تناوب یکی از تکنیک های زبانی در ساختار کلام است و مقصود از آن، جایگزینی کلمه ای (اسم، فعل و حرف) به جای کلمه ای دیگر است که از نظر معنا نظیر و همانند آن است. در این مقاله، پدیده تناوب در میان صیغه های اسم انتخاب شده است؛ یعنی در بافت کلام ادبی، صیغه ای به جای صیغه ای دیگر می آید که از نظر اشتقاقی شبیه کلمه محذوف است اما در بردارنده معنایی غیر از معنای نخستین است. این مقاله با شیوه توصیفی – تحلیلی و با رویکردی سبک شناختی، و به منظور کشف معانی پنهان قران کریم، به تحلیل پدیده هنجارگریز تناوب در قرآن کریم بویژه دو سوره مبارکه انعام و اعراف پرداخته است. هدف از این مقاله، توصیف و شرح ژرف ساخت های صیغه های متناوب و آشنایی با اهداف زیبایی شناسی آن است. نتایج این مقاله حاکی از آن است که تناوب در مصادر، بسآمد بالایی در این دو سوره داشته است که غالبا، به جای اسم فاعل و مفعول آمده است. بعد از آن، اسم فاعل، نقش خود را به عنوان یکی از مشخصه های سبکی که جانشین دو فعل "ماضی و مضارع" در این دو سوره شده است، ایفا می کند.
ادبیات داستانی فارسی، گنجینه ای غنی از روایت های مختلف فکر و خیال نویسندگان خوش ذوق ایرانی است که در تعامل با هنر پر نفوذ سینما، قابلیت های تعامل فراوانی دارد و رمان تاریخی ده نفرقزلباش نوشته ی حسین مسرور، یکی از این آثار است که در بستر ادبیات عامیانه با جزئیات فراوان نوشته شده و با بهره مندی از وجوه تصویری و تعدد برخی عناصر نمایشی، ظرفیت های اقتباسی مطلوبی دارد. بر این اساس در مقاله ی پیش رو تلاش شده به روش توصیفی- تحلیلی نشان داده شود چگونه زمینه ی داستانی اثر و فراز و فرودهای پرکشش آن در کنار انبوهی از خرده روایت ها با انواع بحران ها و نقاط اوج داستانی، به بستری تبدیل شده که سایر عناصر نمایشی مانند کشمکش های پر هیجان فراوان، توصیفات متنوع و دقیق تصویری و شخصیت های نمایشی باورپذیر، با بیانی حماسی و کنش محور در آن شکل گرفته و در تعامل با درونمایه های پرمخاطب، این اثر را به گزینه ای مطلوب برای اقتباس سینمایی تبدیل کرده است.
یکی از موضوعات قابل بررسی در بحث اشتراک لفظی در زبان عربی، کلماتی هستند که بر دو معنای متضاد دلالت دارند. برخی محققان از قدما و متاخران از وجود این کلمات در زبان عربی دفاع کرده و برخی دیگر در صدد انکار یا محدود نمودن دایره آن ها برآمده اند. از آنجا که وجود چنین کلماتی در قرآن کریم به جهت اشتمال بر دو معنای متضاد می تواند موجب برداشت های متفاوتی از آیه گردد، توجه به نقش تفسیری آن ها و رویکرد مفسران ادیب و لغت شناس، از نظر قبول یا رد، دارا بودن معنای ضد، ضروری است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، رویکرد نظری لغت شناسان راجع به این کلمات را بررسی و ضمن معرفی کلمات مشهور در کتب اضداد، نقش تفسیری و معانی لغوی هر یک از آنها را مورد بررسی قرار داده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که لغت شناسان تعداد قابل توجهی از این کلمات را با طرح دلایل ادبی و لغوی از دایره کلمات اضداد خارج می نمایند. بر اساس نظر محققان و نیز با توجه به بررسی لغوی و تفسیری این کلمات در آیات قرآن کریم، می توان گفت که "پیدایش ضدیت در معانی کلمات اضداد"، پدیده ای است که در اثر عوامل مختلفی به کلمه عارض شده و توجه به کاربرد کلمه در جمله و قراین و سیاق موجود در کلام، نقش مهمی در دریافت مقصود چنین کلماتی دارند.