فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲۸۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه تکیه بر دانش قدیمی ضامن دستیابی و حفظ مزیت رقابتی پایدار نبوده و سازمان ها باید طرح های تازه ای را مطرح نمایند. یادگیری زدایی نقطه مقابل یادگیری بوده و سازمان ها برای یادگیری دانش جدید باید حافظه ی خود را از موارد قدیمی پاک نمایند. یادگیری زدایی یعنی برای حرکت به سوی تطبیق با محیط، نیازمند رها کردن قواعد قدیمی غیر مفید است که عملکرد سازمان را تحت تاثیر قرار می دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات عملکردی سازمان ناشی از یادگیری زدایی می باشد، لذا این پژوهش بر حسب هدف از نوع کاربردی و بر اساس روش گردآوری داده ها از نوع توصیفی همبستگی است (زیرا هدف بررسی تأثیر و درک الگوهای رفتاری متغیرها می باشد.) جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان بانک تجارت استان لرستان می باشد که از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، نمونه 320 نفری مورد بررسی قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه با سه گویه یادگیری زدایی سازمانی، چابکی سازمان و عملکرد سازمان با رویکرد کارت امتیازی متوازن با پایایی (90/0=α )استفاده گردید. داده ها با استفاده ازSPSS20 AMOS18, از طریق روش تحلیل عاملی تاییدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که یادگیری زدایی بر عملکرد سازمان و چابکی تاثیر مثبت و معناداری دارد و یادگیری زدایی زمانی بیشترین تاثیر را بر عملکرد سازمان دارد که از آن در راستای چابکی سازمان استفاده گردد.
نگاهی کمّی به مقالات علمی- پژوهشی منتشر شده فصلنامه مدیریت سلامت؛ سالهای 89-84(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در ارتباط با مدیریت دانش در دانشگاه افسری امام علی علیه السلام
طراحی مدل مفهومی برای سنجش فرهنگ دانش سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعة حاضر ترسیم چارچوب مناسب برای طراحی و اجرای پروژه های مدیریت دانش در سازمان های تحقیقاتی و دانش بنیان با تأکید بر فرهنگ دانش است. ابتدا به روش کتابخانه ای متون نظری تحقیق بررسی شد. سپس، با استخراج شاخص ها و مؤلفه های مؤثر بر فرهنگ دانش، مدل مفهومی برای سنجش فرهنگ دانش طراحی شد. در پایان برای اعتبارسنجی ابزار تحقیق از طریق نظرسنجی و مصاحبه با خبرگان و در مرحلة بعد به منظور اعتبارسنجی ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بین محققان و کارکنان کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران توزیع و به روش اعتبار محتوا و اعتبار عاملی بررسی شد. برای پایایی ابزار اندازه گیری دو معیار همسازی درونی و آلفای کرونباخ به کار گرفته شد. از طریق مطالعة متون نظری و تحقیقات حوزة مدیریت دانش، اجزا، ابعاد، و عوامل مؤثر بر فرهنگ دانش شناسایی شده، سپس، مدل مفهومی فرهنگ دانش طراحی شد. نتایج ارزیابی متغیرهای ابزار نشان داد بین همة مؤلفه های مورد بررسی رابطة معناداری وجود دارد که نشان دهندة همسازی درونی بالای ابعاد پرسشنامه است. از طرفی، معیار آلفای کرونباخ با ضریب بالای 7/0 نشان دهندة پایایی ابزار بود.
بررسی توانمندی قابلیت مدیریت دانش مشتری در ایجاد نوآوری در مدل کسب و کار (مورد مطالعه شرکت آپکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلق مزیت رقابتی، برگ برنده شرکتهای موفق است.نوآوری به عنوان یکی از راهکارهای خلق مزیت رقابتی شناخته شده است.نوآوری در مدل کسب و کار سازمان موضوع جدیدی است و شرکتهای پیشرو سعی می کنند تا بر اساس مدل های کسب و کار نوآورانه ارزش بیشتری را برای مشتریان خود خلق کرده و به آنها تحویل نمایند. از آنجاییکه نوآوری در مدل کسب و کار تنها نوآوری فنی و سازمانی نیست و نوآوری راهبردی که بر اساس اشتراک گذاری و بالا بردن تاثیر منابع دانش و مهارتهای مدیریتی ایجاد می شود را نیز شامل می شود از اینرو جایگاه مهم مدیریت دانش مشتری بر اساس نوآوری راهبردی در مدل کسب و کار مشخص می شود هدف تحقیق حاضر ارزیابی توانمندی قابلیت مدیریت دانش مشتری در ایجاد نوآوری در مدل کسب و کار سازمان است بر این اساس مدل مفهومی تحقیق بر اساس ادبیات مرتبط ارائه و آزمون شده است.این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- پیمایشی بوده و در آن شرکت تولید خودروهای سفارشی ایران خودرو(آپکو) مورد مطالعه قرار گرفته است.جهت آزمون مدل از مدل معادلات ساختاری استفاده گردید.به طور کلی اطلاعات بدست آمده از تجزیه و تحلیل مدل مفهومی نشان می دهد که اگر سازمانها از مدیریت دانش مشتری جهت بهبود توانمندیهای خود در ایجاد محصولات سفارشی سازی و ایجاد شرایط تصمیم گیری بهینه و طراحی تجربه بهتر مصرف استفاده نمایند می توانند از طریق ایجاد ارزش بر اساس کامیابی در مشتریان و افزایش حجم فروش به نوآوری در مدل کسب و کار دست پیدا کنند.
بررسی نقش مدیریت دانش بر نوآوری سازمانی در بین کارکنان دانشگاه مازندران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر مدیریت دانش بر نوآوری سازمانی بین کارکنان دانشگاه مازندران اجرا شد. روش پژوهش، همبستگی و به طور مشخص از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش حدود 400 نفر از کارکنان دانشگاه مازندران است. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های مدیریت دانش نوناکوکه دارای چهار بعد برونی سازی، ترکیب، برونی سازی و اجتماعی سازی است و پرسشنامه نوآوری سازمانی که دارای سه بعد تولیدی، فرایندی و اداری است استفاده شد. این پرسشنامه ها بین 189نفر از کارمندان توزیع شد. پایایی پرسشنامه های مدیریت دانش و نوآوری سازمانی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب ۹۴۵/0و ۹۴۴/0 تعیین شده است.یافته های پژوهش نشان داد که همه مؤلفه های مدیریت دانش و نوآوری سازمانی دوبه دو باهم همبستگی دارند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است و نوآوری سازمانی به خوبی از طریق مدیریت دانش تبیین شده است و به عبارتی مدیریت دانش تأثیر مستقیم و مثبت و معنادار بر نوآوری سازمانی دارد.
طراحی مدل تعاملی فرهنگ سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی و تأثیر آن بر اثربخشی سازمانی با میانجی گری مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه نقش میانجی مدیریت دانش را در ارتباط بین فرهنگ و رفتار شهروندی سازمانی با اثربخشی سازمان بررسی می کند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است [j1] و از حیث روش توصیفی است. نمونة آماری پژوهش حاضر 148 نفر از کارکنان شرکت ملی گاز در شهر تهران است که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است که روایی و پایایی آن بررسی شد. فرضیه های پژوهش به روش مدل سازی معادلات ساختاری آزمون شد. نتایج نقش میانجی مدیریت دانش را در رابطة بین فرهنگ با اثربخشی سازمانی، و رفتار شهروندی سازمانی با اثربخشی سازمانی تأیید کرد. حال آن که این نقش در مقایسه با ارتباط مستقیم بین متغیرهای یادشده چندان ملموس نبود. این مقاله یافته های جدیدی را به متون نظری مدیریت دانش می افزاید و بر اهمیت نقش تعاملی فرهنگ و رفتار شهروندی سازمانی بر اثربخشی سازمانی تأکید می کند.
صنعت زدایی شاخص یا استراتژی؟
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و خلاقیت کارکنان شرکت سهامی آب منطقه ای کرمانشاه: ارائه راهکارهای عملی کاربرد مدیریت دانش در شرکت های دولتی
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر با توجه به اهمیت کاربرد ابتکار جدید »مدیریت دانش« در سازمان ها، خصوصاً سازمان های خدماتی و لزوم ایجاد و پرورش »خلاقیت و نوآوری« در کلیه راهبردها، منجر به پرورش کارکنانی خلاق و پویا می گردد. دراین پژوهش علاوه بر بررسی رابطه بین کاربرد مدیریت دانش توسط کارکنان با خلاقیت آنان، تعریف جامعی از مدیریت دانش به همراه مولفه های آن، چگونگی کاربرد مدیریت دانش در سازمان های خدماتی، همچنین بررسی چند جانبه خلاقیت و نوآوری و روش های آموزش و ایجاد خلاقیت مورد بحث قرارگرفته است. نمونه تحقیق شامل 150نفر از کارکنان است که به روش نمونه گیری «خوشه ای« و »تصادفی ساده« انتخاب شده اند. ابزار تحقیق مورد استفاده شامل پرسشنامه مدیریت دانش و پرسشنامه خلاقیت که توسط رندسپ تهیه شده است، می باشد. همچنین روایی هردو پرسشنامه با چندین روش آماری مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که بین مدیریت دانش و خلاقیت کارکنان رابطه معنا داری وجود دارد و مولفه های برداشت، پالایش، سازماندهی، اشاعه وکاربرد دانش بر خلاقیت کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین مولفه های مدیریت دانش می تواند بر میزان خلاقیت کارکنان آب منطقه ای کرمانشاه تأثیرگذار باشد.
تاثیر قابلیت مدیریت دانش بر خلاقیت سازمان ها
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، استفاده از کاربردی ترین نوع مدیریت یعنی مدیریت دانش است که بیشتر سازمان ها امروزه، با رعایت و اختصاص دادن دانش در پروژه های خود به بالاترین سطح ممکن خواهند رسید، در این مقاله، ما در ابتدا از تعریف دانش شروع خواهیم کرد و بعد به معرفی مدیریت دانش می پردازیم؛ هدف ما در این مقاله قرار دادن قابلیت و توانایی مدیریتی به عنوان متغیر مستقل و خلاقیت و نوآوری به عنوان متغیر وابسته و فناوری اطلاعات در نقش تعدیل کنندگی است. در این بررسی ما به تعریف هر کدام از مستقل ها خواهیم پرداخت و بیان ساز و کارهای استفاده نوین از این متغیر ها و رابطه ایی که بین این متغیر ها وجود دارد و در آخر استفاده از نظر سنجی معتبر و رسیدن به نتیجه بهبود عملکرد کارکنان با استفاده از تاثیر دانش در سازمان ها.
تحلیل اثرات مدیریت دانش بر نگرش و رفتار سرمایه گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی اثرات مدیریت دانش بر رفتار سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار تهران است. نگرش سرمایه گذاران نیز به عنوان متغیر میانجی در این پژوهش استفاده شده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. نوع پژوهش بر اساس هدف، کاربردی است و روش آن بر اساس نحوه ی گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی و به طور اخص از نوع معادلات ساختاری است. از نظر مقطع زمانی نیز از نوع پژوهش های تک مقطعی است. جامعه ی آماری این پژوهش دو گروه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و همچنین سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران می باشد و از این دو جامعه ی آماری، 319 نفر از سرمایه گذاران و همچنین 319 نفر از کارکنان شرکت ها مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که مدیریت دانش و ابعاد آن دارای اثر معنادار و مستقیمی بر نگرش سرمایه گذاران می باشند و نگرش سرمایه گذاران نیز دارای اثر مستقیمی بر رفتار سرمایه گذاران است. در نهایت پیشنهادهایی در پایان پژوهش ارائه شده است.
طراحی مدل تعاملی گونه های فرهنگ سازمانی و فرایندهای مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال ارایه ی چارچوبی در تبیین ارتباط بین توسعه ی فرایندهای مدیریت دانش با انواع فرهنگ های سازمانی است. برای این منظور از جو سازمانی که در این جا زیر عنوان جو دانشی، مفهوم سازی گردیده، استفاده شده است. در این چارچوب، چنین بیان شده است که فرهنگ نوآورانه از جو خلاق حمایت می کند و از این رو فرایند تولید و اکتساب دانش تقویت و بر دارایی دانش مفهومی سازمان افزوده می گردد. فرهنگ تداوم رویه با پشتیبانی از جو سیستمی موجب توسعه ی فرایند سازمان دهی و ذخیره سازی و افزایش در دانش سیستمی می گردد. فرهنگ مشارکتی از جو گفتمان و در نتیجه فرایند انتشار و اشتراک حمایت نموده و بر دارایی دانش تجربی می افزاید و فرهنگ اثربخشی نیز از فرایند به کارگیری و در نتیجه از دانش عملیاتی پشتیبانی می کند. در نهایت، چهار فرضیه ی برآمده از چارچوب پژوهش، به صورت میدانی و بر مبنای روش همبستگی آزمون شد که دو فرضیه ی مربوط به دو فرهنگ اخیر به علت نوپایی برنامه های مدیریت دانش در سازمان های منتخب، مورد پذیرش قرار نگرفت.
هوش تجاری: مفهوم سازی و ایجاد مقیاسی جهت سنجش زیرساخت های آن
حوزههای تخصصی:
هوش تجاری از دیدگاه علمی و عملی مورد توجه پژوهشگران آکادمیک و مدیران سازمان ها قرار دارد. سازمان ها با استفاده از این فناوری درصدد توسعه توانمندی های خود و کسب مزیت پایدار رقابتی هستند. مطالعات انجام شده پیشین بیشتر جنبه توصیفی داشته و بر اهمیت هوش تجاری تاکید شده است. تاکنون مقیاس جامع و کاملی برای ارزیابی وضعیت سازمان ها برای بکارگیری هوش تجاری صورت نگرفته است. هدف این پژوهش ارائه مقیاسی جامع جهت سنجش زیرساخت های هوش تجاری در سازمان است.
مطالعه حاضر یک پژوهش بنیادی است که براساس روش تحقیق علمی و یک دوره پنج ساله از بکارگیری هوش تجاری در سازمان های مختلف صورت گرفته است است. روایی مقیاس با استفاده از تحلیل عاملی تائیدی مورد تائید قرار گرفته است. داده های آماری نیز از 78 شرکت متوسط و بزرگ گردآوری شده است. در این مطالعه با استفاده از روش تحقیق علمی، مقیاسی عملیاتی برای پیاده سازی هوش تجاری ارایه شده است. نتایج نشان داده است وجود بستر سخت افزاری و نرم افزاری مناسب مهمترین زیرساخت های فنی بکارگیری هوش تجاری در سازمان است. پشتیبانی مدیریت ارشد، آشنایی مدیران با هوش تجاری، احساس نیاز به شفاف سازی اطلاعات، وجود فرایندهای ایجاد داده و فرایندهایی برای یکپارچگی داده ها نیز مهمترین زیرساخت های مدیریتی هستند. مهمترین محدودیت این مطالعه آن است که تنها در ایران صورت گرفته است. این مقیاس به عنوان یک چارچوب مرجع می تواند توسط پژوهشگران دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی کم و کیف آمادگی شرکت های پتروشیمی برای یادگیری سازمانی و ارائه الگوی ساختاری مناسب برای استقرار یادگیری سازمانی و مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی میزان آمادگی شرکت های پتروشیمی برای یادگیری سازمانی و ارائه الگوی ساختاری مناسب برای استقرار یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. برای دستیابی به این مقصود از روش تحقیق آمیخته کمی- کیفی استفاده شده است. برای شناخت وضع موجود، روش کمّی پیمایش/ زمینه یابی به صورت الکترونیکی در سطح کشوری و با بازگشت 801 پرسشنامه از مجموع 18 شرکت تابعه پتروشیمی به کار رفته و متغیرهای فرهنگ سازمانی، سبک های یادگیری و گرایش های غالب یادگیری مورد بررسی قرار گرفته است. برای مداقه در وضع موجود و سطح مطلوب انتظارات در شرکت، از رویکرد کیفی و نظریه مبنایی استفاده شده و در نهایت نتایج دو بخش کمی و کیفی پژوهش در هم آمیخته و تلفیق شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که فرهنگ سازمانی شرکت پتروشیمی در وضع موجود از میان چهار سنخ بیشتر به جانب سلسله مراتب و سپس تا اندازه ای بازار چولگی دارد و مؤلفه های فرهنگ خانواده و بویژه ادهوک در آن ضعیف است. همچنین، از چهار سبک یادگیری، در وضع موجود شرکت غلبه با قطب های همگرا و واگراست وسبک های جذب کننده و تطابق دهنده از فراوانی کمتری برخوردار است. از حیث برنامه های آموزشی موجود نیز به طور کلی گرایش غالب به پیگیری و کسب شخصی دانش، به جای حضور در برنامه های آموزشی رسمی شرکت مشاهده می شود. همچنین یافته های کیفی و نتایج مصاحبه های عمیق تغییرات در سه حوزه؛ الزامات، فرایندهای کلیدی، عملیات یادگیری را برای استقرار یادگیری سازمانی را نمایان ساخته است.
بررسی نقش سرمایه اجتماعی و کنترل رفتاری به عنوان عوامل تأثیرگذار بر وضعیت تسهیم دانش ضمنی میان کارکنان: بانک ملی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین اولویت های اعلام شده به وسیله پژوهشگران مدیریت دانش، ایجاد انگیزه در افراد برای تسهیم دانش آنان است. اگرچه بعضی ها معتقدند که دانش قدرت است ولی به نظر می رسد که دانش به خودی خود قدرت ندارد بلکه چیزی که به افراد قدرت می دهد، آن قسمتی از دانش آنان است که با دیگران تسهیم می کند.
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی و کنترل رفتاری به عنوان عوامل تأثیرگذار بر وضعیت تسهیم دانش ضمنی میان کارکنان به آزمون 6 فرضیه در میان کارکنان و مدیران بانک ملی شهر کرمانشاه پرداخته است. جامعه آماری شامل540 نفر بود که با استفاده از فرمول جامعه محدود 312 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و اطلاعات مورد نظر با استفاده از پرسشنامه بسته جمع آوری شد. در این راستا بر اساس ادبیات پژوهش، مدلی برای نشان دادن تأثیر سرمایه اجتماعی و کنترل رفتاری بر رفتار تسهیم دانش ضمنی طراحی و با استفاده از نرم افزار لیزرل مدل مذکور مورد آزمون قرار گرفت.
در نهایت نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری و تحلیل رگرسیون نشان داد که سرمایه اجتماعی در قالب دو متغیر اعتماد مبتنی بر تمایل و ارزش های مشترک و کنترل داخلی بر قصد تسهیم دانش ضمنی تأثیر مثبت دارد. همچنین قصد تسهیم دانش ضمنی بر رفتار تسهیم دانش ضمنی زمانی که کنترل خارجی بیشتر است، نسبت به زمانی که کنترل خارجی کمتر می باشد، بیشتر است. در مدل بررسی شده مقدار شاخص های برازش (99/0 =GFI و 96/0 = AGFI) نشان دهندة مناسب بودن مدل است.
تأثیر توانمندسازهای مدیریت دانش روی توانمندی کارکنان شرکت های کوچک و متوسط: با نقش میانجی فرآیند مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توانمندسازی به عنوان یکی از ابزارهای سودمند ارتقای کیفی کارکنان و افزایش اثربخشی سازمانی تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر توانمندسازهای مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان به واسطه متغیر فرآیند مدیریت دانش از دیدگاه مدیران شرکت های کوچک و متوسط شرق استان مازندران می باشد. جامعه آماری پژوهش، شرکت های کوچک و متوسط شرق استان مازندران که دارای سابقه بیش از 42 ماه فعالیت و شامل 307 شرکت می باشند. در نهایت نتایج روش آماری معادلات ساختاری نشان داد که در شرکت های کوچک و متوسط شرق استان مازندران میزان تأثیر مستقیم توانمندسازهای مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان و تأثیر غیرمستقیم آن به واسطه فرآیند مدیریت دانش معنادار می باشد؛ همچنین فرآیند مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان و توانمندسازهای مدیریت دانش بر فرآیند مدیریت دانش تأثیر مستقیم و معنادار دارند.
نتایج این پژوهش نقش فرآیند مدیریت دانش در اثرگذاری توانمندسازهای مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان شرکت های کوچک و متوسط را نمایان می سازد.
تاثیر رفتار شهروندی سازمان بر موفقیت نظام های اطلاعاتی برنامه ریزی منابع سازمان (ERP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر رفتار شهروندی سازمان بر موفقیت نظام برنامه ریزی منابع سازمان می باشد. برنامه ریزی منابع سازمان به مثابه یک نظام نرم افزاری در حوزه کسب وکار است که از طریق ارائه یک راه حل یکپارچه و جامع، سازمان را قادر به استفاده موثر و کارآمد از منابع خود شامل مواد، نیروی انسانی، سرمایه و اطلاعات می سازد. پژوهش ها نشان داده است بسیاری از این نظام ها در مراحل پیاده سازی و گسترش در عمل با شکست مواجه می شوند که دلایل عمده آن ها مشکلات رفتاری کاربران تشخیص داده شده است. در این میان، رفتار شهروندی سازمان به عنوان یکی از مفاهیم جدید مدیریت رفتارسازمانی که بر رفتارهای فرانقشی کارکنان و مدیران تاکید می ورزند، در عملکرد فرایندهای سازمانی نقشی تعیین کننده ایفا می کند. در پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر رفتار شهروندی از نظر ابعاد سه گانه رفتارهای کمکی ، فضیلت مدنی و روحیه جوانمردی بر موفقیت نظام ERP از روش پیمایشی استفاده شد. به همین منظور پرسشنامه ای تنظیم و در میان کاربران این نظام ها در چندین شرکت که این نظام در آن ها پیاده سازی شده بود توزیع گردید. از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شد و 244 پاسخنامه جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که بین این ابعاد و موفقیت نظام ERP رابطه مثبتی وجود دارد، اما تاثیر غیرمستقیم رفتارهای کمکی بعنوان یکی از ابعاد این رفتار از طریق دلواپسی نسبت به استفاده از رایانه بر موفقیت ERP مورد پذیرش قرارنگرفت.
صندوق های پژوهش و فناوری غیر دولتی؛ گامی برای توسعه فعالیت شرکتهای دانش بنیان
حوزههای تخصصی:
پروانه های اختراعات و اهمیت آنهااز نظر اطلاعات علمی و فنی
حوزههای تخصصی:
پروانة اختراع را می توان بعنوان امتیازی انحصاری که دولت برای مدت معین در قبال افشای یک اختراع مفید اعطا می کند، تعریف کرد. پروانه به شخصی داده می شود که ثابت کند کالا، دستگاه، ترکیب و یا روند جدید و مفیدی ارائه داده یا اصلاح جدید و مفیدی بعمل آورده است. این امتیاز بطورکلی فقط در محدوده کشور اعطا کننده اعتبار دارد و شخص مخترع چنانچه مایل به داشتن چنین امتیازی در کشورهای دیگر باشد باید از هر یک از کشورها پروانه درخواست کند. مدت اعتبار پروانه در کشورهای مختلف تفاوت می کند و معمولاً بین 15 تا 20 سال است.
بررسی رابطه میان مدیریت دانش، کارآفرینی و عملکرد در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر خلق دانش و مدیریت دانش عواملی برجسته برای رقابتپذیری سازمانها و عملکرد و
موفقیت سازمانی شدهاند. سازمانهای موفق آنهایی هستند که بهطور مدوام دانش جدید خلق کنند، به
صورت گستردهای آ ن ر ا د ر سراس ر سازما ن اشاع ه دهن د و ب ا سرعت زیاد این دانش را در فناوریها،
محصولات و خدمات جدید به کار گیرند. هدف از این پژوهش بررسی رابطه میان مدیریت دانش،
کارآفرینی سازمانی و عملکرد سازمانی بود. نمونه آماری این پژوهش کارکنان سازمان میراث فرهنگی،
صنایع دستی و گردشگری ایران بودند. ابزار این پژوهش چهار پرسشنامه توانمندسازهای مدیریت دانش،
فرآیند مدیریت دانش، کارآفرینی سازمانی و عملکرد سازمانی بودند. برای آزمون فرضیههای پژوهش از
مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که توانمندسازهای مدیریت دانش بر
فرآیند مدیریت دانش تاثیرگذار هستند و فرآیند مدیریت دانش نیز بر عملکرد سازمانی و کارآفرینی
سازمانی تاثیرگذار است.