اصطلاح «جریان شعری» بر خلاف اصطلاحات شناخته شده نزدیک به آن، یعنی سبک و مکتب که تقریبا معنا، مفهوم و مصادیق روشنی دارند، مبهم بوده و در نقد ادبی اروپایی نیز معادلی برای آن وجود ندارد. این اصطلاح از جمله بر ساخته های منتقدین معاصر ایران است و برای تبیین ویژگی ها، اختلافات و اشتراکات شاخه های شعر معاصر اعم از کلاسیک و جدید وضع شده است. اگرچه ممکن است طیف معانی و مصادیق اصطلاح مذکور برای واضعان آن تا حدودی روشن بوده باشد، اما تاکنون کسانی که درباره شناسایی، تبیین و دسته بندی شاخه های متعدد شعر معاصر تحقیقاتی انجام داده اند، تعریفی از این اصطلاح ارایه نداده و تمایزها و اختلافات آن را با «سبک» و «مکتب» مشخص نکرده اند. این مقاله می کوشد ضمن بررسی سیر «جریان شناسی شعر معاصر» به تعریف و تبیین این اصطلاح پرداخته و رابطه آن را با سبک شناسی و مکاتب ادبی نشان دهد.
" جهان امروز، با پدیده های تازه خود- بویژه در دو سده اخیر- با جهان گذشته کاملا تفاوت کرده و دیگر گونه شده است. انسان معاصر، در جهان امروز، با سلیقه های تازه ی خود، دنبال هنر و ادبیات دیگری ست تا بازگوینده زندگی واقعی امروز او باشد. شاعرانی که به این ضرورت مسلم توجه نکرده اند، بی گمان فرزند زمان خویشتن نیستند.
سیمین بهبهانی (متولد 1306) از غزل سرایان نوگرای معاصر است که در طول دوره شاعری اش، آرام آرام، از سنت های شعر گذشته فارسی فاصله گرفته و به نوآوری پرداخته است.
جلوه های زندگی امروز و پدیده های مربوط به آن، در سروده های نخستین بهبهانی حضوری کمتر دارند و بیش تر به گونه ای سطحی، خام و سنتی بیان شده اند؛ اما در مجموعه های آخر او اشعاری پخته با ساختاری استوار، جلوه های گونه گون دنیای امروز را به شایستگی و شیرینی باز می تابند. در برخی از این سروده ها، هیچ عنصر سنتی از شعر گذشته- بجز وزن و قافیه- بر جای نمانده است.
"