فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین گام ها برای افزایش کیفیت منابع آموزش ادبیات، تدوین آن ها بر پایه ی دانش آموزشکاوی ادبیات است. هدف این پژوهش پرداختن به یکی از اصول تدوین محتوا، تعیین معیار سازماندهی محتوای آموزشی است. معیارها برای سازماندهی محتوای آموزش ادبیات می تواند انواع ادبی، سده های تاریخی، دوره های سبک شناسی یا... باشد. بررسی ها نشان می دهد که دانسته های علمی در مورد مناسب ترین معیار سازماندهی محتوای منابع آموزش ادبیات فارسی به غیرفارسی زبانان وجود ندارد. این پژوهش در پی آن است که به این پرسش پاسخ دهد که بهترین معیار سازماندهی محتوای آموزشی ادبیات منظوم و منثور برای غیرفارسی زبانان کدام است. در این راستا، به کمک یک پرسشنامه ی محقق ساخته، معیار مناسب سازماندهی محتوا در تدوین منابع آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان از دیدگاه مدرسان زبان و ابیات فارسی بررسی می شود. پس از اعتبارسنجی پرسشنامه، پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده در میان شرکت کنندگان این پژوهش توزیع گردید. 52 مدرس و دانش آموخته ی آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان شرکت کردند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که از نظر مدرسان، معیار سازماندهی محتوای آموزشی برای ادبیات منظوم به صورت معناداری بر اساس سده های تاریخی بالاترین رتبه ی در میان الگو ها به خود اختصاص می دهد و انواع ادبی و دوره های سبک شناختی در رتبه ی دوم و سوم قرار دارند. در مورد ادبیات منثور، با آن که ترتیب میانگین معیارها همانند ادبیات منظوم است، اما بین سه معیار تفاوت معنا داری از نظر رتبه وجود ندارد. یافته های این پژوهش به تدوین کنندگان درسنامه های آموزش ادبیات کمک می کند که با رویکرد روشمند و علمی دست به نگارش منابع آموزش ادبیات برای غیرفارسی زبانان بزنند.
نقش استعاره در فرهنگ کاوی زبان؛ مطالعه موردی استعاره «دنیا به مثابه بازار» در قرآن کریم از دیدگاه زبان شناسی شناختی- فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر زبان شناسی شناختی خاصّه بُعد فرهنگی آن زمینه تحقیق و پژوهش در جنبه های مختلف زبان را فراهم آورده است که از آن میان” استعار ه مفهومی” ابزاری راهگشاست؛ بدین صورت که از میان مفاهیم و ابزارهایی (نظیر "طرح واره های شناختی" و "مقوله های شناختی") که زبان شناسی شناختی برای تحلیل های زبانی بدست می دهد، استعاره های شناختی ابزاری برای تحلیل هر متن و از آن جمله متون کتاب های مقدس فراهم می آورد. چارچوب نظری پژوهش حاضر الگوی زبان شناسی فرهنگی مورد نظر شریفیان(2017) است که در آن، استعاره مفهومی نوعی ابزار تحلیل فرهنگی محسوب می شود. زبان و روش قرآن کریم عرفی و فرا عرفی است و بدیهی است که دلالت های قرآن نیز بدین گونه اند تا با قسم عرفی آن بتوان مفاهیم مورد نظر را برای عموم مخاطبان تبیین نمود. با لحاظ نمودن فرهنگ سازی استعاره ها و همچنین استفاده عرب از این بلاغت بیانی، خداوند متعال در قرآن کریم جهت تغییر الگوهای ذهنی و رفتاری انسان ها، نه تنها این صنعت را تخطئه نکرده، بلکه آن را تأیید نموده است. در این پژوهش یکی از استعاره های مفهومی قرآن کریم یعنی "دنیا بازار است" مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش های اصلی تحقیق عبارتند از این که استعاره دنیا به مثابه بازار به چه تعداد و به چه هدفی در قرآن کریم به کاربسته شده است و بسامد وقوع و رخداد آن در چه نوع از سوره هایی بیشتر است و با استفاده از مبانی زبان شناسی شناختی- فرهنگی چه تبیین هایی می توان برای طرح آن در این کتاب ارائه کرد. روش تحقیق هم تحلیل محتوا (به منظور تخمین و سنجش میزان بسامد وقوع این استعاره در متن قرآن کریم) و هم تحلیل کیفی (به منظور ارائه تبیین های فرهنگی- شناختی در دلایل به کارگیری این استعاره در متن قرآن کریم) است. پیکره تحقیق تمام آیات قرآن است. آیات حاوی عناصر واژگانی مربوط به بازار و کسب و کار استخراج شده اند و بسامد وقوع این استعاره در هریک از این سوره ها تعیین شده است. نتایج نشان می دهد که 2/2 درصد آیات قرآن حاوی چنین استعاره مفهومی هستند. همچنین یافته ها نشان می دهند که تعداد این استعاره ها در سوره های مدنی بیشتر از سوره های مکّی است، چراکه با توجه به نقش و اهمیت بازار و تجارت در زندگی و حیات اعراب در صدر اسلام و نیز به طور کلی با توجه به اهمیت آن در تأمین نیازهای فیزیولوژیک انسان عامل تحولات تاریخی- اجتماعی در یک سرزمین را می توان به مثابه متغیری مستقل لحاظ کرد.
ملاحظاتی پیرامون جایگاه ماکیاولی در مطالعات ادبی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقطه آغاز ارتباط مطالعات و تحقیقات حوزه ادبیات فارسی با آراء و نظریات نیکولوماکیاولی حدوداً به اوایل سده بیستم باز می گردد. پس از این تاریخ، آثارنسبتاً قابل توجهی متعلق به سنّت ادب فارسی در پرتو آراء و نظرات ماکیاولی به نقد گذاشته شده است و این روند همچنان نیز ادامه دارد. نوشتار حاضر نخست به تبارشناسی این جریان در پژوهش های حوزه ادبیات فارسی فارسی و سپس به تحلیل و بررسی نحوه مواجهه این گونه تحقیقات با آراء و نظریات نیکولو ماکیاولی پرداخته است. نتایج نشان می دهد، که غالب این تحقیقات، به دلیل عدم توجه به جایگاه واقعی ماکیاولی و زمینه های تأثیرگذاری وی در فضای فرهنگی و گفتمان سیاسی غرب، به برداشتی غیرجامع و تک بعدی از آراء و نظریات وی نائل شده اند و مسیرهای دیگری را که با واقعیت و متطق درونی آثار ماکیاولی انطباق بیشتری دارد؛ نادیده انگاشته اند. این مسئله در تحلیل نهایی، مطالعات ادبی را تحت تأثیر قرار داده و غالباً موجب قرائت های نه چندان دقیق از متون شده است.
بازسامانی دیدگاه ها و گونه های ساختارشکنی لفظی و ادبی در فواصل قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن از ویژگی ها و قابلیت های کلام عرب به بهترین شیوه استفاده کرده است. تناسب که هم شکلی و هم آهنگی در کلام است و آن را زیباتر، دلنشین تر و مؤثرتر می کند، در بالاترین حد خود در قرآن وجود دارد. از جمله موارد تناسب در فواصل یعنی حروف پایانی آیات است که باعث نظم بخشی و هم بستگی آیات یک سوره می شود. از اهمیت هم آهنگی و تناسب فواصل آیات آن است که هر کجا این هماهنگی با قواعد و هنجارهای لفظی و ادبی آنها در تضاد بوده، ساختارشکنی کرده و فراهنجاری هایی ارائه کرده که چشم و گوش هر قاری و شنونده ای را مجذوب خود ساخته است. اما جای این سؤال وجود دارد که آیا این ساختارشکنی ها در گونه های محدود و مشخصی قابل ساماندهی است؟ علت این تغییرات چیست؟ آیا به جهت تناسب و رعایت فواصل است یا جنبه معنایی دارد؟ این مقاله گونه های تغییرات و ساختارشکنی های ادبی، بلاغی و واژگانی را در پنج دسته «افزایش حرف»، «حذف حرف و کلمه»، «تقدیم و تأخیر»، «معادل گزینی» و «ترجیح بعضی صیغه ها و ترکیب ها» ساماندهی کرده است. همچنین به شیوه توصیفی- تحلیلی- انتقادی سعی شده است گزارشی از دیدگاه های اصلی موجود که یا جانب تناسب و رعایت فواصل یا معنا و محتوا را گرفته اند، بیان گردد. جنبه نوآورانه مقاله آن است که از طریق موردپژوهی انتقادی در تفسیر تسنیم و با روش تفسیر قرآن به قرآن، هدف از ساختارشکنی در پایان آیات را جنبه زیباشناسانه تناسب ثابت کرده است؛ گرچه نمی توان جانب معناشناختی آن را نیز کاملا نادیده گرفت و برای همه موارد قاعده ای کلی بیان کرد.
کارکرد معنایی هماوائی در جزء سی ام قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
151 - 177
حوزههای تخصصی:
تکرارهای آوائی و تشابهات لفظی در قرآن کریم کارکرد های معنایی دارند؛ چینش و همنشین سازی واژگان در متن قرآنی به گونه ای صورت پذیرفته که آن همنشینی، افزون بر آهنگین کردن کلام، در القاء مفهوم مؤثرتر است و می توان از آن به عنوان «هماوائی» یا همان «اعجاز النظم الموسیقیّ» یاد کرد؛ کاربست این شیوه از بیان موجب خلق مفهومی تازه می شود؛ نیز کمک می کند تا مفاهیم دور از هم- که گاه متّضاد نیز هستند- در کنار یکدیگر قرار گیرند و از رهگذر تناسب صوری و موسیقایی، به نوعی به تناسب، انسجام و اتّحاد معنایی برسند. استفاده از ظرفیت همنشینی و هماوائی در قرآن، این امکان را فراهم نموده تا معنای مورد نظر با قوّت بیشتری به مخاطب القاء گردد و باور پذیری مفهوم را دو چندان نماید. بررسی ها نشان می دهد بهره گیری از این ظرفیت، در جزء سی ام قرآن کریم نمود بیشتری دارد و از این منظر سزاوار توجّه و پژوهش است. در پرتو اهمیّت مسأله، پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی هماوائی و تأثیر معناییِ آن که از آن به عنوان «اعجاز مجاورت» یاد شده در جزء مورد اشاره بپردازد و نتیجه بحث را فرادید مخاطب قرار دهد. چنین استنباط می شود که چینش و همنشینی اعجاز گونه واژگان، موجب برجستگی سخن شده و با به همراه داشتن معنا و مدلولی خاص، به طور ضمنی، نافی ایده ترادف در قرآن گشته است.
شخصیت پردازی در نمایشنامه پلکان: با نگاهی به گواه نمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گواه نمایی بر نحوه ی دستیابی گوینده به منبع اطلاع و شیوه ی انتقال آن به شنونده متمرکز است. جملات در زبان هایی که دارای مقوله ی گواه نمایی هستند، نشانگری دارند که از طریق آن شنونده در می یابد که آیا گوینده خود شاهد آن فعل بوده است، از کسی شنیده است، آن را استنباط کرده است و یا اینکه آن را حدس زده است. با اینکه زبان فارسی فاقد مقوله گواه نمایی است ولی گوینده از راهکارهایی خاص همچون وجه فعلی، افعال حسی و شناختی، نقل قول و مجهول، سوگند و ضمایر برای بیان گواه-نمایی درجهت تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب استفاده می کند. مقاله حاضر در پی بررسی ارتباطِ راهکارهای گواه نمایی با شخصیت-پردازی در نمایشنامه پلکان اثر اکبر رادی است تا از این رهگذر به پرسش های الف) نویسنده در شخصیت پردازی از کدام راهکار جهت گواه نمایی برای خواننده استفاده می کند؟ ب) شخصیت های نمایشنامه در ارتباط با هم از چه راهکارِ گواه نمایی بیشتراستفاده می کنند؟، پاسخ دهد. برای پاسخ به این پرسش ها همه دیالوگ هایی که در آن نویسنده، شخصیت را برای مخاطب ترسیم می کند و یا شخصیت ها در گفتگو باهم شخصیت خود را آشکار می سازند، بررسی شدند و بر اساس یافته های پژوهش مشخص شد که هم نویسنده و هم شخصیت های نمایش بیشتر از گواه نمایی مستقیم در شخصیت پردازی استفاده می کنند.
بازتفسیر انسجامی «فیهنّ» در سوره الرحمن با شناخت شگرد ادبی تجرید و استخدام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سوره الرحمن، دو آیه «فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ»(الرحمن/56) و «فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ»(الرحمن/70) نسبت به سیاق پیشین خود، دچار تغییر ناگهانی در ضمیر، از مثنی به جمع شده که چرایی این دگرگونی ضمیر، مفسران را دچار چالش ساخته و پاسخ های گوناگون و ناسازگاری به این مسئله داده شده است. این پژوهش پس از ارزیابی دیدگاه های مفسران و بررسی کاستی ها و سستی های ادبی نظرهای ایشان، در پی پاسخ بدین پرسش چالشی می رود که انگیزه این هنجارگریزی متن چیست و پیوستگی این بخش متن با واژه های پیش از آن، با درنگ در گفتمان قرآنی چگونه قابل تبیین است؟ این جستار با بازکاوی دو آرایه بدیعی استخدام با «ضمیر» و تجرید با حرف «فی»، و یافتن نمونه های نغز و برجسته از این دو آرایه در قرآن، در پاسخی تازه نشان می دهد هم جواری و درهم تنیدگی این دو آرایه معنوی، افزون بر زیبا سازی متن، آن را چندمعنا ساخته و انسجامی لایه ای به آن بخشیده است.
نگاهی به کاربرد رویا در چند داستان اسماعیل فصیح از منظر روان تحلیل گری یونگ و فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتراکات بسیار خواب دیده یا رویا و متن ادبی از جمله پرهیز از مستقیم گویی، استفاده از تصویر ، استعاره و نماد سبب می شود که روان شناسان و منتقدان ادبی راههای مشابهی برای کشف یک موضوع پیدا کنند. از طرفی مشهور است که رویا به داستان کوتاه شباهت دارد. اسماعیل فصیح در داستان هایش از ذکر رویا به شکل رویکرد اصلی استفاده نکرده، اما کاربرد پر تکرار و گاه استفاده از آن برای پیشبرد داستان در تاثیر گذاری آنها بی سبب نبوده است. هدف این پژوهش، تحلیل رویا در پنج داستان از داستانهای فصیح است که رویا بینی در آنها پر کاربرد است و پاسخ به سوالهای ۱- رویاها چه تاثیری در پیشبرد روند داستان وی دارند؟ ۲-رویاها در داستانهای فصیح از منظر کدام یک از دو نظریه پرداز قابل تفسیر هستند؟ ۳- خوابها در این داستانها پیشگو و بشارت دهنده اند و یا تحت تاثیر وقایع گذشته؟ در این پژوهش از شیوه توصیفی تحلیلی استفاده شد و نتایج نشان داد بیشتر رویاها بر اساس موارد استرس زا و اضطرابی گذشته فرد شکل می گیرد و موجب تنش های روحی برای خواب بیننده در لحظات بیداری می گردد و گاهی برای التیام و درمان دردهای روزمره، قسمت ناخودآگاهِ ذهن، به کمک خواب بیننده آمده و خاطراتی شیرین را تداعی می کند تا آرامش مورد نیاز حاصل گردد. از سوی دیگر، فصیح برای معرفی شخصیت های داستانی، هم از حیث دلیل حضور آنها در زندگیِ شخصیت اصلی و هم از لحاظ گذشته زندگی وی و نیز روابطی که در حالات بیداری برای خواننده پنهان است، از خوابها به خوبی استفاده کرده است.
آیه اکمال و دلالت آن بر واقعه غدیر: تحلیل بر اساس ویژگی دستوری «گذرایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه سوم سوره مائده « الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً» معروف به آیه «إکمال» از جمله آیاتی است که مفسران در باب مراد متکلم از کمال یافتگی دین در آن اختلاف نظر دارند. در میان قرائت های مختلفی که از کمال یافتگی دین در میان مفسران وجود دارد، دو خوانش وجود دارد که یکی «کمال دین» را بر «جامعیت» که محصول اتمام نزول فرامین وحیانی است، حمل می نماید و دیگری آن را بر «جاودانگی دین» با امر ولایت، منطبق می داند. با توجه به اینکه دو قرائت مذکور متکی بر قرائن برون متنی از جمله شأن نزول و مستندات روائی است، نگارندگان به دنبال کشف قرائنی برآمدند که بتواند رهیافتی درون متنی برای ترجیح یکی از دو برداشت پیش گفته نسبت به دیگری را سامان دهد. در نوشتار پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای سعی شده با تکیه بر شاخص های گذرایی به عنوان یک مقوله دستوری، در جهت پیش بینی امکان زبانی شدن یک رویداد در قالب بندی گذرا، استفاده شود. با توجه به «گذراییِ» ساختار آیه اکمال، اگر دو رویداد جامعیت و ولایت را ابتدا از منظر معنایی واکاوی کنیم و سپس شاخص های مفهومی آن دو را منطبق با رویکرد نقشیِ مبتنی بر گذرایی پیوستاری تعیین نماییم، به نظر می رسد در نهایت می توان پیش بینی کرد کدامیک از این دو رویداد احتمال بیشتری داشته که در ساختی گذرا ظاهر شود. دستاورد کلی مبین آن است که واقعه غدیرخم دارای شرایط مساعدتری برای تبلور در قالب بندی گذرا است.
بررسی بینامتنیت قرآنی در نسخه خطی دلگشانامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
117 - 149
حوزههای تخصصی:
بینامتنی نوعی رویکرد زبان شناختی در حوزه نقد جدید در ادبیات است و به معنای ارتباط یک متن با متن قبل یا بعد از خود و یا بازآفرینی یک متن با توجه به متنی غایب است. این نظریه گرچه موضوعی جدید در نقد معاصر به شمار می آمد ولی از دیرباز و به ویژه در متون اسلامی تحت عنوان تضمین، تلمیح و اشاره مطرح بوده است. بنابراین بررسی مضامین قرآنی شعر فارسی به ویژه با رهیافت بینامتنیت از اهمیت بالایی برخوردار است. منظومه دلگشانامه اثر میرزا ارجمند آزاد کشمیری، از ذخایر ارزشمند زبان فارسی است که بازخوانی و احیای آن می تواند در راستای کمک به بخشی از تاریخ اسلام، به ویژه تاریخ تشیع مؤثر باشد. در این مثنوی، حوادث کوفه بعد از واقعه خونین عاشورا تا شهادت مختار به نظم کشیده شده است. هدف از این پژوهش بررسی میزان تأثیرپذیری منظومه از قرآن کریم است. در این مقاله، به شیوه توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی ویژگی های ساختاری و محتوایی دلگشانامه، با روش نقدی بینامتنی، میزان و چگونگی تأثیرپذیری قرآنی این اثر تحلیل شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که «آزاد» از اتواع رابطه بینامتنی قرآنی بهره گرفته؛ ولی بسامد بینامتنی واژگانی (برآیند سازی و وام گیری) و اشاره ای از سایر انواع بینامتنیت در کلام او بیشتر و برجسته تر است.
بررسی آسیب های اجتماعی و تاریخی قرن هشتم هجری در شعر حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر و ادبیات، یکی از صادق ترین اشکال و تجلّی تاریخ یک ملت است. شاعران و هنرمندان، وجدان و صدای زمانه شان هستند. تغییرات و دگردیسی ها اجتماعی و تاریخی، اگر اصالت و موضوعیّت داشته باشند در قلمرو ادبیات نیز وارد می شوند. در تاریخ ایران، شعر، محمول و جلوه گر مصائب، تکانه ها و دردهای اجتماعی بیشماری بوده و چون رسانه ای فرهنگی و برنده، بسیاری از آسیب ها و بحران های تاریخی و اجتماعی این مرز و بوم را در خود ضبط و ثبت نموده است. در این میان حافظ شیرازی، به مثابه ی حافظه ی تاریخی و فرهنگی جامعه ی ایرانی و همچنین یکی از ناقدان وضعیت اجتماعی و تاریخی قرن هشتم هجری، بسیاری از دردها و آسیب های تاریخی و اجتماعی زمانه اش را دریافته و در عالم شعری به آن واکنش نشان داده است. این پژوهش با رویکردی تاریخی و روش توصیفی تحلیلی، آسیب های اجتماعی و تاریخی قرن هشتم هجری در دیوان حافظ را در کانون توجه خود قرار داده است. یافته ها بیانگر آن است که: حافظ با فراست و وقوفی کم نظیر، بسیاری از آسیب ها و بحران های اجتماعی و تاریخی زمانه اش، نظیر: ناامنی و بی ثباتی، جبرباوری و تقدیرگرایی، پیمان شکنی، ریا و دوگانگی، بی اعتمادی، و چیرگی رذیلت بر فضیلت را دریافته و به شکلی ایضاحی و غیرایضاحی و به منظور آگاهی بخشی، آن را در اشعارش وارد نموده است. وی همچنین با کلامی سحرانگیز، در بسیاری از مواقع بدیل ها و راه کارهای قابل تأملی از قبیل: شکیبایی، اختیارباوری، وفا، عشق و یکرنگی، آزمودن و عمل گرایی، خردسندی و درویشی، در مقابل این آسیب های اجتماعی را، ارائه داده است.
خوانش میان رشته ای و پسا استعماری داستان مجنونِ لیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش اول مقاله سعی بر آن دارد تا خوانش های جدیدی از داستان مجنون لیلی ارائه دهد. بخش دوم مقاله با رویکردی میان رشته ای و پسااستعماری به بررسی تاریخ سیر و تحول این داستان از ادبیات قرن هفتم هجری عربی تا اولین اقتباس اوپرایی آن در جهان اسلام (1908– در آذربایجان)، اولین اقتباس سینمایی آن به زبان مالایی (1933- در بنگلادش)، اولین پژوهش کاربردی در عرصه ی ادبیات تطبیقی (40/1398– در ایران)، وبالاخره جدیدترین اقتباس سینمایی آن (2011–در آمریکا) بپردازد. مهمترین دستاوردهای این سفر میان رشته ای و فراملّی و فرهنگی بررسی و تحلیل شده اند. مقاله با پیشنهاد جایگزین کردن مدل خطی- عمودی- ثنایی رایج در مطالعات ادبیات تطبیقی جهان اسلام با مدل دایره ای- افقی- تعدّدی بینارشته ای و پسااستعماری به کار خود پایان می دهد.
تحلیل هرمنوتیکی حکایت عابد و پادشاه بر اساس مفاهیم قرآنی «حکایتی از باب دوم گلستان سعدی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعدی گاه با ذکر حکایات و تأویل آنها خود به سطح دیگری از معنا تصریح کرده است. حکایاتی نیز هست که می توان آنها را حاوی سطح دیگری دانست و با تأویل به معنای احتمالی آن دست یافت. حکایت عابد و پادشاه با نظر به گفتار، کنش ها و حوادث، یکی از این حکایت هاست. در این مقاله در تبیین مدعای مفروض به روش توصیفی-تحلیلی از شیوه هرمنوتیک و مشخصاً «دور هرمنوتیکی» و بینامتنیت استفاده شده است؛ یعنی با استفاده از شبکه ای از نشانه های قرآنی و متن هایی که با «افق ذهنی» سعدی اشتراک دارند و بر مفاهیم مشترک از طریق تشبیه یا توصیف تصریح کرده اند و همچنین از طریق تأویل های خود سعدی در دیگر مواضع، سطح دیگر معنای متن مشخص شده است. سوالات اصلی این است که کنش های نامعمول شخصیت ها در این حکایت دال بر چه معنایی است؟ «فهم» معنای پنهان اثر چگونه از طریق آثار «هم افق» با این حکایت میسر می شود؟ هدف نشان دادن معنای دیگر از راه تأویل است. نتایج نشان می دهد که این حکایت در بطن خود حاکی از رابطه انسان و شیطان است که به ترفندهای مختلف در پی به بی راه کشاندن آدمیان است. حکایت مذکور گویی بسط داستانی آیه 64 سوره اسراء است؛ مشابه ترتیبی که در آیه آمده است.
بررسی متن صوفیانه کشف الاسرار از دیدگاه طرح ارسال پیام اتولربینگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چرا متون کهن صوفیانه و از جمله؛ کشف الاسرار و عده الابرار چنین توان اقناعی و تبلیغی چشمگیر، ماندگار و موفقی دارند. چنانکه قرن هاست نگرش صوفیانه را زنده و تأثیرگذار نگاه داشته است. در این پژوهش با به کارگرفتن نظریه ارتباطات اقناعی اتولر بینگر روان شناس اجتماعی و با شیوه تحلیل محتوی به بررسی پیام های النوبه الثالثه کشف الاسرار و عده الابرار پرداخته ایم. یافته ها وجود طرح پنج پایه ای اقناعی اتولر بینگر را در متن نشان می دهند. اول؛ طرح محرک پاسخ؛ میبدی ابتدا اندیشه مورد نظرش را مطرح می کند، سپس با آوردن استشهاد به آیات، احادیث، روایات، سخنان بزرگان دین و مشایخ صوفیه آن را با آموزه ها و ارزش های پیشین پیوندمی زند. اصل دوم؛ منطقی بودن و منصف بودن. انواع جملات اقناعی و زبان شاعرانه از ابعاد گوناگون، اندیشه محوری را توضیح می دهند و منصف و منطقی بودن را إلقاء می کنند. اصل سوم؛ بیانگر نیازهای مخاطبان بودن. چون؛ نیاز به آزادی فردی، نیاز به امنیت، نیاز به عشق، نیاز به آگاهی و شناخت، نیاز به معنای زندگی، نیاز به خودشکوفایی. اصل چهارم؛ دربرداشتن هنجارهای گروهی و منافع اجتماعی مخاطبان چون؛ نیاز به پذیرش دیگران، نیاز به درونی بودن ارزش های انسانی، نیاز به مورد احترام بودن، نیاز تعلق به گروه، نیاز به حمایت از حقوق انسانی. اصل پنجم: پیام های متن با توجه به ویژگی های شخصیتی مخاطبان شکل گرفته است. بنابراین؛ کاربرد خلاقانه شیوه های اقناعی و تبلیغی، توان تأثیرگذاری و ایجاد همدلی دارد و پیام ها را دلپذیر می کند. در نتیجه؛ پاسخگویی به نیازهای فردی و جمعیِ جاودانه بی زمان و بی مکانِ مخاطبان، موجب برخورداری پیام های صوفیانه از چنین قدرت تبلیغی و اقناعی و تأثیرگذاری ماندگار بر اندیشه و رفتار مخاطبان شده است.
تحلیل روان کاوانه شخصیّت دو قهرمان زن و مرد در رمان سووشون بر مبنای نظریّه «عصبیّت» کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، دو شخصیّت اصلی رمان سووشون (یوسف و زری) با نظریّه عصبیّت کارن هورنای تحلیل روانکاوانه شده اند. کارن هورنای شکل گیری سه تیپ شخصیّتی نابهنجار برتری طلب، انزوا طلب و مهرطلب را متأثّر از محیط نابهنجار دوران کودکی شخص و نوع واکنش او به نابهنجاری های محیط تربیت می داند. هورنای عامل اضطراب را اصلی ترین نشانه وجود تضاد عصبی در شخصیّت فرد می داند. تحلیل روانکاوانه نشان داد شخصیّت مرد (یوسف) همه گونه های تمایلات، احساسات و رفتارهای طبیعی را بدون اضطراب بازتاب می دهد و تضادهای رفتاری او از نوع تضاد طبیعی است که در انسان های معمولی مشاهده می شود، ولی شخصیّت زن (زری)، به شدّت تحت اضطراب و ترس شدید قرار دارد. تضاد اساسی در رفتار او، علائم شخصیّت عصبی مهرطلب را بازتاب می دهد. اضطراب شدید در شخصیّت زری، ساختار دفاعی شخصیّت او را از هم فرو می پاشد و ترس از دیوانگی زری را به مداوا برمی انگیزاند و نهایتاً با مرگ یوسف و معالجه دکتر عبدالله خان از راه ارجاع زری به خودِ واقعی اش، موجب می شود او بر فاصله میان خودِ تصوّری و خودِ واقعی اش غلبه کند و شجاعت از دست رفته اش را بازیابد.
نقش و کارکرد سبک قرآنی در بیان دلالت ها مطالعه ی موردی سوره ی مائده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوره ی مبارکه ی مائده از سوره های مدنی است که محتوای آن غالباً در تشریح و تبیین احکام اسلامی است. بنابراین بدیهی است که نسبت به سایر سوره ها به خصوص، سوره های مکی، دارای ویژگی های خاصی باشد. پژوهش حاضر با بهره گیری از ابزار سبک شناسی و روش توصیفی تحلیلی می کوشد ویژگی های برجسته ی سبک این سوره را مورد مطالعه قرارد دهد و کارکرد هر یک از لایه های سبکی را در تبیین معنای مورد نظر تبیین نماید تا از این رهگذر کارکرد عناصر سبک ساز و ویژگی های برجسته ی سبک زبانی- بیانی این سوره را نشان دهد. برآیند پژوهش نشان می دهد که یکی از مهم ترین ویژگی های سبک این سوره خطاب قرار دادن مؤمنان با «نداء» به واسطه ی عبارت «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» است که در این سوره از بسامد بالایی برخوردار است و این امر بیان گر رحمت الهی و تکریم مؤمنان است. سبک چینش جملات در این سوره، با مفاد سوره و محتوای تشریعی با جملات کوتاه و طلبی آن همسویی و تناسب دارد. افزون بر این در بسیاری از آیات ترتیب جملات آهنگین بوده و وفور جملات فعلیه باعث پویایی و حیات سبک این سوره شده است. از دیگر ویژگی های سبکی این سوره گونه های مختلف تکرار و کارکرد شایسته ی موسیقی معنوی آن در تبیین معانی آیات است.
تحلیل کاربست فعل حرکتی «أنزل» در قرآن بر مبنای نظریه زبان شناختی تالمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکت یک پدیده مهم و مؤثر در مفهوم سازی است که به واسطه فعل به عنوان یک گزاره پویا در جمله نمود پیدا می کند. لئونارد تالمی زبان شناس مطرح در حوزه زبان شناسی و معنا شناسی شناختی، فعل حرکتی را حاصل چهار مؤلفه رویداد حرکتی، پیکر، مسیر و زمینه می داند. در قرآن کریم، فعل حرکتی (أنزَلَ) یک فعل مسیرنما و پویا است که به واسطه موضوعاتی که به نزول قرآن و رحمت بر مردم می پردازد، از بسامد بالایی برخوردار است. در این پژوهش، سعی بر این است تا کارکرد فعل حرکتی (أنزَل) در قرآن کریم را با استناد به علم زبان شناسی شناختی و نظریه حرکتی تالمی، مورد کاوش قرار دهیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مطابق با معنای لفظی، فعل “أنزَلَ» مسیر نزولی و از بالا به پایین دارد. کنش گر تمامی شواهد فعل مسیرنما (أنزَل) یکسان است و حرکت نزولی توسط خداوند اتفاق می افتد. حرکت نزول کارکردی ذهنی دارد، بدین صورت که پیکرها به صورت موجودیتی عینیت یافته مسیری نزولی را به سوی زمینه، یعنی زمین و مخلوقات می پیمایند. از سوی دیگر، فعل (أنزَلَ) به دلیل وسعت معنایی و ارتباط معانی حاشیه ای و کانونی آن انگاره ای شناختی را ترسیم می کند.
بررسی بافت و زمینه کاربرد آیات قرآن در دو اثر روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر آیات مشترک منطق الاسرار و شرح شطحیات روزبهان از منظر بافت و زمینه کاربردشان بررسی شده است. پس از بررسی، دریافته می شود که روزبهان از آیات قرآنی برای پرورش مفاهیم و مضمون سازی خود سود برده است. از منظر کاربردشناسی برخی از آیات با بافت و موقعیت عرفانی به کار برده شده است. بخش دیگری از آیات با بافت و زمینه ای از شطح و برداشت های شطح آمیز همراه شده و از منظر کاربردشناسی، روزبهان با این کار، مضامین ادبی و عرفانی ارزشمندی را پدید آورده است. در بخش دیگر به آیاتی می رسیم که زمینه و بافت تلفیقیِ عرفانی- قرآنی دارند. برخی از آیات نیز متناسب با بافت بلاغی اثر خصوصا شرح شطحیات تناسب یافته و سبب تصویر آفرینی های جذابی شده است. به لحاظ معناشناسی برخی از آیات، متناسب با بافت قرآنی به کار رفته که کاملا با منظور قرآنی و جایگاه آیه در قرآن مطابقت دارد و در بخش دیگری از معناشناسی آیات، روزبهان متناسب با بافت متنی معانی آیات را گسترش داده است و این امر سبب مضمون سازی و آفرینش های ادبی جذابی شده است. سوال اصلی پژوهش، این است که روزبهان در منطق الاسرار و شرح شطحیات، آیات قرآن را در چه بافت و زمینه هایی به کار برده است و اینکه آیا به کاربرد آیات در جایگاه قرآنی وفادار بوده یا آیات را از اغراض قرآنی آن خارج کرده است.روش پژوهش، تحلیلی-توصیفی و مبتنی بر داده های کتابخانه ایست که با تلفیق و مقایسه همراه شده است.
کاربستِ نظریه کارن هورنای در مطالعه روانشناختیِ شخصیت های رمان عطر فرانسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان عطر فرانسوی اثر امیر تاج السر، با روایت شخصیت اصلی داستان و پرداختن به دیگر شخصیت ها که در تعامل با شخصیت اصلی بیان می شود؛ سعی در نشان دادن اوضاع و احوال خفقان آور جامعه و مردم آن دارد. تأثیر اوضاع جامعه و ایجاد «خود ایده الی» و بررسی تیپ شخصیت ها در این رمان با بهره گیری از نظریه کارن هورنای، موضوع اصلی این پژوهش است. هورنای به عنوان یکی از مهم ترین نظریه پردازان عرصه ی شخصیت شناسی بر این عقیده است که ساخت منشیِ آدم بزرگسال از مجموعِ تجاربی که در مدت زندگیِ اجتماعی و فرهنگیِ او روی هم انباشته و متراکم گردیده اند، تشکیل یافته است و اگر فرد در رابطه با اجتماع، احساس امنیت خود را از دست دهد به اضطراب اساسی دچار می شود. مکانیسم دفاعی فرد در این حالت خارج از سه حالت، مهرطلبی، انزوا طلبی، برتری طلبی نخواهد بود. با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی و در پاسخ به این پرسش که دلایل روان رنجوری شخصیت های اصلی و فرعی رمان عطر فرانسوی چیست و از چه عواملی تأثیر گرفته است، این پژوهش شخصیت های رمان و کشمکش های درونی و مکانیسم دفاعی ایشان در برابر اضطراب اساسی را توضیح می دهد. نتیجه ی پژوهش بیانگر آن است که همه ی شخصیت های رمان حداقل یکی از وجوه شخصیتی نظریه هورنای یعنی حرکت به سوی دیگران، حرکت علیه دیگران و حرکت به سمت دوری از دیگران را منعکس می کنند.
رویکردی شناختی به کلان استعاره عشق در اشعار شیرکو بی کس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار با تکیه بر مفهوم شناختی استعاره، نگارنده قصد دارد کلان استعاره عشق را در اشعار شیرکو بی کس، شاعر کُرد معاصر بررسی کند. داده های پژوهش، اشعار موجود در کتاب مجموعه شعر اینک دختری سرزمین من است (2011) می باشد که در آن استعاره های کلان و مفهومیِ متعدد و مختلفی مشاهده می شود. اینکه عشق چگونه در اشعار بی کس نمود پیدا می کند و چگونه استعاره های مفهومی خُردِ موجود در روساخت این اشعار توسط استعاره کلان عشق انسجام یافته اند، سوالات اصلی پژوهش می باشند. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون (1980) و نظریات کووچش (2010)، و به روش استنباطی- تحلیلی صورت گرفته است و نگارش آن برپایه شیوه کتابخانه ای می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اولاً عشق مفهومی بارز در اشعار بی کس می باشد و همچنین، استعاره های خُرد به کار رفته در روساخت این آثار داری زیرساختی پایه ای به نام کلان استعاره عشق هستند که در سراسر متن موج می زند.