فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۳٬۶۸۵ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
31 - 42
حوزههای تخصصی:
صرف نظر از «شاهنامه » فردوسی، کتاب «دده قورقود » و «ایلیاد و ادیسه » هومر، از زیباترین و عظیم ترین آثار حماسی ملتهای جهان است. در این آثار مشابهت ها و همسانی هایی وجود دارد که شاید یکی از علل مهم این همسانی ها، آمیختگی اساطیر ملت های گوناگون و تأثیرپذیری آنها از یکدیگر باشد. همسانی های این آثار، ما را بر آن داشت که با تأمّلی دیگر در نوع نگرش آفریدگاران حماسه به جایگاه زن و مقایسه این موضوع در این آثار بپردازیم. در این مقاله ضمن بررسی جایگاه زنان در هر دو حماسه و بیان همسانی ها و ناهمسانی، به موضوع عشق و بررسی آن در این آثار نیز پرداخته می شود.
بررسی تطبیقی عناصر آیینی و جنگاوری در شاهنامه و سمک عیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سازه های بنیادین آثار حماسی، وجود بن مایة جنگ است. جنگ در این آثار، محوری برای شکل گیری شبکة درهم تنیده ای از عناصر است که بسته به نوع آثار، دارای بسامد و گستردگی های متنوعی است و یکی از جنبه های مرتبط با این بن مایه،که در هیچ اثری قابل تقلید و پیروی نیست، جلوة وصف پیکارها، آوردگاه ها و جنگاوران است. سمک عیار (585ه.ق) یکی از داستان های بلند حماسی ـ پهلوانی منثور فارسی و نخستین نمونه از آثار پرتعداد این جریان ادبی است که پیوندی آشکار با شاهنامه دارد. این مقاله کوشیده است، در راستای ترسیم طرح و الگویی در باب تقسیم بندی گزاره های حماسی، نخست با ارائة الگویی چهارگانه از تلمیحات شاهنامه ای موجود در سمک عیار، تأثیر شاهنامة فردوسی بر این اثر را، نمایان سازد و سپس عناصر کاربردی جنگ در سمک عیار را در چهار بخش انسانی، آیینی، عینی و رفتاری، همراه با ذکر نمونه هایی تطبیقی از شاهنامه، بررسی کند. هدف از این پژوهش، نمایاندن بازتاب میراث حماسی شاهنامه در سمک عیار و توصیف ساختار حماسی-پهلوانی این اثر است.
بررسی تطبیقی غدیریه های فارسی و عربی(مطالعه مورد پژوهانه: غدیریه های شهریار و بولس سلامه)
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیّت این واقعه ی مهم دینی و تاریخی غدیر و اهتمام شاعران پارسی و عرب به این قضیه، و نیز با توجه به کثرت آثار شاعران در این موضوع، این مقاله به بررسی تطبیقی غدیریه های دو شاعر معروف ایرانی و عرب، یعنی محمد حسین شهریار و بولس سلامه، و استخراج نقاط تشابه و تفاوت موجود در غدیریه های آنان می پردازد. شباهت این دو شعر از نظرنحوه پردازش موضوع و رویکرد ایشان به این قضیه تاریخی و نگاه ریزبینانه و توصیفات دقیق، و به کار گیری صنایع بیانی و بدیعی، در کنار تفاوتهای منحصر به فرد، از عمده نتایج این تحقیق می باشد. با توجه به اهمیّت این مسأله در تاریخ و ادبیات، شیوه های مختلف پرداختن دو شاعر به این موضوع و مقایسه غدیریه های فارسی و عربی، نیز مورد تحلیل قرار گرفته است.
«مرگ » از دیدگاه ابوالطیّب المتنبّی و ابوالقاسم فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
11 - 29
حوزههای تخصصی:
نوشتار فراروی، جستاری است درباره مرگ، از نگاه دو سخ نسرای پراوازه تازی و پارسی، ابوالطیّب متنبّی و ابوالقاسم فردوسی. هر کدام از این دو حکیم فرزانه به فراخور اندیشه و بایسته های زمانه دورنمایی از مرگ به دست داده اند، و در واکاوی باورهای این دو سراینده برجسته و بلندآوازه، فراروی مرگ با نمون ههای فراوانی از ه ماندیشی و ه مگرایی برم یخوریم. در جایگا ههایی نیز گونه نگرش شان با یکدیگر ناهمگون و دوگانه است و این دگرمانی بازم یگردد به هموار نبودن بستر بر پایه نگاه و خواسته و واداشت ههای پیرامونی.
بررسی تطبیقی مسیح (ع) در شعر ادونیس و شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان پیامبران، بیان معجزات و سرگذشتِ پر ماجرا و آموزندة آنان از دیر باز به عنوان عناصری مؤثر به صفحات شعر و ادب راه یافته و اسباب زیبایی اثر و توجه خواننده را موجب شده است. یکی از زیباترین، مؤثرترین و مورد توجه ترین این داستان ها، داستان عیسی مسیح (ع) است.
در ادبیات گذشته، بیشتر برداشت های شاعرانه از ایشان، برگرفته از نگرش اسلامی به این شخصیت الهی بوده و نگرش مسیحی که در موارد مهمی با نگرش اسلامی در تضاد و تقابل است کمتر بروز یافته است. اما در ادبیات جدید و به ویژه شعر معاصر عربی و فارسی، این تلقی از مسیح (ع) با چرخشی قابل ملاحظه، سویه ای مسیحی به خود گرفته و مفاهیمی هم چون رنج های مسیح (ع)، مصلوب شدن ایشان، قربانی شدن ایشان برای پرداخت کفارة گناهان بشر و رستاخیز مسیح (ع) پس از مرگ، از انجیل به ابیات شاعران راه یافته است. این مفاهیم که امروزه به مفاهیمی اسطوره ای و نمادین در هنر مسیحی تبدیل شده اند، شاعران را در بیان آنچه از اضطراب های درونی، رنج ملت های ستمدیده، جور حاکمان و حکومت های بیدادگر و... می بینند، بسیار یاری می رسانند.
ادونیس و احمد شاملو از شاعران نوپرداز و متجددی هستند که بخشی از اشعار خود را به ترسیمی نمادین و اسطوره ای از مسیح (ع) اختصاص داده اند.
این پژوهش تطبیقی می کوشد با تکیه بر مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی، به تحلیل و بررسی تطبیقی اشعار ادونیس و شاملو، با موضوع مسیح (ع) بپردازد و جلوه های مسیحی یا اسلامی این شخصیت دینی در شعر دو شاعر، نوع اسلوب دو شاعر در این گونه شعرها، نقاط اختلاف و اشتراک میان آن دو در برداشت های نمادین از مسیح (ع) میزان موفقیت یا ناکامی هر یک در استخدام این نماد را به بوته تحلیل و بررسی بسپارد.
ساختار تشبیه مرکّب در شعر منوچهری دامغانی و فرّخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشبیه مرکّب گونه ای از تشبیه است که در آن دو هیأت به یکدیگر مانند می شوند. مشبّهٌ به در این تشبیه، بیش از یک جزء و تصویر حاصل از تشبیه، مرکّب است. در تشبیه مرکّب، عناصر متعدّدی از مشبّهٌ به مورد نظر شاعر هستند که ضمن ترکیب با یکدیگر به صورت یک «کلّ واحد» به مشبّه پیوند می خورند. در خصوص تشبیه مرکّب گفته اند: تشبیهی است که می توان تصویر حاصل از آن را به صورت یک تابلو نقاشی درآورد. این تشبیه در روند تطوّر هنری خود از سبک خراسانی عبور کرده و سرانجام به شکلی بسیار فشرده، در شعر سبک عراقی و هندی جلوه کرده است. فرّخی سیستانی و منوچهری دامغانی از شاعران طراز اوّل سبک خراسانی هستند که در دیوانشان تشبیه و مخصوصاً تشبیه مرکّب جایگاه خاصی در زمینه تصویرگری و تخییل دارد. در دیوان فرّخی سیستانی تشبیه، بیشتر زمینه های اشرافی و سپاهی دارد و نیز متضمّن مدح ممدوح و وصف عناصر درباری است؛ اما در شعر منوچهری که شاعری طبیعت گرا و اهل توصیفات پیچیده از طبیعت است، تشبیه مرکّب در خدمت توصیف و خلق تصاویر طبیعی قرار گرفته و از این نظر وی هنرمندانه تر با این ابزار صور خیال برخورد کرده است. ساختارهای خاصی از نظر تعدّد ابیاتی که در آنها تشبیه مرکّب آمده در دیوان هر دو شاعر به چشم می خورد که اولین نمونه های اسلوب معادله و تشبیه تمثیل از آن دست هستند. در این تحقیق به بررسی و تحلیل ساختارهای سه بیتی، دو بیتی و تک بیتی متضمّن تشبیه مرکب در دیوان این دو شاعر پرداخته ایم.
بررسی تأثیر پذیری صادق چوبک در آثارش از ارنست میلر همینگوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
149 - 163
حوزههای تخصصی:
صادق چوبک به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان داستان کوتاه معاصر ایران، در کنار جلال آل احمد و صادق هدایت تلاش فراوانی در رواج ساده نویسی و شکستن سنت ادبیات مودبانه و دست و پاگیر دوره ی قبل انجام داده است.او نویسنده ای رئالیست است و داستان هایش در بردارنده ی واقعیاتی است که خواننده را با اوضاع و احوال رایج در قرن چهاردهم آشنا می کند. سبک نویسندگی چوبک نیز در عین استقلال و منحصر به فرد بودن، یادآور شیوه ی نویسندگی نویسندگان قرن بیستم آمریکاست.در این مقاله سعی می شود تا تأثیری که چوبک از ارنست میلر همینگوی، خالق داستان زیبای پیرمرد و دریا و برنده ی جایزه ی ادبی نوبل گرفته است نمایانده و بررسی شود
بررسی تطبیقی فضای موسیقایی سینیه شوقی و بلخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
45 - 61
حوزههای تخصصی:
تأثیر و تأثّر شاعران از مضامین و اسالیب یکدیگر در ادبیات جهان امری است شایع که ادبیات عرب نیز از آن مستثنی نیست. «سینیه» بحتری همواره مورد توجه ادبا و شعرا بوده است. در این میان احمد شوقی شاعر معاصر در اسلوب و مضمون از وی پیروی کرده است و عبدالله عمر بلخیر نیز از هر دو شاعر پیش از خود تأسّی جسته و سینیه ای زیبا از خود به یادگار گذاشته است. بی شک بحث و بررسی جنبه های گوناگون «سینیه» شوقی و بلخیر امری است لازم. برخی از سؤالاتی که این پژوهش در صدد یافتن پاسخی برای آن هاست: هنر این دو شاعر در باب موسیقی به چه صورت نمود یافته است؟ تناسب محتوا با وزن، بسامد واژگان و افزایندگان موسیقایی در این آثار به چه صورت است؟
داش آکل و شخصیت های محوری داستان های همینگوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
149 - 164
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه «داش آکل» از برجسته ترین داستان های صادق هدایت و از جمله داستان های برجسته ادبیات معاصر ایران است. در این داستان بن مایه های تفکر ارنست همینگوی در شخصیت پردازی، که به نوعی مکتب فکری او را تشکیل می دهد، خود را به معاینه نشان می دهد. آرمان گرایی، تعلق به جهان اقلیت، آسیب دیدگی، فرجام شوم، تسلیم دردآلود و در نهایت پیروزی در عین شکست، از مهم ترین وجوه اشتراک شخصیت داش آکل با شخصیت های مورد علاقه نویسنده آمریکایی است.
ترجمه تطبیقی ضرب المثل های انگلیسی به فارسی از لحاظ زبان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
115 - 131
حوزههای تخصصی:
ترجمه تطبیقی ضرب المثل های انگلیسی به زبان فارسی، مترجمان ایرانی را در مقایسه زبان مبدا (SL) با زبان مقصد (TL) با مسایلی از قبیل کاربردهای لغوی، سبک ادبی، فرهنگ و ساختار یا معنی مواجه می سازد. در این مورد، عوامل اصلی در ترجمه و برابریابی در دو زبان مبدا و مقصد در سه حوزه زبان شناسی از قبیل شکل(form)، محتوا(content) و موقعیت(context) در دو زبان های مبدا و مقصد قرار می گیرند. مقاله حاضر با ارایه طرح سه نسخه ای در صدد یافتن راه حلی کاربردی برای ترجمه ضرب المثل های انگلیسی به فارسی با حداقل افت از لحظ ساختاری، معنایی و مفهومی است.
بررسی تطبیقی حکمت و خرد در اشعار امرؤالقیس و رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
117 - 135
حوزههای تخصصی:
در میان ادبیات جهان، دو ادب فارسی و عربی با وجوه مشترک فراوان می توانند سهم به سزایی را در پژوهشهای تطبیقی داشته باشند. خردورزی و عقل مداری و به تعبیر زیباتر حکمت، یکی از این وجوه مشترک و قابل مقایسه است. امرؤالقیس کندی سرآمد سخنسرایان عرب در یک کفه ترازوی این قیاس و رودکی سمرقندی، آدم الشعرای شعر فارسی در کفه دیگر جای گرفته است. امرؤالقیس، روزنه هایی از حکمت جاهلی را با استمداد از فطرت و تعالیم گذشته و تجربه زندگی در اشعارش پیاده کرده و رودکی نیز با همین مفاهیم یادشده، ولی با در دست داشتن گنجینه مهم تر، یعنی اسلام، که چشمه بینش و خردورزی است، پا به عرصه شعر نهاده است.
دغدغه های سیاسی در شعر بدر شاکر سیاب و مهدی اخوان ثالث
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «نوستالژی» یا همان «غم غربت» و «دلتنگی» در دوره ی معاصر و به دلیل رویدادهای سیاسی و اجتماعی، رنگی دیگر به خود گرفته است. سیّاب و اخوان ثالث، به دلیل مواجه شدن با ناکامی های سیاسی مشترک، نوعی دلتنگی سیاسی در سروده های آن دو سایه افکنده است؛ و ناامیدی سیاسی، از بن مایه های اصلی شعر این دو سراینده به حساب می آید. استفاده از نمادهای طبیعی و اسطوره ها، از ابزارهای دو شاعر در ترسیم نوستالژی سیاسی است. آن دو اسطوره را از فضای اسطوره ای خود خارج نموده و به عنوان نمادی تأثیرگذار در صحنه ی سیاسی و اجتماعی، از آن بهره گیرند. پناه بردن به آرمانشهر، از دیگر ابزارهای دو شاعر برای کاستن از دغدغه های سیاسی خویش است. افزون بر آن، احساس شکست و نومیدی سیاسی در شعر اخوان، نمود بارزتری نسبت به شعر سیّاب دارد؛ اما در نهایت، هر دو شاعر، نگاهی امیدوارانه به فردایی بهتر و روشن تر دارند.
بررسی تطبیقی حبسیات ملک الشّعرای بهار و ناظم حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
111 - 133
حوزههای تخصصی:
حبسیات، اشعاری هستند که تأثّرات و آلام درونی شاعر را در محیط زندان بازگو می کنند و پرده از چهره حاکمان استبداد برمی دارند. ملک الشعرای بهار و ناظم حکمت از شاعران معاصر ایران و ترکیه ، در راه مبارزه خود با استبداد، سال های سال زندان و تبعید را تجربه کرده اند و هر کدام به نحوی تأثّرات درونی خود را در شعر خویش متبلور ساخته اند. مقاله حاضر با نگاهی اجمالی به نقاط مشترک و مورد اختلاف این شاعران، به مقایسه تعدادی از حبس سروده های آنان پرداخته است.
بررسی عقاید شکلوفسکی در اشعار سهراب سپهری و توماس استرن الیوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
153 - 169
حوزههای تخصصی:
خلق مضامین جدید و غریب از ویژگی های شاعران عصر مدرن و پسامدرن است. آن ها سعی دارند تا غبار عادات را از رخ مضامین و مفاهیم کهنه بزدایند و با دیدگاهی نو به آن مضامین و مفاهیم بنگرند؛ همچنین خوانندگان را به این مسیر بکشانند و با این دیدگاه به درک مضمون ها و مفهوم های پیچیده نایل آیند. چنین فنی، آشنایی زدایی نامیده می شود. آشنایی زدایی نخستین بار با عنوان «هنر به عنوان ابزار» به وسیله ی شکلوفسکی مطرح شد. او معتقد بود که اگر شیوه ی نگرش ما به آثار هنری توأم با نوعی عادت باشد، دیگر نمی توانیم نگرشی نو نسبت به آن آثار داشته باشیم؛ در نتیجه تأثیر آن در زندگی ما عادی خواهد شد. از آنجا که تا به حال کمتر تحقیقی درباره ی فن آشنایی زدایی در آثار شاعران صورت گرفته، این مقاله بر آن است تا به تحلیل و بررسی رد پای این فن در برخی اشعار توماس استون الیوت و سهراب سپهری بپردازد.
بررسی تطبیقی نماد «شیر» در شعر نیمایوشیج و خلیل مطران
حوزههای تخصصی:
نیما یوشیج و خلیل مطران، از پیشگامان شعر نو، در ادبیات فارسی وعربی به شمار می روند. روحیه متفاوت آن دو، سبب شده تا پدیده های طبیعی، در شعر هر یک از این دو، رنگی ویژه به خود بگیرد. هر کدام، در عالم خیال شاعرانه، از «شیر»، نمادی متناسب با احساسات درونی خود خلق نموده اند که یکی ناتوان و گریان، و دیگری، شجاع و غرّان است. شیر در قصیده ی نیما، نمادی از آزادی خواهان در بند است و رنگی به شدت واقعگرایانه دارد، اما همین حیوان توانا، در «الأسد الباکی» مطران، به موجودی بسیار ضعیف و گریان تبدیل شده است که پیوسته اندوهی رمانتیکی به همراه دارد. نیما با به کارگیری این نماد، شعری روایی با مضمونی حماسی خلق نموده، اما مطران، قصیده ای غنایی با مضمونی کاملاً عاطفی از آن پدید آورده است.
این مقاله، براساس چارچوب های ادبیّات تطبیقی، به بررسی و نقد نگاه متفاوت دو شاعر در این موضوع می پردازد.
نفسیّه المتنبّی وسَعدی وأثرها فی حکمتهما الشعریّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ نفسیه المتنبی وسَعدی من أهمّ المؤثّرات على حِکمه الشاعرین. لأنها تؤثّر على حِکمتهما من جهتین، الأولى بتأثیرها على إقبالهما علی الحِکمه، والثانیه بتأثیرها على المضامین والموضوعات الحکمیّه الملائمه لنفسیّتهما.
واتّضح لنا أخیرا أنّ الشاعرین مختلفان فی هذا الجانب کلّ الاختلاف، إذ لا نلاحظ أیّ تشابه بینهما، فکلّ ما ذکرنا فی هذه المقاله هو تفاوت وتباعد، بل تناقض وتعاکس أحیاناً. لأنّ تواضع سَعدی یناقض غرور المتنبّی، وتفاؤله عکس تشاؤم المتنبّی، وتدیّنه یناقض ضعف عقیده المتنبّی.
فخلاصه الکلام فی هذا المجال أنّ معالجه نفسیّه الشاعرین تُظهر لنا التفاوت بین المتنبّی کشاعر المدح وسَعدی کشاعر الموعظه والنصیحه، أی: التفاوت بین المدّاح والواعظ. وإن اشترک الشاعرین فیما یؤخذ علیهما، هو بسبب بعض التناقضات بین حکمتهما الشعریّه وبین حیاتهما العملیّه، من قبیل التکسّب والإباحیّه.
أمّا تأثیر هذا الاختلاف فی المضامین الحکمیّه، فیظهر فی الإکثار من بعض المضامین دون غیرها. فکان حثُّ المتنبّی على الشجاعه والجرأه أکثر بکثیر من حثّ سَعدی علیهما، وبالعکس لا یقاس إقبال المتنبّی على التواضع مع إقبال سعدی علیه. وکذلک أنّ المتنبّی ما حثَّ على القناعه والعداله ولم یمنع عن الأنانیّه والغرور، بینما حثّ سَعدی على القناعه والعداله والإنصاف ومَنَع عن الغرور والأنانیّه کثیراً.
جایگاه ادبیات ایران در آلمان با نگرش ویژه به گوته و روکرت
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۵
39 - 56
حوزههای تخصصی:
نفوذ فرهنگ و ادب شرق در غرب که از زمان جنگ های صلیبی آغاز شد، تا آن جا پیش رفت که نویسندگان دوره ″رمانتیسم″ آلمان در شرق نیروی تازه ای برای الهام در خلق آثار ادبی دیدند. گوته بعد از مطالعه ی ابیاتی چند از ترجمه ی دیوان حافظ هامر-پورگشتال تحت تأثیر قرار گرفت و در آشنایی فرهنگ و ادب ایران در آلمان نقش بسزایی ایفا کرد. فردریش روکرت نیز در راستای افکار و اندیشه های گوته، با ترجمه ی فرهنگ و ادب شرق نه فقط به دنبال آشنایی بیش از پیش غرب با فرهنگ و ادب شرق بود، بلکه در جهت غنا سازی زبان آلمانی که از منظر او از تمامی ابزار لازم برای بیان تفکر ملت ها برخوردار بود، گام برداشت. مقاله ی ذیل با استناد با افکار گوته و روکرت در باب شرق و ایران، جایگاه فرهنگ و ادب ایران را در دوره ی رمانتیسم در آلمان به تصویر می کشد.