امام على (ع) شهسوار بى شکست و نام آور بى همتایى است که مناقب و فضائل بسیارش زینت بخش دفتر صاحبدلان وکلام عارفان است. جلال الدین محمد مولوى که سرمست از محبت و ولایت علوى است با استناد به داستان رویارویى آن حضرت (ع) با عمروبن عبدود در جنگ خندق به بیان مناقب آن امام بزرگ پرداخته و به جهت اثر بخشى هر چه بیشتر و نتیجه گیرى بهترر با تصرفى اندک در بیان حادثه مذکور برخى از مناقب آن حضرت را از زبان خصم بیان میدارد . در این مقاله تلاش گردیده مناقب مذکور در آن داستان استخراج و در حد امکان با آیات و روایاتى که در شأن آن احوال است مستند گردد. مناقبى مانند: على (ع) آموزگار اخلاص، شیر خدا، منزه از هر بدى، پیشتاز میدان نبرد، فخر پیامبران و اولیاى الهى، مسجود آفرینش و....
جلال الدین محمد بلخی» مولاناس و او با افتخار تمام مولای متقیان علی (ع) را مولاست و این را از جای جای دیوان و مثنوی پیداست و من بر آنم که در این مقال فروغی از آن کانون مهر، بر دل های مشتاقان برتابانم و خرگه خورشید را منور گردانم. تا زمین و آسمان خندان شود/ عقل و روح و دیده چندان شود.کم نیستند کسانی که نه با مولانا آشنایند و نه از طریق و طریقت او آگاهند، اما این مصراع را ورد زبان دارند که: «از علی آموز اخلاص عمل» و این برای آنان علاوه بر بیان ارادت به مولا، تجسم اندیشه، باور و حتی مذهب مولاناست اما اصل آن چیست و از کجاست؟ این، مصرع نخستین از بیتی است که 281 بیت دیگر را نیز به دنبال دارد و تحت عنوان «خدو انداخت خصم در روی امیرالمومنین علی – کرم ا... وجهه – و انداختن علی شمشیر را از دست»، حسن ختامی است برای دفتر اول مثنوی معنوی.به تصریح استاد فقید، بدیع الزمان فروزانفر، (ره) در ماخذ و تمثیلات مثنوی، این روایت به صورتی که در مثنوی نقل شده است در هیچ ماخذی نیست و ظاهرا حکایت مذکور با تصرفی که از خصایص مولاناست ماخوذ است از گفته غزالی در احیا علوم الدین که: «عمر مستی را دید، خواست او را بازداشت و تعزیر کند. مست او را ناسزا گفت عمر از این کار منصرف شد. گفتندش که ای امیرمومنان چون ناسزایت گفت او را وا نهادی؟! گفت آری او مرا به خشم آورد و اگر در آن حال او را تعزیر می کردم برای فرو نشاندن خشم بود و من دوست ندارم مسلمانی را برای ارضای خویشتن بزنم»