فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۴٬۲۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با توجه به گسترش مطالعه روابط مصرف کننده با برند در مراحل پس از تصمیم گیری مصرف کننده برای خرید و در شرایطی که سبب مقایسه های نامطلوب با برند های قبلی شده است، به بررسی نقش شناسایی برند مصرف کننده در پاسخ مصرف کننده به پشیمانی از خرید می پردازد. نویسندگان بر این باورند که شناسایی برند مصرف کننده بر اساس مبانی نظری پشیمانی و ادبیات ارتباط با مصرف کننده-برند، برند را از عواقب منفی پشیمانی از خرید از طریق تقویت مقررات پشیمانی مصرف کنندگان و کاهش مقابله با ناراحتی رفتاری مصرف کنندگان، ایمن می سازد. یک مطالعه تجربی با استفاده از سناریوی پشیمانی برای برندهای مورد علاقه شرکت کنندگان، از نقش حفاظتی شناسایی مشتری به وسیله برند حمایت می کند نتایج نشان می دهند که شناسایی مصرف کننده به وسیله نشان تجاری ، اثرات منفی پشیمانی از رضایت و نیت های رفتاری مصرف کننده را کاهش داده و بر رضایت بر قصد خرید دوباره/ثبت سفارش دوباره را تأثیر مثبتی دارد. یافته ها مبانی نظری پشیمانی و روابط بین مصرف کننده و نام تجاری را توسعه می دهند و دیدگاه های مدیریتی را برای توسعه راهبردهای مؤثر برندسازی تحت شرایط فشار شدید رقابتی را فراهم می آورند.
تأثیر سازوکارهای روانی بر عشق به برند و هویت مجازی کاربر از طریق خود ارجاعی (موردمطالعه: فروشگاه اینترنتی دیجی کالا، شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور کسب وکار های اینترنتی، در های زیادی جهت اشتغال و توانمند سازی اقتصاد ایجاد گردید و به تبع فروشگاه ها و برند های خرده فروشی متعددی نیز شروع به ارائه خدمات فروش در فضای اینترنت نمودند. ایجاد عشق به برند در مشتریان اینترنتی و مصرف کنندگان می تواند منجر به حفظ و وفاداری آنان به برند شود و لذا پیشرفت فناوری، امکاناتی همچون شبیه سازی استفاده و پرو مجازی محصول را با استفاده از فناوری واقعیت افزوده در اختیار برند های خرده فروشی اینترنتی، در جهت جذب مشتری و حفظ مصرف کنندگان قرار داده است. پژوهش حاضر باهدف مطالعه حوزه خرده فروشی اینترنتی و مقوله ایجاد عشق به برند از طریق فناوری جدید واقعیت افزوده به بررسی تأثیر سازوکارهای روانی بر عشق به برند و هویت مجازی کاربر از طریق خود ارجاعی پرداخته است. داده ها به وسیله پرسشنامه از نمونه ای شامل 216 نفر از مصرف کنندگان و خریداران اینترنتی در قلمرو شهر اراک در سال 1399 گردآوری شده است. فرضیه های پژوهش حاضر با استفاده از معادلات ساختاری تحلیل شده و تمامی فرضیه ها تائید شدند. یافته ها نشان می دهد که سازوکار های روانی بر عشق به برند و هویت مجازی از طریق خود ارجاعی تأثیر مثبت دارد.
An Analysis of Personal Branding Tactics Strategies in Athletes' Professional Success
حوزههای تخصصی:
Brands are a symbol of product identity and even of human beings because much of a person's future success depends on his or her personal abilities and the use of available devices to build and develop a desirable image of oneself. Using personal branding can also be a tool for achieving professional success for athletes. The present study, regarding the purpose, is applied-developmental and, regarding the nature and method of data collection, is descriptive-correlational. The statistical population of this study consists of athletes in Sanandaj. From this population, using non-random sampling and based on the researcher's decision, 100 people were selected as sample members among the athletes of the city. The main tool for data collection in this study is a standard questionnaire and its validity was confirmed by professional professors in the management discipline and its total reliability was above 0.7. Regarding the type of research and variables, SPSS software and PLS software have been used to analyze statistical data and test research hypotheses. Based on the results of testing the hypotheses, all the used factors have a significant effect on professional success, among which self-modeling has the highest impact and self-promoting has the lowest impact on the professional success of athletes.
Investigating the Impact of International Entrepreneurial Orientation on the International Performance of Small and Medium Enterprises
حوزههای تخصصی:
Today, all organizations must shift their business orientation to be able to understand and meet customers' needs faster than their rivals and pioneering them, in a highly competitive environment. In this area, the entrepreneurial orientation, internationalization and competitive strategies by understanding customer demands and focusing on business benefits, can Guarantee the performance improvement and the survival of these organizations. Therefore, the present study seeks to assess the impact of international entrepreneurship orientation on the international performance of small and medium enterprises, considering the mediator role of competitive strategy and international marketing orientation. In this research, descriptive-survey method has been used. A questionnaire consisting of 65 items was used to collect data. The statistical population of this study was all managers and employees of small and medium enterprises in Bushehr Province. Sampling method is simple random sampling method. To analyze the data, structural equation modeling with partial squares approach was used with the help of Smart PLS3 software. The results of this research show that the international entrepreneurship orientation has a positive and significant effect on the international performance of small and medium enterprises. The results also confirm the mediator role of the competitive strategy and the international market orientation in the relationship between the international entrepreneurial orientation and the international performance of small and medium enterprises.
اثرسنجی جاذبه های تبلیغاتی احساسی و منطقی در نگرش نسبت به برند شرکت (مورد مطالعه شرکت عالیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان حال حاضر رقابت بسیار زیادی میان شرکت های مختلف در جهت جلب توجه مخاطبان به سمت آگهی های تبلیغاتی وجود داشته و هرکدام از این شرکت ها از روش های گوناگونی بدین منظور استفاده می کنند. یکی از این راهکار ها، استفاده از جاذبه های تبلیغاتی موجود در پیام های بازرگانی می باشد. پژوهش پیش رو خواهان یافتن پاسخ این سوال می باشد که آیا استفاده از جاذبه های تبلیغاتی موجود در پیام های تجاری موجب تغییر نگرش افراد نسبت به برند شرکت می شود یا خیر. با توجه به توانایی به استفاده از نتایج این پژوهش، تحقیق حاضر از گروه کاربردی و پیمایشی بوده و مدیران بازاریابی میتوان از نتایج آن در برنامه ریزی های آتی خود استفاده نمایند. مورد مطالعاتی این تحقیق، شرکت عالیس بوده و جامعه آماری آن، مخاطبان برند نوشیدنی های عالیس می باشد. اطلاعات استخراج شده از پرسشنامه، در نرم افزار SPSS تحلیل شده و پس از انجام آزمون های مرتبط، روایی و پایایی پرسشنامه به اثبات رسید. سپس اطلاعات به نرم افزار AMOS انتقال داده شد تا در این نرم افزار با استفاده از تکنیک حل معادلات ساختاری یا SEM نتایج و فرضیه ها تحلیل گردد. یافته های پژوهش بیانگر این موضوع بود که استفاده از جاذبه های احساسی و منطقی در پیام ها و آگهی های تبلیغاتی منجر به تاثیر مستقیم و مثبت بر روی مصرف کننده می گردد. که این امر می تواند دلیلی بر ایجاد واکنش های منطقی و احساسی در مخاطب باشد. همچنین بر اساس این تحقیق مشخص گردید که تاثیرات مثبت جاذبه های منطقی و احساسی تبلیغات بر روی واکنش های منطقی(شناختی) و احساسی(عاطفی)، می تواند باعث تغییر و ایجاد نگرش مثبت مصرف کنندگان نسبت به برندگردد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر نرخ خرید در شبکه های اجتماعی برخط با بهره گیری از مدل کانو و تاپسیس فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش شبکه های اجتماعی یکی از تأثیرگذارترین پدیده های قرن بیست ویک است، لذا شناخت کارکردهای این شبکه ها یک ضرورت به حساب می آید. امروزه شبکه های اجتماعی جایگاه مناسبی در بین عموم به دست آورده و با توجه به دسترسی آسان به آن روزبه روز استقبال از این پدیده رو به افزایش می باشد. با رشد شبکه های اجتماعی خرید از این شبکه ها نیز وارد مرحله جدیدی شده است. هدف از این مطالعه شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر نرخ خرید در شبکه های اجتماعی برخط است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی بوده و برحسب روش، تحقیقی از نوع همبستگی است که با به کارگیری ابزار پرسشنامه و روش پیمایشی، داده های موردنیاز جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش نامحدود و شامل کاربران شبکه های اجتماعی می باشند و از روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده استفاده گردیده و تعداد 315 نمونه قابل قبول انتخاب شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده روش کانو و رتبه بندی با تکنیک تاپسیس فازی انجام شده و نتایج پژوهش نشان داد که «اعتماد به فروشنده»، «فراهم بودن اطلاعات کالا» و «صرفه جویی در هزینه» مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل و «ماجراجویی در فرآیند خرید» جذاب ترین عامل در خرید از شبکه های اجتماعی هستند
عوامل مؤثر سه گانه دو سوتوانی سازمانی: رویکرد مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
127 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به فضای عدم ابهام و عدم اطمینان استفاده از پدیده دوسو توانی امری لازم و ضروری است. بر اساس کلیه پژوهش های پیشین چاپ شده در مجلات تخصصی هدف پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر دوسوتوانی است. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: برای بررسی سؤال اصلی پژوهش از مرور نظام مند استفاده شده است که با استفاده فیلتر مقالات انتخاب شده بر اساس چکیده و خروجی کار. تعداد 30 مقاله نهایی به عنوان مبنای پژوهش انتخاب شدند که در واقع جامعه آماری نهایی این پژوهش است. یافته های پژوهش: پس از تحلیل و گرداوری مقالات نهایتاً بر اساس رویکردهای سه گانه تحلیل به دوسو توانی شاخص های مؤثر بر دوسو توانی در سه دسته کلی شناسایی شدند که عبارت اند از عوامل زمینه ای، عوامل ساختاری و عوامل رفتاری. عوامل زمینه دارای شش شاخص پویایی محیطی، شدت رقابت، جهت گیری بازار، عدم تقارن اطلاعات و فشار نهادی بوده است همچنین عوامل ساختاری دارای 10 شاخص قابلیت هماهنگی، قابلیت سیستمی، قلمرو تنوع، عمر سازمان، اندازه سازمان، استفاده هم زمان از ساختار ارگانیک و مکانیک، مازاد منابع، قابلیت های پویا، جهت گیری سازمان و استراتژی قبلی سازمان، و نهایتاً عوامل رفتاری شامل شش شاخص فرهنگ قوی، ظرفیت جذب بالای کارکنان برای یادگیری، گروه مدیریتی قوی و قابلیت جامعه پذیری بالا، سیستم های تشویقی مدیران در مقابل کارکنان و سبک رهبری مدیران بودند. محدودیت ها و پیامدها: محدودیت اصلی پژوهش صرفا مقاله های نظری بودند که مبنای پژوهش بودند و از نتایج اصلی آن اینکه برای ایجاد دوسوتوانی باید به طور هم زمان انگیزه های مدیریتی، ساختار منعطف شرکت و عدم اطمینان بالای محیطی مورد توجه باشد. ابتکار یا ارزش مقاله: ابتکار اصلی مقاله در این است که تا هم اکنون هیچ پژوهشی با در نظر گرفتن کلیه عوامل داخلی و خارجی دسته بندی کاملی در مورد شکل گیری دو سو توانی ارائه نکرده است و پژوهش حاضر به این شکاف پاسخ داده است.
تدوین الگوی توسعه صادرات صنایع هایتک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
193 - 228
حوزههای تخصصی:
صادرات با فناوری بالا هرچند سهم اندکی از صادرات غیرنفتی دارد، لیکن سهم آن از 1.6 درصد در سال 1390 به 0.6 در سال 1396 کاهش یافت. این کالاها در زمره کالاهای باارزش افزوده بالا بوده که می توانند به رشد اقتصادی کشور کمک شایانی نمایند. لذا بررسی دلایل افت و سطح پایین صادرات این اقلام و راه کارهای افزایش آنها، هدف این مقاله می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از منظر روش گردآوری داده ها پیمایشی، و از دید روش، ترکیبی (کمی و کیفی) و در دو فاز صورت گرفته است. در فاز کیفی با به کارگیری روش تحلیل مضمون، معیارهای زیربنایی موثر بر صادرات کالاهای با فناوری بالا، شناسایی و دسته بندی شد. به این ترتیب که با چهارده نفر از خبرگان در حوزه توسعه صادرات در صنعت هایتک، مصاحبه هایی صورت گرفت و مهم ترین معیارها استخراج گردید. برای شناسایی و غربال زیر معیارهای موثر بر توسعه صادرات کالاهای هایتک از تکنیک دلفی فازی استفاده شد. در فاز دوم پژوهش با توزیع پرسشنامه در بین شرکت های دانش بنیان، مدل به دست آمده با مدل معادلات ساختاری آزمون شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی با نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی با نرم افزار SMART PLS انجام شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که "سیاست های تشویق و توسعه صادرات" و "تسهیل تجاری" دارای بالاترین تاثیر و "دسترسی بازار" دارای کمترین تاثیر بر توسعه صادرات محصولات با فناوری بالا است. بنابرین عوامل طرف عرضه از عوامل طرف تقاضا از اهمیت بالاتری برخوردار است.
مقاله پژوهشی: مسئولیت مدنی ناقض غیر مستقیم علامت تجاری: مسئولیت مطلق یا تقصیر محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۹
117 - 146
حوزههای تخصصی:
نقض علامت تجاری به معنی بهره برداری از حقوق انحصاری ناشی از علامت تجاری بدون اخذ مجوز از صاحب علامت است. این اقدام به شرط ورود ضرر منجر به مسئولیت مدنی ناقض خواهد بود. در شرطیت سه عنصر بهره برداری غیرمجاز زیانبار در تحقق مسئولیت ناقض تردیدی طرح نشده است.آنچه محل تردید قرار گرفته است تاثیر علم و آگاهی بهره بردار غیرمجاز به هنگام ارتکاب فعل است. در این مقاله با توجه به سکوت قانون سال 1386، سعی شده است با استفاده از مبانی کلی در حقوق داخلی و بررسی تطبیقی نقش تقصیر در مسئولیت مدنی ناشی از نقض غیر مستقیم علامت تجاری در حقوق ایران و آمریکا،همراه با ارائه تحلیلی مناسب جایگاه آن تعیین شود. به این منظور مسئولیت مدنی ناقض علامت تجاری در دو سیستم حقوقی ایران و ایالات متحده آمریکا در منابع حقوقی هر دو کشور با استفاده از کتب، قوانین، مقالات و آرا صادره توسط دادگاه های ایران و ایالات متحده به روش کتابخانه ای مورد بررسی تطبیقی قرار گرفت. در این مطالعه در گفتار اول مسئولیت ناقض غیر مستقیم علامت تجاری در حقوق ایران مورد بررسی قرار گرفت، در گفتار دوم مسئولیت ناقض غیر مستقیم در حقوق آمریکا مورد بررسی قررار گرفت، در گفتار سوم دو سیستم حقوقی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت و در نهایت در گفتار چهارم اصول حاکم بر احراز تقصیر در نقض غیرمستقیم علامت تجاری در دوسیستم حقوقی به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گفت. نتایج نشان داد در حقوق علایم تجاری ایران و ایالات متحده اصولا نقض مستقیم علامت تجاری موجب مسئولیت مطلق شخص ناقض خواهد بود و علم و عمد و یا بی اطلاعی شخص ناقض از فعل نقض، تاثیری در مسئولیت وی ندارد. البته در هر دو سیستم علم و عمد شخص ناقض در نقض علامت تجاری موجب مسئولیت کیفری وی نیز خواهد بود. اما در خصوص نقض غیر مستقیم علامت تجاری، در حقوق ایران ذکری از اثر علم و عمد و یا بی احتیاطی در تحقق مسئولیت به میان نیامده است. نظر به این ابهام، شایسته است قانون گذار داخلی با توجه به قواعد و مقررات عام مسئولیت مدنی، نوع مسئولیت مدنی را به نحوی روشن نماید تا مغایرت عمده ای با قوانین سایر کشور ها در زمینه مالکیت فکری نداشته و از برداشت متفاوت در محاکم قضایی جلوگیری شود.
پیشایندها و پسایندهای کلیشه های برند در صنعت لوازم خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر اوقات انسان ها برای ساده تر ساختن فهم و شناخت دنیای اطراف خود در تصمیم گیری ها دست به تعمیم می زنند و قضاوت می کنند. بنابراین همه افراد در تصمیم گیری های خود تا حدودی تحت تاثیر کلیشه ها هستند. در واقع، کلیشه ها پایه و اساس ادراک افراد را تشکیل می دهد و پیش-بینی کننده واکنش های عاطفی آنها است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مزایای برند برکلیشه های برند و همچنین تأثیر کلیشه های برند بر واکنش های هیجانی مصرف کنندگان لوازم خانگی انجام شده است. همچنین براساس دو بعد گرمی و شایستگی برند مدل BIAF برای صنعت لوازم خانگی تدوین شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل مصرف کنندگان لوازم خانگی درسطح شهر یزد هستند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 414 نفر از آنها انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از میانگین واریانس استخراج شده در حد قابل قبول بیشتر از 0.5 بوده است. ضریب آلفای کرونباخ 94 درصد نیز بیانگر تایید پایایی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. نتایج نشان داد که مزایای برند (زیبایی شناختی و خودبیانگری) بر کلیشه های برند (گرمی و شایستگی) تاثیر معناداری دارد، همچنین یافته ها نشان داد که کلیشه ها بر واکنش های هیجانی مصرف کنندگان تاثیرگذار هستند.
تنفر از برند کالاهای ایرانی: آزمون یک الگویی مفهومی بومی از علل و پیامدهای تنفر از برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر آزمون الگوی مفهومی علل و پیامدهای تنفر از برند کالاهای ایرانی است. بر همین اساس مدل مفهومی متشکل از این عوامل و پیامدها در مورد کالاهای ایرانی و در بافتار مصرفی ایران مورد آزمون قرار گرفت. روش شناسی: در این پژوهش پیمایشی، جامعه هدف شامل تمامی شهروندان استان مازندران و روش نمونه گیری، خوشه ای دومرحله ای بود. تعداد حجم نمونه 395 نفر، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و روش تحلیل داده ها مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار SmartPLS2.6 بود.یافته ها: مطابق نتایج پژوهش، علل تنفر از برند شامل فریبکاری آمیخته بازاریابی، قصور آمیخته بازاریابی و عدم مسئولیت پذیری اجتماعی است. از سوی دیگر، تائید شد که پیامدهای تنفر از برند، تبلیغات توصیه ای منفی، حمایت از رقیب و قطع رابطه با برند خواهد بود.نوآوری: این پژوهش الگویی بومی از علل و پیامدهای تنفر از برند کالاهای ایرانی را که تا کنون مورد آزمون قرار نگرفته بود بررسی کرده است. نتایج فرضیات این پژوهش تعمیم پذیری الگوی مختص به بافت مصرفی ایرانی را تأیید کرد. با استفاده از نتایج پژوهش حاضر می توان مفهوم تنفر از برند مصرف کننده ایرانی را به دقت واکاوی کرد؛ اینکه از چه عواملی نشات می گیرد و در صورت تشدید، به چه پیامدهایی می انجامد. همچنین در این پژوهش ترتیب اولویت ها و میزان اهمیت نسبی عوامل تاثیرگذار بر تنفر از برند و عوامل تاثیرپذیر از آن را مشخص شده که با توجه به محدودیت های سازمان ها، می تواند اهمیت بسزایی در مدیریت تنفر از برند داشته باشد.
طراحی تاثیرات متقابل مفاهیم بنیادین فرهنگ تعالی با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به منظور ایجاد انگیزه و رفتار مطلوب در کارکنان، دستیابی به اهداف سازمانی، افزایش بهره وری منابع انسانی و در نهایت دستیابی به تعالی سازمانی، مدیران ارشد سازمان ها از استراتژی های جدید و موثر استفاده می کنند. یکی از این استراتژی ها برای دستیابی به تعالی سازمانی، خلق فرهنگ تعالی مطلوب است و ایجاد یک فرهنگ قوی بر اساس تعالی است که سازمان ها در حوزه مدیریت کیفیت مواجه هستند.با استفاده از مدل سازی ساختاری-تفسیری در ابتدا به شناسایی عوامل موثر و اساسی بر روی فرهنگ تعالی پرداخته و سپس با استفاده از یک رویه سیستماتیک، روابط بین این عوامل تعیین شده است. مفاهیم بنیادین تاثیرگذار بر روی فرهنگ تعالی در پنج سطح شناسایی شده و سپس در راستای شناخت اهمیت و اولویت فعالیت های بهبود سازمان ها در راستای ارتقای فرهنگ روابط بین آنها مشخص شده است. علیرغم اینکه مفاهیم بنیادین در مدل های تعالی اشاره شده است، اما در اکثریت سازمان ها از آنها در راستای ارتقای فرهنگ تعالی سازمانی استفاده نمی شود و حتی تاثیر آنها را بر روی یکدیگر نمی دانند. در این پژوهش علاوه بر پرداختن به اهمیت موضوع، روابط بین آنها نیز تعیین شده است.
تحلیل تأثیر بازاریابی ویدئوئی و استراتژی های مختلف آن بر رفتار مصرف کننده (مورد مطالعه: شرکت لبنی رامک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از توجه به تبلیغات زمینه را برای گرایش و رفتار مصرف کنندگان و چگونگی انتخاب آن ها فرآهم می سازد. از این رو درک و آگاهی مناسب از تبلیغات، به عنوان یکی از استراتژی های بازاریابی تاثیری شگرف بر نگرش و رفتار مصرف کنندگان و چگونگی انتخاب آن ها دارد و بدین ترتیب نقش مهم و جایگاه برجسته ای در ارتقای فروش موفق محصولات یک شرکت کسب نموده است. براین اساس، این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر بازاریابی ویدئوئی و استراتژی های مختلف آن بر رفتار مصرف کنندگان صورت گرفته است. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی است. با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 384 پرسش نامه با پایایی 88/0جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار AMOS انجام شده است. نتایج نشان داد که تجربه از استراتژی های بازاریابی ویدئوئی بر رفتار مصرف کنندگان محصولات لبنی رامک تأثیر معناداری ندارد. همچنین، هویت برند، تبلیغات، سودمندی اطلاعات و کیفیت خدمات از استراتژی های بازاریابی ویدئوئی بر رفتار مصرف کنندگان محصولات لبنی شرکت مورد مطالعه تأثیر معناداری دارد. پس از ارائه نتایج، پیشنهادات و راهبردهایی در زمینه یافته های مرتبط با پژوهش ارائه می شوند.
بررسی رابطه هوش اجتماعی مدیران با عملکرد شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط شهر یزد با استفاده از روش BSC
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به بررسی تاثیر هوش اجتماعی مدیران بر عملکرد سازمان در شرکتهای تولیدی کوچک و بزرگ یزد با استفاده از روش کارت امتیازی متوازن پرداخته شده است. در این فصل از تحقیق، شرح کلیات تحقیق شامل بیان مسئله، ضرورت انجام تحقیق، فرضیه ها و اهداف تحقیق و همچنین روش شناسی تحقیق ارائه گردیده است.در طی دو دهه اخیر هوش اجتماعی یکی از مهمترین مباحث علوم اجتماعی و علوم انسانی از جمله در حوزه مدیریتی و سازمانی مورد توجه قرار گرفته است و همواره کاربردها و توانایی های آن در مقایسه با دیگر هوشها مورد بحث بوده است. ادوارد تورندایک، روانشناس دانشگاه کلمبیا و نخستین کسی که مفهوم هوش اجتماعی را طرح نمود، در مقاله ای که به سال 1920 در مجله ماهانه هارپر به چاپ رساند، چنین نوشت: هوش اجتماعی به طور مکرر در مهد کودک ها، زمین بازی، سربازخانه ها، کارخانجات و سالن های حراج خودنمایی می کند، اما در شرایط رسمی و استاندارد آزمایشگاهی نمی توان آن را یافت. تورندایک اشاره می کند که هوش اجتماعی برای موفقیت در بسیاری از عرصه ها، بویژه رهبری، اهمیت حیاتی دارد
شناسایی و طبقه بندیِ فراکتالی از مولفه های جمع سپاری در سازمان های بازرگانی به کمک روش های ماتریس ارزیابی(AMM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
199 - 228
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر حل مسائل از طریق جمع سپاری یکی از رویکردهایی است که مورد توجه بسیاری از سازمان های بازرگانی قرار گرفته است. نتایج بررسی های صورت پذیرفته نشان می دهد جمع سپاری یکی از راه های موفقیت اقتصاد در دوران حاضر بوده که در توسعه محصول جدید، به عنوان یک نوآوری عملیاتی به منظور ارتقاء کیفیت محصولات جدید و گسترش فرآیند توسعه مد نظر است؛ با این وجود افزایش پیچیدگی در سطح سازمان ها بر مشکلات تصمیم گیری افزوده و کمتر به آن در جمع سپاری توجه شده است. هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی(طبقه بندی) مولفه های جمع سپاری در سازمان های بازرگانی به هنگام پیچیدگی، با در نظر گرفتن قوانین فراکتال است.پژوهش حاضر میدانی، کمّی، مقطعی و از نوع پژوهش اکتشافی است. جامعه آماری این پژوهش مدیران و کارکنان کسب وکار های فعال در حوزه جمع سپاری در ایران است که با کمک نمونه گیری قضاوتی پنج نفربه عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بسته از نوع طیفی؛ دارای طیف پاسخ گویی رتبه ای بوده، که به منظور اولویت بندی مولفه ها در مقابل شاخص ها از روش های ماتریس ارزیابی(شامل: ماتریس ارزیابی اثرات سریع و ماتریس ایرانی) با کمک نرم افزار اکسل استفاده شد.نتایج این پژوهش نمایانگر آن است که از میان انواع مولفه های جمع سپاری با توجه به قوانین فراکتال ها، به منظور کنترل و در نظرگرفتن پیچیدگی در سازمان های بازرگانی بایستی به مولفه های: "استفاده از خِرد جمعی، مشارکت داوطلبانه جمعیت، استفاده از فناوری اطلاعات" به عنوان مهمترین مولفه های جمع سپاری در سازمان های بازرگانی توجه ویژه ای کرد.
برنامه ریزی ظرفیت وسایل نقلیه در یک مسئله مسیریابی چندهدفه با ناوگان ناهمگن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
159 - 198
حوزههای تخصصی:
حمل و نقل کالا از نقاط عرضه به مشتریان مختلف، یک وظیفه مهم در زنجیره تأمین است. در این حوزه، مسئله مسیریابی وسایل نقلیه از اهمیت ویژه ای برخودار است. در این مقاله مسئله مسیریابی وسایل نقلیه با در نظر گرفتن پنجره های زمانی با استفاده از مفهوم ناهمگونی ارائه شده است. در اینجا مفهوم ناهمگنی وسایل نقلیه مربوط به مالکیت ناوگان است و زمانی رخ می دهد که ناوگان خصوصی کافی در دسترس نبوده و شرکت مجبور به اجاره برخی وسایل نقلیه از سایر شرکت های باربری باشد. علاوه براین، برخلاف تلاش های قبلی، مدل پیشنهادی به دنبال حداقل سازی انرژی مصرفی است. در اینجا دو سناریو مورد بررسی قرار گرفته است و برای هریک یک مدل ریاضی چندهدفه پیشنهاد شده است. در سناریو اول، مسئله با در نظر گرفتن پنجره های زمانی بدون در نظر گرفتن مفهوم ناهمگنی و در سناریو دوم وجود وسایل نقلیه به صورت اجاره ای مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین در سناریو دوم استراتژی تغییر ظرفیت ناوگان اجاره ای بر اساس مدل پیشنهادی مشخص خواهد شد. برای حل این مسئله، یک الگوریتم فراابتکاری ترکیبی بر مبنای الگوریتم های سیستم ایمنی مصنوعی بدن و ازدحام ماهی های مصنوعی پیشنهاد شده است. در نهایت نیز نتایج آن با نتایج حاصل از الگوریتم NSGAII روی مسائل با ابعاد مختلف مقایسه شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که با در نظر گرفتن ناوگان اجاره ای در بخش عظیمی از هزینه ها و انرژی مصرفی صرفه جویی شده است. همچنین رویکرد پیشنهادی توانسته به عنوان یک سیستم تصمیم گیری پشتیبان برای بررسی استراتژی های ظرفیت شرکت های باربری مورد استفاده قرار گیرد.
رفتار هماهنگ در حقوق رقابت (مطالعه ی تطبیقی در حقوق ایران و حقوق اتّحادیه ی اروپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
229 - 249
حوزههای تخصصی:
تبانی میان بنگاه های اقتصادی می تواند حاوی تطابق اراده بنگاه ها و در قالب قرارداد و یا توافق محقّق شود. علاوه بر این امکان تحقّق تبانی بدون تحقّق تطابق اراده و از طریق بیان نیّات طرفین و یا تبادل اطّلاعات مربوط به کسب وکار بنگاه ها وجود دارد. این شیوه ی رفتاری رقبا تحت عنوان رفتار هماهنگ شناخته می شود. حقوق رقابت برای اینکه بتواند باقدرت از جریان رقابت در بازار حمایت کند، نه تنها باید با قراردادها و توافقات ضدّرقابتی مقابله کند، بلکه باید سازوکاری برای مقابله با این گونه ترتیبات ایجاد نماید. شناسایی ملاک و مبنایی برای تمایز رفتار هماهنگ از توافقات و قراردادها و واکاوی ارکان تشکیل دهنده ی آن مواردی است که این پژوهش به دنبال آن است.
افزایش اعتماد مصرف کننده با استفاده از بازاریابی محتوای دیجیتال
حوزههای تخصصی:
در چشم انداز تعاملات آنلاین و در حال رشد مصرف کننده و شرکت ، بازاریابی محتوای دیجیتال (DCM) که هدفش رشد مشارکت برند مصرف کنندگان و اعتماد است، در حال توسعه می باشد. با این وجود، علیرغم علاقه ی روزافزون متخصصان، مطالعات DCM دانشگاهی به کندی رشد می کند، که موجب شکاف عمیق دانشی می شود. بر مبنای یک بررسی گسترده، ما DCM را به عنوان ایجاد و انتشار محتوای مناسب و ارزشمند مرتبط با برند به مشتریان فعلی یا آینده در پلتفرم های دیجیتال برای توسعه مشارکت، اعتماد و روابط برند مطلوب (در مقابل ترغیب مستقیم مصرف کنندگان به خرید) مفهوم سازی می کنیم. ما همچنین یک چارچوب مفهومی را توسعه می دهیم که ادبیات مهم DCM مبتنی بر مصرف کننده را شناسایی می کند، که شامل انگیزه های مبتنی بر عملکردهای آگاهانه استفاده و لذت (U & G) ، مطلوبیت و اصالت برای تعاملات DCM می باشد. پیامدهای درجه اول درون تعاملی DCM عبارتند از مشارکت های شناختی، عاطفی و رفتاری مصرف کننده که به ترتیب موجب رشد معنا بخشی ، هویت و رفتار شهروندی مرتبط با برند می شود. این موارد در نوع خود منجر به پیامدهای درجه دوم و برون تعاملی DCM شامل اعتماد و نگرش به برند می شوند که به ترتیب در توسعه DCM درجه سوم نقش دارند که شامل پیامدهای مبتنی بر ارزش مصرف کننده و ارزش ویژه برند مبتنی بر شرکت می باشد.
تاثیر عوامل فردی و درون فروشگاهی بر رفتار خریداران در فروشگاه های زنجیره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
37 - 66
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف تاثیر استراتژی های درون فروشگاهی شامل تاکتیک های قیمت گذاری روان شناختی، تحدیدهای زمانی در خرید، ایجاد کنجکاوی خریدار در محیط فروشگاه نسبت به محصولات با درگیری ذهنی مختلف بر رفتار خریداران در فروشگاه های زنجیره ای انجام شده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی-پیمایشی-همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش را خریداران فروشگاه هایپراستار تشکیل می دهند. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای می باشد که جمع آوری داده ها به صورت حضوری از طریق پرسشنامه استاندارد صورت گرفت. با توجه به حجم نامحدود جامعه، از طریق فرمول کوکران تعداد 384 خریدار در زمان ورود به هایپراستار به صورت تصادفی انتخاب شدند. تحلیل داده ها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ایموس18 انجام شد. نتایج نشان داد، نیاز به شناخت خریدار تاثیر مستقیم و معنی داری بر تصمیم گیری خریداران دارد و قیمت مرجع بیرونی غیرقابل باور به عنوان محرک خرده فروشی، این اثر را تقویت می کند. همچنین محدودیت زمانی در خرید توسط خرده فروش، تاثیر مستقیم و معنی داری بر تصمیم گیریِ خریدار دارد و استفاده از قیمت مرجع بیرونی غیرقابل باور منجر به تشدید نگرش و ارزش درک شده از معامله می شود. با توجه به اقتصاد رکود تورمی در کشور، استفاده از استراتژی های درون فروشگاهی راهکار موثری جهت جلب توجه، افزایش ارزش درک شده از معامله و تمایل به خرید در فروشگاه های زنجیره ای می باشد و تاکتیک قیمت گذاری روان شناختی یک ابزار مناسب در این حوزه می باشند.
نقش مدیریت ارتباط با مشتری در بین المللی شدن کسب و کار
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، تأثیر مدیریت ارتباط با مشتری را در وابستگی های متقابل بین اهداف بین المللی شرکت تجزیه و تحلیل می کنیم. ما یک مطالعه ی موردی کیفی را با نگاه به گذشته برای فرآیند بین المللی سازی یک شرکت جهانی در یک کشور نوظهور ایجاد می نماییم. بر اساس داده های گسترده جمع آوری شده ، ما متوجه شدیم که روابط مشتری باعث رشد شرکت در خارج از کشور می شود، و همچنین رشد شرکت تحت تاثیر حرکات بعدی آن(مشتری) قرار دارد این در حالی اتفاق می افتد که شرکت بیش از یک بازار خارجی را در دست دارد. روابط مشتری از طریق وابستگی های متقابل بین اهداف بین المللی شرکت، آن را قادر می سازد که به طور همزمان در پنج بازار خارجی مختلف در کمتر از یک دهه به تکامل برسد. این به مفهوم جدیدی از فرایند بین المللی شدن شرکت اشاره داردکه شامل بسیاری از وابستگی های متقابل اهداف بین المللی می باشد. در این مقاله، ما پیشنهاد می کنیم که روابط با مشتری می تواند به عنوان محرک وابستگی متقابل در فرآیند بین المللی سازی شرکت نیز عمل کند. دقیقاً، ما پیشنهاد می کنیم که روابط با مشتری برخی از مسیرهای بین المللی شرکت را به وابستگی به یکدیگر سوق دهد.