ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۸۵۹ مورد.
۴۸۳.

تحلیل نگرش مولوی درباره پیامبر اعظم (ص)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی بازتاب رویدادها و شخصیتهای مذهبی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
تعداد بازدید : ۱۴۱۶
"پیامبر اسلام (ص) نزد مولوی جایگاه ویژه ای دارد. او در مقایسه با سایر پیامبران بسان میوه ای است که درخت نبوت به بار آورده است. لذا به رغم آنکه در آخر همه آنها قرار گرفته بر همه آنها تقدم دارد. از نظر مولوی پیامبر با خود پیام هایی آورده است که انسان تا زنده است محتاج آنها خواهد بود؛ زیرا پیامبر قفل هایی را گشوده است که پیش از آن هیچ کسی نسبت به گشودن آنها اهتمام نکرده بود. البته بهره مندی از آنها مشروط به آن است که اولا انسان احساس نیاز کند، یعنی از نیازهای خود اعم از وجودی و روان شناختی آگاه شود تا این آگاهی باعث حرکت وی به سمت آموزه های پیامبر گردد. ثانیا در زندگی خود درصدد عملی ساختن آنها باشد، ثالثا بین حیات مطلوب معنوی و حیات نامطلوب مقایسه به عمل آورد تا قدر پیغام پیامبر را بداند. بی شک آگاهی از جایگاه عظیم پیامبر (ص) می تواند شخص را در سیر این سلوک یاری نماید؛ زیرا با عنایت به این جایگاه و داشته های پیامبر می توان از آموزه هایش بهره مند شد. اخلاق، معرفت و عرفان قطعا از جمله حوزه هایی اند که انسان عصر جدید می تواند از دستاوردهای پیامبر بهره ببرد. وقتی این مقولات با دقت مورد توجه قرار گیرد آنگاه می توان از خدمات و حسنات پیامبر سخن گفت و از دستاوردهایش بهره مند شد"
۴۹۰.

نگاهی به مجموعه شعر «و ناگهان باران»(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۹ تعداد دانلود : ۷۵۰
و ناگهان باران، از شاعران عراقی در تبعید، از مجموعه «شعر مقاومت عرب»، ترجمه موسی بیدج، رابعه، تهران 1381، 176 صفحه. و ناگهان باران جنگی است از سروده های شاعران عراقی در تبعید. این اثر، که سومین عنوان از مجموعه «شعر مقاومت عرب» است، مشتمل است بر مقدمه ای به نام «آواز خوانی شبانه» به قلم مترجم و برگردان اشعار 23 شاعر عراقی. در میان شاعران این مجموعه نام هایی چون احمد مطر و نازک الملائکه به چشم می خورد که خوانندگان فارسی زبان پیش تر نیز با ترجمه هایی از آثار آنان آشنا شده اند. درباره ترجمه شعر و میزان امانت داری در آن اتفاق نظر وجود ندارد. مع الوصف، صاحب نظران در یک اصل متفق القولند که محصول ترجمه شعر باید خود شعر باشد. به عبارتی دیگر، شعر ترجمه نمی شود بلکه بازآفرینی و بازسرایی می شود، به گونه ای که حاصل کار در زبان مقصد را بتوان شعر خواند. با قبول این اصل، مسئله ضرورت رعایت سبک شاعر در ترجمه حل می شود. در باب مجموعه های حاوی اشعار شاعران متعدد، خواننده زبان مقصد توقع دارد تفاوت های سبکی در ترجمه منعکس گردد. برای اجابت این تقاضا، مترجم باید بکوشد از سبک شاعر و زبان او دور نیفتد و آن را به گونه ای، در زبان ترجمه، بازتاباند. اگر زبان شعر فخیم است این فخامت در ترجمه نیز جلوه گر شود، اگر به زبان گفتار نزدیک است در ترجمه نیز زبان زنده گفتاری اختیار شود و اگر با چاشنی طنز آمیخته است زبان ترجمه نیز طنز آمیز باشد. و البته این هر دو مقصود – حفظ شعریت و رعایت سبک در ترجمه شعر - وقتی حاصل می شود که مترجم زبان آور و چیره دست باشد و هم با شاعران زبان مبدا انس و الفت و سنخیت روحی پیدا کرده باشد. حال این سوال پیش می آید که، به حکم ماهیت شاعرانگی، ترجمه مجموعه و ناگهان باران، به چه میزانی از این حیث موفق بوده است؟ پیداست که اشعار 23 شاعر عراقی که در این مجموعه گرد آمده به یک زبان و سبک نیست. حتی اگر همه این شاعران از یک درد – درد وطن و غم غربت – سخن گفته باشند و درون مایه اشعار همه آنان اجتماعی – سیاسی باشد، می توان شعر آنها را فقط در محتوا به هم نزدیک دانست، نه در صورت و زبان. باید گفت که این تفاوت صورت و زبان در ترجمه چندانی بازتاب نیافته است. مثلا السیاب روستازاده با مصالح زندگی روستایی به بیان نیازها و خواسته های وطنی می پردازد، در حالی که در سروده های النواب از نمادهای مذهبی برای بیان مکنونات شاعر بهره گیری شده است. اما، با یکدستی زبان مترجم این تفاوت ها رنگ باخته اند. در مقدمه مترجم آمده است که احمد مطر اشیا و گفت و گوهای یومیه را در شعر خود وارد کرده و زبانش سرشار از طنز است. اما، این زبان در ترجمه به کلی دگرگون گشته و از گفت و گوهای یومیه دور و از طنز خالی شده است و خاصیت «پلاکارد»ی را که به شعر او نسبت می دهند ندارد. عبارت «از ستوهم فریاد برآوردم» یا «از خشم دلم کاستم» که مترجم در ترجمه شعر کوتاه پوزش به کار برده نه تنها از زبان زنده دورند بلکه فخیم جلوه می کنند و بار زبان شعر را سنگین کرده اند. حاصل این که خواننده با گزیده ای از اشعار 23 شاعر رو به روست، اما احساس می کند که همه آنها سروده یک شاعرند و شاخص های شعرتک تک شاعران را باز نمی یابد ...
۴۹۱.

فرآیند درونی سازی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۷ تعداد دانلود : ۷۳۱
درونی سازی در اصطلاح به معنای پذیرش باورها، ارزش ها، نگرش ها و معیارهایا سازگاری با آنها، به مثابة آن چیزهایی است که به خود فرد تعلق دارد. به بیانی روشن تر درونی سازی، انتقال ازعوامل بیرونی به احساسات شخصی و باورها، به عنوان بنیاد رفتار فرد است. مولوی از جمله عارفانی است که به درونی سازی توجّه ویژه ای داشته است و در مثنوی معنوی جنبه های مختلف درونی سازی، از جمله درونی سازی خدا، سیر و سلوک، اعمال عبادی و تفسیر قرآن را بیان کرده است. مقالة حاضر ضمن بررسی سابقة درونی سازی در صدر اسلام، فرقه های اسلامی و تفکرات متصوفه و عرفا، نظرگاه های مولوی را دربارة جنبه های مختلف درونی سازی در مثنوی بررسی می کند.
۴۹۳.

تقابل معرفت و معیشت براساس قصه‌ای از مثنوی معنوی

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات تعلیمی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۱۴۰۰
مثنوی معنوی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به رومی یکی از گشاده‌ترین دفترهای معرفت انسانی و اسلامی است که از بدو ظهور، جان مشتاقان را از زلال جاری خود سیراب کرده و دست محتاجان وادی نیاز را گرفته و پا به پا برده است تا پله پله مقامات عرفانی را دریابند و طی کنند و از تبتل‌های ساده تا حال فنا را در خویش بیابند. در این تردیدی نیست. از دیگر سو، مثنوی معنوی هم جزئی از معرفت کلی بشری است که نمی‌تواند و نباید فاقد خواص و اوصاف معارف بشری باشد. از جمله این که احوال روحی، اوضاع اجتماعی، شرایط تاریخی و تنگناهای زمانی و زبانی نمی‌تواند در هر اثر ادبی ـ هر چند بس بزرگ و سترگ ـ هیچ‌گونه مدخلیـّتی و موضوعیـّتی و یا حداقل طریقیـّتی نداشته باشد. کوشش این جستار و گفتار بر آن است که تا حدودی مسأله تعیـّن‌های تاریخی و وجودی را در یک قصه از مثنوی شریف بازگشاید و آن مسأله این است که وقتی جهت فرهنگِ اجتماعی و اندیشه سیاسی و نیروهای تأثیرگذار تاریخی در یک برهه، جامعه را به سمت و سوی خاصی سوق دهد؛ کمتر متفکر و صاحبدلی است که خود را به تمامی از چند و چون‌ِ چنگال‌ِ آن رهایی بخشد. تأویل اجتماعی قصه فیلسوف و اعرابی در مثنوی در واقع بازکردِ تأثیر تاریخ جامعه و شرایط خاص فرهنگی جهان اسلامی در فاصله قرن‌های پنجم تا هفتم بر نگاه و اندیشه مولاناست، هرچند بسیار گذرا و کوتاه.
۴۹۴.

گفتگوی فرهنگ‌ها و تحلیل مؤلفه‌های آن در مثنوی معنوی

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
تعداد بازدید : ۱۳۹۸
گفتگو مقولة پربرکت و میمونی است که در عرصة‌فرهنگ و تمدن کارکرد و نمود خاصی یافته است، لذا آشنایی با زیرساخت آن در عصر کنونی ضروری است. گفتـگو نـوعی ارتباط کـلامـی است با این شرط که دوسویه و تعاملی باشد. به زبان دیگر، گفتگو تبدیل اطلاعات ندانسته و مجهول به اطلاعات دانسته و معلوم و خروج از قوه به فعل است؛ این حرکت و ارتباط دوسویه در صورتی تعاملی و سالم خواهد بود که براساس شش عامل ارتباطی یاکوبسون، آمیزه‌ای از نقش‌ها را در برداشته باشد با این ویژگی از گفتگو،‌این مقاله بر آن است تا به این سؤال اساسی و مهم پاسخ دهد که آیا سفره گفتگو در عرصه و بستر فرهنگ، هنر و زیبایی پهن می‌شود یا در عرصه سیاست و علم گشاده می‌گردد و آنگاه براساس حکایتی از مثنوی به این گزاره می‌پردازد که نظریه گفتگو نباید ما را به گذشته بدون رویکرد به جهان کنونی سوق دهد و ضمن نقد دیدگاه فلاسفه چون افلاطون، بوبر، باختین در عرصه گفتگو "دیالوگ" به پیشینه حیات گفتگو می‌پردازد و در پایان به برخی از مؤلفه‌های گفتگوی فرهنگها و تمدنها نظیر آزادی، عدالت،‌اخلاق، تسامح و تساهل در ادبیات فارسی با تأکید بر مثنوی مولانا اشاره خواهد کرد.
۴۹۶.

آخرین پرده امپراتور؛ امپراتور جونز و مضمون پادشاه ظاهری مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توهم مکبث امپراتور جونز پادشاهان ظاهری اوزیماندیاس پرگونت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات نعابیر و اصطلاحات
تعداد بازدید : ۱۳۹۹ تعداد دانلود : ۷۵۴
امپراتوران یا به گفتة مولانا «پادشاهان ظاهر» مظهر نفس و بندة هوی و شیطانند که بر خویشان خود نیز ابقا نمیکنند. امپراتور جونز در نمایشنامه ای از یوجین اونیل به همین نام، کاریکاتوری از پادشاهان ظاهری است که در پایان امپراتوری پوشالی خود، از شبی هولناک میگذرد و در آن پس از تجسم صحنه هایی از اعمال جنایتکارانة خود، سرانجام به چنگ انقلابیون گرفتار میشود. جونز در سلطنت کوتاه خود، همچون همة پادشاهان ظاهری, نه بر داد که بر طلسمی متکی است که همچون توهمی، هم او و هم بومیان را اسیر خود کرده است. طلسم گلوله ای نقره ای است که امپراتور جز با آن به چیزی هلاک نمیشود. همچون توهمی که مکبث نیز با باور به پیشگویی خرافة جادوگران بدان گرفتار بود. در مقالة زیر نمونه هایی از این توهّم در پادشاهان ظاهری,همچون امپراتور جونز، مکبث، پرگونت و اوزیماندیاس در نمایشنامه هایی از اونیل، شکسپیر و ایبسن و شعری از شلی، با نگاهی به همین مفهوم در ادبیات ایران پیگیری شده است.
۴۹۷.

پیوندهای فکری مولانا با بهاولد، افلاطون

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا عشق سنخیت ره روی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۳ تعداد دانلود : ۷۷۱
آدمیوارث علوم و معارف نیاکان خویش است، اما کم یافت میشود کسیکه دانش مضبوط در ضمیر خود آگاه فردیو جمعیرا در قالب چند ده هزار بیت سطر اشکار کند و قرن ها، عام و خاص را میهمان و مجذوب اندیشه هایالاهینماید و سروده هایمعنویخود را صیقل ارواح بخواند. دریافت خاست گاه فکریمولانا به همان اندازه دشوار است که بخواهیم سرچشمه رودیرا در اعماق جنگلیانبوه جست و جو کنیم، اما ان چه از ظاهر مثنویو ورایصورت آن برمیاید مهم ترین منبع تغذیه روحانیسراینده آن، قرآن و معارف اسلامیاست. برخورداریمولانا از اقبال تلمذ در محضر استادانیچون پدرش، برهان الدین محقق ترمذی، شمس تبریزیو افراد نام دار و بینام عصر خود و بهره مندیاز علوم منقول و مکتوب اعصار گذشته، مثنویرا به منشوریکثیر الوجوه مانند میکند تا باز تاباننده اندیشه هایاسلامی، ایرانی، یونانی، هندیو سامیباشد. مقصود این مقاله یاداوریبرخیپیوندهایفکریمولانا با بها ولد و افلاطون و فلوطین است که به اجمال با ذکر برخیشباهت ها در موضوعات مربوط به خدا ره روی، سنخیت، عشق و موطن اولیه بیان شده است.
۵۰۰.

فنون قصه سرایی در مثنوی مولانا جلال الدین رومی: آشفتگی روایی یا توالی منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۲ تعداد دانلود : ۷۸۷
بعد از سماع گویی کان شورها کجا شد یا خود نبود چیزی یا بود و آن فنا شد در این مقاله به جنبه های صوری فنون قصه سرائی مولانا جلال الدین رومی (614-672) در تقریر مثنوی معنوی پرداخته خواهد شد. لذا، در آغاز مقال، بنا را بر این می گذارم که مثنوی از قالبی خاص برخوردار است و سعی خواهم کرد تا ماهیت این قالب را بررسی کنم. از دیدگاه خواننده متفنن، مثنوی، در مجموع، فاقد هر گونه توالی روایت و سرشار از قصه هایی ظاهرا پریشان می نماید. افزون بر این، نقل حکایات فرعی، اندرزها، تفاسیر آیات قرآنی، احادیث، قصص انبیا، مطالبی در فرهنگ و آداب اسلامی عامه و جز آن در برخی قصه ها که موجب گسستگی نظم روائی آنها می گردد، چه بسا این نظر را تا اندازه ای تقویت کند. با این حال، همان گونه که مولانا در اشعار آغازین دفتر اول مثنوی معروف به نی نامه خبر داده، هدف او در سراسر این اثر آن بوده که، با بهره جویی از این وسایل، تعالیم گوناگون صوفیه را به مخاطب خویش القا کند و می بینیم که او، تقریبا از همان آغاز روایت، مقاصد زبانی خود را بیان کرده است. رکه او از هم زبانی شد جدا بی زبانی شد گرچه دارد صد نوا (مثنوی چاپ نیکلسن، دفتر اول، بیت 28) ما در اینجا با اثری روبه روییم که، به رغم فقدان تلوس telosدر قصه های آن و وجود آشفتگی ظاهری و توالی روائی آنها، بازهم یکی از عناصر اصلی آثار اصیل ادبیات کهن فارسی به شمار می رود. با این حال، روایت مثنوی، به دلیل نداشتن پایانی سازمند، مشکل خواننده را در درک ساختار این نوع ادبی خاص دو چندان می کند. از این حیث، خواننده نیاز پیدا می کند درباره قوام و یکپارچگی درونی قالب قصه های آن سوالاتی خاص، مشابه سوالاتی که مواضع پژوهشی نگارنده نیز بر آنها استوار است، مطرح کند. آنچه نگارنده امیدوار است نشان دهد آن است که، در روایت مثنوی، صورت وسیله ای ضروری و، در واقع، ابزاری در دست مولاناست تا به مدد آن و با کارگیری شیوه موعظه به مقاصد آموزشی خود برسد ..

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان