فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
"انسان معاصر با پدیده جهانی شدن و فرصت ها و تهدیدهای ناشی از آن مواجه است. در کنار دستاوردهای تمدن غرب مانند: حقوق بشر، دموکراسی و توسعه، خارهای اضطراب، افسردگی و پوچی نیز روییده اند. با معنا زیستن و خشنود زیستن از نیازهای اساسی انسان امروز است که از آن دور افتاده است. آیا ادبیات و فرهنگ ایرانی می تواند به این نیازها پاسخ دهد؟
این مقاله در پی آن است که با بازخوانی شعر حافظ، برای مشکلات معرفتی و روانی انسان امروز راه حل هایی بیابد. شعر حافظ چون جویباری است که می توان در آن آلودگی های زندگی مدرن را از خود دور ساخت و مثل بوستانی است که به انسان امروز آرامش و خوشی می بخشد. در پرتو شعر حافظ می توان با معنا زیستن و خشنود زیستن را تمرین کرد.
حافظ با خدا باوری و تکیه بر عنایت او و زیبا دیدن جهان به زندگی انسان معنا می بخشد و با پیام های روانشناختی- اجتماعی خود به آدمی آرامش و دوستی و مدارا؛ ترک ریا و تنبلی و یاس می آموزد.
روش تحقیق این مقاله توصیفی و بر پایه منابع کتابخانه ای است. نویسنده پس از استخراج مواد لازم از دیوان حافظ به بررسی و تحلیل آنها پرداخته است.
"
نگاهی به کتاب تاریخی- ادبی «تاج الماثر» و احوال و زندگانی نویسنده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب تاریخی- ادبی «تاج المآثر» یکی از کهنترین منابع تاریخ غوریان است که مولف آن خود در دستگاه حکومت غوریان هند می زیسته است. تاج المآثر، که در سال 602 هجری قمری به رشته تحریر درآمده، افزون بر اهمیت تاریخی از اهمیت ادبی بسیاری نیز برخوردار است. این کتاب با بهره گیریهای فراوان از صنایع ادبی و استشهادهای بسیار به اشعار تازی و پارسی از کتابهای پیشرو نثر فنی فارسی به شمار می رود و به نوبه خود در آثار پس از خود تاثیر قابل توجهی داشته است. متاسفانه با وجود ویژگیهای منحصر به فرد این کتاب تاریخی- ادبی کهن، تاج المآثر تاکنون در ایران به چاپ نرسیده و تحقیق مستقلی نیز درباره این کتاب و نویسنده آن انجام نشده است.
کوشش نویسندگان در این مقاله بر آن بوده است تا ضمن اینکه با دیدی تحلیلی و انتقادی ویژگیهای این کتاب را مورد بررسی قرار می دهند، طرحی از زندگینامه مولف را نیز- که در منابع به صورت ناقص و مغشوش ارایه شده است- به دست دهند و به سوالاتی در زمینه برخی جنبه های ناشناخته زندگی او چونان مذهب و تصوف وی پاسخ دهند.
رودکی و فراروان شناسی
نگاهی بر پیوند پیکار و پیدایش در اساطیر
حوزههای تخصصی:
آتمن و برهمن در ...
حوزههای تخصصی:
کهن ترین سند پزشکی در روانشناسی چهره«در شعر فارسی»
حوزههای تخصصی:
شناخت انسان، از طریق چهره به پنج هزار سال پیش برمی گردد. چینیان هم دو هزار سال قبل از روی چهره پیشگویی می کردند. در بین فلاسفه و حکمای یونان، بقراط، ارسطو، افلاطون، رواقیون و جالینوس در زمینه شناخت چهره نظریه هایی را ابراز داشتند، ولی نخستین برداشت علمی در زمینه شناسایی چهره توسط «یوهان لاواتر»، دانشمند سوئیسی قرن نوزدهم صورت پذیرفت. در حوزه اسلام، غزالی به این پدیده توجه داشت و به همین دلیل دانش را دو شاخه می پنداشت: یکی علوم «نظری» که از حقایق اشیا صحبت می کرد و دیگر علوم «معامله» که رفتار انسان را مورد توجه قرار می داد. ابن سینا، حکیم مسلمان هم اعتدال را در جوارح انسان بررسی کرده و سخنی از حضرت پیامبر اعظم(ص)را مبنا قرار داده است که «اطلبو حوائجکم عند حسان الوجوه». فارابی از آرای افلاطون و ارسطو میانگینی به دست می دهد و وجوه اشتراک آنها را بیان می کند. جوادی آملی، عالم معاصر شیعی به آیه شریفه قرآن توجه دارد که: «خلق السموات و الارض بالحق و صورکم فاحسن صورکم و الیه المصیر». در غرب، دانشمندان اروپایی و امریکایی قرن هیجدهم و نوزدهم به اَشکال ظاهری جمجمه توجه کردند. آنها ساختمان فیزیکی بدن را مولود چگونگی رفتارهای جسمی تصور می کردند و خصوصیات انسان را از این طریق بیان می داشتند تا جایی که «لمبرزو» پزشک و جرم شناس ایتالیایی، رفتار مجرمانه را حاصل مبانی ژنتیکی تلقی می کرد. یونگ نیز برای شناخت انسان از طریق چهره، افراد را به درون گرا و برون گرا، استوار و نااستوار تقسیم می کند. «سیگودمک اولیف» روان شناس نامدار معاصر فرانسوی در پایان سده نوزدهم چهره را به «ماه چهر»، «درخت چهر»، «چهره نوری» و «آهن چهر» تقسیم کرد و علل آن را عوامل ذهنی و گوارشی می دانست. اما در ایران نخستین شخصیتی که به شناخت چهره توجه کرده، حکیم میسری است. حکیم در دانشنامه منظوم خود اندام، ارکان چهره و مزاجهای افراد را عامل یا نشانه ویژگیهای روانی و رفتاری قرار می دهد و پیرامون آن بحث می کند که در متن تحقیق به آن پرداخته شده است.
بازتاب علم نجوم در شگردهای تصویرگری خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی یکی از بزرگ ترین چکامه سرایان ادب پارسی در قرن ششم است. یکی از بارزترین ویژگی های سبکی این عصر که بیشتر در بین شاعران آذربایجان دیده می شود استفادة گسترده از انواع علوم و فنون روزگار از جمله نجوم می باشد. خاقانی که علم نجوم را تمام و کمال فرا گرفته بود، با پشتوانة استعداد سرشار، معلومات گسترده، ذهن وقاد و طبع روانش، با استادی و مهارت بی نظیر خود از مجموع اصطلاحات، احکام و ظرافت های این علم در تصویرگری استفاده کرده است. تلفیق باورها و اصطلاحات نجومی با اعتقادات دینی و اساطیری همراه با رعایت انواع تناسب های لفظی و معنایی و ترفندهای زیباسازی کلام، گاهی آن چنان هنری و شگفت انگیز است که خواننده را مات و مبهوت می کند و در برابر هنرنمایی و سحر قلم او تسلیم می سازد.
این مقاله کوشیده است تا بر پایة دقت در ژرف ساخت هنری و زیباشناختی شعر خاقانی پاره ای از تصاویر شعری او را که ملهم از اصطلاحات و احکام نجومی است، بررسی و تحلیل نماید و میزان، چگونگی و شگردهای استفادة شاعر بزرگ شروان از این باورها و اصطلاحات را در تصویرسازی نشان دهد.
همگرایی هنر و عرفان در فرهنگ ایرانی اسلامی با نگاهی به ادب فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آمیختگی هنر و عرفان در دامن فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی از مباحث مهمی است که حتی بدون فهم آن، فرهنگ ایرانی اسلامی توصیف ناپذیر است. فرهنگ و جهان بینی حاکم بر جامعه ایران به هنر نیز مثل بسیاری از مقولات دیگر، رنگ قداست بخشیده و از این جهت آن را دیوار به دیوار و حتی همسان با آمیزه ها و تعالیم عرفانی قرار داده است.پژوهش حاضر ضمن مطالعه میزان این تاثیر، نیز به مدد شناخت واژگانی و اتیمولوژی هنر و عرفان در ادبیات فارسی، که مهمترین پهنه تجلی این مقولات است، در پی بیان این فرضیه است که هنر در این فرهنگ بدرستی چیزی از جنس عواطف دینی و عرفانی است و از مبانی زیبایی شناسی غرب جداست.یکی از مهمترین اشتراکات بنیادین در هنر و عرفان ایرانی اسلامی که آن را از مبانیِ هنر غربی جدا می سازد، همانا شان معرفت شناسانه آن است، لذا در ادامه جهت تبیین این امر، همسانیهای این دو مقوله در نحوه کسب معرفت و استشعار به آن مورد بررسی قرار گرفته است.
پیشینه ی یک بازیچه ی کودکان در شعر فارسی
منبع:
حافظ بهمن ۱۳۸۸ شماره ۶۶
حوزههای تخصصی:
کتاب: یونانی های ما و یونانی های آن ها، مروری بر مطالعات ادبی از نگاه بارباراکاسن Barbara Cassin
تعامل بین سلوک عارفانه و فرایند مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش قابل ملاحظه ای از متون ادب فارسی به یافته ها و آموزه های عرفانی اختصاص دارد. اندیشه های عرفانی همچون فلسفه به دو بعد نظری و عملی تقسیم می گردد و عرفان عملی فرایند سیر و سلوک عارفانه با رهبری مراد، برای رسیدن به یک دگردیسی شخصیتی است. همسو با آن مشاوره نیز نوعی تعامل کلامی و فکری بین مشاور و مراجع و بازنمودن ابهام در اندیشه وتصمیم گیری و درنهایت رسیدن او به کمال فکری و شخصیتی است. اگرچه ظاهراً «مراجع محوری»در فرایند مشاوره با «مراد محوری» در سلوک عارفانه نوعی ضدیت وعدم تجانس دارد و ناهمسوییهای دیگری نیز بین این دو جریان هست؛ ولی همانندی های درخور تاملی برای ایجاد یک تعامل مدبرانه بین سیر و سلوک عارفانه و مشاوره به چشم می خورد که در این صورت کارکرد زبان و ادبیات فارسی درعرصه مشاوره به یاری متون عرفانی روشن می گردد. این نوشتار پژوهشی در باب بیان این همانندیها، ناهمسوییها و جستجوی الگوی عملی مناسب مشاوره از ارتباط عاطفی و عقلانی صحیح بین مرید و مراد در عرفان عملی است .
وندیداد دستوروانیان (کتابت: 1001 یزدگردی / 1011 خورشیدی) (نسخه خانوادگی رستم خدامراد دستور روانیان)
پژوهشی در تئوری و کارکرد طنز مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشروطه و ادبیات آن، تحوّلی در ادبیات فارسی پدید آورد که از لحاظ مخاطب، کارکرد، تنوع و زبان، تفاوت چشمگیری با ادوار گذشته ادبیات ایران دارد. در خلال تحولی عظیم، نثر به سلطه طولانی شعر پایان بخشید، اما مهمترین تحول را می توان در زبان و عناصر آن مشاهده کرد. زبان، نقاب فرهیختگی و ادبیات را کنار می زند و همراه با جریان زمان و مکان آزادانه نفس می کشد. یکی از مهمترین تحولات زبانی و ادبی ایـن دوره، گرایش به طنز پردازی است. در این مقاله، سعی شده است با توجه به ادبیاتِ جامعه گرای مشروطه، نخست مفهوم طنز و عناصر اصلی آن و سپس تئوری و کارکرد های طنز از دیدگاه اجتماعی بررسی گردد. حاصل این پژوهش ارایه تئوری نوینی به نام «طنز و گسل اجتماعی» است. این تئوری، طنز را حاصل شکاف اجتماعی بین گروه ها و طبقات اجتماعی یک جامعه با هم و یا در سطح جهانی، شکاف فکری جوامع با یکدیگر می داند و به بررسی جوانب مختلف آن می پردازد.
مردم کدام فردوسی و شاهنامه را می پسندیدند؟ (بررسی تلقیات عامیانه درباره فردوسی و شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظور از تلقیات عامیانه درباره فردوسی و شاهنامه، روایات، باورها و دانسته های عامه مردم ایران - به غیر از طبقه اهل قلم و فرهیختگان - است که هم خاستگاه و شیوه حفظ و انتقال آنها شفاهی بوده و هم برخلاف آگاهی ها و خواسته های دسته دیگر (ادبا و مورخان) مجال کتابت نیافته است. بخشی از این روایات شفاهی / مردمی در جلد نخست مجموعه فردوسی نامه استاد انجوی شیرازی گردآوری شده است و بررسی تحلیلی و طبقه بندی آنها نشان می دهد که در این گونه داستانها عموم خوانندگان شاهنامه و دوستداران فردوسی یا به بازسازی جزئیات فراموش شده سرگذشت شاعر و روشن کردن مبهمات احوال او - چنان که می خواسته و می پنداشته اند - پرداخته اند (مثلا: به دست دادن اطّلاعاتی درباره پدر، مادر، خواهر، همسر و فرزندان فردوسی، نام و تحصیلات وی و....) و یا اینکه شماری از ویژگیهای دینی، اخلاقی، فکری و هنری فردوسی و نیز نکته هایی درباره حماسه ملی خویش را - باز آن گونه که می پسندیده و می دانسته اند - ضمن این روایات گنجانده اند که مهمترینِ آنها چنین است: 1. میهن دوستی فردوسی؛ 2. فردوسی، آفریننده رستم؛ 3. تشیع فردوسی و رابطه او با امام علی (ع)؛ 4. رنجها و دشواریهای شاهنامه سرایی؛ 5. فردوسی و سلطان محمود؛ 6. مناعت طبع فردوسی؛ 7. مدت زمان نظم شاهنامه؛ 8. شمار ابیات شاهنامه؛ 9. واقعی بودن روایات و رویدادهای شاهنامه؛ 10. تجسم عینی داستانهای شاهنامه در نظر فردوسی؛ 11. نبودن واژه ای عربی در شاهنامه؛ 12. ابیات منسوب؛ 13. رواج و شهرت زود هنگام شاهنامه؛ 14. شاهنامه آخرش خوش است.؛ 15. بهشتی بودن فردوسی.