعد پارامترهای جوّی بر روی این شبکه، با استفاده از نرم افزار گردس کشیده شد. برای بررسی و تحلیل بهتر به مدّت یک هفته، نقشه های روزهای وقوع، قبل و بعد از بارش ترسیم شد. نتایج نشان می دهد که در روز چهاردهم آبان 1383 در جنوب غرب خزر سامانه کم فشاری در سطح زمین گسترش یافته است. همچنین در این روز، شکل گیری ناوه در ترازهای میانی جو و فرارفت هوای سرد نیز مشاهده شده است. محور ناوه ی مذکور با محور جت باد شمال خزر همراهی دارد. وضعیّت مؤلّفه نصف النهاری باد باعث افزایش شیو افقی فشار شده است که خود موجب افزایش همرفت و ایجاد تاوایی مثبت شده است. این شرایط با تشدید سرعت قائم، مؤلّفه ی آزمین گرد باد را تقویّت کرده است و موجب تشدید ناپایداری کژفشاری و افزایش جریان های صعودی گردیده است. وضعیّت همگرایی و تاوایی تراز 500 هکتوپاسکال این روز، نشان دهنده ی شرایط مساعد جریان های صعودی در جنوب غرب خزر و نوار مرزی غرب کشور است. سامانه ی ناپایدار در روز پانزدهم آبان به تدریج در جنوب غرب خزر و غرب به دلیل از بین رفتن ناوه ی مذکور و فرارفت هوای سرد و همچنین غلبه ی شرایط واگرایی در سطوح بالای جو و پُرفشاری در سطح زمین، تضعیف و ناپدید می شود که این به معنی توقف بارش در این منطقه است.
بررسی توانمندی مدل اقلیمی PRECIS در شبیه سازی بارش?های منطقه یای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، برونداد مدل گردش عمومی جوّ HADAM3P با مدل منطقه ای PRECIS در دوره ی 1990-1976 ریزمقیاس نمایی دینامیکی شد و داده های بارش ایران در مقیاس های زمانی ماهانه و فصلی در دو حالت با و بدون چرخه ی سولفور، مورد ارزیابی قرار گرفت. در پژوهش حاضر، مدل PRECIS با تفکیک افقی 44/0 درجه ی جغرافیایی در شبکه هایی با ابعاد حدود 2500 کیلومترمربّع اجرا شد و نتایج حاصل از اجرای مدل به دو روش ناحیه ای و ایستگاهی با داده های واقعی ایستگاه های هواشناسی مقایسه شدند، سپس میانگین های خطا و اریبی بارش ماهانه و انحراف معیار آن برای نواحی مختلف محاسبه شدند. میانگین خطای شبیه سازی حدود 3/5 درصد برآورد شد که بیشترین میانگین خطای شبیه سازی در نواحی بارشی فارسی، هرمزی، خوزی و خزری به ترتیب با 9/24، 9/16، 2/12 و 2/10- درصد و کمترین میانگین خطای شبیه سازی در نواحی بارشی کردی، آذری، میانه ی شمالی و خراسان شرقی با حدود یک درصد محاسبه شد. اریبی مثبت بارش در نواحی جنوبی کشور ممکن است ناشی از تزریق رطوبت از یاخته های بزرگ مقیاس مدل گردش عمومی به ساختار ریزمدل منطقه ای باشد. همچنین اریبی منفی بارش های خزری می تواند به دلیل ضعف مدل منطقه ای PRECIS در پارامترسازی بارش های همرفتی این منطقه باشد. علاوه برآن، بیشترین میانگین خطای شبیه سازی ماهانه در ماه های گرم سال دیده شد که در آنها وقوع یک بارش های ناگهانی همرفتی می تواند منجر به خطای کمابیش بزرگی شود. کمترین میانگین اریبی فصلی در بهار با 1/0میلی متر و بیشترین آن در زمستان با 2/17- میلی متر رخ داده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مدل منطقه ای PRECIS توانمندی شبیه سازی بارش های کلّی کشور را دارد؛ اما توانمندی آن در شبیه سازی بارش های ناحیه ای و همرفتی ضعیف است.
تحلیل همدید و آماری مه های فرودگاه اردبیل و ارائه ی ساعات مناسب پروازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، برای تحلیل آماری و همدیدی مه های فرودگاه اردبیل، از آمار پنج ساله ی (2008-2004) ایستگاه هواشناسی همدید فرودگاه اردبیل، شامل متوسّط دمای هوا، دمای نقطه ی شبنم، رطوبت نسبی، سرعت باد، مقدار ابر و تغییرات بیست وچهار ساعته ی فشار جوّ برای روزهای مه آلود با بیست وچهار ساعت قرائت در شبانه روز استفاده شده است. برای مدل بندی پیش بینی مه و بررسی همبستگی آن با دیگر عناصر جوّی، از مدل رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی رتبه ای پیرسون و داده های ساعات 03 و 15 گرینویچ استفاده شد که بیشترین وقوع پدیده ی مه را داشتند و انواع مه از نظر توانایی دید، به رتبه های 2 تا 4 درجه بندی شدند. سپس، نقشه های هم فشار و هم رطوبت سطح زمین، ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال جوّ و سرعت و جهت بادهای آن تراز برای روزهای همراه با مه استخراج و بررسی شدند. با بررسی نقشه های گفته شده برای 500 روز مه آلود، الگوهای همدید مولّد مه، شناسایی و مناسب ترین ساعات پرواز برای ماه های مختلف سال، ارائه شد. در میان عناصر اقلیمی مورد بررسی، رطوبت نسبی، بیشترین همبستگی را با توانایی دید ایستگاه دارد. از کلِّ مه های منطقه، 8/40 درصد تشعشعی، 4/31 درصد جبهه ای و 8/27 درصد فرارفتی هستند. الگوهای همدید مؤثّر در تشکیل مه، نفوذ زبانه های پُرفشار شمالی و شمال غربی در سطح زمین و وجود جریان های کاهنده و فزاینده ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال بودند. بهترین زمان برای انجام عملیّات پروازی فرودگاه اردبیل در ماه های آوریل، می، سپتامبر و اکتبر از ساعت 08 تا 14 گرینویچ، در ماه های نوامبر، دسامبر، ژانویه، فوریه و مارس از ساعت 09 تا 12 گرینویچ و در ماه های ژوئن، ژوئیه و اوت از نیم روز تا نزدیکی های غروب است.
بررسی تغییرات زیست محیطی تالاب ها و مناطق حفاظت شده با استفاده از تصاویر چند زمانه سنجنده TM (مطالعة موردی: تالاب نیریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالاب ها، پارکهای ملی و پناهگاههای حیات وحش از مهم ترین سرمایه های اکولوژیکی به شمار میروند، از این رو اطلاع از تغییرات آنها نقش اساسی در کیفیت مدیریت این گونه مناطق دارد. در اختیار داشتن اطلاعات جدید از تغییرات آنها به یافتن علل تغییر و اتخاذ برنامه ها و سیاست های لازم کمک میکنند. در این مقاله پارک ملی و پناهگاه حیات وحش بختگان در استان فارس که تالاب نیریز را شامل میشوند، در شرق شهر شیراز، مورد تحقیق قرار گرفته است. این تالاب امروزه کاملاً خشک شده است و متخصصان محیط زیست بر این باورند که فعالیت های انسانی از جمله ساخت سد های سیوند و ملاصدرا و همچنین خشکسالیهای اخیر دلایل اصلی این مسئله اند. به منظور یافتن مقدار و علت تغییرات به وقوع پیوسته در این تالاب در فاصلة سالهای 1998 تا 2009 از بهترین روشهای سنجش از دور در پردازش تصویر و تصاویر TM ماهواره Landsat استفاده شد. در طبقه بندی تصاویر، از روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال استفاده شد. نتایج حاصل نشان دهندة دقت کلی طبقه بندی تصاویر در سالهای 1998 و 2009 به ترتیب به میزان 67/91 درصد و 36/92 درصد است. همچنین پردازش اطلاعات، بیان کنندة افزایش 129 درصدی مساحت نمک و کاهش 52 درصدی مساحت آب به عنوان مهم ترین تغییرات این تالاب در بازة زمانی مورد مطالعه اند. نتیجة این تحقیق مبین بروز وگسترش بحران زیست محیطی در منطقه است، از این رو ضرورت در نظر گرفتن تمامی ملاحظات اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی و لحاظ کردن دید کلان در نگرش به مسائل زیست محیطی ضروری است
تحلیل مورفولوژی و شیب در ارتباط با فرسایش (نمونه موردی حوضه نچی)
حوزههای تخصصی: