فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع سنّتی رایج در ادبیّات منظوم غنایی، هجویه سرایی است. این گونة ادبی، بخش قابل توجّهی از آثار شاعران پارسی و عرب را به خود اختصاص داده است و سهم مهمّی در ورود به دنیای ذهنی شعرا و شناختن اندیشه ها، عواطف و رویکردهای آن ها دارد؛ ضمن این که می تواند مخاطب را با شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوران شاعر نیز آشنا کند. بر این اساس و با توجّه به همین اهمّیّت، پژوهش حاضر بر آن است با استفاده از شیوة توصیفی- تحلیلی، بارزترین کارکردهای هجو و زمینه های آن را در اشعار دو شاعر مهمّ هجویه سرا بررسی کند و به پرنمودترین شباهت های موضوعی شعر آن ها از این منظر بپردازد. یکی از این دو شاعر، حطیئه شاعر پرآوازة عرب در عصر جاهلی است و دیگری انوری ابیوردی، شاعر بزرگ قرن ششم در ایران. بارزترین انگیزه های هجویه سرایی نزد این دو شاعر را، باید در زمینه ها و عواطف شخصی جست و جو کرد؛ امّا دلایل انوری گاه اجتماعی تر می شوند. نقش نیاز های مادّی در هجوسرایی هر دو شاعر تعیین کننده است؛ امّا نداشتن اعتماد به نفس و احساس انزجار نسبت به دیگران، برای حطیئه اساسی تر است. حطیئه اغلب صریح تر، مفصّل تر و بی پرواتر هجو می کند. هر دو شاعر از صور خیال مدد می گیرند؛ امّا شعر انوری معمولاً تصویری تر و به خصوص نمادین تر است. انوری از عناصر طنزآفرین نیز بیشتر استفاده می کند.
دنیاگریزی در شعر ناصر خسرو و ابوالعتاهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۴
147 - 164
حوزههای تخصصی:
دنیاگریزی، از مضامین عمده در شعر و ادب فارسی و عربی است که از بن مایه های شعر زهد و تحقیق (قرن دوم هجری) ابوالعتاهیه، شاعر قدرن دوم و سوم هجری است. شاید بتوان گفت در سیر تکامل شاعر زهد و تحقیق ادب فارسی، ناصرخسرو و سپس اوج آن سنایی است. هدف از این تحقیدق ، پیدا کردن نقار مشترک این دو شاعر مانند بسامد بالای مضمون در شار، وابستگی به دربار و مهجور شدن شان می باشد. تصاویری که از دنیا در ذهن و اندیشده ناصرخسرو و ابوالعتاهیه وجود دارد؛ از طریق واژگان به خوبی منتقل شدهاست. این تصاویر، چهره حقیقی آنان را نشان می دهد. تصویر ابوالعتاهیه از دنیا، ترسیم زشت و ناخوشایند نیست و حتی گاهی نگاه حکیمانه دارد. در انتها باید گفت هر دو شاعر توصیه های بسیاری بر ترک دنیا و تمایلات دنیوی ارائه داده اند. دلیل عمده هر دو ناپایداری و گذرندگی دنیاست.
رابطه خدا و هستی از دیدگاه ابن عربی و شمس مغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در عرفان، بیان نسبت و رابطه میان خدا و هستی است؛ این مطلب که در اشعار عرفانی با عبارت های گوناگون بیان شده است، با ظهور ابن عربی و تثبیت مکتب وحدت وجود، رنگ دیگری به خود می گیرد؛ در نگاه ابن عربی و پیروانش، عالم(ماسوی الله) حق مخلوق و حق متجلی است و این ، نزدیک ترین نسبت میان خالق و مخلوق را ترسیم می کند. یکی از کسانی که به پیروی از ابن عربی، بنیان فکری خود را بر پایه وحدت وجود گذاشت، شمس الدین محمد شیرین مغربی، عارف قرن هشتم هجری است؛ او که در جای جای دیوانش هستی را مظهر و مجلای حق می داند، در مواردی عین کلام ابن عربی را جامه شعر پوشانده است. این مقاله، تأثیرپذیری شمس مغربی از ابن عربی را در محورهای وحدت وجود؛ تجلی حق در مظاهر؛ آثار، ویژگی ها و علت تجلی و نسبت و رابطه خداوند و آفرینش بررسی می کند.
بررسی تطبیقی مضمون فقر در اشعار معروف رصافی و پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۲
27 - 46
حوزههای تخصصی:
پیوند بسیار کهن ملت های عرب و ایران باعث شده که زبان فرهنگ و ادبیات عرب و فارسی در تعامل گسترده با یکدیگر قرار گیرند؛ و در عرصه های فرهنگی به ویژه فرهنگ عامه نمود یافته است. تلاش هایی که در زمینه ادبیات تطبیقی صورت گرفته بسیار نا چیز است . از این رو با بررسی مضمون فقر در اشعار معروف رصافی و پروین اعتصامی پژوهش ههایی تطبیقی در ادبیات عربی و فارسی صورت گرفته است. رصافی به دلیل آگاهی به مسائل جامعه به ویژه فقر توجه خاصی نشان داده و حاکمان جامعه عامل را عامل فقر می داند. و هم چنین روین اعتصامی نیز سهل انگاری حاکمان را باعث پیدایش فقر جامعه می داند. اما به خاطر زن بودنش کمتر مورد پذیرش جامعه قرار گرفته ام مانند رصافی یتبمان - بیوه زنان و مستمندان جامعه را مورد ترجم قرار می دهد.
تطبیق مفهوم توکل در نگاه خواجه عبدالله انصاری و سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۳
108 - 137
حوزههای تخصصی:
توکّل اصطلاح دینی، اخلاقی و عرفانی است؛ در لغت به معنای اعتماد کردن، تکیه کردن، اعتمادنمودن بر کسی و اعتراف کردن بر عجز خود است. (لغت نامه دهخدا: ذیل لغت) خواجه عبدالله انصاری از عرفای مشهور قرن پنجم هجری، از مفاهیمی مانند لجا، تفویض و تسلیم در کنار توکّل نام برده است. وی مقام توکّل و تفویض را کار خود به حقّ سپردن معنا کرده است. و سپس مقام لجا و تسلیم را بر توکّل و تفویض برتری بخشیده و آن را سپردن خویشتن به حقّ دانسته است؛ یعنی تسلیم هر آنچه میان بنده و خداوندا از اعتقاد، خدمت (بندگی) و حقیقت است. سنایی نیز در باب اول حدیقه الحقیقه، این دیدگاه را در مقام توکل در دو "حکایت فی توکّل العجوز "، "حکایت التمثیل فی الذی هو یطعمنی و یسقینی" به تصویر کشیده است. هم چنین انصاری با بیان درجات توکّل و نامگذاری آن به این نکته ی مهم اشاره دارد که یقین به قسمت غیر از رضا به قسمت است؛ و عمیق ترین آرامش ناشی از رضایت به خدا و قضای وی را سنایی در داستان "حاتم و زن" وی در ذیل حکایت "فی توکل العجوز" آورده است. خواجه عبدالله انصاری نهایت کار خود را متوکّل را به توکّل حقیقتی می داند که همانا پیوند مقام توکّل با حال و مقام رضاست.
بررسی تطبیقی جایگاه "بیایمانی" و "ایمان" در داستانهای صادق هدایت و بنت الهدی صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۴
91 - 111
حوزههای تخصصی:
پژوهش ذیل جستاری تطبیقی است پیرامون جهت گیری متفاوت صادق هدایت و بنت الهدی صدر، دو نویسنده برجسته ادبیات فارسی و عبدی نسبت به اندیشه های اعتقادی با بکارگیری یک ابزار، در یک برهه زمانی مشابه و در گستره جغرافیایی متفاوت؛ هدف از این مقاله، بررسی سبک و نوع نگرش دو نویسنده چیره دست نسبت به محیط پیرامونی و ماورایی خود می باشد. با توجه به طرح ایده های نو در قالب جذاب داستانی، ضروری است با نگاهی جدید، مقوله های مطرح شده را به صورت علمی مورد بررسی قرار داد. شیوه انجام این تحقیق، به صورت توصیفی و تحلیلی است. در آغاز، برخی از برجسته ترین داستانهای دو نویسنده مورد مطالعه قرارگرفته، پس از آن دیدگاه این دو به مقوله "جایگاه ایمان در زندگی" مورد مقایسه قرارگرفته است. پژوهش حاضر تلاش دارد با آوردن بخش هایی از متنهای داستانی این دو نویسنده و تجزیه و تحلیل داده های آنان، جهت گیری هدایت را در نوشته هایش و ارتباط آن با بی ایمانی و جهانبینی نادرست و سطحی نگری او ترسیم نماید.
بررسی تطبیقی نقد جامعه شناختی زن در رمان علی احمد باکثیر و احمد محمود (سیرة شجاع و زمین سوخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش و حضور زنان در جامعه بشری از ابتدای تاریخ تا کنون، امری ملموس و غیر قابل انکار بوده و آنان در جوامع مختلف، پا به پای مردان در کنار نقش برجسته زن در تربیت نسل های آینده در عرصه های اجتماعی نیز حضوری فعّال و پویا داشته اند.
در این مجال، برآنیم که با بررسی تطبیقی دو رمان معاصر یعنی سیرة شجاع اثر علی احمد باکثیر نویسنده معاصر و بزرگ یمنی و زمین سوخته اثر احمد محمود، نویسنده معاصر و مشهور ایران، تصویرگر یکی از مظاهر نقد اجتماعی جامعه یعنی مسألة زنان و به ویژه مجاهدت و مبارزات آنان در شرایط سخت و جنگی جامعه با تکیه بر شخصیّت اصلی دو رمان یعنی سمیّه و ننه باران باشیم که نتایج اوّلیه حاکی از وجوه اشتراک فراوان دو شخصیّت اصلی زن است؛ به طوری که هر دو نمونه کامل زنان ایثارگرند و علاوه بر ایفای نقش مادری دلسوز و همسری فداکار در عرصه های اجتماعی نیز زنانی مبارز و مجاهد، ایثارگر و مقاوم، شجاع و عدالت گستر و انتقام گیرنده از دشمنان هستند.
تصویرشناسی سیمای شرق و غرب در شعر شوقی و بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شوقی و بهار دو شاعر برجسته ادبیّات معاصر پارسی و عربی، در شرایط مشابهی چون هم زمان بودن، مسلمان بودن، زندگی در شرایط استبداد سیاسی، درگیری با کشورهای استعمارگر، آزادی خواهی، داشتن مبارزات انقلابی و تحمّل تبعید، زندان و... از نظر فکری و ادبی نزدیکی فراوانی به یکدیگر یافته اند. بررسی تطبیقی اشعار این دو شاعر، نشان دهنده آن است که مضامینی هم چون: ملّی گرایی، تقابل شرق و غرب، جنگ، زن، آزادی، علم، عدالت و فقر، جلوه های بارز مشترک در اندیشه آن ها را تشکیل می دهد. نگارنده در این پژوهش کوشیده است با تصویرشناسی دو جهان شرق و غرب در شعر شوقی و بهار، به تطبیق این رویکرد به عنوان یکی از رهیافت های فکری عصر حاضر بپردازد. نتایج به دست آمده نشان می دهد: الف) ایستادگی در برابر زیاده خواهی استعمارگران از اصول مورد اتّفاق در اندیشه دو شاعر است. ب) بهار و شوقی ضمن اشاره به جنبه های مثبت و منفی تقلید از غرب، به بیان نمونه هایی در هر دو حیطه پرداخته اند.
وصف طبیعت در دیوان طغرایی و منوچهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۳۹۱ شماره ۲۱
217 - 223
حوزههای تخصصی:
در این جستار، وصف طبیعت در دیوان دو شاعر کهن ایرانی: طغرایی(515ﮪ) و منوچهری دامغانی(433ﮪ)، مقایسه و بررسی شده است. نخست به جایگاه و رسالت ادبیات تطبیقی، مختصری از زندگینامه طغرایی و منوچهری، ویژگی های ادبی، فرهنگی و محیطی عصر و شعر دو شاعر اشاره کرده ایم و سپس با روش وصفی تحلیلی، به مقایسه تطبیقی وصف طبیعت بی جان و جاندار و شیوه پرداخت و تصویر سازی این موضوعات در دیوان های طغرایی و منوچهری با ذکر نمونه و بیان اشعاری که اثر پذیری در آنها مشهود است، پرداخته ایم.
پیدایش و رشد ادبیات تطبیقی در چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: در این مقاله، سعی کرده ایم تا با نگرشی تاریخی و روش توصیفی ـ تحلیلی نشان دهیم که ادبیات تطبیقی در چین کی و چگونه شروع شده و تا زمان حاضر چه روندی را طی کرده است. این سیر تاریخی به چهار دوره زمانی متمایز تقسیم شده است. پیش از قرن بیستم، از زمان سلسله هان شرقی، چین بیشترین تأثیر را از هند و از طریق ترجمه متون مذهبی و ادبی آن کشور می پذیرد. از اوایل قرن بیستم تا دهه 1930، ادبیات روسیه جایگاه مهمی در ادبیات چین پیدا می کند. در این دوران، رمان نویس های چینی تحت تأثیر نویسندگان کلاسیک و معاصر روس و سنّت های ادبی آنها سبب رونق و شکوفایی ادبیات چین می شوند. از 1930 تا 1950، با ترجمه آثار نویسندگان اروپایی مکتب فرانسه، ادبیات تطبیقی در آثار نویسندگان چینی جایگاه خاصی پیدا می کند. از 1950 تا 1980، پژوهش های مهمی در این حوزه در چین حاصل نمی شود. پس از دهه 1990، با کارهای پژوهشگران ادبیات تطبیقی مانند لانگشی، جوهان یانگ، هونگ یو، و ونگ نینگ و آگاهی از نظریات غربی، ادبیات تطبیقی در چین ماهیت چندبعدی پیدا می کند و توانمندی های ادبیات خود را بیشتر می شناسد و، در عین حفظ اصول فرهنگی و ادبی چین، به گفت وگو و تعامل ادبی با غرب می پردازد. با آنکه ادبیات تطبیقی در چین هنوز با چالش هایی روبه روست، اما بسیاری از تطبیقگران چینی از این دشواری ها آگاه اند و می کوشند با نگرشی علمی به پژوهش در حوزه های جدید ادبیات تطبیقی، مانند ادبیات تطبیقی و ترجمه پژوهی یا ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی، راه جدیدی برای گسترش هر چه بیشتر این رشته در چین بگشایند. همچنین افزایش تأسیس این رشته در دانشگاه ها و چاپ مجلات و آثار تخصصی و برگزاری همایش های ملی و بین المللی در این زمینه حاکی از رشد ادبیات تطبیقی در چین است.
والت ویتمن و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۳۹۱ شماره ۲۱
89 - 102
حوزههای تخصصی:
والت ویتمن و احمد شاملو هر دو از شاعران مدرن و نوگرا هستند که مشترکاتی در شعر آنان از نظر فرم و محتوا دیده می شود. مضامین مشترک شعری همچون طبیعت گرایی، انسان گرایی، اهمیت دادن به مسائل سیاسی- اجتماعی و توجه به جسم در کنار روح و جان در آثار هر دو مشهود است. از نظر سبک شعری نیز هر دو به رهایی از قید و بند قافیه و به کارگیری کلام آهنگین و گشایش راه جدیدی در شعر معتقدند. شاملو همچون ویتمن، زبان محاوره و غیر فاخر ادبی را وارد شعر کرد اما، به زبان فاخر ادبی و حماسی نیز توجه ویژه ای داشت و لحن حماسی و اسطوره ای شعرش از متون کتاب مقدس متأثر است. برخی از تقابل ها نیز در کار آن دو قابل مشاهده است. برای مثال شاملو اغلب به ستایش قهرمانان می پردازد؛ این قهرمان از دید او گاه یک مبارز و گاه معشوق وی است اما، والت ویتمن نه تنها به انسان، بلکه به نبات و حیوان و جماد نیز به دیده تقدیس می نگرد. بیان مسائل عرفانی در شعر ویتمن بیش از شاملو مشهود است.
جایگاه گی یار در ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: این جستار دو بخش اصلی دارد: بخش اول درباره پیشینه ادبیات تطبیقی در فرانسه و معرفی مختصر ماریوس فرانسوا گی یار و کتاب معروفش ادبیات تطبیقی است. بخش دوم ترجمه تقریظ ژان ـ ماری کاره بر کتاب ادبیات تطبیقی گی یار است که خود از دو بخش تشکیل می شود: اول، مقدمه مؤلفان کتاب مرجع ادبیات تطبیقی چاپ دانشگاه پرینستن بر تقریظ کاره؛ دوم، مقدمه بر ادبیات تطبیقی نوشته ژان ـ ماری کاره. بخش دوم جستار برگرفته از کتاب مرجع ادبیات تطبیقی چاپ دانشگاه پرینستن تألیف دیوید دمراش و دو تن از همکاران اوست. مؤلفان این کتاب که درباره فراز و فرود ادبیات تطبیقی و ادبیات جهان از اروپای عصر روشنگری تا دهکده جهانی امروز است، مقدمه های کوتاه و روشنگری بر مقالات کتاب نوشته اند که ترجمه مقدمه آنان را نیز در اینجا آورده ایم.
مولانا و سعدی
حوزههای تخصصی:
نویسنده کوشیده است تا ضمن بررسی اشتهار سعدی در دوران حیاتش با تکیه بر منابعی چون «سفرنامة ابن بطوطه» و ادعای سعدی مبنی بر «قصب الجیب حدیثش را هم چون شکر می خورند و رقعه منشآتش را چون کاغذ زر می برند» به تبیین جایگاه سعدی در نزد مولانا و جایگاه مولانا در نزد سعدی بپردازد. او با تکیه بر کتاب «مناقب» سپهسالار و نیز تطبیق برخی از اشعار سعدی و مولانا و قرابت هم اندیشی آنان به آشنایی و بهره مندی آنان از آثار یکدیگر می پردازد.
بررسی تطبیقی «شهرگریزی» و «بدوی گرایی» در شعر سهراب سپهری و عبدالمعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گستره شعر شهر گفته می شود ظهور «شهرسروده »های نو در ادبیات جهان و ازآن میان در ادبیات فارسی و عربی متأثر از ادبیات غرب است. ادبیات فارسی و عربی پیوندی دیرینه داشته اند؛ در دوران معاصر نیز تعامل میان این دو همچنان ادامه یافته است. جستار حاضر به بررسی تطبیقی شهرسروده های سهراب سپهری در ادب پارسی و احمد عبدالمعطی حجازی در ادب عربی می پردازد.
این پژوهش، پس از گذری کوتاه بر زندگی و شعر سهراب سپهری، طبیعت سرای برجسته ایران، و با بیان مختصری از زندگی احمد عبدالمعطی حجازی، شاعر برجسته مصری، در آغاز به معرفی اجمالی بدوی گرایی و اصول و مبانی مطرح در آن می پردازد و سپس با مطالعة جهت گیری سهراب سپهری و عبدالمعطی حجازی، نسبت به شهر و روستا، تبلور و نمود بدوی گرایی و ویژگی های مکتب رمانتیسم در شعر دو شاعر بررسی خواهد کرد. مهم ترین ابعاد مورد توجه در گستره اندیشه های مطرح در سروده های دو شاعر عبارت اند از اظهار غربت و اندوه به دلیل ازمیان رفتن گذرگاه روستا، نکوهش شهر و مظاهر مدنیت موجود در آن، ستایش روستا به عنوان زادگاه نخستین نوع بشر و خانه و کاشانه ای که از دیرگاه شوق وصالش را داشته اند، و آرمان سیاحت و سفر درقالب سفر واقعی یا خیالی؛ بخش پایانی مقاله نیز به بیان چگونگی نمود بدوی گرایی و رمانتیسم در اندیشه دو شاعر اختصاص یافته است.
"اغراق" در زبانِ حماسی فردوسی و متنبّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۳۹۱ شماره ۲۱
103 - 135
حوزههای تخصصی:
جلوه های اغراق در نزد ملّت های مختلف با توجّه به شرایط فرهنگی و جغرافیایی و باورهای قومی متفاوت است در فرهنگ ایران و عرب اغراق بیشتر جنبه ی عینی دارد و غالباً در بزرگ نمایی های فیزیکی ظهور می یابد: کوه های بسیار بلند، چاه های عمیق، پهلوانان قد بلند، پرخوران سیری ناپذیر و ... . وجه افتراق این دو نیز در بسامد بالای بکارگیری غلوّ مردود است؛ چرا که از دیر بازگفته اند که اگر ممدوح شاه بود هر چه می خواهی بگو؛ و لذا اغراق های شعر متنبّی که بیشتر در حوزه ی مدایح درباری بوده با همین مسئله مواجه است، یعنی با وجود هنر شاعری منحصر بفرد و بی نظیرِ شاعرش، دچار نقصان شده، عیب و نقصی که در شعر دوره های بعد از فردوسی نیز اندک اندک سبب انحطاط شعر فارسی گردید بنابراین؛ متنبّی بر خلاف فردوسی که دارای اغراق های مفاخره آمیز و پرقدرتی است، گاهی اوقات دچار گزافه گویی های بسیار شده است. انجام یک بررسی دقیق در زمینه ی اغراق های شاهنامه و یا اشعار متنبّی، مستلزم فراهم آوردن کتابی به اندازه دیوان شعر متنبّی و یا شاهنامه فردوسی است. در این مقاله تلاش بر آن بود تا مطالبی را برگزینیم که دارای ارزش هنری بیشتری بوده از ذکر نمونه های بی ارج و منزلت که تعبیر بر همان غلوّ مردود می شوند اجتناب گردد. امید است خواندن آن برای خواننده محترم خالی از لطف نباشد.
بررسی تطبیقی رنگ های سرخ و سبز در تصویرپردازی اشعار گرمارودی و محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ به عنوان برجسته ترین عنصر حوزة محسوسات از دیرباز تا کنون مورد توجّه انسان بوده و همواره روح و روان او را مسحور قدرت نافذ خویش نموده است. از آنجا که شاعران از ژرف بین ترین اقشار جامعه هستند و نوع نگاه آنان به رنگ، اصیل تر و معنادارتر از دیگر افراد است، لذا این پژوهش، تلاش نموده براساس چارچوب های ادبیّات تطبیقی، از میان رنگ های گوناگونی که دو شاعر برجستة ادبیّات پایداری معاصر؛ یعنی گرمارودی و درویش، به کار برده اند، دو رنگ سرخ و سبز را از لحاظ تعامل و تقابلی که با هم در تصویرپردازی آنان از مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و... داشته اند، مورد بررسی قرار دهد. نتیجه حکایت از آن دارد که رنگ قرمز در شعر گرمارودی نشانة تمایل انسان به داشتن زندگی پر جنب و جوش است و زندگانی سرشار از مبارزة گرمارودی خود مبیّن همین نکته است. رنگ سبز نیز نمادی از آرامش، حیات و جاودانگی و گاه نماد تقدّس و پاکی است. در شعر درویش، رنگ سرخ، عشق به فلسطین و ملّتش را تجلّی داده، رمز شهادت، فداکاری و ایثار در راه آزادی است و رنگ سبز، نماد امید، آزادی طلبی، حیات و حرکت بوده و عشق به فلسطین و ملّت مبارزش را به تصویر می کشد. افزون بر این، گرایش این دو شاعر به ادبیات پایداری، باعث ایجاد شباهت های زیادی در آن دو از لحاظ کاربرد نمادین رنگ شده است.