فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
یونس امره (720-638 ه.ق)، شاعر ترک زبان که جوانی اش، مقارن پیری مولانا بوده، از جمله شاعران و متصوفانی است که سخت تحت تأثیر عقاید، افکار و اشعار مولانا بوده و با تأثیرپذیری از وی، آثاری در عرفان و تصوف زبان ترکی به جای گذاشته که ضمن تقریر مجدد افکار ایشان، باب تازه ای در عرفان و تصوف ترکیه گشوده است. او، به تبعیت از مولانا، با بهره گیری از فرهنگ عمیق کشور خود و ترکیب آن با مفاهیم عمیق اسلامی – عرفانی، توانست باب تازه ای در ادبیات عرفانی ترک زبانان بگشاید. تأثیر اندیشه موسوم به وحدت وجودی مولانا در اندیشه و آثار یونس امره، به وضوح، قابل مشاهده است. وحدت وجود، به عنوان یکی از مباحث اصلی عرفان اسلامی که از غرب جهان اسلام به شرق آن آمده، با تمام ترکیبات وابسته به خود (از جمله توحید، تجلی ، قدیم بودن خداوند و خلق جدید) نقشی اساسی در آثار مولانا، به خصوص در مثنوی و به تبع آن، آثار یونس امره، همچون رساله النصحیه و دیوان اشعار، ایفا کرده است. پس از ترجمه اشعار حاوی اندیشه وحدت وجودی یونس امره از زبان ترکی استانبولی و تطبیق و مقایسه آن با اشعار مولانا، این نتیجه به دست آمده است که بی شک، یونس امره در ارائه اندیشه های خود، تحت تأثیر مستقیم مولانا بوده است.
مقایسة ارداویراف نامه و التوهم حارث محاسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارداویراف نامهاثری از عهد ساسانی و به زبان پهلوی است. متن فارسی آن از روی ترجمة فرانسوی نوشته شده است. التوهمنوشته حارث محاسبی، از عرفای قرن سوم، و به زبان عربی است. این اثر هنوز ترجمه نشده است. هردو اثر دربردارنده مشاهدات انسان خاکی از عالم ملکوت اند. ویراف در جامعة زرتشتی ای که با حملة اسکندر مبانی دینی و اخلاقی آن دچار آشفتگی شده است، به منظور رفع شک عروج می کند. محاسبی نیز در جامعة اسلامی واعظی عارف است. هدف، ویژگی های فرهنگی و اجتماعی عصر، و طبقة اجتماعی هردو- به این معنا که یکی عارف و دیگری متشرع است- بر تصویرسازی های بهشت و دوزخ اثر گذاشته است. بهشت و دوزخ در ارداویراف نامهبراساس کارکردهای اجتماعی افراد و مبتنی بر بینش گیتی شناختی زرتشتیان ترسیم می شود؛ درحالی که در التوهمتأکید بر دوری و نزدیکی به خداوند است. باوجود اندیشة اسلامیِ محاسبی، مراحل سفر در هردو یکسان است و غایت هردو رسیدن به «روشنی بیکران». اگرچه عروج محمل موقعیتی تاریخی و اجتماعی است، هردو اثر بر الگوی جمعی کمال یابی که از ریشه های عمیق برخوردار است، منطبق می شوند. محاسبی با گزینش آیات، احادیث و به کارگیری قدرت تأویل، مشاهدات خود را با الگوهای جمعی کمال سازگار کرده است.
Le Roman de la momie de Théophile Gautier, source d'inspiration de Sadegh Hedâyat dans Le Trône d'Abu Nasr(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le Trône d'Abu Nasr de Sadegh Hedayat est un récit déconcertant dont la matière est surchargée de références et d'allusions à une source française, à savoir Le Roman de la momie de Théophile Gautier. Cette influence, voulue ou inconsciente, fait de ce roman iranien un texte singulier, insolite. Dans cet article, notre objectif consiste à faire ressortir les points de convergence entre ces deux œuvres d'aire culturelle différente, aussi bien au niveau de la forme que celui du fond. Tout en décelant cet enchevêtrement d'emprunts, nous allons essayer de dégager la part de l'authenticité de Sadegh Hedayat qui avait un grand souci de rester soi-même en prenant une certaine distance par rapport à l'œuvre de Théophile Gautier. Ce récit se situe ainsi d’une manière très délibérée dans un « entre-deux », entre un « ici » et un « ailleurs ». Il se nourrit d’un imaginaire français, mais se situe dans un cadre iranien.
دراسه «الکرونوتوب» التحلیلیه من منظار میخاییل باختین فی روایه «دو دنیا» و«ذاکره الجسد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درست هذه الورقه العلمیه معتمده على المنهج الوصفی التحلیلی، مصطلح الکرونوتوب (الزمکانیه) الأدبی خلال الإشاره إلى المصطلح نفسه فی حقل علم الفیزیاء لدى العالم الکبیر ألبرت أینشتاین؛کما درست کیفیه انتقال هذا المصطلح إلى الأدب على وجه العام والروایه على وجه الخاص بید الناقد و اللغوی الروسی الشهیر میخاییل باختین؛ هذا وإن مصطلح "الزمکانیه" أو "الکرونوتوب" یطلق على فضاء ناتج عن حرکه الزمن (الاسترجاعیه أم الاستشرافیه) داخل المکان فی الإطار الروایی بحیث لیس بإمکاننا أن نفککهما عن البعض. ثم بما أن المحور الرییسی فی الروایتین الفارسیه والعربیه یدور حول امتزاج الزمان والمکان فهی قامت بدراسه الکرونوتوب التحلیلیه فی إطار الروایتین من منظار الناقد الروسی میخاییل باختین. فاستنتجنا من خلال هذه الدراسه أن البنیه الکرونوتوبیه/الزمکانیه فی روایه « ذاکره الجسد » للکاتبه الجزایریه أحلام مستغانمی تتمتع بإطار واسع بالنسبه لروایه « دو دنیا » للکاتبه الإیرانیه گلی ترقی لأن البطل (السارد) فیها قد اعتمد على قوه خیاله وعواطفه أکثر مما نتوقعه، وتقنیه التداعیات بما فیها من الحرکات الاسترجاعیه بشکل کبیر لبیان أسباب الحوادث الماضیه، فهما تکونان نطاق الکرونوتوب الروایی؛ فی حین أن إطار الروایه الفارسیه الزمکانی یکون أقل سعه إذ هی قد کتبت لبیان الحوادث فقط.
مقایسه جلوه های ادبیات مقاومت در شعر علی فوده و فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
71 - 101
حوزههای تخصصی:
ادبیات مقاومت از مهم ترین سنگرهای فرهنگی ملت های تحت سلطه است. این واژه همواره با ظلم ستیزی عجین شده و آن را تداعی می کند. این نوع از ادبیات از پیشینه ای طولانی در طول تاریخ بهره مند است که به علت ظلم و ستم حاکم در کشورهای مسلمان از جانب بیگانگان و نیز جنگ هایی که بر آنان تحمیل شده است از نمود خاصی برخوردار است. کشورهای ایران و فلسطین دو نمونه والا از این کشورها هستند. علی فوده از شاعرانی است که توجه ویژه ای به فلسطین دارد. فرخی یزدی شاعر مشروطه، از شاعران ایرانی است که با شعر خویش به دفاع از ملت خود در برابر بیگانگان و ظلم و ستم داخلی پرداخته و غیرت و هویت ملی و وطن دوستی، دعوت به مبارزه، انتقاد از اوضاع پریشان سیاسی و تلاش برای بیدارسازی مردم از مضامین مشترک در شعر دو شاعر است. این پژوهش در پی آن است که با استفاده از ابزار کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی ضمن بیان مضامین ادبیات مقاومت در شعر هر دو شاعر، به مقایسه این مضامین در شعر آن ها بپردازد.
بررسی تطبیقی شخصیت «زن پارسا»ی عطار و «ورتا»ی پرده نئی از بهرام بیضایی براساس نظریه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون ادبی فارسی منبع مناسبی برای نمایشنامه نویسان و فیلمنامه نویسان است تا دست مایه اثری نمایشی شوند؛ لیکن فقدان مولفه ها و جنبه های دراماتیک در آنها موجب می شود یا متون درخوری به نگارش درنیایند یا کمتر مورد توجه درام نویسان قرار گیرند. بهرام بیضایی در این بین یک استثنا به حساب می آید. وی با شناخت ادبیات کهن فارسی و اشراف کامل به اسلوب تحلیل و نگارش درام، توانسته است آثار قابل تاملی خلق کند. فیلمنامه «پرده نئی» نمونه مناسبی از اقتباس ادبی از یک متن ادبی است. در این مقاله سعی بر آن است با تکیه بر آرای ارسطو در فن شعر در باب کنشگر و رابطه آن با طرح نمایش، اثر بهرام بیضایی را با اصل داستان کهن «زن پارسا» تطبیق داده شود. ارسطو با تعریف شخصیت و رابطه آن با طرح، کاربستی منطقی برای آفرینش یک شخصیت نمایشی ارائه می دهد که می توان به عنوان راهکاری مناسب در اقتباس از آن بهره برد. ارسطو رابطه میان طرح و شخصیت را کنش می داند که عاملی در راستای شکوفایی شخصیت در بستر طرح نمایشی می شود. بیضایی با بکارگیری اصول ارسطویی شخصیت مرکزی حکایت زن پارسای عطار را با تعریفی روانشناختی و اجتماعی از زنی منفعل به قهرمانی کنش مند تبدیل کرده است.
نگاه تطبیقی به جایگاه اسب در حماسه شاهنامه و دیوان حماسی عنتره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه ها بدون درنگ، بازتابی از روند رویدادها، عناصر و موجودات طبیعی و فراطبیعی زندگی بشری هستند. دخالت و همراهی عناصر زنده طبیعت در کنار ادوات حماسی، تصاویر بسیار زیبایی از عظمت روح حماسه ها را منعکس ساخته است. از جمله این عناصر، حضور چشمگیر «اسب» و توصیفات و تصاویر آن در صحنه های مختلف حماسی- رزمی نبردهاست. حماسه شاهنامه بر مبنای اصل حضور خاندان های پهلوانی و ارزش عظیم اسب در کنار عناصر دیگر جنگی، تصاویر زیبایی را از این موجودخلق کرده است. در مقابل، این عنصر با به کارگیری نسبی آن، یکی از نمودهای پرتکرار نمادینه جانوری و ارزش رزمی در لا به لای حماسه جاهلی اعراب، یعنی دیوان عنتره، است. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی، به بررسی و مقایسه جایگاه اسب و جلوه های آن در دیوان شعری عنتره بن شدّاد و شاهنامه فردوسی می پردازد. براساس یافته های این پژوهش، توصیفات حماسی اسب و شخصیت پردازی های میدانی آن به همراه قهرمان، در ایجاد توازن قدرت از مهم ترین مضامین مشترک در این دو اثر بوده است؛ با این تفاوت که افق دید عنتره در توصیفات و تشبیهات اسب، نسبت به فردوسی، کوتاه و اشارات او به اصالت نژادی در این گونه توصیفات اندک است.
فصلیة إضاءات نقدیة فی الأدبین العربی والفارسی فی المیزان؛ دراسة إحصائیة تحلیلیة (الأعداد المطلوبة 23 – 1)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بالنظر إلى أن إنتاج المقالات ینمو بوتیرة متصاعدة فی ایران والعالم، هناک حاجة ماسة إلى معاییر لتقییم المنشورات العلمیة ومقارنتها وسیتم تحقیق هذا الأمر بالاستعانة من أسالیب التقییم العلمی. تعتبر فصلیة إضاءات نقدیة فی الأدبین العربی والفارسی المحکمة، إحدى المجلات المعتمدة والمهمة فی مجال النقد الأدبی علی الساحة المحلیة والدولیة حیث وصل نشرها إلى العدد السابع والعشرین وتم ـ حتی العدد 23 ـ نشر 179 مقالة فیها لـ 345 کاتب بشهادات جامعیة معتبرة من 44 جامعة ومؤسسة تعلیمیة. یدور موضوع 45 مقالة منها یعنی 13/25 % حول الأدب الفارسی وهذا یدل علی تمسک الفصلیة بأهدافها مع أننا یجب أن نبحث عن أسباب ضآلة المقالات التی تعنی بهذا الأدب. هذه الدراسة تطرقت إلى دراسة إحصائیة تحلیلیة لعدد کاتبی المقالات وشهاداتهم ومدى التعاون بینهم والمراکز والمؤسسات الناشطة فی الفصلیة. واستفدنا فی البحث من الإحصاء الوصفی؛ یعنی تم عدّ المتوسط، والتردد، والنسبة المائویة ثم عرضنا النتائج فی الجداول والرسوم البیانیة. جهاز البحث هو تنظیر إحصائی باستخدام برمجة spss نسخة 16. ومن هذا المنطلق کانت النتائج: أنّ 50 مقالة من المقالات کانت انفرادیة و 129 مقالة أیضا کان من تألیف مشترک و91 مقالة من المقالات المشترکة تم إعدادها بید المنتمین إلی الجامعات و 38 مقالة منها کتبها باحثون آخرون من المراکز المختلفة. نصف المقالات یعالج نقد النصوص وتحلیلها. وأخیرا جاءت 34 مقالة بواسطة أعضاء هیئة التحریر بمتوسط 9/18% وهو عدد مقبول.
بررسی اثرپذیری منظومه ویس و رامین از اندرزنامه های پهلوی در حوزه مفاهیم تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویس و رامین داستانی عاشقانه و مربوط به دوران اشکانی- ساسانی است. فخرالدین اسعد گرگانی این اثر را در قرن پنجم هجری به نظم درآورد. نگرش اصلی در این سروده، غنایی است؛ اما نمود مضامین تعلیمی نیز در آن دیده می شود. این آموزه ها به طور مستقیم (از زبان راوی- شاعر) یا غیرمستقیم (از زبان شخصیت ها) تبیین شده اند. فخرالدین اسعد با قواعد زبان و ادبیات پهلوی کاملاً آشناست؛ ازاین رو بدون دخالت عناصر اسلامی و با حفظ سنت های مَنشی ایرانیان در دوران پیش از اسلام (که به طور ویژه در اندرزنامه های پهلوی نمایان است)، موفق شد شاهکاری غنایی- تعلیمی بسراید. بنابراین در این مقاله، تأثیرگذاری تعلیمی اندرزنامه های پهلوی بر منظومه ویس و رامینبه روش توصیفی- تحلیلی بررسی می شود. سنت های اخلاقی مانند خردستایی و دانش آموزی، ستایش خداوند و توکل به او، وفای به عهد، دادگری، خرسندی و قناعت، منش و گفتار راست، دنیاستیزی و آزمندی، در اندرزنامه ها بسیار دیده می شود. این سنت های اخلاقی در منظومه ویس و رامیننیز بیان شده است. درنتیجه این گمان تأیید می شود که سروده فخرالدین اسعد با تأثیرپذیری از فرهنگ و اخلاق ایرانیان باستان سروده شده است.
Readability of Translation in Scientific Texts with Long Sentences: A Case of a Genetics Textbook(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
96 - 116
حوزههای تخصصی:
مقوله ی خوانایی جملات طولانی در ترجمه ی متون علمی در دنیا بطور چشمگیری مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع همچنین در ترجمه متون انگلیسی به فارسی در ایران نیاز به توجه بیشتری دارد تا پیچیدگی فهم متون علمی را آسان کند. مطالعه کمی حاضر در نظر دارد تا بر پایه ی مجموعه ای از نوشتجات خوانایی متون علمی دارای جملات طولانی را بررسی کند. بنابراین خوانایی جملات طولانی انگلیسی یک کتاب ژنتیک درپزشکی با جملات ترجمه فارسی همان کتاب مقایسه شد. مدل مقایسه ای سبکی وینی و داربلنت (1958) بکار گرفته شد تا به راهکارهایی که برای ترجمه جملات طولانی بکار برده شده و خوانایی آنها را تحت تاثیر قرار داده، دسترسی پیدا کند. همچنین از فرمول لیکس (Lix) جهت محاسبه ی خوانایی جملات طولانی در هر دو متن انگلیسی و فارسی استفاده شد. یافته ها نشان دادند که مهمترین دلایل افزایش خوانایی این ترجمه از این قرارند: شکستن جملات طولانی، تبدیل بدل به جملات وابسته و اسم به فعل که باعث کاهش نسبت بین تعداد اسم ها و فعل ها می شود، و تبدیل کلمات دارای مفهوم انتزاعی به کلماتی با مفهوم واقعی، این راهکار مادیولیشن نام دارد، کلمات طولانی و پیچیده کمتر به کار برده شود و جملات مجهول به جملات معلوم تبدیل شود.
بررسی کاربرد رنگ در دیوان یدالله رؤیایی بر مبنای نظریه روان شناسی ماکس لوشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
175 - 199
حوزههای تخصصی:
نگرش روان شناسانه به رنگ و بررسی تأثیر آن بر روح و روان آدمی یکی از شاخه های نوین روان شناسی است که مورد توجه علم روان شناسی و فیزیولوژی قرار گرفته است. روان شناسی رنگ ماکس لوشر شیوه جدیدی است که بر مبنای آزمون انتخاب رنگ ها به شناخت روانی انسان منجر می شود. یدالله رؤیایی از جمله شاعران معاصر است که در شعر خود، از رنگ ها در خلق تصویرها و خیال های شاعرانه سود جسته است. در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر و جایگاه رنگ ها در اشعار رؤیایی بر مبنای بسآمد آن ها تحلیل شود و به یاری روشی علمی و کاربردی، تصویری از اندیشه ها و نگرش وی ارائه گردد.
بررسی تطبیقی زمان روایی در رمان های حین ترکنا الجسر و سفر به گرای 270 درجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان های پل ناتماماثر عبدالرّحمان منیف و سفر به گرای 270 درجه، نوشتة احمد دهقان رمان هایی هستند که به سبب رویکرد واقع گرایانه به جنگ، بسیار به هم شبیه هستند. با بررسی تطبیقی،افزون بر آشنایی با شیوه های روایت شناسی این دو رمان، شناخت ادبیّات پایداری مردم مشرق زمین جهت افزایش روحیّة پایداری و استقامت محقّق می گردد. هدف اصلی پژوهش حاضر، کشف اختلاف زمان تقویمی و زمان متن بر پایة نظریّة روایت شناسی ژرار ژنت در این آثار و تطبیق آن ها با یکدیگر است. روش پژوهش، بر مبنای یادداشت برداری کتابخانه ای و به شیوة تحلیلی - تطبیقی است و تحلیل بر اساس مضمون است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بر اساس معیار نظم در هر دو رمان، تعدّد بخش هایی که با نگاهی گذشته نگر روایت شده اند وجه غالب این نوع از زمان پریشی را به اثبات می رساند. بر اساس معیار تداوم، این نتیجه به دست آمد که در گسترة روایت های هر دو رمان، مصادیق متعدّدی برای دامنه های زمانی روایت شدگی مربوط به صحنه وجود دارد. بر اساس معیار بسامد این نتیجه حاصل شد که بیشتر بخش های هر دو رمان بسامد مفرد دارند. رمان سفر به گرای 270 درجهاز تکنیک بسامد مکرّر یا چندمحور بهره نبرده است؛ ولی در رمان پل ناتمام، تعدّد یادآوری خاطرات مربوط به پل، سبب ایجاد بسامد مکرّر شده است؛ همچنین میزان استفادة رمان پل ناتماماز تکنیک بسامد بازگو یا تکرارشونده بیشتر از رمان سفر به گرای 270 درجهاست.
صدی الموروث الدینی فی شعر السیاب ونیما (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحظى الصوره الشعریه بأهمیه کبیره فی الأدب بصوره عامه والشعر بصوره خاصه، لذا فقد استلهمت دراسی النقد الحدیث ، کونها لا تعبر عن إحساس الشاعر ومشاعره فحسب، بل لکونها تعبر أیضاً عن واقع الإنسان الذی یرسمه الشاعر بحواسه ویعبر عنه بعاطفته وأحاسیسه. وإن استخدام الموروث الدینی کتقنیه من تقنیات الشاعر، ما هو إلا تعبیر عن تجربته وقناعاً تلبسه شخصیاته کی تتناسب مع الهدف الذی یریده. السیاب ونیما من هؤلاء الشعراء الذین فرض علیهما واقعهما وظروفها التطرق إلى هذه التقنیه کی تعینهما للتعبیر عما فی خلجاتهما وأحاسیسهما من مشاعر. وسیحاول المقال الذی بین أیدینا تسلیط الضوء على هذا النوع من التراث الذی استخدمه الشاعران وکیف وظفاه بما یحاکی واقعهما وظروف مجتمع کل واحد منهما. کما یهدف هذا المقال معتمداًعلى المنهج الوصفی – التحلیلی إلی عقد دراسه مقارنه تطبیقیه للتعرف عما صوره کل شاعر فی شعره، والوصول إلى نتایج تبین کیفیه استخدام کلا الشاعرین لهذه الوسیله التراثیه، وکیفیه توظیفها، وماهی أوجه التشابه والاختلاف بینهما. ومن أهم ما وصل إلیه هذا البحث من النتایج أن کلا الشاعرین استخدما الموروث الدینی فی شعرهما ووظفاه بما یتناسب مع الحاله التی کانا یعیشانها . إن الواقع الاجتماعی للبلدین والحکم المستبد والجایر ، أجبر کلا الشاعرین على استخدام الرموز الدینیه قناعاً فنیاً للتعبیر عن خلجاتهما وأحاسیسهما بطریقه غیر مباشره. استفاد السیاب من شخصیات الأنبیاء على مختلف أحوالهم وأوضاعهم والرمزیه التی کانوا یحملونها فی رسایلهم ودعواتهم، أما نیما فقد استخدم شخصیه المسیح فقط، کما نجد السیاب قد وظف رموزاً وشخصیات أخرى کالملایکه والشخصیات المنبوذه لدى المسلمین، وتحدث عن رموز بعض الأقوام التی ورد ذکرهم فی القرآن الکریم بینما نجد نیما قد أکثر من توظیف رمز الجنه والنار والتسمیات المتنوعه لهما.
رثاء الأولاد بین ابن نباتة المصری و الخاقانی الشروانی؛ دراسة مقارنة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر ابن نباتة المصری من شعراء العصر المملوکی الذی اتجه إلی غرض الرثاء وذلک لأنه واجه وفاة أحبائه من أبنائه وزوجته وجارته فی حیاته الشخصیة وصوّر فی شعره الرثائی مدی الفاجعة وأثرها علیه. رثاء ابن نباتة لأولاده یتصف بالأوصاف الصادقة وینبع من ألم الفراق، فرثاهم بقلب مفجوع حیث کاد قلبه یتفجر من الحزن. من ناحیة أخری نری أن الشاعر الفارسی ""الخاقانی الشروانی"" یرثی أحبائه وأقربائه الذین فارقوا الحیاة. إنه فقد ابنه أمیر رشید الدین وذلک دفع الشاعر إلی إنشاد قصائد رثائیة التی سمیت أبرزها ""بترنم المصائب."" من خلال هذه الدراسة نهدف إلی مقارنة الرثاء وخصائصه فی شعر ابن نباتة المصری والخاقانی الشروانی علی أساس المدرسة الأمریکیة للأدب المقارن للإجابة علی بعض الأسئلة، منها: کیف تکون القصائد الرثائیة للشاعرین، وأیهما الأفضل فی هذا الغرض؟ وما هو وجوه التفارق والتشابه بین مراثی الشاعرین لأولادهما؟ وحصلت نتائج البحث علی أن الخاقانی تفوق نظیره العربی فی رثائه لأولاده حیث أن الخاقانی یبرز العواطف الإنسانیة فی رثائه أکثر من ابن نباتة وقام الخاقانی بالإبداع فی هذا الفن.
وجه زنانه ی نمادها در شعر معاصر فارسی و عربی (با نگاهی به شعر احمد شاملو و عبدالوهاب البیاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر کوششی جامعه شناسی_تطبیقی ست و جلوه هایی از تغییر در مناسبات اجتماعی را شرح می دهد که حاصل ورود مدرنیته به جوامع ایرانی و عربی است. این پژوهش ضمن توجه به واقعیت اجتماعی جامعه ی ایرانی و عربی، به چگونگی ورود نمادهای زنانه به شعر معاصر به عنوان یکی از شاخص های تحول اجتماعی می پردازد؛ چگونگی بهره گیری از مفاهیم زنانه، نمادها و اسطوره های زنانه در شعر عبدالوهاب البیاتی و احمد شاملو با نگاه به دفترهای شعری این دو شاعر بررسی و با یکدیگر مقایسه شده است. پژوهش در نهایت به این نتیجه می رسد که ورود نمادهای زنانه به شعر شاملو و بیاتی سرآغاز یک جریان نیست بلکه نتیجه ی تغییر مناسبات اجتماعی در دنیای مدرن است که سبب می شود نقش و جایگاه زن در دنیای مدرن دگرگون شود و نوعی تعادل میان نیروهای اجتماعی به وجود آید. در پرتو نمادهای زنانه شاعر بسیاری از مفاهیم اسطوره ای را زنده می کند و می کوشد نیمی از جامعه را که سال ها پنهان نگه داشته شده بود دوباره مطرح کند و این کاربرد یک کوشش فمنیستی نیست بلکه دمیدن روح لطافت به شعر معاصر و به عرصه آوردن و توصیف بخش پنهان جامعه است که در پرتو مدرنیته امکان ظهور یافته است و این تلاش ها هم در ادبیات فارسی و هم در ادبیات عربی نمونه هایی دارد. .
اشتراکات زیباشناسی و مضمو نپردازی زلف معشوق در شعر فارسی و عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتراکات زیباشناسی و مضمون پردازی زلف معشوق در شعر فارسی و عربی چکیده فرهنگهای ایرانی وعربی با داشتن خواستگاه های مشترک در بسیاری از زمینه های ادبی از جمله توصیف معشوق دارای مشابهت های فراوانی است؛ تا آنجا که در برخورد با عشق و زیبایی های معشوق نیز هم که به نظر می رسد امری شخصی و فردی است؛ مساله تأثیر و تأثر میان دو فرهنگ ایرانی و عربی، به میان کشیده می شود. این تأثیر پذیری با مقایسه میان آثار منظوم فارسی و عربی وبویژه جنگهایی نظیر نزهه المجالس فارسی تالیف جمال الدین خلیل شروانی در قرن هفتم و االمحب و المحبوب المشموم و المشروب عربی اثر سری الرفاء نگاشته در قرن چهارم بیشتر آشکار می شود. مؤلفان این مقال کوشیدهاند همة اعضا و قوایم معشوق را در دو شعر فارسی و عربی با یکدیگر بکاوند و بسنجند؛ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات تطبیقی به بررسی مضامین مشترک در زیبایی شناسی و صور خیال زلف معشوق در شعر فارسی و عربی پرداخته است. آشکار است درین سنجش، دست آورد نهایی ما تنها مقایسة نفس آثار و دقایق مربوط به هر بیت نیست؛ بلکه دست یابی به کیفیت تجلی و انعکاس جلوة یکی از قوایم معشوق در دو شعر فارسی و عربی مورد انتظار است. درواقع کوشیده ایم تا پژوهش حاضر متضمن آن باشد که نویسنده و شاعر ایرانی چگونه با مضامین و آثار عربی مقابله و مضامین و صور خیال مربوط به زلف را به چه شکلی تلقی، گزینش، تصرف و تصور کرده است. واژگان کلیدی:جمال، زلف، معشوق، مقایسه تطبیقی فارسی و عرب.
تحلیل تطبیقی برخی مضامین عاشورایی در شعر معاصر ایران و جبل عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جبل عامل، منطقه ای است در جنوب لبنان، مشرف بر دریای مدیترانه که تا حدود فلسطین امتداد دارد و شامل شهرهای صور، صیدا، بنت جبیل، نبطیه و...است. ساکنان جبل عامل، شیعه هستند و اشتراکات دینی و اعتقادی زیادی با مردم ایران دارند و ازآنجاکه آنها نیز مانند ایرانیان، زیر سلطه استعمار و تجاوزات دشمنان قرار داشته اند، شباهت های زیادی میان اشعار عاشورایی شاعران دو منطقه وجود دارد. در ایران، سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی، فصلی جدید در شعر عاشورایی معاصر گشود و جریانی نو در سرایش آثار مذهبی و عاشورایی پدید آورد که تنوع و گستردگی آن، در هیچ دورانی وجود نداشته است. از سوی دیگر، در جبل عامل نیز حضور استعمارگران و تجاوزات پی درپی رژیم صهیونیستی و مقاومت مردم لبنان در برابر آنها، سبب شده است تا شاعران، بیش ازپیش به شعر عاشورایی بپردازند. در این مقاله، سعی شده است که مهم ترین مضامین مشترک عاشورایی در شعر معاصر دو سرزمین، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
بررسی تطبیقی الگوی کانونی سازی نمایشنامه های لیلی و مجنون و مجنون لیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راوی مفهومی بنیادی در تحلیل متون روایی است و کانونی سازی به عنوان عنصری بینابینی، از یک سو به داستان و شخصیّت های داستانی مربوط می شود و از سوی دیگر به کلام راوی. لیلی و مجنون پری صابری در ادبیّات نمایشی فارسی و مجنون لیلی احمد شوقی در ادبیّات نمایشی عرب، همچون سایر متون نمایشی شامل دو جزءِ گفت وشنود و توضیحات صحنه ای هستند. صابری و شوقی در گفت وشنود، خود را پشت گفتار شخصیّت-هایی که می آفرینند، مخفی می کنند و برخلاف آن در توضیحات صحنه ای مستقیماً با خوانندگان خود صحبت کرده و اطّلاعات مختلفی به ایشان می دهند تا کنش را بهتر بفهمند و بهتر مجسّم کنند. به این ترتیب می توان گفت هر دو نوع کانونی سازی بیرونی و درونی در لیلی و مجنون و مجنون لیلی یافت می شود: در توضیحات صحنه ای، خود نویسنده، کانونی سازی بیرونی را انجام می دهد و در گفت وشنودها به وسیله ی شخصیّت های نمایشنامه کانونی سازی درونی صورت می پذیرد. با وجود این، تفاوت هایی در نحوه ی کانونی سازی بیرونی و اختلاف های قابل ملاحظه ای در الگوی کانونی سازی درونی و گزاره های کانونی شده ی این دو اثر وجود دارد که به مدرن و کلاسیک بودن نمایشنامه ها و ایدئولوژی و جنسیّت نمایشنامه نویسان باز می گردد.
البنیه الرواییه المشترکه بین روایتی «موسم الهجره إلى الشمال» و«قربانی باد موافق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
103-118
حوزههای تخصصی:
تعد الروایه سرداً نثریاً طویلاً یصف شخصیات تختلف انفعالاتها وصفاتها وتحکی أحداثاً على شکل قصه متسلسله. تعتبر روایتا «موسم الهجره إلى الشمال» للطیب صالح (1929-2009) الروایی السودانی و «قربانى باد موافق» (ضحیه الریح المواتیه) لمحمد طلوعی (1979) الروایی الإیرانی أکثر تشابهاً فی البنیه الرواییه، بحیث یتناول الرواییان إلى بیان الأحداث والتطورات المرتبطه بمرحله وصول الأنشطه السیاسیه للحزب المارکسی فی الشرق إلى ذروتها وذلک عبر بنیه سردیه مشترکه. وبناءً على هذا جاءت الدراسه معتمدهً على المنهج الوصفی-التحلیلی للبحث عن البنیه الرواییه المشترکه للروایتین، وهی ثمره الحبکه المشترکه لهما، وذلک بهدف دراسه مقارنه لبنیه الروایتین. تدل النتایج على أن الرواییین اختارا ثیمات مشترکه إلى حدما ومستقاه من القضایا السیاسیه، ومواجهه الشرق والغرب، وقضیه الحب. کما اختارا بدایه متشابهه للقصه، وذلک عن طریق عرض شخصیتین رییسیتین عاشتا فی الغرب مدهً متأثرتین بالثقافه الغربیه وکانت نهایتهما أن أصیبتا بمرض شیزوفرینیا وانتحرتا غرقاً فی الماء. والروایتان متشابهتان من ناحیه الحبکه، إذ یلجأ کاتباهما أکثر من مره إلى بناء الحبکه بناءً تعلیلیاً مکوناً من مجموعه أحداث متشابهه لتعلل ارتباط الأحداث بعضها ببعض، وسیرها نحو النهایه.
بررسی موردی «همزیه» احمد شوقی و «در بزرگداشت پیامبر اکرم» رهی معیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
85 - 100
حوزههای تخصصی:
حماسی و اجتماعی بودن مضامین شوقی در برابر فردی و غزل گونه بودن مدایح رهی ، سادگی و روانی شعر احمد شوقی در برابر بهره گیری از صنایع ادبی و پیچیدگی الفاظ در شعر رهی معیری ، سیر منطقی و جامعیت شعر شوقی و پردازش جنبه های مختلف زندگی پیامبر در برابر انتخاب یک موضوع محدود در شعر رهی همچنین پرداختن به خصوصیات اخلاقی پیامبر در شعر شوقی در برابر توصیفات ظاهری رهی از حضرت از ویژگی های بارز تفاوت در دو مدح است. اگرچه واقع گرایی، ارادت قلبی و پرهیز از تکسب و تصویر گری زیبا در هر دو مشترک و از نوع نگاه و ایدئولوژی آن ها نشأت گرفته است. از مضامین قابل توجه در شعر شوقی توسل به اهل بیت است که در شعر رهی با وجود آنکه در محیط شیعی پرورش یافته است ملاحظه نمی شود.