فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۴۶۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هنر حکیم توس در داستان رستم و اشکبوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر حکیم توس و تشخیص زبانی و سبکی او، اثری را پدید آورد که یکی از بزرگترین و بی نظیرترین آثار حماسی جهان شد و امروز ما به واسطه آن برخود می بالیم و آن را فرماندگاری زبان و هویت ایرانی می دانیم. از وجوه برجسته کلام حکیم توس در شاهنامه، کاربرد کنایه است که از یک سو سخن است و از سوی دیگر نقاشی. کنایه نقاشی زبانی است، یعنی سخن را تا حد تصویر اعتلامی بخشد و می تواند مفهوم پیام را نشان دهد و دو بعدی است و دو منظره را نشان می دهد و به گفته سارتر، پیکاسو در حسرت آن بود و آرزو می کرد قوطی کبریتی بسازد که هم خفاش باشد و هم قوطی کبریت (سارتر، 1352: 21) در این مقاله به استفاده از این شگرد هنری در داستان رستم و اشکبوس پرداخته می شود .
شاه نامه این سند جاودانه گی ایران
حوزههای تخصصی:
گفت و گو در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار حاضر، گفت و گو ـ که از مهم ترین شگردها در حوزه ادبیات داستانی سنتی و مدرن اعم از منظوم و منثور به شمار می رود ـ در یکی از شاهکارهای متون کلاسیک؛ یعنی شاهنامه فردوسی مورد کنکاش قرار گرفته است. از این رو، ابتدا اصطلاح گفت و گو از منظر داستان، تعریف و جایگاه و کارکردهای آن تبیین شده و در ادامه، نخست گفت و گوهای متکثر و متنوع شاهنامه استخراج شده و سپس از زوایای مختلف، از جمله مستقیم و غیر مستقیم بودن گفت و گوها و نیز با عنایت به دو سویه گفت و گو که یک سویه آن پهلوانان هستند دسته بندی گردیده است. آن گاه برای تبیین جایگاه این شگرد داستانی در شاهنامه، نمونه های برتر گفت و گو که عمدتا ویژه بخش پهلوانی هستند، تحلیل و بررسی شده است و در پایان، در باب موضوع گفت و گوها که با توجه به موقعیت و محل آن فرق می کند نیز بحث شده است و چنین نتیجه گرفته شده که تجلی گاه این شگرد داستانی در بخش پهلوانی است و موضوع غالب این گفت و گوها نیز عمدتا مفاخره و اظهار برتری است.
بازتاب عناصر زرتشتی در شاه نامه
حوزههای تخصصی:
فواید شاهنامه از حیث لغت و صرف و نحو
حوزههای تخصصی:
خرد از هنرها برافراخته (شکوه شاهنامه در گستره منطق هنری آن)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
رخش و ویژگی های او در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از نوشتن این مقاله این است که بیان کنیم چرا رخش در بین اسب های شاهنامه شاخص و مشهور شده است؟ دارای چه صفات و ویژگی های برجسته ای بوده است؟در ابتدا به اهمیت اسب در متون دینی قبل از اسلام و شاهنامه پرداخته؛ پس از آن بیان کرده ایم که رخش اسبی اسطوره ایست و دارای صفات و ویژگی های انسانی بوده است. این ویژگی ها در رفتار و کردارش، بروز یافته است. وی در برابر رستم احساس مسوولیت می کرده، به وی مهر و محبت داشته، سخنان رستم را می فهمیده و دارای فره و ... بوده است. در پایان، ویژگی های طبیعی و حیوانی برجسته او را ذکر کرده ایم و گفته ایم که جسارت بسیار زیادی داشته است. رویینه سم، فولاد سم، تیزرو، بی همال بوده و صدای شیهه ای فراتر از یک اسب داشته است.
گویی که شاهنامه تاریخ همه ملت هاست با نگاهی به ترجمه منظوم شریفی از شاهنامه
حوزههای تخصصی:
خردورزی و دین داری اساس هویت ایرانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی مهمترین و برجسته ترین اثر ادبی بازما نده از دوره ای است که م ی توان آن را
عصر باززایی فرهنگی ایرانیان دانست . دوره سامانیان ، دوره ای است که در آن به احیا و تداوم فرهنگ و هویت ایرانی، بیشتر از گذشته، اندیشیده می شود و تلاش هایی در این زمینه صورت م ی گیرد . شاهنامه فردوسی یکی از باارزش ترین و ماندگ ارترین آثار این دوره است که در قلمرو فرهنگ و ادب ایران می درخشد. این شاهکار ادبی در کنار ارزش ادبی، تاریخی، اسطوره ای، حماسی، داستانی و سایرجنبه ها، از نظر اندیشه ، بینش و معنا شناسی نیز بی نظیر است . اندیشه و بینش حاکم بر شاهنامه که به طور عمده بر محور خرد استوار است، شهرتی جهانی دارد و گذر زم ان نه تنها آن را فرسوده و کهنه نمی کند، بلکه والایی و برتری آن را آشکار تر می سازد. بخش عمده ای از این برتری به دلیل فراگیری و تعادل نگرش حاکم بر شاهنامه و دوری از افراط و تفریط و تعصب و تحجر است که نشان دهنده اوج ژرف بینی و ژرف اندیشی آفریننده آن است . فردوسی با نگاه ریز بین و دقیق خود در پس لایه های رو بنایی و روساختی باورها و فرهنگ های متفاوت ایرانیان در دوره های مختلف ، به دنبال بنیادهایی می گردد که سراسر فرهنگ این قوم فرزانه را از اسطوره تا تاریخ به هم پیوند دهد و هویت آنان را بازنماید . آنچه او می یابد خرد و دین است . او خردورزی و دین داری را اساس و بنیاد هویت و فرهنگ ایرانی می داند و با باز نمودن آن در شاهنامه ، و پیوند فرهنگ قبل و بعد از اسلام ایرانیان به آنان درس دین داری و خرد ورزی می آموزد. در این مقاله به بررسی این موضوع در شاهنامه پرداخته شده است.
شکل شناسی ازدواج در شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
تلخندهای فلسفی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سده های چهارم و پنجم و اوایل قرن ششم، از دوره های تاریخی است که افکار فلسفی در آن نمود آشکاری دارد، رودکی سمرقندی، ابوشکور بلخی، فردوسی توسی و خیام نیشابوری از جمله شاعرانی هستند که در این دوران زندگی می کنند و رگه هایی از این تفکرات در آثارشان دیده می شود. شاهنامه نیز در میان این آثار از ویژگی خاصی برخوردار است. فردوسی به عنوان شاعری حکیم، اندیشه های فلسفی خود را در قالب خنده ای تلخ و گزنده مطرح کرده که از آن به "تلخند" یاد کرده ایم. تلخندهای او دیدگاه فلسفی و طرز نگرش وی را به جهان آفرینش نشان می دهد. در این پژوهش، گونه ای از طنز با عنوان طنز فلسفی مطرح شده و سپس تاملات فلسفی حکیم توس با آوردن مثالهایی از شاهنامه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. این گونه طنز در شاهنامه اندک نیست، اما با توجه به مطالعاتی که در زمینه شاهنامه شده است، به نظر می رسد این موضوع چنان که باید مورد توجه شاهنامه پژوهان واقع نگردیده است. در حالی که با توجه به تعاریف موجود از این گونه طنز، زمینه های مناسب آن در شاهنامه وجود دارد و فردوسی متناسب با دانش، فرهنگ و رعایت درک مخاطبان و فضای حماسی اثر با مهارتی کم نظیر در اثر خود از آن بهره گرفته است. با وجود این گونه افکار در شعر حکیم توس، نه تنها او به یاس فلسفی گرفتار نشده است، بلکه در کنار بیان این گونه اندیشه ها، خواننده را به تساهل دعوت و بدین وسیله تحمل رنج را بر خود و دیگران آسان می کند.
فردوسی و شاهنامه از پس پرده پندار
حوزههای تخصصی:
مازندران در شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
واژه «مازندران» برای نخستین بار در شاهنامه فرزانه توس، فردوسی بزرگ، دیده شد. شهر مازندران در روزگار باستان با نام هایی همچون «تپورستان» پرآوازه بود. این سرزمین به عنوان قطب اصلی مناطق جغرافیایی شاهنامه، در حوزه جغرافیای شهری از اهمیت بسیاری برخوردار است.در این پژوهش، افزون بر واژه شناسی، یافته های ناب اسطوره ای حکیم توس در مورد مرزهای این سرزمین، همچنین تاریخچه و وسعت و حدود مازندران و انطباق شگفت انگیز آن با هاماوران مورد بررسی قرار گرفته است.
پیوند خرد و اسطوره در داستان زال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی پیوند دهنده ایران پیش از اسلام و ایران بعد از اسلام است. فردوسی به عنوان یک مسلمان که در مذهب او تعقل و تعبد دو بال حرکت به سوی تعالی است، در اثر شریف خود با دست مایه ای از اسطوره و خرد به تلفیق این مهم پرداخته است. این که فردوسی چگونه توانسته با استفاده از اسطوره که به نوعی فرا واقعیت است، خردورزی و نقش اراده انسانی را بیان کند خود بیانگر هنر فوق العاده و بینش عمیق فردوسی است. پیوند خرد و اسطوره چه به صورت آشکار، چه در ژرفای داستان ها و چه در وجود شخصیت های شاهنامه در سراسر این کتاب وجود دارد. داستان زال که یکی از طولانی ترین و پرمایه ترین داستان های شاهنامه و شخصیت زال که از مرکب ترین شخصیت های شاهنامه است از دیدگاه حضور اسطوره و خرد قابل بررسی است. پیر سر زاده شدن زال، نمادی از خردورزی فوق العاده اوست که گاهی از دیدگاه دیگران به افسون شباهت دارد، رابطه او با سیمرغ که خود نمادی اسطوره ای است می تواند این بررسی را عمیق تر و پرمایه تر نماید. در این مقاله به پیوند خرد و اسطوره در داستان زال پرداخته شده است. در تحلیل این موضوع این نتیجه گرفته می شود که اسطوره نه تنها با خرد تقابل ندارد، بلکه زمینه ای است تا خرد و اراده انسانی نمایان شود.
تناسب رنگ ها در صورخیال و هسته روایی شاهنامه
حوزههای تخصصی:
"در تجزیه سطوح سبکی هر شاعر، یکی از عناصر مهم مربوط به صور خیال، رنگ است که افکار و عواطف وی را از سویی، و موضوع و درونمایه اثر را از سوی دیگر به هم مربوط می سازد. لذا بررسی نحوه کاربرد رنگ در آثار شاعران صاحب سبک و غیر مقلد دریچه ای به روی شناخت عوالم درونی ایشان است و در عین حال نقدی است بر میزان توانایی هنری و ادبی آنها در بهره گرفتن از عناصر مختلف خیال.
در پی این هدف، مقاله حاضر چگونگی به کارگیری رنگ را در صور خیال فردوسی و توجه شاعر را به تناسب و هماهنگی رنگ ها با هسته روایی داستان های شاهنامه بررسی کرده، نشان می دهد که رنگ در صورخیال فردوسی اصالت ندارد، اما رابطه معناداری میان کاربرد رنگ با مضمون، حوادث و وقایع داستان ها دیده می شود. به همین دلیل، رنگ اسب پهلوانان در موارد متعدد با هسته روایی داستان و اتیمولوژی نام صاحبانشان ارتباط پیدا می کند و نیز درفش هر پهلوان با رنگ و نقش ویژه ای ظاهر می شود. همین طور رنگ خیمه هر یک از نامداران متفاوت با دیگران است. این همه در برخی موارد قابلیت تاویل نمادین پیدا می کند و مهارت فردوسی را در استفاده از تمام گنجایش های ادبی نشان می دهد.
در این مقاله با عرضه بسامد هر یک از رنگ های به کار رفته در شاهنامه، امکان مقایسه دقیق کاربرد رنگ ها در شاهنامه فراهم آمده و نشان می دهد که 53.69% از فضای رنگ های به کار رفته در شاهنامه، به مناسبت فضای حماسه و جنگ و پیکار، به رنگ های سرد و تیره تعلق دارد و گروه رنگ سیاه با %33.29 کاربرد در راس رنگ ها قرار گرفته است.
"
جانوسپار در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درشاهنامه فرزانه بزرگ، فردوسی توسی، ازنام کسان در داستان ها بسیار یادشده است، این نام ها گاه اشاره به سرزمین و گاهی ، تیره هایی از مردمان و زمانی اشاره به دوره هایی از تاریخ ایران و جهان باستان و یاجنبه های دیگر دارد.یکی از این نامها«جانوسپار» یا «جانوشیار»است که در داستان جنگ اسکندر به نام کشنده دارا از آن یاد شده است که در این جستار به آن می پردازیم.
نقد ادبی: خویشکاری فردوسی
حوزههای تخصصی: