فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
تصویر در غزلیات عرفی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های زیبای غزلیات عرفی تصویر است. بنابراین دراین مقاله کوشش شده عناصر تصویری غزلیات عرفی آشکار شود، از این جهت عناصری چون تشبیه، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسامیزی مورد تحلیل قرار گرفته است. در حوزه تشبیهات بیشتر از تشبیهات فشرده و یا بلیغ اضافی بهره گرفته و این نوع تصاویر بیشتر از نوع انتزاعی و عقلی و حسی است، تشبیهات عرفی از نظر ساختار در غزلیات از تنوع برخوردار می باشد. موضوع مشبه اغلب خود شاعر، معشوق و مفاهیم انتزاعی می باشد و از طرفی موضوع مشبه به ، اغلب عناصر غیرانتزاعی چون طبیعت و اشیا می باشد. از انواع استعاره، نوع کنایی و تشخیص، بیشترین بسامد را دارا بوده و نیز از خلاقیت برخوردار می باشد. عناصر سازنده خیال او به لحاظ مستعارمنه بیشتر طبیعت و اشیا و به لحاظ مستعارله، معشوق و شاعر می باشد. در غزل او عنصر غالب در ساختار تشخیص مفاهیم تجریدی و انتزاعی می باشد. استعاره فعلی نیز از دیگر ویژگی های تصویری اوست که به صورت ردیف و یا در داخل ابیات نمود دارد.پارادوکس به صورت بیانی یا اسنادی آمده است، که نسبت به عناصر پیشین کمتر به کار رفته و حسامیزی نیز به صورت محدود، با نسبت دادن دو حس ظاهری به یکدیگر و یا نسبت دادن یک حس ظاهری به یک امر ذهنی صورت گرفته است.
نظری انتقادی بر سبک شناسی در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سبک، در زبان عربی به معنی گداختن و ریختن زر و نقره است و سبیکه پاره نقره گداخته را گویند. در اصطلاح ادبی به معنای طرز خاصی از نظم و نثر است که معادل style اروپایی است.Style خود از ستیلوس یونانی ماخوذ است، به معنای آلتی فلزی یا چوبین که به وسیله آن حروف و کلمات را بر روی الواح مومی، نقش می کرده اند.
سیاوش و اسطوره بازگشت جاودانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سیاوش در شاهنامه به خاطر قرار گرفتن در متن حماسه، داشتن ریشه اسطوره ای و برخورداری از عناصر دراماتیک و تراژیک می تواند با بهره گیری از رویکردهای نو واکاوی و تحلیل شود. یکی از این رویکردها نظریه «بازگشت جاودانه» میرچا الیاده است. الیاده برای خدایان میرنده ویژگی هایی مطرح می کند؛ از جمله اینکه اصل و منشأ آنها مشخص نیست، در جوانی بدون ارتکاب گناه کشته می شوند، مرگ آنها منشأ تحولات و تغییرات بسیار می گردد، و پس از مرگشان نیز به خاطر نیاز انسان ها آیین های رازآموزی پیرامون مرگ آنها شکل می گیرد. با توجّه به ویژگی هایی که در متون اسطوره ای، حماسی و تاریخی برای سیاوش و آیین های پس از مرگ او ذکر شده است، می توان نتیجه گرفت که سیاوش یکی از همین ایزدان است که نمادی از صیرورت روان بشر شده است؛ زیرا روح او، خسته از زمان، با بازگشت به زمان ازلی از نو متولد می شود و این بازگشت جاودانه برای معتقدان به آیین سیاوش، با هر بار شرکت در مراسم سوگ او رخ می دهد و شرکت کنندگان در این آیین رازآموزی نیز هرکدام سیاوش دیگری می شوند.
ضرورت تصحیح مجدد دیوان ادیب صابر ترمذی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بثّ الشکوی در شعر خاقانی
بررسی و تحلیل جامعه شناختی ذوق ادبی با تأکید بر مرصاد العباد نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ذوق ادبی از جمله شاخه های جامعه شناسی ادبیات است که به بررسی چگونگی شکل گیری و تطوّر ذوق و سلیقة ادبی در میان مردم و عوامل مؤثر بر آن می پردازد. به منظور بررسی سلیقه های هنری هر زمان، تأمّل در آثار ادبی آن دوره ضروری است. مرصادالعباد نجم الدین رازی از جمله آثاری است که به صراحت از ذوق ادبی زمان تأثیر پذیرفته است. تنوع مطالب و نیز دایرة وسیع مخاطبان در فصول مختلف کتاب نشان می دهد در متن این اثر تمایلات گروه های مختلف اجتماعی لحاظ شده است و به همین جهت در برخی فصول، نویسنده از انگیزة اصلی تألیف کتاب (تعلیم مریدان) فاصله می گیرد. تنوع سلیقه های ادبی در متن مرصادالعباد این کتاب را از آثار تعلیمی عرفانی متمایز می کند و به همین دلیل این پژوهش بررسی و تحلیل این اثر را وجهة همّت خود قرار داد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد عوامل مختلفی در شکل دهی ذوق ادبی در این کتاب مؤثر واقع شده است که از جمله مهم ترین آن عبارتند از روح های زمانه، شرایط اجتماعی، سیاسی و تاریخی، بینش مخدوم به مثابة حکم زیبایی شناس و نیز ارزش های ذاتی واقعی خود اثر ادبی.
مقالات شمس و مینیمالیسم
حوزههای تخصصی:
گسترش صنعت و مدرنیزم باعث شده که زندگیبشر دچار تغییر و تحول گردد و این امر حوزه هنر و ادبیات را نیز تحت تاثیر قرار داده است. حاصل این تاثیرپذیریپدید امدن مینیمالیسم در عرصه داستان سراییاست. به این معنیکه نویسنده از حداقل واژگان و ایجاز بهره میگیرد تا داستانیرا در طرح ساده بیان کند. هرچند این پدیده در غرب مقوله ایجدید محسوب میشود، اما در ادبیات وسیع ایران زمین نمونه هاییفراوان وجود دارد که کاملا منطبق با ویژگیهایداستان مینیمال است. مقالات شمس تبریزیعلاوه بر داشتن ارزش هایمحتواییو بیان آموزه هایدینیو عرفانیاز جهت داستان پردازینیز قابل اهمیت است. موجز بودن، حذف حشو و زواید و داشتن درون مایه و تم جذاب از برجسته ترین ویژگیهایحکایات و قصه هایمقالات است که به نوعیمنطبق با شگردهایداستان سراییمینیمالیستیبشمار میرود. در این نوشته سعیبر ان است که چگونگیبیان حکایات و قصه ها در مقالات شمس، هم راه با ویژگیهایداستان مینیمالیسم بررسیشود.
داستانهایی از حسین دودی اصفهانی
حوزههای تخصصی:
پارادوکس اصالت سودمندی در رمان روزگار سخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگلستان عصر ملکه ویکتوریا دچار تضاد است. این دوره از یک سو، دوره شک و بدبینی، و از سوی دیگر دوره توفیق و خوش بینی است. یکی از مصادیق برجسته این آشفتگی، فلسفه اصالت سودمندی است که در زمان چارلز دیکنز، نویسنده رمان روزگار سخت، کاملا دراروپا مطرح بود. اما دیکنز باور ندارد که انگلستان عصر ویکتوریا بتواند بر اساس این فلسفه خود را باز سازی کند. او نسبت به ایده اصالت سودمندی بدبین است و آن را رد میکند، چرا که معتقد است این فلسفه در حد وسیع مورد سوء استفاده قرار گرفته است.مقاله حاضر برای تجزیه و تحلیل فلسفه اصالت سودمندی در انگلستان این دوره، رمان روزگار سخت را، که به گفته بعضی از تاریخ ادبیات نویسان قابل فهمترین نقد جامعه آن زمان است، مورد بررسی انتقادی قرار میدهد. مضرات سوء استفاده از این فلسفه را به لحاظ آموزشی، احتماعی، و اقتصادی مورد بررسی قرار میدهد و آنطور که در رمان مطرح است، برای هر جنبه مصادیقی و پیامدهایی ذکر میکند. در بخش آموزشی، تاکید بر دو موضوع است که از مصادیق فلسفه اصالت سودمندی در جامعه زمان دیکنز است: نفی کردن کامل منطق دل و اهمیت افراطی دادن به منطق ذهن و نفی کردن شخصیت مستقل افراد. در بخش اجتماعی، دو مقوله تحریف قانون و ازخود بیگانگی بررسی می شود. و در بخش اقتصادی، تاکید برفقر فراگیر و بی مسئولیتی ثروتمندان و اولیا جامعه در قبال فقرا است. در هر بخش، پیامدها و مصادیق دیگری هم مورد بررسی قرار میگیرد.
تحلیل داستان فریدون بر پایه دوانگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار داستان فریدون بیان گر این است که فردوسی آن را با اصلی دو انگاری ولی با شکلی پادشاهی- داستانی پرداخته است. تأمّل در ژرف ساخت داستان نشان می دهد که فریدون بر پایه سرشتی دو قطبی، یعنی بُعد اهورایی و بُعدی اهریمنی چون آیین زروانی که زروان را پدیدآورنده اهورا و اهریمن می داند، قرار دارد. سرشت اهورایی او نورانی، عدالت خواه، خردگرا و صلح طلب است که بعدها به ایرج و آن گاه منوچهر که در واقع پایان دهنده عصر اهریمنی سلم و تور است، منتقل می گردد؛ امّا بُعد اهریمنی فریدون که به ظاهر بُعدی فروخفته و خاموش است، ناگهان در موقعیت سنجش فرزندان بعد از بازگشت از سرزمین یمن ظهور می یابد. این سرشت اهریمنی او که به شکل اژدها نمود پیدا می کند، با صفاتی چون حرص و آز، نابکاری، نابخردی، تباهی و آشفتگی، در سلم و تور متبلور می شود.
سبک شناسی نحوی داستان ”قفس“ صادق چوبک بر اساس صدای دستوری
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقولة نحویِ صدای دستوری در داستان کوتاه ”قفس“ صادق چوبک است.هموارهمیاناندیشهوسبکنحوینویسندهارتباطوجودداردوبا در نظرگرفتناینارتباطمی تواندیدگاهغالبچوبکراتبییننمود. ”قفس“ طرحی است درباره جهانی که بر بنیاد تنازع بقا قرار گرفته است و مرغ و خروس های اسیر در قفس، تمثیلی از جامعه بشری هستند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که در این داستان، پربسامدترین صدای دستوری، صدای منفعل است و بسامد بالای این صدای دستوری (80%) انعکاس دهندة این دیدگاه چوبک است که انسان ها به عنوان موجوداتی کنش گر سعی می کنند تا خود را از جبر زیستی که اسیر آن هستند، نجات دهند و برای زنده ماندن جدال می کنند. اما چون تحت تسلط نیروهای قهار و قوانین جبری هستند، به ناچار باید در برابر این نیروها، منفعل و پذیرنده باشند. لازم به ذکر است که در این داستان، تعداد زیادی از صداهای دستوری فعال نیز در معنای پنهان به صورت منفعل هستند و بخشی از صدای دستوری فعال، بیانگر دیدگاه و تفکر مرگ اندیشی چوبک است که تقدیر یا مرگ، پیوسته در حال انجام کنشِ کشتن انسان هاست و یکی یکی انسان ها را هلاک می کند و انسان ها چاره ای جز تسلیم شدن در برابر این سرنوشتِ محتوم ندارند. بنابراین اعتقاد به جبر، تقدیر و سرنوشت و تلاش نافرجام انسان برای رهایی از آن با صدای دستوری منفعل نمود می یابد که می تواند بیانگر اندیشه ناتورالیستی چوبک باشد.
گفتگو با محمد باقر کلاهی اهری: انگار آدم در یکی از تابلوهای دالی بیدار شده است
حوزههای تخصصی:
نمودهای برجستة هویت ایرانی در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت از سویی نمایندة تفاوت بین خود و دیگری و از سوی دیگر بیان گر تشابه بین افراد یک گروه است. تشابهی که احساس انسجام و هم بستگی را در بین اعضای آن نهاد یا گروه تقویت می کند و باعث پایداری آنان در طی تاریخ می شود. در سراسر تاریخ پر فراز و نشیب ایران، هویت ایرانی از اصلی ترین عوامل ماندگاری و ضامن بقای آن بوده است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی عناصر فرهنگ و هویت ایرانی در تاریخ جهانگشای جوینی، یکی از متون شاخص به لحاظ داشتن عناصر نمایان گر هویت ایرانی، کاویده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که «تأثیرپذیری از شاهنامه»، «دین مداری»، و «تلاش در راه غلبة فرهنگی و کسب استقلال و آزادی» مهم ترین مؤلفه های هویت ایرانی است که در ساختار و محتوای این اثر انعکاس یافته است.
گفتار بیصدا: تأملی بر زبان بدن در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات به عنوان رسانه ای کلامی که دارای شخصیتهای انسانی است، سرشار از نشانه های غیر کلامی از جمله علایم زبان بدن است. کاربرد این زبان دلالی در غزلیات شمس قابل توجه است. مولوی در این اثر اغلب از باب حفظ حریم و قداست شخصیت به ویژه شمس تبریزی حرکات وی را در موقعیتهای مختلف با استفاده از زبان بدن به نحوی رمزگونه به تصویر کشیده که با تأمل در آن می توان واکنش گوینده را به مخاطب دریافت و با رویکردی گفتمانی جایگاه، موضع و احساس او را نسبت به وی تعیین کرد. بر این اساس در این تحقیق نشانه های غیرکلامی به اقسام دیداری، آوایی و علایم مربوط به فاصله بدنی تقسیم و طیف معنایی و بسامد تکرار هر یک، با در نظر داشتن بافت غزل مولوی مشخص شده است. برآیند تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد که مولوی در غزل تنها شاعری درون گرا نیست و از مقولات بیرونی از جمله علایم زبان بدن و گزارش آن ها در متن غزلیات شمس نیز غافل نمانده است؛ و شاید بتوان همین توجه مولوی را نیز معلول دل مشغولی و درون نگری وی یا ترجیح حکم باطن بر ظاهر دانست که همچنان میل و علاقه شدید به دیدار یار و توصیف این مسأله از دغدغه های فکری مولوی چه در قلمرو امور باطنی و ایجاد ارتباط بین مسایل دیداری با امور انتزاعی و چه در علایم زبان بدن محسوب می شود.
شناسه فعل نه ضمیر متصل فاعلی است و نه نهاد اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
1. تکیه جمله
در این مقاله، هدف ما این است که جا و نقش تکیه را در جمله ساده فارسی بررسی کنیم. اما، قبل از آن، لازم است جمله ساده و تکیه جمله را تعریف کنیم. جمله ساده جمله ای است که، بر خلاف جمله مرکب (جمله دو یا چند فراکرد اصلی) و جمله مختلط (جمله متشکل از یک یا چند فراکرد اصلی)، دارای یک بند و در نتیجه یک فعل است.
در این مقاله، بحث ما محدود به جمله ساده است. جمله ساده را می توان، بر مبنایی نحوی، با الگوی کلی V (S)(X) نشان داد. در این الگو، پرانتز نشانه اختیاری بودن، S فاعل، V فعل و X بیانگر هر عنصر اعم از مفعول (مستقیم یا غیر مستقیم)، متمم و گروه حرف اضافه ای است. همچنین ترتیب عناصر در این الگو ترتیب عادی یا بی نشان است.
تکیه برجستگی یکی از هجاهای کلمه نسبت به هجاهای دیگر همان کلمه یا سایر کلمات جمله است. این تعریف، در واقع، دو پدیده مجزا را در بر می گیرد: یکی تکیه کلمه و آن برجسته ساختن یک هجای کلمه است نسبت به هجاهای دیگر همان کلمه با زیرتر ادا کردن آن؛ دیگری جمله و آن برجسته ساختن یکی از عناصر جمله است .