فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
30 - 47
حوزههای تخصصی:
بیان نمادین به عنوان یکی از ظریف ترین شگردهای هنری در میان عناصر گوناگون خیال، یکی از اصلی ترین ساختارهای زبانی در شعر معاصر به حساب می آید. در این میان، عنصر شب، دارای بار معنایی متفاوتی در شعر معاصر عربی و فارسی است؛ به گونه ای که فضای شبانه و موقعیت خاص آن، خوانش های متفاوتی را در میان سرایندگان دو زبان سبب شده است. بهره گیری از این نماد طبیعی در راستای بیان اعتراض به وضعیتِ موجود، از کارکردهای شب در شعر دو زبان است؛ به نحوی که شاعران با استفاده از این ظرفیّت نمادین، اعتراض خویش را به تیرگی و خفقان اوضاع بیان می دارند. در این جستار با رویکرد تطبیقی و با روش تحلیلی- توصیفی و با بهره گیری از مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی، با انتخاب برخی سرایندگان از شعر معاصر عربی (بیاتی، سیاب، بلند حیدری و شابی) و شعر معاصر فارسی (نیما، طاهره صفارزاده و اخوان) به بررسی نمادپردازی از نماد شب به عنوان سمبلی اعتراض آمیز خواهیم پرداخت.
بررسی «تئوری جبران» یونگ در آثار احمد شاملو و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
63 - 83
حوزههای تخصصی:
«تئوری جبران» یکی از سازوکارهای دفاعی از خود است که برای نخستین بار توسط یونگ به منظور متوازن سازی تقابلی و تعادل روانی برای ازبین بردن احساس حقارت روانی مطرح شد. براساس این نظریه روان شناختی، هرکسی ممکن است در ناخودآگاه خود، عقده هایی واپس زده و یا فراموش شده داشته باشد که در روند تکاملی زندگی خود، او را دچار تحوّل و نگرشی خاص می کنند. به عبارتی، هرقدر نیروی ناشی از عقده های روانی در انسان بیشتر باشد، به همان اندازه فعالیت ها و رفتارهای بیرونی و واکنش های روانی او بیشتر می شود. بنابراین، براساس «تئوری جبران» و بررسی آثار ادبی می توان ارتباطی علمی- تحلیلی میان عقده های روانی و حقارت های اجتماعی شاعران معاصر با کارکرد انرژی روانی شخصیت های اسطوره ای برقرار نمود. پژوهش حاضر با هدف نشان دادن میزان شدّت عملکرد روانی پدیدآورندگان ادبی همچون احمد شاملو و أمل دنقل با روشی توصیفی تحلیلی، درنظر دارد تلاش آنان را در پی جبران بسیاری از فشارهای روانی و عقده های اجتماعی با بن مایه های ایثار، ازخودگذشتگی و وطن پرستی نشان دهد. نتیجه این پژوهش آن است که این دو شاعر نوپرداز با بهره گیری از تکنیک نقاب یا قناعِ عربی و دریافت انرژی قدرتمند روانی اسطوره های کهن، برای جبران و ازبین بردن عقده های روانی خود در جامعه پرتلاطم پیرامونشان، دست به خلق اسطوره هایی نو و پویا با نمودهای رفتاری مبارزه جویانه و وطن پرستانه می زنند و روند تکوینی بیولوژیکی خود را برای رسیدن به ترقّی و کمال انسانی پیش می برند.
مطالعه تطبیقی گناهان سه گانه قهرمانان اساطیری در دو اثر حماسی داراب نامه طرسوسی و اودیسه هومر«با تأکید بر کنش جنگاوری و سلحشوری در آراء اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
28 - 60
حوزههای تخصصی:
اسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهنده فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین های مذهبی جدا نیست و می توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای موجود را با استناد به دین توضیح می دهد. «گناه» به منزله کنش یا رفتار، مفهومی حائز اهمیت است؛ تا جایی که بدون درک ارتباط مفهوم و اثرات انگیزاننده اش نمی توان رخدادهای فرهنگی مربوط به آن را درک کرد. «داراب» و «اولیس» به عنوان قهرمانان اساطیری، شخصیت های فرهنگی به شمار می روند و موضوع «گناه» آن ها نیز به مثابه یک کنش در مقوله فرهنگ جای می گیرد. نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل با توجه به زمینه های فرهنگی یک اثر، علاوه بر کاوش معنای نهفته و ضمنی متن، به بافت اجتماعی/ فرهنگی نیز توجه دارد. یافته های این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی انجام شده نشان می دهد که خط سیری از یک اسطوره و گناه او در دو تمدن ایران و یونان به وضوح مشخص است. درون مایه هایی همچون «فریب از اهریمنان» و «شک در خالق»، «غرور و ادعای خدایی»، «رسیدن به قدرت و ترس از دست دادن حکومت»، «سرپیچی کردن از فرمان ایزدان و خدایان»، «کشتن موجودات و پهلوانان آیینی»، «بی احترامی به آتش و کاشتن تخم کینه در نهاد بشر»، زمینه ساز بیشترین گناهان در میان ایران و جهان است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ساختار ثابتی در اساطیر هندواروپایی وجود دارد؛ که در طی قرن ها، در این فرهنگ ها باقی مانده و به رغم گستردگی جغرافیایی و اصلاحات ادیان مختلف، ردپای آن ها، همچنان پس از سال ها پیدا است.
تحلیل تطبیقی مجموعه هری پاتر و دشت پارسوا با تکیه بر بینامتنیت نوع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
187 - 223
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه ژنت آثار ادبی وجود مستقل و مخصوص به خود ندارند و با متون قبل از خود در ارتباط هستند. بینامتنیت ارتباط این متون را بررسی کرده میزان تأثیرپذیری آنها را مشخص می کند. بینامتنیت نوع با استفاده از شیوه های سرمتنیت و بیش متنیت ، انواع ادبی و ارتباط آنها را با یکدیگر مورد ارزیابی قرارمی دهد. در پژوهش حاضر سعی شده است مجموعه دشت پارسوا را با نمونهغربی آن یعنی هری پاتر مقایسه کرده با استفاده از نظریه ژنت، انواع ادبی موجود در این آثار فانتزی را شناسایی کنیم و ارتباط آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤالات بوده است: کدام نوع ادبی در مجموعه های هری پاتر و دشت پارسوا مشاهده می شود؟ آیا بهره گیری عزیزی از انواع مختلف ادبی به اثر او تمایز بخشیده است یا اثر او به مجموعه ای تقلیدی تبدیل شده است؟ براساس نتایج تحقیق، عزیزی انواع مختلفی مانند اسطوره، افسانه، سنت شفاهی، معما، عاشقانه و تراژدی را با استفاده از سرمتنیت در اثر خود گنجانده است و با استفاده از بیش متنیت تغییراتی در اثر خود به وجود آورده است که این اثر را به اثری با ویژگی های مخصوص خود تبدیل کرده است.
Hansberry a Universal Playwright or a Parochial One: Analyzing The Sign in Sidney Brustein's Window in Light of Roger D. Abrahams's Viewpoints(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
206 - 232
حوزههای تخصصی:
Some critics praised Lorraine Hansberry the African American female playwright, for writing The Sign in Sidney Brustein's Window as a universal playwright and some others accused her of betraying African American Literature and her ancestors. By applying the notion of Signification proposed by Roger David Abrahams, the American folklorist in this play, this study reveals Hansberry has continued her contribution to African American Literature and post colonialism; however, this time by expanding her focus on oppression and the oppressed ones in general. Abrahams' notion of Signification is introduced and some stances and examples of it were discovered in the play. Hypothetically this paper concludes that Lorraine Hansberry attains her reputation not only as an African American dramatist but also as a universal author by writing The Sign in Sidney Brustein's window .
واکاوی رویکرد رئالیستی انتقادیِ ضدّ امپریالیستی در اندیشه شعری محمّد رسول هاوار از منظر جامعه شناسیِ سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد رسول هاوار شاعر کُرد عراقی از شعرای معاصر در قرن بیستم است که دوران حیاتش معاصر با سیطره رژیم های فاشیست و سایه افکندن هژمونی امپریالیسم بر اقلیم کردستان در راستای پیشبرد سیاست راهبردی استعمار بوده است. در چنین شرایطی، هاوار به عنوان شاعری متعهّد، سروده های خود را به آینه بازنمایی آسیب های سیاسی اجتماعی و اقتصادیِ ناشی از سیاست های امپریالیستی تبدیل کرده است. در پس زمینه نگرش انتقادی و ضدّ امپریالیستی شاعر، علاوه بر اِشغال و استعمار سرزمین مادری، عواملی بنیادین نهفته است که شاعر را به سوی استعمارستیزی و رویکرد ضدّ امپریالیسم سوق داده است. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی عوامل گرایش هاوار به اندیشه ضدّ امپریالیستی نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در اشعار وی بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که عوامل زمینه سازِ رویکرد ضدّ امپریالیستی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های شاعر نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیل مُبتنی بر بررسی جامعه شناسی سیاسیِ بن مایه های سروده های شاعر بهره گرفته است. جنگ افروزی و نگرش بازرگانی به سرنوشت ملّت های استعمارزده، محروم سازی استعمارزدگان و توجّه محض به منافع امیپریالیستی کاپیتالیستی، تجارت و رواج مواد مخدّر در مستعمره ها، دروغین بودن ادّعاها و پروپاگاندای امیپریالیسم درباره حقوق بشر، سکوت امپریالیسم غربی در برابر کشتار مردم کُرد و نقش آنان در تباهی سرنوشت کُردها در همکاری با رژیم عراق و تعیین دولت های دست نشانده استعماری امپریالیستی برای تأمین منافع در کردستان از پُربسامدترین عوامل زمینه ساز نگرش ضدّ امپریالیستیِ شاعر و کُنش دیالکتیکی انقلابی در تقابل با سلطه جویی امپریالیسم است.
نگاهی به درون مایه هایِ همسان در: حماسه گیل گمش، سرودِ مروارید و متن هایِ مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
33 - 80
حوزههای تخصصی:
حماسه گیل گمش و سرودِ مروارید دو میراثِ بزرگِ بشری هستند که اثرِ نخستین در 2100 پیش از میلادِ مسیح و دومین اثر در نیمه دومِ سده نخستِ میلادی (میانِ 50 تا 70) به نگارش درآمده است. به نظر می رسد این دو اثر که یکی قالبی حماسی و دیگر عرفانی دارد و ظاهراً متفاوت می نمایند، از درون مایه هایی همسان بهره مندند و هر دو در شکل دهیِ اندیشه ها و باورهایِ مانی و مانویان تأثیرگذار بوده است؛ به این معنا که مادری تأثیرگذار (مادرِ حیات)، شاهزاده ای به فراموشی گرفتار آمده، وجودِ همزادی چون نَرْجَمیگ، قهرمانی مانندِ هرمزدبغ که به سرزمینِ تاریکی می تازد، وجودِ شیرچهر اژدهایی اهریمنی، لباسِ رزم برکَندن و تاج بر سر نهادن پس از رهایی از تن و جهان، وجودِ مادینه ای گُمراه کُننده و همین طور پدر و دختری اهریمنی (اَشَقْلون و مُردیانگ) که در پیِ گمراه ساختنِ سرنمونِ انسان ها هستند، وجودِ کشتی رانی رستگارکننده و آگاهی بخشی دلسوز (عیسایِ درخشان)، انسان ایزدی خورشیدگونه (مانی) و مقوله آزار نرساندن به حیوانات در مانویّت، همگی مقوله هایی است که در حماسه گیل گمش و سرودِ مروارید یافت می شود. نتایجِ پژوهش نشان می دهد که مانی و مانویان از این دو اثر که یکی به میان رودان تعلّق دارد و در پیوند با نژادِ سامی و دیگر به فرهنگِ پارتی اشکانی متعلّق است، تأثیر پذیرفته اند و در این همسانی و الگوپذیری، می توانیم آمیزش و تعاملِ فرهنگِ ایرانی را با دیگر فرهنگ ها و باورها ببینیم.
واکاوی تطبیقی انتقاد از نهادهای بین المللی در شعر سمیح القاسم و علیرضا قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
1 - 16
حوزههای تخصصی:
اعتراض نوعی موضع گیری است که اساسی ترین کاربرد آن، سلب احساس امنیت از فرد یا مجموعه ای است که مورد دادخواهی قرار گرفته است. درجه تأثیرگذاری اعتراض، بنابر نوع آن، متفاوت است. یکی از تأثیرگذارترین انواع اعتراض، در قالب شعر خود نمایی می کند؛ زیرا شاعران به وسیله بیان اعتراضات خود، نقش بسزایی در بیدار کردن مردم و بیرون آوردن جامعه از خمودگی و وارفتگی دارند. این جستار به تطبیق اشعار اعتراضی دو شاعر معاصر فلسطینی و ایرانی به نام های سمیح القاسم و علیرضا قزوه اهتمام دارد. تلاش نویسندگان بر آن بوده است که بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، اشتراکات و افتراقات اشعار این دو شاعر را، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار دهند. نتایج به دست آمده نشان از آن دارد که نوع ادبیات سمیح القاسم آمیخته با عجز و ناتوانی است که نشان از ناامیدی ایشان دارد اما علیرضا قزوه از موضع قدرت و با نوعی قاطعیت به نقد نهادهای بین المللی پرداخته است که نشان دهنده امیدواری اوست و این امیدواری و ناامیدی، ناشی از فضای جامعه این دو شاعر است؛ به این قرار که از نگاه سمیح القاسم به دلیل فقدان بستر مناسب، میزان تأثیرگذاری مفاهیم شعری به حداقل رسیده و درنهایت منجر به ناامیدی شاعر گشته است. از نتایج به دست آمده دیگر نوع پردازش دو شاعر به مسائل است که هر دو شاعر برای میان تهی نشان دادن نهادهای بین المللی، به ظواهر آن پرداخته اند با این تفاوت که سمیح القاسم به ظاهر اعضای این سازمان ها پرداخته اما علیرضا قزوه به طور کل ساختارها را به چالش کشیده است
بازنمود سیمای مشاهیر ادبیات جهان در ادبیات بومی (نمونه موردی: تصویر لامارتین در قصیده لامرتین سروده صلاح لبکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
27 - 42
حوزههای تخصصی:
ترسیم جنبه های ادبی و اجتماعی شخصیت مشاهیر ادبیِ جهان در ادبیات ملی، یک جریان مرسوم است. مطالعه درباره چگونگیِ این بازنمایی، یکی از زمینه های قدیمیِ پژوهش در ادبیات تطبیقی است و ادبایی که به معرفی و شناساندن شخصیت هایی از ادبیات های دیگر به مخاطبان ادبیات ملی می پردازند، واسطه یا میانجی نامیده می شوند. از آلفونس دولامارتین، به عنوان یکی از بزرگان مکتب ادبی رمانتیسم نام برده می شود که شخصیت و دیدگاه های مکتبی او منبع الهام بسیاری از پیروان رمانتیسم فرانسوی در ادبیات جهان است. صلاح لبکی (1906-1955)، شاعر لبنانی که یکی از پیشگامان مکتب رمانتیسم در ادبیات معاصر عرب به شمار می رود، با الهام از شخصیت و سفر تاریخی لامارتین به لبنان، قصیده ای تحت عنوان لامرتین سروده است که در آن جنبه های مختلف شخصیت وی را در پرتو دیدگاه و جهان بینی رمانتیکیِ خود، بازنمایی کرده است. جستار حاضر، بر آن است تا بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی و چرایی ترسیم چهره و شخصیت لامارتین را در سروده مورد اشاره، نشان دهد. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که قصیده مورد مطالعه، یک گزارش منظومِ صرف و توصیف ساده از زندگی شاعر نیست؛ بلکه صلاح لبکی حوادث و جنبه های ادبی و اجتماعی شخصیت لامارتین را ابزاری برای بازنمایی او به عنوان سمبل جهان بینی رمانتیکی قرار داده است تا نقشی در معرفی مکتب رمانتیسم وبزرگان آن به مخاطبان شعر معاصر عربی داشته باشد.
بررسی تطبیقی مفهوم طبیعت در شعر کودک (مطالعه موردی: اشعار سلیمان العیسی و مصطفی رحماندوست)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
39 - 75
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودک عبارت است از هر گونه متنی که با کمک اصول فنی و ادبی خاص و محتوایی متناسب با رده سنّی کودک نوشته یا سروده می شود، به طوری که کودک بتواند به خوبی با آن ارتباط برقرار کند. در نتیجه باید گفت آثاری که برای کودکان نوشته یا سروده می شوند هم باید اصول فنی خاصی در آن ها رعایت گردد و هم اینکه از نظر بُعد عاطفی و روانی به گونه ای باشند که روح زیبایی طلب کودک را تحت تأثیر قرار دهند و عواطف و احساسات وی را برانگیزند. در ادبیات عربی «سلیمان العیسی» و در ادبیات فارسی «مصطفی رحماندوست» از جمله شاعرانی هستند که بخش اعظمی از اشعار خود را به موضوعات مربوط به کودکان اختصاص دادند و آثار ارزشمندی را در این زمینه از خود بر جای نهادند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتاب خانه ای نوشته شده است، مظاهر طبیعت آسمانی و زمینی را در اشعار کودک دو شاعر مذکور مورد بررسی قرار داده و چنین استنتاج کرده است که هر دو شاعر پدیده هایی مانند آسمان، باران، باد، دریا، رودخانه، درخت و ... را در اشعار خود مورد توجه قرار دادند و ضمن ترسیم آن ها، به ذکر پاره ای اصول اخلاقی و تربیتی متناسب با آن ها برای کودکان نیز پرداخته اند.
دراسه لأزمه الإنسان المعاصر ومحنه المکان في شعر العلاق الملتزم: معالجه موضوعاتیه وفق منهج السوسیولوجي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
89 - 114
حوزههای تخصصی:
إنَّ شعر علی جعفر العلاق شعر موضوعی بامتیاز وهذه العلاقه الوطیده بین شعره والواقع هی التی تجعل شعر العلاق تتسم بطابع التشاؤم وینحدر ایضاً حضور التشاؤم عن قناعه الشاعر علی أنَّ الشعر ابن الفقدان والخسارات ولابدَّ له أن یعکس الواقع المعیش. تبحر هذه الدراسه فی عالم العلاق الشعری لاستجلاء رؤیه الشاعر الی الواقع العربی وتمظهرات الأزمه ومحنه المکان فی شعر الشاعر واعتمد البحث علی المنهج الوصفی التحلیلی المتناسب ومعالجه الموضوع بحیث نختار بعض العینات من شعر الشاعر وثم نقوم بتحلیلها بالرؤیه السوسیولوجیه التی من شأنها دراسه واقعیه الأدب وکیفیه حضور الواقع فی الأب والشعر ونکشف من خلال التحلیل رؤیه الشاعر وکیفیه تجسیده للموضوع وتمظهرات الأزمه. تشیر النتائج الی أنَّ شعر العلاق مرتبط بالواقع المعیش ارتباطاً وجدانیاً یحلل فیه الشاعر الواقع العربی عبر الاعتناء علی الموروث الأسطوری والدینی والتاریخی ویکرّس فیه حقیقه یؤمن به وهو أنَّ ما جرَّ العرب الی الهزیمه یعود الی العرب نفسه وما یزید الآخر جسارهً علی ملامسه العزه والکرامه العربیِّه هو رخو الحضور وفعل الخیانه وأزمه الإنتماء ویعدُّ موضوع الجسد وأزمه العبور فی المکان من أهم اشکالیات الواقع الراهن العربی یتجسّد فی شعر الشاعر والفصل بین الجنسین بفعل تابوات المجتمعات الذکوریِّه کما یتجسّد فی شعر العلاق احباط للرجل والمرأه ومصدر لضیاع المجتمع وشعر العلاق فی هذا المستوی محاوله للحضِّ علی بناء المجتمع العربی الحضاری الراقی الذی تکون فیه العلاقه بین الجنسین علی أساس الانسجام والاتحاد من دون الفصل والاستیاء.
بررسی تطبیقی«آرمان شهر» در شعر ژاله اصفهانی و فدوی طوقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرمان شهر دورنمایی است وسوسه انگیز از جهان آمال و آرزوها.جایی است که هیچ اثری از رنج و درد و بیماری در آن نیست و نمادی از یک واقعیت آرمانی و بدون کاستی است. در شعر معاصر، شاعران برای رهایی از دغدغه ها و دلتنگی های زمانه به ترسیم آرمان شهر در سروده های خود می پردازند. جستار حاضر با رویکردی تحلیلی-تطبیقی، پس از گذری کوتاه به زندگانی فدوی طوقان و ژاله اصفهانی، به بررسی خاستگاه پدیداری اندیشه ی آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر می پردازد و وجوه اشتراک و تفاوت آن ها را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. هدف از این پژوهش آشنایی بیشتر با اشعار این دو بانوی سراینده با تکیه بر اندیشه ی آرمان شهر است. از مهم ترین دستاوردهای این جستار، آن است که منشأ شکل گیری آرمان شهر در سروده های این دو شاعر، مشکلات سیاسی اقتصادی و سقوط آرمان های ملی و قومی است و آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر در محورهایی چون بازگشت به دوران کودکی و خاطرات گذشته ی سرزمین، آسایش و آرامش مطلق و وطنِ آرمانی، نمود می یابد.
مطالعه تطبیقی رنگ واژه ها در شعر «سیمین بهبهانی» و «گلرخسار صفی آوا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
693 - 722
حوزههای تخصصی:
رنگ ها بر درک انسان از پدیده های هستی اثرگذارند. گرایش ذهنی به رنگ و استفاده از طیف های آن، بازتاب کنش های گوناگون روانی است. هر رنگ اثری ویژه بر جسم و روح انسان بر جای می گذارد که به وسیله دو دانش فیزیولوژی و روان شناسی قابل اثبات است. شاعران به سبب نگاه حسّی و دگرگونه دیدن جهان، دریافت عمیق تری از رنگ ها دارند که بازتاب آن در شیوه های گوناگون تصویرسازی از تشبیه و استعاره تا حس آمیزی، آشنایی-زدایی و نمادپردازی مشهود است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی شعر سیمین بهبهانی و گلرخسار صفی آوا، دو شاعر زن معاصر از ایران و تاجیکستان را از منظر نظریه رنگ ماکس لوشر واکاوی کرده است. هر دو شاعر به گذر از سنّت و نوآوری در شعر متمایل اند و بسیاری از تصاویر اعماق و اتّفاقی شعر آنان به وسیله رنگ و آفرینش رنگ واژه های بدیع حاصل شده است. مضمون و موتیف غالب شعر بهبهانی زنان و جایگاه آنان و در سروده های صفی آوا، وطن و دغدغه های مرتبط با آن است و در نوشتار حاضر تحلیل روان شناسی رنگ ها نیز اغلب در همین راستا صورت گرفته است. حاصل آنکه هر دو به جهت غلبه روحیّه اندوهگین و ناامید از رنگ سیاه بیش از هر رنگ دیگری استفاده کرده-اند امّا با استفاده از قرمز و سبز آن را تلطیف کرده و مخاطب را به بهبود اوضاع امیدوار کرده اند. با این وجود در این حیطه اشعار بهبهانی در قیاس با صفی آوا به دلیل مهارت او در تکنیک پردازی، استفاده همه جانبه از ابزارهای فرهنگی، روان شناسی، وسایل ارتباط جمعی و کهن الگوها دارای بسامد،
بررسی مکانیسم دفاعی روانی گریز در رما ن های غزاله علیزاده با تکیه بر رمان «خانه ادریسی ها» و «شب های تهران» بر اساس نظریه زیگموند فروید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
28 - 55
حوزههای تخصصی:
مکانیسم های دفاعی، واکنش های روان آدمی در برابر تنش هایی است که روح و روان او را تحت تأثیر قرار می دهند و او را تا مرز از هم پاشیدگی پیش می برند. از نگاه فروید، مکانیسم های دفاعی، به طور ناخودآگاه، منجر به بروز تمایلات و رفتارهایی می شوند که فرد را در برابر تنیدگی ها محافظت می کنند. مکانیسم "گریز" از زمره سازوکارهایی ست که به هنگام فشار روحی فراوان، در رفتار فرد بروز می کند و او را از صحنه های آزاردهنده دور می کند. افراد برای فراموشی اضطراب، خشم و ناکامی، به شیوه ناخودآگاه از مشکل پیش آمده می گریزند و در این گریز، تا حدودی آرامش و تعادل از دست داده خود را باز می یابند. هر چند در این گریز، می توان انتظار پیامدهای منفی را نیز داشت اما روان آدمی، گاه ناگزیر، از این انتخاب است. تأمل در آثار داستانی غزاله علیزاده نشان می دهد که او نسبت به رفتارها و واکنش های افراد در مواجهه با مشکلات، توجه خاصی دارد و مکانیسم های دفاعی را در بروز برخی از رفتارهای قهرمانان آثارش دخیل می داند. این نوشتار با بررسی رفتارهایی از جنس "گریز" با تکیه بر دانش روان شناسی، به تحلیل این رفتارها پرداخته و به ریشه یابی "گریز"هایی اقدام کرده که به گونه ایی، واکنش به اضطرابی بوده اند که بر روان شخصیت ها در طول زندگی وارد شده اند. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که بیش تر زنان آثار غزاله علیزاده و گاه برخی از مردان، در مواجهه با ناکامی ها و اضطراب ها، به دنبال پناهگاهی هستند که تلخی اضطراب را به فراموشی سپارند.
بررسی تأثیر هوش فرهنگی بر سازگاری بین فرهنگی و عملکرد زبان آموزان غیرفارسی زبان در یادگیری زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
671 - 692
حوزههای تخصصی:
امروزه مسأله آموزش و یادگیری در نظام آموزشی ایران بسیار متفاوت از گذشته است. بخش اعظم این تفاوت ناشی از حضور زبان آموزانی از ملّیت های مختلف از اقصی نقاط دنیاست. این حضور و به تبع آن قرارگرفتن در محیط فرهنگی جدید، نیازمند سازگاری بین فرهنگی است. در چنین شرایطی برای عملکرد بهتر زبان آموزان و درک آن ها از مسائل بین فرهنگی، توجه به مسأله هوش فرهنگی و استفاده مطلوب از آن یک ضرورت به حساب می آید. پژوهش حاضر در پی آن است تا با نگاه به دو مفهوم هوش فرهنگی و سازگاری بین فرهنگی، تأثیر این دو مفهوم را در عملکرد زبان آموزان غیرفارسی زبان در یادگیری زبان فارسی بررسی نماید. برای نیل به این هدف، مباحث نظری ارائه شده در این زمینه و تعدادی از پژوهش-های انجام شده از منابع داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش ها حاکی از آن است که بین برخی از مؤلفه های هوش فرهنگی و سازگاری بین فرهنگی رابطه معنادار و بین برخی از مؤلفه ها با سازگاری بین فرهنگی رابطه منفی وجود دارد. همچنین، در شرایطی که از هوش فرهنگی استفاده مطلوبی شود، بر سازگاری بین فرهنگی و عملکرد زبان آموزان در یادگیری زبان فارسی تأثیر مثبت می گذارد.
بررسی ویژگی های اقتباس ادبی از کلیله و دمنه در داستان دو جانور. ایخنیلات نوشته آلِکسِی رِمیزوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
127 - 157
حوزههای تخصصی:
کلیله ودمنه یکی از آثار ماندگار و تأثیرگذار ادبی در جهان است که به زبان های مختلف ترجمه شده و حکایت ها و تمثیل هایش بارها محلّ اقتباس نویسندگان مختلف جهان بوده است. در ادبیات روسی نیز از جمله در فابل های لِف تالستوی و ایوان کریلوف نمونه های فراوانی را از این کتاب می توان جُست. آلکسی رمیزوف، یکی از نویسندگان مطرح روسی در قرن بیستم با تکیه بر سنّت اقتباس ادبی، بسیاری از مضامین و درون مایه ها و حتّی جملات آثار کهن را در داستان های خویش بازتاب داده است. او با تکیه بر کتابی مُلهم از ترجمه اسلاویِ کلیله ودمنه، اثری با نام داستان دو جانور. ایخنیلات را نوشته که در این جُستار برآنیم تا به روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با رویکرد بررسی تطبیقی آثار نامبرده، دریابیم چه وجوه تناظر یا تشابهی میان شخصیّت ها و وقایع دو اثر وجود دارد و رویکرد نویسنده در این اقتباس ادبی چه بوده است؟ بررسی ها نشان داد که داستان رمیزوف براساس دو باب نخستین کلیله ودمنه نگاشته شده و فقط ماجرای اصلی دو شغال اِستِفانیت (کلیله) و ایخنیلات (دمنه) مدّنظرِ نویسنده بوده است. ماجراها با همان توالیِ اثر اصلی آمده اند، امّا، فقط تعداد اندکی از حکایت ها و تمثیل هایِ متن اصلی، در داستان رمیزوف نقل شده است. رمیزوف هم در مقدّمه اثرش با آوردن داستان برزویه پزشک و هم در انتهای داستان با آوردن تاریخچه پیدایش اثر، اشارات و ارجاعات آشکاری به اقتباس از کلیله ودمنه داشته است. او کوشیده است تا پیوندی میان دنیای کهن و دنیای نو با تکیه بر عنصر معاصرسازی برقرار نماید.
بررسی تطبیقی بازنمایی استعمار در رمان های «الصبار» و «سمفونی مردگان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردم خاورمیانه –از جمله مردم ایران و فلسطین- در قرن بیستم با جریان مدرنیته روبرو شدند. آنها در این تقابل، وضعیت نسبتا همسانی داشتند؛ چراکه آن ها از یک سو، وارث سنت هایی سخت تنیده و کهن -چون پدرسالاری- بودند و از سویی دیگر با جریانی عصیان گر رویارو شدند که همه چیز را در خود می بلعید و می برد. در عرصه سیاست نیز با استعمار مواجه شدند که به انحاء مختلف سعی در بهره بری از سرزمین شان داشت. سنت ( به شکل خاص سنتِ پدرسالاری)، مدرنیته و استعمار سه بن مایه اصلی داستان های سمفونی مردگان از عباس معروفی و الصبار از سحر خلیفه اند. بررسی تطبیقی این دو اثر داستانی، تجربه تاریخی مشترک دو ملت ایران و فلسطین را در مواجهه با مدرنیته نشان می دهد و ماهیت استعمار و نظام سلطه را عریان می کند و از ضعف ها و قوت های سنت و مدرنیته پرده برمی دارد. از این رو، در پژوهش حاضر سعی شده که نمودهای استعمار، نظام سلطه در دو رمان تحلیل شود و پیوند این دو با جوامع سنتی (خانواده، روشنفکران و بازاری ها) تبیین گردد. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که در هر دو داستان، سنت پدرسالاری، چون عنصری همگام با استعمار و استبداد به تصویر کشیده شده است. نویسندگان دو داستان، نظام سرمایه داری را دنباله استعمار دانسته اند و تجربه های همسانی را از استثمارگری های این نظام در خاورمیانه، روایت کرده اند. در هر دو داستان، قهرمان، جوانی شاعر است که با یاری دیگر شخصیت ها -خاصه، زنان- در برابر استبداد و استعمار می ایستد.
بررسی تطبیقی تنوع واژگان در دوبله عربی و فارسی انیمیشن Inside Out بر اساس الگوی جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
21 - 37
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر تحلیل های آماری به عنوان ابزار ارزیابی ویژگی های مستقل متون به کار می رود. کیت جانسون (Keith Johnson) از نظریه پردازان سبک شناسی آماری معتقد است با محاسبه نسبت تنوع واژگان هر متن می توان به سبک آن متن دست یافت. در مطالعات ترجمه نیز می توان از این الگو برای بررسی تنوع واژگان متن مقصد و مقایسه آن با متن مبدأ استفاده نمود. انیمیشن Inside Out (2015م) برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن است که به واسطه موضوع جذاب روانشناسی و تصویرسازی های هنرمندانه مفاهیم ذهنی، مورداستقبال چشمگیری قرارگرفت. فیلم نامه این انیمیشن از لحاظ سبکی، مملو از واژگان عمومی و تخصصی است، ویژگی ای که در ترجمه فیلم نامه آن نیز مشهود است. در این پژوهش تلاش می شود با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به الگوی جانسون، تنوع واژگانی دوبله عربی و فارسی انیمیشن فوق بررسی تطبیقی شود. نتایج نشان می دهد واژگان دوبله عربی انیمیشن (%52) مقداری متنوع تر از دوبله فارسی آن (%45) است. علت این تنوع واژگان را می توان در فرایند تولید واژه در زبان عربی (برپایه اشتقاق) و تفاوت بارز آن با فرایند تولید واژه در زبان فارسی (برپایه ترکیب) جستجو کرد؛ زیرا فرایند اشتقاق امکان تولید واژگان متنوع تری به نسبت فرایند ترکیب را مهیا می سازد.
تأثیرگذاری هنر مدرن بر ادبیات نوگرا و بازی های ویدیویی (مطالعه موردی رمان «اولیسِ» جیمز جویس و بازی «دارک سولزِ» هیدتکا میازاکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی های رایانه ای به جهت تازه تاسیس بودن و هم پوشانی بسیار با سینما و ادبیات، دو جنبه متفاوت از خود را نمایش می دهند که درخور مطالعات تطبیقی است. در این مقاله عناصر هنر مدرن و تاریخ ادبیات نوگرا در شکل گیری بازی های ویدیویی بررسی می شوند و سپس موارد مشابه در رمان « یولسیس» از جیمز جویس و بازی های «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی مورد تحلیل و تطبیق قرار می گیرند. هدف پژوهش بررسی تاثیرگذاری ویژگی های هنر مدرن بر ادبیات نوگرا و بازی های ویدیویی و همچنین بیان تغییر ماهیت عناصر مشترک آنها است. هدف فرعی پژوهش مقایسه این بازی ها با دیگر عناوین رسانه بازی های رایانه ای و پاسخ به این سوال است که: چگونه بازی ها و بطور کلی رسانه های جدید هم می توانند در بطن خود هویتی کلاسیک و مدرن را شکل دهند؟ و جایگاه بازی های مورد مطالعه در این عرصه کجا قرار دارد؟ روش تحقیق تحلیلی و تطبیقی است. یافته های پژوهش مبین این است که رمان اولیس از « جیمز جویس» و بازی های مجموعه «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی در عناصر «رد روش روایی رمان»، «رد قهرمان سنتی»، «رد حادثه پردازی»، «تجربه های جدید زبانی»، «رهایی از زمان و آزادی زمان»، «اهمیت دادن به تداعی معانی»، «اهمیت ندادن به متعارفات»، «تمایل به توهم و خیال»، «شرکت دادن خواننده در رمان»، «طرح مساله حقیقت» و «بحث از عقاید و فلسفه ها» مشابهت و تطابق دارند.
کاربرد رمز در شعر خزعل الماجدی و نسیم شمال بر اساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
107 - 130
حوزههای تخصصی:
ادبیات هر دوره ای متأثّر از اوضاع و شرایطی است که با آن تعامل دارد. شعر خزعل ماجدی (متولّد 1951) و نسیم شمال (1313- 1249) نیز متأثّر از شرایطی است که از دیرباز، دشمنان برای عراق و ایران پدید آورده بودند. این دو شاعر در ابعادی گسترده و با نگرشی سلبی نگر، وضعیت جامعه خود را نقد کرده اند. نظریه زیبایی شناسی انتقادی به عنوان محصول مکتب فرانکفورت در قرن بیستم پا به عرصه وجود گذاشت و عمده ترین هدفش را می توان مخالفت با وضعیت موجود و درنهایت رهایی انسان معاصر به عنوان موجودی آزاد دانست. جریان ادبی شعر عربی و فارسی به دلیل اشتراک در شرایط اجتماعی – فکری - سیاسی، تجربه های مشترکی را رقم زد که این تحوّل تقریباً هم در محتوا و هم در فرم آثار ادبی دو ملّت قابل مشاهده است. یکی از مهم ترین عناصر شعری مشترک خزعل ماجدی - به عنوان شاعر عراقی - و نسیم شمال - شاعر ایرانی - روح و فضای انتقادی است که بر اشعارشان سایه افکنده است. شیوه به کار گرفته شده در نوشتار پیش رو، تطبیق اشعار دو شاعر ایرانی و عراقی براساس مکتب آمریکایی و برمبنای تحلیل و تفسیر کتابخانه ای است. این دو ادیب همچون نظریه پردازان مکتب فرانکفورت و نظریه زیبایی شناسی انتقادی، ایدئولوژیکی بودن هر نوع اثر ادبی و غیر ادبی را نفی می کنند و اصالتش را در استقلال آن می دانند. پژوهش حاضر بر آن است تا اصلی ترین دغدغه های فکری هردو شاعر را از چهار جنبه مشترک: رمز سیاسی، رمز اجتماعی، رمز اسطوری و رمز تاریخی که دارای بار نمادین است؛ ازنظر زیبایی شناسی انتقادی مقایسه و تحلیل کند. از تحلیل اشعار ایشان چنین استنباط می شود که ریشه تمام مشکلات ایران و جهان عرب براساس این نظریه، سلطه سیاسی حاکم است و راه ایجاد آزادی در جامعه، حذف سلطه گری در کشور است. خزعل ماجدی و نسیم شمال به طور رمزی اندیشه های ضدّ استعماری خود را بیان نموده و برای تجسّم بخشیدن به واقعیت کشور و تهییج جامعه از رمزهای اجتماعی و سیاسی و اسطوری و تاریخی کمک گرفته اند تا بدین وسیله اهداف و ارزش های مورد نظر خود را رواج دهند.