فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
157 - 174
حوزههای تخصصی:
امروزه وقوع روزافزون طوفان های گرد و غبار، یکی از مهمترین مخاطرات زیست محیطی است که گریبان گیر بسیاری از مناطق به ویژه مناطق بیابانی و خشک شده است. از آن جایی که یکی از عوامل مهم در به وجودآمدن این پدیده، جنس خاک و وجود رسوبات ریز دانه به عنوان منبع گرد و غبار می باشد و با عنایت به این که پدیده سیلاب، نقش مهمی در جابجایی خاک ها و رسوب گذاری آن ها در مناطق سیل زده ایفا می کند؛ این پژوهش با بررسی و تحلیل این موضوع به واکاوی نقش سیلاب های فصلی در ایجاد منابع جدید احتمالی گرد و غبار پرداخته است. در این راستا از تصاویر سنجنده «OLI» و «سنتینل1» استفاده شد. تحلیل ها در محیط سیستم «GEE» و نرم افزارهای «ENVI» و «SNAP» انجام گرفت. با اعمال روش آستانه گذاری طیفی بر روی تصاویر سنتینل 1 مربوط به سیل 5 مرداد 1401 شهرستان های رفسنجان- انار، مناطق سیل زده مشخص شد. با پردازش تصاویر «OLI» رسوبات رسی ته نشین شده در نتیجه سیلاب بارزسازی شد. ترسیم نمودار میانگین ماهانه «AOD» در طول 10 سال نشان از روند افزایشی توده های گرد و غبار دارد. همچنین بررسی این نمودار و مقایسه نقشه توده های گرد و غبار با نقشه مناطق رسوب گذاری شده در نتیجه وقوع سیلاب 5 فروردین در منطقه مورد مطالعه، تأییدی بر نقش سیلاب مذکور در ایجاد منابع جدید و محلی در منطقه مورد مطالعه است.
بررسی عوامل موثر بر نرخ تورم با تاکید بر نوسانات نرخ ارز در اقتصاد کشور عراق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طبق ادبیات اقتصادی تورم بیش از حد (بیشتر از سطح پایدار تورم)، قدرت خرید را از بین می برد، تصمیم گیری اقتصادی را مخدوش می کند و منجر به عدم اطمینان عوامل اقتصادی شود، در حالی که کاهش تورم (کمتر از سطح پایدار تورم) می تواند منجر به کاهش هزینه ها (مصرف) و سرمایه گذاری شود و به طور بالقوه رشد اقتصادی را متوقف کند. هدف این تحقیق استفاده از نتایح بدست آمده از بررسی عوامل موثر بر نرخ تورم به منظور افزایش کارایی سیاست پولی و کنترل تورم می باشد.روش شناسی: در این پژوهش از تکنیک های اقتصادسنجی سری زمانی(مفاهیم ریشه واحد و مانایی، مدل های تغییرپذیری و الگوی خودرگرسیون با وقفه های توزیعی؛( ) استفاده شده است. بدین صورت که ابتدا با اجرای آزمون های ریشه واحد کلاسیک و غیرخطی با لحاظ شکست ساختاری مانایی متغیرها بررسی می شود. در ادامه رابطه بلندمدت بین متیغرهای تحقیق توسط آزمون کرانه ها بررسی شده و سپس کشش های بلندمدت و کوتاه مدت استخراج شده است.همچنین نوسانات نرخ ارز نیز توسط مدل های ناهمسانی شرطی (GARCH) استخراج شده و سپس این متغیر ها بصورت متغیر توضیحی جدید وارد الگوی خودرگرسیون با وقفه های توزیعی( ) خواهد شد.یافته ها و نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده دو متغیر شاخص نوسانات نرخ ارز و درجه باز بودن تجاری مهمترین عوامل تعیین کننده نرخ تورم در عراق در بلندمدت هستند. درحالی در کوتاه مدت شاخص نوسانات نرخ ارز بر نرخ تورم موثر نیست. نوسانات نرخ ارز می تواند بر تجارت و سرمایه گذاری بین المللی تأثیر بگذارد، زیرا عدم قطعیت در نرخ ارز می تواند سرمایه گذاری خارجی را متوقف کند و بر رقابت پذیری صادرات تأثیر بگذارد و همچنین باعث افزایش تورم واردتی گردد. افزایش درجه باز بودن تجاری باعث می شود که تورم جهانی کامودیتی ها به سرعت اقتصاد عراق را متاثر کند و باعث افزایش هزینه های مصرفی شهروندان عراقی گردد. همچنین بر طبق نتایج ضریب تصحیح خطا منفی بوده و برابر 36/0- است. بنابراین در هر سال 36/0 عدم تعادل نرخ تورم در یک دوره، در دوره بعد تعدیل می شود. می توان گفت که تعدیل به سمت تعادل با کندی انجام می گیرد که وابسته به محیط اقتصاد کلان عراق دارد.
ارزیابی شاخص ترکیبی خشکسالی «MCDI» بر اساس توزیع مشترک چند متغیره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
105 - 132
حوزههای تخصصی:
خشکسالی، مشکلی چالش برانگیز است اما با دیدگاه های چندمتغیره و ترکیبی می توان آن را ارزیابی کرد. تاکنون مطالعات کمی درخصوص مکانیسم و عملکرد شاخص ها به صورت ترکیبی انجام پذیرفته است؛ بنابراین پژوهش حاضر برای ایجاد شاخصی جامع که دربر گیرنده همه جنبه های هواشناسی، هیدرولوژیکی و کشاورزی باشد، از سه شاخص: «SPI»، « PDSI» و «SRI» با هدف تحلیل سه متغیره خشکسالی(شدت، مدت، فراوانی) برای 10 ایستگاه هواشناسی ایران برای بازه آماری 2021-1990 انجام شد. ابتدا با آنالیز مؤلفه های اصلی «PCA» و مدل غیر خطی توزیع احتمال توأم مبتنی بر کاپولا برای ساخت شاخص ترکیبی «MCDI» پرداخته شد. سپس با قابلیت توابع مفصل کلایتون، فرانک و گامبل جهت ایجاد توزیع توام سه متغیره مورد آزمون قرار گرفت. بهترین تابع کاپولا برای هر ایستگاه از طریق آزمون « کلموگرف- اسمیرنوف» (K_S) تعیین گردید. نتایج نشان دهنده برتری تابع گامبل در بیشتر ایستگاه ها بود. منحنی های دوره بازگشت به ازای . نشان از فرکانس طولانی مدت خشکسالی با شدت بیشتر برای دوره های 50 و 100 ساله بود. کمترین مدت دوره بازگشت 50 ساله با برتری تابع کلایتون مربوط به تبریز و با برتری تابع گامبل مربوط به تهران با مدت 10 ماه و بیشترین مدت، مربوط به مشهد با برتری تابع گامبل، 30 ماه بود که به ترتیب با شدت 53/6، 95/8 و 26/34 همراه بود. برای دوره بازگشت 100 ساله کمترین مدت با برتری کلایتون مربوط به تبریز با 13 ماه و شدت 75/13 و بیشترین مدت با برتری تابع گامبل متعلق به کرمان با مدت 48 ماه و شدت 56/42 بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از شاخص ترکیبی چندمتغیره «MCDI» با بهره گیری از توابع مفصل، امکان ارزیابی جامع تر و دقیق تر از خشکسالی را فراهم می آورد. این رویکرد با در نظر گرفتن همزمان همه جانبه خشکسالی، ابزاری کارآمد برای مدیریت منابع آب و برنامه ریزی استراتژیک در مواجهه با خشکسالی در مناطق مختلف ایران ارائه می دهد.
پهنه بندی اثر خشکسالی بر تغییرات پوشش گیاهی همدان در سه دهه اخیر با استفاده از مدل TCI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی، مخاطره ای طبیعی است که سالانه در مناطق وسیعی از کره زمین خسارات زیاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و جانی بوجود می آورد. خسارات ناشی از این پدیده، غیرملموس ولی بسیار وسیع و پرهزینه است که در صورت لزوم، تکنیک سنجش از دور به سبب دقت زمانی بالا، پوشش طیفی گسترده، سهولت دسترسی، عدم نیاز به تصحیح اتمسفری و زمین مرجع نمودن می تواند ابزار مفیدی در پایش خشکسالی به شمار آید. استان همدان در سال های اخیر به دلیل بروز خشکسالی های مکرر، با مشکلات زیادی مواجه شده است. لذا در پژوهش حاضر به بررسی و پایش خشکسالی استان همدان با شاخص TCI و اثر آن بر پوشش گیاهی استان با استفاده از داده های دورسنجی AVHRR و NOAA پرداخته شد. ابتدا داده های مربوطه از پایگاه داده نوا استار استخراج و در نهایت، رفتار زمانی- مکانی شاخص خشکسالیِ پوشش گیاهی بر روی 1528 یاخته در استان همدان مورد بررسی قرار گرفت. تفکیک مکانی داده های مورد استفاده در این پژوهش 4 کیلومتر است . نتایچ به دست آمده گویای این واقعیت است که خشکسالی پوشش گیاهی استان همدان بر اساس داده های دورسنجی افزایش چشمگیری داشته است. ضرایب من-کندال بیانگر وجود روندهای کاهشی پوشش گیاهی در سطح اطمینان معناداری 95 ام است. تنها در ماه های می، ژوئن و دسامبر تا حدودی از گستره خشکسالی پوشش گیاهی استان کاسته شده است. واکاوی رفتار مکانی شاخص خشکسالی پوشش گیاهی نشان داد که ماه های فوریه، مارس و نیز آوریل در گستره استان همدان خشکسالی های شدیدتری تجربه شده است.
ارائه الگوی حکمروایی شایسته گردشگری عصر پساکرونای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری در برنامه ریزی توسعه گردشگری، مستلزم بهره گیری از شیوه های نوین در عرصه حاکمیتی شهری است. مطایق با این رویکرد، به کارگیری سیاست گذاری با تمرکز بر فرآیندهای «تدوین الگوی حکمروایی خوب گردشگری در عصر پساکرونا در ایران» الزامی است تا بتواند معضلات ناشی از این بیماری که بر بدنه صنعت گردشگری به صورت مضاعف فشار وارد می کند، را از طریق ارزیابی شاخصهای حکمروایی شایسته گردشگری تقلیل دهد و زمینه را برای اجرایی شدن آنها فراهم آورد. روش این پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی و با هدف کاربردی، با استفاده از مطالعات اسنادی و تحقیقات میدانی است. از ابزار مصاحبه برای بخش کیفی(تحلیل داده بنیاد) و تحصیل شاخصهای حکمروایی شایسته گردشگری بهره برده ایم. جامعه آماری شامل نخبگان و دست اندرکاران گردشگری کشور و نمونه آماری شامل 14 نفر از این افراد است که با ترکیبی از روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شده اند. مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته ، با مقایسه داده ها در کدگذاری باز، محوری و انتخابی تا مرحله اشباع نظری و تفکیک مقولات فرعی و اصلی انجام گرفته است و برای تحلیل داده های به دست آمده از روش نظریه داده بنیاد اشتراوس و کوربین(1998) استفاده شده است. نتایج این پژوهش، با توجه به شناسایی شاخصهای حکمروایی شایسته و معرفی شرایط علی بهره گیری از حکمروایی شایسته در صنعت گردشگری ایران، زمینه را در جهت شکل گیری پیامدهایی همچون؛ بهبود فضای کسب و کار بویژه پس از بحران رکود این صنعت به دلیل شیوع کووید-19، ایجاد مزیت رقابتی و ... از طریق فراهم کردن بسترهای مناسب من جمله: اقدامات سازمانی، تقویت و بهبود زیرساختها، قابلیت های فناوری و ... و بهره گیری از راهبردهای مدیریت اطلاعات و ارتباطات، استراتژی های بازاریابی، نظارت و پایش و ... فراهم کرد که به صورت یک الگو نمایش داده می شود.
کاربرد الگوریتم KNN در بهینه سازی کاربری اراضی شهری با تأکید بر خطر زلزله نمونه موردی: شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۱۴۳-۱۲۶
حوزههای تخصصی:
وقوع زلزله و تلفات و آسیب های ناشی از آن همواره به عنوان تهدیدی جدی برای شهر، ساکنان و دارایی ها، برنامه ریزان و مدیران شهری را بر آن داشته، تا با ارایه راه حل های منطقی و علمی، به ایمن سازی شهرها مبادرت ورزند. ایمن سازی شهر در مقابل زلزله فقط با ایجاد سازه های مستحکم عملی نخواهد شد و باید با بهینه سازی کاربری اراضی شهری در مسیر کاهش آسیب پذیری شهری گام برداشت. هدف از این پژوهش تعیین پهنه های بهینه شهری به منظور توسعه شهر با هدف کاهش آسیب پذیری شهر سنندج می باشد. برای این منظور از روش KNN به عنوان یک مدل با دقت نسبتاً بالا جهت ارزیابی کاربری اراضی بهینه شهر سنندج با تأکید بر خطر زلزله استفاده شده است. آنچه از خروجی مدل به دست آمده نشان می دهد، که حدود 32 درصد از مساحت شهر در وضعیت بهینه قرار گرفته و منطقه 2 با 42.78 درصد معادل 406 هکتار و منطقه 4 با 50.85 درصد معادل 658 هکتار شرایط بهینه ای را برای توسعه شهر در راستای کاهش آسیب پذیری شهری و افزایش بهینگی کاربری های شهری ارایه می دهند. وضعیت کلی شهر از لحاظ بهینگی مناسب نبوده و محلات واقع در مناطق 1 و 2 با توجه به تراکم بالای جمعیتی و مسکونی، نفوذپذیری بسیار پایین و سازگاری پایین کاربری ها، در وضعیت نامناسب و بسیار نامناسب قرار دارند. در ارزیابی مدل، مقدار سطح زیر منحنی عدد 0.951 به دست آمده، که حاکی از عملکرد بسیار مطلوب مدل در بررسی موضوع است.
تحلیل جذابیت مقاصد گردشگری شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر افزایش جذابیت مقاصد گردشگری در شهر تهران می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه و مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری می باشد که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده، 210 کارشناس حوزه گردشگری به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی و آزمون رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که از بین 210 فعال در حوزه گردشگری شهر تهران، 91 نفر، معادل 43/3 درصد باور داشتند که جذابیت مقاصد گردشگری شهر تهران در سطح بالا، 29 درصد باور داشتند که سطح جذابیت در سطح مناسب و تنها 27 درصد معتقد بودند که سطح جذابیت مقاصد گردشگری شهر تهران در سطح پایینی قرار دارد. نتایج در زمینه عوامل موثر بر افزایش جذابیت مقاصد با توجه به توسعه گردشگری نیز نشان داد که از بین 4 عامل در نظر گرفته شده، به ترتیب عوامل 1) فرصت های تجاری نوآورانه با ضریب تاثیر (0/613)، 2) دارایی های طبیعی/ فرهنگی و تاریخی شهر با ضریب تاثیر (0/577)، 3) توسعه زیرساخت های گردشگری با ضریب تاثیر (0/497) و 4) عامل توسعه شهری با ضریب تاثیر (0/473) بیشترین اثرات را بر افزایش جذابیت مقاصد با توجه به توسعه گردشگری در شهر تهران داشته اند.
چالش ها و فرصت های سیاست خارجی ایران در قبال افغانستان (مطالعه موردی: حکومت طالبان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
اندیشه های نو در علوم جغرافیایی دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
53 - 72
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و روابط با افغانستان به عنوان همسایه ایران، چه از لحاظ ژئوپلیتیکی و چه از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، دارای اهمیت است و بر این اساس افغانستان کشوری است که باید در سیاست خارجی ایران مورد توجه قرار گیرد. لذا هدف از این مطالعه بررسی چالش ها و فرصت های سیاست خارجی ایران در قبال افغانستان به ویژه با توجه به تحولات اخیر در این کشور است. این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی می باشد. روش تحقیق و مواد و داده ها کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب استفاده شده است. نتایج نشان می دهد ازجمله چالش های سیاست خارجی ایران در قبال کشور افغانستان می توان به ناامنی و بی ثباتی ناشی از تسلط طالبان، افزایش موج مهاجرت افغان ها، وجود گروه های تروریستی مانند داعش، لزوم مدیریت روابط با سایر بازیگران منطقه ای و مسائل قومی و مذهبی اشاره کرد. در عین حال، فرصت هایی نظیر امکان همکاری های اقتصادی و تجاری، نقش آفرینی مثبت در کاهش تنش ها و فرآیندهای صلح، مدیریت مرزها، گسترش نفوذ سیاسی و تقویت همکاری های منطقه ای در این مسیر وجود دارد؛ بنابراین برای بهره برداری از این فرصت ها و پاسخگویی به چالش ها، ایران نیازمند راهبردی جامع و متوازن در سیاست خارجی خود است. در این بین بایستی بر چالش های مهمی از جمله آینده ی مبهم چگونگی برخورد طالبان با شیعیان افغانستان و تنش بر سر هریرود و همچنین فرصت هایی مانند همکاری جمهوری اسلامی با چین و روسیه در افغانستان و روابط اقتصادی با این کشور تأکید شود. درمجموع می توان گفت پیشینه روابط جمهوری اسلامی با افغانستان می تواند در سیاست خارجی دو کشور با توجه به حاکمیت طالبان در این کشور در روابط دو کشور و سیاست خارجی آن ها تأثیرگذار باشد.
ارزیابی شاخص های کیفیت مسکن با استفاده از فرایند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۳۴۳-۳۲۶
حوزههای تخصصی:
مسکن اولین فضایی است که تجربه روابط انسانی در آن آزموده و چارچوبی فیزیکی است که در آن منابع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فرد آمیخته می شود. عرصه مسکن به منظور تأمین رشد اجتماعی علاوه بر خود واحد مسکونی محیط پیرامون آن را نیز در برمی گیرد توجه به شاخص های کیفیت مسکن زمینه دستیابی به مسکن پایدار را فراهم آورده و مسکن پایدار زمینه های دستیابی به شهرپایدار را مهیا می سازد روند روبه رشد تقاضای مسکن و توسعه نگرش تک بعدی و کمیت گرا به مسکن سبب شده است تا توجه لازم به مسئله بنیادین کیفیت مسکن به معنای واقعی آن اعمال نشود. عدم دسترسی به مسکن مناسب، می تواند سبب بروز یا افزایش اختلالات روانی و مشکلات گوناگون شود. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن شناسایی شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن، با فرض یکسان نبودن وزن شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن به رتبه بندی و اولویت بندی این شاخص ها بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. در راستای دستیابی به هدف موردنظر در این پژوهش از مدل تحلیل شبکه (Anp) به منظور تعیین وزن و اولویت بندی هریک از شاخص ها و مؤلفه های کیفیت مسکن استفاده گردیده است. براین اساس پس از ارزیابی شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل شبکه نتایج بیانگر آن است که از بین شاخص های موردبررسی، شاخص تسهیلات و امکانات مسکن (0.318)، امنیت مسکن (0.218) آسایش مسکن (0.145)، هم جواری با کاربری های سازگار (0.142)، استحکام مسکن (0.109) و همسازی مسکن با اقلیم (0.065) به ترتیب بیشترین وزن را به خود اختصاص داده اند.
امنیت ادراک شده و راهکارهای افزایش احساس امنیت در فضاهای شهری (مورد مطالعه: پارک آبیدر شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین امنیت در پارک های شهری جهت تشویق استفاده عمومی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان و بازدیدکنندگان ضروری است. یکی از راه های تأمین امنیت در فضاهای شهری ترکیب استراتژی های طراحی با کمک راهکارهای برنامه ریزی شده معماری و شهرسازی برای بهبود امنیت و فعال سازی این فضاها است. در پارک آبیدر سنندج، به دلیل وسعت بالا و داشتن نقاط کور و مخفی زیاد، احتمال دارد جوانان احساس کنند که پلیس امکان حضور در تمامی نقاط را ندارد. این موضوع ممکن است منجر به کاهش احساس امنیت در این پارک شود. ازاین رو این مطالعه باهدف مشخص کردن میزان جرم پذیری پارک کوهستانی آبیدر سنندج به کمک اصول شهرسازی و معماری سعی در ارائه راهکارهایی جهت افزایش احساس امنیت در پارک های شهری دارد. پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی است، رویکرد روش شناسی پژوهش به صورت کمی و به شیوه ی تحلیلی - پیمایشی است. باتوجه به اهداف پژوهش پرسش نامه ای ساختاریافته در بخش های مختلف وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی ذاتی پارک، طراحی و مدیریت پارک و نگرانی های بازدیدکنندگان، در آذر ۱۴۰۲ بین جامعه هدف (بازدیدکنندگان پارک آبیدر) توزیع و نتایج آن به کمک آزمون های آماری در نرم افزار ® SPSS نسخه ۲۷ تحلیل شد. یافته ها نشان داد عواملی چون رخ دادن موارد اخیر جرم، وجود مسیرهای پرپیچ وخم و حضور افراد مست مؤثرترین عوامل نگرانی افراد از وقوع جرم بود. در مقابل، حضور مردان و زنان بومی، شلوغ بودن پارک، حضور خانم های غیربومی یا حضور افراد در حال عکاسی از طبیعت ترس بازدیدکنندگان از وقوع جرم را بیش از همه کاهش می داد. بر اساس نتایج حضور پلیس، نصب دوربین های نظارتی، و اجازه ورود خودروهای شخصی به پارک مواردی بود که می توانست احساس امنیت بازدیدکنندگان را افزایش دهد. نتایج همچنین حاکی از آن بود که احساس ناامنی در افراد تحصیل کرده بیشتر بود و عوامل اجتماعی در احساس امنیت زنان (Mean Rank= 58.68) نقش بیشتری داشت. یافته ها بینش های فرهنگی را ارائه کردند و عوامل خاص اما نسبتاً التقاطی را برای اطلاع از بهبود و افزایش امنیت پارک با اصلاح برنامه ریزی مدیریت و نظارت شناسایی کردند.
آینده نگاری سیستم های تولید غذا با تأکید بر کسب و کارهای کشت گلخانه ای در ایران؛ مورد مطالعه: ناحیه روستایی یزدآباد، فلاورجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
175 - 208
حوزههای تخصصی:
فهم چشم انداز پیش روی سیستم های تولید کشاورزی محافظت شده و عمقی، به ویژه کشت های گلخانه ای، با توجه به مسائل و شرایط زمینه ای، اهمیت شایانی دارد. تحقیق حاضر با هدف ترسیم تصاویر آینده در واحدهای بهره برداری گلخانه ای در ایران انجام شده است. با اتخاذ دو رویکرد اکتشافی و هنجاری در مطالعات آینده، روش های تحلیل مضمون، مثلث آینده و تجزیه وتحلیل لایه ای علّی«CLA» جهت پاسخ به پرسش پژوهش به کار گرفته شد. مصاحبه هایی با افراد کلیدی حوزه کشت وکار گلخانه ای در پس کرانه غربی شهر اصفهان انجام و اخبار و مطالعات پیشین نیز جمع آوری شد. با تحلیل مضمون روی گزاره های کلامی شرکت کنندگان، سه تصویر اولیه؛ «آرمان شهری»، «ویران شهری» و «شاهین شهری» به دست آمد. با توجه به اهمیت روندها و رویدادهای گذشته و حال، وزن تاریخ، فشارهای حال و کشش های آینده نیز شناسایی شدند و در مثلث آینده قرار گرفتند. «توسعه گلخانه های کشور» به عنوان کششی برای آینده، گرچه طرح هدف و مورد حمایت دولت است اما بر اثر سنگینی وزن گذشته، کم قوتی فشارهای حال و کشش ناچیز مثلث آینده، امکان چرخش کافی را نداشته است. در ادامه، ادراکات مختلف آینده در چهار لایه «CLA» تحلیل شد. نتایج نشان داد که در عمیق ترین لایه؛ یعنی استعاره، مشکلی وجود ندارد و معیوبی لیتانی ها و کاستی های نظام مند، بیشتر ریشه در لایه میانی یعنی گفتمان و جهان بینی ای دارد که حاکی از کشاورزی بهره کشانه و اقتصاد ناپایدار است. با مرور مطالعات موجود و تجمیع نظر متخصصان، یک گفتمان جایگزین و سناریوی واقع بینانه متناظر با آن پیشنهاد شد که براساس آن رشد کمّی زیربخش گلخانه ای بخش کشاورزی، با تحمل شوک ها و فشارهای ناشی از یک اقتصاد ضعیف و ناپایدار، از سوی بازیگران تولیدکننده ادامه خواهد داشت و تنها تولیدکنندگانی که در خوشه های صنعتی حضور دارند و با تعاونی ها و بازارهای موفق مرتبط هستند، می توانند چرخه های توسعه کیفی داشته باشند.
آغازگری همرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۴۹۴-۴۶۲
حوزههای تخصصی:
ساختار همرفت مرطوب ژرف می تواند تحت تأثیر چینش باد، انرژی پتانسیل در دسترس همرفتی، رطوبت نسبی و توزیع قائم هر یک از این متغیرها در کنار سایر عوامل مؤثر دیگر قرار گیرد که در این بین چینش باد نقش مهم تری در ایجاد همرفت ایفا می کند. این امر به سبب فرآیندهای بزرگ و همدید مقیاس، همراه با تعدیل انرژی پتانسیل در دسترس همرفت و بازدارنده همرفت، شرایطی مناسب برای ایجاد همرفت به وجود می آورند. نقش میانگین بزرگ مقیاس، سبب کاهش بازدارنده همرفت می شود، ولی سرعت قائم حتی چند سانتی متر بر ثانیه می تواند تأثیر آشکاری بر گمانه زنی محیط داشته باشد. همچنین وجود ناپایداری پتانسیلی معمولاً عاملی مهم در آغازگری همرفت مرطوب ژرف به شمار می رود. دیده می شود هنگامی که دما به نقطه بحرانی می رسد و بازدارنده همرفت حذف می گردد، همرفت ژرف مرطوب آغاز می شود. در حالتی که بسته هوایی که از فراز لایه پایدار کم ارتفاع زیرین بالا می رود، ممکن است دارای انرژی بازدارنده همرفتی نسبی کم و انرژی پتانسیل همرفتی آزاد نسبی زیاد باشد. این امر سبب پشتیبانی همرفت مرطوب ژرف ارتفاع یافته می شود. توده هوای گرم، آغازگری جریانات بالاسو را تداوم می بخشد و تکوین بعدی همرفت به فراسنج هایی مانند چینش باد قائم و کلاهک وارونگی محیط در کنار سایر فراسنج ها، بستگی دارد. سامانه های بزرگ مقیاس همرفتی می توانند با واداشت های کمتری سبب بالاروی گسترده توده هوا بر روی سطح جبهه تا تراز همرفت آزاد شوند
تحلیل ژئوپلیتیکی فروپاشی امپراتوری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمانی که امپراتوری ها و کشورهای بزرگ افول می کنند، دلایل مختلفی برای آن وجود دارد که میان آن ها ارتباط وجود دارد. امپراتوری به عنوان یک قدرت نظم دهنده در جهان محسوب می گردد که با مطالعه تاریخ می توان پی به وجود چندین امپراتوری مهم در دورانهای مختلف برد. باتوجه به اینکه امپراتوری در ارتباط با دانش ژئوپلیتیک و مفاهیم تشکیل دهنده آن (قدرت، سیاست و فضا) قرار دارد بنابراین از این منظر می تواند مورد بررسی و کاوش قرار گیرد. هدف از این پژوهش تحلیل ژئوپلیتیکی فروپاشی امپراتوریها است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش میدانی درصدد بررسی عوامل ژئوپلیتیکی فروپاشی امپراتوری ها (پارس، رم، بیزانس، عثمانی، بریتانیا، روسیه، اسپانیا و عرب) است. جامعه آماری 50 نفر از متخصصین و خبرگان در حوزه مطالعات ژئوپلیتیکی می باشند. برای آزمون مدل مفهومی تحقیق از روش دیمتل بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد متغیرهایی مانند بی کفایتی و هوسرانی حاکمان، فروپاشی اقتصاد داخلی، فزونی خواهی و فساد دولت مردان، ستمگری و برده داری، شورش های داخلی و ... نشان دهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند. یعنی مادامی که کشوری از منظر نیروی انسانی و حکمروایی با این چالش ها مواجه شده است نتوانسته است در برابر سایر مشکلات ناشی از این عوامل دوام آورد و این عوامل زمینه ساز بروز بحران و فروپاشی امپراتوری گردیده است.
بررسی اثرات خشکسالی هواشناسی در خشکیدگی جنگل های بلوط محدوده استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۳۲۵-۳۰۸
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت جنگل ها در محیط زیست طبیعی و انسانی، اثرات خشکسالی هواشناسی در خشکیدگی جنگل های بلوط استان ایلام بررسی شد. هدف اصلی این تحقیق تعیین ارتباط خشکیدگی جنگل های زاگرس با خشکسالی های رخ داده در این منطقه است. نتایج شاخص بارش استاندارد (SPI) برای دوره های زمانی نشان داد که در سال های 2007، 2008، 2011، 2015 و 2016 بیشترین فراوانی خشکسالی رخ داده است. از داده های سنجش از دور(تصاویر MODIS) برای بررسی روند سبزینگی(NDVI) درختان طی دوره 2000-2016 استفاده گردید. روند سبزینگی (NDVI) در طول دوره با روند خشکسالی شاخص (SPI) با R2=0/9999 معنی داربود. برداشت زمینی نقاط خشکیدگی بلوط و شبیه سازی با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست با خروجی پیکسل سایز15متری از نرم افزارGIS نشان داد سطحی معادل 17894هکتار از جنگل های منطقه از سال 2000 تا سال 2016خشکیده و تخریب شده است و با تهیه لایه خشکیدگی جنگلی بلوط و تلفیق با لایه های خروجی حاصل از پهنه بندی خشکسالی شاخص های ذکر شده بصورت بصری نشان داده شد و در سه سری زمانی 5 ساله تحلیل آماری انجام شد که نتایج این تحلیل ها از سال 2002 تا 2006 نشان داد که ضریب همبستگی بین خشکسالی هواشناسی و خشکیدگی بلوط 6/96درصد با ضریب تبیین R2=0/985 می باشد، برای سری زمانی 2007تا 2011 ضریب همبستگی بین خشکسالی هواشناسی و خشکیدگی بلوط 4/95درصد با ضریب تبیین R2=0/980 و برای سری زمانی 2012 تا 2016 ضریب همبستگی بین خشکسالی هواشناسی و خشکیدگی بلوط 8/98درصد و ضریب تبیین R2=0/995 بدست آمد که این نتایج تاثیر خشکسالی و نوسانات آن در سری های زمانی از لحاظ شدت و مدت بر خشکیدگی جنگل های بلوط منطقه نشان می دهد. طبق نتایج این تحقیق پیش بینی می شود چنانچه خشکسالی با همین روند پپش برود سالی 4/1118 هکتار از جنگل های بلوط استان ایلام خشکیده و تخریب می شود.
تحلیل سری زمانی فرونشست دشت اسفراین با استفاده از روش تداخل سنجی راداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تداوم خشک سالی و هم زمان افزایش میزان وابستگی به منابع آب زیرزمینی در دهه های گذشته دامنه نواحی واقع در معرض فرونشست را به بسیاری از نواحی مختلف کشور گسترش داده که خسارات زیادی را به دنبال دارد. لذا جهت کاهش خسارات ناشی از پدیده فرونشست درک دقیق و کامل فرونشست رخ داده ضروری است. در دهه های اخیر تکنیک تداخل سنجی رادار با روزنه مجازی (SAR) روش متداولی برای اندازه گیری فرونشست گردیده است. در این پژوهش که با هدف تحلیل سری زمانی فرونشست دشت اسفراین با استفاده از روش تداخل سنجی راداری انجام شده از داده های زمینی نظیر چاه های پیزومتریک و میزان افت آب زیرزمینی سطح آب زیرزمینی در دوره های حداقل و حداکثر و چاه های بهره برداری جهت محاسبه میزان تخلیه در سطح آبخوان با استفاده از درون یابی به روش IDW استفاده گردید. همچنین از داده های راداری شامل تصاویر ۱ جهت محاسبه نرخ فرونشست در بازه زمانی 8 ماهه اول سال 2023 میلادی استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد میزان فرونشست در حوضه مطالعاتی از 1 تا 12 میلی متر در بازه 8 ماهه بوده و 2/75 درصد از مساحت حوضه در پهنه متوسط بحرانی و خیلی بحرانی قرار گرفت که بر این اساس می توان اذعان نمود که دشت اسفراین در حالت بحرانی قرار گرفته است. بیشترین برداشت آب و فرونشست مربوط به چاه های جنوب سنخواست، جنوب خراشا، جنوب ارگ، جنوب گازان، جعفرآباد خرابه و مهدی آباد کال بکو بوده که در پهنه خیلی بحرانی قرار داشته است که جهت کنترل نشست زمین، مدیریت بهینه منابع آب زیرزمینی منطقه ضروری است.
بررسی نقش ناهمواری ها در برنامه ریزی شهرهای ساحلی با استفاده ازمقایسه دو روش تحلیل سلسله مراتبی AHP وAHP FUZZY (محدوده مورد مطالعه شهر نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر اندازه که شهرها توسعه و گسترش یابند برخورد آنها با واحدهای گوناگون توپوگرافی و ژنومورفولوژی و موضوعات مربوط به آنهاکه ترکیبی از واحدهای مختلف در سطح زمین هستند زیادتر می شود. همچنین از آنجای که واحدهای ژئومورفولوژی همیشه با پویایی و دینامیسم محیط طبیعی در ارتباط است، هر گونه اقدام در راستای توسعه و عمران شهرها به نحوی با پویایی و دینامیسم مذکور و در نتیجه با پدیده های مورفولوژیک تلاقی می کند. در این برخورد اگر برخی اصول و نکات ضروری رعایت نشود، تعادل مورفودینامیک محیط، به هم می خورد و خطرات بزرگی غالب تجهیزات و امکانات شهری را مورد تهدید قرار می دهد که گاهی شدت زیاد مورفوژنز نتایج جبران ناپذیری به بار می آورد. برهمین مبنا تحقیق حاضر پژوهش بررسی نقش ناهمواری ها (واحدهای ژئوموفولوژیکی) در برنامه ریزی شهرهای ساحلی با استفاده ازمقایسه دو روش تحلیل سلسله مراتبی AHP و AHP FUZZY در شهر نور انجام گرفته است. تحقیق پیش رو از نظر هدف کاربردی و بر حسب نحوه گردآوری داده ها، توصیفی-تحلیلی و به صورت پیمایشی می باشد که در آن از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که در مراحل اولیه فرآیند برنامه ریزی ، هنگام شناسایی گزینه های توسعه به عنوان یک نقطه کانونی ، روش های ساده می توانند کافی باشند. در این شرایط ، انتخاب روشهای پیشرفته و پیشرفته فناوری لزوماً نتایج متفاوتی ایجاد نمی کند. با این حال ، هنگامی که برنامه ریزی نیاز به شناسایی میزان فضایی منطقه توسعه مطلوب دارد ، در نظر گرفتن منطقه تقاطع پیشنهاد شده توسط هر دو روش ایده آل خواهد بود
سنجش کیفیت عملکرد مدیریت شهری در سکونتگاه های غیر رسمی شهر میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد مدیریت شهری از ابعاد مختلف در توسعه پایدار شهر موثر است. از جنبه های مهم و تاثیرگذار مدیریت شهری، کیفیت زندگی شهروندان در محلات مختلف است. عملکرد مدیریت در بهبود کیفیت زندگی با مشارکت مردم، تامین خدمات، شفاف سازی و... قابل تحقق است. بنابراین در این تحقیق هدف سنجش عملکرد مدیریت شهری بر کیفیت زندگی سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب است. تحقیق از نظر روش و ماهیت توصیفی-تحلیلی و جز تحقیقات ژرف نگر و کمی است. داده های از دو روش کتابخانه ای و میدانی از طریق ابزار پرسش نامه جمع آوری شد. روایی پرسش نامه از طریق جامعه نخبگان(10 نفر) تایید و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ بیشتر از 79/0 محاسبه شد. جامعه آماری تحقیق را شهروندان ساکن در 10 سکونتگاه غیررسمی شهر میاندوآب، 11545 نفر تشکیل داده اند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 313 نفر تعیین شد. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که شاخص مدیریت شهری در سطح معناداری کمتر از 05/0 معنادار است. اختلاف میانگین برابر با 403/1- تایید کرد که شاخص مدیریت شهری برای سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب ضعیف ارزیابی می شود. همچنین مدل رگرسیونی از تاثیرگذاری شاخص مدیریت شهری در بهبود کیفیت زندگی سکونتگاه های غیررسمی با ضریب 901/0 اشاره دارد. متغیر مشارکت با 23 درصد و متغیر نظافت و بهداشت محیط با 11 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیرگذاری را در بهبود کیفیت زندگی پیش بینی می نمایند. بنابراین وجود یک مدیریت یکپارچه شهری متشکل از مردم و مسوولان با تاکید بر شاخص های مشارکت محور و ساختاری می تواند به بهبود کیفیت زندگی محلات کمک نماید.
کاربست تئوری نردبان مشارکت آرنشتاین، در آسیب شناسی سبد آراء انتخابات شورای شهر، نمونه پژوهشی: شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
91 - 118
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف آسیب شناسی سازوکارهای مدیریت شهری، بر پایه تئوری نردبان مشارکت آرنشتاین و تبیین پراکش محله ای سبد رای گروه های برنده و بازنده انتخابات شورای شهر انجام شده. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی و گردآوری داده ها به روش پیمایشی و پرسشنامه محقق ساخته؛ با حجم نمونه 385 واحد و روش نمونه برداری تصادفی دو مرحله ای بوده است. لذا از انواع مدل های استنباط آماری Phi-Coefficient، Cramer's V، Lambda، cross tab، اسپیرمن، کای دو و ... بهره گیری شد یافته ها نشان داد؛ سبد آراء لیست برنده و بازنده انتخابات با چهار شاخص نسبتا کلیدی یعنی سواد، محله سکونت، بعد خانوار و قومیت رای دهندگان، ارتباطی معنی دار و تبیین کننده دارد. به این اعتبار که سبد رای پیروز انتخابات نتوانسته دربرگیرنده اقشار متوسط و بالای شهر باشد و در همراه ساختن قشرهای کارآفرین، خلاق و فرهیخه جامعه ناکام بوده است. وانگهی وام دار شدن منتخبین به رای دهندگان سبد رای شان و متعاقبا اولویت یافتن تمایلات این رای دهندگان، در برنامه ریزی ها و مدیریت شهر از یکسو و همچنین تمایل طبیعی منتخبین هر دوره به انتخاب مجدد در دوره بعدی (یعنی بازتولید جایگاه خویش در مدیریت شهری)، سبب تداوم و تشدید سیکل معیوب فوق می گردد و رخنمون یافتن آسیب هایی را در پی دارد. آشکار است، پیامد این سیکل، سرخوردگی طبقه کارآفرین، کنار ه گیری طبقه خلاق، نگرانی فرهیختگان، به حاشیه رانده شدن اقشار متوسط و بالاتر و از پس آن، کاهش احساس تعلق به مکان و سرانجام سستی و ضعف شالوده های اقتصادی واجتماعی شهر بوده است. لذا بازنده نهایی، کلیت شهر و همه شهروندان (صرف نظر از هرگونه قشربندی) بوده و خواهند بود. این پژوهش اساسا، نمی باید و نمی تواند به نقد منتخبین و ارزیابی صلاحیت فردی، تخصصی و عملکردی منتخبین شورای شهر بپردازد. بلکه به آسیب شناسی سازوکار های انتخابات، گونه شناسی سبد رای برنده و بازنده انتخابات و پیامدهای خواسته وناخواسته حاصل از این فرایندها، پرداخته است.
بررسی و تحلیل عوامل و محرک های موثر بر همگرائی و انسجام ملی (مورد پژوهی: قوم بلوچ در جنوب شرق کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۱۷۷-۱۶۲
حوزههای تخصصی:
عوامل و محرک های مؤثر بر همگرایی و واگرایی که در تعیین چگونگی و کیفیت انسجام ملی نقش عمدهای دارند، مفاهیمی منفک از هم نیستند، بلکه متغیرهایی هستند که دارای پیوندی معکوس و متأثر از هم می باشند که شناسایی و تحلیل آن ها نقش و تأثیر مهمی بر همگرائی و انسجام ملی و در نتیجه تأمین امنیت کشور دارد. با توجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل عوامل و محرک-های مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی در جنوب شرق کشور انجام گرفته است. در همین راستا، مقاله حاضر که به لحاظ هدف بنیادی و اطلاعات آن به روش کتابخانه ای و اسنادی فراهم آمده است در پی پاسخ به این سؤال بوده است که مهم ترین عوامل و محرک های مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی قوم بلوچ در جنوب شرق کشور کدم اند؟ یافته های پژوهش نشان داد که عوامل مختلفی بر همگرایی و واگرایی قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان اثرگذار هستند، این عوامل را می توان به دو دسته عوامل و محرک های داخلی و خارجی دسته بندی نمود. نتایج تحقیق نشان داد که اعتماد متقابل-رضایت مندی مردم، تمرکززدایی و تجمع زدایی صنایع و مراکز تصمیم گیری، تقویت هویت قومی در راستای هویت ملّی، ظرفیت های اسناد بالادستی و نقش آن ها در انسجام ملّی، پیوستگی تاریخی بلوچ و استان سیستان و بلوچستان با ایران، آداب ورسوم اجتماعی مشترک، نقش مؤثر و مثبت نخبگان قومی و ملی این قوم و استان را می توان به عنوان مهم ترین عوامل داخلی و گسترش فرامرزی قوم بلوچ در جنوب شرق کشور و کانونیت فرهنگی قوم بلوچ در جنوب شرق ایران، سیاست تنش زدایی منطقه ای، ارتباطات اقتصادی تاریخیِ تجاری با کشورهای هم جوار و رواج بازارچه های مرزی امروزی با کشورهای افغانستان و پاکستان مهم ترین عوامل و محرک های خارجی مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان و در جنوب شرق کشور می باشند
واکاوی پیامد تغییرات اقلیمی بر ویژگی برف پوشان زاگرس میانی با استفاده از داده های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم مساله زیست محیطی مهمی است زیرا فرآیندهای ذوب یخچال ها و تراکم برف به تغییر اقلیم حساس هستند. امروزه انواع حس گرهای ماهواره ای از جمله AVHRR,MODIS,GEOS,MERIS برای پایش برف در دسترس اند و به طور گسترده ای برای بررسی و نوسانات و تغییرات پوشش برفی در سطح جهانی مورد استفاده قرار می گیرند . در این بین سنجنده MODIS به دلیل پوشش فضایی جهانی با دقت مکانی مناسب و پوشش مکرر زمانی در مقیاس های مختلف بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو در تحقیق حاضر از محصولات برف این سنجنده استفاده گردید. در این بررسی پس از جمع آوری آمار و اطلاعات مربوط به روزهای همراه با برف در طول دوره آماری (2018-1989) در سطح سه استان کرمانشاه، ایلام و لرستان با استفاده از داده های پوشش برف سنجنده مودیس در زاگرس میانی و همچنین فنون سنجش از دوری پردازش شدند و نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.در محصولات سنجنده MODIS برای آشکارسازی پوشش برف از شاخص NDSI استفاده شد.بررسی روند تغییرات برف پوش در فصول مختلف با استفاده تصاویر سنجنده مودیس نشان می دهد که بیشتر منطقه مورد مطالعه در این زمینه دارای روند کاهشی معنی دار به ویژه در نواحی مرتفع منطقه مورد مطالعه می باشد و فقط در نواحی غربی و جنوب غربی منطقه مورد مطالعه روند کاهشی مشخصی مشاهده نمی شود. همچنین بررسی روزهای برف پوشان در طول دوره مورد بررسی حاکی از کاهش برف پوشان زاگرس میانی است و این تغییرات در سال های اخیر به ویژه نواحی برفگیر منطقه نیز تشدید شده است .همچنین تغییرات در فصل زمستان و مناطق برف گیر و مرتفع نسبت به فصول دیگر و مناطق دیگر در سطح منطقه مورد مطالعه بیشتر و شدیدتر بوده است.