فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله، شگرد قرآنی التفات را در پرتو ساختار اطلاعات گفتمان بررسی می کند. پرسش اصلی این است که به چه ترتیب می توان شگرد التفات را در پرتو ساختار اطلاعات گفتمان تبیین کرد؟ از این رو، ابتدا به پیشینة مطالعاتی و تعریف التفات اشاره می شود، سپس ساختار اطلاعات گفتمان و مؤلفه های آن یعنی ساخت مبتدایی و قاعدة حفظ موضوع بررسی می شود، از زوایای دوربین/ کانونی شدگی سخن به میان می آید و پس از آن انواع التفات از جمله التفات در پرتو ساخت مبتدایی، قاعدة حفظ موضوع و زوایای دید بررسی و تحلیل می شوند، به نظر می آید در عمدة آیات قرآنی، خداوند با تغییر موقعیت که به واسطة انواع التفات انجام می شود، نحوة ارائة اطلاعات به خواننده را تغییر می دهد و خواننده نیز پیام را با چینشی تازه دریافت می کند و همین امر میزان همدلی او را با صحنه تغییر می دهد. یافته های این پژوهش عبارت اند از:
1) در شگرد التفات، اطلاعات با بسته بندی جدید در اختیار خواننده قرار می گیرند؛
2) مبتداسازی و قاعدة حفظ موضوع، دلایلی زبان شناختی برای التفات ارائه می دهند؛
3) التفات نه خطایی دستور زبانی، بلکه کاربرد خلاقانة زبان است؛
4) انواع التفات بر اینجا و اکنون بودن گفتمان شفاهی قرآن و نقش فعالانة خواننده در مقام مخاطب حی و حاضر کلام خداوند، تأکید می گذارند.
بررسی تطبیقی تجلی عشق به میهن در اشعار فرخی یزدی و معروف الرصافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم سیاسی
وطن دوستی در سروده های اخوان ثالث و ایلیا ابوماضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم سیاسی
منهجیه الترجمات الفارسیه للقرآن الکریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مع اتساع حدود الإسلام ودخول الناس فی دین الله أفواجا اشتدّت میول المسلمین غیر العرب إلی ترجمه القرآن الکریم وفهم معارفه؛ فکانت الفارسیه فی مقدمه اللغات التی ترجم إلیها القرآن وذلک فی القرن الرابع الهجری. ولکن رغم الاهتمام المتزاید بالبحوث القرآنیه وخاصه ترجمه القرآن إلی اللغه الفارسیه فإن ظروف دراسه منهجیه هذه الترجمات وتحلیلها تبقی غیر مؤاتیه. فانطلاقا من ذلک ینصبّ اهتمام هذا المقال علی تعریف منهجیه الترجمات الفارسیه للقرآن الکریم فی العصر الراهن حیث یقسمها إلی ثلاثه مناهج:
1- الترجمات التی محورها النص: یعوّل أصحاب هذا المنهج علی «النص القرآنی» فی عملیه ترجمه القرآن الکریم إلی اللغه الفارسیه.
2- الترجمات التی محورها المترجم: إن الفئه الثانیه تجعل «المترجم» هو المحور فی عملیه ترجمه القرآن الکریم إلی اللغه الفارسیه.
3- الترجمات التی محورها المخاطب: یعتبر أصحاب هذا المنهج «المخاطب» هو المحور فی ترجمه القرآن الکریم.
فیعکف هذا المقال علی تعریف هذه المناهج وتحلیلها کما یعدّد خصائص کل منهج علی حده.
تناظر شخصیت پردازی و همسانی درونمایه و پیرنگ در روی ماه خداوند را ببوس و ژان باروا (مطالعة تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینة کهن تاریخ دینداری و ادبیات و تعامل خودانگیخته شان به نخستین گام های بشر در اندیشه ورزی و تفکر در احوال باطن باز می گردد. در روزگار ما هم ادبیات، دغدغه مندِ انعکاس درونمایه های مرتبط با حوزة یقین و اعتقاد و پرسش های هستی شناسانه ای است که به طور کلی جهان بینی آدمیان را رقم می زنند. جستار حاضر با عنایت به این درونمایه به بررسی تطبیقی دو رمان روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور و ژان باروا از روژه مارتن دو گار می پردازد. طرح سؤالات بنیادین انسان مانند ایمان و دینداری و یا ناباوری و بی اعتقادی و چیستی و چرایی وجود خدا، عشق و زیستن و مردن از درونمایه های مشترک و همبسته این دو اثر است که در قالب یک پیرنگ و شخصیت پردازی متناظر بازگو شده اند؛ همان گونه که انعکاس اضطراب، تنهایی و بی پناهی قهرمانان دو داستان که به تردید و انکار و سرانجام به ایمان گرایی دوباره ختم می شود، از مضامین مشترک «موقعیت دینی» هر دو داستان است. در واقع این دو رمان با وجود خاستگاه های متفاوت و ورای ارزش های ادبی بومی شان در طرح مضمون بازگشت به خویشتن و رجعت به ریشه های معناآفرین و روح نواز آدمی در روزگار غلبة ناباوری انکار و تردید بر یقین و ایمان درنهایت توفیق یافته اند. مقالة حاضر با تکیه بر ابزارهای تحلیلی نقد مضمونی در حوزة ادبیات تطبیقی در صدد یافتن پاسخی است برای این پرسش که مضمون مشترک این دو اثر چه تناظرها و هم نهشتی هایی در درونمایه ها و سایر اجزای این دو رمان واقع گرا مانند پیرنگ و شخصیت پردازی ها به وجود آورده است؟
مناظره ابراهیم (ع) با نمرود
حوزههای تخصصی:
بیهقی و روایتگری «علی قاعدة التاریخ»
حوزههای تخصصی:
متون تاریخی کهن، از جمله تاریخ بیهقی، بنا بر ساختار رواییشان، همواره با ادبیات پیوستگی نزدیکی داشتهاند. در نگارش این متون که از حیث محتوا کاملاً تاریخبنیاناند، گاه از ظرفیتهای شعری و هنری زبان و نیز آرایههای ادبی، به میزان قابل توجهی بهره گرفته شده است. نظریهپردازان پستمدرن- مانند هایدن وایت و پل ریکور- نیز آنگاه که بر روایی بودن متون تاریخی تأکید میکنند، یکی دیگر از پیوندهای بنیادی متون تاریخی و ادبی را برجسته میسازند.
نکته مهمی که بسیار شایسته درنگ و پژوهش مینماید، کیفیت روایت در متون تاریخ نگارانه و آثار ادبی است. اگر روایت را توالی از پیش انگاشته شده رخدادها بدانیم، هم متون ادبی و هم متون تاریخی که خود شامل «زنجیره ای از رخدادهای سازماندهی شده اند»، روایت مبنا هستند؛ اما قواعد روایتگری در هر کدام متفاوت است و میان شیوه روایتگری این دو، با وجود برخی همانندیها، تفاوتهای بنیادینی دیده میشود.
در این پژوهش با بهرهگیری از نظریه «تاریخ روایی» و بر اساس مبانی علم روایتشناسی، به مطالعه تاریخ بیهقی پرداخته شده است. در متن مقاله با تحلیل روایتگری بیهقی، بر این نکته تأکید شده که اثر بیهقی همان طور که از نامش پیداست، نوشتهای در حوزة تاریخنگاری است که در آن، گاه از جنبههای ادبی زبان (ظرافت های شعری) و شگردهای روایی متون ادبی به خوبی استفاده شده است. بنابراین زیباییهای ادبی تاریخ بیهقی نباید مخاطب را از بنیان تاریخنگارانهاش دور کند.
نظربازی سعدی؛ دغدغه گناه
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده ضمن بررسی مفهوم «نظر» از مقولة «فعل» و «اسم» و کاربرد گوناگون آن در این دو مقوله؛ با تکیه بر نگره های فلسفی؛ به بررسی مفهوم دقیق نظر و بالطبع نظربازی پرداخته و انواع نظر را در دیدگاه سعدی مورد بررسی قرار داده؛ نظربازی سعدی، شرایط و حالات آن را بررسی می کند.
هویت بر اساس داستان مارگیر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله توصیفی تحلیلی حاضرکه با روش کتابخانه ای تهیه شده است، بررسی مقایسه ای زوایایی از مقوله هویت در بینش جامعه شناسان و دیدگاه مولوی بر اساس داستان مارگیر از کتاب مثنوی معنوی است. پرسش اصلی این است که نقاط اشتراک و افتراق جامعه شناسان و مولانا درباره هویت چیست؟ یافته های نظری نشان می دهد، اغلب جامعه شناسان، هویت را امری نسبی می دانند که از تعاملات برخی از متغیّرهای محیطی و اجتماعی مانند طبقه اجتماعی، قومیت، ملیت و... با یکدیگر و با جنبه های روان شناختی انسان شکل می گیرد. بیشتر آنان وجود هرگونه ماهیت ذاتی مستقل را برای هویت نفی می کنند؛ اما از نظر مولوی، رکن اصلی و سازنده هویت، جوهر و حقیقت متعالی و ملکوتی انسان است که بصورت نهفته و بالقوه در انسان وجود دارد. وی هویت را بازگشت انسان به اصل خویش؛ یعنی شناخت ذات باری تعالی، فنای در آن و یافتن خود در آینه هستی تفسیر کرده است. در نگاه مولوی، حقیقت هویت را نمی توان صرفاً با تقسیم بندی های رایج جامعه شناسان از هویت مانند هویت فردی، هویت ملّی، هویت اجتماعی و... نشان داد. «مولوی» و جامعه شناسان هر کدام برای بیان انسان و جامعه مسخ شده، با عنایت به شرایط تاریخی و فرهنگی زمانه خود، از نشانه های نوشتاری خاصی بهره برده اند. مولوی از کرمک، اژدها، مار و مانند آن و جامعه شناسان از احساس تنهایی و پوچی، افسردگی انزوا و سردرگمی، بی هنجاری و بی قدرتی استفاده کرده اند.
نقد و بررسی وامگیری قرآنی در شعر احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد مطر از شاعران برجسته عراقی است که در جهان معاصر عرب شهرت بسیار دارد. از آنجا که قرآن کریم و متون دینی مرجع اصلی الهام همه شاعران است، احمد مطر نیز از این قاعده مستثنی نیست. وامگیری قرآنی در شعر او که برخاسته از درک و خرد هوشمندانه اوست، شیوه ای منحصر به فرد دارد. این مقاله بر آن است تا به سؤالهای زیر پاسخ دهد:
1. آیا نظریه تناص (بینامتنی) در رابطه با اشعار وی قابل توجیه است؟ 2. وامگیری احمد مطر از قرآن کریم، آشکار است یا پنهان؟ 3. آیا همه اقتباسهای او مقبول است؟ 4. آیا «حل یا تحلیل استهزایی» با تقلید از ساختار فواصل آیات قرآن در اشعار او دیده می شود؟ 5. آیا «وامگیری تلمیحی» در شعر وی نمودی دارد؟
بررسی و نقد ترجمة بین زبانی و ترجمة بین نشانه ای «مرگ دستفروش» از دیدگاه نشانه شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی و نقد نمایشنامة «مرگ فروشنده»، ترجمة بین زبانی آن به فارسی و ترجمه بین فرهنگی- بین نشانه ای آن به یک تله تئاتر ایرانی می پردازد. نمایشنامه از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده و ترجمة فارسی مبنای ترجمة بین نشانه ای آن بوده است. بر این اساس نگارنده هر دو ترجمه را با متن های پیشین مربوطه مقایسه کرده و در هر دو ترجمه، نشانه هایی که مشخصاً کارکرد ایدئولوژیک دارند تعیین و بررسی شدند. سپس با بسط نظریه نشانه شناسی انتقادی برای نقد ترجمه، انواع این نشانه ها و چگونگی تغییرات و حفظ این نشانه ها در تله تئاتر تحلیل و نقد شده اند. یافته های به دست آمده نشان داد که در ترجمة بین زبانی هیچ سانسوری وجود نداشته ولی در تله تئاتر تقریباً همة نشانه های دارای کارکرد ایدئولوژیک خاص حذف شده اند و در واقع متن آنقدر سانسور شده که گاهی حتی انسجام خود را از دست داده است. مترجم/ کارگردان سعی کرده تا جایی که می تواند متن را مطابق فرهنگ مقصد تغییر دهد و از طریق حذف و اضافه کردن نشانه های منطبق با دیدگاه ها و سنت های غالب متن مقصد و حذف کامل نشانه هایی که با این دیدگاه ها منطبق نیستند و در حقیقت از طریق حذف و اضافه های کاملاً مشهود با کارکردهای ایدئولوژیک مشخص دیدگاه های فرهنگ و سنت غالب جامعة مقصد را از طریق ترجمه به دریافت کنندگان اعمال کند؛ به همین دلیل متنی آفریده که در برخی موارد کاملاً انسجام خود را از دست داده و یا نسبت به متن پیشین معناهای متفاوتی پیدا کرده که گاه حتی در تضاد کامل با معناهای موردنظر متن اصلی بوده اند.
بررسی تقابل حقیقت و واقعیت در تاریخ بیهقی بر مبنای تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان یا گفتمان های جامعة عصر ابوالفضل بیهقی با امکانات گستردة زبانی (گفتار و نوشتار) و غیرزبانی (زمینه ها و عوامل اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و...) تأثیر همه جانبه ای بر افکار، اعمال و سخنان شخصیت های حاضر در تاریخ بیهقی داشته اند. ابوالفضل بیهقی با وجود آن که راوی رویدادهای آن دوره است، یکی از افراد حاضر در گفتمان تاریخ بیهقی است و افکار و سخنانش تحت تأثیر گفتمان های آن دوره بوده است. دقت در افکار و سخنان بیهقی در نگرش به حاکمیت غزنویان و شخص سلطان، نشان می دهد در کلام او دوگانگی وجود دارد. در این مقاله، برای تبیین نقش بیهقی در گفتمان تاریخ بیهقی، با محوریت وجود دوگانگی در سخنان بیهقی، تقابل حقیقت و واقعیت در کلام بیهقی و وجود این تقابل در نگرش او به حکومت و شاه بررسی می شود. در این بررسی، نحوة استفادة بیهقی از ایدئولوژی در مشروعیت بخشی به حاکمیت غزنوی و نقش ذهن خودآگاه و ناخودآگاه او در نگرش به شاه و منصب او تحلیل می شود. نتایج این بررسی نشان می دهد دوگانگی در کلام بیهقی ناشی از «فراخوانی» و تأثیرپذیریِ او از جانب دو گفتمان متضاد است.