عدالت اجتماعى به عنوان موضوعى که در طول تاریخ، همواره دغدغه فکرى و عملى اندیشمدان حوزه سیاسى اجتماعى و مکاتب مدعى اداره بشر بوده است. در مکتب امام خمینى(ره) که رهبرى بى نظیرترین انقلاب مردمى و اسلامى را بعد از تاریخ صدر اسلام، بر عهده داشته، از چه مکانت و جایگاهى برخوردار بود؟ این مقاله با روش اسنادى و تحلیلى و در دو بخش سیره نظرى و سیره عملى درصدد پاسخگویى به این سئوال و ترسیم جوانب مختلف عدالت اجتماعى در مکتب سیاسى معظم له مى باشد.
در این میز گرد ابتدا آقای ملکیان مشکلات و موانع نظری سنجههای دینداری را در چهار دسته برمیشمرند. به نظر ایشان در چهار مبحث تعریف دین، انواع و اقسام دین، انواع و اقسام دینداری و نیز ملاک دینداری و معیار تشخیص آن مشکل وجود دارد و به همین دلیل باید تعریف خود را از دین و دینداری ارائه کرد. اما آقای شجاعی زند معتقد است که میتوان از مشکلات دسته اول و دوم صرفنظر کرد و به مسئله سوم و چهارم پرداخت، به نظر ایشان میتوان از طریق هستیشناسی و انسانشناسی ادیان به مؤلفههای دینداری دست یافت، هرچند دریافت برخی مؤلفهها به دلیل درونی بودن بسیار دشوار است.
نوشتار نویسنده را در چند بند میتوان به صورت ذیل بیان نمود: 1. مشروعیت حکومت از نظر شیعه بر پایه مشروعیت الاهی و رضایت مردمی است؛ 2. بنابراین زمانی که مردم حق انتخاب حاکم را داشته باشند، به طریق اولی حق انتخاب نوع حکومت را نیز خواهند داشت؛ 3. از آنجا که انسان موجودی مختار و عاقل است، باید نسبت به حکومت ولایت فقیه در زمان غیبت آگاهی کافی داشته باشد و 4. مردم چه در زمان وجود ائمه اطهار علیهمالسلام و چه در زمان غیبت، هیچگاه با حکومت اسلامی آشنا نشدهاند. در زمان حضور معصوم به علت وجود موانع بسیار و در زمان غیبت نیز عوامل ذیل موجب گردید فقها هیچگونه اقدامی برای آگاه کردن مردم و برپایی حکومت اسلامی نکنند: 1. وجود حاکمان ظالم؛ 2. مشروط دانستن کوشش برای برپایی حکومت اسلامی به ایمنی از ضرر از سوی اکثر فقها و 3. ترس فقها از ضرر و غبن. این عوامل موجب شد آنان حتی با وجود آماده بودن شرایط در برخی از دوران تاریخ تشیع، هیچگاه برای برپایی حکومت اقدامی نکنند.
آسیب شناسى، شناخت مجموعه آفات و آسیب هاى جامع حال و آینده حکومت است که ضرورت امنیّتى، عقلى و قرآنى دارد. حکومت دینى یعنى حاکمیّت مستقیم معصوم یا جانشینان وى. حکومت هاى گذشته شیعى همانند حکومت ادریسیان در مغرب اقصى، علویان در طبرستان، حکومت فاطمیان در مصر، آل حمدان در عراق و آل بویه در ایران و بین النّهرین، نمونه اى از حکومت مسانخ الهى بوده است که تسلیم آسیبهاى درون تشکیلاتى و برون مرزى شده و زوال پذیرفتند. مقاله حاضر ضمن توجه به علل زوال آنها، به آسیب شناسى حکومت دینى و نظام حاکم پرداخته است.
مقاله حاضر ابتدا به زمینه های پیدایش اخوان المسلمین در مصر می پردازد و سپس گسترش این جنبش اسلامی را مورد بررسی و مطالعه قرار می دهد. این مقاله که به نوعی رویکردی جامعه شناسانه از موضوع دارد به بررسی بحران هایی که جوامع اسلامی داشته و دارند پرداخته و پیدایش گسترش اخوان المسلمین را پاسخ و واکنشی در مقابل آن بحران ها می داند. در این میان نقش لازهر در جامعه مصر در سده اخیر همواره در تایید و در راستای سیاستهای دولتهای مختلف مصر بوده است...