فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
مقایسه ساختار بازگشت زمانی در رمان «دودنیا» نوشته گلی ترقی و رمان «ذاکرة الجسد» نوشته احلام مستغانمی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر هدف خود را بر آن گذاشته است تا با تکیه بر دیدگاه ژرار ژنت، نظریه پرداز فرانسوی، در تقسیم بندی زمان روایت، ساختار حرکت زمانی رمان «دو دنیا» نوشته گلی ترقی و رمان «ذاکرة الجسد» نوشته احلام مستغانمی را بر پایه محاسبات آماری و به روش وصفی – تحلیلی، بررسی و سپس داده های حاصل را در کنار یکدیگر مقایسه کرده است. تقسیم بندی عرضه شده از سوی ژنت، بدون در نظر داشتن عواطف، حاصل رفت و برگشت های زمانیِ درونی، بیرونی و مشترک است اما دسته بندی دیگری وجود دارد که برگشت های زمانی را صرفا بر اساس مبانی عاطفی و تحت عنوان بازگشت زمانیِ غم انگیز، مسرت بخش و خنثی مطرح می کند. نتیجه به دست آمده از اطلاعات آماری انجام شده بر مبنای دو نوع تقسیم بندی، بازگوی آن است که بازگشت زمانی در رمان «ذاکرة الجسد» به دلیل حضور قدرت مند بعد عاطفی و تحلیلیِ قهرمان، نسبت به بازگشت زمانی در رمان «دو دنیا»، پیچیدگیِ بیشتری دارد.
جهان مدرن شاعرانه نزد شارل بودلر و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شارل بودلر و نیما یوشیج دو تن از نام آورترین شاعران مدرن بودند که با آفرینش آثار خود تأثیر بسزایی در سیر تکوین شعر نو دوران خویش به جا گذاشتند. مقاله ی حاضر بر این فرض بنا شده است که میان افکار و آثار مدرنیته ی این دو شاعر می توان ارتباط قاعده مندی را مشاهده نمود. محور اصلی مباحث این تحقیق، بررسی ابعاد مشترک میان اندیشه های شارل بودلر و نیما یوشیج است که همواره با نوآوری های خود، تأثیر چشمگیری در ایجاد شناختی دقیق نسبت به تجدد و عصر مدرن داشتند. لذا، علی رغم تفاوت در نگرش این دو شاعر نسبت به سایر هم عصرانشان، با ظهور نو گرایی به عنوان پدیده ای نو، در مرحله ی معینی از تکامل فکری بشر، زمانی که انسان ها نیاز مبرمی به شناخت ماهیت تکامل اجتماعی پیدا کردند، توانستند با کنار نهادن برخی قواعد و الزامات شعر سنتی و مشاهده ی چهره ی حقیقی دنیای پیرامونشان، با این نظام آفرینش ادبی نوین همراه شوند و از این طریق، تصاویری از تحولات جامعه ی مدرن خویش را در قالب شعر به مردم عرضه دارند. در این پژوهش بر آن بوده ایم تا اهمیت جایگاه مدرنیته را در تحول شعر سنتی مطالعه کنیم.
شگردهای سبکی در شعر متعهّد عربی و فارسی (مطالعه موردپژوهانه: شعر سیّد حسن حسینی و جواد جمیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک را می توان شیوة بیان و ویژگی های زبانی هر متن دانست که موجب تمایز آن و صاحبش از دیگر متون و افراد می شود. با وجود اختلافات سبکی، گاه این ویژگی های زبانی فراتر از فرد و در تناسب با معنا، ساختار و مشخّصات زبانی واحدی را در آثار ادبی ایجاد می کند که چه بسا بتوان آن را در آثار یک ژانر ادبی از چند زبان نیز ملاحظه کرد؛ بنابراین فرضیه، پژوهش حاضر می کوشد تا بر مبنای روش توصیفی - تحلیلی و با مطالعة دو اثر گنجشک و جبرئیلحسینی و الحسین لغة ثانیةجواد جمیل شاعر عراقی که دو شاهکار ادبی بدیع، کم نظیر و حتّی بی نظیر در حوزة ادبیّات متعهّد عربی و فارسی به شمار می آید، به مقایسة برخی شگرد ها و گونه های سبکی به کار رفته در آن ها از جمله تکرار، ایهام، پارادوکس و... بپردازد. پژوهش حاضر و بررسی عناصر سبکی و زبانی دو متن، نشان از قدرت و توانمندی بالای شعر فارسی و هنر حسینی در استفاده از شگرد های مورد بررسی دارد. شاعر توانسته است در کاربرد این شگرد ها بر شعر عربی سبقت گیرد و از زبانی متمایزتر برخوردار شود. نکتة قابل توجّه در کاربرد این شگرد ها، تناسب آن ها با محتوا و مضمون اشعار است که به وحدت ساختاری آن ها کمک کرده است.
عامل ترجمه در ادبیات تطبیقی فارسی (رافد الترجمة فی الأدب الفارسی المقارن)
حوزههای تخصصی:
الترجمة هی الخطوة الأولی لانتشار أدب أجنبی فی بلد ما، ولذلک تشغل دراستها مساحة واسعة من اهتمامات الأدب المقارن، والنتائج التی ننتهی إلیها من جراء الترجمة مفیدة جدا فی أی عصر وأی مکان.
ومن الصعب جدا - إن لم یکن مستحیلا- الإلمام بکثیر من اللغات العالمیة؛ فلهذا یضطر الباحثون المقارنون إلی اعتماد الترجمات.
والمتابع لحرکة الترجمة الأدبیة فی إیران یلحظ بوضوح أن رافد الترجمة قد أتی دوره متأخرا ومتواضعا جدا فی نقل نظریة المقارنة؛ الأمر الذی أدی بالفعل إلی جهل کثیر من الدارسین والجامعیین الإیرانیین لتطورات الأدب العالمی المقارن، وإلی قیام بعضهم بدراسات لاتدخل فی صمیم الأدب العلمی المقارن فی أغلب الأحیان.
وهذا المقال یلقی أضواء علی رافد الترجمة فی الأدب الفارسی المقارن، ویعرض لأهم الکتب والدراسات التطبیقیة المقارنة التی تم نقلها إلی الفارسیة.
نفوذ آثار خارجی در سروده های اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سدة چهاردهم خورشیدی، ادبیات معاصر ایران تحولات شگرفی یافت و همسو با جریان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر دستخوش تغییرات بسیار شد. بررسی نقش ترجمة آثار ادبی غرب، همچون رمان ها و نمایشنامه ها و اشعار، به منزلة یکی از جریان های فرهنگی عصر جدید، می تواند دگرگونی های ادبیات معاصر ایران را به درستی نشان دهد. در این میان، حتی شاعران معاصر ایران که رنگ ملی در سروده های آنان بارزتر است، گاه از آثار و اشعار غربی یا ترجمة آن سود جسته اند. مهدی اخوان ثالث از جملة این شاعران است که گرچه در آغاز به ترجمة منظوم برخی اشعار غربی پرداخت، اما به تدریج از ترجمة صرف فاصله گرفت و در رویارویی با آثار خارجی، به خلاقیت های ادبی قابل ستایشی دست یافت. شعرهای «سه قطره یا داستان دوستی ها»، «گل سرخ و گلچین»، «سگ ها و گرگ ها»، «گرگ و بره»، «آنگاه پس از تندر» و «مایا» نمونه های آشکار تأثیرپذیری اخوان از ترجمة آثار و اشعار غربی است.
تأثیر فرمان امام علی به مالک اشتر در نامه طاهر بن حسین به فرزندش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای ادب عربی دو چشمه جوشان وجود دارد که منبع هر دو به قرآن کریم باز می گردد: یکی ادب النبی است و دیگری ادب الإمام علی در نهج البلاغه. با طلوع اسلام جوشش ادب عربی از قرآن و سنت (ادب نبوی و ادب علوی) آغاز گردید. قرآن کریم ـ که سرچشمه اصلی همه ادب عربی است ـ خود، صحت انتسابش را به خدای متعال اثبات می کند، اما صحت دو ادب دیگر در ارتباط با قرآن معلوم می گردد. البته در مورد ادب النبی این امر ما را کفایت می کند که حضرت فرمود: «أنا أفصح من نطق بالضّاد بیدَ أنّی من قریش» (من فصیح ترینِ عربی زبانان ام، به ویژه که از قریش ام). همچنین ادب الإمام علی به ویژه آنجا که در نامه مالک اشتر تجلی نموده، از تعابیری عالی و عباراتی جمیل و بلیغ جهت پرورش سیاستمداران حاکم بر بلاد اسلامی سرشار است. نویسندگان مهم ادب عربی، در نامه مالک اشتر ملاحظات فراوانی نموده و آن را اساس و نمونه ممتازی در پیوند ادب و سیاست تلقی کرده اند. بسیاری از آنان مقالات و رسائل ادبی خود را بر آن منوال تنظیم نموده اند؛ از آن جمله طاهر بن حسین (از مهم ترین افراد سلسله طاهریان در خراسان) که وقتی از سوی مأمون عباسی والی شهر رقّه شد، نامه ای ادبی ـ سیاسی خطاب به فرزندش نگاشت. در این پژوهش تلاش ما بر آن است این دو نامه (عهدنامه امام علی به مالک اشتر، و عهدنامه طاهر بن حسین به فرزندش) را از جهت مضمون با هم بسنجیم و معلوم سازیم تا چه میزان عهدنامه دوم از اولی تأثیر پذیرفته است.
بررسی تطبیقی روایت اسکندر و سفر به «شهر زنان» در اخبارالطوال دینوری و شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسکندر، شخصیتی تاریخی است که زندگی و کشورگشایی های او در کتاب اخبارالطوال و شاهنامه روایت شده است. این مقاله در صدد است تا با بررسی تطبیقی چهره اسکندر و داستان شهر زنان در هر دو متن - روایت دینوری و فردوسی - را از نظر شیوه های روایت گری مورد بررسی و تطبیق قرار دهد. به این منظور ضمن بررسی چهره اسکندر در متون قبل و بعد از اسلام، به تفاوت ها و تشابه های روایت داستانی و تاریخ روایی بر اساس دیدگاه راویان، توصیف ها، ویژگی های روایت ها، انتقال و گفتگوها، اشاره می شود. تا اینکه میزان توفیق هرکدام از راویان در این بررسی و تطبیق معلوم گردد. یافته های این پژوهش، بیانگر این است که این روایت در دو اثر از ساختار مشابهی پیروی می کند؛ اما گفتگوها و توصیفات در شاهنامه طولانی تر است و بار نمایشی در آن بیشتر خود را نشان می دهد.
بررسی تطبیقی مفاهیم مقاومت و پایداری در اشعار فدوی طوقان و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
ادبیّات تطبیقی در الجزایر؛ از استعمار تا بهار سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایی و شکوفایی ادبیّات تطبیقی در الجزایر با فراز و فرودهای گوناگونی همراه بوده است: با ورود فرانسویان به خاک الجزایر در سال (1830)، این کشور صحنة تاخت و تازهای استعماری آنان قرار گرفت و اوّلین تلاش آنان، تغییر زبان و فرهنگ مردم آن مرز و بوم بود. لذا، غالب پژوهش های تطبیقی نیز تحت تأثیر این شرایط، به زبان فرانسوی نگاشته شدند. سرانجام در سال (1962) الجزایر با انقلاب مردم به بهار سیاسی راه یافت و با «تعریب» زبان در حوزة پژوهش های تطبیقی، اهتمام به بازخوانی تصویر الجزایر در آثار اروپاییان از جمله فرانسویان و آلمانی ها، تخصیص واحدهای دانشگاهی به ادبیّات تطبیقی و مکاتب این شاخة ادبی و برگزاری همایش ها و کنفرانس های بین المللی از جمله گام های تطبیقگران الجزایری در پیشرفت و به روزرسانی ادبیّات تطبیقی در این کشور است. لذا مقالة حاضر، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، در صدد آن است تا سیر تاریخی ادبیّات تطبیقی را در الجزایر با تقسیم تاریخ معاصر آن کشور به دورة استعمار و پسااستعماری بررسی کند.
فارسی در سوئد
همسخنی حافظ و مولانا
بررسی تطبیقی ژرف اندیشی در شعر محمود درویش و قیصر امین پور
حوزههای تخصصی:
شعر مقاومت علاوه بر اینکه سلاحی مبارز است، گاهی رنگ نجوا یی به خود می گیرد که در قالب تأمّلات شعری به تعالی انسانی می اندیشد؛ این ژرف اندیشی ها در شعر مقاومت عربی و فارسی به خوبی جلوه گر است. با توجه به تأثیر و تأثرمتقابل دو ادبیات مقاومت فلسطین و انقلاب اسلامی ایران، مضامین تأملی همسانی را در شعر شاعرانی همچون؛ محمود درویش - شاعر مقاومت فلسطینی - و قیصر امین پور - شاعر انقلابی ایرانی - مشاهده می کنیم؛ از جمله این مضامین، پدیده مرگ و زندگی و درون اندیشی یا ذات شناسی است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال جلوه های ژرف اندیشی در شعر این دو شاعر فارسی و عربی است.
نتیجه تحقیق حاکی از آن است که پدیده مرگ و زندگی در اشعار هردو شاعر به دو گونه پدیدار می شود: زندگی و مرگ های روزمره و همیشگی بدون هیچ فلسفه ای و دیگری مرگی که در عقیده آنها زیبا و دوست داشتنی است و دریچه ای است به سوی جهانی بدون قفس و آزاد و رسیدن به زندگی حقیقی جاودانه، و تأمّلات درونی در اشعار این دو شاعر با ویژگی انسان مداری همراه شده است که به این طریق حیرت و پرسشهای خود را درباره جایگاه انسان معاصر در جهان امروز بیان می کنند؛ دغدغه دیگر قیصر در تأمّلات درونی، بازگشت به خویشتن و دغدغه درویش، هستی شناسی است که بتواند شک وتردید خود را درباره وجود خویش، از بین برد. پرسش های حیرت انگیز و بی پاسخ درباره هستی در تأمّلات امین پور بیشتر است؛ اما در اشعار تأمّلی درویش، بیشتر شاهد زورآزمایی با مرگ و سؤال از ذات هستیم.
ادبیات تطبیقی در ایران: شذرات من النظم و النثر
منبع:
حافظ دی ۱۳۸۳ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی: