فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۲۱ تا ۴٬۵۴۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
آگاهی نهادهای امداد و نجات از مشخصه های مکانی و زمانی هر سانحه، یکی از پیش نیازهای اصلی در عملیات امداد و نجات به شمار می رود. این مساله به همراه وجود شبکه های ارتباطی قابل دسترس، که بتوانند عملکرد خود را در شرایط اضطراری حفظ نمایند، از مهمترین پارامترهای کارایی عملیات امداد و نجات به حساب می آید. موقعیت ایستگاه های آتش نشانی و محدوده ی پوشش آنها، نقش مؤثری در بهبود راندمان عملیات در شرایط اضطراری دارند. در این پروژه به بررسی گزینه های افزایش دسترسی ایستگاه 40 آتش نشانی شهر تهران با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره می پردازیم. شیوه های مورد استفاده جهت بررسی گزینه ها مشتمل بر روش هایCSM ، Maximin و DSM است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که الگوی A3 جایگاه بهتری را نسبت به سایر الگوها دارد، لذا به عنوان یک الگوی ارتقاء دسترسی در ایستگاه آتش نشانی 40 تهران ، به نظر می رسد با تغییر مسیر خیابان ادوارد براون یا خیابان نصرت، دسترسی به بخش جنوبی محدوده تحت پوشش به نحو مؤثرتری فراهم آید. همچنین بر مبنای الگوی A6که در جایگاه بعدی قرار می گیرد، استقرار خودروهای آتش نشانی در ساعات خاص در محل هایی خارج از ایستگاه پیشنهاد می شود.
کاربرد سامانه های اطلاعات جغرافیایی در صنعت گردشگری
منبع:
سپهر پاییز ۱۳۹۰ شماره ۷۹
حوزههای تخصصی:
ارتباط تیپ های همدید هوای ایستگاه سنندج با الگوهای گردشی تراز 500 هکتوپاسکال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش دو پایگاه داده، یکی مربوط به مقدار روزانه هفت متغیر اقلیمی (بارش، نم نسبی، ساعات آفتابی، میانگین، کمینه و بیشینه دما، و فشار تراز ایستگاه) در ایستگاه سنندج و دیگری مربوط به مقدار روزانه ارتفاع فشار تراز 500 هکتوپاسکال در عرض جغرافیایی 10 تا 60 درجه شمالی و طول 0 تا 70 درجه شرقی، مورد بررسی قرار گرفتند. بر روی پایگاه داده مربوط به متغیر های اقلیمی در طی سال های 1373-1343 پس از انجام تحلیل مولفه مبنا در نهایت تحلیل خوشه ای 11 تیپ همدید هوا برای ایستگاه سنندج تشخیص داده شد. سپس بر روی پایگاه داده مربوط به ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال در سال های1382-1352 تحلیل مولفه مبنا صورت گرفت و 11 مولفه به عنوان مولفه های اصلی انتخاب شدند. سپس برای دستیابی به الگوهای گردشی یک تحلیل خوشه ای بر روی نمرات یازده مولفه انجام شد که در پایان هشت الگوی گردشی اصلی مشخص شد و بنا به دلایلی الگوی گردشی شماره 3 خود به 10 الگوی گردشی فرعی تقسیم بندی شد. سرانجام با استفاده از جدول متقاطع و به دست آوردن فراوانی هر کدام از تیپ های همدید در زمان هر کدام از الگوهای گردشی رابطه بین الگوهای گردشی و تیپ های همدید هوای ایستگاه سنندج به دست آمد
توسعه مدل ارزیابی اثرات اختلاط کاربری های شهری بر پایه شاخص ها و تحلیل های مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامهریزی کاربری اراضی شهری به چگونگی اختصاص نواحی به کاربریهای مختلف میپردازد. در طول چند دهه گذشته توسعه اختلاط کاربری، تبدیل به یک الگوی برنامهریزی مهم در کشورهای پیشرفته شده است و به عنوان یک جزء کلیدی در توسعه هوشمند و شهرسازی نوین مطرح گردیده است. اختلاط کاربریها، هنگامی به بهترین نحو کار میکند که تحت یک برنامه اندیشیده شده، توسعه یابد. در این زمینه سامانه اطلاعات جغرافیایی به علت دارا بودن قابلیت تجزیه و تحلیل بالا در حل مسائل مکانی میتواند به توسعه و فهم درست این مفهوم جدید کمک کند. در این تحقیق ضمن ارائه یک چارچوب مفهومی برای ارزیابی اثرات اختلاط کاربریهای شهری، یک مدل ارزیابی بر پایه شاخصها و تحلیلهای مکانی ارائه شده است. شاخصهای مورد توجه در این مدل عبارتند از: دسترسی پذیری، تراکم و سرانه کاربریهای اساسی شهری در ردههای مختلف شهر و همچنین میزان تنوع و خوشه بندی مربوط به کاربریهای مختلف؛ با توجه به مدل مفهومی ارائه شده، شاخصهای فوق برای بُعد افق در مقیاس محلات و نواحی شهری در منطقه هفت شهرداری تهران به کار گرفته شد. در نهایت با توجه به خروجی مدل حاصل از تلفیق معیارهای مختلفِ بررسی شده، به ارزیابی اثرات اختلاط کاربریهای منطقه مورد تحلیل پرداخته شد. نتایج حاکی از توانایی مدل فوق در شناسایی اثرات اختلاط کاربریها و همچنین تعیین میزان محدودیتها و تواناییهای هر محله و ناحیه در رابطه با هر کدام از شاخصهای ارائه شده، میباشد. با توجه به شاخصهای در نظر گرفته شده، در مقیاس محله، چهار محله شهید دکتر قندی، اندیشه، کاج و نیلوفر و در مقیاس ناحیه، نواحی چهار و سه از لحاظ اختلاط کاربریهای شهری در وضعیت مطلوبتری قرار دارند.
بررسی اجمالی اقلیم ایران با تاکید به روش SIAP
حوزههای تخصصی:
اقلیم و پارامترهای مربوط به آن از جمله بارش، دما، رطوبت، ... و تغییرات احتمالی این عناصر در طول دوره ی زمانی نقش بسزایی در محیط زندگی انسان دارد. لذا شناخت عناصر مذکور و تغییرات مربوط از طریق بررسی کمی و مدل بندی آماری پارامترها امکان بهره وری بهینه از طبیعت و امکانات خدادادی آن را فراهم می سازد . در مطالعه حاضر، از آمار بارش ایستگاه های سینوپتیک ایران با دوره ی آماری بلند مدت بعد از بازسازی داده ها و اعمال آزمون همگنی، استفاده شده است. با استفاده از فرمول SIAP نقشه ی پهنه بندی ایران بر اساس اعداد استاندارد شده ترسیم و ضریب تغییرات بارندگی ایستگاه ها بررسی و نقشه وزن ضریب تغییرات برای ایران رسم شده است. با توجه به نتایج به دست آمده، سال های 1966 و 1973 خشک سالی سراسری ایران را فراگرفته و از سال 1995 تا سال 2001 یک دوره ی خشک سالی در قسمت اعظم کشور حاکم بوده است. همچنین بررسی ها نشان می دهد که رابطه ارتفاع _ بارش در ایران تنوع بالایی دارد و باید بررسی را به صورت ناحیه ای انجام داد، چرا که همبستگی بین ارتفاع و بارش در برخی از نقاط ایران وجود ندارد، مثلا سواحل خزری حتی با وجود ارتفاع کمتر از سطح دریاهای آزاد بارش زیادی دارد و قطب بارش ایران محسوب می شود دلیل این امر این است که بارش های سواحل خزر عمدتا از صعود دینامیکی و همرفتی متاثر می گردد تا از صعود اروگرافیکی . عامل موثر بارندگی های ایران در فصل زمستان توده هوای غربی است و وجود پرفشار جنب حاره ای آزور در تابستان حاکمیت شرایط خشکی را در کشور فراهم می سازد .
حاشیه ومسکن در شهرکهای حاشیه ای تهران
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر زمین لرزه و اولویت بندی بهسازی مساکن دراستان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنهبندی مناطق براساس نقش عوامل مخرب محیطی عبارت است از تقسیم کردن نواحی جغرافیایی به درجات مختلف بر حسب واکنش در مقابل بلایای طبیعی. منطقه مورد مطالعه دارای نامناسبترین و کمدوامترین مصالح ساختمانی در برابر خطر زمینلرزه است. به همین دلیل ابتدا وضعیت لرزهخیزی در نقاط مختلف استان مشخص، سپس وضعیت دوام و نوع مصالح ساختمانی به کار برده شده در هر یک از این پهنهها مشخص گردید و در نهایت اولویتهایی برحسب شدت خطر زمینلرزه و میزان دوام بناها در جهت استفادة برنامهریزان برای در اولویت قرار دادن نواحی، با خطر بالا و بناهای کم دوام جهت بهسازی و بازسازی این پهنهها صورت گرفته است. دراین راستا ابتدا مهمترین عوامل موثر در منطقه به عنوان عوامل اصلی در وقوع زمین لرزه شناسایی گردیده، سپس لایه های اطلاعاتی بااستفاده از GIS ساخته و وزن دهی شده اند. در نهایت دراین تحقیق مدل پهنه بندی به دست آمده با وضعیت ساختمانها در هر شهرستان مقایسه و اولویت بندی شده اند.
چالش های ژئوپلیتیکی ایران در منطقه ی خلیج فارس
حوزههای تخصصی:
راهبردهای مناسب توسعه ی فعالیت های ماهیگیری در روستاهای ساحلی دریای عمان مورد: شهرستان جاسک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فعالیت های ماهیگیری و آبزی پروری به صورت مستقیم و غیرمستقیم نقش اساسی در زندگی میلیون ها نفر در سراسر جهان ایفا می نمایند. ماهیگیری در روستاهای ساحلی دریای عمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نقش مهمی در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی روستاییان منطقه دارد. روستاهای ساحلی دریای عمان به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و طبیعی از لحاظ ماهیگیری دارای پتانسیل های بالایی می باشند. با این همه، ماهیگیری در این روستاها ساختاری سنتی داشته و همپای ظرفیت های بالقوه ی خود توسعه نیافته و با مشکلات و تهدیدهای متعددی مواجه است و ماهیگیران روستایی در سطح پایینی از توسعه قرار دارند. شناسایی توان ها و تنگناها و بهره گیری از فرصت ها و رفع موانع ماهیگیری، کمک زیادی به محرومیت زدایی و تحقق توسعه ی اقتصادی و اجتماعی روستاهای منطقه می نماید.
هدف این مقاله تدوین راهبردهای مناسب برای توسعه فعالیت های ماهیگیری در روستاهای ساحلی دریای عمان می باشد. تحقیق حاضر به عنوان مطالعه ای کاربردی با رویکردی تحلیلی و با اتکاء بر یافته های اسنادی و میدانی، به بررسی موضوع پرداخته است. عمده ترین ابزار جمع آوری داده ها تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با کارشناسان می باشد. برای تدوین راهبردهای مناسب توسعه ی فعالیت های ماهیگیری از چارچوب جامع تدوین راهبرد استفاده شده است.
نتایج پژوهش نشان می دهد فعالیت های ماهیگیری در روستاهای ساحلی منطقه با دارا بودن 12 عامل قوت و 12 عامل ضعف و همچنین 10 مورد فرصت و 10 مورد تهدید خارجی، دارای توانمندی ها و تنگناهای گوناگونی است. نتیجه ی تحقیق حاضر استخراج 28 راهبرد توسعه ای (SO)، محافظه کارانه(ST)، تنوع (WO) و تدافعی (WT)از طریق تحلیل (SWOT) می باشد. فعالیت های ماهیگیری و آبزی پروری از لحاظ ماتریس عوامل داخلی و خارجی (IE) از وضعیت مناسبی برخوردار بوده و جمع امتیاز نهایی از5/2 بیشتر است. بنابراین بهتر است برای توسعه ی فعالیت های ماهیگیری در روستاهای منطقه راهبردهای توسعه ای مورد تأکید قرار گیرد.
جغرافیای فرهنگی امروز
حوزههای تخصصی:
تحلیل نقش پدیده ی NAO در نوسانات سالانهی بارش حوضه ی آبریز دریاچه ارومیه
حوزههای تخصصی:
نوسانات اطلس شمالی» الگوی موثری از تغییرپذیری گردش عمومی جو در محدوده برون حاره ای نیمکره شمالی و از عوامل اصلی کنترل عناصر اقلیمی مانند دما و بارش است که دارای اثرات اقتصادی و اجتماعی بزرگی بر بخش های انرژی، کشاورزی، صنعت، حمل و نقل و بهداشت است. در این تحقیق داده های مربوط به شاخص نوسانات فشار سطح در اقیانوس اطلس شمالی و بارش سالانه در یک دوره ی آماری 43 ساله برای ایستگاه هایی از حوضه آبریز دریاچه ارومیه جهت محاسبه ضریب همبستگی و تعیین ترسالی ها و خشکسالی ها مورد استفاده قرار گرفته است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش استفاده از آمار تحلیلی (ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مؤلفه های روند بارش و شاخص نوسانات اطلس شمالی (NAO)، رگرسیون پولی نومیال و رگرسیون غیر خطی) می باشند. نتایج این مطالعه نشان می دهند که بین بارش سالانه ایستگاه های حوضه آبریز دریاچه ارومیه و شاخص نوسانات اطلس شمالی همبستگی منفی ضعیف اما معنی داری بویژه در ترسالی ها و خشکسالی های فراگیر وجود دارد.
بررسی، تحلیل و برنامه ریزی اشتغال دراستان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و تحلیل روند اشتغال دراستان یزد طی دوره 75-1355 و برنامه ریزی آتی آن تا افق 1400 می پردازد. روش پژوهش، «توصیفی – تحلیلی» است و از مدل های کمی اشتغال و نرم افزارهای رایانه ای استفاده شده است. در دوره مورد بررسی ضریب اشتغال استان از ضریب اشتغال کشور بالاتر بوده و سالانه 4715 ظرفیت شغلی ایجاد شده است. اما تنها 7/11 درصد از شاغلان در تخصص خود کار می کرده اند. مهم ترین بخش اشتغال زا، مالی و تجاری بوده است. به ازای هر شغل ایجاد شده، در بخش های مالی تجاری1/7 شغل و در بخش های صنعت ساخت و خدمات به ترتیب 1/3 و 3 شغل درکل استان یزد به وجود آمده است. پیش بینی می شود تا افق 1400، استان یزد سالانه به ایجاد 8148 فرصت شغلی نیازمند است. به شرط کاهش تنگناهای بخش صنعت و خدمات و تحقق رشد اقتصادی حدود 6/5 درصد، تامین سرمایه لازم، به کارگیری ظرفیت های تولیدی و افزایش آن، ثابت قوانین و مقررات، و اصلاح روش های مدیریتی، می توان مذکور نایل آمد.
بررسی تأثیر ساختار درآمدی شهرداری بر روند توسعه شهری با استفاده از تکنیک ضریب همبستگی و تحلیل عاملی؛ مطالعه موردی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار شهری در قالب نگرش فرایند محور، برنامه های متعدد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی را در فضاهای شهری دربر گرفته و بمنظور اجرای آن، شناس ایی و طراحی درآمدهای پایدار به عنوان پشتوانه ای جهت تحقق برنامه های توسعه شهری، امری ضروری قلمداد می شود. با این نگرش در پژوهش حاضر، سنجش الگوی تأمین مالی شهر به لحاظ پایداری و ناپایداری و آثار آن بر روند پایداری توسعه شهر (برای کلانشهر مشهد) مورد نظر بوده است. بدین جهت با استفاده از روش تحلیلی – مقایسه ای و نیز انجام مطالعات کتابخانه ای، ابتدا با بهره گیری از ضریب همبستگی اسپیرمن، درجه همبستگی میان متغیر درآمد و متغیرهای مربوط به توسعه پایدار شهری محاسبه شد. سپ س بمنظور سنجش سطح توسعه پایدار در مناطق شهری مشهد، 43 متغیر در حوزه ه ای اقتص ادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی به تفکیک مناطق 13گانه شناسایی و برای انجام تحلیل عاملی و تلفیق آن با تاکسونومی عددی با استفاده از نرم افزار Spss18 مورد نظر قرار گرفتند. نتایج محاسبات حاکی از آن است که رابطه و همبستگی بالایی (86.3درصد) میان متغیر درآمد و شاخص های توسعه پایدار شهری (هزینه های مرتبط با توسعه پایدار شهری) وجود دارد. بدین معنی که پایداری یا ناپایداری درآمدهای شهری مشهد اثر مستقیم بر وضعیت توسعه پایدار شهری دارد. طبق محاسبات انجام شده، سهم درآمدهای ناپایدار شهر مشهد طی سالهای 1372 – 91، 75.07 درصد و سهم درآمدهای پایدار 24.93 درصد می باشد. یعنی درآمدهای ناپایدار بیش از 3 برابر درآمدهای پایدار در این 20 سال بوده است. از سوی دیگر نتایج تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی مؤید آن ادعاست که 61.5 درصد از مناطق شهری مشهد، به لحاظ شاخص های توسعه پایدار شهری، در وضعیت مطلوبی بسر نمی برند. حال با توجه به همبستگی بالا میان ساختار درآمدی و شاخص های توسعه پایدار شهر می توان گفت: ساختار ناپایدار درآمدهای شهرداری بر تعمیق و شدت ناپایداری در توسعه شهری مشهد اثرگذار بوده است.
مقایسه تطبیقی و تحلیل کیفیت زندگی شهری در محله های جدید و قدیم (محله جدید ظفریه و محله قدیمی قطارچیان سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، مقایسة کیفیت زندگی در دو بافت قدیمی (محلة قطارچیان) و جدید (محلة ظفریه) شهری سنندج و شناسایی مؤلفه های مؤثر بر بهبود کیفیت زندگی در هردو بافت است. در این پژوهش، با تأکید بر بعد ذهنی کیفیت زندگی، میزان رضایتمندی ساکنان دو محله انتخابشده با استفاده از شاخص های کیفیت زندگی ارزیابی میشود. مدل نظری ارائه شده، براساس چارچوب دیدگاه تحقیقات تجربی و با توجه به میزان رضایتمندی بنا شده است. به منظور ساختاربندی و ایجاد درخت ارزش کیفیت زندگی، از روش کل به جزء (بالا به پایین) استفاده شده که در چهار سطح تنظیم شده است. برمبنای سنجه های سطح آخر، پرسشنامهای با 45 سؤال تدوین شد و کیفیت زندگی شهری، براساس طیف پنجگزینه ای لیکرت توسط ساکنان ارزیابی شد. میزان آزمون آلفای کرونباخ (91/0) نیز روایی پرسشنامه را تا حد زیادی تأیید می کند. اطلاعات استخراجشده از پرسشنامه، به روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره، آزمون تی و آزمون همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. براساس نتایج، فرضیة پژوهش مبنیبر مطلوب تربودن کیفیت زندگی در بافت جدید تأیید شد و میانگین امتیاز رضایتمندی ساکنان محلة قطارچیان (با میانگین 2/72) و محلة ظفریه (با میانگین 3/44)، میزان تفاوت رضایتمندی ساکنان دو محله را آشکار ساخت. در بررسی سایر فرضیهها، معناداری تأثیر دو عامل کیفیت محله و مسکن بر میزان رضایت از کیفیت زندگی، تأیید و معناداری تأثیر وضعیت اجتماعی- اقتصادی ساکنان بر میزان رضایتمندی از کیفیت زندگی شان رد شد.
جمعیت و شهرنشینی
حوزههای تخصصی:
توسعه صنعتی و حفاظت بیوسفر
حوزههای تخصصی:
پایش تغییرات لایه ازن در جو ایران با استفاده از داده های ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش مورفودینامیک دیرینه رودخانه کرخه در تجلی ساختار فضایی دشت آزادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های بارز رودخانه کرخه در غرب استان خوزستان به ویژه در دشت آزادگان، دینامیک فعال آن است. بررسی این پویایی و تعیین نقش آن در ایجاد مخاطرات محیطی و ساختار فضایی منطقه، مستلزم شناخت مورفودینامیک رودخانه از گذشته تا حال بر اساس شواهد رسوبی و هیدرومورفولوژی است؛ زیرا مورفودینامیک رودخانه ها به خصوص در دشت های سیلابی معلول شرایط رسوب گذاری و وقایع محیط شناسی مانند تغییرات آب و هوایی و تغییرات سطح اساس آب هاست. بدین منظور، پس از جمع آوری داده ها، تغییرات مسیر رودخانه و شرایط محیط های رسوبی به عنوان متغیر مستقل و عناصر فضایی مانند تغییر در اندازه ذرات رسوبی، تپه های ماسه ای، کاربری های کشاورزی، مسکونی و غیره به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. ابتدا با استفاده از روش های پردازش رقومی بر روی تصاویرماهواره ای لندست سال های 1990،1993،1998،2002 میلادی و سنجنده Liss از ماهواره IRS هند سال 2006 میلادی و ثبت نقاط شاخص در بازدیدهای میدانی، مسیرهای متروکه بازسازی و مسیرهای فعال بررسی شدند. در ادامه با تطبیق مسیرهای رودخانه با سایر لایه های اطلاعاتی، دو مغزه رسوبی در محل های رفیع و جفیرتا عمق 10 متری به منظور تعیین رابطه بین قطر ذرات رسوبی با شرایط سیلابی و محیط های رسوب گذاری گرفته شد. نتایج نشان داد، سه توالی رسوبی با شرایط اقلیمی مرطوب و کاهش قطر ذرات رسوبی در اعماق(10-6، 5-4، 3-0 متری) و دو دوره با شرایط اقلیمی خشک به همراه افزایش قطر ذرات رسوبی در اعماق( 6-5 و 4-3 متری) را می توان در مغزه ها تشخیص داد. شرایط اقلیمی خشک به همراه عقب نشینی خط ساحلی در هولوسن میانی سبب شد، دلتای کارون و کرخه توسعه پیداکرده و جابجایی و تغییر مسیرهایی نیز در بستر این رودخانه ها پدیدار شود. این تغییرات در مسیر روستای عبدالخان تا تالاب هویزه دارای حداقل دو تغییر شکل پلان خم رودخانه و چندین مسیر متروکه طبیعی می باشد. به دلیل سرعت و تنش برشی، خم ها با پدیده انتقال وگسترش همراه بوده و ضمن ایجاد خسارت به اراضی کشاورزی و مسکونی، موجب جابجایی آن ها نیز شده است.