«بینامتنی» ابزاری هنری در دست آفریننده متن است که زمینه ساز زیبایی و ژرف معنایی آن می گردد؛ امّا چگونه می توان در ترجمه، معنا را با حفظ زیبایی این شگرد هنری، انتقال داد؟ زیرا در ترجمه، نشانه های لفظی، به عنوان بهترین علامت برای پی بردن به بینامتنی ودرک معنایی آن، تقریبا از بین می رود واگر این بینامتنی، با متون برجسته دینی مانند قرآن ویا دیگر کتب آسمانی باشد، مشکل دوچندان می گردد. این مقاله با شیوه توصیفی - تحلیلی، درصدد است با توجه به مدل «لپی هالم» و نظریه بینامتنی، به ترجه دو شکل از انواع آن، یعنی «بینامتنی عَلَم» و «بینامتنی لفظی» در اشعار احمد مطر بپردازد و در نهایت به این نتیجه می رسد که راهکار حفظ اسم در بینامتنی علم با تغییر حداقل و توضیح صریح در بینامتنی لفظی، نسبت به دیگر راهکارها، معنای بینامتنی را بهتر منتقل می نماید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مهم ترین رویداد تاریخی در ایران حماسة هشت سال دفاع مقدّس بوده است که به عنوان دورانی بسیار حیاتی و تعیین کننده در بر دارنده ترجمه هایی است که بررسی آنها در درک بهتر آن برهة زمانی و تأثیر آن در دوران کنونی بسیار حائز اهمیّت است. از جملة این ترجمه ها می توان به ترجمة اخبار اشاره کرد که چگونگی بازتاب خبرهای مربوط به جبهه های نبرد و اوضاع جامعه در دنیای بیرون را به تصویر می کشد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی دقیق تأثیر هنجارها بر ترجمه اخبار روزنامه های دفاع مقدّس بود. بدین منظور روزنامه اطلاّعات که منتشرکننده اخبار دفاع مقدّس بوده است به همراه ترجمه انگلیسی بر اساس نظریه توری مبنی بر هنجارهای رفتاری مورد تحلیل متنی قرار گرفت. روش این پژوهش، توصیفی است؛ به گونه ای که تحلیل مقایسه ای متون مبدأ و مقصد در جهت شناسایی قواعد و الگوهایی که مرتباً در ترجمه تکرار می شوند، مدّ نظر قرار گرفت. نتایج این پژوهش، علاوه بر درک چگونگی تأثیر هنجارها در امر ترجمه، گوشه هایی از ایدئولوژی حاکم بر ترجمه در دوران حیاتی دفاع مقدّس را نیز تبیین می کند.
پدیده تکرار در عرصه زبان در سطح جمله، گروه و نیز واژه، بروز و نمود پیدا می کند. این مقاله، از دیدگاه ادبی، گفتمانی، مطالعات ترجمه و زبانشناسیِ نقشی ـ سازگانی هالیدی (Halliday) تکرار را به اختصار بررسی کرده، سپس به تکرار در متون مقدس و به ویژه در گفتمان قرآن پرداخته و اهداف بلاغی، معنایی و زیبایی شناختی این گونه عناصر را در متن مورد بحث قرار داده است. نمونه ای از تکرارهای واژگانی قرآن در سوره ""علق"" مورد بررسی قرار گرفته و ترجمه هایی که از این نمونه در دو متن فارسی و دو متن انگلیسی به دست داده شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. نگارنده، سپس، به دشواری کار ترجمه متون مقدس، به طور کلی، و مشکلات برگردان متن قرآن، و به خصوص عناصر تکراری آن، پرداخته است. حاصل بحث به چند نکته ختم می شود: نخست، با عنایت به خاستگاه متافیزیکی و فرابشری متون مقدس، ترجمه این متون از حساسیت ویژه ای برخوردار است؛ دوم، به نظر می رسد رویکرد ""زبانِ مقصد مدار"" در ترجمه، که اصالت را به متن و فرهنگِ مقصد می دهد، در برگردان این دسته از متن ها کار آیی ندارد؛ سوم، بر این اساس، شاید گزینه مناسب تری که در دسترس مترجمانِ این گونه متن ها قرار دارد رویکرد ""زبانِ مبدأ مدار"" در ترجمه ـ که نقطه مقابل رویکرد پیشین است و اصالت را به زبان و فرهنگ مبدأ می دهد ـ باشد.
بافت زبانی مجموعه ای از عناصر درون متنی است که در ارتباط با یکدیگر زمینه دلالتمندی متن را فراهم می کنند و در نتیجه، به انتقال صحیح مفهوم کلام و دریافت گفتمان کلّی متن می انجامد. بافت زبانی، مفهوم کلّی است که چهار لایه لغوی، دستوری (صرفی نحوی)، بلاغی و آوایی را شامل می شود. توجه به بافت زبانی حاکم بر آیات قرآن کریم به فهم پیام مقصود از آن ها کمک می کند. سوره «القارعه» از جمله سوره هایی است که به دلیل بافت زبانی ویژه ای که دارد، مدلول های خاصی را از حادثه عظیم قیامت بیان می کند. ترجمه های مختلفی که از این سوره انجام شده است، در اغلب موارد به بافت زبانی آن به عنوان عنصر دلالتمند در انتقال معنای آیات آن دقت کافی را نداشته اند. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد تحلیلی و مقایسه دو نمونه از ترجمه های قرآن کریم (فولادوند و مکارم شیرازی) از سوره القارعه را بر اساس اصل هم ارزی بافت زبانی در متن مبدأ و مقصد بررسی می کند و در پایان، ترجمه پیشنهادی ناظر بر بافت زبانی بر پایه سه عنصر لغوی، صرفی نحوی و بلاغی ارائه می دهد. در نهایت، نتایج پژوهش نشانگر آن است که به رغم اینکه برخی از مؤلفه های بافت زبانی در بازگردانی تعدادی از آیات مورد توجه قرار گرفته، ولی در مجموع، انتقال دلالت های ضمنی برخاسته از بافت زبانی کلّ سوره در ترجمه بسیاری از آیات مغفول مانده است.