فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقش مبادلات مرزی بر توسعه ی فیزیکی شهرها با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (نمونه موردی: شهر بانه در مقاطع زمانی 1390-1371-1363)
حوزههای تخصصی:
آشکارسازی تغییرات ناشی از مبادله تجاری و اقتصاد پویای مناطق مرزی یکی از نیازهای اساسی در مدیریت و برنامه ریزی برای رشد و گسترش این شهرها است؛ بنابراین نقشه تغییرات کاربری را که نتیجه فرایند آشکارسازی تغییرات هست، می توان بر اساس تصاویر چند زمانه سنجش از دور تهیه کرد. در این تحقیق تغییرات، کاربری اراضی ناشی از گسترش فیزیکی-کالبدی شهر بانه در مقاطع زمانی 1363،1371 و 1390 با تاکید بر نقش مبادلات مرزی با استفاده از تصاویر سنجنده TM ماهواره لندست اخذ شد؛ سپس پردازش رقومی تصاویر ماهواره ای و سیستم اطلاعات جغرافیایی با بهره گیری از روش های پیشرفته انجام شد. در مرحله اول تصاویر یادشده با استفاده از الگوریتم های مناسب از لحاظ هندسی و رادیومتریک تصحیح شدند؛ آنگاه نمونه های آموزشی به صورت فازی در هشت کلاس کاربری و پوشش به وسیله نرم افزار Idrisi ایجاد شدند، سپس هر تصویر به طور جداگانه با استفاده از الگوریتم حداکثر مشابهت طبقه بندی شد؛ در مرحله بعد تصاویر طبقه بندی شده به کمک روش مقایسه پس از طبقه بندی مقایسه شدند. نتایج تحقیق بیانگر این است که مبادلات مرزی تأثیر شگرفی بر شهر بانه گذاشته و رونق و رکود مبادلات منجر به واکنش شهر نسبت به این تغییرات به صورت رشد فیزیکی، جذب جمعیت، اشتغال و بیکاری، رفاه یا عدم رفاه و ... برای ساکنان شده و همچنین مشخص شد که گسترش شهر بانه در چه ابعاد و مقیاسی به ترتیب شدت عمل، مراتع، تپه ها و دامنه های شیب دار، اراضی زراعی دیم پیرامون خود را تحت گسترش فضایی- کالبدی خود قرار داده است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت شهر بانه از 143 هکتار در سال 1363 به عنوان دوره قبل از شروع مبادلات مرزی به 372 هکتار در سال 1371 که همزمان با شروع تعاملات مرزی است و 946 هکتار در سال 1390 که مصادف با رونق مبادلات تجاری مرزی رسمی و غیررسمی است، رسیده است. همچنین روند توسعه شهر نشان دهنده این است که تمایل گسترش کالبدی- فضایی شهر بانه در امتداد غرب و شمال غربی است؛ یعنی منطقه ای که زمین های پست اطراف شهر در آنجا قرار گرفته است.
تدوین برنامه استراتژیک توسعه گردشگری در مناطق نمونه گردشگری روستایی مطالعه موردی: روستای نمونه گردشگری هجیج در شهرستان پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی راههای نجات روستاها از فقر، مهاجرت، مشکلات اجتماعی و اقتصادی توسعه گردشگری در مناطق مستعد گردشگری روستایی میباشد. با توجه به این مهم، پژوهش حاضر در پی شناسایی توان محیطی منطقه نمونه گردشگری روستای هجیج و تدوین برنامه توسعه استراتژیک گردشگری با استفاده از مجموعه عوامل درونی(قوت و ضعف) و مجموعه عوامل بیرونی(فرصتها و تهدیدات) میباشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و از لحاظ ماهیت، کاربردی - توسعه ای میباشد. با استفاده از پیمایش دادههای حاصل از پرسشنامه و مطالعات میدانی به تعیین ابعاد چهارگانه تکنیک SWOT پرداخته شد. نمونهگیری پژوهش نمونهگیری تصادفی ساده و جامعه آماری را کارشناسان و صاحب نظران گردشگری استان میباشد. یافته های پژوهش نشان میدهد که در روستای هجیج تعداد قوت ها 11، ضعفها 11، فرصتها 12 و تهدیدات 6 مورد میباشند. که بر اساس اولویتبندی این عوامل S4, O2, W3 و T2دارای بیشترین امتیاز میباشند و استراتژیهای WOو SO در اولویت های اول و دوم برای برنامهریزی گردشگری میباشند. ارزیابی صورت گرفته در این پژوهش به تدوین برنامه توسعه گردشگری روستا هجیج انجامید که میتواند رهگشایی برای اصلاح و بهبود وضعیت گردشگری این منطقه باشد.
تحلیل الگوهای سینوپتیکی یخبندان های زمستانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"یخبندان از جمله پدیده های جوی است که هر ساله خسارت های جبران ناپذیری بر بخش های مختلف وارد می سازد. در فصل زمستان رخداد این پدیده در جاده های مناطق کوهستانی مشکلات عدیده ای را بر بخش حمل و نقل و تصادفات جاده ای باعث می شود. الگوهای گردش عمومی جو، نقش اصلی را در بروز یخبندان ها و توزیع فضایی یخبندان ها در مناطق معتدله دارند. در مطالعه حاضر به منظور تحلیل الگوهای سینوپتیکی یخبندان های زمستانه ایران، داده های روزانه در ساعت UTC12 مربوط به تراز 500 هکتوپاسکال و فشار سطح دریا (SLP) فصل زمستان (دسامبر، ژانویه و فوریه) طی دوره آماری 2000-1960 در تلاقی های 2.5 درجه از مجموعه داده های بازسازی شده NCEP استخراج شد. محدوده انتخاب شده شامل 408 نقطه است که از عرض 20 تا 60 درجه شمالی و از 20 تا 80 درجه شرقی را پوشش می دهد. مجموع این داده ها ماتریسی به ابعاد 4050´408 را برای فصل زمستان تشکیل دادند. با استفاده از روش تحلیل عاملی نقاط وابسته به هم ادغام و ابعاد ماتریس ها کاهش داده شد. در تحقیق حاضر روش تحلیل مولفه های اصلی با آرایه S و چرخش واریماکس برای شناسایی تیپ های هوا به کار گرفته شد و برای طبقه بندی هوای روزانه روش خوشه بندی k-means اعمال گردید.
نتایج بررسی حاضر نشان داد که تیپ های هوای پرفشار اروپای شمالی، پرفشار سیبری و پرفشار اروپای شرقی، بیشترین تاثیر را در رخداد یخبندان های شدید و فراگیر ایران داشته اند، به طوری که این تیپ های هوا، جریانات هوای سرد قطبی را از عرض های جغرافیایی بالا به سوی عرض های پایین منتقل کرده و به دنبال آن یخبندان های شدید و فراگیر در ایران به وقوع می پیوندد"
ارزیابی توانایی انطباق فناوری های نو مدیریت پسماندها در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیای تاریخی زاینده رود
حوزههای تخصصی:
بررسی کارایی شاخص های منتج از فناوری سنجش از دور در ارزیابی خشکسالی هواشناسی…(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر خشکسالی با تاثیرات مخرب در بخش های مدیریت منابع آب، زیست محیطی، اکولوژیکی به عنوان بحران جدی تلقی می شود. برنامه ریزی و اقدامات پیشگیرانه در برابر خشکسالی در کاستن اثرات آن از اهمیت چشمگیری برخوردار است. در این راستا استفاده از روش مناسب پایش و پیش بینی خشکسالی می تواند تاثیر قابل توجهی در مقابله با این پدیده داشته باشد. در این تحقیق جهت پایش خشکسالی از اطلاعات حاصل از تصاویر سنجنده MODISدر استخراج شاخص های NDVI، NDWI، ، DSI، VTCI استفاده شده است. هدف انتخاب شاخص مبنا بر اساس ارتباط با عامل موجد خشکسالی در حوضه ی آبریز سفید رود جهت بررسی و مطالعه ی خشکسالی و اثرات آن می باشد.
متوسط خطای حاصل از محاسبات دمای سطح زمین با استفاده از الگوریتم پنجره ی مجزا توسعه داده شده توسط پرایس 84/3 درجه سانتی گراد بوده است. بیشترین مقدار ضریب همبستگی بین بارش ماهانه با شاخص های مورد مطالعه مربوط به شاخص VTCI می باشد. همچنین سایر شاخص های مورد مطالعه بجز شاخص VTCI دارای تاخیر زمانی نسبت به زمان وقوع بارش هستند. کمترین میزان ضریب همبستگی مربوط به شاخص NDVI می باشد که دلیل آن را می توان در نوع پوشش گیاهی حاکم در منطقه ی مورد مطالعه دانست. بنابراین شاخص VTCI در تعیین شرایط خشکسالی (زمان واقعی) به علت تلفیق خصوصیات حرارتی (دمای سطح زمین) و اطلاعات حاصل از بازتاب طیفی (شاخص های پوشش گیاهی) در قالب فرمول بندی مناسب، می تواند مثمرثمرتر باشد.
تأثیر ارتقای سطح سیاسی فضایی بر گسترش توریسم: استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری احساس هویت مستقل در یک ملت و طی فرایند شکل گیری دولت در یک سرزمین مشخص، نظام سیاسی(حکومت) شکل می گیرد. حکومت به منظور حاکمیت بر پهنه قلمروی سرزمینی و افزایش قلمرو مؤثر ملی، ساختار فضایی کشور را به قلمروهای کوچک تر تقسیم و بسته به الگوی حکومتی مدیریت کلان خود را اعمال می کند که همواره ماهیت و کارکرد این تقسیمات سیاسی فضایی مرزها و عملکرد یک فضای جغرافیایی را با تغییرات اساسی مواجه می سازد. در این راستا شکل گیری استان اردبیل با انتزاع از استان آذربایجان شرقی و ایفای نقش های جدید در مدیریت سیاسی کشور به عنوان قلمروی جدید در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد، با این تأکید که با توجه به تشکیل استان اردبیل توجه به ظرفیت های توسعه افزایش یافته و به ویژه در بخش گردشگری منجر به افزایش میزان توسعه در استان شده است. این مقاله حول این سؤال اصلی که «آیا ارتقای سطح اداری استان اردبیل به گسترش توریسم منجر شده است یا نه؟» انجام شده است.
شیوه تحقیق از نوع تحلیلی - استنباطی است و در این زمینه با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و استخراج آمار و اطلاعات بخش های مختلف گردشگری طی دو دوره قبل و بعد از ارتقای سطح سیاسی تأثیر این عامل بر گردشگری مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته است.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های موجود در استان با استفاده از نرم افزار spss و با به کارگیری آمار موجود در جداول مختلف طی آزمون های pearson و آزمون T سنجش شده است. نتایج حاصل از مجموع تجزیه و تحلیل ها، نشان از تفاوت معنا دار بین بخش های مرتبط با گردشگری از قبیل راه های ارتباطی و مواصلاتی، مراکز اقامتگاهی و دیگر پارامترهای مربوط به توریسم در استان طی سال های قبل و بعد از ارتقای سطح سیاسی در استان دارد.
سطح بندی فضایی محورهای گردشگری استان فارس بر مبنای خدمات و تسهیلات گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدمات و زیرساخت های گردشگری، به دلیل رابطه مستقیم بین افزایش کمیت و کیفیت زیرساخت ها و تعداد گردشگران اهمیت دارد. از مهم ترین ارکان توسعه مقاصد گردشگری، وجود سیستمی کارآمد از تسهیلات، خدمات و تأسیسات گردشگری است. کیفیت بالای خدمات گردشگری اثر مستقیمی بر افزایش درآمد منطقه گردشگری دارد، به افزایش مدت اقامت گردشگران و درنهایت افزایش رضایت آنان منجر می شود و بر انگیزه بازدید مجدد گردشگران از مقصد مد نظر می افزاید. گردشگری رابط میان گردشگر و جاذبه است و بازدید هر گردشگر از جاذبه ها، بسته به گذر از این محورهاست. بنابراین در پژوهش پیش رو به سطح بندی این محورها از لحاظ خدمات لازم برای گردشگران پرداخته شده است تا متناسب با ظرفیت هر محور گردشگری و مدیریت مناسب آن، سیستم خدمات رسانی بهتری برای گردشگران فراهم شود و پاسخگوی نیازهای آنان باشد. از سوی دیگر، پس از شناسایی محورهای دارای موانع و محدودیت های خدماتی، در رفع مشکلات این محورها تلاش خواهد کرد. روش پژوهش کاربردی است. ابتدا معیارهای پژوهش به کمک روش دلفی به دست آمدند و سپس با تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی شدند. در مرحله بعد با مدل COPRAS که یکی از مدل های تصمیم گیری چندمعیاری است، محورهای گردشگری استان فارس رتبه بندی شدند و در چهار سطح قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که محورهای شمالی و جنوبی با توجه به اینکه درگاه بیشترین ورود گردشگران به این استان هستند، از خدمات کمتری برخوردارند و باید در اولویت توسعه خدمات و زیرساخت های گردشگری قرار گیرند.
ارزیابی اثرات پدیده ENSO بر رژیم بارش در استان خراسان
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین نشانه های هواشناسی که در مقیاس جهانی بر فراسنجهای آب و هوایی در مناطق مختلف کره زمین تاثیر میگذارد، پدیده ENSO یا النینو- نوسانات جنوبی است. نوسانات این پدیده باعث ایجاد نوسانات معنیداری در وضعیت بارش و دمای برخی نقاط کره زمین می شود. در این پژوهش به منظور بررسی میزان ارتباط تغییر آب و هوا با پدیده ENSO و ارتباط آن با تغییرات فراسنجهای آب و هوایی و امکان پیش بینی وقوع خشکسالی در استان خراسان ،ابتدا با استفاده از رابطه همبستگی سالانه و فصلی شاخص نوسانات جنوبی (SOI) با داده های بارش به دست آمده و سپس به منظور مطالعه دقیقتر نحوه تاثیر پدیده ENSO بر نحوه تغییرات بارش مناطق مختلف استان خراسان ، نقشه های پهنه بندی مربوط ترسیم شد. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت بارش کلیهمناطق استان (به ویژه نوار مرکزی و تا حدودی شمالی) نسبت به پدیده ENSO واکنش معنیداری نشان میدهند. به عبارت دیگر میانگین ضرایب همبستگی بارش با مقادیر SOI به طور سالانه و فصلی منفی است، یعنی با افزایش مقادیر SOI ، مقادیر بارش در سطح استان خراسان در فصول و سالهای مختلف کاهش مییابد.بنابراین در مناطق مختلف استان خراسان در زمان فعالیت فاز منفی ENSO (شرایط النینو)، تغییرات بارش به صورت افزایشی می باشدو این شرایط را میتوان با دگرگونی الگوی وقوع پدیده ENSO در سطح جهان مرتبط دانست.
علل شکل گیری اسکان غیر رسمی در شهر رشت و راهکارهای ساماندهی آن
حوزههای تخصصی:
مدل تغییرات مکانی بارش در زاگرس میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط بارش و ارتفاع به منظور برآورد میزان و نحوه تغییرپذیری بارش در مناطق کوهستانی، همواره از موضوعات مورد توجه اقلیم شناسان بوده است. در این تحقیق سعی شده است از طریق مدل رگرسیونی، بارش منطقه زاگرس میانی مدل سازی گردد. تمام داده های موجود بارندگی منطقه مورد مطالعه ـ اعم از سازمان هواشناسی (سینوپتیک، کلیماتولوژی و باران سنجی) و وزارت نیرو ـ گرد آوری شد، که پس از تبدیل داده های وزارت نیرو به تاریخ میلادی، کل ایستگاه هایی که دارای داده کامل بین سال های 1995 تا 2004 بودند انتخاب شدند. بدین منظور بارندگی به عنوان متغیر وابسته و ارتفاع، شیب، جهت شیب، طول و عرض جغرافیایی، فاصله از خط مبنای غربی، فاصله از خط الراس به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. دو متغیر فاصله از خط مبنای غربی و فاصله از خط الراس ها تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته اند. مدل سازی از طریق متغیرهای مستقل معنادار انجام پذیرفت و با تقسیم منطقه به دو بخش رو به باد و پشت به باد و همچنین ترسیم نیمرخ های طولی بارش و ارتفاع، عمود بر خط الراس ها، نحوه تغییرپذیری مکانی بارندگی بررسی گردید. بدین ترتیب مشخص شد که با وجود هماهنگی نسبی بین بارندگی و ناهمواری، هسته بیشینه بارندگی بر محور مرتفعِ ناهمواری ها منطبق نیست. نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه معناداری بین فاصله از خط الراس و بارش وجود دارد و این موضوع در تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به معنی داری این متغیر (در سطح 99 درصد)، پیشنهاد می گردد در پژوهش های آتی برای مدل سازی تغییرات مکانی بارش در زاگرس و به ویژه زاگرس میانی، از این متغیر استفاده شود. همچنین به دلیل معنی دار نبودن متغیر مستقل فاصله از خط مبنای غربی، استفاده از آن در سایر پژوهش های مرتبط با مدل سازی تغییرات مکانی بارش در زاگرس میانی پیشنهاد نمی شود
ارزیابی ژئومورفولوژیکی توسعه شهری در قلمروی حوضه های زهکشی سطحی مطالعه موردی: کلان شهرتهران.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوعات مربوط به مطالعات ژئومورفولوژیکی از منظر ارزیابی در کلان شهر تهران که طی نیم قرن گذشته توسعه یافته، متعدد است. بررسی حوضه های زهکشی سطحی و آبراهه های آن یکی از این موضوعات میباشد. تغییر مسیر آبراهه ها و مسیل های طبیعی بدون توجه به اصول و فرایندهای ژئومورفولوژیکی در شهر تهران میتواند آثار زیانباری را به ساکنان شهر وارد کند. در حال حاضر زهکشی شهر تهران از طریق سه محدوده 1- حوضه های منتهی به کانال سیل برگردان غرب و رودخانه کن؛ 2- حوضه های منتهی به کانال ابوذر و مسیل باروتکوبی؛ 3- حوضه های شهری منتهی به زمین های زراعی جنوب شهر(محدوده صالح آباد) انجام میشود.
در این مقاله حوضه های مذکور همراه با شبکه آبراهه ها قبل از توسعه فعلی شهر به کمک نقشه های توپوگرافی سال 1343، عکس های هوایی دو دوره مختلف و نقشه های زمین شناسی ترسیم و سپس محدوده کلیه حوضه های کوهستانی و شهری در وضعیت کنونی با استفاده از نقشه های توپوگرافی سال1380 و با توجه به تغییرات شبکه زهکشی تعیین شد. حداکثر آبدهی هر حوضه از طریق روش استدلالی و به کمک منحنیهای شدت، مدت، فراوانی ایستگاه های مهرآباد و سعدآباد برای دوره های بازگشت 2، 5، 10، 25، 50 و100 ساله محاسبه گردید. با استفاده از خصوصیات فیزیوگرافی، نوع سامانه زهکشی و محاسبات هیدرولوژیکی آنها و از طریق مقایسه این خصوصیات با ماهیت تلفیقی حوضه ها، محدودیت های ژئومورفولوژیکی توسعه در قلمروی حوضه های زهکشی سطحی ارزیابی شد.
روش تحقیق بر پایه روش تحلیلی استوار است. ابزار اصلی این تحقیق سامانه اطلاعات جغرافیایی در قالب نرم افزارArc GIS میباشد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که تلفیق حوضه ها، تغییر مسیر آب های سطحی و تبدیل آنها به کانال های مصنوعی باعث افزایش آبدهی، به خصوص در دوره های بازگشت بالاترشده و در نتیجه افزایش میزان مخاطره سیلاب های شهری را به دنبال دارد. قطع مسیرآبراهه های اولیه و ایجاد الگوی جدید آبراهه ای در قلمروی کلان شهر تهران بدون توجه به اصول و معیارهای ژئومورفولوژیکی انجام شده است. بنابراین توجه به الگوی فضایی و جایگیری آنها در تطبیق با چشم انداز کلی حوضه ها از طریق بهکارگیری اصول ژئومورفولوژیکی به منظور توسعه پایدار و کاهش مخاطرات ضرورتی قطعی است.
تحلیلی پیرامون الزامات بازنگری در سیاستهای برنامهریزی توسعه روستایی در ایران
حوزههای تخصصی:
روند تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در چند دهه اخیر در ایران بویژه از زمان حکومت پهلوی تاکنون از یک طرف و گوناگونی و تنوع بستر جغرافیایی از طرف دیگر به نوعی خاص از نظام فضایی سکونتگاه های انسانی منجر شده که از آن می توان به عنوان ((دوگانگی)) یاد کرد (مولائی هشجین، 1382، 48). محرومیت بیش از پیش روستاها در مقایسه با شهرها و افزایش روزافزون شکاف بین شهرها و روستاها منجر به عدم تعادل ناحیه ای در کشور شده است. بررسی و ارزیابی برنامه های عمرانی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بعد از آن در روستاها نشان می دهد که در برنامه ریزی توسعه روستایی، سیاست یک سونگری یعنی توجه به خدمات روستایی در قالب تامین رفاه روستاییان با کارکرد سکونتی بدون توجه و یا کم توجهی به کارکرد اقتصادی ـ تولیدی روستاها مورد نظر بوده است و لازم است برای توسعه کشور و روستاها این سیاست مورد بازنگری قرار گیرد و سیاست توسعه همه جانبه روستاها از لحاظ سکونتی و اقتصادی به صورت همزمان پیگیری شود. در این مقاله نگارنده با بهره گیری از نظریات، تجربیات، منابع و اطلاعات به بررسی الزامات بازنگری در سیاست های برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران پرداخته و به موضوعاتی نظیر اهداف محوری برنامه¬ریزی توسعه روستایی، سیاست های برنامه ریزی توسعه روستایی، ارزیابی سیاست های برنامه ریزی توسعه روستایی و الزامات بازنگری در سیاست های برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران اشاره شده و در پایان به ارائه پیشنهادهایی پرداخته شده است.
فارسنامه ناصری
منبع:
وحید اسفند ۱۳۴۲ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تأثیر حمل ونقل بر ابعاد مختلف توسعه روستایی (مطالعة موردی: بخش مرکزی شهرستان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: وجود یا عدم وجود قابلیت دسترسی به سیستم حمل ونقل به عنوان یکی از شاخص های توسعه پایدار می تواند اثرات مختلفی بر تغییرات ارگانیکی و غیرارگانیکی مناطق روستایی داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی و ارزیابی تأثیر حمل و نقل بر تغییرات اندام وار در روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز، به عنوان رهیافتی برای برنامه های آینده، کمک در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها در جهت توسعه ابعاد روستایی خواهد بوده و نیز راهکارهایی جهت ارتقای شبکه حمل ونقل در نواحی روستاهای مورد مطالعه ارائه می دهد.
روش: مطالعه حاضر با توجه به ماهیت موضوع توصیفی– تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی بوده و برای گردآوری اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده شده است. در این پژوهش، ۱۹ روستا که نزدیک ترین فاصله را به شهر تبریز دارند، به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند و با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۳۳۱ نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شده است. آن گاه برای هر روستا نسبت یا سهم جامعه نمونه با توجه به نسبت هر روستا به کل جامعه از نظر تعداد جمعیت محاسبه شده است. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه می باشد که روایی آن از سوی متخصصان و کارشناسان امر مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر (۸۳/۰) به تأیید رسیده است.
یافته ها: در این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS، تأثیر حمل ونقل بر توسعه ابعاد روستایی (اقتصادی، آموزشی، سلامت و رفاه اجتماعی) مورد سنجش قرار گرفت. در ابتدا جهت روشن شدن تفاوت بین روستاهای مورد مطالعه از لحاظ وضعیت حمل ونقل و تغییرات اندام وار از آزمون دانکن استفاده شد. براساس نتایج حاصل از این آزمون، روستاهای مایان سفلی و کندرود در جایگاه نخست و روستاهای کرجان و اسکندر در جایگاه آخر قرار گرفته اند. شایان ذکر است که بین توسعه حمل ونقل روستاها و جمعیت رابطه قوی و معناداری وجود دارد. درباره ارتباط بین وضعیت حمل ونقل و توسعه روستایی در ابعاد مختلف، ضریب هم بستگی پیرسون نشان داد که بین وضعیت حمل ونقل و تغییرات اندام وار روستاها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در ادامه مدل رگرسیونی گویای آن است که قابلیت دسترسی به حمل ونقل روستایی موجب تغییرات اندام وار (اشتغال و رونق اقتصادی، آموزش، سلامت و رفاه اجتماعی) در نواحی روستایی مورد مطالعه شده است؛ به طوری که حمل ونقل در تغییرات اندام وار روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز ۴۸ درصد تأثیر مثبت داشته است.
اصالت و ارزش: با توجه به اهمیت و نقش سیستم حمل ونقل در توسعه و تغییرات اندام وار روستایی، این مبحث نسبت به دیگر مباحت روستایی کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. بنابراین در محدوده مورد مطالعه اولین تحقیقی است که صورت گرفته است. با توجه به پتانسیل و ظرفیت ها فراوانی که استان آذربایجان شرقی به خصوص روستاهای شهرستان تبریز دارند، نتایج این تحقیق می تواند مؤثر واقع شود و راه گشای بسیاری از مشکلات روستاییان باشد.
بازخوانی تجربیات برنامه ریزی سکونتگاه های روستاییِ در معرض خطر، با نگاهی به طرح جابه جایی روستای صفی آباد مینودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ت تغییر در فضاهای روستایی، تحت تأثیر نیروهای درونی (محلی) و عوامل و رخدادهای بیرونی، ازجمله سیاست گذاری ها یا اقدامات عمرانی در مقیاس های محلی، ناحیه ای و ملی است. ازجملة این اهداف عمرانی می توان به طرح های جابه جایی سکونتگاه های روستایی اشاره کرد که در مواردی مانند احداث سد، بازسازی پس از روی دادن سوانح طبیعی و دورسازی از محل خطرات طبیعی به اجرا درمی آیند. با اجرای طرح جابه جایی روستای صفی آباد واقع در شهرستان مینودشت به دلیل رانش زمین، دگرگونی هایی در ابعاد مختلف فضایی- کالبدی این روستا پدید آمده است و سیستم اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روستا به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است؛ ازاین رو، در تحقیق حاضر علاوه بر مرور تجربیات مربوط به جابه جایی کالبدی سکونتگاه های روستایی، پیامدهای اجرای طرح جابه جایی روستای صفی آباد مینودشت بررسی شده است. روش تحقیق، روش توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات لازم ازطریق روش های کتابخانه ای و میدانی (شامل مشاهدة مستقیم، مصاحبه و تکمیل پرسش نامه ) به دست آمده اند. جامعة آماری موردمطالعه در این تحقیق، سرپرستان خانوارهای جابه جاشدة روستای صفی آباد (338 خانوار) است که در طرح جابه جایی، مکان خود را تغییر داده اند و در محل جدید سکنی گزیده اند. با استفاده از فرمول کوکران و اصلاحیة آن، 117 خانوار به عنوان نمونة آماری برگزیده شدند. برای تجزیه وتحلیل داده های پرسش نامه، از آزمون های توصیفی و آزمون آماری ویلکاکسون، برای بررسی آثار و پیامدهای طرح در سه بعد کالبدی- محیطی، اقتصادی و اجتماعی– فرهنگی در دو دورة قبل و بعد از جابه جایی روستا (در نرم افزار آماری SPSS ) استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از تفاوت معناداری ازلحاظ آماری در تعدادی از مؤلفه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی است؛ به گونه ای که تغییرات مثبت آن در شاخص های کالبدی و فیزیکی سکونتگاه است؛ ولی پیامدهای منفی آن در زمینه های اقتصادی و اجتماعی می باشد. به بیان دیگر، باوجود ازبین رفتن تهدیدهای محیطی ناشی از رانش زمین، کیفیت زیست پذیری روستا ارتقاء نیافته است.