فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
گل در آیینه تأویلات ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گل در طول تاریخ بشر اهمیت بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها داشته است. گل تجلی زیبایی است و در باور تأویلی عارفان و صوفیان، مظهر خداشناسی و توحید است؛ همچنین نمادی از معارف باطنی اهل معرفت و حقایق مکشوف روحانی آنان است. در این مقاله معانی تأویلی گل از دیدگاه عارفان و صوفیان بررسی می شود. مبانی معناگرایانه و تأویلی عارفان با عنصر خیال و رویکرد زیباآفرینی می آمیزد و همواره در آیینه ادبیات عرفانی انعکاس می یابد. این مقاله با تمرکز بر تأویل گل ها می کوشد مبانی متون ادبیات عرفانی را تبیین کند و به زوایای تفکر در ادبیات عرفانی دست یابد. در این جستار می توان دریافت، گل در باور عارفان یکی از بهترین لطایف عالم عرفان است که همواره به آن نظر داشته اند و برای اظهار اسرار و باورهای پنهان خود در تبیین تجلیات نزولی ظهوری و تجلیات صعودی شهودی، از آن بهره برده اند؛ بنابراین عارفان از گل و انواع آن، تأویل های عرفانی مختلفی برداشت می کنند.
گفتاری کوتاه درباره «آیین میترا» در ستایش اگنی
حوزههای تخصصی:
تأملی در نمودهای اندیشه افلاطون در باب چهارم مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شباهت های فکری و نظری میان بزرگان اندیشه، همواره موضوع درخور توجهی برای پژوهشگران بوده است. علاقه مندان به این حوزه مطالعاتی، با بررسی های تطبیقی خود کوشیده اند بسیاری از تأثیر و تأثرهای جریان ساز در تاریخ اندیشه بشری را نمایان کنند. در این نوشتار اندیشه ها و آراء افلاطون در باب چهارم مرزبان نامهبازشناسی می شود؛ هم چنین با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و به روش تحلیل محتوا چشم اندازی کلی از آنها ارائه می گردد؛ سپس با بهره گیری از شیوه استقرایی، افزون بر بیان شواهدی از باب چهارم مرزبان نامه، شباهت های فکری مؤلف کتاب با افلاطون نمایان می شود. نکته درخور توجه این است که برای دست یابی به فهمی دقیق تر از آثار ماندگار ادبیات تعلیمی، باید با خاستگاه های فکری پدیدآورندگان این گونه متون آشنا شد. بازخوانی دقیق باب چهارم مرزبان نامهنشان می دهد که گویا نویسنده آن نیز مانند افلاطون بر آن است که تنها یک سکه حقیقی وجود دارد که باید همه چیز را با آن سنجید و آن معرفت است؛ تنها خردورزی است که آدمی را از دام اشتغال به جهان بی اعتبار محسوسات و فریفته شدن به وهم و خیال می تواند برهاند. همین نکات بن مایة اصلی فرضیه های تحقیق این جستار است. باید سؤالات تحقیق و فرضیة تحقیق بر همین مبنا شکل گیرد. پژوهش هایی از این دست، امکان فهم دقیق تری از آثار ارزشمند ادبی را فراهم می کند؛ هم چنین زمینه ای مناسب برای تعاملات فکری سازنده میان پژوهشگران ادب فارسی و فلسفه است.
هوشنگ و دیاکو
مهرگان (6): سرودهای مهرگانی
حوزههای تخصصی:
سینما یا ادبیات
" ا ستعا ذ ه " در تفاسیر ادبى و روایى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعوذ بالذ من الشیطان الرجیم فإذا قرأت ألقرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم أعوذ بالله ألسمیع ألعلیم من الشیطان الرجیم جبرئیلابا پیمبرگوزما چونکه خواهى خواندآیات مرا ازشر ابلیس دون باید پناه خود برى درسایهء لطف إلا, بر خدایى که سمیع است وعلیم مى پناهم من زشیطان رجیم در غرف لغت و زبان، استعاذة را چه معناست؟ و در عرف شرع چه حکم و مجراست؟ و آیات و اخبار آن کدام است؟ و پیش از تلاوت قرآن امر بر قراءت آنست یا بعد ازآن؟ آیا قراءت آن مستحب است یا واجب و خواندن و نوشتن آن چه نتیجه و اثرى در دل نویسنده و خواننده دارد.
بازتاب شخصیت پیامبر اعظم (ص) در ذهن و زبان سنایی
حوزههای تخصصی:
"بررسی زندگی رسول اکرم (ص) در ذهن و زبان سنایی بی تردید از موضوع های مهم و اثرگذار در مجموعه پژوهش های ادبیات فارسی می تواند محسوب گردد؛ چرا که سنایی شاعری بزرگ و مقتدای شاعران عارف فارسی زبان به شمار می رود و او را بحق بنیانگذار و مروج اصلی آموزه های عرفانی در شعر فارسی دانسته اند.
این پژوهش با تمرکز کند و کاو در اثر ارزشمند حدیقه و با روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است.
برای سنایی، شخصیت رسول اله و ابعاد وجودی و نکات برجسته زندگی و ویژگی های روحی و اخلاقی و شان و جایگاه ایشان به قدری مهم بوده است که یکی از ابواب دهگانه حدیقه را بدان اختصاص داده است. طرح شاعرانه داستان معراج و رجحان وجودی آن حضرت بر سایر انبیا و اولیا، حسن خلق، رحمت واسعه آن دردانه آفرینش و واسطه خلقت، امی بودن و فضل تقدم اشرافی ایشان بر آدم و سایر انبیا و نیز تموج تلمیحات قرآنی و بازتاب مهمترین فرازها در زندگی حضرت رسول اکرم از مهمترین عناوینی است که سنایی بدانان پرداخته است"
دگردیسی خون به مار در گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایات اساطیری همواره با اشارت ها و دلالت هایی رمزگونه و نمادین با اموری شگفت همراهند و این شگفتی ها در منطق اسطوره ، چیزی جز باورها، امیال و آرزوهای دیرین انسان هایی کهن برای رهایی از ابهامات و پیچیدگی های هستی نبوده است؛ یکی از این امور شگفتی زا، دگردیسی موجودات و پدیده ها به یک دیگر است که خود حاصل خلاقیت هایی کهن و نشان گر تجلّیات گوناگون روانی، اجتماعی، زبانی، زمانی و مکانی انسان ها در دوره های باستانی است. این دگردیسی ها گاهی در متون حماسی جلوه هایی خاص به خود می گیرند. در «گرشاسب نامه»ی اسدی طوسی نیز یکی از این دگردیسی ها، پیدایی «مار» از «خون» آدمیان در روایت «بنای سیستان» است. این جستار بر آن شده است تا با استناد به پاره ای از قراین و شواهد و تحلیل آن ها، رازوارگی این شگفتی را بازنماید؛ تلاشی که می تواند آفرینش «مار» از «خون» را با برخورداری از مفاهیمی تمثیلی و گاه پارادوکس گونه هم چون بقا، اقتدار، حیات، استحکام و نیز، دژمنشی های سالارمدارانه تبیین کند. انعکاس این پدیده در گرشاسب نامه ی اسدی طوسی گواهی بر اصالت و قدمت این منظومه ی عظیم حماسی است و خود مجملی است از تفصیل های رازناک در اساطیر کهن ایرانی.
جلال الدین دوانی
زئوس
تاریخ دین زردشتی روش های بررسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دربارة تعیین زمان زردشت و دین هخامنشیان توافق هایی نسبی به دست آمد، اما آن چه هم چنان مورد بحث است دین ایرانیان پیش از زردشت است. عمده ترین مسئله در بررسی تاریخ دین زردشتی، ناپیوستگی میان سه پیکرة اساسی منابع است که عبارت اند از: اوستا، سنگ نبشته های هخامنشی، و ادبیات زردشتی که هیچ یک انعکاس دهندة دین عامة مردم نیست و گه گاه پاره ای از عقاید مردم در آن ها بازتاب یافته است. اما به هر حال منطقی تر آن است که از خلال همین آثار مبهم و غیرصریح محتوای فکری آغازین مردم ایران را، که پایه های اصلی دین آنان را تشکیل می دهند، بشناسیم. به طور کلی، در بررسی دین پیش زردشتی ایران سه رویکرد به نظر می رسد: 1. تاریخ دین را منحصراً بر اساس گاهان تعیین می کند و ابزار کار تفسیری است از اشارات گاهانی به جای مانده و انطباق آن ها بر سنت ودایی؛ 2. بر هم سازی و ترکیب شواهد اوستا و کتاب های پهلوی تأکید دارد و ارزش این مواد را در آن می داند که بازتاب دهندة مجموعة آموزه های زردشت و نمودار روند طبیعی رشد هستند و تغییرات حاصل شده در آن را موجب گسست در سنت و نفوذ ادیان دیگر نمی داند؛ 3. شواهد ترکیب شده از اوستا و کتاب های پهلوی را متنوع و انعطاف پذیر می شمارد و آن را دستگاه اعتقادی خشک نمی داند و مزدیسنای ساسانیان را دینی پویا و کارآمد توصیف می کند.