یکی از دشواری های فراروی مترجمان، رویارویی با واژگان همانند و چگونگی کاربرد آنها در زبان می باشد. مترجم تنها به بهانه همانندی معنایی دو واژه آنها را به جای یکدیگر به کار می برد که به دلیل وجود تفاوت های پنهان در لایه های زیرین معنایی آن دو واژه، جمله کاربر از معنا و مفهوم درستی برخوردار نمی شود. بر این پایه، گزینش واژه برابر و مناسب در ترجمه، در کنار آشنایی مترجم با زبان و فرهنگ ملت ها بزرگترین چالش فراروی مترجم بوده و از مهارت های وی به شمار می رود. از سوی دیگر معنای جمله در یک متن داستانی و نمایشی عبارت است از: مجموعه معانی منطقی عناصر تشکیل دهنده جمله و معنای کلام، همان معنایی است که هر جمله، با توجه به هدف گوینده از بیان جمله به خود اختصاص می دهد. از آنجا که نقشها و گفتگوها با توجه به اشخاص و موقعیت جمله و متن تغییر می یابد، مترجم باید ببیند در قالب بیانی یا ساختاری که در زبان فارسی برای ترجمه جمله (عربی) برمی گزیند، چه برابری برای تعبیر مورد نظر مناسب تر است.
جستار پیش رو به بررسی نمونه هایی از ترجمه متون داستانی و نمایشی از دیدگاه شیوه برابریابی واژگانی پرداخته، تفاوت های واژگانی (ارجاعی، تجربی، یکان های معنایی، همایشی، ضمنی و چندمعنایی) و کلامی (معنای کلام و معنای جمله) را مورد کنکاش قرار می دهد و ترجمه پیشنهادی خود را در برابر هر یک از جمله های داستانی و نمایشی بیان می کند. نتایج بررسی، نشان دهنده وجود روش های گوناگون برابریابی است که در این میان برابریابی پویا بیشتر خودنمایی می کند.
تُعدّ الترجمةُ من أهمّ أدوات التواصل ووسائل التفاعل بین مختلف شعوب العالم وعلی مرّ العصور. إنّ الإلمامَ بالمعارف والثقافات المختلفة للشعوب لا بدّ له من الترجمة، والعلم بلغتها الأصلیة؛ فتقوم الترجمةُ بنقل مفاهیم ثقافة من الثقافات، وعلومها وتقنیاتها إلی ثقافة أخری إذ إنّها تُهیّئ الأرضیةَ لتلاقح الثقافات الملتقیة بغیرها ومِن ثَمّ نُموّها، وازدهارها وغناها.
تشهد الدراساتُ للعصور التاریخیة علی أنّ الترجمةَ لعبت دورا بارزا فی نقل الثقافة الأجنبیة إلی الثقافة العربیة فی العصر العباسیّ. کما یعتقد المؤرخون أنّ الثقافةَ العربیةَ تفاعلت وتلاقحت بغیرها من الثقافات ثُمّ نَمَت وازدهرت حتّی تَمثّل أهمُّ مظاهر هذا الازدهار فی الحرکة العلمیة فی هذا العصر.
فقد نَقلَ العربُ إلی لسانهم معظمَ ما کان معروفا من العلوم عند سائر الأمم المتمدّنة کالفُرس، والهند، والیونان واغتذوا بأفکارها ورضعوا من لبانها ثم لم یلبثوا أن تجاوزوها وحلّقوا فی عوالمَ جدیدةٍ. لا شک أنّ البحثَ فی هذا الازدهار یکشف للقارئ أهمیةَ الترجمة ودورَها فی تطوّر العرب العلمیّ وتقدّمهم الحضاریّ، الأمر الذی فقد جاء هذا المقال لیُرکّز علیه.
مقصود از این نوشتار، طبقه بندی، اصلاح، تصحیح و توضیح برجسته ترین اشتباه ها و غلط هایی است که در ترجمة عربی تاریخ بیهقی به قلم یحیی الخشاب و صادق نشأت رخ داده است. این ترجمه بر اساس نسخة قاسم غنی و علی اکبر فیّاض انجام پذیرفته است. ترجمة عربی تاریخ بیهقی به عنوان ترجمة تاریخی که از نظر ادبی و علمی در جهان، ممتاز شناخته شده روشن است و از آنجا که فهم درست متون فارسی به شناخت ادب و فرهنگ ایرانی یاری می رساند، اطمینان از ترجمة درست آن ها برای غیر فارسی زبانان بر ایرانیان فرض است. از سوی دیگر، به سبب موضوع تاریخی و اجتماعی این کتاب، صحّت ترجمة آن برای پژوهشگران عربی زبان امری مهم تلقّی می گردد و نیز به همین سبب، برای خواستاران زبان و ادب پارسی که زبان مادریشان عربی است، راهگشاست. در این مجال می کوشیم این ترجمه را از دیدگاه های گوناگون بررسی کرده، این بررسی را در چند محور «افزوده های مترجمان»، «کاسته های مترجمان»، «خطا در معادل یابی واژگان، اصطلاحات و عبارات»، «خطا در انتقال مضمون» پی می گیریم. علاوه بر این، پس از نقد هر نمونه، بر آنیم تا معادل مناسب تری برای آن پیشنهاد کنیم.