فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱٬۶۸۱ تا ۲۱٬۷۰۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلاتی که جهان امروز با آن روبرو است حفظ توسعه گردشگری پایدار مناطق می باشد. درکشور ما ایران برنامه ریزی در این خصوص کمتر مورد توجه قرار گرفته و باعث شده فعالیت در این خصوص سودآوری چندانی نداشته باشد این تحقیق با هدف ارزیابی مدیریت و برنامه ریزی در ابعاد مختلف جهت توسعه گردشگری تهیه گردیده است. روش این تحقیق پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده که روایی آن توسط کارشناسان و محققین تائید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ877/0 می باشد. در این تحقیق 160 پرسشنامه توزیع گردید.پس از جمع آوری داده های پرسشنامه، با استفاده از نرم افزارهای SPSS به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است. نتیجه تحقیقات با استفاده از آزمون رگرسیون خطی و آزمون t تک نمونه ای این مطلب را روشن می کندکه بُعدکالبدی_فضایی، بُعدفرهنگی_اجتماعی بُعداقتصادی برنامه ریزی توسعه گردشگری رابطه معنی داری با میزان جذب گردشگر دارد.برنامه ریزی توسعه گردشگری، در زمینه کالبدی- فضایی و زمینه فرهنگی-اجتماعی، در این منطقه بخوبی اجر انشده است لیکن در زمینه اقتصادی، در این منطقه بخوبی اجرا شده است. مدیریت برنامه ریزی توسعه گردشگری رابطه معنی داری با میزان گردشگران در این منطقه داردکه 50 درصد از این رابطه مربوط به برنامه ریزی در زمینه کالبدی- فضایی است. همچنین مشخص گردید در این منطقه عملکرد مناسبی از نظر برنامه ریزی وجود ندارد مخصوصا در زمینه کالبدی-فضایی این عملکرد ضعیف ارزیابی شده است.
بررسی جریان های کشندی با استفاده ازمدل MIKE21 و اندازه گیری های میدانی ومدل جهانی FES در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مهندسی سواحل اطلاعاتمیدانی به هنگام و کافی از وضعیت کشندی برای مواردی نظیر توسعه سواحل، کالیبره کردن مدل های هیدرودینامیکی عددی، هیدروگرافی، انتقال رسوب و سایر موارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این پژوهش ارزیابی و صحت سنجی مدل هیدرودینامیکی عددی کشندی در آب های خلیج فارس با استفاده از اندازه گیری های میدانی در ایستگاه های کشندسنجی و دستیابی به الگوی ترازهای کشندی می باشد. در همین راستا از داده های عمق سنجی و خط ساحلی و اطلاعاتیک ساله ده ایستگاه کشندسنجی درخلیج فارس ومیدان باد GFS[1] استفاده شد. از مدل Flow Model)FM) نرم افزار MIKE21 با ساختار مش نامنظم و با در نظرگرفتن نیروهای نجومی جریان های کشندی شبیه سازی شد و با نتایج اندازه گیری های ایستگاه ها صحت سنجی به عمل آمد. در گام بعدی مؤلفه های کشندی استخراج شد. شبیه سازی جریان کشندی خلیج فارس با مدلMIKEتطابق بسیار خوبی با داده های میدانی ایستگاه های کشند سنجی نشان داد. در مرحله پایانی مقادیر ارائه شده توسط مدل جهانیFES با استفاده از نرم افزار Matlab استخراج شد. نتایج آنالیز کشندی حاصل از مدل جهانی کشند اقیانوسی با نتایج آنالیز کشندی حاصل از مدل سازی (نتایج حاصل از ایستگاه های کشند سنجی) مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. براساس نتایج در محدوده مورد بررسی، مؤلفه های کشندی بدست آمده از مدل جهانی کشند اقیانوسی در نواحی ساحلی وکم عمق تطابق و دقت کمی با مؤلفه های کشندی ایستگاه های کشند سنجی را نشان داد این در حالی است که در مناطق عمیق اختلاف کمتری بین مؤلفه های متناظر مشاهده گردید. Global Forecast System
کاربرد مدل درختی M5 در پیش بینی خشکسالی (مطالعه ی موردی: مراغه، ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۳ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۸
73 - 92
حوزههای تخصصی:
در کشورهای خشک و نیمه خشکی مانند ایران، پیش بینی دقیق خشکسالی ها، نقش بسیار مهمی در مقابله با بحران ناشی از خشکسالی و مدیریت سیستم های منابع آب ایفا می کند. با توجه به اینکه شاخص بارندگی استاندارد شده (SPI) به عنوان یکی از مناسب ترین شاخص برای تحلیل خشکسالی شناخته شده است، در این تحقیق، جهت پیش بینی SPI از مدل درختی M5 استفاده گردید. بدین منظور از داده های بارش ماهانه ایستگاه همدیدی مراغه در یک دوره ی 25 ساله (89-1365) استفاده و شاخص SPI در مقیاس 6 ماهه استخراج گردید. ن تایج نشان داد که شهرس تان مراغه در دو ده ه ی اخیر با خشکسالی های پی در پی و شدیدی مواجه بوده است. سپس با استفاده از مدل درختی M5 اقدام به پیش بینی مقادیر شاخص SPI در مقیاس زمانی 6 ماهه برای 1 تا 12 ماه آینده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان شاخص SPI در مقیاس های زمانی گذشته بیشترین تأثیر را نسبت به پارامترهای دیگر در پیش بینی شاخص بارش استاندارد شده دارد و با افزایش طول دوره ی پیش بینی از دقت مدت کاسته می شود. به طوری که در محاسبه SPI6 برای یک ماه آینده مقدار ضریب همبستگی حدود 94/0 به دست آمد که این مقدار برای 12 ماه آینده به حدود 40/0 کاهش پیدا کرد. با این وجود نتایج نشان داد که مدل درختی M5 با ارایه ی روابط خطی کاربردی و قابل فهم از دقت و توانایی نسبتاً بالایی در پیش بینی خشکسالی برخوردار است.
بررسی عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر تمایل کشاورزان به پذیرش کشت سیر ارگانیک در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف کلی این تحقیق، بررسی عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر تمایل کشاورزان به پذیرش کشت سیر ارگانیک در استان همدان می باشد.
روش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف، جزو تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را کشاورزان تولید کننده سیر در استان همدان تشکیل می دهند. در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 163 کشاورز برآورد شده است. برای گردآوری داده-های مربوطه از پرسش نامه استفاده شده است. روایی محتوایی آن به کمک گروهی از اعضای هیأت علمی دانشکده کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی مورد تأیید قرار گرفت. آزمون مقدماتی نیز برای به دست آوردن پایایی ابزار پژوهش انجام گرفت و ضرایب آلفای کرونباخ برای بخش های مختلف پرسش نامه بین 72/0 الی 83/0 محاسبه شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای میزان تقاضا برای سیر ارگانیک، میزان در دسترس بودن بذر برای تولید سیر ارگانیک، هزینه های تولید سیر ارگانیک و وجود بازار مناسب برای فروش سیر ارگانیک با تمایل کشاورزان به پذیرش کشت سیر ارگانیک، رابطه معنی داری وجود دارد و وجود روحیه محافظه کاری در بین کشاورزان بر تمایل به پذیرش کشت سیر ارگانیک تأثیر منفی می گذارد.
محدودیت ها: دسترسی به کشاورزان و کسب اطلاعات در راستای اهداف تحقیق، عمده ترین چالش تحقیق حاضر است.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته ها ی تحقیق، فراهم کردن تسهیلات برای کشاورزان جهت تولید محصولات ارگانیک، برگزاری نمایشگاه ها و تیزرهای تلویزیونی و رادیویی و پخش بروشور در بین کشاورزان تا حد زیادی تمایل کشاورزان را برای پذیرش کشت سیر ارگانیک افزایش می دهد.
اصالت و ارزش: نو آوری این مقاله در شناسایی عواملی که می تواند پذیرش کشاورزی ارگانیک را در منطقه تسریع بخشد، می باشد. تا کنون چنین تحقیقی در این منطقه انجام نشده و نتایج حاصل می تواند راهگشای اتخاذ تصمیمات و اقدامات مسؤولان نهادها از جمله جهاد کشاورزی در سازمان دهی و حلّ مسائل مربوط به کشت سیر ارگانیک شود؛ به طوری که پیامدهای نهایی آن نصیب کشاورزان شود.
تحلیل اثرات اقتصادی تبدیل روستاها به شهر مورد: شهر محمودآباد در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دهه 1370 خورشیدی، شکل گیری مراکز شهری کوچک به عنوان راهبردی برای بهبود وضعیت اقتصادی و رسیدن به عدالت اجتماعی در مناطق روستایی ایران، نمود بیشتری یافت؛ چرا که شهرهای کوچک از حیث اقتصادی، می تواند با ایجاد فرصت های شغلی در بخش های کشاورزی، صنعت، خدمات و با جذب نیروی کار فعال که در پی یافتن شغل و درآمد به دنبال مهاجرت به شهرهای بزرگ هستند، موجب تعادل اقتصادی در مناطق گردد و بسیاری از مسائل و مشکلات شهرهای بزرگ را کاهش دهد. با توجه به کارکردهای شهرهای کوچک، تحقیق حاضر به دنبال واکاوی و تحلیل اثرات اقتصادی تبدیل به شهر شدن محمودآباد در استان آذربایجان غربی بوده است. در این خصوص به بررسی و مقایسه عملکرد اقتصادی شهر محمودآباد در دو مقطع زمانی قبل و بعد از شهر شدن پرداخته شده است. روش گردآوری داده ها از نوع اسنادی و پیمایشی (کتابخانه ای، میدانی، مصاحبه، پرسشنامه) است. جامعه آماری مورد مطالعه 1835 خانوار ساکن در شهر محمودآباد بوده که با استفاده فرمول نمونه گیری کوکران محاسبه و 320 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شده است. داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون T زوجی تحلیل شده است. نتایج بررسی ها نشان داد با تبدیل شدن محمودآباد به شهر، وضعیت اقتصادی این سکونتگاه بعد از شهر شدن بهبود نسبی یافته است که عمدتا ناشی از مشاغل خدماتی و اداری بوده است. در ارتباط با وضعیت درآمدی نیز بهبود بسیار کمی ایجاد شده است که این امر می تواند ناشی از وجود تورم بالا در شهرهای کوچک و کاهش قدرت خرید مردم، در سال های اخیر باشد.
بررسی رابطه ی توسعه گردشگری، رشد اشتغال و کاهش بزهکاری در شهرستان بندر انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اصلی توسعه کشورها در کاهش بیکاری، ایجاد و توسعه فرصت های شغلی است. توسعه گردشگری به صورت یک بخش فعال اقتصادی می تواند، موجب بالا رفتن سطح اشتغال و به تبع آن با کاهش بزهکاری و در نهایت افزایش امنیت شود. شهرستان بندر انزلی توانایی جاذبه های گردشگری در جهت تأثیر مثبت بر هر یک از شاخصه های توسعه ای اعم از زیرساخت ها، حفظ ماندگاری جمعیت، رفع بیکاری و ایجاد اشتغال، توسعه فرهنگی، بهبود مناسبات اجتماعی، توسعه کالبدی، توسعه مناسبات اقتصادی به تأیید رسیده را دارد که می تواند موجبات رونق صنعت گردشگری و کسب و کار که منجر به کاهش بزهکاری در نتیجه توسعه شهرستان را فراهم سازد. هدف از این تحقیق نیز بررسی رابطه ای بین توسعه گردشگری و بهبود نظم و امنیت در شهرستان بندرانزلی است. این تحقیق از نوع کاربردی توصیفی بوده و دارای حجم نمونه 383 نفر می باشد؛ که از کل جامعه شهرستان بندرانزلی، با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده است. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. فرضیات در زمینه توسعه گردشگری، اشتغال و کاهش بزهکاری شهرستان بندرانزلی بیان شده است. در بررسی آزمون دو فرضیه های اول این تحقیق، از آزمون پیرسون و با استفاده از نتایج پرسشنامه، فرضیات به ترتیب با 785/0و 799/ 0درصد سطح اطمینان آزمون گردیدند. فرضیه سوم این تحقیق با استفاده از آزمون رگرسیون با سطح اطمینان 77 درصد، می باشد. برابر نتایج حاصله از ارزیابی های صورت گرفته، عملا بیان کنند این موضوع هستند که بین توسعه گردشگری و اشتغال و کاهش بزهکاری رابطه معنی داری وجود دارد و توسعه گردشگری و بهبود اشتغال موجب کاهش بزهکاری در این شهرستان خواهد شد.
نقش فناوری های نوین درتوسعه پایدار کشاورزی با تاکید بر زراعت؛ مطالعه موردی: دهستان چقانرگس شهرستان کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی(ICT) به عنوان یکی از اصلی ترین نهاده های توسعه زراعی محسوب می شوند. در تحقیق حاضر، نقش این نوع فناوری در توسعه روستایی دهستان چقانرگس از توابع بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه با فعالیت غالب زراعی به دو روش اسنادی و میدانی بررسی شده است. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی بهره برداران زراعی دهستان چقانرگس است که از میان آنها، 100 بهره بردار به عنوان حجم نمونه انتخاب و بر اساس میزان استفاده از ICT در زمینه های مرتبط در توسعه زراعی به دو گروه الف(50نفر) و ب(50نفر) تقسم شدند و با استفاده از مصاحبه حضوری و پرسشنامه، داده های مرتبط با شاخص توسعه زراعی و کیفیت استفاده از ICT در این زمینه جمع آوری و با استفاده از آزمون-های "" Spearmans rho "" و "" Mann Whitney U "" تحلیل گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد علیرغم اینکه دو گروه از نظر ویژگی های فردی تقریبا در یک طیف قرار دارند، اما در زمینه استفاده از ICT در امور زراعی و شاخص توسعه زراعی تفاوت معناداری میان آنها مشاهده شد. گروه ""الف"" به عنوان کسانی که استفاده بیشتری از فناوری مذکور در امور زراعی داشتند از نظر شاخص توسعه زراعی وضعیت بهتری نسبت به گروه ""ب"" داشتند که از این فناوری کمترین استفاده را در زمینه امور مرتبط با زراعت نموده اند. نتایج تحقیق همچنین حاکی از همبستگی معنادار استفاده از فناوری ICT در زمینه امور زراعی با سطح توسعه زراعی دهستان است.
تحلیلی درباره اکوسیستم و جغرافیای طبیعی دشت های کرانه شرقی الوند و نقش آن در عدم جذب زیستگاه هایی از جوامع اولیه انسانی (مبتنی بر مطالعات باستان شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بازتابی گسترده از هماهنگی باستان شناسی و جغرافیاست. بر پایة مؤلفه های مختلف جغرافیایی، سعی شده، در قالب چهارچوبی، نقش جغرافیا در شکل گیری جوامع انسانی با دیدی گسترده بررسی و دریچه ای از نقش آن در جذب و عدم جذب جوامع اولیه ارائه شود. مفهوم پیدایش جوامع اولیه را باید بر مبنای جغرافیا تحلیل کرد؛ از این منظر، به جغرافیای دشت های کرانة شرقی الوند کمتر توجه شده است. این پژوهش سعی بر آن دارد، با بررسی انواع جغرافیا و پیامدهای شرایط زیست محیطی، با نگرشی بر پوشش گیاهی، جانوری، و نقش آن در شکل گیری استقرارهای اولیه، به شناخت اقلیم و محیط های طبیعی کرانه های شرقی الوند، از منظر ژئومرفولوژی و اکوسیستم در عدم جذب استقرارهای اولیه بپردازد؛ همچنین پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این سؤالات است که «نقش جغرافیا در مطالعات باستان شناختی چیست؟» و «تأثیر جغرافیای طبیعی دشت های کرانة شرقی الوند در عدم جذب استقرارهای جوامع چیست؟» طور کلی، آب وهوای کرانه های شرقی الوند با وجود کوه های مرتفع، رودخانه ها، چشمه سارهای فراوان، و پستی و بلندی ها متغیر است؛ بدین ترتیب، این حوزه زمستان هایی سرد دارد و تابستان هایی کم آب و معتدل. جغرافیای کرانة شرقی الوند در گروه جغرافیای سرد و خشک است و بیانگر عدم جذب استقرارهایی از جوامع اولیه و شکل گیری جوامع انسانی از دورة مس و سنگ.
دلایل افول دیدگاه فضایی- کمی در مطالعه های جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی بروز انقلاب فضایی کمی در علم جغرافیا، تحول هایی در اندیشه و روش شناسی این علم به وجود آمد. این دیدگاه بر شاخه های تخصصی جغرافیا به شکل های گوناگون تأثیر گذاشت. جغرافیای سیاسی در دهه های 1950 و 1960 همچنان جهت گیری سنتی یعنی دیدگاهی محیطی و ناحیه ای داشت، اما پس از وقفه ای طولانی، انقلابی در آن ایجاد شد. درواقع، زمانی دیدگاه فضایی کمی در پژوهش های جغرافیای سیاسی به کار گرفته شد که روند تکاملی خود را در دیگر شاخه های جغرافیا طی کرده بود و از درون آن، رویکردهای فضایی و سیستمی بیرون آمده و جغرافیای رفتاری متأثر از آن شکل گرفته بود. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی بررسی می کند که چرا دیدگاه فضایی با تأخیر در مطالعه های جغرافیدانان سیاسی به کار گرفته شد و پس از آن نیز در دهه 1970 از محوریت مطالعه ها خارج شد. نتایج نشان می دهد عواملی مانند ناسازگاری پژوهش های بنیادی با روش پوزیتیویستی در جغرافیای سیاسی؛ تناسب نداشتن نظریه های محوری در دیدگاه فضایی- کمی با مسائل مطرح در جغرافیای سیاسی؛ نادیده گرفتن قدرت و سیاست در دیدگاه فضایی موجب شدند این دیدگاه با تأخیر به مطالعه های جغرافیدانان سیاسی وارد شود. همچنین تغییر الگو در علم جغرافیا در دهه 1970 و تغییر در نظام بین الملل، موجب شد دیدگاه فضایی در دهه 1970 از محور مطالعه های جغرافیدانان سیاسی خارج شود؛ هرچند امروزه جایگاه خود را به عنوان یکی از دیدگاه های مطرح حفظ کرده است.
بررسی رابطه بین سواد محیطزیستی و مصرف مسئولانه و پایدار (مورد مطالعه: شهروندان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف مسئولانه و پایدار یکی از جنبه های مهم توسعه پایدار محسوب می شود که به دستیابی رشد اقتصادی بلند مدتِ سازگار با نیازهای محیطزیستی و اجتماعی بستگی دارد. در واقع تعاریف اخیر از پایداری در قالب اصول سه گانه (محیط زیست، اجتماع و اقتصاد)، نشان از تنیدگی عوامل اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی دارد. در این بین، یکی از تعیین کننده های بلافصل مصرف مسئولانه و پایدار سواد محیطزیستی افراد می تواند در نظر گرفته شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین سواد محیطزیستی و مصرف مسئولانه و پایدار انجام یافته است. جامعه آماری پژوهش حاضر شهروندان 64-15 ساله ارومیه و نمونه آماری آن 516 نفر می باشند که با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای، مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که بین متغیرهای سواد محیطزیستی و ابعاد آن با مصرف مسئولانه، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین، نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد 26 درصد از واریانس مصرف مسئولانه و پایدار توسط نگرش محیطزیستی و رفتار محیطزیستی (از ابعاد سواد محیطزیستی) تبیین شده است.
تحلیل نقش سرمایه گذاری در آموزش جهت تحقق توسعه پایدار؛ با تأکید ویژه بر آموزش محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده توسعه پایدار از دل نگرانی های محیطزیستی و نقد توسعه اقتصادی و صنعتی پدید آمد و آرمان آن حفظ منابع برای همه نسل ها در کنار رفع نیازهای نسل کنونی است. توسعه پایدار نیازمند تغییرات وسیعی در زندگی جوامع در همه سطوح است. این تغییر نیازمند مشارکت مردم و جامعه مدنی است و لازمه آن نیز آگاهی و آموزش مردم درباره توسعه پایدار است. آموزش، زیربنای توسعه جهان نوین است و بدون دستیابی به آموزش و ایجاد آگاهی همگانی در انسان ها توسعه پایدار از شعاری سطحی و عوامانه فراتر نخواهد رفت. هدف این پژوهش که با استفاده از روش توصیفی از نوع تحلیل اسنادی به انجام رسیده، تبیین و تحلیل اثر آموزش و به ویژه آموزش محیط زیست بر توسعه پایدار است. یافته ها حاکی از آن است که توسعه پایدار و همه جانبه، از بستر نیروی انسانی می گذرد و پیش شرط رخداد و تداوم هر توسعه و تحولی، سرمایه گذاری در نیروی انسانی از طریق آموزش و به ویژه آموزش محیط زیست است که به منزله رکن و هسته اصلی و محوری هر جامعه ای می_باشد؛ پس با توجه به اینکه آموزش یکی از مؤثرترین مؤلفه ها تأثیرگذار بر توسعه پایدار هر کشور است، انجام اقداماتی وسیع، همه جانبه، مستمر و فراگیر در جهت افزایش آگاهی ها محیطزیستی جامعه امری ضروری به نظر می رسد. نگاه اقتصادی به مقوله آموزش از منظر سرمایه گذاری بر اساس استانداردهای بانک جهانی و تبیین نقش آن در توسعه پایدار، نوآوری این مقاله می باشد.
ارزیابی میزان آسیب پذیری شبکه معابر شهری در برابر زمین لرزه (نمونه موردی: شهرک باغمیشه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از وقوع زلزله، کارایی شبکه ارتباطی به علت فروریختن ساختمان ها و احتمال بسته شدن مسیرها به شدت کاهش می یابد. شهر تبریز به عنوان پنجمین شهر پرجمعیت ایران (طبق سرشماری سال ۱۳۹۰) به خاطر واقع شدن روی پهنه های لرزه خیز و چند گسل فعال همیشه با معضل طبیعی وقوع زلزله روبرو بوده است که در این میان شهرک باغمیشه جزو آسیب پذیرترین نقاط شهر از نظر قرارگیری در مجاورت گسل های فعال شهر است و از سوی دیگر به دلیل نوساز بودن این شهرک و ساخت وساز صورت گرفته، یکی از سؤال های اساسی آن است که میزان آسیب پذیری شبکه معابر به کار رفته در آن در هنگام زلزله چه مقدار است. این پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی بوده است و در این راستا در مقاله حاضر ابتدا معیارهای مؤثر در آسیب پذیری معابر شهری که عبارتند از درجه محصوریت، تعداد گره ها، قوس معابر، فاصله از مراکز خطر، شیب، مقاومت خاک، گسل و کیفیت سازه ای با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و نظرخواهی از متخصصان امر شناسایی شده و با استفاده از مدل فازی-تاپسیس میزان تأثیر هر معیار و زیر معیار مشخص شده است. سپس با استفاده از نقشه های پایه شهری در مقیاس ۲۰۰۰/۱، برداشت های میدانی و استفاده از تصاویر ماهواره ای هر یک از معیارها به لایه های اطلاعاتی مرتبط و هم نام با هر معیار مکانی جهت استفاده در محیط نرم افزار ARC GIS تبدیل شدند. در نهایت با تلفیق مدل فازی- تاپسیس و توابع همپوشانی نرم افزار ARC GIS نقشه نهایی که نشان دهنده میزان آسیب پذیری شبکه معابر شهرک باغمیشه است در واحد پیکسل استخراج شده است. نتایج تحقیق حاضر، نشان دهنده آن است که از کل مساحت خیابان ها، ۶ درصد از آسیب پذیری بسیار بالا، ۲۲ درصد، آسیب پذیری بالا، ۳۴ درصد از میزان آسیب پذیری متوسط، ۲۸ درصد از آسیب پذیری کم و ۱۰ درصد از آسیب پذیری بسیار کمی برخوردارند.
تبیین پیامدهای گسترش گردشگری تجاری در مناطق روستایی (مورد: دهستان سیگار- شهرستان لامرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نگرش جامعه میزبان از گسترش گردشگری تجاری (خرید) در منطقه روستایی دهشیخ در دهستان سیگار شهرستان لامرد می پردازد. محدوده مورد مطالعه در سالهای اخیر و در پی ورود (رسمی و غیر رسمی) کالاهای خارجی، به صورت منطقه ای تجاری با تعداد زیادی مراکز عرضه این نوع کالاها تبدیل شده و به جریان گردشگری تجاری (با انگیزه خرید) انجامیده است. این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفته و ضمن بررسی اسنادی و میدانی موضوع، با استفاده از تکنیک پرسشنامه محقق ساخته، از سطح روستاهای مورد مطالعه، اطلاعات و داده های مورد نظر جمع آوری گردیده است. سپس داده های جمع آوری شده از جامعه نمونه تحقیق، با استفاده از طیف لیکرت و با آزمون های مرتبط و با نرم افزار spss، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. محدوده انجام پژوهش، 13 روستای واقع در محور تجاری دهستان سیگار بوده و جامعه نمونه آماری آن را نیز 365 نفر از ساکنان روستایی و فعالان بخش تجاری تشکیل می دهند. در تجزیه و تحلیل داده های مورد نظر و بررسی اولیه تحقیق، به تبیین اثرات اقتصادی جامعه میزبان اشاره شده و بیشترین تأثیر بر این جامعه از منظر اقتصادی مشخص گردیده است. یافته ها بیانگر آن است که ساکنان روستاهای مورد مطالعه، یکی از عوامل اصلی رشد و توسعه سکونتگاه های روستایی این منطقه را، ورود انبوه گردشگران تجاری داخل و خارج استانی دانسته و این مسئله را مورد تأیید قرار داده اند که با حمایت های بیشتر مسئولان محلی می توانند ضمن میزبانی بهتر و کارآمدتر از گردشگران تجاری، توانمندی های ناشی از موقعیت جغرافیایی خود را در جهت افزایش سطح مشارکت و نیز توسعه محلی بهبود بخشند.
مکان یابی بهینه فضاهای آموزشی در منطقه 6 شهرداری کلان شهر اهواز با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازیFDAHP و تحلیل Cut fill(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال نهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۲
109 - 124
حوزههای تخصصی:
امروزه سازمان یابی و سازماندهی بهینه فضایی در شهرها از اهداف کلان در راستای رسیدن به توسعه پایدار شهری عنوان شده است. در این بین مکان گزینی و استقرار بهینه فعالیت ها و توزیع متناسب آن ها در شهرها در رسیدن به آرایش کالبدی بهینه شهرها بسیار مؤثر می باشد. پژوهش حاضر با رویکرد «توصیفی- تحلیلی» در راستای مکان یابی بهینه فضاهای آموزشی در مناطق شهری با تأکید بر مکان یابی مدارس در منطقه 6 شهرداری اهواز به انجام رسیده است. در راستای دستیابی به هدف یاد شده و تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده، از روش تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی FDAHP و تحلیل Cut fillدر محیط نرم افزار ArcGIS برای اولویت بندی کاربری های شهری نسبت به مساله همجواری با کاربری آموزشی با موضوع مدارس جهت مکان یابی بهینه استفاده شده است. اطلاعات لازم جهت اولویت بندی کاربری های شهری نسبت به مدارس جهت ارزیابی به وسیله تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی FDAHP با استفاده از نظرات حدود 15 نفر از کارشناسان بدست آمده است. نتایج حاصل از وزن گذاری کاربری ها توسط کارشناسان با استفاده از تحلیل Cut Fill در محیط نرم افزار ArcGI S مورد تلفیق و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش پس از انجام تجزیه و تحلیل های فازی بر روی لایه های ایجاد شده با استفاده از تحلیل Cut Fill در محیط نرم افزار ArcGI S نشان می دهد که کاربری های مسکونی بدون عملکرد اتلاف در شبکه در تحلیل Cut Fill باتوجهبه وزن های بدست آمده از روش تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی از نگاه کارشناسان دارای اولویت اول برای همجواری با کاربری آموزشی می باشد.
تحلیل و سطح بندی میزان توسعه یافتگی استان های ایران با استفاده از مدل های کمی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش و تعیین سطح توسعه یافتگی به عنوان یکی از مهم ترین مسائل برنامه ریزی کشورها می باشد، به نحوی که از دهه 1990 غالب کشورها به بازنگری وضعیت خود در این خصوص پرداخته اند. بنابراین، در پژوهش حاضر به منظور تعیین سطح توسعه یافتگی استان های کشور از هفت شاخص؛ امید به زندگی، سرانه تولید ناخالص، سطح زیرکشت، سطح سواد، وضعیت اشتغال، دسترسی به امکانات آموزشی و دسترسی به آب آشامیدنی با استفاده از مدل کمی موریس و نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، استفاده شده است. طبق نتایج به دست آمده از تحلیل شاخص های مذکور، استان های تهران، فارس و اصفهان به ترتیب با ضریب توسعه موریس 62/78، 38/70 و 69 دارای بالاترین سطح توسعه از نقطه نظر شاخص های توسعه و استان های هرمزگان، کهکیلویه و بویراحمد و سیستان و بلوچستان به ترتیب با ضریب توسعه موریس 87/40، 66/33 و 62/3 دارای پایین ترین سطح توسعه در بین استان های کشور می باشند. همچنین با استفاده از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، پهنه بندی و توزیع فضایی درجه توسعه یافتگی استان های کشور نمایش داده شده است.
بررسی و تحلیل فضایی توزیع و دسترسی به خدمات عمومی شهری. مورد مطالعه: خدمات آموزشی مقطع راهنمایی شهر میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۱
125 - 140
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین عناصر شهری جهت افزایش سطح رفاه اجتماعی مردم شهر، وجود خدمات شهری است. توزیع نامناسب خدمات باعث شکل گیری گروه های اجتماعی در شهرها شده و زمینه ساز نابرابری-ها و بی عدالتی در شهرها گردیده به طوری که امروزه فضاهای شهری به عرصه تضادهای اجتماعی بدل شده است. رقابت بر سر دستیابی به امکانات و منافع بیشتر جدایی گزینی اقتصادی –اجتماعی را جایگزین جدایی گزینی های قومی و نژادی کرده است. بنابراین بحث نابرابری فضایی در شهرها و لزوم برقراری عدالت اجتماعی در دسترسی کلیه شهروندان از خدمات شهری عمومی یکی از مباحث جدی پیش روی برنامه ریزان و مدیران شهری می باشد. این پژوهش با هدف بررسی الگوی توزیع خدمات مقطع راهنمایی در شهر میاندوآب با استفاده از متدها و تکنیک های موجود در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS پرداخته است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی می باشد. نتایج به دست آمده از روش های شاخص موران و نزدیکترین همسایگی نشان دهنده ی توزیع تصادفی و رندمی این خدمات در سطح شهر می باشد. طبق نتایج بدست آمده از روش تحلیل شبکه نیز میزان دسترسی به مدارس این مقطع در بعضی از مناطق شهری مناسب نبوده است و بسیاری از ساکنان این نواحی علی الخصوص نواحی حاشیه ای شهر که به مرور زمان به شهر الحاق شده اند، از دسترسی به خدمات آموزشی محروم هستند. و تمامی ساکنان این شهر بطور عادلانه به این خدمات دسترسی ندارند.
بررسی پتانسیل کارآفرینی گردشگری فرهنگی در جامعه عشایر قشقایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال پنجم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۹)
62 - 78
حوزههای تخصصی:
کوچ نشینی کهن ترین شیوه زیست بشر است که پا برجا بودن آن تا عصر حاضر از بزرگ ترین جاذبه های این شیوه معیشت است. دیدنی های زندگی کوچ نشینی می تواند جذابیت های بسیاری برای گردشگران داخلی و خارجی داشته باشد و به صنعت گردشگری کشور کمک کند، اما امروزه تغییر نگرش در زندگی کوچ نشینی و عشایری، نبود فرصت های اقتصادی، مشکلات فرهنگی و زیست محیطی، شکست پیوندهای اجتماعی و مشکلات این نوع زندگی از یک طرف و رشد و توسعه کشور از سوی دیگر هر روز عرصه را بر کوچ نشینان تنگ تر و آنان را برای ادامه این شیوه زیستی دل زده می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی پتانسیل های کارآفرینی گردشگری قومی انجام شده است تا با شناسایی این پتانسیل ها، زمینه ای برای بهره گیری از آن ها برای کارآفرینی و اشتغال زایی، درآمدزایی و در نهایت فرصتی برای احیا آداب ورسوم و بهبود وضعیت معیشت مردم عشایر قشقایی از طریق گردشگری قومی فراهم گردد. این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از ابزارهای مصاحبه و مشاهده انجام شده است. مصاحبه با تعداد یازده نفر از کارآفرینان گردشگری عشایری به روش گلوله برفی انجام پذیرفت. مشاهده نیز از دو تیره عشایری گردشگر پذیر به صورت مشارکتی به عمل آمد. در نهایت نتایج تحلیل ها نشان داد که تمام اجزای زندگی عشایری پتانسیلی برای کارآفرینی گردشگری هستند. بر اساس نتایج مصاحبه ها گردشگری عشایری موجب اشتغال زایی، احیای پوشاک، مهارت های تولید سنتی و صنایع دستی می شود، اما مشاهدات نشان داد که گردشگری عشایری برخلاف انتظار موجب اشتغال زایی و کسب درآمد نشده است. همچنین گردشگری عشایری بر احیای پوشاک، صنایع دستی و تولیدات بومی تأثیر چندانی نداشته است.
ارزیابی آثار موجک پایه و تعداد سطوح تجزیه جهت تخمین نقشه تغییرات، با استفاده از الگوریتم موجک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های بارزسازی تغییرات ابزاری قدرتمند در نمایش تغییرات در سطح زمین به شمار می آیند. برای افزایش دقت نقشه تغییرات تهیه شده می شود از تکنیک های چند مقیاسی که هم زمان مشاهدات را در مقیاس های بزرگ و کوچک انجام می دهند، استفاده کرد. در این تکنیک ها، افزون بر اطلاعات طیفی، اطلاعات مکانی موجود در تصویر نیز در پردازش دخالت داده می شود. یکی از این تکنیک ها، تکنیک چندمقیاسی موجک است. تکنیک موجک در بسیاری از زمینه های پردازش تصویر کاربرد دارد. در تحقیق حاضر، توانایی تکینک موجک در بارزسازی تغییرات با استفاده از تصاویر ماهواره ای TM ارزیابی شده است. پارامترهای مورد نیاز برای تبدیل موجک تعداد سطوح تجزیه و موجک پایه اند. بنابراین، آثار موجک های پایه bior3/7 و db4 و سطوح تجزیه s=1 تا s=6 در نقشه تغییرات نهایی ارزیابی شده است. همه نتایج با استفاده از روش های بررسی دقت، شامل ضریب کاپا و دقت کلی، بیان شده اند. نتایج تأثیر نوع موجک پایه انتخاب شده و سطوح تجزیه را در نقشه تغییرات نهایی نشان می دهد. نقشه تغییرات محاسبه شده با استفاده از موجک پایه bior3/7 دقت کلی بالاتر و آماره کاپای بهتری را درمقایسه با موجک پایه db4 نشان می دهد. به طوری که برای باند 3 با موجک پای، bior3/7 دقت کلی 51/90 و آماره کاپا 79/0 و برای همین باند با موجک پایهdb4 ، به ترتیب، برابر 80/89 و 79/0 است. پارامتر بعدی که در اینجا بررسی شده، تأثیر سطوح تجزیه در دقت نقشه بارزسازی تغییرات است. در هر دو، موجک پایه تا سطح تجزیه 3 روند صعودی دارد و سپس، سیر نزولی پیدا می کند. به طوری که بیشتر دقت کلی و آماره کاپا مربوط به سطح تجزیه 3 در هر دو موجک پایه است. همچنین در این تحقیق بین تکنیک موجک و سه تکنیک تفاضل، نسبت و طبقه بندی نظارت شده مقایسه ای انجام شده است. بررسی نشان می دهد که تکنیک موجک نتایج بهتری دارد.
کاربست روش شبکه های عصبی در پیش بینی دمای سطح زمین، با استفاده از تصاویر حرارتی مادیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، مدلی ترکیبی از شبکه های عصبی ماژولار و پردازش تصاویر مادیس برای محاسبه دمای سطح زمین، در منطقه ای شامل شهر تهران، ارائه شده است. در این مدل، داده های تصاویر حرارتی با تکیه بر ویژگی های دمای درخشندگی در باندهای حرارتی 31 و 32 میکرومترسنجنده مادیس، به منزله ورودی در شبکه های عصبی ماژولار به کار رفته و روش جدیدی براساس ترکیبی از شبکه عصبی نگاشت خودسازمانده و الگوریتم بهینه سازی تجمع ذرات پیشنهاد شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد استفاده از این الگوریتم سبب توزیع مناسب داده های ورودی شبکه های عصبی می شود. در آخر، نتایج نهایی با مدل های شبکه های عصبی با آموزش و ساختار غیرماژولار نیز مقایسه شده است. نتایج این مقایسه نشان می دهد که زمان آموزش مدل در پیش بینی دمای سطح زمین کاهش، و دقت مدل افزایش یافته است. اختلاف کم بین مقادیر پیش بینی شده و مقادیر واقعی دما در منطقه نشان می دهد که دما با دقت مناسبی در این مدل پیش بینی شده است، به طوری که میانگین خطای مدل ترکیبی مقدار 0081/0 و درصد خطای مطلق نیز 59/10 است.
بهبود طبقه بندی رقومی محصولات کشاورزی در تصاویر چندزمانه با استفاده از اطلاعات بافت در شهرستان قروه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشخصه های استخراج شده از تصاویر ماهواره ای تک زمانه نمی تواند در طبقه بندی محصولات کشاورزی به صحت بالای طبقه بندی منتج شود؛ بدین سبب، استفاده از تصاویر چندزمانه و اطلاعات بافت این تصاویر در پژوهش حاضر بررسی شده است. این تحقیق تفکیک چهار محصول یونجه، گندم، سیب زمینی و خیار را در شهرستان قروه، با استفاده از تصویر تک زمانه و چندزمانه (ASTER & SPOT5)، بررسی می کند. این تحقیق هفت تصویر مربوط به هفت زمان متفاوت را بررسی کرده و با استفاده از جدول تفکیک پذیری، به این نتیجه رسیده که تصویر 11 تیر بهترین تصویر تک زمانه و ترکیب 11 تیر و 21 مهر بهترین تصویر دوزمانه است. در تحقیق حاضر، از روشGLCM برای استخراج بافت استفاده شده است. برای استخراج شاخص های بافت از این روش، اندازة تقریبی پنجره با استفاده از واریوگرام تعیین شد و سپس شاخص های به دست آمده با باندهای طیفی تصویر تک زمانه و دوزمانه ترکیب شدند. سپس طبقه بندی با استفاده از انواع ترکیبات تصویر تک زمانه و دوزمانه و شاخص های گوناگون اجرا شد. در طبقه بندی طیفی بهترین تصویر تک زمانه (11 تیر)، صحت کلی طبقه بندی حدود 24% بیشتر از کمترین صحت طبقه بندی مربوط به تصویر 10 مرداد (76.02% در برابر 52.28%) به دست آمد. صحت طبقه بندی با استفاده از تصویر دوزمانه به حداکثر می رسد و با اضافه کردن تصاویر بعدی، افزایشی ندارد. در تصویر پنج زمانه، صحت طبقه بندی از تصویر دوزمانه بیشتر می شود اما، با اضافه کردن شاخص های بافت، حدود 5% از صحت طبقه بندی دوزمانه با شاخص های بافت کاسته شد. بدین ترتیب مشخص می شود که بافت می تواند نقشی بیشتر از چند تصویر داشته باشد. بهترین طبقه بندی در بهترین ترکیب دوزمانه (11 تیر و 21 مهر) به دست آمد (97.48%). در تصاویر تک زمانه، تصویر 11 تیر بالاترین صحت طبقه بندی (95.2%) را به دست آورد. نتایج نشان داد که استفاده از تصاویر چندزمانه به همراه شاخص های بافت، درمقایسه با روش های مرسوم (بدون استفاده از شاخص های بافت یا تصاویر چندزمانه)، دقت بسیار بالاتری دارد.