فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳٬۳۰۲ مورد.
ملاک و معیار مشروعیت از دیدگاه اسلام
حوزههای تخصصی:
مشروعیت همواره از چالش برانگیزترین مباحث فلسفه ی سیاسی بوده و به همین خاطر توجه بسیاری از فلاسفه و علمای سیاست را به خود جلب کرده است. زیرا با فرض عدم مشروعیت، فلسفه وجودی حکومت زیر سؤال خواهد رفت. سؤال اصلی در زمینه ی مشروعیت این است که حکومت کنندگان حق فرمانروایی خود را از کدام منبع دریافت می کنند و مردم بر چه اساسی از آنان فرمان می برند؟ در این مقاله ضمن بحث در مورد مشروعیت از دیدگاه های مختلف، در پی پاسخ به این سؤال هستیم که از دیدگاه اسلام، آیا خداوند به حکومت مشروعیت می بخشد؛ حق حاکمیت از آن مردم است یا فرض دیگری درکار است؟ و در پاسخ به سؤال فوق، فرضیه ی مقاله این است که حق حاکمیت و مشروعیت در اسلام به گونه ای است که حق هر دو یعنی خدا و مردم به طور شایسته ادا می شود. به عبارت دیگر، در اسلام حکومت مشروعیت خود را از دو منبع دریافت می کند: یک خداوند و دیگری مردم. توضیح اینکه با استفاده از مفاهیم «حق الله» و «حق الناس» و با تفکیک میان ملاک و معیار مشروعیت، به این نتیجه می رسیم که از دیدگاه اسلام، ملاک مشروعیت الهی است؛ اما معیار و میزان آن مردم هستند و بر این اساس، حکومت علاوه بر رعایت حقوق الهی یا حق الله در مقابل مردم (حق الناس) نیز پاسخگو می باشد.
رویکرد اسلامی به روابط بین الملل در مقایسه با رویکردهای رئالیستی و لیبرالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام به عنوان یک دین جهان شمول رویکرد خاصی نسبت به ماهیت روابط بین الملل دارد که متفاوت از دو جریان اصلی نظریه پردازی در روابط بین الملل یعنی رئالیسم و لیبرالیسم می باشد.مکاتب موجود در روابط بین الملل دارای مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی متفاوتی از هم می باشند، که این مبانی رویکرد آن ها را نسبت به نظام بین الملل قوام می بخشد و در نتیجه دیدگاه آن ها نسبت به ماهیت روابط بین الملل متفاوت از هم می باشد. این پژوهش به دنبال بررسی تطبیقی مبانی هستی شناسی رویکرد اسلامی به روابط بین الملل با دو رویکرد رئالیسم و لیبرالیسم بوده و به این دو سوال پاسخ می دهد: مبانی هستی شناسی رویکرد اسلامی روابط بین الملل چیست؟، وجه تمایز نظریه اسلامی روابط بین الملل با دو رویکرد لیبرالیسم و رئالیسم در چیست؟. درپاسخ به پرسش های فوق دو فرضیه به موازات هم، مطرح شده است که به شرح ذیل می باشد:اول. مبانی هستی شناسی نظریه اسلامی روابط بین الملل، از بعد انسان شناسانه نه مثل رئالیسم بدبینانه و نه مثل لیبرالیسم خوش بینانه است، بلکه ماهیت انسان ترکیبی از فطرت و غریزه، سیاست شناسی شرع محور، نظریه دولت خدامحور، می باشد و لذا اصل حاکم بر روابط بین الملل اصالت صلح است.دوم. مهمترین وجه تمایز رویکرد اسلامی به روابط بین الملل با دو جریان اصلی رئالیسم و لیبرالیسم در مبانی هستی شناسی این نظریه می باشد که با توجه به این مبانی توانسته تفسیری از ماهیت روابط بین المل ارئه دهد که نسبت به تفسیر دو رویکرد دیگر با واقعیت نظام بین الملل تطابق بیشتری دارد. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی و ابزار گردآوری از نوع اسنادی می باشد.
اهداف حکومت اسلامی از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامهای سیاسی مختلف افزون بر تامین امنیت و برقراری نظم، اهداف متفاوتی را برای حکومت بیان میکنند. بعضی عدالت اقتصادی، برخی توسعه سیاسی و بعضی توسعهی اقتصادی و دولت حداقلی را پیشنهاد میدهند. مشخصه مهم این نظام ها محدود کردن وظیفه حاکمیت در تامین نیازهای اولیه انسان نظیر مسکن، غذا، بهداشت و تامین حقوق مادی شهروندان است؛ اما رسیدگی به امور اخلاقی، معنوی و دینی را خارج از اهداف حکومت ذکر کردهاند؛ این نوشتار در مورد مهمترین اهداف میانی حکومت اسلامی یعنی عدالت اجتماعی، آزادی اجتماعی، توسعه اقتصادی و تربیت اخلاقی، فرهنگی و معنوی از منظر نهجالبلاغه میپردازد که در صورت تحقق این اهداف، جامعه در جهت رسیدن به هدف اصلی که قرب الهی و تکامل انسانی است حرکت خواهد کرد. به طور خلاصه افزون بر اهداف دنیوی و برقراری عدالت و توسعه در حوزه های مختلف، غایات اُخروی و سعادت ابدی و تامین نیازهای معنوی بسان نیازهای مادی در حوزه آرمانهای حکومت اسلامی قرار دارد.
امنیت و پیشاارزش های آن در اندیشه سیاسی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام، هدف نهایی خود را تخلق به اخلاق الهی، تعالی معنوی و سعادت ابدی انسان ها، به واسطه آگاهی و آزادی در زندگی دنیوی تعریف میکند. وجود انسانی از دیدگاه اسلام، از دو وجه متعالی و دنیوی برخوردار است و سعادت، با ترجیح آزادانه وجه متعالی در مقابل وجه دنیوی به دست میآید. بدین ترتیب، اسلام نسبت به انسان و اجتماع، نگرشی ارزش داورانه دارد. دو ارزش محوری یا پیش ارزش اسلامی در این خصوص، عبارتند از سعادت ابدی انسان، به واسطه تربیت و ترجیح وجه متعالی وجود و آگاهی و آزادی در انتخاب میان خیر و شر، به مثابه شرط امکان سعادت.
این دو ارزش یا پیش ارزش، پایه های چارچوب فرانظری عام برای اندیشه سیاسی اسلامی و موضوعات اصلی آن، همچون مقوله امنیت را فراهم میکنند.
راهبردهای نظارت همگانی در مدیریت سیاسی جامعه دین بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از صدر اسلام تاکنون، برخی اندیشمندان بر این بوده اند که امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه ای فردی است و مانند بسیاری تکالیف و احکام الهی، بر فرد مسلمان واجدالشرایط واجب است. در این دیدگاه، شرایط و مقتضیات زمان و مکان، کمتر مؤثّر است و حکومت دینی و اسلامی وظیفه خاصی ندارد. دیدگاه دیگر، امر به معروف و نهی از منکر را افزون بر وظیفه فردی، موضوعی اجتماعی و حکومتی می داند. بر مبنای نگرش دوم، توسعه فرهنگ شریعت مدار و ایجاد زمینه ها و بسترهای گسترش آن، فراهم آوردن سازو کار مناسب و بسیاری دیگر از مؤلفه های مدیریت سیاسی خرد و کلان، در نظام دین بنیان مطرح می گردد. یکی از خرده نظام های مهم که باید در طراحی هر سیستم، مد نظر قرار گیرد، نظام، پایش و نظارت بوده، اساسا شکل گیری، ثبات، تداوم و پویایی هر نظامی، به آن وابسته است. این مقاله، در صدد است که به موجب حدیث شریف، امر به معروف و نهی از منکر را یک نظام نظارت همگانی در مدیریت جامعه دین بنیان معرفی نماید که رسالت اجرای شرایع الهی و ایجاد جامعه و حکومت اسلامی و تضمین تحقق اهداف آن را بر عهده دارد. با چنین پیش فرضی، نمونه ای را از مجموعه آرای فقهی و نظریه های اندیشمندان اسلامی می پیماییم، و در پایان، با رویکردی استراتژیک از «است» های توصیفی حاصل شده از آن، «باید» های تجویزی و سپس راهبردهای نظارت همگانی را در نظام اسلامی به دست می آوریم.
تاریخ نگاری، ایدئولوژی پردازی و ضرورت تولید اندیشه بومی: آینده اندیشه سیاسی غرب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غالب آثاری که در حوزه اندیشه سیاسی غرب در ایران نگاشته شده اند، در میانه دو رویکرد تاریخ نگارانه و ایدئولوژ ی پردازانه قرار می گیرند. منظور از رویکرد تاریخ نگارانه، رویکردی است که با محور قرار دادن و شرح و بسط مقومات تاریخی شکل گیری یک اندیشه و حواشی وقایع نگارانه آن، از پرداختن به بعد ماهوی بحث یعنی تحلیل، نقد و ارزیابی اندیشه سیاسی غرب باز می ماند. در این راستا، تاریخ نگار اندیشه سیاسی راوی سخنان و نقل قول هایی است که با محور قرار دادن بیوگرافی اندیشمندان، تقویم روزشمار حوادث زندگی وی و تمرکز بر گردآوری داده ها، کم تر از منطق تحلیلی و نقادانه در نوشتار خود بهره می گیرد.
سنخ دوم نوشتارهای موجود در حوزه اندیشه سیاسی غرب، واجد خصائلی است که بیش تر آنها را در زمره آثار ایدئولوژی پردازانه قرار می دهد. این دسته از آثار با محور قرار دادن اندیشه ای خاص به ارائه رویکردی بسیط، جهت دار و تجهیزی از آن می پردازند. نویسندگان این قسم آثار در حوزه اندیشه سیاسی، بدون توجه به ضرورت های تبیینی و تحلیلی بحث در صدد القای ایدئولوژی خاصی بر می آیند. در این مقاله ضمن بررسی مبانی، مولفه ها و پیامدهای این دو دیدگاه در آثار موجود پیرامون اندیشه سیاسی غرب در ایران، تلاش می شود ضرورت پرداختن به اندیشه سیاسی از چشم انداز جامعه شناسی اندیشه مورد توجه قرار گیرد. جامعه شناسی اندیشه با نگاهی عمیق و همه جانبه در صدد فهم دقیق ابعاد تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک اندیشه سیاسی و مهم تر از همه نگرش بازتابی از آن برمی آید. از آن جایی که در نگرش بازتابی به فهم و نقادی برآمده از اقتضائات زمینه ای، ماهیت سوبژکتیو شناخت، و برساخته های فرهنگی- هویتی جایگاه والایی داده می شود، می تواند بیش از هر الگوی دیگری ما را در رهایی از چرخه تقلید و تکرار، و تولید اندیشه بومی یاری دهد.
کاربردهای امنیتی انسان شناسی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علوم انسانی اسلامی و بومی در گرو بهره برداری از فلسفه اسلامی به جای فلسفه های غربی است. حکمت متعالیه، از ظرفیت خوبی برای ورود به عرصه علوم انسانی برخوردار میباشد. علوم و مطالعات امنیتی، در سال های اخیر، در کشور ما از رونق خوبی برخوردار شده، اما تلاش درخور توجهی برای طرح مباحث امنیتی، با تکیه بر مبانی فلسفه اسلامی، به ویژه حکمت متعالیه، صورت نگرفته است. هدف مکتوب حاضر، ارائه کاربردها و وجوه امنیتی انسان شناسی چهار تن از حکمای حکمت متعالیه؛ یعنی صدرالمتالهین، علامه طباطبایی، امام خمینی و استاد مطهری است. مدعای مقاله این است که بر اساس مبانی حکمت متعالیه و به ویژه، مبانی انسان شناختی که در این مقاله محور بحث و بررسی ماست، به جای علم امنیت، باید از «علوم امنیتی» سخن بگوییم. بر این اساس، از سه الگوی متعالی، متعارف و متدانی در حوزه مباحث امنیتی یاد شده است.
نقش و کارکرد سیاسی طبقه رزمیاران در دوران اساطیری و حماسی نامه باستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
چنانکه از موضوع پژوهش نیز به نیکی پیداست، تحقیق پیش رو در جستار کارکردهای طبقه رزمیاران یا پهلوانان در دوران اساطیری و حماسی نامه باستان، شاهنامه فردوسی، است. از این رو در این مقاله از زاویه کارکردگرایانه به نقش طبقه پهلوانان در نامه باستان پرداخته شده و نقش های سیاسی این طبقه جامعه آریایی، یعنی رزمیاران؛ در انواع کمک به سازمان یابی جامعه، امنیت زایی، یارمندی به شهریار با فرمانروایی بربخشهایی از کشور، تربیت شاهزادگان برای بر تخت نشستن، تاجبخشی، نبرد با اهریمنی و پستی، روشن نمودن مرزهای اخلاقی، پاسداری از تخت و تاج، جلوگیری از بیدادگری شهریار و بازگرداندن وی به راه دادو آزادگی در برابر شاه مورد بررسی قرار گرفته است. بدیهی است که پژوهش هم نیاز به تعریفی از اسطوره و حماسه وسیاست شهریاری دارد و هم می بایست الگویی را مدنظر قرار دهد که در بخش نظری نیز به همه ایمن موارد پرداخته شده است. پس از آن در بخش تاریخچه به بررسی دلایل فردوسی برای سرودن «نامه ورجاوند باستان» اشاره شده و پس از بررسی زبر گفته، از سراسر گفتارها نتیجه گیری خواهد گردید.
مقایسه مردم سالاری دینی و لیبرال دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به لحاظ تاریخی برای مردم سالاری دو تاریخ مجزا می توان در نظر گرفت؛ یکی مردم سالاری که با تجلی در مدینه النبی به منصه ظهور رسید و در سیر تحولات جهان اسلام ادامه یافته و با پیروزی انقلاب اسلامی، ظهوری دیگر یافته است که از آن به نام «مردم سالاری دینی» یاد می شود و دیگری مردم سالاری شکل گرفته در جامعه غربی که اصطلاحاً می توان آن را «مردم سالاری سکولار» نامید؛ اگر چه این نام در ادبیات غربی متعارف نیست و از آن به مفهوم «مردم سالاری» یاد می شود. در این مقاله اشاره خواهد شد که مردم سالاری دینی ضرورتاً از مفهوم دمکراسی غربی به عاریت گرفته نشده است، زیرا مردم سالاری دینی و دموکراسی غربی تفاوت های بنیادین با هم دارند که مشهورترین آنها این است که دموکراسی دارای خاستگاهی اومانیستی است، ولی مردم سالاری دینی فقط در قالب و بستر جهان بینی الهی قابل طرح است. این تفاوت های اساسی در این مقاله بررسی و ارزیابی خواهد شد.
مفهوم امنیت ایمانی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد است مفهوم قرآنی امنیت را در مطالعات امنیتی مطرح کند. این نوع امنیت، امنیت ایمانی یا امنیت مبتنی بر ایمان به خداوند است و از قرآن کریم که کلام الهی است، استخراج شده است. مطابق فرضیه مقاله، مرجع و معیار این امنیت، ایمان میباشد، زیرا ایمان از کانونیترین مفاهیم قرآنی است که به نوعی تمام حیات این دنیایی و آن دنیایی بر آن استوار است. در عین حال، قرآن نوعی فلسفه وجودی امنیت را مطرح میکند که با فلسفه خلقت و هبوط انسان در ارتباط است و نوع خاصی از انسان شناسی را پدید میآورد که بدون آن، مطالعه ابعاد و وجوه امنیت یا یافتن قواعد امنیتی ممکن نیست. همچنین، مقاله بر اساس ابعاد و قواعد امنیتی مطروحه در قرآن، امکان مقایسه این نوع امنیت را با مطالعات امنیتی موجود، به ویژه امنیت ملی، فراهم میسازد. مق
ساختار فهم اندیشه سیاسی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونه می توانیم فهم بهتری از محتوای اندیشه سیاسی اسلام یا مسلمین در گذشته یا حال داشته باشیم و به توضیح بهتری از این اندیشه های سیاسی دست یابیم؟ نظریه سازی می تواند با سوالی درباره مطلب و چیزهایی که می خواهیم بهتر بفهمیم آغاز شود. این مقاله به بهره گیری از آموزه های بین الاذهانی متفکران مسلمان، از روش قیاسی و سپس با رجوع به اجزای پراکنده و متنوع این اندیشه ها در جریان ها، متفکران و آثار مرتبط این حوزه از روش استقرایی کوشیده است تا به فهمی دستگاهمند از اندیشه های سیاسی اسلام دست یابد. سپس ارکان سه گانه دین اسلام یعنی اعتقادات و اخلاقیات و احکام به عنوان مسلمات و یقینیات، به مثابه نقطه اطمینان بخش و سکویی مطمئن برای جستاری نظری در اندیشه سیاسی اسلامی قرار گرفته است. از این رو در اندیشه سیاسی اسلامی نیز اعتقاد سیاسی، اخلاق سیاسی و فقه سیاسی از ارکان تلقی شده است. ضمن شرح مختصر این سه، تعاملات شش گانه آن ها شناسایی و تاثیرگذاری های هر یک از آن ها بر دیگری در متن واقعیات فرد، جامعه و دولت تئوریزه شده است. در درون هر یک از این تعاملات شش گانه فروعات دیگری نیز شناسایی و سازماندهی نظری شده است. کثرت موضوعات هر یک از سبدهای سه گانه و تعاملات شش گانه، در درون سه قالب اسلام حق، اسلام محقق در نظر دانشمندان و اسلام محقق در عمل مسلمانان و اسلام محقق در عملکرد دولتمردان موجب شده است تا جستار نظری حاضر در مقام توضیح اندیشه و در مقام تولید اندیشه انعطاف داشته باشد. وجه انتقادی و رهایی بخشی آن در قدرت فاصله افکنی بین وضعیت موجود مسلمانان و وضعیت مطلوب اسلام است. به این ترتیب شناسایی قله های مطلوب و آرمانی در اسلام حق و نفس الامری دین به نوعی ساختن «مفاهیم خالص» می ماند که به مادر مطالعات پژوهشی مدد می رساند و فراتر از آن در کار سیاستگزاری اجرایی و طراحی نظام سیاسی مطلوب یاری می دهد، به نحوی که پژوهشگر یا سیاستگزار بداند در هر سبد معرفتی و تعاملات شش گانه بدنبال چیست؟ و چه تاثیرگذاری ها و تاثیرپذیری هایی را می توان انتظار داشت؟