مفهوم «فرهنگ جهانی » یکی از مهم ترین و چالش برانگیز ترین مفاهیم جهانی شدن به شمار می آید که به رغم آن که سلسله مباحث و نظرات مختلف در این زمینه ، ماهیت و ابعاد آن به درستی شناخته نشده است. این مقاله پس از نگاهی مختصر به پدیده ی جهانی شدن و بیان برخی ویژگی های آن ، سعی دارد تا با دسته بندی اجتماعی دیدگاه های مختلف در زمینه ی مفهوم فرهنگ جهانی ، برخی سایه های ابهام و معطل را از اطراف این مفهوم بزداید . به طور کلی، می توان نگرش های موجود از سوی نحله ها و نظریه پردازان فرهنگ جهانی را در سه رویکرد لیبرالسیتی نومارکسیتی و پست مدرنیستی خلاصه کرد.
جهانی شدن از مناقشهبرانگیزترین مباحث روابط بینالملل در 15 سال گذشته بوده است. ضمن اینکه چند سالی است صحبت از بازگشت مفهوم امپراطوری در ادبیات روابط بینالملل به گوش می رسد. در این مقاله، دو مفهوم مزبور، بستر زمانی، جایگاه نظری، پیامدهای متصور برای هر کدام و ارتباط این رابطه دو مفهوم به اختصار بررسی می شود. فرض بر آن است که جهانیشدن و امپراطوریسازی به عنوان دو مفهوم نظری روابط بین الملل نقاط اشتراک و افتراقی دارند. جهانی شدن از مناقشهبرانگیزترین مباحث روابط بینالملل در 15 سال گذشته بوده است. ضمن اینکه چند سالی است صحبت از بازگشت مفهوم امپراطوری در ادبیات روابط بینالملل به گوش می رسد. در این مقاله، دو مفهوم مزبور، بستر زمانی، جایگاه نظری، پیامدهای متصور برای هر کدام و ارتباط این رابطه دو مفهوم به اختصار بررسی می شود.