فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۶۱ تا ۳٬۷۸۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
718 - 732
حوزههای تخصصی:
تاب آوری اجتماعی یک فرایند است که شبکه ای از ظرفیت های سازگاری را به انطباق ، پس از یک اختلال یا ناسازگاری مرتبط می کند و به طور خاص یک پدیده انتزاعی است که از لحاظ فیزیکی موجود نیست. هدف اصلی پژوهش اولویت-بندی محله های منطقه سه شهر اردبیل بر اساس تاب آوری اجتماعی در برابر زلزله می باشد که 385 به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده و اطلاعات م ورد نیاز با استفاده از منابع کتابخانه ای و همچنین بررسی های میدانی (پرسشنامه) جمع-آوری شده است. میزان پایایی 816/0 بدست آمده که نشان دهنده پایایی خوب آن می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها؛ از روش MEREC جهت وزن دهی به شاخص ها و روش CODAS برای رتبه بندی محله ها بر اساس تاب آوری اجتماعی استفاده شده است. وضعیت رتبه بندی محله های منطقه سه نشان می دهد؛ محله دو در رتبه اول، محله هفت در رتبه دوم، محله شش در رتبه سوم، محله سه در رتبه چهارم، محله ده در رتبه پنجم، محله نه در رتبه ششم، محله چهار در رتبه هفتم، محله یک در رتبه هشتم، محله هشت در رتبه نهم و نهایتاً محله پنج در رتبه آخر قرار گرفته اند.
سنجش کیفیت مجتمع های مسکن مهر شهراردبیل از دیدگاه ساکنین
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
786 - 804
حوزههای تخصصی:
پروژه مسکن مهر از بزرگ ترین طرح ها می باشد که به علت گستردگی این طرح نیاز به بررسی نتایج حاصل از این تجربه دارد. از این رو هدف پژوهش حاضر ارزیابی کیفیت مجتمع های مسکن مهر شهراردبیل گامی جهت برنامه ریزی مطلوب طرح ملی مسکن می باشد پژوهش حاضر از نظر ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی، تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش ساکنین مجتمع های مسکن مهر شهراردبیل می باشد. به منظور ارزیابی و اولویت بندی مجتمع های مورد مطالعه از 8 سنجه (تسهیلات و خدمات، کالبدی، اجتماعی، روشنایی و تهویه، آلودگی، دسترسی، محیطی، اقتصادی) بهره برده شد. در این خصوص سایت های هدف با استفاده مدل PROMETHEE اولویت بندی گردیده است. یافته ها نشان داد مسکن مهر ولیعصر (شام اسبی) با کسب امتیاز 0.430 در رتبه نخست و در وضعیت مطلوب قرار گرفته است. در مقابل مسکن مهر میراشرف با کسب امتیاز 0.308- در رتبه آخر و در وضعیت بسیار نامطلوب قرار گرفته است. مسکن مهر پیله سحران نیز با کسب امتیاز0.320 در رتبه دوم قرار گرفته که گویای وضعیت نسبتا مطلوب این مجتمع می باشد. نتایج پژوهش بیانگر این امر می باشد که در برنامه ریزی، ساخت و اجرای مجتمع های مسکن مهر جنبه های کمی و پروژه ای از کیفیت آن پیشی گرفته است. لذا امید است در طرح مسکن ملی این نواقص مرتفع گردد.
بررسی تأثیرات تصویر، آگاهی و کیفیت برند بر دل بستگی و وفاداری به برند مقصد با نقش میانجی اعتماد به برند، مطالعه تطبیقی: شهرهای کرمان و یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
93 - 113
حوزههای تخصصی:
برند یک مقصد گردشگری از ابعاد مهم و برجسته در کسب مزیت رقابتی برای آن مقصد محسوب می شود. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیرات تصویر برند، آگاهی از برند و کیفیت برند بر دل بستگی و وفاداری به برند مقصد با نقش میانجی اعتماد به برند مقصد (مطالعه تطبیقی: شهرهای کرمان و یزد) می باشد. این تحقیق از لحاظ روش تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش را گردشگران داخلی و خارجی ورودی به دو شهر کرمان و یزد تشکیل می دهد و نمونه گیری به صورت در دسترس انجام شده است. روایی پرسشنامه توسط کارشناسان و اساتید مورد تأیید قرارگرفته است. درمجموع تعداد 397 پاسخ از طریق یک نظرسنجی حضوری در دو شهر کرمان و یزد جمع آوری و سپس با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای 24SPSS و 3PLS استفاده شد. یافته های حاصل از داده های پژوهش نشان داد که تصویر برند، آگاهی از برند و کیفیت برند بر اعتماد به برند مقصد گردشگران دو شهر یزد و کرمان تأثیر می گذارد، که این امر به نوبه خود بر بهبود وفاداری آنان از طریق اعتماد به برند مقصد تأثیرگذار می باشد. همچنین، تأثیر دل بستگی به برند مقصد، میانجی رابطه بین اعتماد به برند مقصد و وفاداری به برند مقصد هر دو شهر تأیید شد. درنهایت، تمامی روابط ذکرشده بالا در دو مدل کرمان و یزد تفاوت معناداری داشتند. با استفاده از یافته های پژوهش، مدیریت شهری با افزایش میزان آگاهی از برند، کیفیت برند و اعتماد به برند مقصد گردشگران شهر کرمان و یزد می تواند سهم بسزایی در ارتقا وفاداری و اعتماد آن ها به این شهرها داشته باشد.
تحلیل کیفیت زندگی در فضاهای پیراشهری کلانشهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شناخت دقیق و همه جانبه از وضعیت کیفیت زندگی در جوامع از ضروریات به شمارمی رود و لازمه تحقق این مهم نیازمند نگرش نظام مند می باشد ازاین رو تحقیق حاضر باهدف تحلیل کیفیت زندگی درمحلات عینک، نخودچر، پاسکیاب وسلیمانداراب ازمحلات حاشیه شهر رشت به انجام رسیده است. جامعه آماری در این تحقیق جمعیت محله های حاشیه نشین موردمطالعه در شهر رشت درسال 1395تشکیل می دهند که جمعیتی بالغ بر 82604 هزار نفر بودند و به روش نمونه گیری ساده ، 382 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی صورت گرفت. متغیرهای این تحقیق در ابعاد عینی و ذهنی به شاخص های (کالبدی، اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی، زیست محیطی و روحی- عاطفی) تقسیم شدند و با استفاده از آزمون تی تست تک نمونه ای در نرم افزار spss موردتجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد میزان کیفیت زندگی در بعد کالبدی با میانگین 486/32 و سطح معناداری 000/0.، همچنین میزان کیفیت زندگی در بعد اقتصادی و با میانگین 932/7 و سطح معناداری 000/ 0 ،میزان کیفیت زندگی در بعد اجتماعی با میانگین 613/32 و سطح معناداری 000/0 ، میزان کیفیت زندگی در بعد محیطی با میانگین 285/9 و سطح معناداری 000/0 و میزان کیفیت زندگی در بعد روحی-عاطفی با میانگین 496/11 و سطح معناداری 000/0 در محله های موردبررسی در سطح پایین تر از متوسط قرار دارند. نتیجه این مطالعه حاکی از این است که از دیدگاه ساکنان نواحی موردبررسی؛ این مناطق فاقد کیفیت زندگی مناسب می باشند.
ارزیابی بستر SDI شهری اهواز با استفاده از مدل شاخص آمادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
جمع آوری، مدیریت و واکاوی داده های موردنیاز، یک پیش شرط اساسی در زمینه مدیریت کلان و یکپارچه شهری محسوب می شود. امروزه این عملیات در قالب SDI قابل تحقق است که ارزیابی و شناسایی بسترهای پیاده سازی آن از مباحث کلیدی آن می باشد. هدف این تحقیق شناسائی عوامل محدودکننده ایجاد و برپایی زیرساخت اطلاعات فضایی شهری اهواز، بر اساس مدل فازی پایه شاخص آمادگی می باشد. داده های پژوهش به صورت پیمایشی گردآوری شده سپس تحلیل آن در مدل آمادگی زیرساخت اطلاعات فضایی انجام شده است. بنابراین زیرساخت اطلاعات فضایی شهری اهواز در پنج عامل سازمانی، منابع انسانی، اطلاعات، فناوری و مالی، و در قالب 16 مورد معیار تصمیم گیری، مورد ارزیابی قرار گرفته است. در گام نخست پژوهش، داده های موردنیاز از پرسش نامه های تکمیل شده توسط کارشناسان و متخصصان آشنا با SDI و GIS، از مراکز دولتی و بخش خصوصی اهواز، استخراج گردیده است در مرحله بعد و پس از گردآوری داده، مقادیر شاخص های کلی و عوامل پنج گانه بر اساس مدل مورداستفاده تحقیق محاسبه شدند. یافته های کلی پژوهش نشان داد وضعیت شاخص آمادگی زیرساخت اطلاعات فضایی شهری اهواز، برابر با 47/0 می باشد. ارزیابی عوامل موردمطالعه مدل نشان داد که عامل سازمانی مهم ترین مورد محدودکننده در توسعه زیرساخت SDI اهواز است و از میان معیارها نیز، بالاترین و کمترین امتیاز را به ترتیب دسترسی به نرم افزارهای مکان محور و رهبری فردی، به خود اختصاص داده اند. در مجموع، مطابق نتایج به دست آمده این پژوهش، 44% از مجموع 16 معیارهای تصمیم گیری (شامل 7 معیار)، در سطح پایین تر از مقادیر متوسط (50%) بوده اند که به عنوان عامل محدودکننده اصلی در توسعه زیرساخت اطلاعات مکان محور شهری اهواز عمل می نمایند. همچنین بر اساس نتایج این تحقیق، چنین به نظر می رسد که در توسعه SDI شهری اهواز، عوامل غیرفنی بیشتر از مسائل فنی می توانند به عنوان عامل محدودکننده مؤثر باشند.
الگوی تعامل پایدار سیاست و میراث فرهنگی در توسعهٔ گردشگری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
121 - 140
حوزههای تخصصی:
گردشگری فرهنگی از محبوب ترین انواع گردشگری در سطح جهان است که برای توسعهٔ آن در کشورهای گوناگون بسیار برنامه ریزی شده است. توسعهٔ گردشگری فرهنگی به تعامل مؤلفه های بسیاری بستگی دارد. در این میان، سیاست به این دلیل که اجزا و فرایند گردشگری فرهنگی را تحت تأثیر خود قرار می دهد و میراث فرهنگی به این دلیل که منبع سازندهٔ گردشگری فرهنگی است دو مؤلفه ای هستند که به تعامل بالایی برای موفقیت گردشگری فرهنگی نیاز دارند. از این منظر، این مقاله در نظر داشته تا، به منظور توسعهٔ گردشگری فرهنگی در کشور، به بررسی تعامل بین سیاست و میراث فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران بپردازد و عواملی را که می توانند به تعامل بهینهٔ این دو مؤلفه منجر شوند به شکل الگو استخراج کند. بر این اساس، محققان تلاش کردند تا این عوامل را با استفاده از روش تحلیل مضمون، با بهره بردن از مصاحبه با خبرگان از طریق نمونه گیری قضاوتی هدفمند و همچنین کمک گرفتن از اسناد و مدارک مرتبط به دست آورند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که عوامل تعامل ساز را می توان در قالب دو حوزهٔ سازمانی میراث فرهنگی و حوزهٔ فراسازمانی میراث فرهنگی طبقه بندی کرد. حوزهٔ سازمانی شامل دو بُعد تفسیر میراث و بعد بهبود سازمانی و حوزهٔ فراسازمانی شامل سه بعد ایدئولوژی محور، بعد سیاست محور و بعد فرهنگ محور هستند. همچنین، نتایج نمایانگر این است که حوزهٔ فراسازمانی، در مقایسه با حوزهٔ سازمانی، اهمیت بیشتری در ایجاد و تقویت این تعامل دارد.
اثرسنجی غذاهای بومی در توسعهٔ گردشگری خوراک در رستوران های سنتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
133 - 154
حوزههای تخصصی:
امروزه غذا و خوراک در صنعت گردشگری جایگاه ویژه ای دارد و یکی از انگیزه های اصلی سفر است. لذا، اغلب رستوران ها، هتل ها و اقامتگاه ها به ترویج فرهنگ غذایی خود می پردازند. علاوه بر این، ایران نیز با تعدد انواع غذا، نوشیدنی و نان جزء یکی از مکاتب اصلی خوراک محسوب می شود. بنابراین، ضرورت پرداختن به گردشگری خوراک، اهمیت بسیاری در توسعهٔ گردشگری دارد. هدف از این پژوهش اثرسنجی غذاهای بومی در توسعهٔ گردشگری خوراک در رستوران های سنتی شهر تهران است که از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی - تحلیلی است. بدین منظور، از ابزار پرسش نامهٔ محقق ساخته با چهار شاخص توزیع مکانی رستوران ها، فضای داخلی، غذای بومی و جذابیت انگیزشی گردشگری، که روایی آن از طریق صوری و پایایی آن با آلفا کرونباخ ۸۵۹/0 تأیید شد، بهره گیری شد. پرسش نامه با نمونه گیری تصادفی توسط ۳۵۰ گردشگر و ۲۵۰ مدیر رستوران سنتی در ۱۴۰۰ تکمیل شد. تحلیل داده ها نیز از طریق آزمون های تی تک نمونه ای، LSD و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که، در شاخص توزیع مکانی، عامل نزدیکی رستوران های سنتی به جاذبه های تاریخی با بار عاملی 56/0 و رعایت توزیع مکانی رستوران ها با بار عاملی ۳/۰ به ترتیب بیشترین و کمترین اثرگذاری را دارند. از نظر شاخص غذای بومی، متغیر جذابیت غذا با بار عاملی 67/0 بیشترین و استفاده از غذاهای بومی شهر تهران در رستوران با بار عاملی ۱۸/۰ کمترین اثر را دارند. از نظر شاخص فضای داخلی، القای احساس آرامش با بار عاملی 57/0 بیشترین و شناخت گردشگران از غذاهای بومی با بار عاملی ۱۰/۰ کمترین تأثیر را دارد. از نظر شاخص جذابیت انگیزشی گردشگری، تنوع در تهیه و سرو غذاهای بومی با بار عاملی 67/0 بیشترین تأثیر و به اشتراک گذاشتن تجربهٔ سرو غذای محلی با دیگران با بار عاملی ۴۴/۰ اهمیت کمتری دارند. درنتیجه، می توان بیان کرد که وجود غذاهای بومی در رستوران های سنتی شهر تهران در رونق صنعت گردشگری خوراک بسیار مؤثر است.
تبیین رابطه پیچیدگی بصری منظر شهری و هویت کالبدی آن (مورد پژوهی: هسته تاریخی شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و هدف منظر شهرها تلفیقی از اجزا سنتی و مدرن هستند که در دوره های زمانی مختلف و با سبک های متفاوت شکل گرفته اند. برخی از این اجزا با گذشته بافت رابطه دارد و به سرعت در ذهن افراد خاطره و حس تعلق ایجاد می کنند. برخی اجزا نیز شناخت بافت را مشکل می کنند و حواس را درگیر مکان نخواهد کرد. از طرف دیگر تئوری پیچیدگی به دنبال یافتن نظمی پنهان در عناصر هویت بخش است و بر مبنای آن نظم روابط فضایی تصادفی نیست و می تواند تابع یک جریان معین با یک فرمول ریاضی مشخص باشد. شکل، فرم و هندسه حاصل از عناصر و روابط بین آن ها نیز هر چند پیچیده ولی با نظمی نهفته، معانی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند که هویت و حس تعلق به فضا یکی از مظاهر آن است. پژوهش حاضر با تشریح نظریات هویت کالبدی و منظر شهری، به پیوند آنها با نظریه پیچیدگی کالبدی پرداخته است هدف اصلی پژوهش این است که میزان پیچیدگی مناظر هویت بخش کالبدی را که به طور طبیعی قدیمی تر از مناظر نوساز هستند، نسبت به سایر عناصر تفسیر کند؛ بنابراین به سنجش میزان پیچیدگی یک منظر شهری می پردازد.روش شناسیپژوهش حاضر از روش توصیفی - تحلیلی و کمی - کیفی هم زمان استفاده شده و دارای دو قسمت کلی است: در قسمت اول، مبتنی بر مبانی نظری و پیشینه پژوهش، به بررسی منابع موجود در زمینه فراکتال و کاربرد آن در منظر شهری و بافت تاریخی پرداخته شده است. در قسمت دوم با بررسی میدانی مناظر شهری انتخاب و تصویربرداری در بافت تاریخی شهر کرمانشاه برای سنجش پیچیدگی کالبدی تصاویر استفاده شد. برای ارزیابی بعد فراکتال (پیچیدگی کالبدی) تصاویر منظر شهری هر عکس مطابق نظریه منوچهر مزینی در سه مقیاس پیکر (فاصله دور)، سیما (فاصله میانی) و چهره (فاصله نزدیک) تقسیم شده به صورتی که در مقیاس پیکر یک تصویر، در مقیاس سیما، دو تصویر و در مقیاس چهره 4 عکس ایجاد شد که با یکدیگر همپوشانی ندارند (A1 تا A7). فرایند سنجش بعد فراکتال با استفاده از 14 تصویر از هفت منظر تاریخی و عناصر الحاق شده به مناظر در دوره های مختلف با نرم افزار «ایمیج جی» محاسبه شده است.یافته ها و بحثمحاسبه ابعاد فراکتال مناظر منتخب بافت تاریخی شهر کرمانشاه در فاصله دور نشان داد مناظر شهری قدیمی که دارای ابنیه و عناصر تاریخی هستند دارای پیچیدگی بالاتری نسبت به مناظر جدیدتر هستند. مشاهده بعد فراکتال در فاصله میانی نشان داد در مناظر شهری تاریخی که دارای هویت کالبدی بالاتر هستند، پیچیدگی کالبدی افزایش یافته یا با ثابت ماندن آن و یا کاهش جزئی همراه است. در فاصله نزدیک نیز این امر تکرار شده و نمود بارز افزایش پیچیدگی کالبدی با نزدیک شدن به مناظر شهری که دارای هویت کالبدی بیشتری دارند، خواهد بود. علاوه بر تغییرات بعد فراکتال باید توجه داشت که تصاویر در فاصله دور دارای تعدد عناصر و اجزای بیشتری نسبت به دو فاصله دیگر هستند؛ لذا انتظار می رود با کمترشدن جزئیات در کل تصویر بعد فراکتال به شدت کاهش پیدا کند؛ ولی این نتیجه فقط در مناظر شهری جدیدتر حاصل شد. نتیجه گیری نتایج به دست آمده از ابعاد فراکتال اندازه گیری شده در مناظر دارای بافت تاریخی و غیرتاریخی شهر کرمانشاه نشان می دهد مناظر شهری دارای هویت تاریخی بیشتر دارای پیچیدگی کالبدی بیشتری نیز نسبت به مناظر بدون هویت تاریخی هستند. همچنین پژوهش نشان می دهد بین بعد فراکتال (میزان پیچیدگی کالبدی) و شناخت ذهنی و معنای مترتب بر آن منظر شهری رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین ارزیابی پیچیدگی مناظر شهری از سه مقیاس مختلف نشان دهنده پایدارتر بودن پیچیدگی کالبدی در مناظر شهری تاریخی نسبت به مناظر جدیدتر است. یعنی مناظر شهری در گذر زمان غنی تر و از لحاظ کالبدی پیچیده تر می شوند، به شرطی که اجزاء جدیدتر منظر شهری به جای تخریب و جایگزینی به تداوم محتوای کالبدی - بصری آن بیفزایند. در مناظر باهویت شهری که پیچیدگی بیشتری دارد، تشابه عناصر جدید و قدیم بیش از تمایز، وحدت بیش از کثرت، و درجه تداوم بیش از تحول آن است. محاسبه این پیچیدگی ها ابزار مناسبی برای رصد میزان آسیب مناظر تاریخی شهر و ارائه راهکارهایی برای تداوم هویت، پیوستگی و پیوند بین حال و آینده است.
عوامل موثر در تحقق پذیری اهداف طرح های توسعه روستایی شهرستان زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
144 - 162
حوزههای تخصصی:
پیشینه و هدف
عرصه های روستایی نشان می دهند سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های برای اجرای برنامه ها و پروژه های روستایی، برخی پیش برنده و بعضی بازدارنده توسعه روستایی بوده اند. ضروری است که با شناخت دقیق تر و بررسی بیشتر طرح ها و پروژه های توسعه روستایی، بسترهای لازم را برای توسعه سکونتگاه های روستایی فراهم ساخت. با این حال، در منطقه زابل نیز برای تحقق طرح های توسعه روستایی، عوامل، محرک ها و پیشران ها و همچنین عوامل بازدارنده ای وجود دارد که لازم است شناسایی مورد بررسی قرار گیرند. چرا که برای دستیابی به اهداف طرح های توسعه روستایی، شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده موثر در تحقق پذیری طرح های توسعه روستایی ضروری است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف پژوهش حاضر، تحلیل عوامل موثر در تحقق پذیری اهداف طرح های توسعه روستایی شهرستان زابل است.
روش شناسی
روش شناسی این پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و تحلیلی-توصیفی است. شیوه گردآوری اطلاعات پژوهش، روش ترکیبی کتابخانه ای- میدانی بوده و جامعه آماری، شامل کارشناسان در رشته های مختلف جغرافیا، مدیریت و اقتصاد، کارشناسان فرمانداری ها و استانداری استان سیستان و بلوچستان است. در این خصوص تعداد نمونه مورد مطالعه ۸۰ نفر از اساتید و کارشناسان محلی، با استفاده از نمونه گیری غیر احتمالی محاسبه و تعیین شده است. نتایج به دست آمده از آزمون بارتلت که تقریبی از آماره کای دو هست برای شاخص های پژوهش در سطح معناداری ۰۱/۰≥p، کوچکتر از ۵ درصد به دست آمد که نشان می دهد تحلیل عاملی برای شناسایی ساختار مدل عاملی، مناسب است.
یافته ها و بحث
با توجه به ستون واریانس تجمعی نسبی، عوامل پیش برنده موثر در تحقق پذیری اهداف طرح های توسعه روستایی شهرستان زابل می تواند در بعد مدیریتی ۰۳/۷۰ درصد، بعد اقتصادی۸۶/۸۰ درصد، در بعد اجتماعی ۱۶/۷۱ درصد، بعد کالبدی ۰۲/۶۶ درصد و بعد محیط طبیعی ۴۳/۴۷ درصد تغییرپذیری (واریانس) متغیرها را توضیح دهند. عوامل پیش برنده موثر در تحقق پذیری اهداف طرح های توسعه روستایی شهرستان زابل در زمینه اقتصادی شامل بهره گیری از فرصت ها و توسعه اقتصادی، کارآفرینی طرح و اشتغال زایی، در زمینه مدیریتی شامل نیازسنجی و تعهد اجرا، دانش و آگاهی و فرآیند اجرا و مشارکت و در زمینه محیط طبیعی شامل بسترهای محیط زیستی و اکوتوریسم می باشند. با توجه به ستون واریانس تجمعی نسبی، عوامل بازدارنده می توانند در بعد مدیریتی ۱۹/۸۰ درصد، بعد اقتصادی ۲۴/۶۵ درصد، در بعد اجتماعی ۱۷/۷۶درصد، بعد کالبدی ۱۷/۸۲درصد و بعد محیط طبیعی ۹۵/۶۶ درصد از تغییرپذیری (واریانس) متغیرها را توضیح دهند. عوامل بازدارنده موثر در تحقق پذیری اهداف طرح های توسعه روستایی شهرستان زابل در زمینه مدیریتی شامل ناکارآمدی مشاوران، ضعف مدیریت و برنامه خطی و تک بعدی نگری؛ در زمینه اقتصادی شامل سهل انگاری در برنامه توسعه اقتصادی؛ در زمینه کالبدی شامل فقدان برنامه ریزی زیرساختی و فقدان مقررات و برنامه مناسب بهسازی و در زمینه محیط طبیعی شامل بسترهای محیط زیستی هستند
نتیجه گیری
نتایج تحقیق نشان داد که از بین پنج عامل مورد بررسی، عامل اقتصادی به عنوان مهمترین عامل پیش برنده تحقق طرح های توسعه روستایی شناخته شد و عامل کالبدی به عنوان مهم ترین عامل بازدارنده تحقق اهداف طرح های توسعه روستایی در شهرستان زابل هستند. به طوری که عامل اقتصادی با توجه به نقش مهم آن در توسعه روستایی و به ویژه تحقق پذیری اهداف طرح های توسعه روستایی از مهم ترین عوامل پیش برنده بوده است. لذا عامل اقتصادی باید مورد توجه مسئولین و برنامه ریزان توسعه روستایی قرار گیرند. همچنین نتایج بررسی عوامل بازدارنده تحقق طرح های توسعه روستایی در شهرستان زابل نشان داد که از بین پنج عامل شناسایی شده به ترتیب عامل مدیریتی اقتصادی، اجتماعی و عامل کالبدی و عامل محیط طبیعی مهم ترین بازدارنده موثر در تحقق پذیری اهداف طرح های توسعه روستایی شهرستان زابل هستند. از بین این بازدارنده ها عامل کالبدی مهم ترین عامل بازدارنده، نیازمند توجه بیشتری است.
بررسی و تحلیل الگوی گسترش کالبدی شهر قائم شهر با رویکرد رشد هوشمند شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پراکنده رویی شهری، به طور کلی نوعی شهرنشینی با رشد افقی و نامناسب را نشان می دهد. این امر به گسترش کنترل نشده ی مناطق شهری، مناطق سکونتگاهی پراکنده و توسعه ی کم تراکم مربوط می شود. هدف رشد هوشمندانه شهری، حل مشکلات در روند توسعه ی شهری به منظور ارتقاء توسعه شهر و تبدیل زمین های شهری به کاربری های منطقی تر و کارآمدتر است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل الگوی گسترش کالبدی شهر قائم شهر با رویکرد رشد هوشمند شهری است. برای دستیابی به این هدف در محلات ۲۰ گانه شهر، از 8 شاخص کاربری مختلط، توسعه فشرده، وضعیت شبکه معابر و دسترسی، ریخت و کالبد و مورفولوژی شهر، کیفیت حمل ونقل شهری، کیفیت و تنوع مسکن، تمرکز فعالیت ها در محلات، ایجاد نواحی جذاب استفاده شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل هلدرن، داده های GIS و داده های مرکز آمار ایران استفاده شده است. همچنین برای تعیین وزن معیارها از پرسش نامه و برای رتبه بندی محلات بیست گانه بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری از تکنیک MOORA استفاده شده است. نتیجه ی مطالعات نشان داد که بر اساس مدل هلدرن، طی دوره 1380 تا 1395 حدود 56 درصد از رشد مساحت شهر با رشد جمعیت هماهنگ بوده و 44 درصد باقی مانده دارای رشدی ناموزون، افقی و اسپرال شهری بوده است. همچنین محاسبات انجام گرفته در تکنیک MOORA بیانگر آن است محله های 6، 12، 14 و 2 محله های توسعه یافته محسوب می شوند و محله های 1، 13، 11، 10، 9، 7 محله های محروم محسوب می شوند. همچنین محله های 4، 5، 20، 3، 18، 19، 8، 15، 16، 17 رتبه های پنجم تا چهاردهم را به دست آوردند و در حد متوسط توسعه قرار دارند.
ارزیابی امنیت اجتماعی کلان شهرها در شرایط تغییر اقلیم با استفاده از مدل پویایی سیستم (مورد مطالعه: کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه جمعیت شهری جهان در حال افزایش است و این رشد فزاینده و افسارگسیخته، ساکنین شهرها را با مشکلات فراوانی درگیر ساخته و باعث وقوع انواع ناامنی ها و ناهنجاری های اجتماعی شده است. بحران آب وهوا یکی از چالش های اصلی قرن بیست و یکم است که منجر به ناآرامی های اجتماعی می شود و معیشت، ثبات و رفاه را تهدید می کند.
داده و روش: هدف این پژوهش ارزیابی و تحلیل نقش برنامه ریزی شهری در ایجاد امنیت اجتماعی در شرایط تغییرات اقلیمی پیش رو در (کلان شهر اهواز) می باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی کتابخانه ای و بررسی های میدانی می باشد. در این راستا ابتدا روند تغییرات پارامترهای اقلیمی برای یک دوره 50 ساله (فصلی و سالانه) ایستگاه سینوپتیک اهواز با استفاده از آزمون آماری من- کندال مورد بررسی قرار گرفت، سپس با استفاده از رویکرد پویایی سیستم به مدل سازی پیامدهای ساختاری تغییرات اقلیمی در شهر اهواز پرداخته شد. در این پژوهش که مبتنی بر رویکرد سیستمی است، فاکتورهای اثرگذار و اثرپذیر دخیل در موضوع و ارتباطات بین آن ها از طریق حلقه های علّی و معلولی در نرم افزار Vensim مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که طی بازه زمانی مورد مطالعه تغییرات اقلیمی بر شهر اهواز در افزایش دما و کاهش بارش، افزایش رطوبت نسبی و کاهش تابش خورشید خود را نشان داده است. به طوری که در طی روند 60 ساله میانگین دما ( 48) درجه سانتی گراد با افزایش هر سال (0/01) درجه بوده که یک روند افزایشی را نشان می دهد. همچنین بررسی تغییرات بارندگی سالانه در ایستگاه اهواز طی روند 50 ساله با میانگین بارش (72) میلیمتر و کاهشِ حدود (0/0186-) میلیمتر در هر سال، روند کاهشی داشته است.
نتیجه گیری: نتایج گویای این واقعیت است که تغییرات اقلیمی در شهر اهواز پیامدهای اجتماعی- امنیتی متنوعی در بر داشته است. اثرات مستقیمی بر بخش های مختلف تأسیساتی- زیرساختی و برنامه ریزی- مدیریتی از جمله کاهش سرمایه گذاری ها، آسیب به زیرساخت ها، حاشیه نشینی و افزایش هزینه ها که مهم ترین آن ها کاهش کیفیت زندگی، کاهش رفاه و ناهنجاری های اجتماعی و ناامنی در فضاهای شهری می باشد.
ارزیابی پایداری محله ای در روستاهای الحاقی به شهر (نمونه موردی: شهر اردبیل)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
539 - 559
حوزههای تخصصی:
در فرآیند شهرنشینی شتابان روستاهای پیرامون شهرها در شهرها ادغام می شوند و محلات متفاوتی در شهرها ظهور می کنند و به دلیل عدم توانایی مسئولان شهری در مدیریت این محلات هسته های ناپایدار شهری شکل می گیرند. ناپایداری محله به عنوان مهم ترین مانع فراروی توسعه پایدار شهری می باشد که این معضل در سطح محلات با هسته های روستایی به اوج خود می رسد. از این رو در این پژوهش پایداری روستاهای ادغامی به شهر اردبیل و سطح بندی وضعیت پایداری آن ها در ابعاد مختلف جهت برنامه ریزی آتی مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق 5 محله از مجموع محلات شهر اردبیل که قبلا" روستا بودند و در سال های اخیر به شهر الحاق شده اند می باشد. نمونه گیری به طور تصادفی انجام شده و برای برآورد حجم نمونه از رابطه کوکران با احتمال 95/0 درصد اطمینان استفاده شده و حجم نمونه387 نفر برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، نرم افزارهای Excel و SPSS به کار گرفته شد و با بهره گیری از مدل بارومتر پایداری سطوح پایداری محلات هدف در 4 بُعد (اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی) تعیین شد .بر اساس سنجه های به کار رفته و نتایج حاصل از پیاده سازی مدل بارومتر پایداری در پژوهش حاضر تمامی محلات هدف در هریک از ابعاد پایداری در وضعیت ناپایداری قرارگرفته اند. متوسط میزان پایداری از لحاظ رفاه اکوسیستم در محدوده مورد مطالعه برابر 205/0 و رفاه انسانی نیز برابر 237/0 است که نشان از وضعیت ناپایدار هر دو دارد؛ رفاه انسانی اندکی پایدارتر از رفاه اکوسیستمی می باشد .
راهکارهای رونق تولید در مناطق روستایی استان خوزستان: کاربرد تحلیل سلسله مراتبی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
165 - 177
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از فرایند سلسله مراتبی برای اولویت بندی گزیدارها و معیارهای رونق تولید در مناطق روستایی استان خوزستان بهره گرفته شده است. بدین منظور در ابتدا با توجه به معیارها و نیز گزیدارهای شناسایی شده داده های مورد نیاز از طریق نمونه ای برگزیده از کارشناسان در سازمان های ذیربط دارند بر مبنای مقایسه های زوجی گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار Expert Choice انجام شد. نتایج پژوهش بر مبنای مقایسات زوجی نشان داد که راهکارهای اقتصادی، زیرساختی، اجتماعی و محیطی به ترتیب مهمترین راهکارها بودند. علاوه بر این، نتایج اولویت بندی راهکارهای اقتصادی رونق تولید در مناطق روستایی استان خوزستان نتایج نشان داد که دو راهکار تنوع مشاغل و توسعه فعالیت های پسین و پیشن کشاورزی و توسعه بنگاه های زودبازده و صنایع تبدیلی، در راهکارهای زیرساختی، راهکار توسعه شبکه های حمل و نقل و بازاریابی و توسعه عدالت فضایی و ارایه خدمات جدید به روستاها، در راهکار اجتماعی دو راهکارهای جلوگیری از مهاجرت و توسعه مهارت های حرفه ای و آموزشی کشاورزان و در نهایت براساس راهکارهای محیطی گزینه جلوگیری از تغییرات کاربری اراضی و سازگاری با تغییرات اقلیمی مهمترین راهکارها بود.
امکان سنجی آشکارسازی باغ های شهری متروکه با استفاده از تصاویر ماهواره لندست، منطقه مورد مطالعه: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
27 - 42
حوزههای تخصصی:
با گسترش محدوده شهرها برخی زمین هایی که پیش ازاین سال ها با کاربری باغ مورداستفاده قرار می گرفتند درون حریم شهرها واقع شده اند. اختلاف ارزش زمین با کاربری باغ نسبت به کاربری شهری نظیر مسکونی و تجاری صاحبان باغ ها را به سمت تغییر کاربری ترغیب می کند. متولیان امور شهری با اعمال قوانین سخت گیرانه سعی دارند مانع از تغییر کاربری شوند. بررسی میزان موفقیت این گونه برنامه ریزی ها، نیازمند بررسی تغییر کاربری زمین های قرار گرفته در محدوده شهر در یک بازه زمانی بلندمدت است. در این تحقیق هدف اصلی آشکارسازی باغ های شهری متروکه با استفاده از تصاویر چندزمانه ماهواره لندست است. هدف دوم تعیین میزان تغییرات باغ های شهری منطقه موردمطالعه طی 30 سال گذشته است. در این تحقیق بر پایه تصاویر ماهواره لندست در سال های 2018 و 1988 برای دامنه شمالی کوهستان الوند در استان همدان و محدوده شهر همدان شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) در کنار دمای سطحی زمین (LST) در 9 مقطع زمانی در هر سال استخراج شد. به طورکلی نتایج تحقیق افزایش دمای سطحی 4.75 سانتی گراد برای منطقه طی 30 سال را نشان می دهد، همچنین رابطه معکوس دمای سطحی با شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی مورد تأیید است. بر مبنای تفکیک باغ های شهری یک مقایسه بین سال های 2018 و 1988 صورت پذیرفت که نتایج حاکی از کاهش 175 هکتاری باغ های شهری در منطقه موردمطالعه، معادل کاهش 49 درصدی باغ های شهری است. در بخش اصلی تحقیق بر مبنای رفتارسنجی باغ های شهری در این دو ویژگی یک شاخص تفکیک برای باغ های فعال از متروکه ارائه شده است که پس از بررسی نتایج بر مبنای داده های واقعیت زمینی شامل 25 باغ فعال و 25 باغ متروکه، روش پیشنهادی دارای دقت کلی 82% و ضریب کاپا 0.64 است.
بررسی فرونشست دشت خانمیرزا بر اساس داده های ژئومورفیک و تکنیک تداخل سنجی راداری در بازه زمانی سالهای 2003 تا 2010(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
200 - 213
حوزههای تخصصی:
امروزه فرونشسست به عنوان عامل مهمی در از بین رفتن منابع آب و خاک هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی به شمار می رود. پیشتر این رویداد در مناطق خشک و نیمه خشک به علت برداشت آب زیرزمینی و تغذیه ناکافی منابع زیرسطحی، امری عادی بود. اما در حال حاضر این رویداد در دشت-های مناطق معتدل، با ورودی آب تغذیه ای مناسب اتفاق می افتد. دشت خانمیرزا از جمله دشت های مناطق سرد و معتدل ایران است که با میانگین بارش 500 میلیمتر در سال و تغذیه کافی از لحاظ وجود منابع سطحی، رویداد فرونشست هم اکنون در آن با روند سریعی در حال اتفاق است. بدین منظور با هدف ارزیابی فعالیت تکتونیکی منطقه در ایجاد پدیده فرونشست از برخی شاخص های ژئومورفیک مانند شاخص شکل حوضه(BS)، گرادیان طولی رودخانه(SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی(AF)، شاخص تقارن توپوگرافی معکوس(T)، شاخص انتگرل هیپسومتری(H) فرونشست منطقه از لحاظ تکتونیکی مورد مطالعه قرار گرفت. همین طور با استفاده از تداخل سنجی راداری نرخ فرونشست مشخص شد. بررسی این شاخص ها نشان داد که شاخص های، شکل حوضه(BS)، گرادیان طولی رودخانه(SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی(AF)، شاخص تقارن توپوگرافی معکوس(T) ، بیانگر تکتونیک فعال در منطقه است. فعالیت های زمین ساخت باعث کشیدگی دشت و نامتقارن شدن دو طرف رود اصلی شده است. همین طور نتایج مربوط به تداخل سنجی راداری در بازه دوساله بیانگر این است که به موازات فرونشست( با نرخ 9 سانتیمتر) در بخش هایی از دشت، بخش های دیگر با بالاآمدگی( با نرخ 21 سانتیمتر) مواجه است.
بررسی تأثیر اندام اقلیمی کُلَک در تهویه طبیعی مسکن روستایی استان سیستان و بلوچستان؛ مطالعه موردی: روستای قلعه نو شهرستان زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۴
59 - 74
حوزههای تخصصی:
مصرف زیاد انرژی در بخش ساخت و ساز در دنیای امروز باعث شده است که در کنار ضایعات عظیم منابع طبیعی تجدیدناپذیر، مشکلات محیط زیستی عدیده ای ایجاد شود. در این میان، معماری بومی توانسته است خود را با اقلیم سازگار کند. یکی از مناطق بومی کشورمان استان سیستان و بلوچستان است که یکی از مظاهر مسکن بومی این استان در مسکن روستایی آن یافت می شود و نمونه بی نظیر آن بهره گیری از سامانه های غیرفعال خورشیدی در بخش تهویه طبیعی است؛ بنابراین بازشناسی اندام های اقلیمی مسکن روستایی کشورمان که در پاسخ به نیازهای آسایش حرارتی ساکنین بوده است یکی از راهکارهای پاسخ به نگرش های جدید ساخت مسکن در روش های جدید ساخت است. در این نوع ساختمان ها تهویه طبیعی، انرژی کمتری مصرف می کند و آلودگی کمتری در قیاس با روش های جدید سرمایش دارد. یکی از اندام های اقلیمی مسکن روستایی این پهنه، کُلَک است که یک نوع بادگیر بومی مناطق زابل است. هدف این مقاله بررسی تأثیر این نوع بادگیر در تأمین آسایش حرارتی مسکن روستایی از طریق تهویه طبیعی است. در این مقاله در ابتدا با استفاده از روش پژوهش کیفی به صورت توصیفی - تحلیلی و سپس با بهره گیری از برداشت میدانی از الگوی مسکن روستایی روستای قلعه نو به بررسی روش های استفاده از باد در تهویه طبیعی مسکن روستایی این پهنه با استفاده از اندام اقلیمی کُلَک پرداخته شد. متغیر وابسته پژوهش، آسایش حرارتی و متغیر مستقل سرعت باد است. در ادامه با استفاده از نرم افزار های تحلیل دینامیک سیالاتی محاسباتی (CFD) ، به تحلیل رابطه بین متغیرها پرداخته شد که درنهایت به بررسی تأثیر حالت های مختلف، یعنی وضع موجود (برداشت شده)، فرض وزش باد عمود بر دهانه کُلَک، فرض تهویه بدون بهره گیری از این اندام و رفتار باد در حالت کُلَک با ارتفاع بیشتر در فرایند بهینه سازی منجر شد. مطالعات نشان داد، عملکرد این نوع بادگیر در حالت وضع موجود بهترین عملکرد را دارد و نیز با بررسی شبیه سازی ها مشخص شد باید نکاتی از قبیل: محل قرار دادن پنجره ها و دریچه های مکش موردتوجه قرار گیرد.
مطالعه و شناخت آرایه های تزئینات معماری ابنیه مسکونی شهر تاریخی ماسوله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۴
103 - 118
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به معماری سنتی ایرانی می توان جایگاه ویژه آرایه های تزئیناتی که تجلی گاهی از اعتقادات، آداب ورسوم های هر جامعه بوده اند را در غالب آرایه های تزئیناتی ابنیه مسکونی مشاهده کرد. شهر ماسوله در شهرستان فومن قرار دارد، این شهر تاریخی در فهرست آثار ملی به عنوان میراث فرهنگی و طبیعی به ثبت رسیده است. حدود سده هشتم هجری (قرن 14 میلادی) مردمانی از نقاط مختلف سرزمین گسترده ایران به همراه مردمان کهنه ماسوله که در 6 کیلومتری شمال غرب این شهر واقع است، به نقطه ای که هم اکنون به عنوان شهر ماسوله شناخته شده، کوچ کردند. ماسوله دارای آرایه های تزئیناتی بسیار غنی است که در توالی قرون متمادی شکل گرفته است. این پژوهش، سعی بر آن دارد تا آرایه های تزئینی ابنیه مسکونی ماسوله را موردبررسی و تحلیل قرار دهد. هدف پژوهش، شناسایی، طبقه بندی نقوش و مضامین اصلی آرایه های تزئینات معماری ابنیه ماسوله و پاسخ گویی به سؤالاتی است نظیر: تزئینات معماری ابنیه مسکونی ماسوله به لحاظ نقوش و آرایه های تزئیناتی شامل چندین گونه است؟ چه عواملی در شکل گیری آرایه های تزئینات معماری ابنیه مسکونی ماسوله مؤثر بوده اند؟ پژوهش حاضر، بر مبنای بررسی های میدانی، مطالعات کتابخانه ای و همچنین با بهره گیری از روش های توصیفی - تحلیل صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است، تزئینات ابنیه مسکونی ماسوله در سطوح؛ درب، طاق، پنجره، نرده، پوشش زنگ و کنتور برق، کتیبه چشم نظر تزئینات گیاهی و آینه کاری دسته بندی می شوند. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که عمده ترین عوامل مؤثر در شکل گیری تزئینات ابنیه مسکونی ماسوله به جهت ایجاد و افزایش امنیت (درب)، کاهش فشارهای سازه ای در برابر باد و زلزله (طاق)، رفع نیازهای نورگیری فضایی (پنجره)، افزایش ایمنی، ایجاد فضاهای سبز و فضاهای اشتغال فصلی (نرده)، رفع نیازهای کاربران در جهت تسهیل و افزایش رفاه کاربران در دوران معاصر و حذف سیمای نامطلوب تجهیزات الکترونیکی (پوشش زنگ و کنتور)، برگرفته شده از اعتقادات دینی و فرهنگی (کتیبه های چشم نظر) برگرفته شده از علاقه مندی مردم به گل و گیاهان و تأثیرپذیری از جغرافیای استان گیلان (تزئینات گیاهی) و برگرفته شده از اعتقادات دینی و آیینی مردم ماسوله بوده است.
اولویت بندی و تحلیل فضایی پتانسیل سیل خیزی مبتنی بر رویکرد FUZZY-AHP (مطالعه موردی: حوزه آبخیز قمصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
139 - 159
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از بلایای طبیعی است که می تواند فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و پایداری محیط را تهدید کند؛ بنابراین شناسایی مناطق مستعد سیل خیز حوزه آبخیز امری ضروری در این زمینه است. هدف پژوهش حاضر، اولویت بندی و تحلیل فضایی سیل خیزی حوزه آبخیز قمصر با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره و منطق فازی است که با رویکرد توصیفی – تحلیلی و با روشFUZZY-AHP انجام شده است. برای این منظور ابتدا 14 معیار مؤثر بر سیل خیزی حوضه (شامل باران، ارتفاع، کاربری اراضی، بافت خاک، سنگ شناسی، فاصله از رودخانه، شیب، تراکم زهکشی، رتبه آبراهه، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص توان آبراهه، تجمع جریان، انحنای سطح، انحنای طولی) شناسایی شد و سپس در نرم افزار Expert choice 11 بین معیار ها با روش AHP مقایسه های زوجی انجام گردید و وزن نهایی هر معیار به دست آمد. در ادامه، معیار ها با استفاده از توابع فازیlinear و large فازی سازی شدند و درنهایت وزن های نهایی به دست آمده برای هر معیار در لایه های مربوطه اعمال شد و نقشه نهایی سیل خیزی حوضه تهیه گردید. نتایج حاصل از اولویت بندی معیار های کمی و کیفی بر اساس نظر کارشناسان آبخیزداری با روش AHP نشان داد از بین 14 معیار پیشنهادی، معیار باران با وزن نهایی 229/0 بیش ترین تأثیر را در سیل خیزی حوضه دارد. همچنین معیارهای بافت خاک سنگین تا خیلی سنگین (499/0)، واحد سنگی Plvav (252/0)، کاربری های پهنه های آبی و اراضی لخت به ترتیب با وزن نهایی 345/0 و 225/0 نقش پررنگ تری در سیل خیزی حوضه دارند. نتایج حاصل از نقشه نهایی سیل خیزی حوضه نشان داد که حدود 841/30، 056/27 و 406/12 درصد از مساحت کل حوضه به ترتیب در طبقه سیل خیزی متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار دارند که این مناطق بیشتر در بخش مرکزی و در امتداد جنوب شرقی حوضه واقع شده اند؛ بنابراین آگاهی از پتانسیل سیل خیزی حوضه می تواند در جهت تدوین برنامه های مدیریت بحران در هنگام مواجه شدن با سیلاب مؤثر واقع شود.
تحلیل وضعیت تکتونیکی طاقدیس های شمال غربی زاگرس و ارتباط آن با کانون های زمین لرزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
275 - 290
حوزههای تخصصی:
عوامل تکتونیکی نقش مهمی در تغییرات لندفرمی مناطق دارند و بر مبنای این تغییرات نیز می توان وضعیت تکتونیکی مناطق را ارزیابی کرد؛ بنابراین تحلیل وضعیت تکتونیکی لندفرم ها جهت مدیریت محیطی و برنامه ریزی های مختلف، حائز اهمیت است. بر این اساس، در این پژوهش به بررسی وضعیت تکتونیکی طاقدیس های مناطق شمالی و غربی استان کرمانشاه و ارتباط آن با کانون های زمین لرزه پرداخته شده است. در این تحقیق از مدل رقومی ارتفاعی ۳۰ متر SRTM، نقشه های توپوگرافی ۱:۵۰۰۰۰، نقشه های ۱:۱۰۰۰۰۰ منطقه و همچنین اطلاعات مربوط به کانون زلزله های رخ داده در منطقه در طی سال های ۱۹۰۰ تا ۲۰20، به عنوان داده ها تحقیق استفاده شده است. این تحقیق در سه مرحله کلی انجام شده است. در مرحله اول با استفاده از 8 شاخص ژئومورفیک، به تحلیل وضعیت تکتونیکی 5 طاقدیس ازگله، دنه خشک، سنجابی، ماهیدشت و ویس پرداخته شده است. در مرحله دوم، نقشه موقعیت کانون های زمین لرزه های رخ داده در منطقه طی سال های 1990 تا 2020 تهیه شده است و در مرحله سوم نیز رابطه بین فعالیت تکتونیکی طاقدیس ها از نظر شاخص های مختلف و کانون های زمین لرزه های رخ داده مورد ارزیابی قرار گرفته شده است. بر اساس نتایج حاصله، طاقدیس های مناطق غربی (طاقدیس ازگله و دنه خشک) دارای وضعیت تکتونیکی فعال تری نسبت به طاقدیس های مناطق شرق هستند. همچنین با توجه به اینکه مناطق غربی منطقه دارای بیش ترین تعداد کانون های زمین لرزه بوده است؛ بنابراین می توان گفت بین کانون های زمین لرزه و وضعیت تکتونیکی طاقدیس ها، رابطه مستقیمی برقرار است.
بررسی و تبیین جایگاه حکمروایی خوب شهری بر مدیریت بازار مسکن
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی و تبیین جایگاه حکمروایی خوب شهری در مدیریت بازار مسکن می پردازد و ارتباط میان سیاست گذاری های موثر شهری و عملکرد بازار مسکن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. با توجه به افزایش جمعیت شهرنشینی و تقاضای رو به رشد برای مسکن، چالش هایی در زمینه تأمین مسکن مقرون به صرفه و پایدار برای تمامی اقشار جامعه ایجاد شده است. این مقاله با استفاده از داده های کمی و کیفی نشان می دهد که چگونه حکمروایی خوب شهری می تواند به عنوان یک ابزار کلیدی در بهبود وضعیت بازار مسکن عمل کند. در این راستا، مفاهیم اصلی شفافیت، پاسخگویی، مشارکت عمومی، انصاف اجتماعی و پایداری محیطی به عنوان ارکان حکمروایی خوب شهری شناسایی شده و تأثیر آن ها بر مدیریت بازار مسکن مورد بحث قرار گرفته است. مطالعه تجربی های موردی از شهرهای مختلف جهان نشان می دهد که اتخاذ رویکردهای نوین در حکمروایی شهری می تواند به حل مسائل مرتبط با عرضه و تقاضای مسکن کمک کند و به توسعه پایدار شهری منجر شود. این مطالعه همچنین بر اهمیت همکاری بین دولت ها، بخش خصوصی، سازمان های غیرانتفاعی و جوامع محلی تاکید می کند و چگونگی اثربخشی این همکاری ها در ایجاد راه حل های خلاقانه و مقرون به صرفه برای مسائل مسکن را بررسی می کند. در نهایت، تحلیل ها حاکی از آن است که حکمروایی خوب شهری در بازار مسکن به معنای اتخاذ رویکردهای چندبعدی برای حل مشکلات پیچیده است. این شامل همکاری بین بخش های مختلف دولت، بخش خصوصی و سازمان های غیردولتی برای ایجاد راه حل های نوآورانه و پایدار است.