فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۵٬۱۲۱ تا ۲۵٬۱۴۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بسیاری از کشورهای در حال توسعه دارای تمرکز بیش از اندازه در چند نقطه معدود شهری هستند. چنین وضعیتی به مشکلات زیادی منجر می شود. در این کشورها، کیفیت زندگی مردم دستخوش نابرابری های منطقه ای عظیمی است که در بسیاری موارد، به سرعت در حال افزایش است. مشکلات زیست محیطی یکی از اساسی ترین مسائل شهرهای امروزی و حاصل تعارض و تقابل آن ها با محیط طبیعی است. نتیجه ی این روند عدم تعادل و ناسازگاری میان انسان و طبیعت و به هم خوردن روابط اکوسیستم خواهد بود. هدف این تحقیق شناسایی متغیرهای توسعه پایدار زیست محیطی و ارزیابی توان پایداری در شهرستان های استان خوزستان می باشد.پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش بررسی توصیفی- تحلیلی می باشد.نتایج تحقیق نشان می دهد شهرستان های ایذه، دزفول، اندیمشک، لالی و مسجدسلیمان بالاتر از دیگر شهرستان ها در توسعه زیست محیطی در استان خوزستان قرار دارند. همچنین نتایج آزمون های آماری نشان دهنده برتری شمال استان بر جنوب آن از نظر توسعه زیست محیطی می باشد. اما بین شرق و غرب استان با وجود برتری نسبی شرق استان بر غرب آن تفاوت محسوسی وجود ندارد. نتایج بررسی ضریب همبستگی پیرسون هم گویای رابطه و همبستگی معنادار بین توسعه زیست محیطی و میزان جمعیت شهرستان ها و نرخ شهرنشینی آ نها نم یباشد. یعنی اینکه ارتباط معناداری بین میزان جمعیت و نرخ شهرنشینی با توسعه زیست محیطی وجود ندارد.
پهنه بندی مکانی- زمانی نیاز گرمایش و سرمایش فصلی و سالانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرارگیری در عرض های جغرافیایی متفاوت و تنوع ناهمواری ها از یک سو و ورود سیستم های سینوپتیکی متفاوت در طول سال از سوی دیگر یکی از عوامل عمده اثرگذار بر اقلیم ایران زمین است. یکی از فراسنج های اصلی تعیین کننده اقلیم هر ناحیه دما، به ویژه درجه روز می باشد. درجه روز عبارت است از تفاوت دمای آستانه نسبت به میانگین دمای روزانه،که آستانه های دمایی نیز برحسب اهداف تحقیق مورد نظر انتخاب می شوند. در این پژوهش جمع میانگین تعداد درجه روزهای سرمایش و گرمایش فصلی و سالانه کشور به ترتیب از طریق آستانه های دمایی 11 / 25 درجه و 14 / 25 درجه محاسبه شد. داده های دمای روزانه از از پایگاه داده های اسفزاری استخراج گردید. این پایگاه داده ها شامل میانگین روزانه دما از تاریخ 1/ 1/ 1340 تا 1381/12/29 بر روی یاخته هایی به ابعاد 15×15 کیلومتر بر سراسر کشور است. به این ترتیب میانگین دمای روزانه در پایگاه داده های اسفزاری آرایه ای است به ابعاد 15992×7187 که در آن سطرها بیانگر زمان(روز) و ستون ها بیانگر مکان(یاخته ها) هستند. نتایج پژوهش بیانگر این است که بیشترین میزان درجه روز سرمایش از آستانه دمایی 11 درجه در فصل تابستان و مربوط به سواحل دریای عمان و جلگه خوزستان به میزان 750 - 600 درجه روز و کمترین آن از آستانه دمایی 25 درجه برای کل ایران در فصل زمستان به میزان صفر درجه روز است. در میزان نیاز به گرمایش نیز بیشترین آن از آستانه دمایی 14 درجه در
فصل زمستان و مربوط به ناحیه شمال غرب و ارتفاعات به میزان 750 - 600 درجه روز و کمترین آن در فصل تابستان مربوط به کل کشور با آستانه دمایی 14 درجه به میزان 0 درجه روز می باشد.
بررسی ارتباط بین نوسان بارش در سواحل جنوبی دریای خزر و تغییرات فشار تراز دریا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش ارتباط بین نوسان بارش در مناطق جنوبی دریای خزر و تغییرات فشار تراز دریا با استفاده از رویکردی محیطی به گردشی در دوره زمانی(1383-1339) بررسی و تحلیل گردید. در این ارتباط در بخش پایگاه داده سطحی، از داده های بارش روزانه 12 ایستگاه سینوپتیک پهنه مطالعاتی بهره گرفته شد و ماتریس سری زمانی روزهای بارشی آنها تهیه گردید. در بخش پایگاه داده های جوی نیز از داده های فشار تراز دریا موجود در پایگاه داده NCEP/NCAR در محدوده 0 تا 120 درجه شرقی و 0 تا 80 درجه شمالی استفاده گردید. در ادامه، ماتریس اولیه شامل مقادیر بارشی روزانه هر ایستگاه و مقادیر میانگین فشار روزانه تراز دریا(slp) متناظر با سری زمانی روزهای بارشی برای(1617=33×49) یاخته شبکه ای در محدوده انتخابی تهیه شد. محاسبه ضریب همبستگی میان مقادیر بارش روزانه با مقادیر میانگین روزانه فشار تراز دریا بر روی یاخته های محدوده مطالعاتی و ترسیم نقشه های ضریب همبستگی بارش - فشار ایستگاهها آشکار نمود که رخداد و تغییرات بارش در کرانه های جنوبی دریای خزر در سطح تراز دریا متأثر از استیلای یک الگوی گردشی فشار بر روی دریاهای خزر، سیاه و مدیترانه است. بر این اساس، نوسان بارش در کرانه های جنوبی دریای خزر با کاهش و افزایش میزان فشار در عرصه کنش این الگو مرتبط و همزمان می باشد.
مدلسازی مکان بهینه استقرار پانل های خورشیدی در پشت بام ساختمان ها با استفاده از GIS ؛ مطالعه موردی حد واسط خیابان وصال تا خیابان قدس شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به موقعیت جغرافیایی و وضعیت مناسب محیطی، انرژی خورشیدی یکی از کارآمدترین انرژی های تجدید پذیر در ایران محسوب می گردد. این تحقیق به دنبال ارائه مدلی در خصوص شناسایی مکان های بهینه استقرار پانل های خورشیدی در محیط شهری می باشد. پتانسیل فراوان و فضای مناسب پشت بام ساختمان ها با ارتفاع زیاد و قرارگیری آن ها در معرض مستقیم نور خورشید و استفاده نکردن بهینه از این فضاها، لزوم مکان گزینی بهینه استقرار پانل ها خورشیدی را برای تولید انرژی ضروری کرده است. در این تحقیق، ابتدا ویژگی مکان های مناسب استقرار پانل های خورشیدی در محیط شهری و منبع تولید لایه های مورد نیاز شناسایی گردید. لایه های مورد نیاز جهت دست یابی به مکان های مناسب استقرار پانل های خورشیدی بر اساس نقشه های 1:2000در نرم افزار ArcGIS تهیه و مدلسازی فضایی با استفاده از عملگر AND منطق بولین و عمگر ضرب در این نرم افزارانجام شد. همچنین از تکنیک میانگین گیری وزن دار ترتیبی(OWA) برای تلفیق نتایج به دست آمده با دو عامل نوع کاربری و میزان جمعیت استفاده شد. بر اساس مشاهدات میدانی، مدل مد نظر ارزیابی شد و از ضریب تاو-کندالb برای تعیین میزان تطابق میان نتایج به دست آمده در مدل و نتایج مشاهدات استفاده شد. نتایج، حاصل ضریبی برابر 771/0 را نشان می دهد که حاکی از رابطه قوی بین دو متغیر و دقت نسبتاً زیاد مدلسازی انجام گرفته است.
ارزیابی و رتبه بندی آسیب پذیری اجتماعی شهرها در برابر زلزله با مدل TOPSIS و GIS (نمونه موردی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهش بحران و نیل به توسعه پایدار نیازمند شناخت و تبیین درست از ماهیت و ابعاد جوامع و مکان ها در برابر مخاطرات طبیعی(زلزله) دارد. از اینرو ارزیابی آسیب پذیری اجتماعی شهرها در برابر زلزله در ابعاد مختلف می تواند نقش بسزایی در مدیریت و ارزیابی خطر پذیری ناشی از این پدیده طبیعی ایفا نماید. که پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای- کاربردی، روش توصیفی- تحلیلی، هدف ارزیابی و اولویت بندی میزان آسیب پذیری اجتماعی شهر در برابر مخاطره طبیعی(زلزله)، و بهره گیری از مدل های کمی TOPSIS و GIS، نرم افزارهای Excel و SPSS به بررسی موضوع پرداخته است. همچنین به منظور کاهش ضریب خطا و تعیین دقیق تر پیش بینی ها، 50 متغیر از زیرمجموعه شاخص های اجتماعی-اقتصادی، فیزیکی-کالبدی و جمعیت مناطق شهر یزد را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. نتایج نشان می دهد میانگین آسیب پذیری در مناطق برابر 412/0 درصد بوده که منطقه 2 با میزان TOPSIS، 642/0 درصد آسیب پذیرترین منطقه، منطقه 3 با میزان TOPSIS، 411/0 درصد، آسیب پذیری در حد متوسط و در نهایت منطقه 1 با میزان TOPSIS، 183/0 درصد کمترین آسیب پذیری اجتماعی در برابر زلزله را در مناطق شهر یزد دارا می باشد.
درصد آسیب پذیرترین منطقه، منطقه 3 با میزان TOPSIS، 411/0 درصد،
ارائه یک روش نوین جهت مدلسازی ارتباطات مکانی - زمانی، در یک سیستم راهیابی بافت آگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راهیابی یکی از مهمترین فعالیت های روزمره افراد در یک محیط شهری است. سیستم های اطلاعات مکانی هدایت کاربر از متداول ترین خدماتی هستند که افراد را در پیمودن مسیرهای مختلف با اهداف گوناگون راهنمایی می کنند. چالش اصلی اینگونه سیستم ها ارائه اطلاعات راهیابی بصورت بافت آگاه است. مکان، زمان و شناسه فرد از جمله بافت های اولیه به شمار رفته و سایر بافت های مرتبط بر پایه بافت های اولیه مدلسازی می گردند. مقاله حاضر به مدلسازی ارتباطات مکانی زمانی کاربر متحرک مبتنی بر شناسه فرد می پردازد بطوری که کلیه ارتباطات مکانی (توپولوژیک، متریک و جهتی) را در بعد زمان پوشش دهد و ویژگی های کاربر و بافت های مرتبط را لحاظ نماید. در این راستا مدل پیشنهادی از مزایای جبر چند بازهای آلن و پرسش و پاسخ دامنه ای پویای ورونوی مبنا استفاده کرده و روشی نوین را با پیروی از اصول حساب کلان و روش های سفارشی سازی موجود معرفی نمود. مدل طراحی شده در یک نرم افزار قابل اجرا در سیستم همراه پیاده سازی شد. ارزیابی مدل پیاده سازی شده در سناریوی راهیابی گردشگر در مناطق 3، 6 و 11 شهرداری تهران بر اساس سه پارامتر دقت، زمان اجرا و رضایتمندی کاربران انجام شد. به منظور تست دقت مدل، نرمافزار طراحی شده در سه مسیر مختلف در منطقه مورد مطالعه توسط سه گردشگر مختلف در سه بازه زمانی و با دو سرعت متوسط متفاوت، 100 بار تکرار گردید. سپس تشخیص هر یک از بافت های موجود در مسیر طی 100 بارتکرار توسط تقریب باینومیال یکطرفه با سطح اطمینان 95% بررسی شد. همچنین از دو شاخص درستی و یادآوری نیز به منظور ارزیابی تشخیص بافتها در کل مسیر استفاده گردید. نتایج حاصل از پیاده سازی و ارزیابی مدل بر اساس سه پارامتر دقت، زمان اجرا و رضایتمندی کاربران کارایی مدل پیشنهادی را در یک سیستم راهیاب بافت آگاه شهری خاطر نشان می سازد.
امکان سنجی نواحی مستعد توسعة اکوتوریسم در شهرستان تالش با بهره گیری از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور اجتناب از پیامدهای نامطلوب گردشگری، توسعة آن باید اندیشیده شده باشد. یکی از اولین اقدام ها جهت حصول به این مهم، شناسایی مکان های مناسب برای توسعة گردشگری و برنامه ریزی زمین است که در نهایت به الگوی بهینة توسعة مقصد گردشگری منجر می شود. شهرستان تالش به دلیل برخورداری از جاذبه های کم نظیر طبیعی، از منظر اکوتوریسم دارای پتانسیل های بسیار مناسبی است؛ اما، متأسفانه عدم مدیریت صحیح گردشگری و توسعة ناپایدار آن، با روندی فزاینده منجر به نابودی این منابع منحصر به فرد شده است. لذا، در این پژوهش با هدف شناسایی پهنه های مستعد توسعة اکوتوریسم بر آن شدیم تا ضمن شناسایی بهترین مکان ها، راهکارهایی جهت توسعة پایدار اکوتوریسم در شهرستان تالش ارائه دهیم. بدین منظور با بهره گیری از ابزار GIS و با استفاده از مدل اکولوژیکی اکوتوریسم برای ایران، پهنه های مستعد توسعة اکوتوریسم شناسایی شد. یافته ها حاکی از آن است که 406 کیلومترمربع از پهنه های شهرستان مناسب برای اکوتوریسم متمرکز و 1541 کیلومترمربع، مناسب برای توسعة اکوتوریسم گسترده است. همچنین، بخش مرکزی از بیشترین توان برای توسعة اکوتوریسم متمرکز و گسترده برخوردار است.
تحلیل الگو های فضایی آسیب های اجتماعی در محیط های شهری مطالعه موردی: منطقه پنج کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب های اجتماعی یکی از محورها و مباحث اصلی مطالعات آسیب شناسی شهری در اغلب شهرها و کلان شهرهاست. این نوع آسیب ها دلایل، گونه ها و آثار و عوارض متعددی دارند و برنامه ریزی شهری نیز با هدف کاهش و کنترل آن، ناچار به اتخاذ رویکرد های متنوع و تحلیل های میان رشته ای است.
در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس موقعیت یابی مکانی (GPS) داده های اسنادی پایه، الگو های فضایی چهار آسیب اجتماعی (کارتن خوابی، تکدی گری، اعتیاد و کودکان خیابانی) با استفاده از GIS و روش های آماری و گرافیکی در منطقه پنج کلان شهر تهران مطالعه و تحلیل می شود. یافته ها نشان می دهد بستر فضایی- جغرافیایی شهر و ساختار های کالبدی و کارکردی بارگذاری شده در آن بر شکل گیری کانون های مکانی، محور های فضایی، شدت تراکم، دامنه و نحوه انتشار فضایی آسیب ها و در نتیجه الگو های فضایی آسیب های اجتماعی اثر تعیین کننده دارد. ترمینال غرب، میدان آزادی، میدان دوم صادقیه، میدان شهرزیبا، محله های کن، مهران و جنت آباد جنوبی، مهم ترین محدوده ها و کانون های آسیب زایی اجتماعی و نقاط شدت تراکم آسیب ها محسوب می شوند که در شکل گیری محور فضایی و جهت جغرافیایی آسیب ها به شدت تأثیرگذارند. رفتار فضایی معتادان و کارتن خواب ها تابع کالبد فضا است و دامنه انتشار فضایی گسترده تر و فرایند انتشار مرحله ای دارد. درحالی که رفتار فضایی متکدیان و کودکان خیابانی تحت تأثیر کارکرد فضا، دارای دامنه پخش محدودتر و فرایند پخش مستقیم است. در نتیجه، نظام برنامه ریزی و نهاد مدیریت شهری در کنار رویکرد های معمول و متداول، باید با رویکرد فضایی به بستر جغرافیایی و محل وقوع آسیب ها و درک و تحلیل الگو های فضایی برخاسته از آن، آسیب های اجتماعی را برنامه ریزی و مدیریت کند. شالوده این رویکرد، برنامه ریزی و اصلاح ساختار های کالبدی و کارکردی فضای شهری، برای پیشگیری از ناهنجاری ها و کاهش آسیب های اجتماعی است.
بررسی رفتار هیدرولوژیکی سیلاب حوضه ی آبخیز رازآور با استفاده از روش های آنالیز آماری، مدل SCS و مقطع برداری از رودخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه ی آبخیز رازآور در شمال استان کرمانشاه یکی از حوضههای سیل خیز است که در سال های پرآبی دچار سیل گرفتگی می شود. به منظور بررسی سیلخیزی حوضه از روش های آنالیز آماری داده های واقعی منطقه، مدل SCS و مقطع برداری از رودخانه استفاده شده است. با تقسیم بندی حوضه به واحدهای همگن، عوامل مؤثر بر سیلخیزی مانند پوشش گیاهی، کاربری اراضی، زمان تمرکز، زمان تأخیر، شیب، زمین شناسی، خاک شناسی و شدت بارش مطالعه شده است و در نهایت مقدارCN و Sتهیه شده و مقدار دبی پیک و ارتفاع روان آب با روش scs در نرم افزارSMADAبرآورد شده است. پارامتر مهم در این نرم افزار ضریب فروکش کردن سیلاب می باشد، این ضریب بیانگر رفتار هیدرولوژی و وضعیت مورفولوژی رودخانه در وقوع سیلاب است. برای به دست آوردن این ضریب هیدروگراف سیل ایستگاه پیرمزد ترسیم و تفسیر شده است. آنالیز هیدروگراف سیل واقعی منطقه نشان داد زمان فروکش کردن سیلاب در حوضه رازآور پنج برابر زمان به اوج رسیدن سیلاب است و این بیانگر رفتار هیدرولوژی رودخانه است که در هنگام سیلاب نمی تواند در زمان مناسب سیلاب را از حوضه خارج کند. برای شناسایی وضعیت هیدرولوژیکی رودخانه اقدام به مقطع برداری شده است. نتایج نشان می دهد که بجز مقطع رودخانه در ایستگاه پیرمزد هیچ یک از مقاطع دیگر توان عبور دادن دبی پیک با دوره برگشت های پنج ساله را ندارد و حتی مقطع رودخانه در محل ایستگاه مهرگان ظرفیت عبور سیلاب دو ساله را نیز ندارد و علت سیل خیزی حوضه تنگ بودن مجرای رودخانه از بالادست به طرف پایین دست است که سبب می شود هر ساله این حوضه دچار سیل گرفتگی شود.
آزمون دقت شبیه سازهای LARS-WG، WeatherMan و CLIMGEN در شبیه سازی پارامترهای اقلیمی سه اقلیم مختلف (گرگان، گنبد و مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مدل های مصنوعی مولد پارامترهای هواشناسی به طور گسترده در سیستم های هیدرولوژیکی، اکولوژیکی و در مطالعات پتانسیل تأثیر اقلیم بر اکوسیستم های زراعی در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفته اند. این مدل ها به عنوان یک تکنیک آماری جهت تولید داده های هواشناسی روزانه در مواقعی که داده های طولانی مدت در دسترس نباشد، توسعه یافته اند. بدین منظور در این تحقیق ارزیابی کارایی سه مدل CLIMGEN، LARS-WG و WeatherManبرای پیش بینیدر مقیاس ریز و در حد ایستگاه های هواشناسیبرای متغیّرهای اقلیمی حداکثر دما، حداقل دما، بارندگی و تابش خورشیدی برای سال های 2009-2000 در سه منطقه گرگان، گنبد و مشهدانجام شد. ابتدا داده های هواشناسی روزانه هر ایستگاه از سال 1975 تا 1999 برای گرگان و گنبد و 1961 تا 1999 برای مشهد به مدل داده شد و داده های روزانه برای سال های 2009-2000 تولید شد. برای ارزیابی مدل های مذکور از مقایسه ی شاخص های آماری مجذور میانگین مربعات خطای استاندارد (RMSE)، شاخص کارایی مدل (EF) و ضریب تبیین (R2) استفاده شد. نتایج مقایسه ی میانگین ماهانه بازه ی 10 ساله داده های تولید شده توسط مدل ها نشان داد متغیّر دما بهتر از سایر پارامترها به وسیله ی هر سه مدل پیش بینی شده است. در بین مدل ها، مدلLARS-WGبیشترین توانایی را برای شبیه سازی پارامتر حداقل دما در منطقه های گرگان و مشهد نشان داد، در حالی که مدلCLIMGEN در گنبد تخمین بهتری داشت. پارامتر حداکثر دما برای اقلیم مدیترانه ای گرگان و نیمه خشک گنبد با مدل CLIMGEN و برای اقلیم خشک مشهد با مدل WeatherMan بهتر شبیه سازی شد. مدل WeatherMan نسبت به سایر مدل ها در شبیه سازی بارش برای منطقه ی گرگان و گنبد و مدل CLIMGENبرای مشهد موفق تر بودند. متغیّر تابش خورشیدی برای منطقه ی گنبد و مشهد به وسیله ی مدلLARS-WG و در اقلیم گرگان با مدل CLIMGEN با کارایی بهتری پیش بینی شد.به نظر می رسد که خروجی های این مدل ها علی رغم تفاوت هایی که دارند، می توانند در مدل سازی گیاهی و همچنین در بحث های تغییر اقلیم مورد استفاده قرار گیرند.
طیف بندی و سنجش فضایی آسیب فیزیکی – اجتماعی شهرها در برابر زلزله با بکارگیری تکنیکVIKOR و GIS ؛ مورد شناسی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله در جهان به عنوان یکی از مخرب ترین و تهدیدآمیزترین عامل انهدام حیات انسانی- محیطی مطرح می باشد. و آسیب های ناشی از آن در ابعاد مختلف(فیزیکی، اجتماعی و غیره) متوجه جوامع شهری که مدرنترین و آسیب پذیرترین شیوه سکونت در جهان است، می شود. اما این پدیدة طبیعی به خودی خود در هر مکانی می تواند قابلیت ایجاد بحران و آسیب را نداشته باشد. بلکه آمادگی و برنامه ریزی دقیق برای تعیین درجات آسیب، کنترل، کاهش عواقب نامطلوب زلزله می تواند تعیین کننده درجه بحران آن باشد. در نتیجه شناخت ابعاد اجتماعی و فیزیکی موضوع که رابطه دوسویه در آسیب ناشی از زلزله دارد ضرورت می یابد. که پژوهش مورد نظر با ماهیت ""توسعه ای – کاربردی"" روش تحقیق ""توصیفی- تحلیلی"" به بررسی موضوع در شهر یزد پرداخته است. و از آنجا که تنها ابزار انسان جهت تعیین آسیب های ناشی از آن اطلاعات موجود و روش های کمی- آماری می باشد؛ این پژوهش با بهره گیری 30 متغیر از شاخص های اجتماعی – فیزیکی و استفاده از تکنیک VIKOR و GIS، و همچنین نرم افزارهای Excel و SPSS به پهنه بندی و ارزیابی آسیب لرزه ای پرداخته است. که نتایج مورد نظر نشان می دهد میزان VIKOR و به عبارتی مقدار Qi، Si و Ri، در مناطق سه گانه شهر یزد به ترتیب برابر (Qi = 990/0، 001/0، 79/0)، (Si = 775/0، 246/0، 676/0)، (Ri = 184/0، 151/0، 176/0) می باشد. و براساس شروط مدل VIKOR، منطقه دو در سه گروه R، S و Q در پایین ترین رتبه قرار دارد، در مرحله بعد منطقه سه و در نهایت منطقه یک کمترین آسیب پذیری را در شهر یزد دارا می باشد.
تغییرپذیری زمانی – مکانی بارش های حدی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارش از جمله عناصر اقلیمی است که در بُعد زمان و مکان دارای تغییرات بسیاری است. در این بین مطالعه بارش های حدی به سبب اثرات مخرب و زیانبار آن، دارای اهمیت بسزائی است. هدف اصلی مقاله، بررسی تغییرات درون سالانه مقادیر حدی بارش در ایران با استفاده از تکنیک تحلیل هارمونیک است. برای رسیدن به نتیجه مطلوب، داده های بارش از آمار 40 ایستگاه سینوپتیک کشور با دوره آماری 2010-1966 (45 ساله) استخراج گردید. تحلیل هارمونیک به واسطه عمل در فضای طیفی، دارای قابلیت زیادی در بررسی تغییرپذیری بارش است. تحلیل هارمونیک نشان داد که در بیشتر مناطق کشور، عمدتاً تغییرات مقادیر حدی بارش دارای الگوی سالانه بوده و PVR(1) بیشترین سهم را در توضیح و تبیین واریانس داده ها بر عهده دارد. بیشترین میزان PVR(1) در بخش های مرکزی و جنوب غربی (به میزان بیش از 80% به طور مثال در ایستگاههای دزفول و کاشان) مشاهده شد. در سواحل جنوبی دریای خزر و سواحل جنوبی ایران، هارمونیک اول از میزان قابل توجهی (بیش از 70%) برخوردار بوده است. به طورکلی دو هارمونیک اول، واریانس داده ها را به میزان زیادی در بیشتر نواحی ایران توضیح داده و نیاز به هارمونیک های بیشتر وجود ندارد. به عبارتی دیگر، تغییرپذیری سالانه و شش ماهه، مهمترین تغییرات در بارش های حدی ایران می باشند. بدین ترتیب نقش پدیده های بزرگ مقیاس جوی در ایجاد بارش های حدی بیشتر از سایر عوامل است. در بخش-هایی از شمال غرب و جنوب شرق هارمونیک دوم نقش بیشتری در توضیح واریانس دارد. میزان متفاوت T1 بارشهای حدی ایران نیز حکایت از تفاوت های زمانی و مکانی بسیار بالای رخداد های حدی بارش در این منطقه دارد.
بررسی و تحلیل اثرات توسعه بر محیط با کاربرد مدل تخریب (مطالعه موردی: شهرستان بروجن، استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، زمینه های تسلط فزاینده بشر بر طبیعت فراهم آمد؛ تعادل بین آنها به زیان ""طبیعت"" به هم خورد و افزایش تخریبِ مراتع و جنگل ها، فرسایش خاک، مصرف فزاینده منابع تجدید ناپذیر، آلودگی آب، خاک و هوا حاصل گردید. در مورد شهرستان بروجن (منطقه مورد مطالعه) نیز شرایط فوق صدق می کند. لذا در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی با رویکرد سیستمی است، سعی گردید با کاربرد مدل تخریب، میزان تخریب و ناپایداری منطقه که به دنبال تغییرات شتابان ناشی از فرایند توسعه در دهه های اخیر به وقوع پیوسته است، تعیین گردد. مدل تخریب یک روش تجزیه و تحلیل سیستمی است و در دسته بندی کلی مدل ها، جزء مدل های اطلاع رسان می باشد. نتایج حاصل از کاربرد مدل مذکور نشان داد که: هیچ واحدکاری به لحاظ دامنه تخریب فاقد محدودیت نیست. 7/7 % از وسعت منطقه در سطح 2 توسعه(مناسب برای توسعه)، 2/69 % در سطح 3 (قابل توسعه با برنامه ریزی مناسب)، 4/15 % در سطح 4 (غیر قابل توسعه) و 7/7 % دارای محدودیت توسعه بوده و باید مورد حفاظت قرار گیرند. همچنین با توجه به نتایج مذکور، مشخص گردید که در بیش از 96% از منطقه، تخریب با نوساناتی وجود دارد.
سطح بندی شهرستان های استان خراسان رضوی بر اساس شاخص های جامعه اطلاعاتی با استفاده از روش تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات جامعه ی اطلاعاتی، بین استفاده و تولید دانش با توسعه، ارتباطی مستقیم وجود دارد؛ اگرچه بر اساس گزارشات بین المللی این نوع از توسعه، یک توسعه متعادل نبوده است. به هر حال برای سنجش هرنوع توسعه ای به شاخص ها و عامل هایی نیاز داریم. این تحقیق پس از مروری بر شاخص های جامعه اطلاعاتی و جمع بندی و بومی سازی آن ها، به خوشه بندی سطح توسعه اطلاعاتی در شهرستان های استان خراسان رضوی اختصاص یافته است. نتایج تحلیل خوشه ای نشان می دهد شهرستان مشهد به تنهایی در یک خوشه و سایر شهرستان های استان در خوشه دیگر قرار می گیرند و در صورت حذف شهرستان مشهد از تحلیل می توان سایر شهرستان ها را در سه خوشه دسته بندی نمود. از طرف دیگر خوشه بندی فوق نشاندهنده ی رابطه مستقیمی با سایر شاخص های توسعه ای در استان مانند سطح توسعه اجتماعی، توسعه انسانی و توسعه زیرساختی است. از مجموع این یافته ها می توان چنین نتیجه گرفت که شهرستان مشهد به عنوان مرکز سیاسی و قطب اصلی رشد استان، بیشتر زیرساخت ها و شاخص های جامعه اطلاعاتی را در خود متمرکز کرده است. با توجه به اینکه توسعه آینده بر پایه جوامع اطلاعاتی است، بایستی به توسعه متعادل استان از این نظر توجه دوچندان داشت.
مطالعه و پهنه بندی ویژگی های جغرافیایی کشت پسته در استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف شناخت ویژگی های جغرافیایی مؤثر در کشت درخت پسته، در استان زنجان و پهنه بندی نواحی مستعد کشت این محصول انجام شده است. برای انجام این مطالعه، از داده های 12 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک، 5 ایستگاه کلیماتولوژی و 15 ایستگاه باران سنجی منطقه مورد مطالعه و ایستگاه های مجاور استان استفاده شده است. برای انجام پهنه بندی نواحی مستعد کشت، از تکنیک های سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در قالب مدل های بولین و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. بر این اساس، با استفاده از نرم افزارArc/GIS10 ، نقشه های هم ارزش تهیه ش ده، و سپس ماتریس دودوئی هر یک از لایه ها به ترتیب اهمیت در نرم افزار Idrisi ترسی م و میزان اهمیت هر یک از عناصر مشخص گردید. در نهایت با تلفیق نقشه ها در محیط Arc/GIS10 نقشه نهایی استخراج شد. نتایج به دست آمده حاکی از این است که تنها محدوده های شمال غرب و شمال شرق، شامل دو ایستگاه آببر و ماهنشان، از لحاظ شرایط جغرافیایی، محدودیتی برای کشت درخت پسته ندارند و در نتیجه، پتانسیل کشت این محصول در این نواحی وجود دارد. در نهایت مشخص گردید که مدل سلسله مراتبی (AHP) به دلیل دقت و توجه به جزئیات، نتایج بهتری را نسبت به مدل بولین ارائه می دهد.
تدوین الگوی برنامه ریزی راهبردی توسعه اکو توریسم تالابی در راستای سلامت اکوسیستم تالاب و پایداری جوامع روستایی، مورد محدوده تالابهای میانکاله و لَپوی زاغْمَرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالابهای میانکاله و لپوی زاغمرز با جاذبههای متنوع اکولوژیکی شرایط توسعه اکو توریسم تالابی را با تدوین راهبردهای مناسب دارا هستند. مسأله مهم در توسعه اکو توریسم تالابی، طراحی الگوی راهبردی و توسعه شاخصهای مناسب است تا ضمن بهرهبرداری از جاذبه های طبیعی سلامت اکوسیستم و پایداری جوامع محلی را ممکن سازد. هدف پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و شیوه میدانی (پرسشنامه) سنجش ظرفیت اکو توریسم تالابی در روستاهای مورد مطالعه و طراحی راهبردهای توسعه اکو توریسم تالابی بر اساس شاخصهای مؤثر در توسعه اکو توریسم تالابی میباشد. در ابتدا الگوی نظری مطلوب و شاخصهای مهم توسعه اکو توریسم تالابی تدوین شد، سپس در راستای الگو به بررسی ظرفیت اکو توریستی تالاب های میانکاله و لپوی زاغمرز و روستاهای دهستان میانکاله و ارائه راهبردهای مطلوب توسعه اکو توریسم تالابی در منطقه پرداخته شد. چارچوب پیشنهادی بر حسب سه محور «حفاظت تالاب»، «آموزش» و «توانمندسازی روستا» است که در منطقه از دیدگاه سه گروه خبرگان، مسئولین و روستاییان 11 روستای دهستان میانکاله آزمون شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون آماری t تک نمونهای و برای ارائه راهبردها از روش سوات و ماتریس QSPM استفاده شد. یافتهها نشان میدهد ظرفیت اکو توریستی تالابها بالا بوده و در روستاهای مورد مطالعه نیز ظرفیت اکو توریستی بر اساس طیف لیکرت در اکثر شاخصهای مورد سنجش بالاتر از حد مطلوب عددی مورد آزمون (عدد 3) ارزیابی شده است و در سطح آلفا 0.05. نیز معنادار بوده است. همچنین با ارزیابی محیط درونی تعداد 17 نقطه قوت و 15 ضعف و با مطالعه محیط بیرون تعداد 16 فرصت و 13 تهدید شناسایی شد. تحلیل کمی نشان می دهد توسعه اکو توریسم تالابی در منطقه منوط به اتخاذ راهبردهای بازنگری میباشد..
بررسی تنگناهای ژئومورفولوژیکی و تأثیر آن بر توسعه فیزیکی شهر با استفاده از GIS و روش AHP (مطالعه موردی: شهر گیوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شهرها و تأثیرات حاصل از آن بر محیط پیرامون، توأم با پیامدهای خاص است که متأسفانه اکثر آن ها جنبه و ماهیتی منفی دارند، اما با شناخت و آگاهی از نواحی و بررسی پارامترهای مسلط به ناحیه و منطقه و به کارگیری و استفاده بهینه از علوم و فن آوری های جدید می توان به سمت توسعه پایدار حرکت کرد و کاملاً مشخص است جغرافیا و شاخه های بسیار مهم آن به ویژه ژئومورفولوژی به عنوان علم تخصصی و کابردی می تواند در این فرایند نقش بسیار مهمی را ایفا کند. در پژوهش حاضر به بررسی مخاطرات و تنگناهای ژئومورفولوژیکی که در روند توسعه فیزیکی شهر مورد مطالعه، تأثیر دارند پرداخته شده است. این شهر خصوصاً گیوی سفلا به دلیل قرارگیری در بستر جغرافیایی نامناسب همواره مخاطرات ژئومورفولوژیکی آن را تهدید می کند که پرداختن به این مخاطرات مهم ترین هدف این پژوهش می باشد. برای نیل به مقصود از مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. نتایج نهایی به دست آمده حاصل از تحقیق نشان می دهد که، از میان هفت عامل در نظر گرفته شده، عامل شیب با بیشترین وزن(4251/0) و عامل جهت شیب با کمترین وزن(0262/0)، به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را در توسعه فیزیکی شهردارند. در نهایت تمامی پارامترها بعد از همپوشانی وزنی در محیط ArcGIS در پنج کلاس، از کاملاً مناسب تا کاملاً نامناسب تهیه گردید. به طوری که شمال غرب و غرب شهر مکان های کاملاً مناسب و شرق شهر مکان های کاملاً نامناسب برای توسعه فیزیکی شهرمی باشد.
تهیه نقشه مخاطرات بهمن با داده های ماهواره ای و مدل ارتفاعی رقومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که تهیه نقشه مخاطرات بهمن، یک امر بسیار زمان بر است، هدف ما بهبود و توسعه مدل های تهیه نقشه مخاطرات در مناطق دورافتاده وسیع می باشد. این مدل براساس تصاویر ماهواره ای و مدل ارتفاعی رقومی در دو نقطه ازکوه های آلپ سوئیس مورد آزمایش قرار گرفته است. برای شبیه سازی مخاطرات بهمن، مدل (DEM) در رایانه برنامه ریزی وطراحی شده که شامل تعیین مختصات وشاخصه های بهمن در محیط جنگلی است. جنگل ها و مراتع براساس اطلاعات نقشه های موضوعی(TM) طبقه بندی شده بودند. تاکنون فقط یک طبقه بندی واحد جنگلی انجام شده است. درحالی که تفکیک جنگل ها، بوته زارها و مناطق نزدیک به خط حایل (خط فرضی که نزدیک آن هیچ درختی رشد نمی کند) مشکلاتی را ایجاد می کند، طبقه بندی چشمه های آب کوچک و تأثیر بهمن در داخل جنگل موفقیت آمیز بود. مقایسه نقشه های کاربری زمین و اراضی بهمن نشان می دهد که 85 درصد از مناطق خطر و ریسک پذیر، بطور صحیح طبقه بندی شده اند. اما برای کاربرد علمی، تفکیک مناطق خط قرمز و آبی رضایت بخش نبود و اصلاحات بیشتری برای کاربرد عملیاتی نیاز دارد که بایستی مرتفع شود. خط مشی کلی بسیار نویدبخش است و می بایست به سمت هدف های ما، یعنی تهیه نقشه های مخاطرات مورد اطمینان بیشتر با دریچه های بهتر و جدیدتر بسوی تبدیل دوجانبه بین برف و جنگل سوق داده شود.
ارزیابی و مقایسه دقت و صحت AHP کارشناسی و AHP تلفیقی در پهنه بندی خطر رخداد زمین لغزش (مطالعه موردی: حوضه رودخانه ماربر),.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای کاهش زیان های ناشی از رخداد زمین لغزش و شاید پیشگیریی از وقوع آن اولین گام تهیه نقشه ای نسبتاً دقیق از مناطق مستعد زمین لغزش است. پارامترهای بسیاری بر دقت مدل های پهنه بندی خطر رخداد زمین لغزش موثراند که اولویت بندی اولیه عوامل موثر از جمله این پارامترها می باشد. هرچه اولویت بندی اولیه عوامل موثر بر رخداد زمین لغزش ها دقیق تر باشد، مدل نهایی انطباق بیشتری با پتانسیل لغزه خیزی منطقه خواهند داشت. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی تاثیر نوع اولویت بندی اولیه عوامل موثر بر دقت نقشه های پهنه بندی خطر تهیه شده به روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) می باشد. برای این منظور ابتدا اولویت بندی اولیه عوامل موثر با استفاده از نظرات کارشناسی محض انجام گرفت، سپس از رابطه رگرسیونی چند متغیره (MR) و نظرات کارشناسی به صورت تلفیقی برای اولویت بندی اولیه عوامل موثر استفاده گردید. نهایتاً نقشه های پهنه بندی خطر تهیه شده به هر دو روش AHP کارشناسی محض و AHP تلفیقی با استفاده از شاخص های ارزیابی مدل های پهنه بندی به آزمون گذاشته شدند. برای انجام این تحقیق، حوضه رودخانه ماربر (پادنای سمیرم) به عنوان منطقه هدف انتخاب و نقشه پراکنش زمین لغزش-های حوضه تهیه شد. سپس 9 عامل لیتولوژی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، شیب، جهت شیب، پوشش گیاهی، کاربری ارضی و بارش در قالب 54 پارامتر به عنوان عامل های موثر در رخداد زمین لغزش های منطقه در نظر گرفته شدند و لایه های اطلاعاتی آنها جهت انجام آنالیزها تهیه شد. اولویت بندی اولیه عوامل و پارامترهای موثر بسته به روش اولویت بندی (کارشناسی محض یا تلفیقی) انجام و مراحل تحلیل سلسله مراتبی برای هرکدام انجام شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که شاخص زمین لغزش در نقشه پهنه بندی تهیه شده به روش AHP تلفیقی (ضرایب رگرسیونی و قضاوت کارشناسی) کاملاً مشخص و از دقت بیشتری در تفکیک پهنه های مستعد خطر نسبت به روش AHP کارشناسی محض برخوردار است. همچنین کلیت مدل نیز بر اساس شاخص کیفیت (Qs) مناسب تر می باشد.
نظریه آشوب در ژئومورفولوژی جریانی (مطالعه موردی تغییرات بستر رود کل، هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده نظریه کیاس به بیان نوعی نظم در چهارچوب روندی بی نظم می پردازد، گرچه سیستم های پیچیده صرفاً ظاهری پر آشوب و نامنظم دارند و درنتیجه نامنظم و تصادفی به نظر می رسند، در واقعیت دارای نظمی پیچیده و تابع یک جریان معین هستند. این مقاله به تبیین مبانی تئوری کیاس و تطبیق آن در ژئومورفولوژی جریانی با تحلیل تغییرات مسیر رودکل در سواحل شمالی تنگه-هرمز می پردازد و برای دست یابی به چنین منظوری با مقایسه عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای در دوره های زمانی مختلف، ضمن تشریح پاره ای مفاهیم، تغییرات بستر رودکل در طول زمان را که شواهد بارز کیاس به شمار می آید، تشریح نموده و با مواردی که این پدیده در آن قابل مشاهده نیست، مقایسه می کند. نتایجی که این تئوری در اختیار ما قرار می دهد، تغییر مقیاس در نگاه به وقایع است؛ به گونه ای که بتوان نظم ساختاری آن را کشف کرد. مسیرهای قبلی رود کل حالتی از سیستم جریانی است که با فرایندهای امروزی در تعادل نیستند و بیانگر نوعی بی نظمی در رابطه بین پاسخ فرم و فرایند می باشد، اما این امر به مفهوم ایجاد عدم تعادل در کل سیستم نیست؛ تغییرات حول وحوش میانگین صورت می گیرد و نوسان خاصی که بیانگر افت وخیز روند کلی تغییر باشد، دیده نمی شود. منحنی ناتعادلی در ابتدا تغییرات فرمی زیادی نشان می دهد، اما این تغییر در جهت دست یابی به پایداری است، اگرچه هنوز این امر رخ نداده است.