فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
خسرو و شیرین دومین منظومه از خمسه یِ میرزامحمدصادق نامی اصفهانی (1204ق) است که به تقلید از خسرو و شیرین نظامی سروده شده است. این اثر ضمن داشتنِ موضوع و درون مایه یِ مشترک و نیز وزن و قالبِ یکسان، موارد افتراق گوناگونی با نظیره ی خود دارد. تعداد ابیات خسرو و شیرینِ نامی تقریباً
14 23'>اثر نظامی است و حذف بسیاری از حوادث و صحنه ها، از گیرایی و کششِ داستان کاسته است. نامی در روایت خود، در بسیاری از حوادث دست برده و تغییراتی داده، ترتیب آن ها را عوض کرده و یا مواردی را حذف یا اضافه کرده است، چرا که مدعیِ خلق اثری هم پایه یِ منظومه ی نظامی بوده است. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای و بر مبنای توصیف و تحلیل انجام شده است، این موارد مورد بررسی قرار گرفته است. گر چه خلاقیت و تواناییِِ نامی را در ایجادِ این دگرگونی ها، نمی توان نادیده گرفت و ترکیبات زیبا و تصویرهای شعریِ او را که محققان را به تحقیق و بررسیِ آثارش ترغیب می کند نباید از نظر دور داشت، اما باید اذعان کرد که نامی در روایتِ خسرو و شیرین، چندان موفق نبوده است.
بررسی تطبیقی مرثیه های ابن رومی و خاقانی در سوگ فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرثیه سرایی یکی از انواع ادب غنایی است که از دیرباز حضور گستردة خود را در دیوان های شعری ادب عربی و فارسی تثبیت کرده است. این نوع ادبی که غالباً منحصر به بیان مناقب و فضائل متوفّی است، شعرای زیادی را در ادبیّات این دو قوم به خود دیده است. از جملة این شعرا، ابن رومی و خاقانی هستند که به سبب از دست دادن فرزندان خود، در برخی از مضامین شعری مشترک هستند. یکی از این مضامین، مرثیه هایی است که این دو شاعر در سوگ فرزندان خود سروده اند. سوگواری های ابن رومی و خاقانی با توجّه به موضوعات مشترکی مانند شکوه از روزگار، بیان خاطرات متوفّی، دوری گزیدن از شادی به سبب از دست دادن فرزند، ناامیدی، توصیف سنگدلی پدر و توصیف لحظات بیماری متوفّی، امکان مقایسه و بررسی تطبیقی را دارند. نگارندگان بر این باورند که ابن رومی در به تصویر کشیدن این موضوعات از خاقانی موفّق تر بوده است؛ زیرا او در گزینش واژگان با طبع و سرشت خود همگام بوده و هیچ گاه خود را به تکلّف نیفکنده است. به همین دلیل شعر او از صداقت عاطفه برخوردار است. امّا در مقابل، خاقانی گاه با استعمال واژگانی هم چون طرب، چنگ و بربط که تناسبی با مرثیه ندارند و گاه با تشبیهات متکلّفانه از ارزش هنری مرثیة خود کاسته است.
روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی است. این جستار بر آن است تا ضمن تبیین و تشریح موضوعات مشترک در مرثی ه های اب ن رومی و خ اقانی، ب ه نق د و ب ررسی تطبیقی سبک و اسلوب هنری سوگنامه های این دو بپردازد.
بررسی تطبیقی رمانتیسم در شعر سهراب سپهری و ابوالقاسم الشابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی یعنی بررسی وجوه اشتراک و افتراق و تأثیر و تأثر بین دو (یا چند) متن ادبی که به بیش از یک زبان نوشته شده باشند. سهراب سپهری و ابوالقاسم شابّی، دو ادیب اریب از دو فرهنگ متفاوت ایرانی و عربی بودند که در شرایط و محیط اجتماعی مختلفی پرورش یافتند و علی رغم تفاوت های بسیار و آشکار از حیث ویژگی های روحی و روانی نامشابه، مشترکات زیادی دارند که شایسته بررسی و دقت نظر است. گرایش به طبیعت، مکتب رمانتیسم، آیین بودا، آرمان گرایی، میل به تنهایی و خلوت گزینی از وجوه مشترک افکار این دو شاعر بزرگ ادب معاصر است. خانواده، جامعه، تأثیرپذیری از شخصیت های بزرگ فکری و ادبی، شکست در عشق عواملی بودند که سبب نزدیکی افکار این دو شاعر توانمند شدند. کیفیت تعامل افراد خانواده با یکدیگر، شرایط سیاسی اقتصادی نامناسب جامعه، محرومیت از حمایت پدر به عنوان رکن اساسی خانواده سبب شد که این دو شاعر از همان دوران کودکی خلوت و تنهایی را برای خود برگزینند که این عوامل در بزرگسالی با بیماری جسمی نیز پیوند خورد و گرایش به عزلت و تنهایی را تشدید کرد. در پژوهش پیش رو رمانتیسم و طبیعت گرایی از دیدگاه این دو شاعر معاصر بررسی شده است؛ شاعرانی از ایران زمین و دیار عرب.
بررسی تطبیقی بلاغت در ادب عربی و فارسی (عنوان عربی: دراسة مقارنة للبلاغة فی الأدبین العربی، والفارسی)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر علم بلاغت از آغاز تا امروز در ادب عربی و فارسی به صورت تطبیقی، بررسی و سیر آن با توجه به خصوصیات زمانی و شیوه نگرش و توجه دانشمندان به مسایل بلاغی به طور مستقل مطرح شده است. همچنین، آثار و نظرهای دانشمندانی که صاحب تفکر و اندیشه های والا در علم بلاغت بوده اند، بیان و در پایان نتیجه گرفته شده است که بلاغیون فارسی زبان در طرح صناعات عربی بیشتر تحت تاثیر بلاغیون عربی زبان بوده اند.چکیده عربی: یحاول هذا المقال أن یدرس علم البلاغة منذ البدء حتی یومنا الحاضر، فی الأدبین العربی والفارسی دراسة مقارنة، ثم یلقی الضوء علی مسار هذا العلم طیّ العصور، بالنظر إلی المختصات الزمنیة، وکیفیة نظرة العلماء إلی القضایا البلاغیة. ولکی یتبین نطاق هذا العلم، ویظهر مدی إسهام البلاغیین فی تطویر الأسس البلاغیة فی البیئتین، حاولنا دراسة الموضوع فی الأدبین العربی، والفارسی علی حدة.ویذکر المقال نتاجات فحول البلاغیین، وآراءهم سیما یشیر إلی مواضیع الکتب البلاغیة ودقائقها، ونفائسها، والعوامل التی أدت إلی تنمیة البلاغة وتطویرها، والأصول التی سبّبت تعالیها. وأخیرا یمکن القول إن البلاغیین الفرس کانوا فی الغالب متأثرین بالبلاغیین العرب فی وضع الصناعات العربیة.
بررسی و مقایسه شرح شطحیّات روزبهان بقلی شیرازی و جواهرالاسرار شیخ آذری اسفراینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی وجوه اشتراک و افتراق میان شرح شطحیّاتروزبهان بقلی شیرازی و جواهرالاسرارشیخ آذری اسفراینی است. نتایج به دست آمده حاکی است که مؤلفان مذکور با آسیب شناسی عرفان و تصوف از سویی به نقد، و از دیگر سو به دفاع از شطّاحان همت گمارده اند. فارسی بودن زبان هر دو کتاب، نگاه توأم با تکریمِ مؤلفان به مشایخِ عرفان و تصوف، شرح حروف مقطّعه و کلام شِبه شطح حضرت رسول (ص) و شطحیّات مشایخ صوفیه، برخی از مشترکات این دو کتاب می باشند. اما در باب تفاوت ها می توان چنین گفت که پرداختن به کلام شِبه شطح خلفای اربعه از اختصاصات شرح شطحیّاتاست؛ و در مقابل، پرداختن به شطحیّات منظوم متصوفه از اختصاصات جواهرالاسرار؛ دیگر اینکه روزبهان هم خود شطّاح بوده و هم علاقه او به شطحیّاتِ حلاج کاملاً در تألیف او پیداست، این در حالی است که از آذری هیچ شطحی گزارش نشده، او را می توان در مکتب صحو تعریف کرد و اینکه شرح شطحیّاتِ مشایخ گویا برای او بالسّویه بوده است. نوع جهان بینی مؤلّفان از دیگر عواملی است که بر محتوای این دو مکتوب تأثیر داشته است. همچنین نثر فنّی روزبهان، در مقابل نثر نسبتاً روان شیخ آذری از دیگر وجوه این تمایز است.
تحلیل موضوعی مقاله های ادبیات تطبیقی در ایران از 1330 تا 1390ه.ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نخستین پژوهش های ادب تطبیقی در ایران به سال 1330ه.ش تاکنون، مقاله های زیادی در پیوند بین آثار ادبی ایران با سایر ملل جهان، نوشته شده است. در تبیین وضعیت و جایگاه مطالعات انجام یافته و یافتن موضوعات تازه و آگاهی از آبشخورهای فرهنگی و زمینه های شکل گیری آثار ادبی و آگاهی از سهم اثرگذاری و اثرپذیری و مشابهت و همسانی بین مفاهیم ادبی آثار، پژوهش های جامعی انجام گرفته است که در این جستار به تحلیل موضوعی مقاله های ادب تطبیقی در ایران پرداخته می شود. این پژوهش نشان می دهد در چه ساحت ها و زمینه هایی با فراوانی مقاله ها و یا تکرار مطالب مواجهیم و در چه زمینه ها و موضوعاتی می توان پژوهش های تازه انجام داد.
تطبیق نظرابن یعیش در شرح مفصّل در باب صفت و موصوف با نظردیگر نحویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نحو عربی، صفت یکی از انواع پنجگانه توابع است که قواعد، شروط و ویژگی های خاص خود را دارد. معمولا برای هر یک از این ویژگی ها یک قاعده اصلی وجود دارد که مورد اتفاق اکثر علمای نحو است و گاهی ممکن است برخی معتقد به خلاف آن باشند. در این نوشتار کوتاه کوشیده ایم نظر ابن یعیش را درباره هر یک از ویژگی های صفت و موصوف از خلال کتابش شرح مفصّل بیان کنیم و سپس با ذکر آرای دیگر علمای نحو در آن زمینه، به تطبیق آنها با نظر ابن یعیش بپردازیم. علت آن که در این پژوهش آرای شارحِ مفصّل را مبنای کار خود نهادیم، آن است که کتاب «المفصّل» زمخشری و شرح آن پس از «الکتاب» سیبویه، از معتبر ترین منابع صرف و نحو و بلاغت به شمار می آید.
زاویه دید و کانونی گری در «آن روزها»ی طه حسین و «روزها»ی محمدعلی اسلامی ندوشن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
101-126
حوزههای تخصصی:
زاویه دید یکی از مهم ترین عناصر متون روایی است. زاویه دید ، جهان بینی نویسنده و هنرمند را نسبت به جهان، انسان و جامعه نشان می دهد. «آن روزها» و «روزها» که از خواندنی ترین نمونه های خودزندگی نامه نویسی معاصر هستند، در آستانه یکی از حساس ترین ادوار تاریخی، دوران گذار از جامعه سنتی به دنیای مدرنیته، با دو زاویه دید متفاوت تحریر شده اند. خودزندگی نامه ها غالباً با زاویه دید اول شخص نوشته می شوند. محمدعلی اسلامی ندوشن در«روزها» از همان زاویه دید معمول و متداول در خود زندگی نامه نویسی بهره می گیرد، اما طه حسین با زاویه دید سوم شخص به روایت دغدغه های فکری و ذهنی خود و جامعه اش می پردازد. مؤلّفه هایی چون ادبی زیباشناختی، ایجاد فاصله هنری، روحیه ساختارشکنی و انقلابی و همچنین پوشاندن ضعف نابینایی در«آن روزها» و واقع گرایی و گزارش عینی و زنده جامعه ایرانی و اصلاح طلبی نویسنده در «روزها» از مهم ترین عوامل این گزینش می تواند باشد. این مقاله عوامل انتخاب این دو نظرگاه و زاویه دید متفاوت و چشم اندازهایی را که کانون توجه این دو نویسنده بوده است، مورد تجزیه و تحلیل قرارمی دهد.
تشبیه و تنزیه از دیدگاه سنایی و ابن عربی (عنوان عربی: التشبیه والتنزیه عن منظار سنایی وابن عربی)
حوزههای تخصصی:
غالبا اندیشمندان دیدگاه هایی درباره انسان، خدا و جهان داشته اند.ممکن است نقاط و نکات مشترکی در این تفکرات بیابیم که برخی از متفکران تحت تاثیر یکدیگر و برخی برحسب توارد، دارای این اشتراکات بوده اند. بحث ما در مقایسه و مطابقه تشبیه و تنزیه صفات الهی از موضوعات کلامی میان دو اندیشمند است: که یکی شاعرِ عارف که در غزنه قلمرو ایران می زیسته و دیگری عارفی شاعر که در اندلس پرورش یافته است. سخن از سنایی شاعر قرن پنجم و ابن عربی متفکر سده هفتم است. با آنکه این دو اندیشمند در دو حوزه و زمان متفاوت می زیسته اند، درباره مقولات تشبیه و تنزیه صفات الهی، نظرهای یکسانی ارایه کرده اند. تحقیق حاضر در پی اثبات این همسانی است.چکیده عربی:قدّم المفکرون آراء معینة حول الله، والکون، والإنسان. ویمکن للمتتبع أن یلاحظ نقاط مشترکة فی هذه الآراء؛ منها ناتجة عن تأثر بعض المفکرین ببعض، ومنها ناتجة عن توارد الخواطر. یدرس هذا المقال موضوع التشبیه، والتنزیه بین الصفات الإلهیةـ من الموضوعات الکلامیة ـ فی رأی هذین المفکرین دراسة مقارنة؛ إذ کان أحدهما شاعرا عارفا عاش فی غزنة، بینما ترعرع الآخر بوصفه عارفا شاعرا فی الأندلس. ویشیر المقال إلی أن سنایی شاعر القرن الخامس، وابن عربی مفکر القرن السابع، بالرغم من أنهما عاشا فی بیئتین متباینتین، وعصرین مختلفین، فإنهما قدّما آراء مماثلة فی التشبیه والتنزیه بین الصفات الإلهیه، ویحاول المقال أخیرا إثبات هذه المشترکات.
تأثیر فرم شعر پل الوار بر شعر احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از شهریور 1320 با رونق بازار کتاب و مجله در ایران، ترجمه ی آثار غربی به فارسی بیش از پیش رواج یافت. از جمله زمینه هایی که از این زمان به فارسی منتقل شد، شعر معاصر فرانسه بود که به واسطه ی آن بسیاری از شاعران ایرانی به مطالعه و ترجمه ی آثار شعری فرانسوی پرداختند. احمد شاملو از شاعرانی است که اشعار چند شاعر فرانسوی، از جمله پل الوار، را به زبان اصلی خوانده و برخی را ترجمه کرده است و از آنها تاثیراتی نیز پذیرفته است. در مقاله ی حاضر سعی شده است به شیوه ای روشمند، و بر اساس رویکردی تطبیقی، تأثیرپذیری شاملو از الوار در سطح فرم شعر مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و برای پرسش هایی پیرامون اشکال مختلف تأثیرپذیری شاملو از الوار پاسخ هایی ارائه گردد. حاصل پژوهش حاضر، بیانگر این است که: شاملو، در سطح واژگان، ترکیب ها، حروف ربط، تکرار، کاربست خاص صفت و قید در موسیقی شعر، حذف و سبک شروع شعر از الوار تأثیر پذیرفته است. البته این تأثیرپذیری به شکلی نیست که شاملو را مقلدی صرف بدانیم، بلکه او با استادی تمام، ساختارهای شعر الوار را به فارسی منتقل کرده، با در هم آمیختن آن با ساختارهای متون کهن فارسی، نقش خاص خود را رقم زده است.
مقایسه ی سیمرغ منطق الطیر عطار با آلیس در آن سوی آینه ی کارول بر اساس نظریه ی تقارن آینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقالطیر عطار و آلیس در آن سوی آینهی کارول از آثار معروف و مشهور جهانی هستند. این مقاله در پی تحلیل مقایسهای سیمرغ و سیمرغ، قهرمانان داستان تمثیلی منطقالطیر عطار با کتاب تخیلی کودکان؛ یعنی آلیس در آن سوی آینه است تا بدین ترتیب، خوانش جدیدی از سیمرغ و سیمرغ منطقالطیر ارائه دهد. روش پژوهش تحلیل محتوا است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که هر دو اثر با وجود اختلاف در جزئیات حوادث داستان، در کلیات، بر اصولی مشابه استوار هستند. وجود بنمایههای مشترک چون خواب و آینه و تأثیر آنها در نتیجهی داستان منطقالطیر، بیانگر درک و تجربهی شهودی عطار است که از واقعیتی دور از دسترس و خارج از زمان و مکان است، بر قلب عارف فرا تابیده میشود. این شباهتها و استناد کاکو به آن سوی آینهی کارول در تأیید تقارن آینهای، چنین به نظر میرسد که این اثر ادبی مانند آن سوی آینه با تقارن آینهای جهان در علم فیزیک قابل مقایسه باشد. بر این اساس، هریک از سیمرغ های منطق الطیر میتوانند تقارن آینهای یکدیگر باشند که در ابعاد دیگر هستی؛ یعنی در عالم رویا به وقوع پیوسته است. این مقایسه سبب خوانش تازه و درک و دریافت بهتر خوانندگان این اثر ادبی میگردد.
بودن یا نبودن؟! نه، چه گونه بودن! مقایسه شعر «عقاب» از پرویز ناتل خانلری و «نسر» ...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط اجتماعی، زمینه های فرهنگی و سرگذشت های قومی از مؤثرترین عوامل در پدید آمدن آثار ادبی و هنری اند. از سوی دیگر امیدها، پیروزی ها، اهداف و آرمان ها از عوامل توفیق نویسنده و هنرمندند. دو شاعر و نویسنده همعصر، پرویز ناتل خانلری شاعر و ادیب ایرانی و عمر ابوریشه شاعر و ادیب سوریه ای، در فاصله زمانی بسیار نزدیک (تقریباً چهار سال) مثنوی «عقاب» و قصیده «نسر» را سروده اند بی آنکه از اثر یکدیگر آگاهی و حتی شناختی از هم داشته باشند؛ دو شعر با تخیل، دورنما و تصویر ذهنی یکسان و حتی با اندکی مسامحه در عنوان، با نامی واحد چنان که در متون معاصر عربی «نسر» را معمولاً عقاب ترجمه می کنند. آن گونه که از دو شعر و مخصوصاً از سرگذشت دو شاعر برمی آید هر دو تجربه های مشابهی را در زندگی شخصی و محیط اجتماعی و فرهنگی از سر گذرانده اند. گذشته از آن، مفاهیم پنهان در نهاد جمعی تبار دو شاعر یا به تعبیر یونگ همان ضمیر ناخوآگاه قومی، دو شاعر را به خلق اثری با تخیل مشابه و بهره گرفتن از مفهوم اسطوره ای و نمادین عقاب و نسر کشانده است.خانلری اندیشه خود را به طریق رؤیای صعود و استعلا، و عمر ابوریشه با خواستن و نتوانستن و سقوط اما امید به بازگشت و صعود نمایانده اند. در این نوشته دیدگاه، خاستگاه ذهنی و تشابهات و تقابل های فکری فرهنگی دو شاعر که به نظر می رسد حاصل مخیّله اجتماعی و روحیات قومی و ملی باشد به عنوان سرچشمه های فکری دو شاعر بررسی شده است .