فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
قد استخدم بعض الشعراء المعاصرین الأساطیر عامة، وتموز الأسطورة البابلیة خاصّة فی قصائدهم تعبیراً عن الانتعاش والحیاة بحیث سموا بالشعراء التمّوزیین. وفی صدر هذه القائمة، بدر شاکر السیاب الشاعر العراقی المعاصر الذی استخدم الأساطیرَ رموزاً فی أشعاره بصورة لم یستخدمها شاعر آخر. یشیر بدر بعض الأحیان إلی الرموز مباشرة، وحیناً آخر یرمز إلی بعض خصائصها کمقدمة للولوج إلی صلب الموضوع، ثم یذکر اسمها بصراحة ووضوح. وأمّا الشیء الذی یجب أن لاننساه أبداً فهو أنّ السیاب کان ناشطاً سیاسیاً یحاول لأجل الثورة وکان قلمه سلاحه فکان یختار أساطیر تساعده علی بیان أفکاره وآرائه لمواصلة الکفاح السیاسی. وکانت أسطورة تموز من الأساطیر التی تذکرّه دائماً الثورة وتطور الأوضاع السیاسیة وتوحی إلیه الفناء لطلوع أیام بیضاء.
زیرساخت های دینی غزلیات و نقش آن در تکوین فرم غزل سعدی
حوزههای تخصصی:
نویسنده معتقد است که سعدی در غزلیات خود، مفاهیم و گزار ه های دینی را ابتدا می فهمد و سپس عمیقاً با آنها درمی آمیزد و در نهایت ساخت و صورتی دیگرگون به آنها می دهد که در عین حالی که کاملاً امری دینی و مذهبی است، اما ساخت و صورتی تازه یافته است. در ادامه نیز بر اساس شاهد مثال هایی از غزلیات سعدی، به تبیین مدعای خویش می پردازد.
واکاوی نقاب تموز در شعر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگاره ها و اسطوره ها به عنوان یکی از شالوده های میراث کهن کارکرد ارزشمندی دارند. این کارکرد به وسیله ی تکنیک های فنی و ادبی تنوع بیشتری می یابد و تاثیر عمیق تری بر جا می گذارد. شاعر معاصر برای آن که تجربه ی شعری خویش را از سطح فردی به سطحی بشری و ملموس ارتقا دهد از شخصیت های اسطوره ای، دلالتی همسو با تجربه ی معاصر خویش می آفریند و برای افزایش دامنه ی نفوذ این دلالت، از کارآمدترین شگردهای هنری استفاده می کند. نقاب از جمله تکنیک های پرکاربرد در این راستا است و نقاب تموز در شعر معاصر یکی از پر بسامدترین هاست. سیاب به عنوان یکی از پیشگامان شعر تموزی که به اندیشه مرگ و نوزایی و رستاخیز اعتقاد دارد، اسطوره تموز را در سطوح مختلف از جمله: فراخوانی، الهام گیری و همزاد پنداری و نقاب پردازی، بارها تصویر کرده است. از این رو و با توجه به پردامنه بودن کاربرد نقاب تموز در شعر او، در این نوشتار، فرایند بهره گیری شاعر از نقاب و دلالت های شخصیتی تموز در ابعاد گوناگون و با محورهای ذیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت:
- نقاب تموز و جانشینی محبوبه اسطوره ای(عشتار) با محبوبه معاصر(وفیقه)
- آمیختگی نقاب تموز با دیگر اسطوره های هم سلک (تکنیک تعدد صداها Poly phony)
- عشق تموز به عشتار و امید به دگرگونی شرایط سیاسی و اجتماعی
- نقاب تموز و ناامیدی از نوزایی و رستاخیز
زایش اسطوره های ترمیمی در سنت اساطیری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی اساطیر اقوام و ملل مختلف می توان به یک عده اساطیر پایه باورمند بود. این اساطیر، نمونه و منشاء پیدایش اساطیر متأخرترند. معمولاً خودِ اساطیرِ پایه یا بخشی از عناصر سازندة آن بنا به انگیزه های مختلف در معرض فراموشی قرار می گیرند؛ اما این اساطیر هرگز به طور کامل محو و نابود نمی گردند، بلکه در طول تاریخ و در فرایند غبار زدایی از حافظة ناخودآگاه جمعی در ضمن روایت های دیگرِ اساطیری مورد بازآفرینی و احیا قرار می گیرند؛ مانند احیای «جام جم » در اسطورة کیخسرو. با بررسی اساطیر متأخر می توان بخش های فراموش شدة اساطیر پایه را مانند تکه های پراکنده کنار هم چید و به چنـد و چون آن اساطیر دست یافت. در این مقاله روایت اساطیری جمشید به عنوان اسطوره ای پایه برای زایش اسطوره های ترمیمی مورد مطالعه قرار گرفته است.
«روح زمان» و «روح قومی» دررثای بغداد و قرطبه
حوزههای تخصصی:
منظور از روح زمان در این پژوهش، بازتاب حزن در رثای بغداد و قرطبه و کیفیّت و کمیّت این انعکاس است و مراد از روح قومی، فضای غالب دینی و شرایط طبیعی و جغرافیایی حاکم بر منطقه می باشد. دو پدیده روح قومی و روح زمان بر رثای این دو شهر تأثیرگذار بوده و قصاید رثای آنها را از یکدیگر متمایز می نماید. با این وصف، روح زمان که با مقایسه اشعار قبل و بعد از سقوط هر یک از دو شهر مذکور درک می شود، در رثای هر دو شهر تأثیری مشابه نیز دارد و آن عبارتست از این که قبل از سقوط به وصف زیبایی ها و بعد از آن به بیان احساس اندوه و وصف ویرانی ها می پردازد.
بررسی تطبیقی دو سرود کهن مصری و ایرانی (آخناتون و مهر یشت اوستا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنحوتپ چهارم (=آخناتون)، یکی از نامورترین فراعنه ی مصر، سراینده ی سرود بر جای مانده در کتیبه ها از سده ی چهاردهم پیش از میلاد در ستایش خورشید یا خدای خورشید بوده است. سنگ نبشته ی برجای مانده از او، کهن ترین سنگ نبشته ای است که برای نخستین بار ندای توحید سر داده است. مهر یشت اوستا دومین یشت بزرگ اوستاست که یادگار هزاره ی پیش از میلاد در ستایش خورشید، مهر و یا خدای خورشید است. این مقاله پس از معرفی زندگی آخناتون، به مقایسه ی درونمایه ی نزدیک این دو سرود می پردازد. این مقایسه به این برآورد می رسد که خدای آتون ازلی، خالق و مدبر و نسبتا توحیدی یا وحدت وجودی است، در حالی که ایزد مهر هرچند خورشید نیست و با آنکه در کار آفرینشگری نیست، اما ناظر جهان و حامی و پشیبان راستکرداران است.
اسکندر: از هجوم تا جذب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با این که شخصیت اسکندر در حماسة ملی ایران آمیخته ای است از صفات خوب و بد، در مطالعات شاهنامه شناسی و تاریخی ایران نوعی ""اسکندرستیزی"" غیر منطقی به چشم می خورد که با اشاعة داستان اسکندر در فرهنگ ادبی و شفاهی ایران در تناقض است. به روایت شاهنامه، اسکندر فرزند داراب و از سلالة شاهان ایران است و از نظر قانونی بر تاج و تخت ایران حق دارد. داستان کشورگشایی های او (2408 بیت) با تفصیلی بیش از برخی داستان های معروف شاهنامه نقل شده است. برخی از محققین به تبعیت از نولدکه معتقدند ایرانیان برای این که از خواری شکست به دست اسکندر برهند، داستان خویشاوندی اسکندر با داراب را اختراع کردند تا اسکندر را شاهی ایرانی قلمداد کنند. این مقاله احتمالات دیگر را در این باب در نظر می گیرد. یکی این که داستان خویشاوندی اسکندر با داراب ساختة دستگاه تبلیغاتی اسکندر باشد، زیرا داستان مشابهی در باب خویشاوندی اسکندر با شاهان مصر باستان که برای مشروعیت بخشیدن به حکومت اسکندر بر مصر اختراع شده نیز موجود است. دوم این که این قصص ساخته و پرداختة اشراف دورگة ایرانی ـ یونانی و مصری ـ یونانی باشد، که پس از فتح ایران و مصر از ازدواج فاتحان یونانی و دختران اشراف این دو سرزمین به وجود آمدند. مؤلف بر این نظر است که امکان وجود این علل چندگانه در عرض هم بیشتر از این است که ایرانیان داستان اسکندر را به خاطر کاستن از تلخی شکست ساخته باشند. همین که اسکندر به صورت قهرمانی ملی و کاملا ً ایرانی در آمده است، نشان می دهد که منشا داستان هرچه باشد، اسکندر در ادب رسمی و عامیانة ایران از دیرباز پذیرفته و ایرانی شده بوده است
هنر و ادب؛ ایران: هنرمند متعهد و افسانه های قدیم و جدید؛ مروری اجمالی بر نزاع تاریخی طرفداران و مخالفان تعهد در ادبیات
حوزههای تخصصی:
تطوّر مفهوم محاکات در نوشتارهای فلسفی- اسلامی (با تکیه بر آثار متّی، فارابی، ابن سینا، بغدادی، ابن رشد، خواجه نصیر و قرطاجنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محاکات کلمة کلیدی در بوطیقای فلسفی است که عنصر جوهری شعر را تشکیل می دهد. مفهوم این کلمه از زمانی که در نوشتارهای ارسطو مطرح شده تا آن زمان که از طریق متّی بن یونس قنّائی وارد حوزة اسلامی شده و تا زمانی که از زیر دست فلاسفة مسلمان عبور کرده ، پیوسته در حال تغییر بوده است. مقالة حاضر، در صدد است مفهوم کلمه را از طریق بررسی پدیدار شناسانه در نوشتارهای فلسفی حوزة اسلامی بررسی نماید. منابع تحقیق از ترجمة اثر ارسطو توسط متّی بن یونس قُنّائی شروع میشود و به ترتیب به رساله های شعری فارابی، ابن سینا، بغدادی، ابن رشد، خواجه نصیر طوسی و حازم قرطاجنی می رسد. محورهای اصلی بحث در این مقاله عبارت است از: قلمرو معنوی محاکات، وجود تمایز و اشتراک محاکات در هنرها، محاکات در شعر، انواع محاکات شعری، اهداف محاکات شعری، محاکات شعری و قیاسات منطقی، محاکات شعری و صورت های بلاغی، محاکات و مسأله وجود، محاکات شعری و هدف تربیتی ـ اخلاقی شعر. در هر مورد به ترتیب تاریخی، نظریّات چهره های فوق را بررسی کرده ایم. قرطاجنی فیلسوف نیست، امّا از آن جا که نظریّاتش تحت تأثیر ابن سینا و فارابی قرار دارد و در پایان دورة تدوین بوطیقای فلسفی ـ اسلامی ایستاده، اثر او را هم در زمرة این تحقیق گنجاندیم.
نقد التّناص القرآنی فی قصیدة «ثورة فی الجحیم» لجمیل صدقی الزّهاوی (نقد تناص قرآنی در قصیده ی «ثورة فی الجحیم» از جمیل صدقی زهاوی)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ضمن بیان مفهوم بینامتنی و انواع آن، پرسش هایی در مورد چگونگی کاربرد بینامتنی قرآنی در شعر زهاوی مطرح شده است. خلاصه ای از قصیده ( انقلابی در دوزخ ) از سروده های این شاعر می آید و هدف اصلی آن بیان می شود. در ادامه به انواع مختلف بینامتنی که در اشعار زهاوی بسامد بیشتری دارد، اشاره می شود که از جمله آن می توان از مواردی چون: بینامتنی فواصل آیات، واسلوب وترکیب ها ومفردات قرآنی ( از قبیل موازی ونفی کلی وجزئی) یاد نمود. در این زمینه، نکته ی قابل توجه، استفاده ی شاعر به دو گونه مثبت و منفى در بینامتنی اسلوبی و ترکیبی است؛ این در حالی است که در بینامتنی فواصل آیات، استفاده منفی شاعر دیده نشده است. در زمینه بهره گیری شاعر از مفردات قرآنی نیز، استفاده مثبت بیشتر از استفاده منفی نمود دارد. شیوه ی بررسی در این مقاله، به شکل تحلیل و توصیفی است.
روان کاوی ذهنیتِ ادبی عرب در توصیف شعب بوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وصف در ادب جاهلیِ عرب، همواره از برجستگی های هنری و بلاغیِ آن بوده است و وصفِ مناظر طبیعت نیز پس از پراکندگی مسلمان در دیگر سرزمین های فتح شده، بیشتر پسندیده ی ذوق عرب گشت. هرچقدر که «شعبِ بوان» در گستره ی تاریخ و ادب ایران گمنام مانده باشد، برعکس در نوشته های عربی، به عنوان یکی از چهار بهشت گیتی، بسیار سرشناس و به یادماندنی گشته است. توصیف تماشاگران شعبِ بوان، خبر از خوشنامی این گذرگاه کهن نزدِ جغرافی دانان و جهانگردان مسلمان می دهد؛ تا جایی که زیبایی دره به عنوان موضوعی ادبی، سرچشمه ی انگیزش و الهامِ بسیاری از ادبای عرب شده است.
در نوشتار حاضر، از طریق نقد روان کاوانه و از دریچه ی ذهنیت ادبی عرب، به تحلیل مجموع تصاویری خواهیم پرداخت که در آن عناصر طبیعت و جغرافیای شعبِ بوان را با شیوه های خیال انگیزِ و مکانیسم های رویاپردازانه توصیف نموده اند؛ سعی ما بر آن است تا از روی آن عناصرِ خیال و رویا ، پاسخ روان شناسانه ی درستی درباره ی رویکردِ یکسویه-ی ادبای عرب به موضوع، ارائه دهیم.