واژگان تاریخی همانند تاریخ بشر سرگذشت پرفراز و نشیبی را پشت سر می گذارند و سرانجام، در هر حوزه تخصصی معانی و اطلاقات ویژه خود را می یابند. بسیاری از واژگان در حوزه تاریخ سیاسی - اجتماعی، بار معنایی و اجتماعی خاص خود را یافته، مجموعه آنها اصطلاحات دیوانی و اداری دوره های مختلف تاریخ ایران را پدید می آورد. در این مقاله، لزوم گردآوری و شرح اصطلاحات دیوانی و اداری و تغییر معنایی این دسته از اصطلاحات در دوره های مختلف تاریخی بررسی و بر تدوین فرهنگی جامع در این زمینه تاکید شده است.
بسیاری از آثار ادبی کلاسیک پارسی را نباید صرفا از دیدگاه ادبی نگریست. این آثار، گذشته از وجوه ادبی و زیبایی شناختی، مملو از اندیشه های پیچیده است که جز با تکیه بر نظریه های دقیق و روشهای جدید قابل کشف نخواهد بود. اسکندرنامه نظامی را نیز باید در زمره همین آثار دسته بندی کرد که اندیشه سیاسی ایرانشهر باستان شاه ستون آن است و بنابراین، باید آن را همچون شاهنامه فردوسی اثر ملی قلمداد کرد. اندیشه سیاسی ایرانشهری در کنار زبان فارسی، آداب و رسوم اجتماعی و عرفان ایرانی - اسلامی، یکی از عوامل مهم استمرار فرهنگ ایرانی از دوران باستان تا سده هایی پس از ورود اسلام به ایران به شمار می رود. جستجوی این اندیشه در آثار بزرگ پارسی و از جمله اسکندرنامه نظامی، نقش مهمی در شناخت فرهنگ و هویت ایرانی دارد. علاوه بر آن، اندیشه سیاسی ایرانشهری، ویژگیهای منحصر به فردی دارد که با جرح و تعدیلهایی می تواند هم اکنون نیز در تدوین یک نظریه سیاسی جدید متناسب با وضعیت جامعه ایرانی مفید باشد.
تخیل آدمی برای جبران ضعف و کمبود خویش بسیاری از حقایق و ارزشها را در قالب اسطوره بیان کرده و جنبه های نمادین اساطیر باعث شده که اسطوره ها کماکان حالت افسانه به خود بگیرند. هدف اصلی در این مقاله، مقایسه برخی ویژگی های اسطوره ای سرزمین های ایران، هند، چین، ژاپن، یونان، روم، بین النهرین و بیان جنبه های تفاوت و تشابه آنهاست.در این گفتار چند ویژگی مهم اساطیری از جمله افسانه آفرینش، مبحث خدایان، اعداد، پهلوانان، حیوانات، گیاهان، عناصر طبیعت و داستان های دینی و مذهبی به عنوان فهرست اصلی کار درنظر گرفته شده و باورها و رسوم کشورهای فوق به طور جداگانه بررسی گردیده است. در پایان، این نتیجه به دست آمده که سرزمینها و ملتها در سده های نخستین و پیشین و در اسطوره ها و افسانه های خود بسیار به یکدیگر نزدیک بوده و تفاوتها فقط در موارد بسیار جزیی آن هم در حوزه های فرهنگی، مذهبی به چشم می خورد.
هدف این مقاله، این است که به یاری چهار مقوله نشانه، ساخت، نقش و ارزش به چهار معیار در شناخت معانی اولیه زبانشناختی فهم و تاویل متن دست یابیم که عبارت است از: معیارهای نشانه ای، ساختاری، نقش و ارزش. بر اساس این معیارها به این نتایج می توان اشاره کرد: 1- بر پایه معیار نشانه ای، نشانه های زبانی و دلالت اختیاری و ثابت لفظ بر معنا در انتقال پیام به مخاطب در اثر زبانی و نشانه های ادبی و دلالت انگیخته ای و ناپایدار و غیر ثابت در پیوند بین نشانه و معنا در اثر ادبی مطرح است. 2- بر پایه معیار ساختی، تاثیر ساخت و روابط دستوری در شکل گیری پیام در اثر زبانی و عدم تاثیر ساختها و روابط در شکل گیری پیام در زبان ادبی جلوه می کند. 3- بر پایه معیار نقشی، ابلاغ معنا در اثر زبانی و القای معنا در اثر ادبی صورت می پذیرد. 4- بر پایه معیار ارزشی، پیوند اثر زبانی با مصداقهای عینی و پیوند پیام اثر ادبی با جهان درون متنی مطرح می شود. همچنین در این مقاله این نتایج به دست آمده است: الف- به یاری پژوهشی علمی و جامع و به کمک مطالعات زبانی، دانش نشانه شناسی و معیارهای علمی یاد شده، می توان به اصول و مبانی فهم متن دست یافت. ب- آشنایی با مقتضیات ساختار دلالتی در فهم متن ایجاب می کند به ساختارهای زبانی، جنبه های زیبا شناختی متن و بافت موقعیتی اثر دست یابیم. ج- بدون توجه به مباحثی مانند نظریه ارتباطی زبان و معیارهای نشانه ای، ساختاری، نقشی و ارزشی، نقد و تحلیل متون ادبی و جنبه های تاویل پذیر آن تقریبا دشوار است. د- معنایی که به کمک روابط دستوری، نشانه های زبانی و ساختهای زبانی متنهای ادبی به دست می آید، پذیرفتنی نیست. ه- در اثر زبانی با «ابلاغ معنا» و در اثر ادبی با «القای معنا» سرو کار داریم. و- به نظر می رسد ابزار اصلی آفرینش شعر، هنجار گریزی معنایی است.
مطالعه ارزش های فرهنگی همواره دل مشغولی آن دسته از محققانی است که در بررسی های خود به بعد فرهنگی توجه دارند. در این زمینه، شمار اندیشه مندانی که بر تاثیر عوامل فرهنگی، به ویژه ارزش ها به مثابه یکی از عمده ترین عناصر آن، تاکید می ورزند اندک نیست. از جمله شناخته شده ترین آنان می توان به مکلفند (Macclelland 1964) در زمینه «ارزش های نهفته در ادبیات داستانی»؛ هافستلد (Holstede 1976, 1973) در زمینه «تنوع فرهنگی در بررسی شخصیت های ملی»؛ اینگلهارت (Inglehart 1987) درباره «اهمیت ارزش ها در دگرگونی اجتماعی»؛ شوارتز (Schwarts 1992) درباره «ده ارزش جهان شمول»؛ و گروه تحقیقات رالستون (Ralston etal 1997) در خصوص «تاثیر فرهنگ ملی و ایدیولوژی اقتصادی بر ارزش های مدیریتی کار» اشاره کرد. در کشور ما نیز، از جمله عمده ترین تحقیقات درباره ارزش ها و نگرش ها می توان از پژوهش های علی اسدی (1353) درباره «شناخت نگرش های اجتماعی و گرایش های فرهنگی در ایران»؛ فرامرز رفیع پور (1376) درباره «تغییرات ارزشی»؛ منوچهر محسنی (1379) در بررسی «آگاهی ها و رفتارهای اجتماعی فرهنگی در تهران»؛ آزاد ارمکی و غیاثوند (1383) در زمینه «تغییرات فرهنگی در ایران» و چند محقق دیگر یاد کرد. گروه پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز، پس از مشارکت در تحقیق گروهی درباره شناخت مفاهیم سازگار با توسعه در فرهنگ و ادبی فارسی (پژوهشگران پژوهشکده علوم اجتماعی 1382) به پژوهش در ادبیات ایران به ویژه شناسایی ارزش های بارز در آن توجه داشت.از این رو، بر آن شد که به شناسایی ارزش های فرهنگی در گزیده های از مثل ها و تعبیرهای کنایی فارسی بپردازد به خصوص که نه تنها در تحقیقات ایرانی بلکه در تحقیقات خارجی نیز توجه چندانی بدان نشده است.