فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۸۱ تا ۶٬۲۰۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
تحلیل سینوپتیک سامانه های همراه با بارش سنگین و سیل زا در حوضه رودخانه کشکان برای دوره آماری (1384-1350)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل سینوپتیک سامانـههای هـمراه با بارش سنـگین حوضه رودخانه کـشکان میپردازد. پس از بررسی آمار 34 ساله ایستگاههای حوضه و اطراف آن سه توفان دارای حداکثر بارش انتخاب شدند. پس از بررسی نقشههای هوا، رطوبت و اختلاف فشار سطح زمین و ارتفاع 850 هکتوپاسکال از 48 ساعت قبل از بارش تا پایان توفان، نتایج نشان داد که با توجه به اینکه 3 توفان منتخب از بین شدیدترین توفانها در دوره آماری انتخاب شدهاند، علیرغم اینکه نمونههای انتخابی در فصول مختلف سال رخ دادهاند اما سیستم به وجود آورنده آنها یکسان بوده است و الگوی سامانههای ادغامی مدیترانه- سودانی بالاترین بارش را ایجاد کرده است. در سه توفان منتخب شرایط سینوپتیکی حاکم بدین شرح بوده است: 1- وجود پرفشار مستقر در شمالغربی اروپا و ریزش هوای سرد عرضهای بالاتر به پشت کم فشار مستقر در شرق مدیترانه. 2- تقویت کم فشار سودانی و حرکت آن به سمت شمالشرق. 3- در روزهایی که حداکثر بارش در حوضه اتفاق افتاده است این دو کمفشار در شرق عراق با هم ادغام شدهاند و پرفشار مستقر در شرق ایران نیز با ریزش هوای سرد بر روی دریای عمان و عرب و از طرفی وجود واچرخند عربستان باعث انتقال رطوبت به درون سامانه کم فشار مستقر در غرب ایران و منطقه مورد مطالعه شده است و حداکثر بارش را ایجاد کرده است.
امکان سنجی اجرای پروژه های انتقال آب بین حوضه ای در ایران (مطالعه موردی: طرح انتقال آب بهشت آباد-فلات مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۰)
1073 - 1092
حوزههای تخصصی:
به دلایل تبعات و پیامدهای منفی بسیاری که در طرح های انتقال بین حوضه ای وجود دارد، تجربه های گوناگون کشورها نشان داده است که در صورت وجود طرحی بهتر و جایگزین، استفاده از این طرح ها به عنوان یک روش در اولویت آخر قرار دارد. ایران کشوری نیمه خشک است که به دنبال خشک سالی های پی درپی و تغییرات اقلیمی، همواره درگیر معضلات کم آبی بوده و خواهد بود. معضلات ناحیه حکمرانی آب و مدیریت نامطلوب نیز مزید بر علت شده است. با وجود این، کشور ایران به مراتب سابقه استفاده از طرح های انتقال بین حوضه ای آب را دارد. «بهشت آباد» عنوان یکی از طرح های بزرگ انتقال بین حوضه ای محسوب می شود که قرار است آب را از زیرحوضه کوهرنگ و بهشت آباد استان چهارمحال و بختیاری به داخل فلات مرکزی ایران (اصفهان، یزد و کرمان) انتقال دهد. این طرح در کش وقوس قانون گذاری ها و تحت فشار افکار عمومی استان های مبدأ (خوزستان، چهارمحال و بختیاری و گاهی لرستان) و نمایندگان این استان ها در مجلس، علی رغم تصویب در شورای عالی آب هنوز اجرا نشده است. بیشتر کارشناسان معتقدند اجرای این طرح، به طور خاص پیامدهایی منفی بر استان های مبدأ و به طور عام بر امنیت ملی دارد. کنشگری های سیاسی، چالش های امنیتی (درگیری های قومی)، تنش های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی حاصل از مطالعه نکردن و امکان سنجی نادرست طرح، از جمله مسائلی هستند که توجیه پذیری اجرای آن را ناموجه جلوه می دهند.
رابطه فراموشی سازمانی با عملکرد شهرداری در زمینه توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: شهرداری منطقه 16 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انفجار اطلاعات در عصر جدید، پدیده ای نو در سازمان ها با عنوان فراموشی آگاهانه سازمانی را رقم زده است. این پدیده موجب شده تا پژوهش هایی در زمینه تأثیر انباشتگی اطلاعات در سازمان ها و راه های برون رفت از آن، مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه فراموشی سازمانی با عملکرد شهرداری در زمینه توسعه پایدار شهر، صورت گرفته است. روش تحقیق، توصیفی و از نوع پیمایشی- همبستگی بود. برای گردآوری اطلاعات، از پرسشنامه محقق ساخته، استفاده گردید. جامعه آماری در این تحقیق، شامل مدیران و کارشناسان شهرداری منطقه 16 تهران به تعداد تقریبی 700 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 400 نفر نمونه به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده و هدفمند، انتخاب گردیدند. آنچه در این پژوهش، مورد بررسی قرار گرفت عبارت است از: 1- ارتباط بین فراموشی سازمانی با عملکرد، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی 2- ارتباط بین عملکرد شهرداری با یادگیری سازمانی و مدیریت دانش، 3- ارتباط بین یادگیری سازمانی با مدیریت دانش. در این تحقیق از آزمون کلموگروف اسمیرنوف و آزمون همبستگی با ضرایب اسپیرمن و پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان دادند بین فراموشی آگاهانه با عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار شهری، رابطه معنی داری وجود دارد. از این رو باید در این زمینه، زیرساخت های لازم برای حذف اطلاعات غیرضروری گذشته، فراهم شود.
پیش بینی بارش بهاره استان خراسان رضوی بر اساس سیگنال های بزرگ مقیاس اقلیمی با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط سیگنال های بزرگ مقیاس اقلیمی با بارش استان خراسان رضوی است. در این مطالعه، با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی، پیش بینی بارش در بازه زمانی آوریل تا ژوئن 2007-1970 (فروردین تا خرداد) در استان خراسان رضوی ارائه شده است. برای این منظور ارتباط بین تغییرات سیگنال های اقلیمی شامل فشار سطح دریا، اختلاف فشار سطح دریا، دمای سطح دریا، اختلاف دما بین سطح دریا و سطح 1000 میلی باری، دمای سطح 700 میلی بار، ضخامت بین سطوح 500 و 1000 میلی بار، رطوبت نسبی سطح 300 میلی بار و آب قابل بارش با بارش متوسط منطقه ای مورد بررسی قرار گرفت. در انتخاب این مناطق، تاثیرپذیری بارندگی منطقه شمال شرق ایران از سیگنال های بزرگ مقیاس اقلیمی مورد توجه قرار گرفته است. سپس، مدل شبکه های عصبی مصنوعی در دوره 1997-1970 آموزش داده شده است و در پایان، پیش بینی بارش در دوره 2007-1998 انجام شده است. نتایج نشان می دهد که شبکه های عصبی مصنوعی در تمامی سال ها می تواند بارش را با دقت قابل قبولی پیش بینی کند. ریشه میانگین مربعات خطا برای مدل، 5/2 میلی متر به دست آمد.
Explanation of the functions of Iran’s buffer status in the past two centuries(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the past two centuries, Iran as a buffer space, has played multi-functional roles in political and geopolitical arena due to power games of maritime and land empires of Britain and Russia in order to prevent the possibility of direct contact and conflict between rival powers. These functions have been performed sometimes by bilateral powers’agreements, sometimes by one of them and sometimes by Iran’s government and nation as a reaction against powers’ game. Although Iran has had a weak and neutral presence in these regional and global rivalries, it has had different important functions that can be presented as a model of functions and roles of buffer State. So, this research considers explaning the functions of Iran’s Buffer space with a descriptive- analytic methodology. Data gathering procedure is library and field finding. The research findings iluminate 22- functions in two general class of external functions and internal functions of Iran’s Buffer location.
تهران در پویه تاریخ
حوزههای تخصصی:
تحلیل همدید یخبندان های فراگیرو بادوام ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش از داده های روزانه ی دمای کمینه ی درون یابی شده ی پایگاه داده اسفزاری در بازه ی زمانی 1/1/1340 تا 11/10/1383 استفاده شده است. برای تحلیل همدید و شناسایی روزهای همراه با یخبندان فراگیر و بادوام، دو معیار گستره و دوام در نظر گرفته شد. معیار فراگیری یخبندان روزی در نظر گرفته شد که دمای کمینه دست کم در 50 درصد از گستره ی ایران زیر صفر درجه ی سانتی گراد باشد و از لحاظ دوام دست کم سه روز ادامه داشته باشد. برای روزهایی که دو شرط یاد شده را داشتند، داده های فشار تراز دریا از پایگاه مرکز ملی جو و اقیانوس شناسی امریکا(NCEP/NCAR)استخراج شد. سپس به کمک تحلیل خوشه ای با روش ادغام وارد داده های فشار تراز دریا دسته بندی شدند. نتایج نشان داد که 5 الگوی فشار تراز دریا با آرایش های متفاوت منجر به رخداد یخبندان های فراگیر و بادوام ایران زمین می شوند. همزمان با رخداد هر کدام از الگوها نقشه ی مربوط به میانگین دمای کمینه ی ایران نیز ترسیم شد. شدت یخبندان در مناطق مختلف ایران هماهنگ با مسیر زبانه های سامانه های جوی واچرخندی است. به نظر می رسد که نحوه قرارگیری، شدت و جابجایی کم فشار جنب قطبی مهم تر از شدت سامانه های واچرخندی سیبری و اروپایی است.
جغرافیای مذاهب
تعیین مناطق آسیب پذیر در برابر خشکسالی های احتمالی با استفاده از شاخص MFI و نقش آن در پراکنش مراکز جمعیتی دشت سراب
حوزههای تخصصی:
اهداف تحقیق حاضر استفاده از داده های مربوط به نقشه های دوره خشکسالی و ترسالی و مقایسه روند تغییرات داده ها به منظور تعیین نوسانات رطوبتی می باشد. بدین منظور ابتدا داده های باران سنجی ماهانه ایستگاه های موجود در دشت سراب با استفاده از شاخص SPI (به عنوان یک استاندارد) بررسی شد. داده های حاصله به محیط GIS منتقل گردید و با استفاده از برنامه های جانبی نسبت به درون یابی متناسب داده ها در محیط GIS اقدام شد. در ادامه ارزیابی حساسیت سطح زمین در مقابل نوسانات عنصر بارش با روابط ریاضی مدل سازی شد. نتایج نشانگر بالا بودن مقدار حساسیت پیکسل هایی است که از نوسانات رطوبتی بالاتری برخوردار هستند. مقایسه پراکنش نقاط روستایی با نتایج حاصل از شاخص MFI، نشانگر همبستگی بالایی بین تعداد خانوار و نیز تعداد نقاط سکونتگاه روستایی با شاخص نوسان رطوبتی می باشد
رودسنگ قلعه در دامنه شمالی کوه کیامکی در شمال غرب ایران و دلالت آن بر تغییرات اقلیمی هولوسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مطالعاتی در مورد شناسایی آثار ژئومورفیکی بزرگ مقیاس مرتبط با تغییرات اقلیمی کواترنری در منطقه صورت گرفته است. با این حال، بسط دانسته ها در مورد چگونگی تکامل اشکال دامنه ای منطقه در گذشته، بدون تحلیل های دقیق اشکال ژئومورفیکی دامنه ای امکان پذیر نیست و بدون این تحلیل ها، اطلاعات مرتبط با چنین مناطقی ناقص خواهد بود. رودسنگ ها از جمله اشکال مرتبط با اقلیم های گذشته در دامنه شمالی توده نفوذی کوه کیامکی در شمال غرب هستند که در کنار سایر اشکال پریگلاسیری منطقه، آثاری از تغییرات اقلیمی هولوسن را در خود دارند. رودسنگ قلعه به طول 630 متر و عرض متوسط 80 متر، مهم ترین و کامل ترین این رودسنگ ها به شمار می آید. در پژوهش حاضر سعی شده است که تغییرات اقلیمی هولوسن بر اساس داده های حاصل از کار های میدانی و تفسیر ویژگی های رودسنگ قلعه مورد ارزیابی قرار گیرد. رویش و استقرار درختچه ها در دورتادور رودسنگ های منطقه، ساختمان رودسنگ و وجود سه لایه مجزا، از جمله شواهد قابل استناد برای این تغییرات هستند. بر اساس نتایج این تحقیق، رودسنگ مورد مطالعه در واقع مشابه همنوعان خود در سایر مناطق دنیاست و در زمره رودسنگ های ارتفاعات پایین تر و دامنه های پرشیب و رودسنگ هایی که بر روی بستری از خاک سطح دامنه قرار گرفته اند، واقع شده است. باوجود ناچیز بودن تغییرات اقلیمی هولوسن، وجود عواملی همچون شرایط مناسب هوازدگی سنگ های سازنده دامنه در ناحیه منبع، فعال بودن سازوکار های حمل نظیر بهمن های سنگی و فرایند جریان دانه ای با پوشش یخی، و شدت فعالیت فرایند ذوب و یخبندان در شرایط عاری از پوشش یخی، فعالیت رودسنگ را در دوره های سرد هولوسن شدت بخشیده است. در زمان حاضر چهار دوره گرم کنونی، دوره همزمان با عصر کوچک یخبندان، دوره گرم هولوسن فوقانی و دوره سرد همزمان با عصر آهن از روی ویژگی های رودسنگ مذکور قابل شناسایی است.
اولویت بندی سطح کارآفرینی اکوتوریستی در مناطق روستایی(مطالعة موردی: روستاهای با پتانسیل گردشگری روددره ای استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشور ما کارآفرینی پدید به ویژه در مناطق روستایی با جاذبه های طبیعی و حفاظت شده به ویژه در مناطق پیرامونی نقاط شهری بیش از پیش مورد استقبال قرار گرفته و در روستاهای پیرامون کلانشهر تهران بیش از پیش نمود عینی یافته و کسب و کارهایی شکل گرفته است. لذا هدف اساسی شناخت تفاوتهای هدف: هدف اساسی از انجام تحقیق حاضر، شناخت تفاوت های کارآفرینی اکوتوریستی دربین روستاهای منطقه و اولویت بندی روستاهای با پتانسیل گردشگری روددره ای به لحاظ سطح کارآفرینی اکوتوریستی و تحلیل فضایی آن ها است.
روش: از روش شناسی توصیفی و تحلیلی با به کارگیری داده های پرسشنامه ای درقالب نظرات خبرگان و صاحبان کسب وکارها، آزمون T، تکنیک توان رتبه ای، TOPSIS و درنهایت، Arc GIS برای تحلیل فضایی استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که ازنظر صاحبان کسب وکارها، روستاهای موردمطالعه در سطح منطقه با یکدیگر تفاوتی درزمینة کارآفرینی اکوتوریستی ندارند. همچنین، نتایج حاصل از پیاده سازی تکنیک TOPSIS نیز گویای امتیازات دقیق روستاها و مسیرها به لحاظ کارآفرینی اکوتوریستی با یکدیگر است که پراکندگی رتبه ها بین روستاهای دو گروه حفاظت شده و حفاظت نشده تأییدکنندة نتیجة آزمون T می باشد.
محدودیت ها/ راهبردها: در منطقة موردمطالعه، هنوز به اکوتوریسم و اقتصاد اکوتوریستی به مفهوم واقعی آن که در تعاریف و ادبیات نظری به آن اشاره شده، توجه نشده است. به عبارت دیگر، با توجه به این مفهوم که مناطق حفاظت شده در دنیا به عنوان پایه ای برای توسعة اکوتوریسم و فعالیت های اقتصادی ناشی از آن هستند، در منطقة موردمطالعه موردتوجه قرار نگرفته اند و شیوه های اقتصادی و کسب وکارها ازنظر نوع و کیفیت با کسب وکارهای موجود در روستاهای خارج از مناطق حفاظت شده تفاوت چندانی ندارند؛ بنابراین، در تحقیقات بعدی می توان بر اقتصاد گردشگری به ویژه اکوتوریسم تأکید داشت.
راهکارهای عملی: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت روستاهایی که در مسیرهای شلوغ و با مقاصد دوم گردشگری قرار دارند، بیشترین سهم را دربین کل عوامل مؤثر در توسعة کارآفرینی اکوتوریستی نسبت به سایر روستاها دارند.
اصالت و ارزش: این مطالعه به دلیل پرداختن به مسئلة میان رشته ای کارآفرینی اکوتوریستی در مناطق روستایی، جدید است و محققان برنامه ریزی روستایی، توسعة گردشگری و کارآفرینی می توانند از یافته های آن استفاده کنند.
نقش تغییرات مورفولوژی رودخانه ی مرزی هیرمند در روابط سیاسی ایران و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزها پدیده هایی هستند که اساساً ماهیّتی انسانی دارند که انسان به واسطه ی درک اختلاف های میان خود، آنها را ترسیم می کنند و در زمینه ی مطالعاتی جغرافیای سیاسی، به عنوان یکی از موضوع های محوری شمرده می شوند. در این میان، رودخانه ها به عنوان مرزهای طبیعی دو واحد سیاسی، به دلیل ماهیّت تغییرپذیری و تنوّع مورفولوژیکی خود، آثار محسوسی بر روابط سیاسی دو کشور به ویژه بر سر مسائل مرزی دارند. رودخانه ی هیرمند، واقع در مرز ایران و افغانستان به دلایل مختلف طبیعی و انسانی از زمان شکل گیری مرز، همواره روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داده است. یکی از عوامل مؤثر در مسائل مرز رودخانه ای دو کشور، ناشی از شرایط مورفولوژیکی رودخانه ی هیرمند و تغییر مسیر های متعدّد آن در ادوار کوتاه مدّت است، به طوری که مسائل پیچیده و متعدّدی را در نظام حقوقی آن ایجاد کرده است. این مقاله، درصدد پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که ""آیا بروز اختلاف های مرزی ایران و افغانستان بر روی رودخانه ی هیرمند، ناشی از خصوصیات مورفولوژی (یا الگو) و سیمای طبیعی رودخانه است یا تنها درنتیجه ی مناسبات سیاسی دو کشور؟"" نتایج پژوهش نشان می دهد، مورفولوژی رودخانه ی هیرمند، به ویژه در بازه ی مرزی از نوع الگوی شریانی است که بیشترین تغییرات را نسبت به دیگر الگوهای رودخانه ای دارد و مرز دو کشور کاملاً آگاهانه بر روی بخش هایی از تغییرپذیرترین بستر رودخانه قرار داده شده است. این امر موجب بروز اختلاف های مرزی میان ایران و افغانستان از ابتدا تا کنون بوده است و به احتمال در آینده نیز، زمینه ساز مشکلات بی شماری برای هر دو کشور، به ویژه برای بخش ایرانی خواهد بود. به طورکلّی مهم ترین پیامدهای ناشی از تغییرات مورفولوژی این رودخانه که بر روابط سیاسی دو کشور تأثیرگذار بوده است عبارت اند از، اختلافات بر سر تعیین دقیق مرز در بستر تغییرپذیر رودخانه، اختلافات ناشی از ناپایداری الگوی توزیع حق آبه میان دو کشور و سرانجام اختلافات ناشی از تعیین وسعت و قلمرو محدوده ی مرزی. روش پژوهش مقاله از نوع توصیفی تحلیلی و بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای و همچنین اندازه گیری های تاریخی تغییرات مورفولوژی رودخانه ی هیرمند است که با استفاده از داده های سنجش از دور و مقایسه ی تصاویر ماهواره ای TM-5 در دو بازه ی زمانی بیست ساله انجام شده است.
بررسی زمین ساخت فعال دامنه شمالی البرز خاوری با استفاده از نشانه های زمین ریختی در حوضه آبریز گرگان رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور شناخت فعالیت های نو زمین ساختیحوضه آبریز گرگان رود در دامنه شمالی البرز خاوری واقع در استان گلستان با استفاده از محاسبه شاخص های ریخت زمین ساختی و شواهد زمین ساختی موجود در منطقه مورد کنکاش قرار گرفته است. در این راستا 4 شاخص زمین ریختی (شاخص های شیب رود، نامتقارنی حوضه زهکشی، تقارن توپوگرافی معکوس و پیچ و خم پیشانی کوهستان) محاسبه و نتایج به دست آمده از آنها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی این ویژگی ها با هم به عنوان شاخص زمین ساخت فعال نسبی محاسبه شد و به چهار رده شامل مناطق خیلی فعال تا مناطق با فعالیت کم، تقسیم بندی شد. رده های بالای فعالیت زمین ساختی اغلب در جنوب و جنوب باختری حوضه گرگانرود بدست آمد، در حالی که بقیه ناحیه دارای رده های متوسط تا پایین فعالیت است.بالا بودن مقادیر بردار های عدم تقارن توپوگرافی شاخه اصلی رود گرگان رود به طور واضح حاصل عملکرد گسل های کاسپین و در بخش های جنوبی این حوضه کج شدگی بیشتر تحت تأثیر فعالیت انشعابات گسل شمال البرز و گسل خوش ییلاق می باشد. همسو بودن روند افزایشیشاخص کج شدگی در منطقه، با وضعیت گسل ها، تأکیدی بر وجود یک ناحیه ساختاری فعال در بخش باختری منطقه مورد مطالعه می-باشد.از دیگر نتایج این پژوهش، پایین بودن مقادیر محاسبه شده شاخص پیچ و خم پیشانی کوهستان و مقادیر بالای شاخص شیب رود است. میزان فعالیت زمین ساختی در این ناحیه از شمال به جنوب افزایش می یابد. این افزایش می-تواند وابسته به موقعیت نقاط اوج شاخص شیب رودخانه ها در راستای گسل ها و پاره های گسلی باشد. همچنین مقدار نامتقارنی حوضه زهکشی در بیشتر زیرحوضه های این منطقه بیشتر یا کمتر از 50 محاسبه شده است که نشان دهنده انحراف حوضه ها به سوی باختر یا خاور هر آبراهه است. مقایسه بلندی بردارهای عدم تقارن در منطقه، بگونه ای آشکار با میزان کج شدگی و نوع رده فعالیت زمین ساختی منطقه متناسب است. از سوی دیگر، نتایج به دست آمده از بررسی شاخص زمین ساخت فعال نسبی در ناحیه مذکور، بیانگر تمرکز مناطقی با فعالیت خیلی بالای زمین ساختی در بخش مرکزی حوضه گرگان-رود است، در حالی که سایر مناطق دارای رده های متوسط تا بالای فعالیت زمین ساختی هستند، این امر مؤید فعال بودن منطقه مذکور از نظر نو زمین ساختی می باشد.
تحلیل روند و تخمین دوره های بازگشت دما و بارش های حدی در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند تغییرات 27 شاخص مرتبط با درجه حرارت و بارش های حدی در تبریز، طی دوره آماری 2011-1961 با استفاده از آزمون های ناپارامتریک من-کندال و تخمینگر شیب sen مورد بررسی قرار گرفت. همچنین توزیع مقادیر کرانه ای تعمیم یافته به رویدادهای حدی مشاهداتی برازش داده شد و مقادیر چندک متغیرها به ازای دوره های بازگشت مختلف تخمین زده شد. نتایج نشان داد که طی نیم سده گذشته، روند شاخص های مربوط به روزهای تابستانی، شب های حاره ای و شب های گرم افزایشی بوده و از نظر آماری معنی دار می باشد. شاخص های روزهای یخی و روزهای سرد دارای روند رو به پایین و معنی دار می باشد. کمترین مقدار سالانه درجه حرارت حداکثر و حداقل روزانه روند افزایشی معنی داری را نشان می دهد. در شاخص های تعداد روزهای با بارش مساوی یا بیش از 10 و 15 میلی متر، روزهای تر متوالی، مجموع بارش روزهای تر و مجموع بارش مواقعی که بارندگی بیش از صدک 95 و 99 است، روند نزولی معنی دار تجربه شده است. منحنی های رشد و نمودارهای Q-Q پس از برازش توزیع مقادیر کرانه ای تعمیم یافته به مقادیر سالانه دمای حداقل و حداکثر روزانه و بارش حداکثر روزانه در تبریز ترسیم گردید. بررسی نمودارها نشان می دهد که تابع توزیع مذکور قابلیت زیادی در برازش سری داده های حدی حتی در قسمت انتهایی توزیع دارد.
نقش مؤلفه های ژئومورفولوژی در تشکیل و تغذیه سفره آب زیرزمینی مطالعه موردی: دشت ذهاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به دو روش استنباطی- تحلیلی و وزنی، رابطه بین مولفه های ژئومرفولوژی با منبع آب زیرزمینی دشت ذهاب واقع در مغرب استان کرمانشاه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در روش اول، با استفاده از داده های چاه های اکتشافی و پیزومتری، تغییرات سطح آب زیرزمینی دشت ذهاب با عناصر ژئومورفولوژی این دشت مورد ارزیابی مقایسه ای قرار گرفته است و در روش دوم نیز با استفاده از تلفیق 7 متغیر: شیب، زمین شناسی، ژئومورفولوژی، کاربری اراضی، هیپسومتری، بارش و تراکم زهکش در محیط GIS، مبادرت به پهنه بندی حوضه به واحد های هیدروژئومورفولوژی گردید. نتایج حاصل از هر دو روش بیانگر رابطه معنی دار بین عناصر ژئومورفولوژی و منبع آب زیر زمینی در دشت ذهاب می باشد. در واقع این بررسی نشان داده است که هرچند دشت ناودیسی انباشته از مواد رسوبی جوان زمینه تشکیل سفره آب زیرزمینی در دشت ذهاب را فراهم آورده است، اما نقش اصلی در تغذیه این منبع را مخروط افکنه های حاشیه شرقی دشت ذهاب و بستر سیلابی رود جگیران بعهده دارند. این عوارض علاوه بر نفوذ مستقیم 112/5 میلیون متر مکعب آب برگشتی کشاورزی و 147/4 میلیون متر مکعب آب باران (البته با مشارکت رسوبات سطح دشت)، موجب نفوذ 570/7 میلیون متر مکعب آب از جریان سطحی نیز می شوند. تقسیم بندی حوضه دشت ذهاب نیز نشان داده است که از نظر هیدرو-ژئومورفولوژی، دشت تراکمی با رسوبات آبرفتی و مخروط افکنه ای بیشترین نقش در نفوذ آب به داخل زمین را دارند. دشت های فرسایشی(گلاسی) پوشیده از مواد دامنه ای از این لحاظ در درجه دوم و دامنه های نامنظم با مواد واریزه ای در درجه سوم اهمیت قراردارند. نقش اراضی بد لندی در تغذیه دشت نیز غیر مستقیم است. اراضی بد لندی آب حاصل از بارش را به جریان سطحی تبدیل می کنند و این آبها نیز توسط رودخانه جگیران به روی مخروط افکنه حاشیه شرق دشت ذهاب زهکشی شده و در آنجا نفوذ داده می شوند.
پایش و مقایسه کاربری اراضی زاگرس شمالی و جنوبی با رویکرد اکولوژی سیمای سرزمین (مطالعه موردی: استان های کردستان و کهگیلویه و بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش تغییرات کاربری و پوشش اراضی نقش اساسی در برنامه ریزی و مدیریت محیط زیست دارد. ناحیه رویشی زاگرس، از لحاظ تنوع زیستی و ذخائر ژنتیکی از اهمیت خاصی برخوردار است، بدین منظور این تحقیق ابتدا با هدف بررسی ساختار اولیه سیمایسرزمین ناحیه رویشی زاگرس و سپس مقایسه سنجه های سیمایسرزمین زاگرس شمالی و جنوبی، دراستان های کردستان و کهگیلویه و بویراحمد انجام گرفت، برای کمی کردن سنجه های مربوط به لکه های کاربری اراضی از آنالیز سنجه های سیمایسرزمین در ترکیب با روش آنالیز گرادیان در محیط GISو FRAGSTATS استفاده شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که، درصد سطح پوشش کاربریهای پایدار برای استان کردستان به ترتیب کشاورزی(45%)، مرتعی(41%) و جنگلی(12%) و برای استان کهگیلویه و بویراحمد به ترتیب جنگلی(45%)، مرتعی (35%)و کشاورزی (12%) است، بطورکلی سیمای سرزمین استان کردستان شامل، لکه های بزرگ تر و از لحاظ شکل ساده تر و دارای پیوستگی بیشتر، درحالیکه استان کهگیلویه و بویراحمد به سمت ساختار ریزدانه ای پیش میرود.
کتاب شبیه سازی چشم اندازهای شهری در محیط GIS از انتشارات شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری منتشر شد
بررسی اقلیم بارشی جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، جهت بررسی روند تغییرات بارش جمهوری آذربایجان از داده های بارش روزانه پایگاه داده آفرودایت که دارای تفکیک مکانی 25/0 * 25/0 درجه است، در یک دوره 57 ساله (1951-2007) استفاده شده است. نخست برای واکاوی مکانی داده ها، با روش نزدیک ترین همسایگی در نرم افزار سورفر نقشه های همبارش سالانه، فصلی و ماهانه تهیه گردید. پس از بررسی نقشه سالانه، میانگین یاخته ای بارش سالانه آذربایجان 410 میلیمتر تعیین شد. بیشینه بارش در قسمت های شمالی (ارتفاعات شاه داغ و بازاردوزو)، جنوب خاوری (منطقه لنکران) و باختری (منطقه خان کندی) آذربایجان بوده است. بیشینه و کمینه فصلی بارش به ترتیب در بهار و زمستان بوده که تقریباً تمامی مناطق را تحت پوشش قرار داده است. در الگوی پراکندگی بارش ماهانه، بیشینه بارش در برج خرداد بوده که قسمت های شمالی (ارتفاعات شاه داغ و بازاردوزو) و باختری (منطقه خان کندی) آذربایجان بیشترین بارش را دریافت کرده و کمینه بارش در برج مرداد بوده که ارتفاعات شمالی (ارتفاعات شاه داغ و بازاردوزو) و باختری (منطقه خان کندی)و جنوب خاوری (منطقه لنکران) بیشترین بارش را دریافت کرده است. برای تحلیل روند زمانی بارش، سری های زمانی ماهانه، فصلی و سالانه محاسبه گردید و سپس با آزمون ناپارامتری من-کندال روند افزایشی یا کاهشی با سطح اطمینان 95% و 99% آزمون شد. در سری زمانی سالانه آذربایجان در هر دو سطح اطمینان بارش دارای روندی معنادار کاهشی است. در سریهای زمانی فصلی،فصول تابستان و زمستان روندی معنادار کاهشی دارند ولی در فصول بهار و پائیز فرض وجود روند تأیید نشد. در بین سریهای زمانی ماهانه، فقط برجهای خرداد و اسفند دارای روند معنا دارکاهشی هستند و بقیه برجها فاقد روند می باشند.
بررسی وضعیت مشارکت روستاییان در مدیریت منابع طبیعی جنگلی در بخش بندپی شرقی شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی «بالا به پایین»، بخشی نگری و کم توجهی به توسعه جامع و یکپارچه روستایی از موانع اصلی توسعه پایدار روستایی به شمار می رود، که از ویژگی های بارز آن کم توجهی به مردم و مشارکت روستاییان در کارهای مربوط به خود آنهاست. تحقیق حاضر با هدف تبیین عوامل مؤثر بر میزان مشارکت روستاییان منطقه بندپی شرقی در مدیریت منابع طبیعی جنگلی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل سرپرستان خانوارهای روستایی بخش جنگل نشین منطقه بود که از آن میان، بر اساس رابطه کوکران، 328 سرپرست خانوار به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه با روستاییان و تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون های آماری توصیفی (فراوانی، میانگین، و درصد فراوانی) و استنباطی (همبستگی) صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که مشارکت روستاییان در فعالیت های حفاظتی، احیایی و اجرایی کنونی پایین است، در حالی که ساکنان روستاهای مناطق جنگلی تمایل بسیار بالایی برای مشارکت دارند. همچنین، بررسی همبستگی بین متغیرها نشان داد که رابطه میزان مشارکت روستاییان در فعالیت های منابع طبیعی در وضعیت موجود با عوامل اجتماعی، اقتصادی و نهادی- ساختاری معنی دار است.