فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ارزیابی ناپایداری دامنه ها بر اساس شواهد وزنی و با استفاده از فناوری GIS، مثال موردی: دامنه های حوضه مرک، کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه مورد مطالعه در غرب ایران، در جنوب غربی کوه «بیستون » و شهر کرمانشاه واقع شده است. مساحت آن تقریباً 1489کیلومتر مربع است. زمین لغزش از گذشته، معمولترین پدیده در منطقه بوده است که توسط بارش های شدید و زمین لرزه ها تحریک شده است. اگر چه زمین لغزش های فعال در منطقه کم هستند، اما تهدیدی جدی برای مردم و تاسیسات محسوب می شوند. هدف این تحقیق، تعیین عوامل مؤثر در ناپایداری دامنه در منطقه است. روش شواهد وزنی با رویکرد آماری به منظور شبیه سازی شرایط محیطی و تعیین عوامل مؤثر به کار گرفته شده است. یکی از مزیت های شواهد وزنی، این است که غیر جانبدارانه وزن عوامل در هر لایه را مشخص می سازد. این روش به علت ساده سازی در ورود داده ها دودویی بدور از پیچیدگی های ریاضی توسط کاربران زیادی به کار گرفته شده است. روش شواهد وزنی چند کلاسه به دلیل این که توزیع داده ها را بهتر نمایش می دهد، استفاده گردیده است. رابطه بین توزیع نقطه زمین لغزش ها با عوامل سنگ شناسی، ارتفاع، گرادیان شیب، خطواره ها و فاصله از آبراهه ها، پوشش گیاهی و کاربری بررسی شد. برای فراهم کردن نقشه قابلیت زمین لغزش، تعدادی لایه شامل نقشه توپوگرافی، سنگ شناسی، تصاویر ماهواره ای با کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی ساخته و به فرمت رستر تبدیل شدند، و برای هریک، بانک اطلاعاتی مستقل تهیه و با مقیاس مناسب (عددی، رتبه ای، و اسمی) ذخیره شدند. نتایج تحلیل لایه ها با زمین لغزش های گذشته و حال منطقه نشان داده است که شش عامل، تحت عنوان فاصله از آبراهه ها و گسل ها، شیب، کاربری اراضی، انحنای طولی دامنه، انحنای جانبی دامنه و سنگ شناسی رابطه منطقی بهتری برای تهیه، نقشه قابلیت زمین لغزش دارند. در منطقه مورد مطالعه، نتایج روش شواهد وزنی که توسط مدل شبیه سازی شده است، با زمین لغزش های چند سال اخیر مقایسه شد. بر این اساس، شش عامل به کار گرفته شده در مدل، در تعیین عوامل مؤثر نقش مهمی داشته اند، و از طرفی، نتایج این شش عامل با زمین لغزش های جدید منطقه انطباق مناسبی دارند. از آنجا که اطلاعاتی به کار گرفته شده در شبیه سازی نقشه ای و تعیین عوامل در قابلیت زمین لغزش از نوع مکانی هستند، سیستم اطلاعات جغرافیایی و شواهد وزنی ابزار و روش خوبی برای ذخیره سازی، به روز رسانی، تحلیل فرآیندها، ترکیب و نمایش آنهاست.
پیامدهای کالبدی – فضایی مشارکت روستاییان در اجرای طرح های توسعة روستایی، با تأکید بر طرح های عمرانی دولت (مطالعة موردی: دهستان کوهدشت جنوبی شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ی یکی از مهم ترین مؤلفه هایی که بر بعد کالبدی– فضایی سکونتگاه های روستایی کشور اثر می گذارد، اجرای طرح های عمرانی است که توسط بخش دولتی در سکونتگاه های روستایی اجرا شده است. اثربخشی مطلوب این طرح ها، همواره یکی از مهم ترین دغدغه های مجریان آن ها بوده است. ارزشیابی ها نشان داده اند که نقش مشارکت مردمی در تهیه، تصویب و به ویژه اجرای طرح ها اهمیت زیادی دارد. در طرح های عمرانی که مجریان بر نقش پذیری مردم تأکید داشتند، اثرات این طرح ها در ابعاد مختلف به ویژه بعد کالبدی – فضایی پایدارتر و درجة رضایتمندی روستاییان بیشتر بوده است؛ ولی در جاهایی که بی توجهی به نقش مردم شده، اثرات طرح ها ناپایدارتر بوده و حتی گاهی زمینه ساز بروز مشکلات دیگری برای روستاییان شده است؛ براین اساس، این تحقیق با هدف سنجش نقش مشارکت روستاییان در اثربخشی کالبدی- فضایی طرح های عمرانی (فیزیکی) بخش دولتی در روستاها انجام شده است. روش انجام این تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات آن نیز، کتابخانه ای - پیمایشی است. محدودة جغرافیایی این تحقیق، دهستان کوهدشت جنوبی و جامعة آماری آن 47 نقطة روستایی است. تعداد نمونة موردمطالعه، شامل 10 روستا و 324 خانوار است. گروه تحقیق برای تعیین حجم نمونة روستاها و خانوارها، از فرمول کوکران استفاده نموده است. با توجه به مسئله، روش نمونه گیری روش های طبقه ای و تصادفی است. همچنین، برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری (T-TEST) و مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. نتیجة تحلیل انجام شده نشان داده است که طرح های عمرانی از نگاه روستاییان در برخی از روستاها از اثرات مطلوبی برخوردار بوده است. با توجه به فرضیة تحقیق، سنجش تأثیر عوامل، علت اثربخشی مطلوب را مشارکت روستاییان تعیین کرده است.
ارزیابی فرسایش و رسوبات بادی با استفاده از مدل IRIFR در منطقه ی زهک دشت سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون روش های زیادی جهت برآورد میزان شدت بیابان زایی در نقاط مختلف دنیا ارائه شده است. در همین راستا به دلیل منطبق نبودن مدل های ارائه شده توسط کارشناسان در سایر کشورها با شرایط اقلیمی کشورمان در سال 1375 مدل تجربی IRIFR.E.A توسط محققان کشورمان تدوین و ارائه گشته است. در این تحقیق سعی شده تا با استفاده از مدل نام برده شده میزان تخریب اراضی در سطحی برابر با 48219 هکتار برآورد و نقشه ی خطر بیابان زایی منطقه ترسیم شود، برای این کار ابتدا با بررسی شرایط منطقه بر اساس بازدید های میدانی، عوامل مؤثر بر روند تخریب اراضی شناسایی شده است. این عوامل شامل سازند زمین شناسی منطقه، شکل اراضی و پستی و بلندی، وضعیت باد و شرایط خاص اقلیمی، خاک و پوشش سطحی، پوشش گیاهی، فرسایش بادی، رطوبت خاک، نهشته های بادی و عملیات مدیریتی می باشد. با استفاده از جداول ارزیابی مدل مورد استفاده، میزان تأثیر هر عامل بر روند بیابان شدن منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت. در همین راستا نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد منطقه ی مورد مطالعه در طبقه های بیابان زایی متوسط، شدید و خیلی شدید قرار گرفته است. همچنین نتایج نشان می دهند از کل منطقه ی مورد مطالعه 4/59 درصد معادل 28642 هکتار در طبقه بیابان زایی شدید، 6/40 درصد 19577 هکتار در طبقه بیابان زایی خیلی شدید قرار دارد. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد از میان عوامل مؤثر بر فرآیند بیابان زایی مدیریت کاربری اراضی و اقلیم با کسب بیشترین میزان امتیاز به عنوان مهمترین عوامل مؤثر بر فرآیند بیابان زایی شناخته شدند.
ارزیابی نقش رودباد جنب حاره ای در کنترل بارشهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هسته های سرعت باد بیش از 30 متر در ثانیه در حاشیه استوایی بادهای غربی را رودباد جنب حاره ای گفته که نقش موثری در کنترل مولفه های آب و هوایی عرضهای پایین و میانه منجمله میزان و تعداد روز های بارش دارد، اشاره نمود. بهرحال کشور ایران، از جمله مناطق جغرافیایی می باشد که اقلیم خشک و نیمه خشک بر پهنه وسیعی از آن گسترش یافته است، این عامل باعث می گردد که عوامل تاثیرگذار بر تغییرات بارش آن منجمله؛ تغییرات سرعت، موقعیت و جابجایی رودباد جنب حاره با حساسیت بیشتری مورد ارزیابی قرار گیرد. بنابراین برای انجام این تحقیق آمار ماهانه میزان و تعداد روزهای بارش برای 180 ایستگاه کشور برای طول دوره آماری 1951 تا 2005 مورد استفاده قرار گرفت. در این پژوهش داده های مربوط به سرعت باد مداری برای سطوح 10 تا 1000 هکتوپاسکال از سایت cdc.noaa.gov با قدرت تفکیک 2.5 درجه استخراج شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با توجه به طول آماری 55 ساله، موقعیت هسته مرکزی رود باد حدود یک درجه به سمت عرضهای شمالی حرکت کرده است. همچنین یافته ها نشان می دهند که موقعیت رودباد جنب حاره در بالاترین عرض آن که در ماه های ژولای و آگوست رخ می دهد در این ایام موقعیت آن بالاتر از 42.5 درجه شمالی می باشد و بنابراین در اینجا نظر پژوهشهای قبلی مبنی بر قرارگیری آن در شمالی ترین موقعیت یعنی بر روی تهران نقض می شود. یافته های تحقیق بیان می کند که تاثیر دو مولفه سرعت رودباد و موقعیت مرکزی هسته، نقش موثرتری نسبت به سرعت جابجایی شمالی- جنوبی هسته بر کنترل بارشهای ایران دارند. بگونه ای که بیشترین همبستگیها بر روی امتداد کشیدگی کوههای زاگرس و کمترین آنها در منطقه شمالغرب و نوار ساحلی دریای خزر همچنین جنوب شرق ایران دیده می شود.
تحلیل رضایتمندی از شاخص های کیفیت محیط در شهرهای جدید (مطالعه موردی: شهر جدید پرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از اهداف عمده برنامه ریزی شهرهای جدید، دستیابی به بیشترین مطلوبیت و رضایتمندی ساکنان در ابعاد گوناگون در این شهرها است. چرا که شهرهای جدید از امکانات و عوامل رشد مساوی در طول زمان برخوردار نبوده و نیستند و همین امر سبب به وجودآمدن تفاوت های آشکاری در کیفیت محیط زندگی آنها و مادرشهرها شده است. هدف از تحقیق حاضر سنجش شاخص های ذهنی و رضایتمندی از کیفیت محیط در شهر جدید پرند، به عنوان یکی از چهار شهر جدید پیرامون کلان شهر تهران و ارائه راهکارهای مناسب برای ارتقای شرایط کیفی سکونت در این شهر جدید است که تا به امروز کمترین میزان موفقیت را در جذب جمعیت کلان شهر تهران داشته است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، یک پیمایش میدانی از 370 نفر از ساکنان شهر جدید پرند انجام گرفت. شاخص های تحقیق با نگاه ذهنی به ابعاد کیفیت زندگی در 5 بعد محیط اجتماعی، محیط اقتصادی، کیفیت مسکن، ارائه خدمات شهری و کیفیت دسترسی و حمل ونقل طبقه بندی و با استفاده از آزمون T-test تک نمونه ای، تحلیل رگرسیون چند متغیره، ضریب هم بستگی اسپیرمن (Spearman) و ضریب هم بستگی وی کرامر (Cramer’s V) در محیط نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که کیفیت محیط سکونت از دیدگاه ساکنان شهر جدید پرند در همه شاخص ها در سطح پایینی قرار دارد. فقط شاخص دسترسی و حمل ونقل را نزدیک به متوسط ارزیابی کرده اند و از دیگر شاخص ها به طور کلی اظهار نارضایتی کرده اند. کمترین میانگین به ویژگی های اقتصادی و اجتماعی شهر پرند تعلق دارد. در سطح دوم مدل، شاخص کیفیت دسترسی و حمل ونقل تأثیر بیشتری بر شاخص سطح بالاتر خود، یعنی رضایت ساکنان از کیفیت محیط و سکونت در شهر جدید پرند دارد. یافته ها همچنین نشان می دهد که ویژگی های اقتصادی و اجتماعی افراد نقش مؤثری در نحوه نگرش و ادراک آنها نسبت به مقوله کیفیت زندگی دارد. در این میان شاخص های اجتماعی و اقتصادی کیفیت زندگی بیشترین تأثیرپذیری را از ویژگی های فردی داشته است. شناخت ارتباط میان کیفیت محیط شهر جدید پرند و تأثیر آن بر سطوح مختلف رفتاری، احساسی و ادراکی ساکنان اهمیت خاصی دارد. بی تردید، جذب جمعیت در پرند هر چند بر مبنای اصولی ترین قواعد علمی پیاده شود، اگر بر مبنای درک محیطی نباشد، رضایت چندانی را کسب نخواهد کرد.
مطالعه پتانسیل سیل خیزی حوضه آبخیز کسیلیان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد رواناب در سطح زمین مشکلاتی مانند فرسایش خاک، وقوع سیلاب، کاهش حاصلخیزی خاک و پوشش گیاهی و حتی کاهش منابع آب زیر زمینی را در بر دارد که عواملی مانند شرایط اقلیمی ، خاک، شرایط توپوگرافی زمین و پوشش سطح خاک در آن تاثیر دارند. در این تحقیق سطح حوضه آبخیز کسیلیان به مساحت 68 کیلومتر مربع که از نظر پتانسیل سیل خیزی وضعیت مناسبی نداشته مورد مطالعه قرار گرفته است. روش تحقیق بدین ترتیب بوده است که ابتدا با بکارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی مدل فیزیکی حوضه آبخیز با بکارگیری DEM، شبیه سازی شده و با وارد نمودن این اطلاعات در مدل هیدرولوژیک HEC-HMS، یک مدل بارش- رواناب با بکارگیری روش SCS برای حوضه آبخیز کسیلیان ارائه گشت. پس از بهینه سازی مدل، اعتباریابی مدل هیدرولوژیک حوضه با اجرای آن برای سه واقعه بارش گذشته و مقایسه هیدروگراف های شبیه سازی شده با هیدروگراف های مشاهداتی انجام پذیرفت و با روش حذف انفرادی زیر حوضه ها، میزان مشارکت در تامین دبی اوج و حجم رواناب خروجی حوضه، برای هر یک از زیرحوضه ها بررسی و طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که زیر حوضه های با پوشش جنگلی دارای کمترین میزان رواناب و پتانسیل سیل خیزی است و بیشترین پتانسیل تولید رواناب در زیر حوضه هایی است که دارای اراضی وسیع زراعی و گسترش خاکهای گروه هیدرولوژیک C ( بافت سنگین) اراضی غیر قابل نفوذ می باشند.
تحلیل نقش توانمندسازی ساکنان در بهسازی کالبدی- محیطی سکونتگاه های غیررسمی نمونه موردی: محدوده شرق کال عیدگاه شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونتگاههای غیررسمی یکی از مهمترین چالشهای شهری امروز ایران محسوب میشود؛ به طوری که نه تنها در شهرهای بزرگ بلکه در شهرهای میانی و کوچکنیز چنین پدیدهای وجود دارد. شهر سبزوار از جمله شهرهای میانی است که با مسأله اجتماعات غیررسمی و خودساخته روبروست؛ به طوری که نزدیک به 30 هزار نفر از جمعیت آن (نزدیک به یک هشتم) در سکونتگاههای غیررسمی که دور تا دور شهر را فرا گرفته است زندگی میکنند. در این میان محدوده شرق کال عیـدگاه بزرگترین کانون اسکان غیررسـمی این شهر هم از نظر جمعیت و هم وسعت محسوب میشود، که نیازمند برخوردی جامع و چند بعدی است. با درک این موضوع، تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سوال اساسی است که آیا با توانمندسازی اجتماعات محلی شرق کال عیدگاه ـ به عنوان مهمترین هسته اسکان غیررسمی این شهرـ بهسازی کالبدیـفضایی این محدوده امکانپذیر است یا خیر؟ روش تحقیق مقاله، توصیفی ـ تحلیلی میباشد. شیوه گردآوری دادهها ترکیبی از روش کتابخانهای، اسنادی و میدانی بوده و ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است. روش نمونهگیری، تصادفی ساده و حجم نمونه 150 خانوار است که از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی به تحلیل آن اقدام شده است. در این تحقیق هر کدام از حوضههای توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و نهادی به عنوان متغیرهای مستقل با مولفههای معنیداری، خودتعیینی، شایستگی، تأثیر و اعتماد و متغیر تمایل به مشارکت در بهسازی کالبدی نیز به عنوان متغیر وابسته مورد توجه قرار گرفته است. نتایج یافتهها نشان میدهد که بین سطح توانمندی ساکنان و میزان تمایل آنها برای مشارکت در بهسازی کالبدی ـ محیطی رابطه معناداری وجود دارد. ضریب تعیین برای توانمندیهای اجتماعی 4 درصد، اقتصادی 9/2 درصد و نهادی 4/4 درصد به دست آمد. اما تأثیر هریک از ابعاد توانمندی به یک اندازه نیست بلکه در درجه اول توانمندسازی نهادی، سپس توانمندسازی اجتماعی و در درجه بعدی توانمندسازی اقتصادی میتواند در افزایش مشارکت ساکنان در برنامههای بهسازی کالبدی ـ محیطی موثر باشد.
بررسی نقش سرمایه اجتماعی در نوسازی بافت های فرسوده شهری مورد شناسی: شهر جویبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوسازی شهری به عنوان یکی از راهکارهای تدبیری در مواجه با فرسودگی پهنه بافتهای فرسوده میباشد که در پی نگاه صرفاً کالبدی نتایج کمابیش مشابه با سایر طرحهای توسعه شهری را حاصل مینماید. بر این اساس سرمایه اجتماعی با شامل شدن ارزشهایی چون اعتماد و مشارکت و همبستگی در پهنه سکونتی، مفهومی است که در فرآیند نوسازی شهری در دهههای اخیر اهمیتی ویژه یافته است. هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین سرمایه اجتماعی با الگوی مداخلات کالبدی و انگیزه تداوم سکونت از یک سو و نوع و میزان رابطه میان سرمایه اجتماعی با افزایش مشارکت و سرعت در اجرای طرحهای نوسازی شهری میباشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بر مبنای راهبرد پیمایشی میباشد. اطلاعات حاصله از طریق پرسشنامه در بین 143 خانوار ساکن در کردمحله شهر جویبار گردآوری و با آزمونهای آماری کای اسکوئر و ضریب همبستگی پیرسون و کای دو (دو طرفه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که مداخلات کالبدی در محیطهای زندگی عاملی در جهت ارتقای سرمایه اجتماعی ساکنان است که با مقدار کای اسکوئر 056/63 در سطح معناداری 99 درصد رابطه مورد تأیید قرار گرفته و همچنین انگیزه تداوم سکونت نیز موجب افزایش سرمایه اجتماعی در بافت خواهد گردید که این رابطه با مقدار کای اسکوئر 083/67 در سطح معناداری 99 درصد به اثبات رسیده است. در این راستا پیشنهاد میگردد که متناسب با پتانسیلها و نیازهای محله، الگوهای مداخلات کالبدی اولیه و تقویت انگیزه تداوم سکونت صورت گیرد و در پی آن ارتقاء سرمایه اجتماعی که منجر به افزایش مشارکت و سرعت عمل در طرحهای نوسازی شهری میگردد، استفاده نمود.
نقش رویکرد مدیریت ریسک خشکسالی در کاهش آسیب پذیری اقتصادی- اجتماعی کشاورزان روستایی (از دیدگاه مسئولان و کارشناسان) مطالعه موردی: دهستان سولدوز، آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز خشکسالی در مناطق مختلف جهان نشان از آسیب پذیری همه ملت ها از رویدادهای آب وهوایی دارد. در این بین معیشت در جوامع روستایی به شدت از شرایط آب و هوایی تأثیر می پذیرد و وقوع خشکسالی در این جوامع به خسارت های متعدد اقتصادی و اجتماعی به ویژه برای کشاورزان می انجامد. افزایش آگاهی از هزینه های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی خشکسالی، منجر به رشد دیدگاه های فعال در خصوص مدیریت ریسک خشکسالی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه گردیده است. پژوهش حاضر با هدف کاهش آسیب پذیری کشاورزان روستایی در برابر پیامدهای خشکسالی با تأکید بر مدیریت ریسک صورت گرفته است. بدین منظور در آغاز به بررسی سطوح آسیب پذیری پرداخته شده و با تکمیل پرسشنامه مهم ترین ابعاد آسیب پذیری در مناطق روستایی مشخص گردیده است. نتایج این بخش حاکی از آن اند که عوامل اقتصادی و اجتماعی مهم ترین ابعاد آسیب پذیری به شمار می آیند. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با تکمیل پرسشنامه در بین روستاییان و مسئولان روستاهای نمونه- که با ریسک بیشتری در برابر خشکسالی مواجه اند- نگاشته شده است. داده های برداشت شده در محیط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق همچنین نشان می دهند که مدیریت ریسک خشکسالی رویکردی مناسب برای کاهش آسیب پذیری اقتصادی و اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه است و می توان در فرایند کاهش پیامدها و آسیب های ناشی از خشکسالی، بر مدیریت ریسک تأکید داشت.
سنجش کیفیت زندگی در محلات شهری در راستای ارتقاء کیفیت زندگی (مطالعه موردی محله قلعه شهر بافق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان عالی ترین نمود تمدن بشر، نقش بنیادی در ایجاد زندگی خوب برای شهروندان دارد. در عین حال، تأکید بر ابعاد کمی رشد شهرها منجر به دو قطبی شدن آنها شده و برای حل مشکلات شهرنشینان و ارتقاء زندگی آنها مفهوم «کیفیت زندگی» مورد تحقیق قرار گرفت. تحولات شهرسازی و رشد شهر بافق، موجب برهم خوردن ساختار محله ای آن گردیده است. محله قلعه از محلات با سطح کیفیت پایین شهر بافق است . عوامل متعددی منجمله کیفیت نامناسب معابر و مصالح ابنیه، کمبود خدمات، عدم جمع آوری زباله ها و تجمع آنها در اراضی بایر و خرابه ها باعث کاهش سطح کیفیت زندگی محله شده و تهدید جدی در جهت تخلیه تدریجی آن محسوب می شود. هدف پژوهش، سنجش کیفیت زندگی در محله قلعه شهر بافق و ارائه راهبردهای مطلوب در جهت ارتقای آن است. لذا، پس از مرور شاخص های کیفیت زندگی و از طریق معیارهای برگزیده و تعریف گویه های مرتبط، میزان کیفیت زندگی در محله مورد سنجش قرار گرفت. پژوهش از لحاظ شیوه انجام، توصیفی – تحلیلی است و از تکنیک SWOT ، QSPM و نرم افزار SPSS برای توصیف، طبقه بندی و تحلیل داده ها استفاده شد. حجم نمونه به روش کوکران، 223 مورد تعیین گردید. بنابر یافته های تحقیق: کیفیت زندگی در محله قلعه، با نمره 4.8 کمتر ازحد متوسط (5) است، مولفه کالبدی با امتیاز 3.8 پایین ترین سطح و مولفه اجتماعی با امتیاز 6.66، بالاترین سطح را از لحاظ کیفی دارا هست. پس، مولفه کالبدی بیشترین تاثیر را در کاهش سطح کیفیت زندگی محله دارد. در پایان، راهبردهای برتر در راستای بهبود کیفیت زندگی محله ارائه شد. از مجموع راهبردها در ابعاد مختلف، تقویت و بهبود منظر محله، بازنگری بافت موجود و طراحی مجدد آن،ایجاد فضاهای پاتوق و فعالیت های جمعی، تقویت بخش کشاورزی بمنظور اشتغال زایی، تعریف و اصلاح سلسله مراتب معابر درونی، بهبود وضعیت بهداشت و ساماندهی زباله ها و ضایعات بعنوان راهبردهای برتر، بیشترین نمره را کسب کردند.
منطقه بندی توسعه کشاورزی شهرستان های استان همدان با استفاده از مدل TODIM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم در برنامه ریزی کشاورزی، بررسی آمایشی نظام های تولید جهت شکل گیری و تبیین مسائل سیاست گذاری توسعه پایدار منطقه ای است. در این شرایط، یکی از راهکارهای اساسی در شناخت مسائل کشاورزی، منطقه بندی کشاورزی است. این روش الگویی مناسب و بااهمیت برای ارزیابی منابع اراضی، برنامه ریزی و مدیریت بهتر منابع مورداستفاده در کشاورزی است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی باهدف منطقه بندی شهرستان های استان همدان بر اساس شاخص های کشاورزی تدوین شده است. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه مبنی بر مطالعه آمار و اسناد و تحقیقات پیشین استفاده شده است. محدوده موردمطالعه شامل 9 شهرستان استان همدان است. برای تحلیل داده ها از روش تصمیم گیری چند معیاره TODIM استفاده شده است. سپس خروجی داده ها با استفاده از نرم افزار GIS، تحلیل و نمایش داده شده است. نتایج مطالعات کمی تحقیق نشان داد، شهرستان های استان همدان ازنظر شاخص های کشاورزی در شرایط یکسانی قرار ندارد و هر شهرستان بسته به شرایط و فرایندهای مؤثر در این زمینه، در برخی شاخص ها توسعه یافته و در برخی ضعیف است. به طوری که در شاخص انسانی طبیعی، شهرستان های کبودرآهنگ (1=T)، ملایر (0.949=T)، در شاخص زیرساختی، شهرستان های کبودرآهنگ (1=T)، بهار (0.956=T)، در شاخص زراعت، شهرستان های رزن (1=T)، کبودرآهنگ (979=T)، در شاخص باغبانی، شهرستان های همدان (0.677=T)، ملایر (1=T)، در شاخص دام پروری شهرستان های نهاوند (1=T)، همدان (0.874=T) و در شاخص کل نیز شهرستان های ملایر (1=T)، کبودرآهنگ (0.995=T)، توسعه یافته هستند. درنهایت شهرستان فامنین توسعه نیافته، شهرستان تویسرکان کمتر توسعه یافته، شهرستان های بهار و اسدآباد نسبتاً توسعه یافته و شهرستان های ملایر، همدان، کبودرآهنگ، رزن و نهاوند توسعه یافته هستند.جهت توسعه کشاورزی متعادل و متوازن در استان، توجه به تفاوت ها و ظرفیت ها، بهبود و نوسازی زیرساخت های کشاورزی و برنامه ریزی و سیاست گذاری در حوزه کشاورزی با رویکرد توسعه متعادل منطقه ای ضروری است.
بررسی موضوعی مقالات جغرافیای روستایی در مجلات علمی پژوهشی کشور (سال های ۱۳۲۷-۱۳۸۷)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: مقاله حاضر بر اساس نتایج بانک اطلاعاتی مقالات علمی- پژوهشی مجله های جغرافیایی کشور، به بررسی و طبقه بندی موضوعی مقالات جغرافیای روستایی پرداخته است.
روش: جامعه آماری شامل ۲۳۸۸ مقاله جغرافیایی از ۱۹ مجله علمی پژوهشی کشوراست که طی سال های ۱۳۲۷-۱۳۸۷ به چاپ رسیده است. موضوع بندی مقاله ها، بر اساس فهرست سرفصل های دروس تمامی مقاطع تحصیلی رشته جغرافیا انجام گرفته است و ورود اطلاعات به رایانه و پردازش آن ها، در پایگاه داده ها به وسیله زبان برنامه نویسی Visual C# ذخیره شده است، همچنین برای قابلیت جستجوی مقالات از نرم افزار Microsoft Access استفاده شده
است.
یافته ها/ نتایج: این بررسی نشان داد که 5/45 درصد مقالات جغرافیایی در سال های ۸۲-۸۷ نوشته شده و ۵۷ درصد آن ها در حوزه مطالعات جغرافیای انسانی بوده است که از آن میان، ۳۰ درصد در زمینه موضوعات مختلف جغرافیای روستایی تألیف شده است.
نتیجه گیری : مهم ترین عامل افزایش مقالات در سال های اخیر، از نظر ۸۸ تن از استادان جغرافیا«کسب امتیاز برای ارتقا به مرتبه علمی بالاتر» بوده است.
تحلیل میزان ریسک پذیری سکونتگاه های شهری استان لرستان از خطر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه از جمله مخاطرات طبیعی است که وقوع آن اغلب خسارات و تلفات زیادی به دنبال داشته است. پراکنش جغرافیایی زلزله ها در کشور ما نشانگر آن است که 66 درصد از سرزمین ایران در معرض خطر زمین لرزه قرار دارد و 90 درصد از جمعیت کشور در این مناطق زندگی می کنند. این در حالی است که شهرهای کشور ما در برابر زمین لرزه 5/5 و 6 ریشتری به طور جدی آسیب پذیرند. استان لرستان بخشی از رشته کوه زاگرس را تشکیل داده است و 83/50 درصد از کل زلزله های ایران در این رشته کوه اتفاق افتاده است. به همین دلیل این استان شاهد وقوع زلزله های مخرب با تلفات زیاد بوده است. این ناحیه جزو مناطقی از ایران طبقه بندی شده که از توان زلزله خیزی شدیدی برخوردار است. همچنین به ثبت رسیدن تعداد زیادی کانون زلزله طی صد سال اخیر و وقوع زلزله های مخرب در این استان، نشانگر فعال بودن گسلهای آن می باشد. این استان با تراکم جمعیتی62 نفر در هر کیلومتر مربع، حدود 65/2 درصد جمعیت کشور را در خود جای داده و جزو نواحی پر جمعیت نیز محسوب میشود. اهداف پژوهش حاضر شامل بررسی چگونگی پراکنش فضایی جمعیت و الگوی پراکنش شهرهای استان لرستان و بررسی پراکنش فضایی شهرها و جمعیت شهری استان لرستان در ارتباط با خطر زلزله میباشد. در این مقاله جهت بررسی الگوی پراکنش شهرهای مهم استان مدل« جاذبه یا تعیین نقطه جدایی» مورد استفاده قرار گرفته و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مراکز شهری مهم استان تقریباً به صورت ارگانیک پراکنده شدهاند. از طرفی فراوانی منابع آب در حاشیه گسلها عامل اصلی مکان گزینی شهرها و روستاها در این استان بوده است. بنابراین بسیاری از مناطق مسکونی در حریم گسلها استقرار یافته، در معرض خطر و آسیب پذیری بالایی قرار دارند. نتایج حاصل از نقشه پهنه بندی تهیه شده نشان میدهد حدود 6 درصد جمعیت استان در پهنه خطر بسیار بالا، 23 درصد جمعیت در پهنه پر خطر و 56 درصد در پهنه متوسط قرار دارند.
تحلیل تغییر اقلیم استان خراسان رضوی در دوره 39-2010 با استفاده از ریزگردانی خروجی الگوی GCM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل تاثیر پراکنده رویی بر تغییر کاربری زمین در منطقه شهری ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی به اراضی ساخته شده از دهه 1340 رو به افزایش بوده و منجر به عدم تعادل میان کاربری اراضی شهری و طبیعی در مناطق شهری ایران شده است. منتج از روند مذکور، الگوی کاربری اراضی در شهر- منطقه مرکزی مازندران از جمله منطقه شهری ساری نیز تحت تأثیر روند شهرنشینی، گسترش جمعیت و افزایش مهاجرت، به سمت و سویی جدید رفته و تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی در اراضی پیرامون شهر را سبب شده است. تداوم این فرایند منجر به الگوی توسعه ناپیوسته و غیرمتمرکز شده و در نهایت پراکنده رویی را پدید آورده است. بدین ترتیب، پژوهش حاضر به تحلیل تأثیر پراکنده رویی بر تغییر کاربری اراضی مناطق شهری، و پیش بینی روند تحولات توسعه اراضی و کاربری اراضی تا سال 1410 اختصاص دارد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و تلاش شده تا ابتدا با استفاده از روش GEOMOD اراضی ساخته شده پیش بینی شود و سپس بر پایه مدل زنجیره مارکوف روند تغییرات کاربری اراضی احتمالی منطقه شهری ساری تخمین زده شود. در مرحله نهایی با استفاده از GIS با تلفیق مدل های مذکور، بر هم کنش اراضی ساخته شده و کاربری اراضی تحلیل شد تا پراکنش و توزیع فضایی کاربری زمین در چشم انداز تحقیق مشخص گردد. نتایج یافته ها نشان می دهد تغییر کاربری اراضی کشاورزی، باغی و مراتع در سال 1410 با نرخ رشد 43/1- درصدی کاهش خواهد یافت و هم راستا با این روند، اراضی ساخته شده با نرخ رشد 85/4 درصدی افزایش می یابد. توزیع فضایی اراضی ساخته شده در شمال منطقه شهری مطالعاتی تمرکز داشته، اما در نواحی شرق و غرب این منطقه نیز افزایش یافته است. دلیل این توزیع فضایی را می توان در گرایش های فضایی افراد به سکونت با الگوی تک خانواری در اراضی پیرامون شهر که قیمت کمی دارند، سراغ گرفت. چنین روندی مبتنی بر شدت یافتن پراکنده رویی در منطقه شهری ساری بوده و نیازمند جهت دهی مناسب در برنامه ریزی های آتی توسعه شهری و منطقه ای است.
اثربخشی اعتبارات خرد در بهسازی مسکن روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه گذشته ارایه خدمات مالی خرد به عنوان یک راه حل مؤثر جهت افزایش توانمندی روستاییان شناخته شده است و با درجات مختلفی از کارایی توسط کشورها مورد استفاده قرار گرفته است. (مافی، 20:1384) موفقیت هایی که توسط اجرای این برنامه به دست آمده است سبب تخصصی شدن نظام اعتبارات خرد شده است، بطوریکه سازمانهای مردم نهاد، اتحادیه های اعتباری، واسطه های مالی غیر بانکی و بانک های تجاری از جمله مؤسسات تامین کننده منابع مالی خرد و سرویس های متنوع ارایه اعتبارات شناخته شده اند. یکی از ابعاد کالبدی تاثیرگذاری اعتبارت، مسکن روستایی می باشد که اقدامات مربوط به آن از سال 1384 توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به انجام رسیده است. در این چارچوب بنیاد مسکن از سال 1384 در راستای نو سازی و بهسازی مساکن روستایی با استفاده از اعتبارات و منابع داخلی بانک ها و با شرایط قرض الحسنه، اقدام به احداث 200 هزار واحد مسکونی در سطح روستاهای کشور نموده است که علاوه بر تاثیرات کالبدی در ابعاد اجتماعی و اقتصادی نیز مجموعه ای از تاثیرات را به همراه داشته است. بر طبق آمار موجود، در استان کردستان 21312 متقاضی موفق به عقد قرارداد و از این تعداد 18 هزار شروع به ساخت نموده اند. در حال حاضر نیز مجموعاً 1823 واحد مسکونی روستایی در شهرستان سقز در دست ساخت می باشند که از این تعداد 1400 واحد پایان کار دریافت نموده-اند و مابقی نیز در دستور کار قرار دارند. لذا این پژوهش در چارچوب تئوری کارکردگرایی ضمن بیان دیدگاه های مربوط به اعتبارات به صورت کلی و اعتبارات خرد روستایی به طور اخص، از طریق مطالعات میدانی و کتابخانه ای ، روند واگذاری این اعتبارات را مورد بررسی قرار داده است و در کنار این مسئله جواب قانع کننده ای به این سؤال که آیا واگذاری اعتبارات خرد در بهسازی مساکن روستایی مؤثر بوده است؟ ارایه گردیده است. نتایج پژوهش در ارتباط با ناحیه مطالعاتی گویای اثربخشی اعتبارات واگذار شده در خصوص بهسازی مساکن روستایی ناحیه مطالعاتی می باشد.
Analysis of Production Relations and Linkages of Agricultural Producers Using Social Network Analysis Method (Case Study: Pistachio Producers in Damghan County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: In this research, we aimed to identify the pattern of cooperative relations among the Pistachio producers in Damankuh rural district in Damghan. The social capital among the producers was also evaluated.
Design/methodology/approach: In this paper, the cooperative relations and the social capital among the Pistachio producers in Mehmandoost, Zarrinabad and Hoseinabad Doolab, which are located in Damankooh in Damghan, were studied by applying social network analysis method. Thus, 66 people from Mehmandoost, 70 producers from Zarrinabad, and 74 farmers from Hosseinabad Dulab were studied. The relations which were studied included cooperation in exchanging farming tools, irrigation of Pistachio orchards, marketing and pest control. For analyzing these relations, we used network- level indicators of social network analysis including density, centralization, reciprocity, transitivity and Geodesic distance. These indicators were analyzed in the UCINET software.
Finding: Results showed that the network macro-level indicators including density, centralization, reciprocity, transitivity and geodesic distance in studied villages were very low. This has caused problems for producers to cooperate with each other and threatens the stability of producers’ network and indicates cooperation among pistachio producers requires tremendous investment of both time and cost.
Research limitations/implications: Problems like accessing farmers, distributing questionnaires among them and the long time needed in order to interview them were among the challenges faced in this research.
Practical implications¬: In order to increase cooperation among the producers and social capital in their network it is suggested that farmers be instructed and informed by holding cooperative workshops, handling their problems in irrigation and pest control, running local cooperatives for supporting the farmers in the crop prices and paying attention to their demands.
Originality/value: Given the importance of the studied area in the production of Pistachio, paying attention to cooperation and social capital among producers, can be a big step in using the fertility (potentiality) of this region to develop and improve the Pistachio production.
جدایی گزینی فضایی در مادرشهرها: تحلیلی بر جغرافیای اجتماعی مادرشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جداییگزینی فضایی در اکثر مادرشهرها به عنوان یک موضوع قابلتوجه مطرح میباشد، چرا که از یکسو مستعّد شکلگیری آن میباشند و از سویی، جهانیشدن این فرایند را تقویت میکند. هدف این پژوهش بررسی الگوهای فضایی جداییگزینی در مادرشهر تهران میباشد. در این راستا هشت متغیر شامل موقعیت شغلی، میزان تحصیلات، کیفیت و مساحت مسکن، بُعد خانوار، سن سرپرست خانوار، قومیت و مذهب از دادههای ثانویه (مرکز آمار ایران،1385) استخراج و با استفاده از شاخص جداییگزینی فضایی دو گروهی و چندگروهی و بیضی انحراف استاندارد بررسی گردید. نتایج حاکی از وجود جداییگزینی فضایی در شهر تهران میباشد، هرچند بین متغیرهای مختلف تفاوتهایی وجود دارد. متغیرهای مذهب و قومیت، به ترتیب، در مقایسه با سایر متغیرها میزان بالاتری از جداییگزینی دوگروهی و چندگروهی را نشان میدهند، اما برخلاف نظریه همگونسازی فضایی متغیر مذهب الگوی متمرکزتری را در مقایسه با قومیت داراست. همچنین، با استفاده از بیضی انحراف استاندارد مشخص گردید که تهران بر اساس متغیر مساحت خانه دارای ساختاری به شدت دوگانه میباشد و بر خلاف نظریههای رایج، افزایش بُعد خانوار همراه با افزایش مساحت محل سکونت نمیباشد، بلکه خانههای پرجمعیت و با مساحت کم در جنوب شهر و خانههای با مساحت بالا و خانوادههای کم جمعیت در شمال آن مستقر گردیدهاند.